|
|
“
از آنجا که در بیشتر پژوهش های صورت گرفته در علوم انسانی به دلیل کمبود وقت و صرف هزینه های بالا نمی توان از کل جامعه آماری داده های مورد نیاز را جمع آوری کرد، از این رو، بایستی با بهره گرفتن از نمونه گیری, جامعه پژوهش را محدود کرد. در این پژوهش, به دلیل آنکه جامعه آماری، مدیران شرکت های منتخب فعال در عرصه صنعت غذایی در شهر تهران میباشد, جامعه آماری مورد نظر نامحدود میباشد. از آنجا که تعداد شرکت های فعال در این مناطق گسترده و پراکنده بوده و رفت آمد و هزینه های مرتبط با آن محقق را در محدودیت تحقیقاتی قرار میدهد، از این رو از روش نمونه گیری چندمرحله ای استفاده می شود. (سرمد و دیگران, ۱۳۹۰). به علت هزینه بالای رفت و آمد در این مناطق و به علت وسعت و گستردگی آن, از روش نمونه گیری خوشه ای یا چند مرحله ای استفاده شده است. در روش نمونه گیری چندمرحله ای, افراد نمونه با توجه به سلسله مراتبی از انواع واحدهای جامعه انتخاب میشوند (سرمد و دیگران, ۱۳۹۰).
در گام اول کلیه مراکز صنایع غذایی فعال در هر یک از این مناطق ۲۲ گانه به پنج قسمت (شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز) تقسیم می شود. از آنجا که حجم نمونه آماری در این پژوهش ۱۴۸ نفر به دست آمده، در این تحقیق برای اطمینان بیشتر تعداد ۱۵۰ پرسشنامه در بین اعضای جامعه توزیع خواهد شد. بدین ترتیب در مرحله بعد در هر بخش (شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز) تعداد ۳۰ پرسشنامه توزیع خواهد شد. نحوه انتخاب شرکت ها در هر بخش نیز به صورت تصادف و بر اساس آسانی دسترسی و در نظر گرفتن هزینه های رفت و آمد در نظر گرفته شده است. شیوه انتخاب افراد برای تکمیل پرسشنامهها به روش غیراحتمالی در دسترس بوده است. بدین ترتیب که پرسشنامهها در هر شرکت، میان افرادی که در موعد زمانی مقرر و محل مورد نظر آسان تر در دسترس محقق بوده اند انتخاب شده و در تکمیل پرسشنامهها یاری نموده اند. یعنی پژوهشگر با پیش فرض های قبلی خویش در قالب آسانی و در دسترس بودن نمونه آماری، اعضای جامعه خویش را برای توزیع پرسشنامهها با توجه به حجم نمونه و تعداد نمونه مورد نظر برای هر بخش انتخاب میکند.
۳-۵٫ ابزارهای گرداوری داده ها
پرسشنامه فرهنگ یادگیری پویا
پرسشنامه فرهنگ یادگیری پویا که توسط ویلیام و بیکر (۲۰۱۴) طراحی شده شامل ۱۵ سوال در طیف لیکرت میباشد. به منظور سنجش هر یک از ابعاد فرهنگ یادگیری پویا در این پرسشنامه ۵ سوال اختصاص داده شده است. ابعاد یادگیری پویا در این پرسشنامه شامل گرایش به بازار، گرایش به یادگیری و گرایش به کارآفرینی و نوآوری میباشند. سه بعدی که در این پرسشنامه مورد توجه قرار گرفته شدهاست و همچنین تعداد سوالاتی که به هرکدام از این مؤلفه ها اختصاص داده شدهاست در جدول زیر آمدهاست (جدول ۳- ).
جدول ۳- ۲٫ ابعاد فرهنگ یادگیری پویا و تعداد سوالات مختص به آن
مؤلفه های مورد بررسی سوالات مؤلفه های مورد بررسی سوالات گرایش به بازار ۱ تا ۵ گرایش به کارآفرینی ۱۱ تا ۱۵ گرایش به یادگیری ۶ تا ۱۰
پرسشنامه عوامل موفقیت SMEs در ورود به بازارهای خارجی
پرسشنامه استاندارد موفقیت SMEs ها در ورود به بازارهای خارجی، برگرفته از مدل طراحی شده توسط باندارا و همکاران (۲۰۰۹) است که در آن عوامل کلیدی موفقیت در ورود کسب و کارهای متوسط و کوچک به بازارهای خارجی را با بهره گرفتن از یادگیری مورد سنجش و بررسی قرار میدهد. هفت بعد ارائه شده در جدول ۳-۳ را مورد سنجش و بررسی قرار میدهد. تعداد و شماره سوالات هر یک از عوامل هفت گانه موفقیت در ورود کسب و کارهای کوچک و متوسط به بازارهای خارجی در جدول ذیل آورده شده است.
جدول ۳-۲٫ سوالات مختص به هر یک از عوامل موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط
مؤلفه ها سوالات مؤلفه ها سوالات قابلیت های SMEs ۱ تا ۶ فناوری کسب و کار ۲۲ تا ۲۷ فرآیندها ۷ تا ۱۱ رویکردهای مالی ۲۸ تا ۳۲ رویکردهای استراتژیک ۱۲ تا ۱۵ سیستم کنترل ۳۳ تا ۳۸ تیم عالی اجرایی سازمان ۱۶ تا ۲۱
درجهبندی این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرت پنج درجهای بوده و درجه های “خیلی کم”، “کم”، “متوسط”، “زیاد”، و “خیلی زیاد” را شامل می شود. مقیاس لیکرت از مجموعه ای از گویه ها که به ترتیب خاصی تدوین شدهاند تشکیل می شود و از لحاظ ارزش اندازه گیری دارای فاصله مساوی هستند. جهت تجزیه و تحلیل و نمرهگذاری این پرسشنامه و مؤلفه های آن و تبدیل پاسخهای کیفی به مقادیر کمی از روش وزندهی استفاده می شود. بدین معنی که با محاسبه میانگین مربوط به هر سوال، امتیاز هر یک از سوالات مشخص میگردد و با تعیین فراوانی پاسخهای مربوط به هر کدام از گزینه ها و تعیین امتیاز مربوط به هر گزینه ( خیلی کم = ۱، کم = ۲، متوسط = ۳، زیاد = ۴، خیلی زیاد = ۵) امتیاز هر کدام از سوالات مشخص میگردد.
۳-۶. روایی و پایایی ابزار
در راستای گرداوری داده های مورد نیاز پژوهشگر، اعتبار و پایایی، دو عاملی هستند که هر محقق کمی حین طراحی یک تحقیق باید آن ها را مورد توجه قرار دهد. از نظر کمپل و فیسک مشابه بودن نتایج حاصل از دو آزمایش برای اندازه گیری یک رفتار از طریق روشهایی که دارای حداکثر سطح تشابه هستند، پایایی نام دارد. همینطور، روایی به معنی مشابه بودن نتایج حاصل از دو آزمایش برای اندازه گیری یک رفتار از طریق روشهایی است که دارای حداکثر سطح اختلاف هستند (گل افشانی، ۲۰۰۳). در ذیل به هر یک از مباحث روایی و پایایی پرسشنامه های این تحقیق پرداخته شده است.
۳-۶-۱٫ روایی ابزار پژوهش
مفهوم اعتبار به این سوال جواب میدهد که ابزار اندازهگیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را میسنجد، بدون آگاهی از اعتبار ابزار اندازهگیری نمیتوان به دقت داده های حاصل از آن اطمینان داشت. برای تعیین اعتبار پرسشنامه روشهای متعددی وجود دارد که یکی از این روشها اعتبار محتوا میباشد. اعتبار محتوا نوعی اعتبار است که برای بررسی اجزای تشکیل دهنده یک ابزار اندازهگیری به کار برده میشود. اعتبار محتوای یک ابزار اندازهگیری به سوالهای تشکیل دهنده آن بستگی دارد. اگر سوالهای پرسشنامه معرف ویژگیها و مهارت های ویژهای باشد که محقق قصد اندازهگیری آن ها را داشته باشد، آزمون دارای اعتبار محتوا است. برای اطمینان از اعتبار محتوا، باید در موقع ساختن ابزار چنان عمل کرد که سؤالهای تشکیل دهنده ابزار اندازهگیری معرف قسمت های محتوای انتخاب شده باشد(آذر و مومنی، ۱۳۹۰).
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 01:57:00 ق.ظ ]
|
|
“
در سوریه نیز دیوان عالی این کشور در سال ۱۹۵۳ اعلام کردهاست که اقدام متهم به زدن قربانی و استعمال عنف همراه با آن، علی رغم آگاهی او از خطر مریض وی(قربانی)، هر چند که قصد قتل نداشته است، منطبق با ماده ۵۲۳( یعنی جرم قتل عمدی) قانون مجازات آن کشور است.[۱۷۳]
این نوع قصد را نیز که دیوان عالی سوریه احتمالی دانسته است در حقوق ما به راحتی تحت عنوان قصد تبعی نسبی موضوع بند ج ماده۲۰۶ قانون مجازات اسلامی قابل توجیه است.
د)نظریه” تحمل تبعات”
برخی از پیروان نظریه قبول معتقدند که در مقابل انتقاداتی که بر آن وارد شده است، هیچ راه دفاعی وجود ندارد، مگر آنکه ساختار به گونهای اصلاح شود که به نظر آن ها بر اندیشه اساسیای که بر آن مبتنی است باقی بماند. بنابرین قبول یا رضا را به عنوان معیار آن کنار گذاشته اند و معیار دیگری به نام (( تحمل تبعات))[۱۷۴] را پذیرفته اند، بدینترتیب هرگاه که مجرم امکان وقوع تجاوز به عنوان اثر فعلش را پیشبینی کند و در حالی که بار وقوع تجاوز را تحمل میکند و مسئولیت آن را بر دوش میکشد به آن اقدام میکند، قصد احتمالی موجود محسوب می شود[۱۷۵]. تفاوت تحمل تبعات با قبول این است که تحمل تبعات یک جهت گیری را برای اراده فرض میگیرد که از روشنیای که در حالت قبول دارد برخوردار نیست و به معنای استقبال از تجاوز و بر شمردن آن به عنوان هدف فعل نمیباشد و از توجه به آن ( تجاوز ) صرفاً به عنوان اثر فعل که حکم خاص قانون به آن پیوند میخورد و سپس آمادگی مجرم برای تحت شمول این حکم قرار گرفتن تا بتواند فعل را انجام دهد بسنده میشود. پیروان این تفکر احکامی را که بر آن مترتب میشود و بین آن و نظریه قبول در شکل کلاسیکش تمایز میگذارند را نتیجه گرفتهاند و گفتهاند هرگاه موضع مجرم نسبت به تجاوز بر حق، قبول صریح نباشد و صرفاً بی توجهی و یکسان بودن وقوع یا عدم وقوع آن در نظر وی باشد، قصد احتمالی بر اساس این معیار موجود محسوب می شود و بدین ترتیب معتقدند که این تئوری قلمرو قصد احتمالی را گسترش میدهد و مهمترین انتقاداتی که برنظریه قبول در شکل کلاسیکش وارد شده است را رد میکند. به نظر میرسد که با این اصلاح یعنی با تبدیل نظریه قبول به تحمل تبعات تا حدودی به قصد غیر مستقیم ( تبعی ) در حقوق ما نزدیکتر شده است.
۳-۱) ایرادات نظریه ” تحمل تبعات”
در انتقاد از این نظریه گفته شده است که دچار ابهام است. چرا که تعیین آن به صورت دقیقی که مورد انتظار است مشکل است، بنابرین اگر به گونه موسعی تفسیر شود که پیروانش به آن معتقدند متضمن خروج بر منطق اراده و پذیرش نظریه احتمال میشود، پس تحمل عواقب اگر به معنای بر دوش کشیدن بار نتیجه مورد پیشبینی باشد، دلالت آن تنها منحصر در نپذیرفتن انگیزهای است که این آگاهی را در نزد مجرم به وجود میآورد که حقی که قانون آن را مورد حمایت قرار میدهد در معرض تجاوز قرار میگیرد و او را به خودداری از انجام فعل وا میدارد تا که حق محفوظ باقی بماند و در معرض مسئولیت کیفری قرار نگیرد. بنابرین اگر مجرم این انگیزه را مورد توجه قرار ندهد و به فعل اقدام کند، بار تجاوز را متحمل می شود و مسئولیت کیفری وی که از آن ناشی می شود را بر دوش میکشد. بنابرین روشن می شود اندیشهای که معیار بر گرفتهشده از تحمل عواقب بر آن مبتنی است را آن اندیشهای که نظریه احتمال بر آن مبتنی است دچار اشکال میسازد[۱۷۶]. همچنین روشن می شود که پیروان ” تحمل تبعات” اصلاحاتی را بر نظریه ” قبول یا رضا” وارد کردهاند که استقلال و منطق آن را زائل ساخته است و آن را گونهای از نظریه احتمال قرار داده است و ” تحمل” به اسم دیگری تبدیل شده است و بدین ترتیب از بحثشان خارج شدهاند به طوری که از قاعدهای که آن را به عنوان مبنای بحثشان قرار داده بودند غافل ماندهاند.
مبحث سوم: نظریه” آزمون شکست”
تفسیر دیگری که در تمایز بین قصد مستقیم و غیر مستقیم ( فرعی) و این بار در حقوق انگلیس صورت گرفته است با نام آزمون شکست شناخته شده است. در این نظریه سوال این است که آیا مرتکب میتواند در صورت عدم وقوع پی آمدهای مقصود، عمل را یک موفقیت یا شکست در نظر بگیرد؟ اگر نتایج مقصودِ مستقیم هرگز واقع نشوند، عامل شکست خورده دانسته میشود و به عکس نسبت به پیآمدهایی که مقصودِ فرعی هستند عدم وقوعشان هرگز دلالتی بر موفقیت یا شکست ندارد. برای مثال در نتیجه یک آتش سوزی، نقشهی نابود کردن ساختمان معلول مرگ یا آسیب رساندن به ساکنان نیست. در دعوای ( آر) علیه ( سمیرند) و ( بادیت) ( ۱۸۶۸) که در آن متهمانی که تلاش داشتند دیوار زندان ( کلیبرگرنیل) را منفجر کنند، شمار زیادی را به طور غیر عامدانه به قتل رساندند. مرگ قربانیان جز بایسته طرح که هدف از آن، آزاد کردن زندانیان بود به شمار نمیرفت. عدم وقوع این مرگها میتوانست با موفقیت در عمل سازگار باشد.[۱۷۷] و[۱۷۸]
الف.نقد نظریه
گفته اند که نظریه آزمون شکست هم سو با منظور بتنام است، اما همه آنچه از این آزمون برمیآید فراهم آوردن یک آزمون عملی برای تشخیص عینی کارها بر حسب آن چیزی است که عاملان قصد رسیدن به آن را دارند. این آزمون به مسئله اندازه مسئولیت عاملان در پیآمدهای ثانوی که بر پایه حالت ذهنی آنان درباره این پیآمدها در طرح، اساسی نیستند کمکی نمی کند. اگر آزمون شکست به این دلیل دلالت بر کاهش مسئولیت داشته باشد گمراه کننده است زیرا اگر تنها راه نابود کردن یک ساختمان به خطر انداختن جان ساکنانش باشد، قصد فرعی( تبعی ) در همه مقاصد عملی لازمه نقشه است. بنابرین گفتن این که مرگ ساکنان برای موفقیت آمیز دانستن عمل بایسته یا پسندیده نمیباشد، با این فرض که مرگ آنان از پیش کاملاً گریز ناپذیر مینموده است هرگز قانع کننده نیست.
نتیجه این است که مسئله ی اصلی درباره ی تعیین اندازه مسئولیت در پیآمدهای ثانوی نه تنها به روشن شدن تفاوت میان قصد مستقیم و فرعی وابسته است بلکه به گونه آزمونی که دادگاه برای اثبات عنصر معنوی ملازم با قتل به کار میگیرد نیز بستگی دارد. مسئله ی اصلی در این جا است که آیا آزمون ذهنی است یعنی مسئله تعیین چیزی است که متهم واقعا آن را پیشبینی کردهاست و به شرایطی که در آن قتل به وقوع میپیوسته باور داشته است یا اینکه مورد یک آزمون عینی است؛ یعنی از اموری باشد که عقلاً پیشبینی پذیر بوده به آن شرایط می توان باور داشت؟
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
۴-رویکرد ارزشهای رقابتی
اگر خواهان درک جامعی از اثربخشی سازمانی هستیم، شناسایی همه متغیرهای کلیدی در حیطه اثربخشی و سپس تعیین اینکه چگونه این متغیرها بهم مرتبط میشوند ارزشمند است. رویکرد ارزشهای رقابتی یک چنین چارچوب منسجمی به منظور تحقق این مهم ارائه میدهد. موضوع اصلی مورد تأکید رویکرد ارزشهای رقابتی این است که معیارهایی که شما در ارزیابی اثربخشی سازمان برای آن ها قائل بوده و مورد استفاده قرار می دهید )از قبیل نرخ بازگشت سرمایه گذاری، سهم بازار نوآوری در محصولات، امنیت شغلی( متکی به این است که شما چه کسی بوده و چه منافعی را مدنظر دارید. تعجب آور نیست که سهامداران، اتحادیه ها، عرضه کنندگان مواد اولیه، مدیریت، متخصصین داخلی بخش بازاریابی، بخش تأمین نیروی انسانی، بخش تولید و حسابداری هر کدام یک سازمان مؤثر ارزیابی های آن ها از اثربخشی این سازمان کاملاً متفاوت باشد.
۲-۱۵-۲- نظارت مالی
نظارت مالی در حقیقت نظارت قبل از خرج است. که مسئولیت آن طبق ماده ۹۰ قانون محاسبات عمومی کشور به عهده وزارت امور اقتصادی و دارایی است. و در آن کلیه مراحل خرج مورد رسیدگی قرار میگیرد و در صورتی که با قوانین و مقررات مربوط مطابقت نماید هزینه به حساب قطعی منظور و منبع آن قابل پرداخت خواهد شد .(باباجانی، ۱۳۸۸)
مطابق ماده ۳۱ قانون محاسبات عمومی کشور، ذیحساب مأموری است که بموجب حکم وزارت امور اقتصادی و دارایی از بین مستخدمین رسمی واجد صلاحیت به منظور اعمال نظارت و تأمین هماهنگی لازم در احرای مقررات مالی و محاسباتی در وزارتخانه ها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و دستگاه های اجرائی محلی ومؤسسات و نهادهای عمومی غیر دواتی به این سمت منصوب می شود و انجام سایر وظایف مشروحه زیر را بعهده خواهد داشت :
۱- نظارت بر امور مالی و محاسباتی و نگاهداری و تنظیم حسابها بر طبق قانون و ضوابط و مقررات مربوط و صحت و سلامت آن ها .
۲- نظارت بر حفظ اسناد و دفاتر مالی .
۳- نگاهداری و تحویل و تحول وجوه و نقدینه ها و سپرده ها و اوراق بهادار.
۴- نگاهداری حساب اموال دولتی و نظارت بر اموال مذکور.
تبصره ۱- ذیحساب زیر نظر رئیس دستگاه اجرائی وظایف خود را انجام میدهد.
تبصره۲- ذیحساب مؤسسات و نهادهای عمومی غیر دولتی موضوع ماده ۵ این قانون در مورد وجوهی که از محل درآمد عمومی دریافت می دارند ، با حکم وزارت امور اقتصادی و دارایی وبا موافقت آن دستگاه منصوب خواهند شد. شایان ذکر است لایحه اصلاحی قانون محاسبات عمومی کشور منطبق با نظام حسابداری تعهدی از سوی وزارت امور اقتصاد و دارایی به نمایندگی از هیئت دولت، در دست تهیه وتدوین بوده که در نیمه دوم سالجاری جهت طرح و بررسی در کمیسیون بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی نهایتاًً به صحن علنی خواهد رفت.
۲-۱۵-۳- تعارض سازمانی
نظریه سنتی: طبق این نظریه همه تعارض ها بد هستند بنابرین هر نوع تعارضی یک تأثیر منفی روی اثربخشی سازمانی دارد که میتواند هماهنگی و اقدامات لازم کار گروهی به منظور تحقق اهداف سازمان را کندتر کند.
نظریه جدید: یک سازمان عادی از تعارض، سازمانی ایستا، بی تحرکت و غیرحساس نسبت به ایجاد تغییر است.
تعارض، موقعی که منجر به جستجو و دستیابی به روش های بهتر انجام کارها شود و راضی بودن به وضع موجود را بر هم زند، سازنده و مفید است. بنابرین تعارض، از طریق ایجاد انگیزه برای تغییر و بهبود فرایند تصمیم گیری، اثربخشی یک سازمان را بهبود می بخشد. (رابینز،۱۳۸۰)
۲-۱۵-۴- تسهیل فرایندهای مالی
جریان قابل تشخیص از رویدادهای مالی بهم وابسته در راه رسیدن به هدف میباشد. بنابرین فرایند مالی دارای دو ویژگی، حرکت و پویایی در طول زمان برای رسیدن به اهداف مالی سازمان است و هم به فعل و انفعالات و تعامل بین رویدادهای مالی و اقدامات مرتبط اشاره دارد. (میرسپاسی، ۱۳۷۹)
۲-۱۶-کاربرد حسابداری تعهدی کامل در حسابداری دولتی
اغلب استانداردهای حسابداری بخش دولتی، با این فرض تدوین می شود که دولت درگیر فعالیتهای بیطرفانه وغیر انتفاعی است و وظیفه حسابداری دولتی، به گزارش فراغت دولت از بودجه، شرح تامین و مصرف وجوه محدود می شود و نیازی به محاسبه دقیق نتایج عملکرد و وضعیت مالی دولت نیست. اما اخیراًً در بعضی از کشورها، از جمله بریتانیا، زلا ندنو و استرالیا، رویکردی به سوی استفاده از مبنای تعهدی کامل در حسابداری بخش عمومی ایجاد شده است. در کشور ما، برخی سازمانهای دولتی به سمت استفاده از مبنای تعهدی کامل در حسابداری حرکت کردهاند. از این رو، به نظر میرسد که در ایران نیز، همانند دیگر کشورهایی که این مسیر را برگزیدهاند، بررسی تحلیلی مزایا و معایب این رویکرد ضروری باشد چرا که مبنای مورد استفاده در حسابداری دولتی میتواند بر اطلا عات مالی و تصمیم گیری های مبتنی بر این اطلا عات تاثیر گذارد و در صورت گزینش آن به عنوان مبنای پیشبینی و بودجه بندی، موجب تغییرات عمدهای در تخصیص منابع شود.
به منظور تحلیل هزینه و منفعت سیستم حسابداری تعهدی کامل، لا زم است نخست آن را بشناسیم و سپس تفاوت های آن با سیستم حسابداری نقدی و دلا یل موافقان و مخالفان هر یک از دو سیستم را مورد توجه قرار دهیم. به منظور شناخت سیستم حسابداری تعهدی کامل، معرفی نمونهای عملی سودمند به نظر میرسد.
۲-۱۶-۱- مبانی حسابداری
مبانی حسابداری، انتخاب زمان شناسایی و ثبت درآمدها و هزینه ها در دفاتر حسابداری است. انتخاب هر یک از روش های شناسایی و ثبت درآمدها و هزینه ها، نوعی مبنای حسابداری محسوب می شود که حسب مورد در حسابداری مؤسسات بازرگانی و مؤسسات غیرانتفاعی مورد استفاده قرار میگیرد. (باباجانی ،۱۳۸۸)
باباجانی در کتاب حسابداری کنترلهای دولتی، انواع مبانی حسابداری را به شرح زیر معرفی میکند :
۲-۱۶-۲- مبنای نقدی )کامل(
حسابداری نقدی، روش حسابداری است که اساس آن بر دریافت و پرداخت وجه نقد استوار است. در این سیستم هر گونه تغییر در وضعیت مالی مؤسسه، مستلزم مبادله وجه نقد است و درآمدها زمانی شناسایی و در دفاتر ثبت میشوند که وجه نقد آن ها دریافت شود و هزینه ها زمانی شناسایی و در دفاتر ثبت میشوند که وجه آن ها به صورت نقد پرداخت گردد.
۲-۱۶-۳- مبنای تعهدی )کامل(
در مبنای تعهدی کامل، درآمدها زمانی، شناسایی و در دفاتر حسابداری منعکس میگردند که تحصیل میشوند یا تحقق مییابند. در این مبنا، زمان تحصیل یا تحقق درامد، هنگامی است که درامد به صورت قطعی مشخص می شود یا بر اثر ادامه خدمات حاصل میگردد. لذا زمان وصول وجه در این روش مورد توجه قرار نمی گیرد بلکه زمان تحصیل یا تحقق درامد در شناسایی و ثبت درامد اهمیت دارد. همچنین در این مبنا، زمان شناسایی و ثبت هزینه ها، زمان ایجاد و یا تحقق هزینه ست و زمانی که کالایی تحویل میگردد یا خدمتی انجام می شود، معادل بهای تمام شده کالا ی تحویلی و یا خدمت انجام یافته، بدهی قابل پرداخت ایجاد می شود.
۲-۱۶-۴- مبنای نیمه تعهدی
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
مردم به زمامدار خوب یا بد نیازمندند تا در حکومت او مرد با ایمان کار خویش کند و کافر بهره خود برد، در سایه حکومت او…، با دشمنان پیکار کنند و راهها را ایمن سازند و به نیروی او حقِ ناتوان را از توانا بستانند.
پیامبر گرامی اسلامˆ نیز میفرمایند: «امنیت و سلامت، دو نعمتی هستند که بسیاری از مردم در آن مغبون هستند.
همچنین امام علی، فلسفه نبردهای خود با دشمنان دین را چنین بیان میدارند:
خدایا، تو میدانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت دنیا و ثروت نبود، بلکه خواستیم نشانه های حق و دین تو را بر جایگاه خویش برگردانیم و ـ در سرزمینهای تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیدهات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شدهات، بار دیگر اجرا گردد.
روایات در این زمینه بسیارند و ما به همین موارد اکتفا میکنیم. در این زمینه باید به چند نکته اشاره کرد:
اولاً، برقراری امنیت واقعی در سایه اجرای عدالت، امکانپذیر است؛ زیرا در جامعهای که در آن، قوانین عادلانه نباشند و مردم احساس تبعیض و بیعدالتی کنند، امنیت یا هرگز پا نخواهد گرفت و یا بسیار شکننده خواهد بود.
ثانیاًً، برقراری امنیت به دو عنصر اساسی منوط است:
الف. مقررات عادلانه، دقیق، محکم و متضمن عوامل بازدارنده از جرم: چنین مقرراتی هزینه ارتکاب جرم را برای مجرمان به حدی افزایش میدهد که افراد سود و صلاح خود را در ارتکاب جرم نمیبینند. علت مجازاتهای بسیار شدید در مقررات کیفری اسلام، علاوه بر جنبه تربیتی، توجه به همین امر است؛ برای مثال، در فقه اسلامی حد محارب، یعنی کسی که برای ترساندن مردم و گسترش فساد در جامعه، اسلحه خود را آشکار میسازد، قتل یا به صلیبکشیدن و قطع دست و پای مخالف است.
ب. مجریان قوی: برای اجرای قانون باید مجریان مناسب، کارآزموده، قاطع، سالم و جدی انتخاب کرد. مجریان قانون (در زمینه امنیت) دو دسته هستند؛ قضات و نیروهای امنیتی. قضات در حکومت اسلامی از جایگاه بسیار رفیعی برخوردارند و باید دقت نظر کافی در نصب و به کارگیری آن ها صورت گیرد. امام علی† در نامه ۵۳ نهج البلاغه، شرایط ذیل را برای قضات مقرر فرمودند: ۱- باید از بین برترین افراد نزد حاکم، انتخاب شود؛
۲- باید از ظرفیت بالایی برخوردار باشد، به گونهای که مراجعه فراوان، او را به ستوه نیاورد؛
۳-آنچنان سعه صدر داشته باشد که برخورد مخالفان او را به خشم نیاورد؛
- در اشتباهات پافشاری نکند و بازگشت به حق پس از آن برای او دشوار نباشد؛
۵٫ طمع را از دل ریشهکن کرده باشد؛
۶٫ دقتنظر کافی داشته باشد و با تحقیق اندک، رضایت ندهد؛
۷- در شبهات از همه با احتیاطتر عمل کند؛
۸-در یافتن دلیل، اصرار او از همه بیشتر باشد و در کشف امور از همه شکیباتر باشد؛ ۹- پس از آشکار شدن حقیقت، در فصل خصومت از همه برندهتر باشد؛
۱۰- با ستایش فراوان فریب نخورد و چربزبانی او را منحرف نسازد.
ج. امنیت خارجی: یکی دیگر از مهمترین وظایف دولت اسلامی، تضمین امنیت خارجی، یعنی استقلال و تمامیت ارضی و حفظ منافع کشور اسلامی در سرتاسر جهان است. برای این منظور، کشور باید از ارتشی قدرتمند و برخوردار از عده و تجهیزات کافی، بهرهمند باشد. قرآن کریم میفرماید:
وَأَعِدُوا لَهُم مَااستَطَعتُم مَن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الخَیلِ تُرهِبُونَبِهِ عَدُوَّاللَّهِ وَعَدَوَّکم وَءَاخَرِینَ مِن دُونِهِم لاَ تَعلَمُونَهُمُ اللَّهُ یعلَمُهُم (انفال:۶۰)؛ و هرچه در توان دارید، از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید، تا با این [تدارکات]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] دیگر را جز ایشان ـ که شما نمیشناسیدشان و خدا آنان را میشناسدـ بترسانید.
آیه شریفه، بر اصل اساسی بازدارندگی در مقابل دشمنان آشکار و پنهان تأکید دارد و در این رابطه هیچ مرز و حدی قایل نشده است. دهها آیه مربوط به جهاد در قرآن، به نوعی تایید کننده لزوم ایجاد ارتشی قوی و قدرتمند هستند.
امام علی در نامه ۵۳ نهج البلاغه الزامات یک ارتش اسلامی را موارد ذیل میداند: ـ فرمانده سپاه باید خیرخواهیاش برای خدا، پیامبر و رهبر جامعه اسلامی، از همه بیشتر باشد (اصل وفاداری)؛
ـ دامن او پاکتر و شکیبایی او از همه برتر باشد (اصل سلامت نفس و پایداری)؛
ـ دیر به خشم آید و عذرپذیرتر باشد (سعهصدر برای فرماندهی)؛
ـ بر ناتوان رحم آورد و با قدرتمندان با قدرت برخورد کند؛
ـ درشتی او را به تجاوز نکشاند؛
ـ نظامیان از خانواده های ریشهدار و دارای شخصیت حسابشده، پارسا، دارای سوابق نیکو و درخشان، دلاور، بخشنده و بلندنظر باشند.
ارتشی با این ویژگیها، در کنار برخورداری از تجهیزات و تسلیحات کافی، پناهگاه استوار ملت، زینت حکومت، شکوه دین و یکی از عوامل اصلی تحقق امنیت کشور است
۲٫ آموزش و پرورش همگانی و توسعه فرهنگی
همان گونه که در مباحث گذشته بیان شد، یکی از اهداف اساسی حکومت اسلامی، تضمین حرکت رو به کمال جامعه است و از مهمترین لوازم این امر، آموزش و تربیت است که در دو سطح عمومی (از طریق رسانه ها) و برگزاری دوره های تحصیلی برای مردم مطرح میباشد. پیامبر گرامیˆ، هنگام اعزام معاذ بن جبل به یمن، به او فرمان میدهند:
ای معاذ، کتاب خدا را به مردم آن سامان بیاموز و آن ها را با اخلاق شایسته و نیکو تربیت کن…، کوچک و بزرگ مسائل اسلام را آشکار کن، مردم را متذکر آخرت کن و برای نشر تعالیم اسلام، معلمینی را به هر سو بفرست.
پس پیامبرˆ از یکسو، بر تکلیف دولت اسلامی بر آموزش همگانی احکام و مقررات اسلام تأکید میفرمایند و از سوی دیگر، حاکم اسلامی را مکلف میکند، نظامی آموزشی تهیه و تنظیم کند که مردم در اقصا نقاط کشور تحت تعلیم قرار گیرند. درامر آموزش، سه کار مهم باید در دستور کار نظام اسلامی قرار گیرد:
الف. طراحی راهبردها، خط مشیها و ساختارهای آموزشی ارزشمدار و هدفمند برای تربیت انسانهای دانشمند و مهذب: زیرا عالمان مهذب هستند که علم را در جهت کمال جامعه به کار میبندند.
جامعه سعادتمند
عالم مهذب
ساختار آموزشی ارزشی و هدفمند
راهبردها و خط مشیهای مبتنی بر ارزشهای اسلامی
ب. اولویت دادن به امر آموزش و تربیت: در یک نظام اسلامی تربیت و آموزش اولویت تام دارند و از حقوق ملت بر حاکمان به شمار میآیند. امام علی میفرمایند:
ای مردم،… حق شما بر من آن است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم، بیتالمال را میان شما عادلانه تقسیم کنم، شما را آموزش دهم تا بیسواد نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 11:52:00 ب.ظ ]
|
|
“
مرحله ۹: وظایف پرسنل را هم جهت کنید:پرسنل می خواهند بدانند که در موفقیت سازمان نقش مؤثری دارند. یکی از مهمترین ابعاد در فرایند اجرای استراتژی آن است که پرسنل احساس کنند وظایفشان در راستای اهداف استراتژیک سازمان قرار دارد.
مرحله ۱۰: به عملکرد خوب پرسنل پاداش دهید:در مدیریت میگویند: آنچه ارزیابی شود، به انجام میرسد. در این مرحله گام را فراتر می نهیم: آنچه ارزیابی می شود و به خاطر آن پاداشی اعطا می شود، سریعتر انجام میگیرد.
پس از آنکه مدیران ارشد، استراتژی را برای پرسنل شرح داده و وظایف آن ها را در راستای استراتژی را مشخص کردند، مشوق هایی در نظر می گیرند تا عملکرد پرسنل را همواره در جهت استراتژی نگاه دارند (فرهادی ،۱۳۸۸ :۲۳-۲۵).
اجرای یک استراتژی به دلایل مختلف دشوار است اما مشکل اصلی در راه موفقیت آن است که رهبران نمی دانند اجرای استراتژی چیست یا چگونه باید با آن برخورد کنند. بقا و تداوم سازمان ها و همچنین توسعه آن ها نیازمند درک به هنگام فرصت های محیطی و تغییرات در قواعد بازی است . سازمان هایی که توان درک قواعد جدید بازی را دارند، شانس بیشتری برای بهره مندی از فرصت ها مییابند . تکنولوژی های جدید، نگرش های نو و روش های نوین، همه میتوانند قواعد موجود را دگرگون ساخته و شرایطی کاملا نوین برای بازی بیافرینند . در این شرایط سازمان هایی موفق میشوند که بتوانند به موقع در استراتژی های خود چرخش ایجاد نمایند(دنیسون[۹] ۲۰۰۰ ،به نقل از میرسپاسی۱۳۸۹: ۵۷) . برای استراتژی تعاریف متعددی ارائه شده است که هر یک ابعادی از مفاهیم استراتژی را مورد توجه قرار داده است . بروس هندرسون [۱۰]استراتژی را ” ایجاد یک مزیت منحصر به فرد برای تمایز سازمان از رقبا تعریف میکند و اساس کار را مدیریت این تمایز میداند “برنامه ریزی استراتژیک یک رویکرد سیستماتیک برای تعریف اهداف بلند مدت کسب و کار و شناسایی راه های رسیدن به این اهداف میباشد . وقتی یک سازمان اهداف بلند مدت خود را بنا می نهد، یک برنامه ریزی استراتژیک کارا، سازمان را قادر به ایجاد یک طرح کسب و کار سالانه .( می کند که شامل اهداف ضروری سالانه، منابع و اقدامات مورد نیاز برای حرکت به سمت آینده میباشد .فرایند مدیریت استراتژیک، هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه است که سازمان را قادر میسازد به .( اهداف بلند مدت خود دست یابد . فرایند مدیریت استراتژیک دربرگیرنده سه مرحله می شود: تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی ها) برای تدوین استراتژی مکاتب و شیوه های گوناگونی وجود دارند ولی اکثر شرکت ها در اجرای استراتژی ها با مشکل مواجه هستند .محققین برخی دلایل ناکامی شرکت ها در اجرای استراتژی را به چهار نوع محدودیت یا مانع نسبت دادهاند:
۱- مانع مربوط به عدم انتقال استراتژی : اگر کارکنان یک سازمان که بزرگترین عامل ارزش آفرینی آن هستند استراتژی سازمان را به درستی درک نکنند، نمی توان انتظار داشت استراتژیها تحقق یابد.
۲- مانع مربوط به عدم همسویی کارکنان با استراتژی : اگر اجرای استراتژی تنها برای مدیران دستاورد و منفعت به دنبال داشته باشد، نمی توان انتظار داشت کارکنان آن را اجرا نمایند.
۳- مانع مربوط به عدم تعهد مدیریت ارشد: اجرای استراتژی بدون حمایت همه جانبه و صرف وقت و انرژی از سوی مدیران ارشد سازمان ممکن نخواهد شد.
۴- مانع مربوط به عدم تخصیص منابع لازم : اغلب سازمان ها فرآیندهای جداگانه ای برای برنامه ریزی استراتژیک و بودجه بندی دارند. نمی توان انتظار داشت که استراتژ یهای سازمان بدون تخصیص منابع لازم در عمل پیاده شوند (عبدالهی ،۱۳۸۸ : ۴۹).
۲-۷- مدل های جامع مدیریت و اجرای استراتژی
در مدل های جامع مدیریت استراتژیک ، مراحل کلی مدیریت استراتژیک ،از شروع تدوین استراتژی تا پایان اجرا و کنترل نشان داده شده اند . این مدل ها تفاوت اصولی زیادی با یکدیگر ندارند ولی در نحوه نمایش فرایند مدیریت استراتژیک از الگوهای مختلفی استفاده کردهاند .در ادامه به مدل های اشاره شده توسط (دیوید و رابینسون [۱۱]) اشاره می شود.بنا بر مدل دیوید به شکل ذیل در همه سازمان ها گذر از مرحله تدوین استراتژی و قرار گرفتن در مرحله اجرای آن مستلزم یک تغییر در مسئولیت ها است.یعنی مسئولیت از عهده استرا تژیست ها برداشته و به مدیران بخش ها و واحدهای وظیفه ای محول می شود.مدیریت در اجرای استراتژی با چنین مسائلی روبرو است:
-
- تغییر ساختار کنونی سازمان
-
- تجدید ساختار ومهندسی مجدد
-
- تجدید نظر در پاداش و برنامه های انگیزشی
-
- کاهش دادن مقاومت ها در برابر تغییر
-
- وفق دادن مدیران با استراتژی
-
- تقویت فرهنگی که پشتیبان استراتژی ها باشد
-
- تطبیق فرایندهای تولید و عملیات
- تشکیل یک واحد منابع انسانی اثر بخش و در صورت لزوم کاهش دادن نیروی انسانی (قلبچ لی ،۱۳۸۸ : ۵۴).
محاسبه و ارزیابی عملکرد
تدوین ارزیابی و انتخاب استراتژی ها
تعیین اهداف سالیانه وسیاست ها
تخصیص
منابع
تعیین هدفهای بلند مدت
برسی عوامل داخلی
تعیین مأموریت
اجرای استراتژی
ارزیابی استراتژی
تدوین استراتژی
بررسی عوامل خارجی
الگوی جامع مدیریت استراتژیک(دیوید ،۱۳۸۴)
سه عامل سازمانی که وسایل بلند مدت نهادینه شدن استراتژی شرکت را در بر می گیرند عبارتند از:
-
- ساختار سازمان
-
- رهبری مدیران عالی اجرایی و مدیران کلیدی
- تناسب استراتژی با فرهنگ شرکت(سعادت ،۱۳۸۶ : ۹۰)
اصول ، مفاهیم و ابزارهای تدوین استراتژی در شرکت های کوچک ، بزرگ ، انتفاعی و غیر انتفاعی تفاوت چندانی ندارند ولی با توجه به نوع واندازه سازمان ها، اجرای استراتژی بسیار متفاوت و مستلزم انجام عملیات های مختلفی است .علیرغم اینکه اجرای استراتژی در شرکت های مختلف میتواند متفاوت باشد،اما با توجه به دو مدل جامع ارائه شده از دیوید و پیرس ورابینسون ، می توان چهار مرحله مهم را در فرایند اجرای استراتژی شناسایی کرد که در شکل ذیل نشان داده شده است:
تعیین اهداف سالیانه و سیاست ها
تخصیص منابع
نهائی کردن استراتژیک
کنترل و ارزیابی
۲-۸- سایر مدل های اجرای استراتژی
- اجرای استراتژی از دیدگاه مدل اثر متقابل استراتژی انتخابی و بخش اجرا
موفقیت استراتژی در گرو درست اندیشیدن و درست به اجرا درآوردن میباشد . چه بسیار اندیشه و برنامه ریزی های خوبی که صور ت میگیرد ولیکن در فرایند اجرا به درستی عمل نمی شود . وقتی استراتژی های مناسبی را انتخاب نمودیم باید به درستی نیز اجرا نماییم . بر اساس شرایط حاکم بر استراتژی و اجرا چهار وضعیت قابل تصور است:
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
به اعتقاد فرانکل[۲۰] (۲۰۰۶) فقدان معنویت در زندگی یک خلاء وجودی ایجاد می کند که باعث به وجود آمدن روانرنجوری جامعهزاد و مثلث روانرنجورانه گسترده ای می شود که عبارت است از؛ افسردگی، اعتیاد و تجاوز. خداوند در قرآن کریم نیز میفرماید: الَذِینَ آمَننواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظنلْمٍ أنوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنن وَهُم مُهْتَدُونَ (انعام/۸۲). در این آیه، امنیت، آرامش، بهداشت روانی و هدایت را از آثار ایمان برمیشمارد، آری هنگامی که ترس شدید بر جان انسان پنجه میافکند و خود را تنها احساس می کند، تنها عاملی که می تواند با این احساس مقابله کند ایمان به خدا است (پورمودت و عارفی، ۱۳۹۲). به نظر میرسد تعلقات دینی و مذهبی، انسان را به سوی نظام ارزشی یکپارچه و منسجم سوق میدهد و با ایجاد قدرتی معنوی تحمل سختیها را آسان نموده و حمایت اجتماعی و روحانی را نصیب افراد میسازد (غریبی و قلی زاده، ۱۳۸۵؛ به نقل از پورمودت و عارفی، ۱۳۹۲). کسانی که باورهای مذهبی قویتری دارند کمتر به اختلالاتی نظیر افسردگی، استرس و اضطراب مبتلا میگردند. و بنا به تحقیقات کورشر[۲۱] (۲۰۱۲) کمتر رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان می دهند (علوی و همکاران،۱۳۷۸)، به این نتیجه رسیدند که افراد مسجدی (دیندار درونی) کمتر از غیر مسجدیها دست به رفتارهای پرخاشگرانه میزنند و به اعتقاد مک کوی[۲۲] ( ۲۰۰۵ ) کسانی که از دین و مذهب جدا میشوند دچار یک خلاء روحی و عاطفی میگردند که برای پر نمودن این خلاء راههای گوناگونی را تجربه مینمایند. در این میان رفتارهای مختلفی در انسان وجود دارند که می توانند در ارتباط و تاثیرپذیر از قدرت معنوی و دینداری افراد باشند و همان گونه که در بالا اشاره شد پرخاشگری هم جزئی از این رفتارهاست (پورمودت و عارفی، ۱۳۹۲).
فردی که بتواند با الگوی صحیح ، ارتباط سالمی با دیگران برقرارکند و درکنار این ارتباط خصوصیات فردی و اجتماعی مثبت خود را (حسن خلق ، همدردی ، همراهی و….) به مرحله بروز برساند و به دیگران نشان دهد ، یقینا مورد توجه افراد واقع خواهد شد و دردید اکثریت آن ها دارای مقبولبت و محبوبیت خواهد بود .
۱-۴- تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش
۱-۴-۱- تعریف نظری
هر فردی باید دارای ویژگیهایی باشد تا بتواند این ارتباط سالم و خصوصیات اجتماعی لازم را به ظهور برساند. این ویژگیها و استعدادهای خاص را ، روانشناسان « هوش اجتماعی » نامیده اند (حکم آبادی،۱۳۸۹).
از دید سازمان بهداشت جهانی، بهداشت روان در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی و جسمی. از نظر این کارشناسان، سلامت فکر و روان عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (احمدوند، ۱۳۸۲).
دین مشتمل بر یک سلسله اصول و معتقدات است که هر کس باید خودش مستقیماً تحقیق کند و واقعاً تشنهی یاد گرفتن و تحقیق در آن ها باشد و مسلماًً اگر کسی خدا را پویا باشد خداوند تعالی او را دستگیری و هدایت خواهد کرد ( مطهری، ۱۳۸۶).
۱-۴-۲- تعریف عملیاتی:
باورهای مذهبی:
تعریف عملیاتی باورهای مذهبی عبارت است از نمره ای که شرکت کنندگان از پاسخگویی به پرسشنامه نگرش سنج مذهبی براهنی کسب نموده اند.
هوش اجتماعی:
تعریف عملیاتی هوش اجتماعی عبارت است از نمره ای که شرکت کنندگان از پاسخگویی به پرسشنامه هوش اجتماعی ترومسو کسب نموده اند.
سلامت روان:
تعریف عملیاتی سلامت روان عبارت است از نمره ای که شرکت کنندگان از پاسخگویی به پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ کسب نموده اند.
۱-۵- متغیرهای پژوهش :
متغیر وابسته یا ملاک سلامت روان است .
متغییر مستقل یا پیش بین باورهای مذهبی و هوش اجتماعی است.
۱-۶- اهداف پژوهش
هدف کلی
پیشبینی سلامت روان بر اساس باورهای مذهبی و هوش اجتماعی در دانشجویان
اهداف جزیی
۱٫پیشبینی سلامت روان بر اساس باورهای مذهبی در دانشجویان
۲٫پیشبینی سلامت روان بر اساس هوش اجتماعی در دانشجویان
۳٫پیشبینی سلامت روان بر اساس پردازش اطلاعات اجتماعی در دانشجویان
۴٫پیشبینی سلامت روان بر اساس آگاهی اجتماعی در دانشجویان
۵٫پیشبینی سلامت روان بر اساس مهارت های اجتماعی در دانشجویان
۱-۷- فرضیات پژوهش
فرضیه اصلی
به نظر میرسد رابطه ای بین سلامت روان با باورهای مذهبی و هوش اجتماعی در دانشجویان وجود دارد.
فرضیه های فرعی
به نظر میرسد رابطه ای بین باورهای مذهبی و سلامت روان دانشجویان وجود دارد.
به نظر میرسد رابطه ای بین هوش اجتماعی و سلامت روان دانشجویان وجود دارد.
به نظر میرسد ارتباطی بین پردازش اطلاعات اجتماعی و سلامت روان دانشجویان وجود دارد.
به نظر میرسد ارتباطی بین آگاهی اجتماعی و سلامت روان دانشجویان وجود دارد.
به نظر میرسد ارتباطی بین مهارت های اجتماعی و سلامت روان دانشجویان وجود دارد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه
سوالاتی که در جامعه در خصوص سلامت روان مطرح می شود عمدتاًً به مناسبات دین و روان و هوش برمی گردد بسیاری از روان شناسان به طور سلبی یا ایجابی به این سوالات پاسخ میدهند وعده ای روانشناسی را مقوله علوم تجربی و آزمایشی می دانند که از فلسفه جدا شده و مسیری را که علوم تجربی طی کردهاست می پیماید و برای آزمون فرضیه هایش از روش های آزمایشگاهی استفاده میکند.
این فصل از دو بخش تشکیل شده است. در بخش اول ادبیات و مستندات در مورد متغیرهای تحقیق آورده شده، و در بخش دوم به تحقیقات انجام شده در خارج و داخل کشور پرداخته شده است.
واژه مذهب
مذهب در لغت به معنای کیش، طریقت و مسئولیتی است که معطوف به امر مقدس در دو بعد دینآشنایی و دینباوری می شود. نگرش دینی، نگرش به امور ماورایی است که به موجب آن مشکلات روحی حل گشته و احراز و تقویت آن موجب یگانگی، ثبات، استمرار و پایداری فرد در جامعه می شود (آرون، ۱۹۸۹؛ به نقل از ضیایی، ۱۳۹۲).
مجموعه دین از دو بخش تشکیل شده است:
۱٫آموزه ها و گزاره های اعتقادی (هست ها /اصول)
۲٫دستورهای عملی ، اخلاقی وارزشی که بر پایه آموزه های اعتقادی استوار شده اند.(بایدها/ فروع)
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
تعادل زیستی – روانی- معنوی زمانی است که فرد به صورتی جسمی، روانی و معنوی خود را با مجموعهای از شرایط خوب یا بد تطابق داده است. انسجام مجدد تابآورانه به شناسایی و تقویت حالات تابآوری منجر میگردد. انسجام مجدد ناکارآمد وقتی رخ میدهد که فرد به موارد رفتار تخریبی یا سایر ابزارها برای از عهده فوریتهای زندگی برآمدن پناه میبرد. برخی از این نظامهای انطباقی در حوزه روانشناسی تحولی به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته است که تحول روابط دلبستگی، تحول اخلاقی، نظامهای خود تنظیمگری برای میزان کردن و تنظیم هیجان، برانگیختگی و رفتار نظام انگیزشی و نظامهای عصبی رفتاری و پردازش اطلاعات مهمترین آن ها هستند. موج دوم نظیریه و پژوهش در زمینه تابآوری اغلب زمان نظریه تحولی سیستمها را شامل میشود و با مفاهیمی مانند مسیرهای تحولی، و روندهایی که مدلهای پویا، تعاملی، متقابل، چند علیتی و چندسطحی معمول در نظریه تحولی سیستمهای معمول، سروکار دارد(رایت و مستن، ۲۰۰۶، به نقل از کریمی، ۱۳۸۹).
تعادل زیستی- روانی- اجتماعی به طور معمول از سوی عوامل درونی و بیرونی، فشارزارها، شرایط ناگوار، فرضها و سایر اشکال تغییر مورد هجوم قرار میگیرد. اثرگذاری این عوامل به حالات تابآوری و انسجامهای مجدد تابآورانه قبلی بستگی دارد.
در واقع تعامل بین فوریتیهای زندگی و عوامل محافظتی است که تعیین میکند از هم گسیختگی رخ خواهد داد یا نه. انسجام مجدد میتواند به صورتهای تابآورانه تلاش برای برگشت به تعادل زیستی- روانی -اجتماعی، انسجام مجدد همراه با خسارت و انسجام مجدد ناکارآمد باشد.
بهبودی همراه با خسارت بدین معنی است که افراد به خاطر فشار فوریتیهای زندگی، انگیزه، امید و کشش خود را از دست میدهند ( ریچاردسون و همکاران، ۱۹۹۰) .
موج سوم:
انسجام مجدد تابآورانه برای رشد به انرژی نیاز دارد و طبق نظریه تابآوری منبع این انرژی یک منبع معنوی و ذاتی است. یکی از عبارات نظریه تابآوری این است که نیرویی در درون هر فرد وجود دارد که او را به سوی خودشکوفایی ، نوع دوستی، فردیت و هماهنگی سوق میدهد، این نیرو یک منبع معنوی دارد. پرسشی که به موج سوم بررسی تابآوری منجر گردید عبارت بود از اینکه منبع انرژی یا انگیزشی که به انسجام مجدد تابآورانه منجر میشد چیست و کجاست؟
موج سوم نظریه و پژوهش در حوزه های تابآوری بر مداخله برای پرورش و تقویت تابآوری تأکید میکند. با وجود این شناخت بهتر فرایندهای واسطهای و تعدیل کننده از مراحل و شرایط لازم کارهای مداخلهای است (رینولدمرامر، ۲۰۰۳) .
۲-۱۹-مدل ها و الگوهای تابآوری
طبق نظر هالت[۸۳](۲۰۰۹) در طول دهه های گذشته بر اثر مطالعات زیادی که در زمینه تابآوری انجام شد مدلهای مختلفی ارائه شده است که عبارتند از:مدل شکست ناپذیر(مقاوم)[۸۴]– مدل چالشی[۸۵]– مدل حفاظتی و مدل جبرانی
دو مدل اول بر نحوه واکنش یا پاسخ فرد نسبت به عوامل خطرساز متمرکز است و دو مدل بعدی چگونگی رابطه بین عوامل خطرساز و عوامل حمایتی را بررسی میکند.
الف) مدل شکست ناپذیر(مقاوم): این مدل جوانان را در دو دسته آسیبپذیر وآسیبناپذیر قرارمیدهند در این مدل هر دو گروه با عوامل خطرساز مواجه میشوند اما پاسخهای متفاوتی را نشان میدهند.
فرد آسیبپذیر و آسیبناپذیر تحت تأثیر موانع قرار میگیرند اما فرد آسیبپذیر برای کنارآمدن با فشار روانی اضافه شده، بر شرایط ناتوان است. این مدل فرض میکند سطحی از آمادگی ذاتی در هر دو دسته وجود دارد ( کوئن و ورک[۸۶]،۱۹۸۸).
ب) مدل چالشی: این مدل عوامل خطرساز را در یک پیوستار در نظر میگیرد و یک دیدگاه منحنی شکل به تابآوری میدهد به این معنی که در معرض قرار گرفتن کوتاهمدت در برابر عوامل خطرساز منجربه پیامدهای منفی کوتاهمدت میشود. برای مثال اگر یک نوجوان گاهی اوقات به طور تصادفی با یک گروه زورگیر از همسالانش مواجه شود این شرایط میتواند به او در به وجود آوردن یک راهبرد مناسب کمک کند و این نوجوان با اینکه اعتماد به نفس پایین و ترس را تجربه میکند ، میتواند با این شرایط مقابله کند بر اساس این مدل اگر این نوجوان هر روز اذیت شدن را تجربه کند ممکن است راهبردهایی را برای مقابله با خشونت پیدا کند از جمله در جریان گذاشتن مسئولین مدرسه، والدین، هم مسیرشدن با دوستان دیگر، عوض کردن مسیر خود و … پس طبق این مدل افراد مهارتها و ابزارهای اجتماعی را رشد میدهند تا خطرهای مشخصی را که در آینده با آن ها مواجه خواهند شد را مدیریت کنند ( هالت ۲۰۰۹، به نقل از سلامت شریف، ۱۳۹۱).
پ)مدل جبرانی: این مدل تأثیر عوامل خطرساز را میپذیرد اما میگوید عوامل حفاظتی میتواند پیامدهای منفی را کمتر کنند. به این معنی که عوامل حفاظتی این توانایی را دارند که عوامل خطرساز را خنثی یا با آن ها مقابله کنند (زیمرمن و لبینگن هیمر، [۸۷]۲۰۰۲،به نقل از سلامت شریف، ۱۳۹۱).
البته عوامل خطرساز در این مدل از زندگی فرد خارج نمیشود چرا که عوامل حفاظتی که وجود دارد فقط پیامدها را تغییر میدهد به عبارت دیگر اگر در برابر عوامل خطرساز سطوح بالایی از حمایت وجود داشته باشد در مقابله با عوامل خطرساز پیامدهای مثبت به وجود میآید و اگر میزان خطر زیاد باشد و عوامل حمایتی کم باشد در این صورت پیامدهای منفی به وجود میآید.
جانسون و ویچلت[۸۸] (۲۰۰۴) در این مدل، تابآوری را تعدیل کننده پیامدهای منفی از طریق حضور عوامل حفاظتی میدانند. این مدل حداقل ۲ محدودیت دارد. یکی اینکه توانایی لازم را که بتواند عوامل خطرساز را خنثی کند توضیح نمیدهد، دوم آنکه چگونگی تعادل عوامل حفاظتی و خطرساز را بیان نمیکند به طوری که در فرایند انزوا هستند و فقط پیامد تغییر میکند (سلامت شریف، ۱۳۹۱).
ت) مدل حفاظتی: این مدل توانایی را دارد تا یک فرد را از پیامد منفی حفظ کند و در بیشتر موقعیتها هم میتواند عوامل خطرساز را حذف کند ( زیمرمن و آرانکامار،[۸۹]۱۹۹۴، به نقل از سلامت شریف، ۱۳۹۱).
یک عامل حفاظتی با عامل خطرساز قبل از بروز پیامد مقابله میکند و در واقع عوامل حفاظتی میتوانند با عوامل خطر تعادل کنند تا افراد را از پیامدهای منفی دورکنند ( کوئن و ورک [۹۰]، ۱۹۸۸) .
این مدل به دو دلیل پذیرفته شده است یکی اینکه در این مدل ارتباط بین عوامل خطرساز و حفاظتی آسانتر تشخیص داده میشود و این امکان فراهم است که نحوه ارتباط پیامدها با ویژگیهای ذاتی بهتر تعیین میشود.
و همچنین میتواند مشخص کند که در چه مرحلهای عوامل از شکل حفاظتی به خطرساز تغییر مییابد و دوم اینکه برای ایجاد برنامه های رشدی و تدابیر عمومی مفید است، اگر بین یک عامل حفاظتی مشخص و کاهش دادن خطر، ارتباطی به دست آید سپس میتوان تدابیری را در نظر گرفت تا به افراد کمک کنند به سوی عوامل حفاظتی حرکت کنند.
فارلی (۲۰۰۷) معتقد است جهت رشد تابآوری همراه شدن معنویت و اخلاقیات از طریق پیوند زدن مردم به امید، ایمان و علاقمند کردن به دیگران، میتوان تابآوری را پرورش داد ( نوروزیان، ۱۳۹۱).
۲-۲۰-انواع تابآوری
بنابه نظرهارت و همکاران[۹۱] (۲۰۰۷، به نقل از نوروزیان، ۱۳۹۱) توصیف تابآوری سه روند را شامل میشود.
تابآوری عمومی، تابآوری حقیقی، تابآوری تلقیحی .
الف) تابآوری عمومی
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
۲ -۳ -۲ -۲ -۲ : حق اشتغال و بررسی آن در قوانین عادی
قانونگـذار در مـاده ۱۱۱۷ ،تعریفـی از مصالـح خانوادگـی ارائـه نـداده اسـت؛ اما به نظر میرسد جایـی کـه شـغل زن مانـع انجـام تکالیـف او در مـورد حضانـت و نگهـداری کـودکان شـود، یـا زن را از معاضـدت در امـور روزمـره بـازدارد و موجـب سسـتی بنیـان خانـواده شـود، بایـد شـغل زن را مخالـف مصالـح خانـواده قلمـداد کـرد؛ بنابرایـن، صـرف شـریف بـودن یـک شـغل، دلیـل منافـی مصالـح خانوادگـی نبـودن آن شـغل نیسـت؛ بلکـه دادگاه بایـد در هـر مـورد رسـیدگی کند( میر خلیلی و همکاران ، ۱۳۹۳ ، ۹۶ ) مــاده ۱۱۱۷ قانــون مدنــی- کــه مبنــای فقهــی آن قاعــده الضــرر اســت- همنــوا بــا مــاده ۱۱۰۵ قانـون مدنـی، موجـب شـده اسـت کـه حقوقدانـان، اشـتغال زوجـه را در قلمـرو ریاسـت مـرد بـر خانـواده مطـرح کننـد و انتخـاب کار و شـغل او را از اختیـارات و توابـع ریاسـت شـوهر برشـمارند( امامی ،۱۳۹۰ ، ۵۱۹ ) حکـم مـاده ۱۱۱۷ قانـون مدنـی، عـام و مطلـق اسـت؛ بنابرایـن، اختیــار شــوهر تنهــا ناظــر بــه مشــاغل زوجــه پــس از ازدواج نمی باشــد؛ بلکــه آن را بــه تمــام شغل هایی که قبل آن داشته اختصاص داده انـد، حتـی گفته انـد: رضایـت ابتدایـی شـغلهایی کـه پیـش از آن نیـز آغـاز گشـته نیـز از اختیـار قانونـی او نمی کاهـد؛ زیـرا منـع زوجـه از اشـتغال، تنهـا حـق مـرد نیسـت کـه بتـوان ادعـا کـرد بـا اعلام رضایـت سـاقط شـده اسـت، بلکـه اختیـاری اسـت کـه در راه مصلحـت خانـواده بـه او داده شـده اسـت و بقـای ایـن اختیـار، در زمـره مسـائل مربـوط بـه نظـم عمومـی اسـت و اعمـال آن، در شـمار تکالیـف و مسـئولیت های شـوهر در اداره خانـواده اسـت( کاتوزیان ، ۱۳۸۹ ،۱۷۲ )
۲ -۳ -۲ -۲ -۳ : محدودیتهای اشتغال زوجه در قوانین
اگـر شـوهر اجـازه اتخـاذ شـغلی را بـه همسـر خـود داد، چنانچـه بـه صـورت شـرط ضمـن العقد باشـد، صحیـح و لازم الاجرا اسـت و در صورتـی میتواند از ادامـه اشـتغال همسـر خـود ممانعـت کنـد، کـه اولا ، کار یـا شـغل زن منافـات بـا مصلحـت خانوادگـی یـا حیثیـات هـر یـک از زوجیـن داشـته باشـد. ثانیـا، ایـن امـور را بـا اقامـه دعـوی در دادگاه ثابـت نمایـد. بنابرایـن، ضـرورت تصریح بـه اشـتغال زن و ادامـه آن در زمـان عقـد و اخـذ اذن و موافقـت شـوهر بـرای اشـتغال زن ضـروری اسـت تـا احتمـال سوءاسـتفادههای بعـدی کاهـش یابـد و شـوهر نتوانـد در آینـده بنـا بـه دلیلـی مانــع از اشــتغال همســرش شــود (همان ، ۱۲۹)
۲ -۳ -۲ -۲ -۴ : قلمرو ریاست شوهر در خصوص اشتغال زن و ایجاد ممنوعیت از اشتغال در قوانین
از آثار و لوازم ریاست مرد بر خانواده این است که وی میتواند با اشتغال زوجه مخالفت نماید. ولی مطابق ماده ١١١٧ ق.م. حق مرد در ممانعت از اشتغال همسر مطلق نیست.
۲ -۳ -۲ -۲ -۴ -۱ : مطلق نبودن اختیار زوج در منع زوجه از اشتغال طبق قانون مدنی و تحلیل و بررسی آن
مطابق قانون زوج حق منع اشتغال همسر را به طور مطلق ندارد. از ماده ١١١٧ ق.م. چنین بر میآید که زوج فقط میتواند از اشتغال همسر به مشاغل خاص به دلیل تنافی با مصالح خانواده یا حیثیات زوجین جلوگیری نماید. زیرا در ماده ١١١٧ ق.م. آمده: «شوهر میتواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا ١۵ حیثیات خود یا زن باشد منع کند؛بنابرین حق زوج فقط در مخالفت با بعضی حرفه ها و صنایع بوده و مطلق اشتغال نمیباشد. در غیر این صورت باید بیان می شد: اگر اشتغال زوجه با مصالح خانواده یا حیثیات زوجین
-
- ۱ : حقالارتفاق مستلزم وسایل انتفاع از آن حق نیز خواهد بود مثل این که اگر کسی حق شرب از چشمه یا حوض یا آبانبار غیر دارد حق عبور تا آن چشمه یا حوض و آبانبار هم برای برداشتن آب دارد. ↑
-
- ۲ : شریکی که در ضمن عقد به اداره کردن اموال مشترک مأذون شده است میتواند هر عملی را که لازمهی اداره کردن است انجام دهد و به هیچ وجه مسئول خسارات حاصله از اعمال خود نخواهد بود مگر در صورت تفریط یا تعدی. ↑
-
- ۳ : وکالت در هر امر، مستلزم وکالت در لوازم و مقدمات آن نیز هست مگر این که تصریح به عدم وکالت باشد ↑
-
- ۴ : ولی یا قیم میتواند در صورتی که مقتضی بداند به محجور اجازه اشتغال به کار یا پیشهای بدهد و در این صورت اجازه نامبرده شامللوازم آن کار یا پیشه هم خواهد بود. ↑
-
- سوره بقره ، آیه ۲۷۹ : ↑
-
- سوره نساء ، آیه ۲۴ : ↑
-
- سوره بقره ، آیه ۹۷ : ↑
-
- : سوره نساء ، آیه ۳۴ ↑
-
- : سوره نساء ، آیه ۳۴ ↑
-
- : سوره طلاق ، آیه ۶ ↑
-
- : سوره طلاق ، آیه ۱ ↑
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
نانسی[۳۸] (۲۰۰۷)آموزش ارتباط را موثرترین شیوه صمیمیت بخشیدن به روابط زناشویی میداند چرا که عمق صمیمیتی که دو نفر در خود ایجاد میکنند به توانایی آنان برای انتقال روشن و صریح و مؤثر افکار،احساسات،نیازها وخواسته هایشان بستگی دارد.
کردوا۲(۲۰۰۵)در پژوهشی با تأکید بر شناسایی و ارتباط با احساسات،روابط زناشویی را به عنوان عاملی معرفی میکند که نقش مهمی را در حفظ و سلامتی سازگاری زناشویی بازی میکند.(به نقل از فولادی،۱۳۹۰)
حفاظی طرقبه(۱۳۸۵)در پژوهشی که بروی ۱۲۳ فرد متاهل شهر شیراز انجام داد به این نتیجه رسید که سه جزء صمیمیت،شور و اشتیاق و تعهد با رضایت زناشویی همبستگی دارد.(به نقل از مومنی،۱۳۹۰).
نتیجه گیری
در مجموع با توجه به آنچه مطرح شد تحقیقات انجام شده نشان دهنده اثربخش بودن آموزش شادکامی فوردایس در زمینههای مختلف از جمله در کیفیت و صمیمیت و رضایت زوجین از زندگی میباشد.تحقیقات ارتباط مؤثر را مهمترین و اساسی ترین عامل شادی معرفی میکند که این خود از مهمترین عوامل کیفیت و صمیمیت زوجین میباشد.ایجاد شادکامی به روش های مختلف در زندگی باعث کیفیت بخشی وسلامت جسمی و روانی زوجین خواهد شد.درمجموع بایدگفت شادکامی یکی از اصلی ترین عوامل در داشتن یک زندگی باکیفیت و صمیمانه میباشد.
فصل سوم:
روش تحقیق
در این فصل ابتدا به توصیف جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری می پردازیم سپس ابزارهای جمع آوری اطلاعات و داده ها ارائه میشوند و در آخر به طرح تحقیق، نحوه اجرا و روش های تجزیه و تحلیل داده ها اشاره می شود.
۳-۱ جامعه آماری
جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین فرهنگی(حداقل یکی از زوجین فرهنگی) شهرستان قرچک،که در سال ۱۳۹۱مورد بررسی قرار گرفتند.
۳-۲ نمونه آماری و روش نمونه گیری
نمونه این تحقیق مشتمل بر ۳۰زوج از جامعه مذکور میباشد که برای انتخاب آن ها از روش نمونه گیری تصادفی استفاده گردید.
جدول ۳ـ۱ : توزیع آزمودنی ها بر حسب سن زن (سال)
گروه سنی (سال) گروه آزمایش گواه کل فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد ۲۱ تا ۳۰ ۲ ۱۳٫۳ ۷ ۴۶٫۷ ۹ ۳۰٫۰ ۳۱ تا ۴۰ ۱۱ ۷۳٫۴ ۷ ۴۶٫۷ ۱۸ ۶۰٫۰ ۴۱ تا ۵۰ ۲ ۱۳٫۳ ۱ ۶٫۷ ۳ ۱۰٫۰ کل ۱۵ ۱۰۰٫۰ ۱۵ ۱۰۰٫۰ ۳۰ ۱۰۰٫۰
همان طوری که در جدول ۳ـ۱ ملاحظه می شود، در گروه آزمایش، آزمودنی های زن گروه سنی ۳۱ تا ۴۰ سال بیشترین فراوانی را با حدود۷۳٫۴ درصد و آزمودنی های گروه سنی ۲۱ تا ۳۰ سالو ۴۱ تا ۵۰ سال هر کدام کمترین فراوانی را با حدود ۱۳٫۳ درصد نمونه به خود اختصاص داده و در گروه گواه نیز، آزمودنی های زن گروه سنی ۲۱ تا ۳۰ سال و ۳۱ تا ۴۰ سال هر کدام بیشترین فراوانی را با حدود ۴۶٫۷ درصد و آزمودنی های گروه سنی ۴۱ تا ۵۰ سال کمترین فراوانی را با حدود ۶٫۷ درصد نمونه به خود اختصاص دادهاند. میانگین و انحراف معیار سن زنان گروه آزمایش به ترتیب ۳۷٫۱۳ و ۵٫۱۹ سال و گروه گواه ۳۲٫۸۰ و ۵٫۲۱ سال میباشد.
جدول ۳ـ۲ : توزیع آزمودنی ها بر حسب سن مرد (سال)
گروه سنی (سال) گروه آزمایش گواه کل فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد ۲۱ تا ۳۰ ۱ ۶٫۷ ۲ ۱۳٫۳ ۳ ۱۰٫۰ ۳۱ تا ۴۰ ۶ ۴۰٫۰ ۹ ۶۰٫۰ ۱۵ ۵۰٫۰ ۴۱ تا ۵۰ ۸ ۵۳٫۳ ۴ ۲۶٫۷ ۱۲ ۴۰٫۰ کل ۱۵ ۱۰۰٫۰ ۱۵ ۱۰۰٫۰ ۳۰ ۱۰۰٫۰
همان طوری که در جدول ۳ـ۲مشاهده می شود، در گروه آزمایش، آزمودنی های مرد گروه سنی ۴۱ تا ۵۰ سال بیشترین فراوانی را با حدود ۵۳٫۳ درصد و آزمودنی های گروه سنی ۲۱ تا ۳۰ سال کمترین فراوانی را با حدود ۶٫۷ درصد نمونه به خود اختصاص داده و در گروه گواه نیز، آزمودنی های مرد گروه سنی ۳۱ تا ۴۰ سال بیشترین فراوانی را با حدود ۶۰٫۰ درصد و آزمودنی های گروه سنی ۲۱ تا ۳۰ سال کمترین فراوانی را با حدود ۱۳٫۳ درصد نمونه به خود اختصاص دادهاند. میانگین و انحراف معیار سن مردان گروه آزمایش به ترتیب ۴۰٫۰۷ و ۶٫۰۴ سال و گروه گواه ۳۶٫۲۰ و ۵٫۰۸ سال میباشد.
جدول ۳ـ۳ : توزیع آزمودنی ها بر حسب سطح تحصیلات زن
سطح تحصیلات زن گروه آزمایش گواه کل فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد دیپلم ۱ ۶٫۷ ۱ ۶٫۷ ۲ ۶٫۷ فوق دیپلم ۰ ۰ ۳ ۲۰٫۰ ۳ ۱۰٫۰ لیسانس ۱۳ ۸۶٫۷ ۹ ۶۰٫۰ ۲۲ ۷۳٫۳ فوق لیسانس ۱ ۶٫۷ ۲ ۱۳٫۳ ۳ ۱۰٫۰ کل ۱۵ ۱۰۰٫۰ ۱۵ ۱۰۰٫۰ ۳۰ ۱۰۰٫۰
همان طوری که در جدول ۳ـ۳ ملاحظه می شود، در گروه آزمایش، آزمودنی های زن با تحصیلات لیسانس بیشترین فراوانی را با حدود۸۶٫۷ درصد و آزمودنی های با تحصیلات دیپلم و فوق لیسانس هر کدام کمترین فراوانی را با حدود ۶٫۷ درصد نمونه به خود اختصاص داده و در گروه گواه نیز، آزمودنی های زن با تحصیلات لیسانس بیشترین فراوانی را با حدود ۶۰٫۰ درصد و آزمودنی های با تحصیلات دیپلم کمترین فراوانی را با حدود ۶٫۷ درصد نمونه به خود اختصاص دادهاند.
جدول ۳ـ۴ : توزیع آزمودنی ها بر حسب سطح تحصیلات مرد
سطح تحصیلات مرد گروه آزمایش گواه کل فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد دیپلم ۵ ۳۳٫۳ ۱ ۶٫۷ ۶ ۲۰٫۰ فوق دیپلم ۳ ۲۰٫۰ ۰ ۰ ۳ ۱۰٫۰ لیسانس ۶ ۴۰٫۰ ۱۱ ۷۳٫۳ ۱۷ ۵۶٫۷ فوق لیسانس ۱ ۶٫۷ ۳ ۲۰٫۰ ۴ ۱۳٫۳ کل ۱۵ ۱۰۰٫۰ ۱۵ ۱۰۰٫۰ ۳۰ ۱۰۰٫۰
همان طوری که در جدول ۳ـ۴مشاهده می شود، در گروه آزمایش، آزمودنی های مرد با تحصیلات لیسانس بیشترین فراوانی را با حدود۴۰٫۰ درصد و آزمودنی های با تحصیلات فوق لیسانس کمترین فراوانی را با حدود ۶٫۷ درصد نمونه به خود اختصاص داده و در گروه گواه نیز، آزمودنی هایمرد با تحصیلات لیسانس بیشترین فراوانی را با حدود۷۳٫۳ درصد و آزمودنی های با تحصیلات دیپلم کمترین فراوانی را با حدود ۶٫۷ درصد نمونه به خود اختصاص دادهاند.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
ویژگی ۱۴: مینیموم جمع جزئیات و تقریب انرژی.
ویژگی ۵: انرژی سطح سه جزئیات
ویژگی ۱۶ : RMS مقدار سیگنال اصلی
شکل (۴-۸): سطوح تجزیه مختلف
۴-۱-۳- مراحل انتخاب ویژگی:
در این تحقیق، چندین روش برای انتخاب ویژگیهای مفیدتر و حذف ویژگیهای غیر ضروری از میان ۱۶ ویژگی، آزمایش شده است. روش های انتخاب ویژگی اطلاعات مفیدی را درباره برتری ویژگیهای انتخاب شده، برتری استراتژی ویژگیهای انتخاب شده و ارتباط بین ویژگیهای مفید و اندازه دامنه بردار ویژگیها به ما میدهد. قبل از شروع روش های انتخاب ویژگی را بررسی میکنیم.
۴-۱-۳-۱- روش ترتیبی رو به جلو:
این روش اولین بار در مرجع [۸] به کار گرفته شده است و توضیح آن در فصل قبل آمده، در ابتدا هیچ ویژگی نداریم و در هر مرحله، ویژگی که بالاترین دقت را دارد به جریان اضافه میگردد. این روند ادامه پیدا کرده تا تعداد ویژگیها به حد مجاز که ۶ ویژگی است برسیم در جدول (۴-۲) دقت هر مرحله و ویژگیهای اضافه شده آمده است.
جدول(۴-۲): روش ترتیبی پیشرو با طبقه بندی کننده شبکه عصبی احتمالی
Dimension Selected Features Classification
Accuracy (%)
۱ ۱۶ ۷۱٫۸۹ ۲ ۱۳,۱۶ ۹۵٫۵۶ ۳ ۱,۱۳,۱۶ ۹۷٫۲۲ ۴ ۱,۱۳, ۱۵, ۱۶ ۹۸٫۵۶ ۵ ۱, ۳,۱۳, ۱۵, ۱۶ ۹۸٫۸۹ ۶ ۱, ۳, ۷, ۱۳, ۱۵, ۱۶ ۹۹ ۷ ۱, ۳, ۵, ۷, ۱۳, ۱۵, ۱۶ ۹۹ ۸ ۱, ۳, ۵, ۷, ۸, ۱۳, ۱۵, ۱۶ ۹۹ ۹ ۱, ۲, ۳, ۵, ۷, ۸, ۱۳, ۱۵, ۱۶ ۹۹ ۱۰ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۷, ۸, ۱۳, ۱۵, ۱۶ ۹۸٫۸۹ ۱۱ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۷, ۸, ۹, ۱۳, ۱۵, ۱۶ ۹۸٫۷۸ ۱۲ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۷, ۸, ۹, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۸٫۸۷ ۱۳ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۷, ۸, ۹, ۱۰, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۸٫۴۴ ۱۴ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۶, ۷, ۸, ۹, ۱۰, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۷٫۶۷ ۱۵ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۶, ۷, ۸, ۹, ۱۰, ۱۱, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۵٫۷۸ ۱۶ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۶, ۷, ۸, ۹, ۱۰, ۱۱, ۱۲, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۴٫۳۳
۴-۱-۳-۲- روش ترتیبی رو به عقب:
در این روش نیز که توضیح آن در فصل قبل آمده در ابتدا ۱۶ ویژگی را داریم و در هر مرحله یک ویژگی که دقت پائینی دارد حذف میکنیم. این روند ادامه پیدا کرده تا تعداد ویژگیها به حد مجاز که ۶ ویژگی است برسیم در جدول (۴-۳) دقت هر مرحله و ویژگیهای اضافه شده آمده است.
جدول(۴-۳): روش ترتیبی پسرو با طبقه بندی کننده شبکه عصبی احتمالی
Dimension Selected Features Classification
Accuracy (%)
۱۶ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۶, ۷, ۸, ۹, ۱۰, ۱۱, ۱۲, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۴٫۳۳ ۱۵ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۶, ۷, ۸, ۹, ۱۰, ۱۱, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۵٫۷۸ ۱۴ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۶, ۷, ۸, ۹, ۱۰, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۷٫۶۷ ۱۳ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۷, ۸, ۹, ۱۰, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۸٫۴۴ ۱۲ ۱, ۲, ۳, ۴, ۵, ۷, ۸, ۹, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۸٫۷۸ ۱۱ ۱, ۲, ۳, ۵, ۷, ۸, ۹, ۱۳, ۱۴, ۱۵, ۱۶ ۹۸٫۸۹ ۱۰ ۱, ۲, ۳, ۵, ۷, ۸, ۹, ۱۳, ۱۴, ۱۵ ۹۸٫۸۹ ۹ ۱, ۲, ۳, ۵, ۷, ۸, ۹, ۱۳, ۱۴ ۹۹٫۰۰ ۸ ۱, ۲, ۳, ۵, ۷, ۸, ۱۳, ۱۴ ۹۹٫۰۰ ۷ ۱, ۳, ۵, ۷, ۸, ۱۳, ۱۴ ۹۹٫۱۱ ۶ ۱, ۳, ۵, ۷, ۸, ۱۳ ۹۹٫۲۲ ۵ ۱, ۳, ۵, ۷, ۱۳ ۹۹٫۰۰ ۴ ۱, ۳, ۷, ۱۳ ۹۸٫۴۴ ۳ ۱, ۷, ۱۳ ۹۷٫۰۰ ۲ ۱, ۱۳ ۸۵٫۴۴ ۱ ۱۳ ۶۲٫۸۹
۴-۱-۳-۳- روش الگوریتم ژنتیک:
این روش یک روش تکامل تدریجی بوده که با الهام از الگوریتم تکامل تدریجی طبیعت نظیر جهش، انتخاب و کراس اوور[۴۷]، بهترین حالت را برای مسئله فراهم می کند. روند حل مسئله عموما با یک جمعیت اولیه آغاز شده و به طور تصادفی انتخاب میگردد. عملکرد مجموعه انتخاب شده ارزیابی میگردد و سپس با بهره گرفتن از پروسه جهش و جابجایی بعضی از اعضای مجموعه عوض شده و جمعیت جدید را پدید می آورند. جمعیت جدید دوباره وارد همین پروسه میگردد. [۳۷]، [۲۴] در این مجموعه سایز کروموزوم را برابر با دامنه جمعیت مورد نظر که ۶ است در نظر میگیریم. کروموزومها با ۰ و ۱ باینری کد گذاری میگردند که صفر به منزله عدم حضور ویژگی و یک به منزله حضور ویژگی میباشد. به عنوان مثال، یک کروموزوم به صورت زیر تعیین شده است.
{۱ ۰ ۱ ۰ ۱ ۱ ۰ ۰ ۰ ۱} (۱۰)
که نشان میدهد کروموزوم شامل ویژگیهای ۱، ۳، ۵، ۶ و ۱۰ بوده و بقیه ویژگیها را شامل نمی شود. تعداد مطابق با یک کروموزوم معمولا با دقت طبقه بندی به دست آمده از ویژگیهای انتخاب شده به دست می آید. در جدول (۴-۴) دقت طبقه بندی، شماره ویژگیها و تعداد تکرار برنامه آمده است.
جدول (۴-۴): روش الگوریتم ژنتیک
Dimension Accuracy (%) Selected
features
Number of
repetition
Population size ۶ ۹۹٫۲۲ ۱, ۳, ۵, ۷, ۸, ۱۳ ۱۳۴ ۱۰۰
۴-۲- نتایج عددی:
اگر اندازه دامنه یا تعداد ویژگیهای اولیه زیاد باشد، تحقیق به نتیجه مطلوبی نخواهد رسید. به علت ملاحظات زمانی در این مورد الگوریتمهای انتخاب ویژگی باید به کار گرفته شوند. بنابرین هیچ کدام از الگوریتمهای ذکر شده در بالا نمی توانند این اطمینان را به ما بدهند که بهترین ویژگیها انتخاب شده اند. در این مطالعه تکنیکهای انتخاب ویژگی، با بهره گرفتن از مقایسه دقت طبقه بندی و مشابهت ویژگیها با هم مقایسه میگردد. بدین ترتیب روش های انتخاب ویژگی برای رسیدن به بهترین نتیجه تست میگردند.
روش های انتخاب ویژگی در بخش قبلی، به طور مجزا برای ۱۶ ویژگی به کار گرفته شده است. نتیجه در جداول برای فراهم کردن مجموعه کاملی از مشاهدات به صورت ردیفی آورده شده است. جداول مختلفی به وسیله روشهای انتخاب ویژگی که به اختصار در بالا شرح داده شده، استخراج شده است.در هر روش از دو طبقه بندیکننده قوی شامل شبکه عصبی و ماشین بردار پشتیبان جهت طبقه بندی استفاده شده است. به منظور نشان دادن اثر ویژگیهای مانده یا حذف شده دقت طبقه بندیها در جداول آمده که همان طور که مشخص است بالاترین دقت طبقه بندی مربوط به کمترین بعد ویژگی است و در جدول (۴-۳) به صورت تیره نشان داده شده است. در جدول (۴-۴) نتیجه به دست آمده از روش الگوریتم ژنتیک نیز نشان داده شده است.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
سلگی (۱۳۸۷) در پژوهشی با عنوان بررسی ارتباط بین هوش هیجانی، سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه های پیام نور استان کرمانشاه نشان داد که تفاوت هوش هیجانی و مؤلفه های آن در دانشجویان دختر و پسر معنادار نبود.
نتایج پژوهش برغمدی (۱۳۸۷) با عنوان تعیین نقش واسطه ای هوش هیجانی در تأثیر استرس بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهرستان سبزوار نشان داد تفاوت بین مؤلفه های هوش هیجانی در دختران و پسران معنادار نیست.
نتایج تحقیقات مدی و همکاران (۱۹۹۶) بیانگر این بود که بین سرسختی و مصرف مواد مخدر و الکل رابطه منفی وجود دارد.
مدی (۱۹۸۷) در پژوهشی نشان دادکه سرسختی بالاتر، موفقیت تحصیلی بیشتری را نیز به همراه دارد. سوتر و همکاران (۱۹۹۶) روابط متقابل سرسختی، استرس شغلی و سلامتی را در ۱۲۶ پرستار مورد بررسی قرار دادند. آن ها در این پژوهش دریافتند که میزان تحلیل عاطفی در پرستاران به طور معناداری بالاتر از جمعیت عمومی است. اما نمرات به دست آمده در مقیاس های مسخ شخصیت و موفقیت فردی معنادار نیست. همچنین نمرات به دست آمده در پرسشنامه سرسختی حکایت از میزان سرسختی پایین آن ها بوده است. در نهایت اینکه در این پژوهش پرستاران نمرات بیشتری را در تحلیل عاطفی و نمرات کمتری را در سرسختی نسبت به جمعیت عمومی گزارش کردهاند.
در بررسی که بویل و همکاران (۱۹۹۱) در رابطه با ویژگی شخصیتی سرسختی، راهبردهای مقابله ای حمایت اجتماعی و فرسودگی شغلی در پرستاران مراقبت های ویژه انجام دادند، سرسختی پیشبینی کننده معناداری در رابطه با فرسودگی شغلی بود و همبستگی منفی با بهره گرفتن از مکانیزم های مقابله ای هیجان محور داشت (به نقل از جعفر پور، ۱۳۷۶).
راش و همکاران (۱۹۹۵) به بررسی نقش سرسختی، در واکنش افراد به تغییرات اجباری درمحیط کار یا فضای شغلی افراد پرداختند. تغییراتی که در محیط کار صورت میگیرد، چنانچه ماهیت اجباری و یا تحمیلی داشته باشد و کارکنان در ایجاد آن نقش نداشته باشند، موقعیتی پرتنش و فشارزا به وجود میآید. این پژوهشگران نتیجه گرفتند که عامل سرسختی با فشار روانی در محیط کاری فشارزا رابطه منفی و با رضایت شغلی رابطه مثبت دارند (به نقل از مجیدیان، ۱۳۸۴).
راف و لوترمن (۱۹۹۳) در تحقیقی با عنوان سرسختی به عنوان پیشبینی کننده فرسودگی شغلی و سپری در مقابل تنیدگی و فرسودگی شغلی نشان دادند که بین سرسختی و فرسودگی شغلی ارتباط معکوس معناداری وجود داشت. در این تحقیق همچنین مشاهده شد که سرسختی یک پیشبینی کننده برای فرسودگی شغلی و سپری در ارتباط بین تنیدگی و فرسودگی شغلی است. مضافاً اینکه ارتباط بین سرسختی و تنیدگی قوی تر از ارتباط بین تنیدگی و فرسودگی شغلی است (به نقل از جعفر پور، ۱۳۷۶).
بینگهام و استریکر (۱۹۹۵) بر این باورند که عوامل تاثیر گذار بر سرسختی دختران، بیشتر از درون خانواده سرچشمه میگیرد در حالی که در مورد پسران، ممکن است عوامل اجتماعی و آموزشگاهی نیز دخیل باشند.
زانگ (۲۰۱۰) در پژوهشی که در بین دانشجو یان چینی انجام گرفت، نشان داد که سرسختی با پنج عامل بزرگ شخصیت ارتباط دارد، به طوری که سه مؤلفه سرسختی (تعهد، مهار و مبارزه جویی) با روان رنجورخویی ارتباط منفی و معنادار و با چهار عامل دیگر شخصیت (برونگرایی، گشاده رویی، خوشایندی و وظیفه شناسی) ارتباط مثبت و معناداری دارند.
دلاهیج، گیلارد و دام (۲۰۱۰) گزارش کردند که سرسختی با شیوه های مقابله ای سازگارانه ارتباط مثبت و معنادار و با سبک ها ی مقابله ای ناسازگارانه ارتباط منفی و معنادار دارند.
انزلیچت، آروسون، گود و مکی(۲۰۰۶)، خاطر نشان کرد ه اند که تاب آوری و سرسختی باعث کاهش افسردگی و اضطراب میشوند.
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
روش شناسی تحقیق:
روش انجام این پژوهش به دلیل اینکه به دنبال بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سرسختی روانشناختی با رضایت زناشوئی معلمان است، توصیفی از نوع همبستگی میباشد. که درتعریف آن می توان گفت شامل کلیه تحقیقاتی است که درآنها سعی می شود رابطه بین متغیرهای مختلف با استفاده ازضریب همبستگی کشف یا تعیین شود. (دلاور،۱۳۸۵).
جامعه آماری :
یکی از اقدامات مهم ومقدماتی از نمونه گیری اجتماعی تعریف و تعیین حدود جمعیت است. جامعه تحقیق به جمعیتی گفته می شود که ما قصد مطالعه آن را داریم.
یکی از اهداف مهم تحقیق، دستیابی به اصول وآگاهی های معتبری است که قابل تعمیم به جامعه مادر یا عام (یعنی آن جامعه ای که شامل همه اعضای حقیقی،حقوقی، مجموعه افراد، وقایع و یا اشیاء است)باشد. و باعنایت به اینکه جمع آوری و اخذ اطلاعات ازهمه اعضای تشکیل دهنده یک جامعه وقت گیرتر و هزینه بر و تقریبا ناممکن است به همین دلیل تحقیق بر روی نمونه ای کوچکتر از جامعه صورت میگیرد (سرایی،۱۳۷۲).
در پژوهش حاضر جامعه آماری کلیه معلمان مرد و زن مقطع دبیرستان شهر بردسیر است که تعداد آن ها ۱۳۰ نفر میباشند.
نمونه، حجم نمونه و روش نمونه گیری
برای تعیین حجم نمونه آماری از جدول مورگان و کرجسی (۱۹۷۰) استفاده شد. که با توجه به حجم جامعه آماری تعداد ۹۷ نفر بایستی به عنوان نمونه انتخاب می شد، که جهت اطمینان بیشتر و جلوگیری از عامل افت آزمودنی-ها تعداد نمونه ۱۰۰ نفر انتخاب شد. بنابرین نمونه آماری در پژوهش حاضر ۱۰۰ نفر از معلمان مرد و زن مقطع دبیرستان شهر بردسیر میباشند. به منظور نمونه گیری در این تحقیق بواسطه در اختیار داشتن فهرست اعضای جامعه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.
ابزار گردآوری اطلاعات
در این پژوهش از سه پرسشنامه به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شده است
پرسشنامه سرسختی روانشناختی:
برای سنجش متغیر سرسختی روانشناختی از پرسشنامه سرسختی اهواز(AHI) استفاده شد. این مقیاس توسط نجاریان، مهرابی زاده هنرمند و کیامرثی (۱۳۷۷) ساخت و اعتباریابی شده است. این پرسشنامه یک مقیاس خود گزارشی ۲۷ ماده ای با دامنه پاسخدهی “هرگز”، “بندرت”، گاهی اوقات” و “بیشتر اوقات” و بر اساس مقادیر ۰، ۱، ۲، ۳ نمره گذاری می شود. دامنه نمره از ۰ تا ۱۰۸ میباشد که نمره بالا در این مقیاس نشان دهنده سرسختی زیاد در فرد میباشد کیامرثی برای سنجش پایایی این مقیاس از دو زوش آلفای کرونباخ و بازآزمایی استفاده کرد و ضرایب به ترتیب ۵۶/۰ و ۷۵/۰ به دست آمد.
پرسشنامه رضایت زناشوئی(Enrich):
برای بررسی میزان رضایت زناشویی پرسشنامه Enrich ( ضمائم) انتخاب شده است. این پرسشنامه به عنوان یک ابزار تحقیق معتبر در تحقیقات متعددی برای رضایت زناشویی مورد استفاده قرار گرفته است.
اولسون از این پرسشنامه برای بررسی رضایت زناشویی استفاده نموده و معتقد است که این مقیاس مربوط می شود به تغییراتی که در طول دوره حیات آدمی رخ میدهد و همچنین در این خصوص به تغییراتی که در خانواده به وجود میآید حساس است. هر یک از موضوع های این پرسشنامه در ارتباط با یکی از زمینههای مهم است. ارزیابی این زمینه ها در درون یک را به زناشویی میتواند مشکلات بالقوه زوج ها را توصیف کند یا میتواند زمینههای نیرومندی و تقویت آن ها را مشخص نماید. این ابزار همچنین میتواند به عنوان یک ابزار تشخیص برای زوج هایی که در جستجوی مشاوره زناشویی و به دنبال تقویت رابطه زناشویی شان هستند، استفاده شود.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
-
- . مسعود حائری،مقاله «تحلیلی از مبانی فقهی ماده ۱۰ قانون مدنی» نوشته ، ص ۴۰-۴۹ ↑
-
- . آخوند خراسانی، کفایه الاصول، ، ص ۳۴۸ ↑
-
- . محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۳، ص۳۴۰ ↑
-
- . بهبهانی، الرسائل، ص ۴۲۴ ↑
-
- . محمد جعفر جعفری لنگرودی، مجموعه محشی قانون مدنی،ص۹-۱ ↑
-
- . سوره بقره.آیه۲۷۵ ↑
-
- . سوره نساء.آیه۱۲۸ ↑
-
- . محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۲۱۳ ↑
-
- . امام خمینی، کتاب البیع، ج۱، ص۲۹ ↑
-
- . حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۵، ابواب المهور، ب۲۰، ص۳۰ ↑
-
- . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، ج۵، ص۴۰۴ ↑
-
- . سوره مائده.آیه۱ ↑
-
- . سوره نساء.آیه۲۹ ↑
-
- . محمد بن یعقوب کلینی .الفروع من الکافی، ج۵، ص۴۵۶ ↑
-
- . محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۲۱۱ ↑
-
- . علی اصغر صائمی.نشریه حقوق”آموزه های فقهی(الهیات و حقوق)”شماره۹-۱۰ ↑
-
- . سوره مائده.آیه۱ ↑
-
- . حر عاملی، وسایل الشیعه، ج۱۵، ص۳۰ ↑
-
- . فصلنامه «فقه اهل بیت» سال اول، ش۱، ص ۲۶-۲۷ ↑
-
- . علی اصغر صائمی.نشریه حقوق”آموزه های فقهی(الهیات و حقوق)”شماره۹-۱۰ ↑
-
- . علی اصغر صائمی.نشریه حقوق”آموزه های فقهی(الهیات و حقوق)”شماره۹-۱۰ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی، ایقاع، ص۵۲٫ وماده ۲۵۰ قانون مدنی ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۵، ص ۶۶ ↑
-
- . شهید ثانی، شرح لمعه، ج ۳، صفحه۴۵۳ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۵، ص ۶۱ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۵، ص ۶۱٫ ↑
-
- .ص ۱۳۴ و ۱۳۵ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۱، ص ۱۳۶ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی، ایقاع، ص ۱۶۲ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۱، ص ۵۱۱ ↑
-
- . شیخ مرتضی انصاری، مکاسب، ص ۱۱۸، وی در این زمینه چنین مینویسد: «و من شرایط المتعاقدین الاختیار و المراد به القصد الی وقوع مضمون العقد عن طیب نفس فی مقابله الکراهه و عدم طیب نفس ↑
-
- . امام خمینی (ره)، کتاب البیع، ص ۲۰۸ ↑
-
- . سید حسن بجنوردی، قواعد الفقهیه، ج ۳، صص ۱۲۷ و ۱۲۸ ↑
-
- . شیخ مرتضی انصاری، مکاسب، چاپ قدیم، ص ۱۱۷ ↑
-
- . شیخ مرتضی انصاری. مکاسب،چاپ قدیم، ص ۱۱۲ ↑
-
- . شیخ مرتضی انصاری، مکاسب،چاپ قدیم، ص ۱۲۴ ↑
-
- . شیخ مرتضی انصاری، مکاسب،چاپ قدیم، ص ۱۲۸ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۲، پاورقی ص ۱۰۳ ↑
-
- . شیخ مرتضی انصاری، مکاسب،چاپ قدیم، ص ۱۲۸ ↑
-
- . امام خمینی، کتاب البیع، ص ۱۲۹٫ ↑
-
- . شیخ مرتضی انصاری، مکاسب،چاپ قدیم، ص۱۰۱ ↑
-
- .سید حسن بجنوردی، قواعد الفقهیه، جلد ۳، ص۱۳۴ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۱، صص ۴۵۳ و ۴۵۲ ↑
-
- . شیخ مرتضی انصاری، مکاسب، ص ۲۵۰ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۱، ص ۳۰۸ ↑
-
- . شیخ مرتضی انصاری، مکاسب، ص۱۰۱ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۱، ص۱۵۷ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی، ایقاع، ص ۵۰ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، ایقاع، ص ۸۲ ↑
-
- . سید حسین صفایی.مفاهیم جدید در حقوق مدنی.ص۱۷۸ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان. فلسفه حقوق.ص۳۸ ↑
-
- . سید حسین صفایی.مفاهیم جدید در حقوق مدنی.ص۱۷۸ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان.فلسفه حقوق.ص۳۸ ↑
-
- . سید حسین صفایی.مفاهیم جدید در حقوق مدنی.ص۱۷۸ ↑
-
- . . ناصر کاتوزیان. قواعد عمومی قراردادها، جلد۱،ص۲۲۸ ↑
-
- . سید حسین صفایی.مفاهیم جدید در حقوق مدنی.ص۱۷۸ ↑
-
- . مرتضی راوندی، سیر قانون و دادگستری در ایران، ص ۳۴۲ ↑
-
- . مسعود حائری اقتباس از مقاله«تحلیلی از مبانی فقهی ماده ۱۰ قانون مدنی» ، ص ۴ ↑
-
- . مسعود حائری، مبانی فقهی اصل آزادی قراردادها و تحلیلی از ماده ۱۰ قانون مدنی، ص۲ ↑
-
- . محمد جعفر جعفری لنگرودی، حقوق مدنی (رهن – صلح)، ص ۱۹۰ ↑
-
- . محمد جعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ص ۴۶۰ و ۴۶۲ ↑
-
- . محمد جعفر جعفری لنگرودی، مجموعه محشی قانون مدنی، ص ۹-۱۰ ↑
-
- . ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی، مشارکتها- صلح، ص۳۰۴-۳۰۵، شماره ۱۷۴ ↑
-
- . سوره اسرا.آیه۳۴ ↑
-
- . سوره نساء.آیه۲۹ ↑
-
- . ماده ۲۳۰ قانون مدنی: (اگر در ضمن معامله شرط شده باشد که در صورت تخلف، متخلف مبلغی به عنوان خسارت تأدیه نماید، حاکم نمی تواند او را به بیشتر یا کمتر از آنچه ملزم شده است، محکوم کند) ↑
-
- . وسایل الشیعه،جلد۱۴٫ باب ۲۰متعه ↑
-
- . جواهر الکلام،جلد۳۰٫ص۱۷۲ ↑
-
- . نائینی، شرح مکاسب،جلد۱٫ص۲۱۱و۴۰۷ ↑
-
- . سید ابوالقاسم تقیبی “مقاله برهان و عرفان”شماره۳ ص۱۸۰ ↑
-
- . شیخ مرتضی انصاری .مکاسب.چاچ قدیم ص۸۲ ↑
-
- . سوره اسراء.آیه۸۴ ↑
-
- . وسایل الشیعه..جلد۱٫ص۳۳ ↑
-
- . کلینی، اصول الکافی جلد ۲٫ص۱۶ ↑
-
- . سید ابوالقاسم تقیبی “مقاله برهان و عرفان”شماره۳ ص۱۸۳ ↑
-
- . علامه حلی، مختلف الشیعه جلد۲٫ص۱۱۲ ↑
-
- . سید ابوالقاسم نقیبی “مقاله برهان و عرفان”شماره۳ ص۱۸۳ ↑
-
- . شهید ثانی، مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام جلد۷ص۸۹ ↑
-
- . سید ابوالقاسم تقیبی “مقاله برهان و عرفان”شماره۳ ص۱۸۴ ↑
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
فصل سوم
روش شناسی تحقیق
در این فصل، نوع و روش تحقیق، ابزار گردآوری داده ها، جامعه آماری، حجم نمونه، روش نمونهگیری و شیوه تجزیه و تحلیل داده ها به طور مبسوط مورد بررسی قرار گرفته است.
۳-۱٫ روش تحقیق
یکی از رایج ترین انواع تحقیقات، تحقیق توصیفی میباشد. این نوع تحقیق آنچه را که هست، توصیف و تفسیر میکند و به شرایط و روابط موجود، عقاید متداول ، فرایندهای جاری ، آثار مشهود یا روندهای در حال گسترش توجه دارد(خاکی به نقل از جان بست[۳۷]،۱۳۸۸). بنابرین پژوهش حاضر به لحاظ روش، از نوع توصیفی و به دلیل میدانی بودن( پنهانگر) آن پیمایشی و در طبقه بندیتحقیقات بر اساس هدف، به دلیل کاربردی بودن، از نوع پژوهش هایکاربردی میباشد، که در این روش با توجه به عملکرد مدیران به عنوان متغیر ملاک، سبکهای رهبری مدیران به عنوان متغیرهای پیش بین مورد شناسایی قرار گرفته است. در این پژوهش سبک های رهبری مدیران در شش طبقه دسته بندی شده اند، با توجه به انتخاب تصادفی اولیه، ناظر بر این معنی است که تقریباًتنها تفاوت مدیران در عملکردشان در سبک های منتخب رهبری آن ها است (که به عنوان موضوع مورد مطالعه)، که از ا ین جنبه مورد مقایسه قرار می گیرند.
۳-۲٫ جامعه آماری
در این پژوهش جامعه آماری مورد بررسی معلمان مدارس ابتدایی شهر قم میباشد،که عبارتند از معلمان پایه های اول تا ششم و سایر معلمانی که در مدارس با عناوین مختلف(مانند مربی پرورشی، ورزش، بهداشت و..)در سال تحصیلی۹۲-۱۳۹۱درمدارس مشغول به خدمت میباشند که این تعداد ۳۴۹۱ نفر در چهار ناحیه آموزش و پرورش شهر قم میباشد.
۳-۳٫ حجم نمونه و روش اندازه گیری
بر اساس محاسبات از طریق جدول مورگان ۳۴۶ نفر نمونه آماری مورد مطالعه میباشد.
برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای – چند مرحله ای استفاده شده است. بدین منظور ابتدا مناطق آموزش و پرورش شهر قم از نظر موقعیت به چهار ناحیه (که تقسیم بندی آموزش و پرورش کل شهر قم میباشد) تقسیم شد و از هر ناحیه آموزش و پرورش دوازده (۱۲) مدرسه ابتدایی، شش (۶) مدرسه پسرانه و شش (۶)مدرسه دخترانه انتخاب و معلمان آن مدارس مورد مطالعه قرار گرفته و در این فرایند، به ازای هر مدرسه هفت (۷) نفرمعلم (به صورتتصادفی) انتخاب شدند.
۳-۴٫ ابزار جمع آوری اطلاعات
برای بررسی عملکرد مدیران با سبک های رهبری متفاوت (سبک های مورد بحث در این پژوهش) به ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی معلمان و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که تمامی گویه های آن با تأکید بر متغیرهای نحوه ارتباط، نظارت، راهنمایی و تسهیل فرایند های آموزش بوده و روایی محتوایی آن بر اساس اخذ نظرات متخصصان و صاحب نظران مشخص شده بود، استفاده شد. این پرسشنامه شامل دو قسمت، جدول اطلاعات فردی پاسخ دهندگان (معلمان مدارس ابتدایی شهر قم) و پرسشنامه بررسیتاثیر سبک های رهبریمدیران بهابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی از دیدگاه معلمان است.
قسمت اول به منظور جمع آوری اطلاعات زمینه ای (اطلاعات فردی) پاسخ دهندگان به پرسش نامه اختصاص یافته است .متغیرهای مورداستفاده در این قسمت عبارتنداز: جنسیت ، میزان تحصیلات، سابقه خدمت
قسمت دوم این بخش مشتمل بر شش سبک های رهبری به عنوان متغیرهای مستقل و عملکرد مدیران(زمینه سازی برای ابداع و کاربرد نوآوری های آموزشی با تأکید بر چهار متغیر نحوه ارتباط، نظارت، راهنمایی و تسهیل فرایند های آموزش) به عنوان متغیر یا متغیرهای وابسته که هرکدام مشتمل بر مؤلفه های زمینه ساز ابداع و کاربرد نوآوری بوده؛ به شرح زیر تهیه، طراحی و تکمیل شده است. در ضمن برای تبیین عملکرد مدیران با سبک های رهبری متفاوت، گویه های مرتبط و متناسب با ماهیت هریک از سبک های شش گانه طراحی و در پرسشنامه ارائه گردید.
عنوان متغیر مؤلفه های زمینه سازی برای ابداع و کاربرد نوآوری
ارتباط: ارتباطات چند سویه و انتقال و تبادل آزاد اطلاعات تصمیمگیری تعاملی
جو کاری سرشار از انرژی
بهبودکیفیفعالیت ها
نظارت و راهنمایی: هدایت معلمان به سوی تغییرو تحول مثبت و سازنده ارتقای بهرهوری در مدرسه
توجه به مسائل انسانی و زمینههای فرهنگی
خود کنترلی و خود نظارتی
نهادینه کردن آسیب شناسی مسائل مبتلابه مدرسه و
هدایت معلمان به تغییر و نوآوری
مستندسازی ایده های نوین و هدایت معلمان به
کاربست آن ها در مدرسه
تسهیل فرایند های آموزش: مشارکت در فعالیت های آموزشی
دانش افزایی و آموزش مستمر
حمایت و پشتیبانی از کاربست ایده های نوین
توجه به فناوری های نوین و کاربست آن ها
توجه به افزایش انگیزه های معلمان در جهت همکاری و مشارکت عمومی
۳-۵٫ برآورد اعتبار و پایایی ابزارهای اندازه گیری
روایی[۳۸] و پایایی[۳۹] ابزارهای پژوهش
پرسش نامه محقق ساخته که توسط (تورانی و همکاران،۱۳۹۰) در مدارس ابتدایی شهر تهران به اجرا درآمده بود به شرح ذیل روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفته است.
برای رواسازی و سنجش اعتبار محتوایی پرسشنامه پژوهش سعیشده است که گویه ها و پرسشهای تدوین شده بدون ابهام و به روشنی بیان شود. به گونهای که هر اصطلاح برای تمامی پاسخ دهندگان، مفهومی واحد داشته باشد. پرسشنامه تهیه شده در اختیار متخصصان ذیربط(۲۰ نفر) و مدیران مدارس ابتدایی(۳۰ نفر) و معلمان مدارس ابتدایی(۳۰ نفر)، قرار داده شد تا درباره آن اظهار نظر نمایند.پس از اظهار نظر کارشناسان و متخصصان ذیربط در مورد پرسشنامهو دریافت آن، در مجموع گویه ها و سؤالاتی که ضریب توافق به دست آمده آن ها کمتر از ۵۰ درصد بود سؤال نامناسب تلقی و حذف شدند، گویه ها و سؤالاتی که ضریب توافق به دست آمده برای آن ها بین۵۰ تا ۷۵ درصد بوده، اصلاح و گویه ها و سؤالاتی که ضریب توافق به دست آمده برای آن ها از ۷۵ درصد بالا بود به همراه سؤالات اصلاح شده برای اجرای نهایی ارسال گردیدند. برای محاسبه و تعیین ضریب پایاییپرسشنامه از فرمول ضریب آلفایکرونباخ استفاده شده است که پس از انجام محاسبات مورد نظر،ضریب پایاییبه دستآمده ، ۹۱٫۳ % بوده که از نظر آماری قابل اطمینان است.
۳-۶٫ روش تجزیه و تحلیل داده ها
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
۲٫ معلم: معلم در این تحقیق عبارت است از معلمانی که در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ در شهرستان ایلام در مقاطع مختلف مشغول به تدریس هستند.
۳٫ نتایج ارزشیابی: نتایج ارزشیابی در اینجا عبارت است از نمرهای که دانشآموزان در مقاطع مختلف (ابتدایی، متوسطه اول، متوسطه دوم) از آزمون موردنظر میگیرند.
۴٫ دانشآموز: در این تحقیق دانشآموز عبارت است از کلیه دانشآموزانی که در سال تحصیلی ۹۳-۹۲ در شهرستان ایلام در مقاطع مختلف (ابتدایی، متوسطه اول، متوسطه دوم) مشغول به تحصیل هستند.
۵٫ آزمون: در این تحقیق آزمون عبارت است از سؤالاتی که برای سنجش عملکرد دانشآموزان در درس ریاضی در مقاطع مختلف (ابتدایی، متوسطه اول، متوسطه دوم) طراحی شده است.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
فصل دوم
بخش اول: ارزشیابی
۱-۲ مقدمه
ازنظر تماس با افراد جامعه، نظام آموزشی از بالاترین میزان تماس و ارتباط برخوردار است. بهطوریکه نظام آموزشوپرورش ازنظر نیروی انسانی بالاترین تعداد افراد شاغل را در میان دستگاههای دولتی در بردارد. علاوه بر آن تعداد قابل توجهی از افراد کشور به عنوان یادگیرنده (دانشآموز و دانشجو)، یاد دهنده (معلم و مربی) و فراهمکننده خدمات پشتیبانی نظام آموزشی (سیاستگذار، مدیر، کارشناس،…) به طور مستقیم و غیرمستقیم به نحوی با فعالیتهای یاددهی-یادگیری سروکار دارند. با توجه به گستردگی و پوشش وسیع فعالیتهای نظام آموزشی، ارزشیابی سازمانهای آموزشی، ارزشیابی برنامه ها، ارزشیابی یادگیرندگان و کارکنان و ارزشیابی خدمات آن ها میتواند نقش مؤثری در فراهم آوردن کیفیت آموزشی داشته باشد (بازرگان،۱۲:۱۳۹۱). زمانی نهچندان دور دغدغههای سیاستگذاران نظام آموزشی کشورمان عمدتاًً گسترش کمی آموزشوپرورش بود و تلاش میشد تا آنجا که امکان دارد به تقاضای گسترده و رو به رشد خانواده ها برای آموزشوپرورش فرزندان پاسخ گفته شود و حداقلی از آموزش برای تمامی کودکان فراهم آید. به سخن دیگر دغدغههای مسئولین در این مرحله دو مفهوم مهم و اساسی بود. نخست افزایش دسترسی به آموزش در تمامی نقاط کشور و دیگر دسترسی برابر به آموزش. در سالهای اخیر، این دغدغهها اندکاندک از رشد کمی دسترسی به آموزش، به موضوع اساسیتر «بهبود کیفیت» رخ برگردانده است؛ و توجه به کیفیت از مسائل موردتوجه سیاستگذاران شده است.
یکی از عوامل مهم در بهبود یادگیری در کلاس درس و شاید یکی از عوامل نتیجهبخش تمامی اصلاحاتی که باهدف بهبود یادگیری و رسیدن به نتیجه بهتر و کیفیت بهتر صورت میگیرد، ارزشیابی تحصیلی کلاسی است (حسنی،۱۳۸۷: ۱۲-۱۱).
۲-۲ تعاریف ارزشیابی
مانند سایر واژه های رایج در رشته علوم تربیتی، در خصوص مفهوم ارزشیابی توافق کامل وجود ندارد. شاید بتوان گفت که به تعداد متخصصان و صاحبنظران این قلمرو، تعاریف متعددی از ارزشیابی وجود دارد. لغتنامه دهخدا ارزشیابی را عمل یافتن ارزش هر چیز و ارزیاب را بهمثابه کسی که چیزی را معین میکند، تعریف میکند و فرهنگ فارسی معین، عمل یافتن ارزش و بهای هر چیز، بررسی حدود هر چیز و برآورده کردن ارزش آن تعریف میکند. در لغتنامه دانشگاهی وبستر نیز ارزشیابی تعیین اهمیت یا ارزش چیزی که معمولاً به وسیله مطالعه و بررسی دقیق حاصل میشود تعریفشده است. شایانذکر است که در زبان انگلیسی که بین ارزیابی و ارزشیابی تفاوت قائل هستند، ارزیابی را مهارت فراگیران در تشخیص، طبقهبندی، نمره دادن و یا درجهبندی افرادی دانستهاند که وظیفه آموزش را بر عهدهدارند؛ اما اولین تعریف رسمی از ارزشیابی آموزشی به نام رالف تایلر ثبتشده است. وی ارزشیابی را «وسیلهای جهت تعیین و میزان موفقیت برنامه دررسیدن به هدفهای آموزشی مطلوب موردنظر» میداند. در این تعریف هدفهای آموزشی به تغییرات مطلوبی اشاره میکند که انتظار میرود در اثر اجرای برنامه آموزشی در رفتار فراگیران حاصل آیند (کیامنش،۱۳۷۶: ۲).
ارزشیابی به یک فرایند نظامدار برای جمع آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات گفته میشود به این منظور که تعیین شود آیا هدفهای موردنظر تحققیافتهاند یا در حال تحقق یافتن هستند و به چه میزانی. یکی از ویژگیهای مهم ارزشیابی تعیین کیفیت[۱۴] است. در فرایند ارزشیابی داوری ارزشی با توجه به کیفیت به عمل میآید (سیف،۱۳۸۹: ۳۵-۳۴).
ارزشیابی عبارت است از فرایند نظامدار جمع آوری، طبقهبندی و تفسیر اطلاعات به منظور تصمیمگیری در مورد افراد، برنامه ها، اشیاء و …(معروفی و همکاران،۱۳۸۹: ۳۴۶).
ارزیابی آموزشی را میتوان به مفهوم جستوجوی نظم یافته برای قضاوت یا توافق درباره ارزش یا اهمیت یک پدیده آموزشی به منظور بهبودی آن در جهت کاهش فاصله میان نتایج جاری و نتایج مطلوب، تعریف کرد (بازرگان،۲۳:۱۳۹۱).
ارزشیابی عبارت است ازفرآیندی منظم برای تعیین و تشخیص میزان پیشرفت شاگردان به هدفهای آموزشی. منظور از فرایند منظم این است که ارزشیابی باید بر طبق یک برنامه و روال منظم انجام گیرد (شعبانی،۱۳۸۷: ۳۳۴).
ارزشیابی عبارت است از فرآیندهای ضروری جهت قضاوت و کارآمدی برنامه که قبلاً طراحی شده است. این کارایی در بافت کلی سیستم ارزیابی میشود. بهبیاندیگر، ارزشیابی عبارت است از جمع آوری اطلاعات با توجه به معیارهای تعیینشده به منظور قضاوت و داوری؛ بنابرین مهمترین کاربرد نتایج ارزشیابی، قضاوت در مورد کار انجامشده و یا برنامه در حین اجرا یا تعیین میزان مطلوبیت یک برنامه آموزشی است (خورشیدی و همکاران،۱۳۸۵: ۴۳-۴۲).
کاشین[۱۵] (۲۰۰۵) پیشنهاد نموده است که اصطلاح درجهبندی دانشجویی، صحیح است و نسبت به ارزشیابی ترجیح دارد. او توضیح داده است که واژه ارزشیابی زمانی بهکاربرده میشود که فرد به یک قضاوت قطعی دست یابد، در حالی که درجهبندی بیانگر داده های جمع آوریشدهای است که باید مورد تفسیر قرار گیرند (کاشین،۲۰۰۵: ۳۲).
ارزشیابی بخشی از چشمانداز خردورزانهای است که در آن مفاهیم، فنون و یافته ها برای ایجاد انگیزه پیشرفت و بالندگی خود برنامه به کار گرفته میشوند (پاتریک[۱۶]،۲۵:۲۰۱۰).
ورتن[۱۷] و سندرز[۱۸] (۱۹۸۷) دو تن از صاحبنظران در حوزه ارزشیابی آموزشی گفتهاند در آموزشوپرورش ارزشیابی به یک فعالیت رسمی گفته میشود که برای تعیین کیفیت، اثربخشی، یا ارزش یک برنامه، فرآورده، پروژه، فرایند، هدف، یا برنامه درسی به اجرا درمیآید(ورتن و همکاران،۱۹۸۷: ۲۲).
۳-۲ تاریخچه ارزشیابی
از گذشته های دور تاکنون، افرادی که با تدریس و آموزش سروکار داشتهاند، برای پی بردن به میزان موفقیت فراگیران خود از مطالب و محتوای آموزش دادهشده به صورت های مختلف، از ارزشیابی استفاده کردهاند. اجرای آزمون خدمات اجتماعی از سه هزار سال پیش در چین آغاز شد. در این زمان یکی از امپراتوران تصمیم گرفت که شایستگی مأموران خود را بسنجد. از آن پس کسانی به مشاغل دولتی منصوب میشدند که نمره خوبی در موسیقی، سوارکاری، حقوق مدنی، نویسندگی، اصول کنفسیوس و آگاهی از تشریفات میگرفتند (مرعشی،۱۷:۱۳۸۸).
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
۲-۱۵-۳) رویکرد اقتصادی به مفهوم کیفیت زندگی
در دهه ۹۰ موضوع کیفیت زندگی وارد عرصه اقتصاد شد.اولین کسی که به این موضوع در زمینه اقتصاد پرداخت برنارد وان پراک بود که اکثر آثار خود را در زمینه ارزیابی خوشبختی:روش محاسبه رضایت، ارائه داد. اقتصاددانان رویکردی انتزاعی نسبت به مسیله تندرستی اتخاذ نمودند و اغلب رابطه بین وضعیت تندرستی و امکانات پزشکی را بررسی کردند و تفسیراتی در مورد کارایی، اثربخشی و عدم تبغیض در ارائه امکانات پزشکی ارائه میدهند.تلقی شخصی یا ذهنی خود ازتندرستی بر اساس فایده شکل میگیرد.جرمی بنتهام عبارت فاده را در قرن هجدهم مطرح کرد. فایده خاصیت هر شی است که به وسیله آن میتوان رسیدن به سود، مزیت، شادی و…..یا جلوگیری از بروز بدبختی، درد و ناراحتی برای شخص ذینفع مد نظر است. اقتصاد دانان قرن نوزدهم مانند استنلی یوونز یا آلفرد مارشال و دیگران اینگونه استدلال میکردند که افراد کالاها و خدمات ارزان را انتخاب میکنند. هدف از انتخاب آن ها افزایش شادی و نفع خود است.فرد از بسیاری از فعالیت های اجتماعی و اقتصادی سود میبرد و همچنین میتواند از طریق فعالیتها به سود مطلق که با بهره گرفتن از اعداد اصلی ارزیابی می شود، دست یابد. برای سنجش کیفیت زندگی در جوامع گوناگون ابزارهای بسیاری تدوین شده اند.اقتصاددانان به دلیل داشتن ابزاری قوی برای سنجش بر اساس پیش فرض های خود نخستین کسانی بودند که به طور غیر مستقیم به این امر پرداختند. به عنوان مثال تولید ناخالص داخلی اولین شاخصی بود که توسط اقتصاددانان برای سنجش پیشرفت اجتماعی و به طور تلویحی کیفیت زندگی تدوین شد. شاخصهایی که اقتصاددانان برای بررسی های اقتصادی خود انتخاب و تدوین کردهاند تنها به وجه کمی کیفیت زندگی توجه دارد و وجه دیگر کیفیت زندگی یعنی بعد ذهنی آن را شامل نمی شود(همان).
۲-۱۵-۴) رویکرد روانشناختی مفهوم کیفیت زندگی
روانشناسان که فرد را واحد مطالعات خود می پندارند درجه مطلوبیت کیفیت زندگی را ناشی از رشد کامل شخصیت فرد می دانند و بر آن شدند تا میان کیفیت زندگی و ویژگی های شخصیتی انسان رابطه برقرار کنند.بزعم آنان، برخی از تیپ هایشخصیتی کیفیت زندگی خود را مطلوب و برخی دیگر آن را نامطلوب تلقی میکنند.در این مشرب فکری کیفیت زندگی به عنوان یک نوع رفتاری تلقی شده که ناشی از خصوصیات و ویژگیهای فردی میباشد. تبیین های روانشناختی کیفیت زندگی بر تفاوتهای فردی اشخاص در شیوه تفکر و احساس درباره رفتار خویش تأکید دارد.تفاوتهایی که میتواند به شکل تفاوتهایی ظریف و جزیی در رفتار ظاهر شود و برخی افراد را به سبب عللی مانند افزایش خشم و عصبانیت، کمی وابستگی و تعلق خاطر به دیگران، کیفیت زندگی خود را نامطلوب تلقی کنند، که این تبیین ها را می توان تحت الگوی روانکاوی و الگوی نارسایی شخصیت بیان نمود.(مختاری و نظری،۱۳۸۹)
اغلب نظریه های روانشناسی بر آنند که، در فرایند اجتماعی شدن فرد با کیفیت زندگی پایین و معمولا در رابطه بین مادر و فرزند نقصان وجود داشته است. این نقیصه شامل ناراحتی عاطفی است که به پیدایی خصلت های کژرفتار منتهی می شود.
۲-۱۵-۵) رویکرد مکتب تضاد بر مفهوم کیفیت زندگی
مکتب تضاد، کیفیت زندگی را حاصل ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه طبقاتی میداند.این مکتب بر خلاف کارکردگراها که اساس جامعه را بر توافق و تعادل اجتماعی می دانند، جامعه را به عنوان عرصه تضادها و مبارزات می دانند. صاحب نظران اصلی این مکتب تضاد را در جامعه پذیرفته و معتقدند هنجارها و ارزشهای موجود توسط زور و قدرت بر افراد جامعه تحمیل شده است. رویکرد تضاد، هر چند به وضوح به کیفیت زندگی نمی پردازد اما کیفیت زندگی را معلول ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع طبقاتی میداند. به طوری که در جوامع طبقاطی گروههای متنفذ و ذی نفوذ به طور آمرانه منافع ، اراده و عقاید خود را بر گروههای فرودست تحمیل میکنند که این خود نه تنها جامعه را به دو گروه بالادست و فرودست تقسیم میکند، بلکه جامعه را در معرض ستیز طبقاتی و نارضایتی و بروز نوع خاصی از کیفیت زندگی مطلوب و نامطلوب قرار میدهد.(مختاری و نظری،۱۳۸۹)
۲-۱۵-۶) رویکرد روان شناختی اجتماعی و جامعه شناختی مفهوم کیفیت زندگی
تبیین های روانشناختی اجتماعی کیفیت زندگی پلی است بر شکاف موجود میان محیط گرایی گسترده در تبیین های جامعه شناسی و فرد گرایی محدود در تبیین های روان شناختی و زیست شناختی، تبیین هایی که در آن کانون اصلی تحلیل عمدتاً متوجه موقعیتی است که فرد تلقی خاصی از کیفیت زندگی خود دارد وفرض نیز بر آن است که نحوه ارزیابی کیفیت زندگی در خلال کنش های متقابل اجتماعی فرا گرفته می شود.و این فراگیری نیز ناشی از فرایندهایی مانند یادگیری شرطی، تقویت، مشاهده، الگوسازی و همچنین برچسب اجتماعی است(همان).
۲-۱۵-۷)نظریه یادگیری اجتماعی
قبل از پرداختن به نظریه یادگیری اجتماعی به تعریفی از یادگیری اشاره می شود.
یادگیری عبارت است از تغییرات کم و بیش دایمی در رفتار که به واسطه تقویت و تمرین به وجود میآید.این تعریف مشتمل بر چند نکته است: اینکه یادگیری جنبه عینی دارد، عدم توجه به بهبود رفتار، توجه به تغییرات رفتار به طور غیر مستقیم، اشاره به تغییرات کم و بیش دایمی در رفتار شده است.از این رو کیفیاتی مانند خستگی و یا سازگاری در تاریکی جز یادگیری به شمار نمی آید.زیرا پس از زمان کوتاه از میان میروند.همه نظریه های انگیزه و پاسخ بر پایه یادگیری قرار دارند. مبانی این نظریه بر این اصل استوار است که کیفیت زندگی، کنش اجتماعی است که از طریق فرایندهای اجتماعی، تولید، بازتولید و فرا گرفته می شود به بیان دیگر بر تاثیرات متقابل بین رفتار و محیط تأکید دارد، و بر الگوهایی از رفتار متمرکز می شود که فرد آن ها را برای کنار آمدن با محیط در خود پرورش میدهد.الگوهایی که از راه تجربه مستقیم پاسخ های محیط به فرد، یا مشاهده پاسخ های دیگران کسب می شود.بدین ترتیب که فرد ابتدا رفتار مواجه شده با پاسخ مطلوب یا پاداش را از رفتاری که نتایج نامطلوبی به بار آورده جدا میکند.و آنگاه الگوی توام با موفقیت را برگزیده و بقیه را کنار میگذارد.(همان)
۲-۱۵-۸) کنش متقابل نمادین و مفهوم کیفیت زندگی
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
– احساس تعلق به سازمان
این رکن، وفاداری مورد نیاز برای روابط تجاری موفق را ایجاد می کند. احساس تعلق به وسیله مدیران از طریق به کارگیری کارکنانی فراهم می شود که دارای خصوصیاتی نظیرآگاه، دخیل و سهیم در موفقیت هستند.
– احساس اشتیاق در شغل
نتایج مطلوبی حاصل نمی شود مگر اینکه کارکنان در کارشان احساس شور و اشتیاق داشته باشند. این احساس شور و اشتیاق منجر به انگیزه بیشتر برای انجام بهتر کارها می شود. احساس شور و اشتیاق را میتوان با در نظر گرفتن نیاز های سطح بالاتر به دست آورد، نیاز هایی از قبیل: غرور، اعتماد، مسئولیت پذیری برای نتایج.
– اعتماد به مدیریت
اگر کارکنان برای سبک رهبری مدیریت احترامی قائل نباشند، احساس تعلق و شور و شوق نمیتواند موجب موفقیت آن ها شود. این اعتماد از طریق توجه به موارد زیر افزایش مییابد: اختیار، ایثار و شایستگی.از نظر “مارتین و نیکولاس” معیار بزرگ موفقیت شرکت های مورد مطالعه، ناشی از مدیریت مطلوب شان بر افراد و فراهم کردن محیطی برای ایجاد تعهد میباشد. به هر حال ایجاد تعهد مشکل است چرا که مسیر برای ایجاد آن همیشه هموار نیست و نیاز به زمان طولانی و از خود گذشتگی مدیران دارد(سیار،۱۳۸۷: ۵۹-۵۸).
تصویر۲-۹: مدل سه رکنی تعهد مارتین و نیکولاس
مدل سه بخشی تعهد سازمانی (مدل آلن و مییر)
این مدل که توسط آلن و می یر(۱۹۹۱) ارائه گردیده از تمایز بین تعهد نگرشی و رفتاری فراتر رفته و محققین مذکور استدلال کرده اند که تعهد به عنوان یک حالت روانی حداقل دارای سه جزء قابل تفکیک و مجزا میباشد که نوعی تمایل، نیاز و الزام جهت ادامه اشتغال در یک سازمان میباشد. اکثر پژوهش هایی که در زمینه تعهد سازمانی صورت گرفته، این سه موضوع کلی را شامل می شود: وابستگی عاطفی به سازمان، تصور هزینه های ناشی از ترک سازمان و الزام و تکلیف به باقی ماندن در سازمان. هر یک از این موارد به ترتیب تحت عنوان تعهد عاطفی، تعهد مستمر(عقلانی) و تعهد هنجاری(تکلیفی) مورد اشاره قرار میدهیم. نقطه مشترک هر سه دیدگاه مذکور این است که تعهد یک حالت روانی است که: ۱- روابط کارمند را با سازمان مشخص نموده و ۲- به طور ضمنی اشاراتی مبنی بر تداوم یا قطع عضویت فرد در سازمان دارد.
– تعهد عاطفی، بیانگر پیوستگی عاطفی کارمند و تعیین هویت وی با ارزشها و اهداف سازمان و میزان درگیری وی با سازمان است. کارکنانی که دارای تعهد عاطفی قوی هستند، عضویت خویش را در سازمان حفظ نموده و به فعالیت در سازمان ادامه می دهند، چرا که قلبا و باطنا مایل به انجام چنین کاری هستند.
– تعهد مستمر، بیانگر هزینه های ناشی از ترک سازمان میباشد. کارکنانی که ارتباط اولیه آن ها با سازمان بر مبنای تعهد مستمر میباشد نیز در سازمان باقی خواهند ماند، زیرا باقی ماندن در سازمان برای آن ها یک ضرورت است و به آن نیاز دارند.
– تعهد هنجاری یا تکلیفی، بیانگر احساس دین و الزام به ماندن در سازمان بوده و افرادی که این نوع تعهد در آن ها وجود دارد معتقدند که ادامه فعالیت در سازمان وظیفه آن ها است و دِینی است که بر گردن دارند و احساس میکنند که باید در سازمان باقی بمانند.
تعهد سازمانی
تعهد عاطفی
تعهد مستمر
تعهد تکلیفی
تصویر۲-۱۰: مدل تعهد سازمانی آلن و می یر(۱۹۹۱)
معنویت محیط کار[۱۳۴]: یک موضوع بحث انگیز
انسان ها وارد دوران جدید و بیسابقهای در زندگی خود شدهاند. دورانی که در آن دنیا به شدت در حال تغییر و تحول است. طی چهار صد سال گذشته، غرب بین دنیای بیرونی و دنیایدرونی تفاوت قائل شده است وفعالیتهای دنیوی را از اموری مثل مذهب، معنویت و عرفان به کلی جدا کردهاست و سبب حاکمیت پارادایم عقلایی و مدرن در اکثر نقاط جهان شده است که در آن به سهم روح و نیازهای درونی انسان ها توجه نشده است(دهلر و ولش[۱۳۵]،۱۹۹۴؛ نیل و بیبرمن[۱۳۶]،۲۰۰۳: ۲۶۳).به همین خاطر انسان ها برای پر کردن خلأ معنوی خود گرایش زیادی به سمت معنویت، مذهب وآیینهای معنوی به ویژه آیینهای شرق آسیا نشان میدهند(شایگان،۱۳۸۶: ۳۲). در حال حاضر در آمریکا مدیران علاقه فزاینده ای به تلفیق معنویت و مدیریت دارند. این تلفیق، عمیق ترین ارزش هایی را که بر کارشان تأثیرگذار است، به همراه دارد و نیز به همان میزان، نوید دهنده موفقیت بیشتر آنان خواهد بود. مدیران به خاطر برخی علایق مشترک، خود را به معنویت ملزم کردهاند(مک کورمیک[۱۳۷]،۱۹۹۴: ۵). نزدیک به ده سال است که معنویت در کار به طور جدی در پژوهش های مدیریت در دنیا مطرح شده است. یکی از مطالعات قابل ذکر توسط میتروف و دنتون (۱۹۹۹) در کتابی به نام«بازرسی معنوی شرکتهای امریکا» منتشر گردیده است که مهمترین یافته های آن به قرار زیر میباشد:
۱٫ افراد می خواهند که تمام ظرفیت بالقوه خود را به عنوان انسان هایی با تمام ابعاد، چه در محل کار و چه در خارج از آن به رسمیت بشناسند.
۲٫ آن ها تمایل دارند که در سازمان های اخلاقی به کار مشغول باشند.
۳٫ آن ها دوست دارند کاری جالب و معنادار انجام دهند.
۴٫ برای افراد، کسب درآمد مهم است ولی مهمترین هدف بسیاری از آن ها نیست.
۵٫ سازمان هایی که به عنوان «مراکز معنوی تر» شناخته شده بودند، به عنوان سازمان های پر سود تر نیز در نظر گرفته می شدند(رگو و کنها،۲۰۰۸: ۵۷).
بنابرین، علاوه بر افزایش سود و بهره وری سازمانی، توجه معنویت در کار به جوانب انسانی باعث علاقه مندی به این موضوع گشته است. از ابتدای سال ۱۹۹۲ حجم مقالات، کتب، کنفرانسها، و کارگاههای معنویت در محیط کار، افزایشی فوقالعاده داشته است(نیل و بیبرمن،۲۰۰۳: ۲۶۳). معنویت محیط کار موضوع بسیاری از مجلات تجاری بوده است، مثل داستان های روی جلد که برای مجلاتی همچون بیزینس ویک[۱۳۸]، و فورچون[۱۳۹] با همین مضمون چاپ می شده است(میلیمان و دیگران،۲۰۰۳: ۴۲۶). در سال ۱۹۹۹ نیز آکادمی مدیریت که یکی از معتبرترین مراجع مدیریت در دنیا میباشد، آخرین گروه تخصصی خود را تحت عنوان«مدیریت، معنویت، و دین»[۱۴۰]، تشکیل داد و با این کار در واقع مشروعیت و پشتیبانی لازم برای تحقیقات و تدریس در این زمینه جدید را فراهم کرد؛ و همزمان مجلات معتبری از جمله مجله علمی وزین«ژورنال مدیریت تغییر سازمانی»[۱۴۱] ویژهنامههایی را به این موضوع اختصاص دادند(نیل و بیبرمن،۲۰۰۳: ۲۶۳). یکی از محققان پیشبینی کردهاست که معنویت در محیط کار از اصلیترین روندها در قرن بیست و یکم خواهد بود. قبل از ارائه مطالب بیشتر در مورد معنویت به نظر میرسد توجه به نکات زیر ضروری است:
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
حال اگر ضمن عقد لازم حق عزل وکیل از موکل سلب شود (شرط نتیجه) : در این صورت، بنابر حاکمیت اراده مشترک و لزوم وفای به شرط، اختیار عزل موکل ساقط و او پایبند به وکالت می شود و این اسقاط با ماده ۹۵۹ ق.م منافات ندارد چراکه در این مورد سلب حق به طور جزیی صورت می پذیرد و اگر ضمن عقد لازم موکل تعهد میکند که از حق عزل استفاده نکند (شرط فعل): در این حالت، حق عزل از بین نمی رود و هرگاه برخلاف شرط آن را به کار برد، عزل نفوذ خود را دارد و وکالت را منحل میسازد. ولی در مقابل کسی که شرط (عدم عزل) به سود او شده است، میتواند عقد لازم را فسخ کند .
نکته دیگر قابل توجه آن است که وکالتی هم که ضمن عقد لازم شرط شده یا حق عزل موکل در آن از بین رفته به موت یا به جنون و یا به سفه (مگر در امور غیر مالی و تملکات بلاعوض)، منحل می شود.
۴-۳-۴- رَد اعمال حقوقی غیر نافذ
۴-۳-۴-۱- مفهوم رد
رد در لغت به معنی تخطه کردن و نپذیرفتن و برگرداندن است. رد در باب ارث، وصیت، وصایت، دادرسی (رد دادرس)، رد قَسَم نیز به کار رفته است. اما آنچه مد نظر ما است رد عقد غیر نافذ میباشد که آن به معنی امضاء نکردن عقد غیر نافذ به علت اکراه یا فضولی بودن یا سفه عاقد و امثال آن ها است و در مقابل تنفیذ عقد غیر نافذ استعمال می شود. (جعفری لنگرودی،۱۳۸۷،ش۲۶۳۹)
۴-۳-۴-۲- تفاوت فسخ با رد
در بیان تفاوت این دو واژه و قلمرو استعمال آن بایستی دانست که عقد غیر نافذ عقد ناقصی است که بتوان آن را تکمیل نموده و به وسیله اجازه آن را صحیح گردانید، چنان که در مورد اکراه و فضولی و اشتباه است.
عقد قابل فسخ عقدی است که صحیحاً منعقد گردیده ولی کسی که حق خیار به نفع او برقرار شده میتواند آن را به نفع خود برهم زند. بدین جهت، عقدی که در اثر عدم رضا (در مورد اکراه و فضولی و اشتباه) غیر نافذ است، می توان آن را رد یا قبول نمود و نمی توان به استناد حق فسخ آن را برهم زد. زیرا عقد صحیح میتواند موجب ایجاد ضرر شود و مادام که عقد تمام نشده، ضرری متوجه کسی نمی گردد تا حق فسخ به وجود بیاید. در عقد فضولی یا مکره برای برهم زدن عقد، کافی است که مالک به عدم نفوذ و رد آن استناد کند. لذا هرگاه ذی سمت، فسخ چنین عقدی را در اثر عیب یا غبن اعلام بنماید، آن معامله را ضمناً تنفیذ نموده است، زیرا نسبت به معامله صحیح می توان دعوی انحلال کرد.
بنابرین، عقد غیر نافذ ناقص است و می توان آن را به وسیله رضای متأخر صحیح نمود و یا به وسیله رد متأخر آن را باطل گردانید. ولی عقد قابل فسخ صحیح و نافذ میباشد و قانون به جهت خاصی حق انحلال آن را به متعاملین یا یکی از آن ها داده است. (امامی،۱۳۸۹،۵۹)
۴-۳-۴-۳- وقوع رد
بر طبق ماده ۲۵۱ ق.م: «رد معامله فضولی حاصل می شود به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر عدم رضای به آن نماید».
قانونگذار اعلام میکند که اراده مالک در رد معامله نیز در صورتی مؤثر است که به وسیله ای اعلام شود و جنبه بیرونی بیابد. بدین ترتیب، رد معامله فضولی ممکن است به طور صریح باشد یا ضمنی:
- رد صریح به طور معمول با لفظ انجام می شود و مالک عدم رضای خود را با نوشته یا گفتن بیان میکند .
- رد ضمنی که با فعل انجام می پذیرد، مانند رد صریح مؤثر است. فعلی که ممکن است دلالت بر رد معامله
فضولی کند با تصرف مالک در مورد آن معامله، صورت می پذیرد.
توجه به این نکته ضروری است که تصرف ناقل یا متلف مورد معامله از سوی مالک، صلاحیت او و موضوع اجازه را از بین میبرد لیکن در صورتی (رد فعلی) است که با ملاحظه عقد فضولی آن را بفروشد و دلالت عرفی بر رد کند. وگرنه خریدار میتواند به عنوان قائم مقام او و مالک جدید، عقد فضولی را اجازه دهد و نباید اجازه او را مسبوق به رد پنداشت. (کاتوزیان،ماده۲۵۱)
۴-۳-۴-۴- اثر رد
رد مالک ارتباط حقوقی او را برای نمونه با پیمان فضولی قطع میکند و باعث می شود تا طرحی را که دو بیگانه درباره انتقال یا تصرف در اموال او ریخته اند نابود گردد. بر همین مبنا ماده ۲۵۰ ق.م اعلام میکند که: «اجازه در صورتی مؤثر است که مسبوق به رد نباشد و الا اثری ندارد».
رد مالک جنبه انشایی دارد و چیزی بیش از اعلام نارضایی ساده است. او بدین وسیله دخالت فضولی را نمی پذیرد و طرح تعهدی را که او ریخته ابطال میکند. رد مالک نشان میدهد که تصرف نامشروع است و خریدار، همچون غاصبان دیگر، نه تنها مکلف به بازگرداندن مال به صاحب آن است، مسئول هر نقص و تلفی است که بر عین یا منافع آن مال وارد آید.(کاتوزیان،۱۳۹۱،۱۴۸)
۴-۳-۴-۵- لزوم و جواز رد
رد اعمال حقوقی غیرنافذ یک عمل حقوقی است و صرفاً اعلام عدم رضایت ساده نیست، بلکه با اعلام رد، کسی که اختیار به دست او است، اراده خود را مبنی بر عدم پذیرش آنچه واقع شده اعلام می کند .
در نتیجه، رد نیز از ایقاعات لازم (غیر قابل برگشت) است. چراکه با اعلام رد، آنچه واقع شده بود یعنی عمل حقوقی غیرنافذ از بین می رود و باطل میگردد و این اثر قاطع میباشد. در واقع پس از رد، دیگر عقدی موجود نیست تا بتوان آن را تنفیذ کرد .
۴-۴- ایقاعات اذنی
۴-۴-۱- اذن محض
۴-۴-۱-۱- تعریف اذن
اذن عبارت است از موافقت قبلی مالک یا کسی که به حکم شرع یا قانون، اختیار مالی را داشته باشد، درباره تصرف و دست یافتن بر مال او را «اذن» گویند.
۴-۴-۱-۲- اقسام اذن
۱- اذن صریح
اذن صریح آن است که دلالت مطابقی یا تضمنی لفظ باشد. برای مثال : هرگاه مالک به دیگری بگوید (به خانه من
وارد شو) این اذن لفظی مطابقی را اذن صریح گویند. از همین لفظ به دلالت تضمنی، فهمیده می شود که میتواند به اطاق نشیمن او که جزیی از خانه است وارد شود که این اذن هم صریح است.
۲- اذن فحوا
اذن فحوا دلالت التزامی لفظ را گویند. جمله (به خانه من وارد شو) به دلالت التزامی، دلالت میکند که شما مجاز هستید در آن خانه نماز بگذارید و در آنجا بنشینید، که این را اذن فحوا میگویند.
۳- اذن شاهد حال
اذن شاهد حال از قرینه ای که بر رضایت دلالت کند فهمیده می شود. برای مثال : گاهی کسی به منزل دوستی می رود و او را نمی بیند ولی با توجه به سابقه دوستی و آمد و رفت های معمول میان آن ها، آ« شخص میداند که مجاز است به خانه دوستش وارد شود. این را اذن با شاهد حال میگویند. اذن شاهد حال در صورتی قابل استفاده است که دلالت آن قطع و مسلم باشد، نه ضمنی یا مردد و مشکوک.(محمدی،۱۳۹۳،۵۴)
۴-۴-۱-۳- اثر اذن محض
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
مسائل اخلاقی در واقع مهمترین مسائل مدیریتی هستند،زیرا آن ها بیانگر تقابل بین عملکرد اقتصادی(درآمدها،هزینه ها و سودها) و عملکرد اجتماعی(تعهدات سازمان در داخل و خارج نسبت به دیگران) میباشند.
مسائل اخلاقی به تناوب در مدیریت روی میدهند.این مسائل بسیار فراتر از مشکلات مربوط به ارتشا،تبانی و دزدی بوده و به محدوده های بسیار وسیعی گسترش یافتهاند.( هازمر، لارتون ،۱۳۸۲: ۱۳)
مدیریت اخلاق در محیط کار منافع بسیار زیادی برای رهبران و مدیران دارد؛ اعم از منافع عملکردی و منافع اخلاقی. این مطلب بخصوص در عصر حاضر که مدیران با ارزشهای بسیار متنوعی در محیط کار سروکار دارند صادق است. اما تاکنون کسانی که به مباحث اخلاق کار پرداختهاند فلاسفه، دانشگاهیان و منتقدان اجتماعی بوده اند و نه مدیران. در نتیجه بسیاری از مطالبی که تا به امروز درباره اخلاق کار نوشته شده مطابق با نیازهای عملی مدیران و رهبران سازمانها نیست.
۲-۶) مسایل اخلاقی در مدیریت
مسایل اخلاقی در حقیقت عمدهترین معضلات مدیریتی هستند، زیرا آن ها بیانگر تقابل بین عملکرد اقتصادی (که به وسیله درآمدها، هزینه ها و سودها اندازهگیری میشود. و عملکرد اجتماعی (که در قالب تعهدات آن سازمان در داخل و خارج نسبت به دیگران بیان میشود میباشند. ماهیت این تعهدات در معرض تفسیرهای متعدد است، اما بسیاری از ما قبول داریم که این تعهدات شامل حمایت از کارگران و کارکنان محلی، حفظ بازارهای رقابتی و تولید و ارائه محصولات و خدمات مفید و مطمئن است(هازمر،لارتون،۱۳۸۲:۱۵).
اما مسئله این است که این گونه تعهدات، هم برای سازماهایی که عملکرد آن ها از طریق استانداردهای مالی ارزیابی میشود و هم برای مدیرانی که در معرض کنترلهای مالی قرار دارند هزینه آور است. تولید کنندهای که محصولات خود را به طور مستقیم از کارخانه به فروشگاه عرضه میکند، در مقایسه با تولید کنندهای که نخست تولیدات خود را به انبارهای عمدهفروشان به منظور توزیع مجدد ارسال میکند، سود بیشتری کسب میکند و از توان بیشتری جهت پیشبینی رفتار رقبا برخوردار میشود. مثالی جدید و پیچیدهتر ارائه میکنیم: فروشندهای که به مأموران خرید رشوه هایی کوچک میپردازد، از میزان فروش بالاتری برخوردار بوده و بنا این درصد بیشتری در مقایسه با فروشنده ای که از پرداختهای غیر اخلاقی خودداری میکند، دریافت میدارد. مهندس طراحی که راههایی جهت کاهش هزینه های مواد ارائه میکند، در مقایسه با مهندس طراحی که به کیفیت محصول و ایمنی مشتری بهای بیشتری میدهد تا به کاهش هزینه ها، احتمالاً از شانس بیشتری برای ترقی برخوردار خواهد بود یک نوع توازن «صحیح» یا «مناسب» یا «منصفانه» بین عملکرد اقتصادی و اجتماعی یک شرکت وجود دارد و مشکل مدیریت نیز به یافتن این توازن مربوط میشود.
البته میتوان توازن بین عملکرد اقتصادی و اجتماعی شرکت را نادیده گرفت و ادعا کرد که مشکل مدیریتی مورد بحث به هیچ وجه وجود ندارد. این ادعا به پیدایش دو دیدگاه مختلف منجر شده است. دیدگاه نخست معتقد است که مدیریت فقط باید به فعالیتهای اقتصادی بپردازد. این دیدگاه در واقع کاریکاتوری است از تفکر موجود در قرن نوزدهم درخصوص کار، که بر اساس آن معادن زغال سنگ نا امناند و طبیعت کارخانههای فولاد، ایجاد آلودگی همراه با سودآوری است خوشبختانه این باور ظاهراًً دیگر رواج ندارد و بیشتر مدیران به تأثیر تصمیمات و اعمال خود بر سازمان و جامعه واقفاند. بعضی از مردم ممکن است آرزو کنند که مدیران تصمیمات دیگری اتخاذ کرده یا کارهای دیگر انجام دهند. اما من فکر میکنم که پذیرش آگاهی مدیران نسبت به پیامد تصمیمات و اعمال خود ضروری است. تعداد مدیران فعال در شرکتهای تجاری یا مؤسسات غیر انتفاعی که هنوز به پیامدهای تصمیمات و اعمال خود آگاه نیستند، بسیار اندک است.
دیدگاه دوم که رایجتر است ناشی از ساده انگاشتن بیش از حد مسئله فعالیتهای اجتماعی است. طرفداران این دیدگاه ممکن است در آغاز با کمی عصبانیت بگویند «هیچ شرکتی حق دور ریختن ضایعات و زبالههای خطرناک خود را ندارد،هیچ شرکتی نباید رشوههای غیر قانونی بپردازد و یا محصولات ناایمن تولید کند» و سپس با همان ملایمت عنوان کنند که «این مشکلات اخلاقی حل شدهاند بگذارید به مسایل جالبتر و کلیتری درباره تخصیص درست منابع کمیاب خود بپردازیم». این دیدگاه اهمیت مسایل اخلاقی در مدیریت را نادیده میگیرد، و جنین فرض میکند که مسایل اخلاقی فقط یک طرف «بلی» و یک طرف «خیر» دارند و منافع مشخص اقتصادی و هزینه های اجتماعی با هر یک از این دو راه حل همراه میشوند، بنابرین برای انجام انتخابی مناسب، فقط به سطح بسیار سادهای از درک مسایل اخلاقی نیاز است. در واقع مسایل اخلاقی، راه حل هایی متعدد دارند که هر یک پیامدهای اقتصادی و اجتماعی خاص خود را داشته، احتمال وقوع برخی از این راه حل ها نامشخص است و بسیاری از آن ها دارای تأثیرات ویژهای بر مدیران هستند. اکنون به بررسی تعدادی از مسایل اخلاقی پیچیدهتر میپردازیم(هازمر،لارتون،۱۳۸۲: ۱۷).
۲-۶-۱)ویژگیهای مسایل اخلاقی در مدیریت
مفهوم این عبارت چیست؟ ما به تفصیل یک مشکل نسبتاً کوچک فرا روی یک مدیر نگران را مورد بررسی قرار دادهایم. هدف ما از این اقدام، نخست بررسی دقیق ماهیت واقعی یکم مشکل اخلاقی مدیریت است. از این بررسی، میتوان پنج نتیجه را در پیوند یا پیچیدگی اخلاقی مدیریتی به شرح زیر و به آسانی و به طور مستقیم استخراج نمود.
-
- بیشتر تصمیمات اخلاقی، پیامدی گسترده و مدتدار دارند . نتایج تصمیمات و اعمال مدیریتی در نخستین سطح این پیامدها متوقف نمیشود بلکه، این نتایج به سراسر جامعه تسری پیدا میکند و همین گسترش و تسری عصاره بحثهای اخلاقی میگردد. تصمیمات خارج از کنترل بوده و بنابرین باید قبل از اخذ تصمیم نهایی، آن را به دقت بررسی کرد. رشوهها مرا حل و فرایندهای دولتی را تغییر میدهند. محصولات ناایمن، زندگی افراد را به مخاطره میافکنند. در این خصوص، احتمال نرسیدن به توافق بسیار ناچیز است: بیشتر مردم از پیامدهای گسترده اعمال مدیریتی آگاهی دارند. نرسیدن به توافق ناشی از وجود راه حل های گوناگون، نتایج در هم آمیخته، وقایع نامطمئن و برداشتهای شخصی است که روند تصمیم منتهی به آن رفتارها را پیچیده میکند.
-
- بیشتر تصمیمات اخلاقی، جایگزین های گوناگون دارند. عموماً تصور میشود که مسایل اخلاقی مدیریت، در آغاز دارای دو جواب هستند – بلی یا خیر – و دیگر هیچ آیا دیگر مدیر باید رشوه بدهد یا نه؟ آیا یک کارخانه باید هوا را آلوده کند یا نکند؟ آیا یک شرکت باید محصولات ناایمن تولید یا نکند؟ اگر چه یک چارچوب دوسویه، مسایل اخلاقی را در قالب تقابلی حاد معرفی میکند، ولی منعکس کننده مشکلات مدیریتی نیست. همان طور که در مثال ساده مربوط به پرداخت رشوه به منظور ترخیص کالای وارداتی دقیقاً اشاره میشود؛ خواهیم دید، باید قبل از اخذ تصمیمات اخلاقی، راه حل های بسیاری را مورد بررسی قرار داد.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
۲-۴۹- پنج خطای فکر بنیادین در افراد مبتلا به اختلال وسواس احتکار
الف) وابستگی(دلبستگی) هیجانی افراطی به اشیاء: ممکن است فرد مبتلا به وسواس احتکار فکر کند که این انباشته ها و وسایل بخشی از وجود اوست. در نتیجه فکر رها کردن برخی از آن ها ممکن است برایش احساس تهدید ایجاد کند، انگار که قرار است بخشی از وجودش را از فرد جدا کنند.
ب) ترس از مشکلات حافظه: ممکن است این افراد نگران آن باشند که اگر چیزی دور از چشمان آن ها باشد از ذهنشان هم بپرد؛و دچار فراموشی در مورد آن ها شوند. نگرانی در مورد حافظه ممکن است به این افراد این انگیزه را بدهد که چیزهای مختلف را جمع و جور نکنند که این کار به طور زیانباری باعث به هم ریختگی اطراف می شود.
پ) نیاز مبالغه آمیز برای کنترل دارایی ها: ممکن است این افراد نیاز بسیار شدیدی به کنترل چیزهایی داشته باشند که جمع آوری کردهاند. وقتی کسی آن ها را جابجا کند یا حتی به آن ها دست بزند، ممکن است این احساس را داشته باشند که حق و حقوق شخصی شان پایمال شده است.
ت) تزلزل در تصمیم گیری: ممکن است برای تصمیم گیری حتی در موارد جزئی نظیر اینکه برای شام چه چیزی خورده شود یا امروز چه لباسی پوشیده شود، با مشکلات زیادی مواجه باشند. در نتیجه، وقتی مجبور به اقدام در موردی میشوند، نمی خواهند که تصمیم اشتباهی بگیرند و چیزی را دور بریزند که بعدأ از دور ریختنش پشیمان شوند.
ث) مشکل طبقه بندی کردن: ممکن است برای مرتب کردن اشیا و اینکه کدام اشیاء باید نگهداری شود و کدام دور ریخته شود با مشکل مواجه شوند(اردن و دالکورسو، ۲۰۰۹؛ ترجمه جان بزرگی و آگاه هریس،۱۳۹۴).
۲-۵۰- شیوع
تحقیقات درباره شیوع اختلال ذخیره کردن که از لحاظ ملی بیانگر باشد، وجود ندارد. زمینه یابی های جامعه، شیوع نقطه ای ذخیره کردن را که اهمیت بالینی دارد، در ایالت متحده و اروپا تقریباً ۲ تا ۶ درصد برآورد میکنند. اختلال ذخیره کردنف مردان و زنان را مبتلا میکند، اما چند تحقیق همه گیرشناختی، شیوع به مراتب بیشتر را در مردان گزارش دادهاند. این با نمونه های بالینی مغایر است، که عمدتاًً زن هستند. به نظر میرسد که نشانه های ذخیره کردن در افراد مسن(۵۵ تا ۹۴) در مقایسه با افراد جوان (۳۴ تا ۴۴) تقریباً سه برابر شایع تر است(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).
۲-۵۱- شکل گیری و سیر
به نظر میرسد که احتکار در اوایل زندگی شروع می شود و تا مراحل آخر پیش می رود. نشانه های احتکارممکن است اولین بار در حدود ۱۱ الی ۱۵ سالگی پدیدار شوند، و در اواسط ۲۰ الی ۳۰ سالگی، مختل کردن عملکرد روزمره فرد را آغاز کنند و در ۳۰ تا ۴۰ سالگی موجب اختلال قابل ملاحظه بالینی شوند. شرکت کننده گان در تحقیقات پژوهش بالینی معمولاً ۵۰ تا ۶۰ ساله هستند. بنابرین، شدت احتکار با هر دهه زندگی افزایش مییابد. بعد از اینکه نشانه ها شروع شدند، روند ذخیره سازی مزمن می شود، به طوری که عده معدودی از افراد از سیر افزایش و کاهش خبر میدهند. به نظر میرسد که احتکار بیمارگون در کودکان به راحتی از رفتارهای اندوختن و گردآوری که از لحاظ رشدی سازگارانه است، متمایز می شود. چون کودکان و نوجوانان معمولاً محیط زندگی و رفتارهای دور انداختن خود را کنترل نمی کنند، مداخله احتمالی اشخاص ثالث(مثلاً والدین مکان ها را قابل استفاده نگه می دارند و بنابرین، تداخل را کاهش میدهند) باید هنگام تشخیص دادن در نظر گرفته شوند(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).
۲-۵۲- همزمانی اختلالات
تقریبأ ۷۵ درصد افراد مبتلا به احتکار، اختلال خلقی یا اضطرابی همزمان دارند. رایج ترین اختلالات همزمان، اختلال افسردگی اساسی (بالغ بر ۵۰ درصد موارد)، اختلال اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر هستند. تقریبأ ۲۰ درصد افراد مبتلا به اختلال ذخیره کردن نشانه هایی نیز دارند که ملاک های تشخیصی OCD را برآورده میکنند. این همزمانی اختلالات ممکن است اغلب دلیلی برای مشاوره باشند، زیرا بعید است که افراد به طور خودانگیخته نشانه های احتکار را گزارش کنند، و اغلب در مصاحبه های معمول، در مورد این نشانه سوال نمی شود(انجمن روانپزشکی آمریکا،۲۰۱۳).
۲-۵۳- درمان اختلال احتکار
به طور کلی پاسخ به درمان در بیماران مبتلا به اختلال احتکار در مقایسه با بیماران OCD، چه درمان دارویی و چه درمان های روان شناختی ضعیف است. بعضی از محققان دلیل اثر بخشی ضعیف(SSRIs)ها را در این بیماران ناشی از این می دانند که آسیب عصب- زیست شناختی[۹۵] این بیماران (مانند پایین بودن فعالیت قشر کمربندی قدامی[۹۶]) خاص و متفاوت است(سکینا و همکاران، ۲۰۰۴). علاوه بر این، انگیزه پایین در این بیماران از جمله دلایل دیگر اثربخشی پایین درمان های روان شناختی در این افراد است.
۲-۵۴- درمان رفتاری
مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ (ERP) از جمله بهترین درمان های غیر دارویی است که برای OCD به کار برده می شود. برای درمان اختلال احتکار نیز دقیقأ از این روش استفاده می شود. یعنی فرد مورد تشویق قرار میگیرد که وسایل و اشیای غیر ضروری را دور بریزد و همچنین از رفتارهای خرید غیر ضروری و انبار کردن بی مورد بپرهیزد. هر چند تحقیقات نشان میدهند که نسبت اثر بخشی درمان رفتاری برای اختلال احتکار در مقایسه با بیماران OCD ضعیف تر است(ماتیکس- گالز[۹۷] و همکاران، ۲۰۰۲؛ابرامویتز[۹۸] و همکاران، ۲۰۰۳).
۲-۵۵- درمان شناختی- رفتاری(CBT)
درمان شناختی- رفتاری برای درمان اختلال احتکار به وسیله (فروست و هارتل، ۱۹۹۶؛ استکی و فروست،۲۰۰۷،۲۰۰۳؛ فروست و تولین، ۲۰۰۷)تدوین و گسترش یافته است. به اعتقاد این افراد، دلبستگی به اموال، فرآیندهای شناختی ناکارآمد، نگرانی های انگیزشی، رفتارهای اجتنابی و رفتارهای وسواسی علت این اختلال است. در این درمان سعی می شود که باورها و افکار ناکارآمد مانند ناتوانی و عدم تحمل در آینده بدون ذخیره سازی، مورد شناسایی و چالش شناختی قرار گیرند. همچنین فرآیندهای شناختی ناسازگار مانند سوگیری توجه، شناسایی و اصلاح میشوند. علاوه بر این، در این رویکرد بر روی اصلاح کمال گرایی و مسئولیت پذیری افراطی نیز تمرکز می شود. در نهایت نیز از آزمایش های رفتاری، مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ نیز استفاده میگردد. پژوهش ها نشان میدهند که اثربخشی CBT نسبت به درمان رفتاری ERP سودمندی بیشتری را در بردارد (استکی و همکاران، ۲۰۱۰).
۲-۵۶- دارو درمانی
درمان های دارویی مختلفی برای اختلال احتکار پیشنهاد و استفاده شده است. ولی تحقیقات از اثربخشیSSRIs (کلومی پرامین، فلوکستین، فلوکسامین، سرترالین، پاروکستین و سیتالوپرام) برای درمان این اختلال حمایت میکنند(استین و همکاران، ۲۰۰۷). با این حال، تحقیقات نشان میدهد که درمان دارویی به تنهایی اثربخشی ضعیفی بر روی این بیماران دارد(استین و همکاران، ۲۰۰۷).
تعدادی از باورها و علائم خاص که در اختلال احتکار مورد مطالعه قرار گرفته است به شرح زیر است:
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
خرم نژاد بیان میکند که برای استفاده از معیار دوره تبدیل وجه نقد باید به چند نکته توجه شود . اول اینکه برای محاسبه دوره تبدیل وجه نقد تأخیر در پرداخت حسابهای پرداختنی از دوره عملیات کسر میشود لذا هر چه دوره تأخیر در حسابهای پرداختنی بیشتر باشد دوره تبدیل وجه نقد کوتاهتر میشود و کوتاهتر بودن چرخه تبدیل وجه نقد نشاندهنده وضعیت مناسبتر نقدینگی است . دوم اینکه در معیار دوره تبدیل وجه نقد به مانده وجه نقد شرکت توجهی نمیشود . لذا علاوه بر وجه نقد موردنیاز شرکت مازاد حد مطلوب وجه نقد شرکت نیز موردتوجه قرار میگیرد . سوم اینکه در معیار دوره تبدیل وجه نقد صرفاً طول دوره دریافتها و پرداختها مدنظر قرار میگیرد و به مقدار آن ها توجهی نمیشود .(عربصالحی،۱۳۹۰)
معیار ارزیابی سنجش مدیریت سرمایه در گردش
یک معیار رایج برای سنجش مدیریت سرمایه در گردش چرخه تبدیل نقد،فاصله زمانی بین انجام هزینه برای خرید مواد اولیه و وصول مبالغ کالاهای فروش رفته ،است.هر چه این فاصله زمانی طولانیتر باشد،سرمایهگذاری بیشتری در سرمایه در گردش انجامشده است.چرخهی نقدی طولانی ممکن است سودآوری را افزایش دهد زیرا منجر به افزایش فروش گردد.بااینوجود،اگر هزینه های سرمایهگذاری بیشتر در سرمایه در گردش از منافع حاصل از نگهداری موجودی بیشتر یا اعطای اعتبار تجاری بیشتر به مشتریان فراتر باشد، سودآوری واحد تجاری ممکن است با افزایش چرخهی نقدی کاهش یابد.(یعقوب نژاد،۱۳۸۹ )
یکی از معیارهای قدرتمند برای ارزیابی کیفیت مدیریت سرمایه در گردش، چرخه تبدیل وجه نقد میباشد. چرخه تبدیل وجه نقد، بیانگر مدتزمانی است که وجوه نقد در فرایند عملیاتى شرکت براى تولید یکقلم محصول به مصرف میرسد. چرخه تبدیل وجه نقد شامل سه معیار میباشد:
۱- دوره تبدیل موجودی، به دوره زمانی موردنیاز برای خرید منابع، تولید محصولات و فروش محصولات ساختهشده اطلاق میشود.
۲- دوره تعویق بستانکاران، به دوره زمانی بین خرید اعتباری مواد اولیه و پرداختهای نقدی در نتیجه ایجاد حسابهای پرداختنی گفته میشود.
۳- دوره تبدیل بدهکاران، به دوره زمانی بین فروش اعتباری محصولات و دریافتهای نقدی در نتیجه ایجاد حسابهای دریافتنی اطلاق میشود. .(زهرا دیانتی ، ۱۳۸۸)
بر اساس مبانی نظری موجود، کاهش طول سرمایه در گردش را با معیارها و مؤلفههای مختلفی میسنجند که در اینجا تحت عنوان شاخصهای مدیریت سرمایه در گردش ذکر میگردد . مؤلفه اصلی مدیریت سرمایه در (CCC) چرخه نقدینگی گردش بهحساب میآید که دربرگیرنده مدتزمان وصول مطالبات، مدتزمان نگهداری موجودی کالا و مدتزمان پرداخت حسابهای پرداختنی میباشد که به صورت مختصر توضیح داده میشوند.(فتحی، ۱۳۸۸)
مدتزمان وصول مطالبات :
مدتزمان وصول مطالبات که از طریق رابطه ۱ محاسبه میشود برابر میانگین تعداد روزهایی است که شرکت مطالبات خود را از مشتریانش جمع آوری میکند. معاملات اعتباری و فروشهای نسیه، وسیلهای برای جذب مشتریان جدید است و بسیاری از شرکتها در تلاش هستند تا استانداردهای اعتباری خود را در جهت جذب مشتریان جدید تغییر دهند.
بهعلاوه اعطای امتیازات به مشتریان باعث تحریک فروش میگردد چراکه به مشتریان این اجازه را میدهد، کیفیت محصول را قبل از پرداخت ارزیابی نمایند .در نتیجه با توجه به سرمایهگذاریهای مهم در حسابهای دریافتنی به وسیله بسیاری از شرکتهای بزرگ، مدیریت اعتبارات میتواند تأثیر مهمی بر روی سودآوری شرکت و در نتیجه ارزش آن داشته باشد.
(۲-۱-۷)
۳۶۵ = مدت زمان وصول مطالبات
مدتزمان نگهداری موجودی کالا:
مدتزمان نگهداری موجودی کالا که از طریق رابطه ۲ محاسبه میشود نشاندهنده میانگین تعداد روزهایی است که موجودی کالا به وسیله شرکت نگهداری میشود.
سطح بهینهای از موجودی کالا تأثیر مستقیمی بر روی سودآوری خواهد گذاشت چراکه منابع سرمایه در گردش را برای سرمایهگذاری در چرخه کسبوکار تجاری آزاد خواهد کرد و هدف آن کاهش هزینه ها و افزایش سود میباشد در حالی که نیازهای مشتریان به بهترین نحو پاسخ داده میشود.
(۲-۱-۸)
۳۶۵ = مدتزمان نگهداری موجودی کالا
مدتزمان پرداخت حسابهای پرداختنی:
مدتزمان پرداخت حسابهای پرداختنی نیز نشاندهنده میانگین زمانی که سازمان بدهیهایش را باعرضه کنندگان خود تصفیه میکند، میباشد و از طریق رابطه ۳ محاسبه میگردد.سیاستهای اتخاذشده در قبال عرضهکنندگان نیز بر روی سودآوری سازمان تأثیر خواهد گذاشت
(۲-۱-۹)
۳۶۵ = مدتزمان پرداخت حسابهای پرداختنی
چرخه نقدینگی:
چرخه تبدیل وجه نقد[۲۸] به مدتزمان لازم بین خرید مواد اولیه و جمع آوری وجوه حاصل از فروش کالای ساختهشده اشاره میکند. هر چه قدر این مدت طولانیتر باشد، سرمایهگذاری بیشتری در سرمایه در گردش موردنیاز میباشد. چرخه تبدیل وجه نقد طولانیتر ممکن است سودآوری شرکت را از طریق افزایش فروش افزایش دهد . باوجوداین اگر هزینه سرمایهگذاری در سرمایه در گردش بیشتر از منافع حاصل از سرمایهگذاری در موجودی یا اعطای بیشتر اعتبار تجاری باشد . سودآوری شرکت ممکن است کاهش یابد. مارک دلاف[۲۹] بیان میکند که هر چه قدر دوره تبدیل وجه نقد کمتر باشد نشاندهنده این است که شرکت وضعیت نقدینگی بهتری دارد. هنگام استفاده از این معیار باید به نکات زیر توجه شود. برای محاسبه چرخه تبدیل وجه نقد تأخیر در پرداخت حسابهای پرداختنی از دوره عملیات کسر میشود. لذا هر چه دوره تأخیر در حسابهای پرداختنی بیشتر باشد چرخه تبدیل وجه نقد کوتاهتر میشود. و ظاهراًً کوتاهتر بودن چرخه تبدیل وجه نقد نشاندهنده وضعیت مناسبتر نقدینگی است در حالی که تأخیر در پرداخت حسابهای پرداختنی میتواند دلیل نامناسب بودن وضعیت نقدینگی باشد .
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
سطح اداری و ابعاد آن :
۱- نفوذمدیر : توانایی مدیربه تأثیر گذاری بررؤسا و مافوق خود، ترغیب آن ها به توجه بیشتر به مسائل سازمان و اهداف وماموریت آن ، مواجه نشدن با موانع اداری سلسله مراتبی برای ارائه خدمات بیشتر ، وابسته نشدن به مافوق و… است که همه این ها کلید رهبری اثر بخش محسوب میشوند .
۲- ملاحظه گری(مراعات) : به رفتاررهبری مدیرکه باز ودوستانه است اشاره میکند. این وجه رفتار شبیه بعد ملاحظه گری در پرسشنامه توصیف جو سازمانی (OCDQ) است . ملاحظه گری بازتاب رفتار حاکی از احترام، اعتماد متقابل، همکاری وپشتیبانی است . ملاحظه گری به معنای ملاطفت و خوشرویی مصنوعی و حسابگرانه نیست، بلکه توجه صادقانه نسبت به کارکنان به عنوان همکاران حرفه ای است .
۳- ساخت دهی : رفتار مدیردرمشخص کردن مناسبات و روابط کاری با کارکنان ، مدیر، انتظارات شغلی، استانداردهای عملکرد، و روش های انجام کاررا به روشنی تعریف میکند . رفتارمدیروظیفه مداراست ومحیط کار ساختمند و موفقیت مدارانه اس ت . ساخت دهی، مثل ملاحظه گری، یک بعد مهم عملکرد رهبری اثر بخش است .
۴- پشتیبانی منابع : فراهم کردن مواد و لوازم اساسی کار به منظور اجرای مؤثر برنامه ها وماموریت های خدماتی سازمان است . لوازم وموارد مورد نیاز هربخش به سهولت دردسترس قرار می گیرند و ازاین لحاظ به درخواست های کارکنان در رده های مختلف سازمان به سرعت پاسخ داده می شود .
سطح فنی و ابعاد آن :
۱- روحیه : به حس جمعی دوستی، باز بودن واعتماد متقابل بین کارکنان اشاره میکند . آن ها یک واحد همبسته و منسجمی به وجود می آورندکه کارفعالیت شغلی خود را با شور و اش تیاق انجام میدهند، یکدیگررا دوست دارند وبه کار خود عشق می ورزند، به یکدیگرکمک میکنند و نسبت به سازمان ومحل کار خویش، احساس غرور، افتخار میکنند .
۲- تأکید علمی : به حدی که سازمان برتری علمی و فرهنگی را طالب بوده و برای نیل بدان تلاش می ورزد، اشاره میکند . هرسازمان دارای استانداردهای عالی ولی قابل وصول، درزمنیه های مختلف است و محیط سازمانی برای یاددهی ویادگیری اطلاعات جدید به منظور دستیابی به استاندارد های سازمانی، جدی و منظم است . مدیر و مدیران رده های مختلف سازمانی وکارکنان برای نیل به موفقیت جدید، به یک اندازه کوشش میکنند . کارمندان به پیشرفت علمی ، تخصصی توام با خلافیت ونوآوری به عنوان یک هدف وکار عمده احترام میگذارند وزمینه حصول به این هدف به وسیله سازمان برای آن ها وجود دارد.
ویژگیهای اساسی سازمان های سالم و ناسالم
بیشترمطالعاتی که دربار ه سلامت سازمانی انجام شده اند، بیانگر این مطلب بوده اند که دو منبع وابسته ایجاد سلامت سازمانی وکامیابی درمحل کار، وجوددارد . مهم ترین منبع سلامت سازمانی عبارت ازسبک رهبری ورفتار مدیران مستقیم افراد است . منبع دوم، عبارت است ازسرمشق های سازمانی که باعث ایجاد خلاقیت و همکاری می شود و نیزابتکاراتی که باعث انجام کارها به شیوه ای مافوق عادی میگردند.
بر اساس ابعاد و ویژگیهایی که مایلز، بنیس، سرجیووانی، آرجریس، پارسونز ودیگران برای سازمانهای سالم قائلند ، ساعتچی( ۱۳۸۶) ۱ ویژگیهای ” سازمان سالم ” را به شرح زیربیان میکند :
۱- هدفهای سازمان برای اکثریت کارکنان سازمان روشن است وکلیه فعالیت ها درجهت حصول به اهداف مشخص شده، انجام می پذیرد.
۲- کارکنان نسبت به سازمان احساس تعلق میکنند وعلاقه مند به اعلام نظرات خود در مورد مشکلات هستند زیرا سازمان از خود و خود را متعلق به سازمان می دانند.
۳- مسائل درچهارچوب امکانات موجود به صورت فعال و واقع بینانه برطرف میگردد.
۴- تصمیم گیری برای افزایش کارایی مؤسسه ، بر اساس عواملی ازقبیل توانایی، احساس مسئولیت، وجود اطلاعات، حجم کار، زمان مناسب وتجزیه وتحلیل منطقی صورت میگیرد.
۵- برنامه ریزی درم وسسه بر اساس واقعیت ها ی موجود وتوجه به آینده ، عملکرد و برقراری نظم صورت میگیرد و در این مورد روحیه همکاری کامل وجود دارد و قبول مسئولیت با مشارکت فعال کلیه اعضا به خوبی مشاهده می شود.
۶- قضاوت وخواسته های منطقی کارکنان سطوح پایین سازمان مورد توجه و احترام است .
۷- مسائلی که درموسسه مورد بررسی و حل و فصل قرار می گیرند، نیازهای شخصی کارکنان با تکیه بررعایت روابط انسانی را نیز شامل می شود.
۸- تشریک مساعی به صورت آزاد وداوطلبانه انجام میگیرد .
۹- هرگاه بحرانی مؤسسه رادرخطر قرار دهد، کارکنان برای رفع بحران با یک دیگر متحد ومتفق میشوند وخود را موظف به برطرف کردن آن می دانند .
۱۰- تضاددرامرتصمیم گیری مهم تلقی می شود و به طورموثر با همکاران مطرح میگردد . کارکنان آنچه را که احساس میکنند، بدون نگرانی ابراز میکنند وازدیگران توقع دارند همین کاررا انجام دهند .
۱۱- یاد گیری حین انجام کاربه مقدارزیادی بر اساس ارائه طریق، کوشش فردیادگیرنده وراهنمایی و یاددهنده صورت میگیرد.کارکنان یکدیگررا به عنوان یک فردمستعدوتوانا براییادگیری وتوسعه می بینند.
۱۲- انتقاد گروهی درارتباط با پیشرفت کارها به طورعادی انجام میگیرد .
۱۳- صداقت در روابط کاملا مشهود است وکارکنان نسبت به یکدیگر احساس احترام وتعلق دارند و خودرا تنها حس نمی کنند .
۱۴- کارکنان کاملا متحرک هستند و بر اساس انتخاب و علاقه خود در فعالیتها مشارکت میکنند حضور در مؤسسه برایشان مهم و لذت بخش است.
۱۵- مدیریت و رهبری به صورت ا نعطاف پذیر، در مؤسسه اعمال می شود و در مواقع لزوم نیز مدیریت سازمان خود را با موقعیت ها و تغییرات محیط هماهنگ میکنند.
۱۶- حس اعتماد ، آزادی و مسئولیت متقابل دربین همکاران زیاد است افراد عموما واقف هستند که چه چیزهایی برای سازمان مهم است و چه چیزهایی کم اهمیت.
۱۷- قبول ریسک به عنوان یکی ازشرایط توسعه وتغییرموردقبول مدیریتوکارکنان مؤسسه است.
۱۸- مؤسسه معتقداست کهافرادبایدازاشتباهاتیادبگیرندکهچنین اشتباهاتیچه اثراتیدرکار میگذارد.
۱۹- عملکرد ضعیف درموسسه به سرعت شناسایی وبطوردسته جمعی برای رفع آن اقدام میگردد.
۲۰- ساختارسازمانی، خط مشی ها و دستور العمل ها درموارد لزوم به سرعت تغییر میکند تا مؤسسه بتواند خودرا با شرایط محیطی تطبیق دهد.
۲۱- درموسسه علاوه برنظم، تحرک سازنده وجود دارد و ابداعات و ابتکارات به مقدارزیادی مشهود است. روش های قدیمی اکثراً مورد سوال قرار می گیرند و درصورت عدم کارایی کنار گذاشته میشوند.
۲۲- سازمان به سرعت خودرابا امکانات وتغییرات بازارکه خریدار محصول یا خدمات مؤسسه است، تطبیق میدهد زیراکارکنان مؤسسه همواره مواظب این تغییرات هستند وبا ابتکارات خودآینده را پیشبینی میکنند.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
۵٫ افسردگی: افسردگی، کم انرژی بودن، درماندگی آموخته شده و بدبینی، رابطه نزدیکی با روانرنجورخویی، باورهای غیر منطقی، خودکارآمدی و عزت نفس پایین دارد. یکی از نتایج عقاید غیرمنطقی، افسردگی است. افراد افسرده نمی توانند از فعالیتهای زندگی خود لذت ببرند و در تمرکز بر تکالیف خود مشکل دارند؛ لذا افسردگی می تواند از علل تعللورزی باشد (استیل، ۲۰۰۷؛ نقل در رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱).
۶٫ برونگرایی: برونگرایی یکی از دلایل جالب تعللورزی است، اما همچنین یکی از پیچیدهترین آن ها نیز است. برونگرایی عمدتاًً به عنوان خوشمشربی، خوشبین بودن، پر انرژی بودن، رک بودن و تکانشی بودن معرفی شده است (براند و گیلفورد[۳۲]، ۱۹۷۷؛ نقل در رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱). دقت داشته باشید که معنای تکانشی بودن و ساختار آن تا حدودی مبهم است، به طور معمول تکانشی بودن، خودانگیختگی آنی و عمل بر اساس عواطف و امیال را نشان میدهد.
۷٫ انگیزش پیشرفت: یکی از دلایل عمدهای که افراد از انجام وظایف خود طفره میروند، این است که فاقد انگیزه لازم برای کنترل اهداف، و حتی زندگی روزمرهی خود هستند. تعیین هدف و کنترل درونی، برای ایجاد انگیزه و غلبه بر تعللورزی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. آنهایی که انگیزه بالایی دارند، اهداف دشوارتری برای خود انتخاب میکنند و اغلب از انجام اعمالشان لذت میبرند (کوستا و مککرا[۳۳]، ۱۹۹۲؛ نقل در رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱).
۸٫ بیزاری از تکلیف: یکی از دلایل اصلی تعللورزی، بیزاری از تکلیف است که از فقدان انرژی و ناخوشایندی تکلیف ناشی می شود (سولومون و راثبلوم، ۱۹۸۸؛ نقل در شیرزادی، ۱۳۸۹). افراد همیشه در پی اجتناب از محرکهای بیزارکننده و بیش از آن موقعیتهای بیزارکننده هستند (استیل، ۲۰۰۷؛ نقل در شیرزادی، ۱۳۸۹).
۹٫ ترس از شکست: از عوامل اصلی تعلل و مسامحهکاری محسوب می شود که در واقع ریشه روانی دارد. افراد تعللورز یا از نداشتن اعتماد به نفس رنج میبرند و یا اینکه در کار خود وسواس بیش از حد داشته و میخواهند هر کاری را به نحو احسن انجام دهند (هلیر، رابینسون و شروود، بیتا: ترجمهی اشرفالعقلایی، ۱۳۸۷؛ نقل در شیرزادی، ۱۳۸۹). این افراد اغلب ترس غیرمنطقی از موفقیت یا شکست نشان می دهند که ممکن است به اجتناب از انجام تکلیف منجر شود (رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱). همچنین راثبلوم (۱۹۸۴؛ نقل در رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱) اضافه می کند که افراد تعللورز ممکن است مضطرب، غرق در اندیشه ها و افکار و هیجانی باشند. نیاز کمی به پیچیدگی دارند و اغلب موقعیت خود را به عوامل بیرونی و ناپایدار اسناد می دهند (اوسایا[۳۴]، ۲۰۱۰؛ نقل در رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱).
۱۰٫ فقدان مهارت مدیریت زمان: افراد تعللورز در مدیریت صحیح زمان ناتوان هستند، که به معنای عدم اطمینان از اولویتها، اهداف و مقاصد فرد با توجه به زمان است. فرد انجام دادن تکلیف ضروری را به تعویق می اندازد در حالی که بر کارهای بینتیجه و کمتر ضروری متمرکز شده است (اوسایا، ۲۰۱۰؛ نقل در رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱).
۱۱٫ خودتنظیمی: افرادی که مهارت های خودتنظیمی دارند، از نظر تعللورزی در سطوح پایینی قرار می گیرند. پژوهشهای متعددی نشان داده اند که بین تعللورزی و خودتنظیمی رابطه معکوس وجود دارد. تعللورزی بر خلاف خودتنظیمی به سطوح پایینی از انگیزه و نداشتن رویکرد برنامهدار به یادگیری اشاره دارد. نداشتن مهارت های خودتنظیمی، از قبیل خودتنظیمی شناختی و انگیزشی از عوامل مهمی است که موجب تعللورزی می شود (کلاسن، راجانی و کراچانک، ۲۰۰۸).
۱۲٫ کمالگرایی: افراد تعللورز باور دارند که به سبب انتظارات بالایی که برای تکمیل کردن یک تکلیف خاص دارند و آنچه که دیگران در موردشان میگویند باید از خود بسیار انتقاد کنند (اوسایا، ۲۰۱۰؛ نقل در رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱). کمالگرایی تحت تأثیر انتظارات و انتقادات خانواده و اطرافیان نیز قرار دارد که موجب تعللورزی می شود (فراری و همکاران، ۱۹۹۳؛ نقل در رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱).
۲-۶-۱-۲ علل محیطی گرایش به تعللورزی
عمدهی پژوهشهای انجام شده در زمینه تعللورزی بر این فرض استوارند که تعللورزی یک ویژگی شخصیتی ثابت است، ولی این واقعیت نادیده گرفته شده که علاوه بر عوامل فردی، عوامل محیطی نیز در ایجاد انگیزه نسبت به تکلیف و اجتناب از تعللورزی مؤثرند. از جمله این عوامل میتوان به عوامل اجتماعی و خانوادگی، وظایف خارج از توان و ویژگیهای تکلیف اشاره کرد (شیرزادی، ۱۳۸۹). در زیر هریک از این عوامل به اختصار توضیح داده می شود.
۱٫ عوامل اجتماعی و خانوادگی: انتظارات اطرافیان از فرد، میزان تحصیلات والدین و تعداد فرزندان خانواده در تعللورزی فرد نقش دارند. بر اساس نتایج پژوهشها هرچه جمعیت خانواده بیشتر باشد، سطح تحصیلات والدین و انتظار اطرافیان از فرد کمتر باشد، فرد تمایل کمتری به انجام تکلیف یا مسؤلیت دارد و بیشتر تعلل میورزد (رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱).
۲٫ وظایف خارج از توان: گاهی فرد یک تکلیف را به دلیل بار سنگینی که دارد به تعویق می اندازد. برای کنترل و غلبه بر کار یا وظیفهی خارج از توان باید آن را به بخشهای کوچکتر تقسیم نموده و به صورت مرحله به مرحله انجام داد (هلیر، رابینسون و شروود، بیتا: ترجمهی اشرفالعقلایی، ۱۳۸۷؛ نقل در شیرزادی، ۱۳۸۹).
۳٫ ویژگیهای تکلیف: ویژگیهای تکلیف شامل اهمیت، جاذبه و سطح دشواری در بروز تعللورزی نقش دارد (شیرزادی، ۱۳۸۹). هرچه تکلیف غیرجذابتر باشد فرد تمایل کمتری برای انجامش دارد و دست به تعللورزی میزند. تکالیفی که فراتر از تواناییهای فرد باشد نیز منجر به تعللورزی میگردد (رجبپور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱). با مشخص کردن ویژگیهای مؤثر تکلیف در تعللورزی، مربیان می توانند تکالیف درسی را به گونه ای که کاهشدهنده تعللورزی و افزایشدهنده عملکرد و پیشرفت فراگیران باشد، تنظیم و طراحی کنند (شیرزادی، ۱۳۸۹).
۷-۱-۲ پیامدهای تعللورزی
هرچند تعللورزی گذرا و موقتی نتایج مثبتی مانند کاهش فشار روانی زمان انجام کار و پیشگیری از بیماریهای جسمانی دارد، اما تعللورزی مداوم به نتایج و پیامدهای رفتاری همچون ارائه دیر هنگام تکالیف، یادگیری شتابزده، اضطراب امتحان، هراس اجتماعی، استفاده از استراتژی خود پیشگویی نتیجه (کنترل توهمی)، ترس از شکست و پیشرفت تحصیلی پایین منجر شده و در بلندمدت به آسیبهای روانی همچون افسردگی و اضطراب منتهی می شود (دوایت و شونبرگ، ۲۰۰۲؛ نقل در بدری گرگری و حسینی اصل، ۱۳۸۴).
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
۳-۵-۲- مرحله دوم : تجزیه و تحلیل داده ها (داده سنجی)
مرحله بسیار مهم بعدی استخراج داده های مور نیاز و مناسب میباشد. برخی از داده ها مستقیما از منابع آماری قابل استخراج بوده ، برخی دیگر مانند نرخ ارز واقعی مؤثر و غیره باید محاسبه گردد و برای برخی از متغیرهای دیگر باید متغیر نماینده و یا جانشین تعیین گردد (صمدی،۱۳۸۸).
۳-۵-۳- مرحله سوم : روش سنجی
پس از تبیین مدل، باید روش مناسب بررسی مسئله و همچنین روش مناسب تخمین انتخاب شود. در تحقیق حاضر با توجه به ماهیت داده ها از روش پانل دیتا که ترکیبی از داده های سری زمانی و مقطعی است، استفاده شده است.
۳-۵-۳-۱- مدل پانل دیتا
اطلاعات آماری مورد استفاده در مباحث اقتصاد سنجی به سه دسته تقسیم میشود که عبارتند از:
الف-اطلاعات سری زمانی که مربوط به اندازه گیری یک متغیر در یک دوره از زمان است نظیر آمار حسابهای ملی.
ب-اطلاعات مقطعی که مربوط به اندازه گیری یک متغیر در یک زمان معین برای واحدهای مختلف است. همانند آمار بودجه خانوار که در هر سال از خانوارهای نمونه مناطق مختلف کشور تهیه میشود.
ج-اطلاعات تلفیقی سری زمانی و مقطعی، بسیاری از مطالعات اخیر که در زمینه اقتصاد صورت گرفته از مجموعه دادهای تلفیقی استفاده کردهاند. در این گونه اطلاعات چندین بنگاه، خانوار، کشور و … از لحاظ کمی و کیفی در طول زمان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار میگیرند. در بسیاری از موارد، محقق میتواند از پانلدیتا[۳۹] برای مواردی که مسائل را نمیتوان به صورت سری زمانی و یا مقطعی بررسی کرد استفاده کند. مثلا در بررسیهای تابع تولید مسئله این است که بتوان تغییرات تکنولوژیکی را از صرفههای ناشی از مقیاس تفکیک کنیم .در این گونه موارد داده های مقطعی فقط اطلاعاتی را در مورد صرفه های به مقیاس فراهم می آورد. در حالی که داده های سری زمانی اثرات هر دو را بدون هیچ گونه تفکیکی نشان میدهد (گجراتی، ۱۳۸۸). در ذیل به مزایا و محدودیتهای این مدل میپردازیم.
۳-۵-۳-۱-۱- محاسن استفاده از مدل پانلدیتا
به دلیل افزودن به مشاهدات، درجه آزادی را زیاد کرده لذا استنتاج آماری قویتر میشود. استنتاج بر اساس ۲۰ مشاهده ضعیفتر از ۱۰۰ مشاهده است.
تغییرات مشاهدات را زیاد میکند که باعث کاهش Var برآوردگر در مدل مرسوم دو متغیره:
Var(
میگردد لذا به یافتن نتایج معنادار کمک میکند: زیرا:
-
- افزایش درجه آزادی، مقدار جدول توابع آزمون کم شود، مقدار بحرانی FوT کم میشود.
- افزایش تغییرات مشاهدات، و لذا کاهش Var برآوردگرها، t محاسباتی زیاد میشود.
لذا ۲ نیروی بالا باعث معنادار شدن بسیاری از نتایج میشود که با داده های سری زمانی یا مقطعی صرف غیرمعنا دارند.
همچنین پانل دیتا علاج بسیار مناسبی برای مشکل هم خطی است. زیرا هم خطی زمانی است که نتایج را (بر اساس کمیتt) غیر معنا دارند و لذا این تکنیکها یکی از بهترین روش های درمان هم خطی است.
پانل دیتا تفکیک پدیدههای اقتصادی مختص زمان (پیشرفت تکنولوژی) از مختص مقاطع در هر زمان (حرفه اقتصادی مقیاس) را امکان پذیر میکند که هر دو باعث کاهش AC ,PAC میشوند. اما با داده های صرف مقطعی یا سری زمانی امکان تفکیک وجودندارد اما در این مدلها میتوان متغیرهای مختص زمان را تعریف کرد و بر اساس آن ها اثر بر متغیر وابسته (LAC) را تفکیک کرد.
بسیاری از روشهای اقتصاد سنجی نیازمند اطلاعات بیرونی نسبت به پارامترها هستند بنابرین داده های صرف مقطعی و سری زمانی باید از بیرون به مدل داده شوند. مثلاً در معادله yt= β۱+β۲Xt+ut جهت رفع واریانس ناهمسانی باید اطلاعات بیرونی مثل را داشت تا بتوان با تقسیم کل مدل بر ، GLS یا WLS را اجرا کرد. اما در پانل دیتا امکان اعمال روش GLS یا WLS بدون وزن دهی از بیرون توسط خود نرم افزار امکان پذیر است (همان،ص ۵۶۵).
۳-۵-۳-۱-۲- محدودیت های پانلدیتا
داده های پانلدیتا هزینه بر است یعنی هزینه های جمع آوری داده ها از جمله مسائل طراحی و گردآوری این نوع داده ها که البته ممکن است همه آنچه لازم است پوشش داده نشود.تحریفات خطاهای اندازه گیری مثلاً اگر در پرسشنامه سؤالات شفاف نباشد.مسائل گزینشی که شامل خود گزینشی(معمولا اطلاعاتی ارائه میشود که به صورت شاخص است نه واقعی).یا مسئله بدون پایه است یعنی مشاهدات بدون پاسخ بماند و یا مسئله اصطکاک است یعنی اگر اشکال در مشاهدات ایجاد شود موجی را ایجاد میکند که دامنه آن به مشاهدات دیگر کشیده میشود.به طور کلی نرخ اصطکاک از یک موج به موج دیگر افزایش مییابد،اما این موج افزایشی طی زمان کاهش مییابد.بعد سری زمانی ممکن است خیلی کوتاه باشد.
۳-۵-۳-۲- مراحل روش تخمین مدل به وسیله داده های تلفیقی
سؤالی که اغلب در مطالعات کاربردی مطرح میشود این است که آیا شواهدی دال بر قابلیت ادغام شدن داده ها وجود دارد یا اینکه مدل برای تمام واحدهای مقطعی متفاوت است. بعبارت دیگر آیا در مدل مورد نظر برای مقاطع مختلف هم شیب ها و هم عرض از مبدأها متفاوت است. این سؤال را میتوان با فرضیه زیر مطرح نمود:
فرضیه مذکور را میتوان به عنوان یک مجموعه قیود خطی روی ضرایب در نظر گرفت و برای آزمون که به chow test معروف است از آماره F به صورت ذیل استفاده نمود:
که در آن :
: مجذور پسماندهای حاصل از برازش رگرسیون مقید است.
:مجذور پسماندهای حاصل از برازش رگرسیون نا مقید هر یک از معادلات
با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات معمولی میباشد.در صورتی که فرض پذیرفته نشود، دلیل بر یکسان فرض نمودن شیبها و عرض از مبدأ واحدهای مختلف مقطعی وجود ندارد. آزمون دیگری مطرح است که با فرض متفاوت بودن عرض از مبدأ مقاطع فرضیه زیر را مطرح نمود.
که این فرضیه به صورت یک مجموعه قیود خطی فقط روی ضرایب متغیرهای توضیحی در نظر گرفته میشود که برای آزمون فرضیه مذکور از آماره F به صورت ذیل استفاده میشود.
که در آن :
: مجذور پسماندهای حاصل از برازش رگرسیون مقید است.
: مجذور پسماندهای حاصل از برازش رگرسیون نا مقید هر یک از معادلات
با بهره گرفتن از روش حداقل مربعات معمولی میباشد.در صورتی که فرض پذیرفته نشود،سؤال اساسی دیگری مطرح خواهد شد و آن این است که آیا تفاوت در مقاطع مختلف میتواند به وسیله عرض از مبدأ خاص در واحد پاسخگو باشد .به عبارت دیگر آیا تفاوت در عرض از مبدأ واحدهای مقطعی به طور ثابت عمل میکند یا اینکه عملکردهای تصادفی میتوانند این اختلاف بین واحدها را به طور واضح تری بیان نماید که به ترتیب این دو روش در ادبیات داده های تلفیقی به روش های ثابت و اثرات تصادفی مشهور هستند که ذیلاً روشهای فوق الذکر به اختصار مورد بحث قرار میگیرد(همان،ص ۵۸۴).
۳-۵-۳-۳- روش برآورد
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
بند دوم) عوامل اجتماعی
جامعه ای که از یک ثبات و پایداری اجتماعی برخوردار نیست و دائما دچار هرج و مرج و بی نظمی از قبیل جنگ، شورش، اختلافات طبقاتی، آلودگی هوا، وضع بد سکونت، جمعیت بالا و … باشد، قطعا شرایط و بستر مساعدی را برای ارتکاب بزه فراهم میکند و بالعکس جامعه ای که ازیک ثبات و نظم اجتماعی واقعی برخوردار است، میتواند به مرور زمان ریشههای بزهکاری و عوامل آن را در خود بخشکاند(کاشفی،۱۳۷۹).
بند سوم) عوامل اقتصادی
فقر از عوامل اصلی ایجاد بزهکاری است. کمبود امکانات نظیر امکانات بهداشتی، خوراک، پوشاک و مسکن باعث می شود نیازهای اشخاص بر طرف نشده و موجب تحریک و ترغیب آن ها به ارتکاب بزه های مختلفی میشوند. درچنین شرایطی برخی از والدین از کودکان خود برای ارتکاب جرائمی همچون سرقت استفاده میکنند و یا با وادار کردن فرزندانشان به تکدی گری آن ها را وسیله ای برای امرار معاش قرار میدهند(کاشفی،۱۳۷۹).
بند چهارم) نقش دوستان و همسالان
از دیگر عوامل مؤثر در بزهکاری اطفال، دوستی با افراد فاسد و بی بند و بار است. نوجوان اغلب رفتار خود را با الگوهای رفتاری دیگر دوستانش همانند سازی میکند و به شدت از آنان تاثیر می پذیرد. نوجوانی که از خانواده طرد می شود برای جبران کمبود های عاطفی و روانی اش، برای کسب حمایت و تأیید به دوستان هم سن و سال خود روی می آورد. وی به دنبال افرادی میگردد که مانند خودش هستند. از این رو احتمال دارد با تحریک و تشویق دوستان ناباب خود دست به اعمال ضد اجتماعی و خلاف بزند(کاشفی،۱۳۷۹).
بند پنجم) عوامل روانشناختی
روانشناسان عوامل گوناگونی را برای بزهکاری اطفال احصا کردهاند. بزهکاری با صفات روانشناختی مختلف و متنوعی همراه است که برخی از آن ها عبارتند از هوش کمتر از متوسط، خلق و خوی پرخاشگرانه و … . روانشناسان ثابت کردهاند که بزهکاران نسبت به دیگر افراد به مراتب از عزت نفس پایین تری برخوردار بوده اند. اگر به گذشته ی اطفال و نوجوانان بزهکار توجه داشته باشیم، خواهیم دید که اکثر قریب به اتفاق آن ها، به نحوی از انحاء مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. در مباحث روانشناختی، این نظریه در بین قشری از روانشناسان وجود دارد که اگر کودکی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته، فردی برون گرا باشد، در آینده خود به طرق مختلفی در مقام انتقام برخواهد آمد. همچنین میزان آزار و اذیت و مدت زمان این آزار و اذیت از عوامل مؤثر ارتکاب بزه در اطفال و نوجوانان است که این عوامل تحت عنوان کودک آزاری بحث مفصل و جداگانه ای را می طلبد که در این مجال نمی گنجد و به توضیح مختصر در مورد آن بسنده کردیم(کاشفی،۱۳۷۹).
مبحث چهارم) بزهکاری اطفال در قوانین کیفری
در قوانین کیفری، به ویژه در قانون مجازات اسلامی (تبصره یک ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی)، برخلاف قوانین گذشته، نصاب «بلوغ شرعی» به عنوان حد سن رشد کیفری تعیین شد. در عمل، مراجع کیفری به جای ارائه تعریف «بلوغ شرعی» آن را محمول بر معانی مندرج در حقوق مدنی، منطبق با بلوغ جنسی فرض کرده و بر این اساس، دختران ۹ سال و پسران ۱۵ سال تمام قمری را همانند بزرگسالان مسوول کیفری تلقی کرده و قابل مجازات دانسته اند. این در حالی است که در اکثر کشورهای جهان، اطفال عموماً تا ۱۸ سالگی فاقد مسئولیت کیفری بوده، در صورت ارتکاب جرم، مشمول اقدامات تربیتی، آموزشی و سایر تدابیر جایگزین با تمرکز بر بازپذیری اجتماعی قرار می گیرند. مقررات بینالمللی مانند کنوانسیون کودک، مقررات پکن و غیره، اعمال مجازات هایی مانند اعدام یا حبس ابد را به لحاظ تعارض آشکار با مقررات مندرج در اسناد حقوق بشر و آثار منفی آن بر محکوم علیه نسبت به اطفال زیر ۱۸ سال ممنوع اعلام کردهاند. همچنین در این مقررات با تعیین یک حداقل سنی مشخص، مقرر شده که کودکان کمتر از سن مذبور نزد مراجع قضایی حضور نیافته، موضوع هیچ گونه تدبیر کیفری قرار نگیرند. موضوع حقوق کیفری اطفال بزهکار در ایران از دو دهه گذشته، یکی از مسائل مهم و در عین حال مورد اختلاف در نظام کیفری ما تلقی و از دغدغه های حساسیت برانگیز علاقه مندان به سرنوشت کودکان، بالاخص اطفال مرتکب جرم محسوب می شود. این امر به ویژه از آن نظر مهم و موجب دلمشغولی است که ضوابط موضوعه فعلی در باب حقوق کیفری اطفال، نه تنها در تعارض با معیارها و مفاد اسناد بینالمللی و در تناقض با قوانین و رویه گذشته، بلکه ناهمگن با اصول علمی، حقوقی و در مواردی فقهی معتبر است. متاسفانه تغییر و اصلاح قوانین کیفری، به ویژه در خصوص اطفال، بی توجه به شرایط سنی و اوضاع و احوال اجتماعی و روند رشد جسمی و روانی آنان و در حقیقت برخلاف روند تحولات جهانی و نیازهای روز انجام پذیرفته است.
اگرچه افزایش غیرقابل کنترل نابهنجاری و انحرافات رفتاری نزد نوجوانان و جوانان و نتیجتاً رشد صعودی جمعیت کیفری جامعه در سال های اخیر، موجب عدول مسوولان از استانداردهای کلیشه ای و توجه به معیارها و اصول نوین کیفری شده، اما محورهای اصلی حقوق کیفری اطفال همانند سن رشد جزایی (سن مسئولیت کامل کیفری) حداقل سن عدم مسئولیت کیفری و واکنش کیفری نسبت به اطفال بزهکار کماکان در تطبیق با نیازهای جامعه و مقررات بینالمللی مورد پذیرش کشور ما، از نارسایی ها، کمبودها و مشکلات زیاد حکایت دارد. توضیح آنکه از آنجا که بر اساس منابع فقهی، نصاب سنی برای مسوول تلقی کردن یک فرد، رسیدن به سن بلوغ شرعی است، لذا ارتکاب بزه قبل از وصول به این مرحله، هیچ گونه مسئولیت کیفری را متوجه فاعل نمی کند. منتها بعد از رسیدن به این سن، مرتکب در معرض مجازات و واکنش کیفری همسان با بزهکاران بزرگسال قرار میگیرد(کاشفی،۱۳۷۹).
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
در حال حاضردرمان موفق برای دیستونی دست بسیار محدود است. ما در عضلات خاصی از الکترومیوگرافی بیوفیدبک (فیدبک شنوایی از الکترومیوگرافی در عضلات بزرگ پروگزیمال اندامی که در فعالیت های پیشرفته نوشتن ابنرمالیتی دارد) به کار گرفته شد. در ۱۰ بیمار از ۱۳ بیمار شرکت کننده استفاده شد. سن بیماران بین ۱۹ تا ۶۲ سال و همگی مرد بوده با طول مدت بیماری از ۶ ماه تا ۸ سال بود. در ۳ نفر بخاطر فقدان مقدار الکترومیوگرافی ابنرمال بیوفیدبک قابل استفاده نبود. ۹ بیمار در حین نوشتن پوسچر دیستونیک نشان دادند و یک یا چند عضله در دست غالب آن ها هایپرتروفی شده بود و ۴ بیمار دیگر، درگیری در عضلات کوچک یا از بین رفتن عضلات داشتند. ۱۰ بیمار چهار جلسه یا بیشتر بیوفیدبک شنوایی را در عضلات بزرگ پروگزیمال دریافت کردند که فعالیت الکترومیوگرافی بالایی نشان دادند، همچنین آن ها روزانه با آرمش بخشی اندام برای ۵ تا ۱۰ دقیقه نوشتن را تمرین کردند. ۹ بیمار از۳۷% به ۹۰% بهبودی در دست خط، رفع ناراحتی و درد پیشرفت کردند. (ارزیابی درد توسط معیار Visual analogue Scale انجام شد) یک بیمار هیچ پیشرفتی نشان نداد. بنابرین در این پژوهش نشان داد تصویر بالینی و الکترومیوگرافی بیوفیدبک در آن دسته از بیماران مبتلا به دیستونی دست که فعالیت بالایی در الکترومیوگرافی عضلات پروگزیمال اندام نوشتن نشان دادند بهبود یافته است. این نوع خاص از الکترومیوگرافی بیوفیدبک به نظر میرسد یک ابزار نوید بخش برای دیستونی دست و همینطور در انواع دیگر دیستونی اعمال شود .[۶۴]
در سال ۲۰۱۳ ولف وهمکارش درمان الکترومیوگرافی بیوفیدبک را برای اندام فوقانی بیماران سکته مغزی استفاده کردند، در این پژوهش تعداد ۳۱ بیمار شرکت کردند، هر بیمار ۶۰ جلسه تحت درمان قرار میگیرد. ابتدا ارزیابی اولیه و هر ۲۰ جلسه ارزیابی تکرار می شود. طول درمان برای هر فرد تقریبا ۶ ماه است (بین ۵ تا ۹ ماه) و معمولا درمان ۲ یا ۳ بار در هفته به مدت ۴۵ تا ۶۰ دقیقه انجام می شود. بیماران در طول درمان عضلات را ریلکس و هیپراکتیو میکنند (تراپزیوس فوقانی، پکتورالیس ماژور، بایسپس براکئی، مچ، فلکسور انگشتان و برجستگی تنار) که از طریق ارائه بازخوردهای صوتی و تصویری با الکترودهای سطحی تشخیص داده شده اند. این پروسه تلاشی برای به کارگیری عضلات آنتاگونیست ضعیف میباشد. بیماران از عضلات اسپاستیک فیدبک دریافت میکنند وبا استفاده از تکنیک تقویت یاد می گیرند که به صورت درونی آن ها را مهار کنند. آموزش بیوفیدبک به هر بیمار از پروگزیمال به دیستال داده می شود تا از حرکات منفرد مفصلی به تلاش های مانیپولاسیون که به ثبات داوطلبانه عضلات پروگزیمال نیازمند است پیشرفت کند. در طی این تحقیق در هر دو گروه آزمون و کنترل بین ارزیابی اولیه و نهایی تغییرات وجود داشت، ولی در گروه آزمون تغییرات قابل توجهی در ارزیابی ها نشان داد. ۱) افزایش دامنه حرکتی شانه ۲) کاهش هایپراکتیوی عضله دلتوئید با کنترل بیشتر عضله تریسپس براکئی ۳) افزایش دامنه حرکتی مچ با کاهش هایپراکتیوی در عضلات فلکسور مچ و انگشتان ۴) ریلکس شدن عضلات تنار. تفاوت معنی داری وجود داشت. وقتی مچ بیماران گروه آزمایش را سریع کشش بدهیم، میتوانند عضلات فلکسور ساعد را ریلکس کنند. (p=0.004) یا انگشتان را به اکستنسیون ببرند. در عین حال حرکات در مفصل شانه در مقایسه با گروه کنترل در برخی وظایف عملکردی بهبودی چشمگیری نداشت. به طور کلی الکترومیوگرافی بیوفیدبک برای اندام فوقانی بیماران سکته مغزی میتواند در فعالیت های نوروماسکولار تغییرات مطلوبی ایجاد کند و وقتی که پروتکل درمانی خاص دنبال شود، عملکرد فرد بهبود مییابد. آن دسته از بیمارانی که در توانایی مانیپولاسیون بهبودی قابل توجهی دارند در ابتدا دارای حرکت ارادی اکستنسیون انگشت هستند [۵۶].
در تحقیقی توسط دوگان-اسلان[۱۲۹] در سال ۲۰۱۲ در ترکیه تاثیر بیوفیدبک تراپی بر اسپاستیسیتی عضلات فلکسور مچ، عملکرد اندام فوقانی و عملکرد روزمره زندگی در بیماران سکته مغزی بررسی شد. تعداد ۴۰ نفر بیمار سکته مغزی در این پژوهش شرکت کردند که به طور تصادفی به دو گروه آزمون وکنترل تقسیم شدند، بین دو گروه از نظر سن، جنس و بیماری های سیستماتیک سمت درگیر اتیولوژی و مدت زمان بیماری تفاوت عمده ای وجود نداشت. درمان دریافتی شامل مداخلات معمول توانبخشی در هر دو گروه بود. گروه آزمون علاوه بر درمان های معمول تمرینات بیوفیدبک تراپی نیز دریافت کردند. طول مدت درمان ۳ هفته بوده، ۵ بار در هفته به مدت ۲۰ دقیقه برای دو گروه ارائه شد. نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان دهنده بهبودی عمده در نمرات تست آشورث، سطح برانستروم، تست عملکردی اندام فوقانی[۱۳۰]، دامنه حرکتی مفاصل و فعالیت الکترومیوگرافی بیوفیدبک بود[۸۶].
در مطالعات دیگر کاربرد بیوفیدبک در حیطه ورزش بررسی شد؛ آموزش مطلوب عملکرد بیوفیدبک نه تنها در درمان بلکه در عملکرد همه جانبه ورزشکاران میتواند مؤثر باشد. فرد ورزشکار، تیم ها و مربیان میتوانند از رویکردهای چندوجهی روانشناسی، شناختی و رفتاری بیوفیدبک و نوروفیدبک سود ببرند. در مطالعاتی در نیروی هوایی امریکا در سال ۲۰۱۱ با موضوع بیوفیدبک در ژرنال ها ارائه شد. مروری تلفیقی بر این کار و عملکرد مطلوب در آکادمی نیروی هوایی بر روی حدود ۵۰ ورزشکار بیش از سه سال انجام شد. بسیاری از این ورزشکاران افزایش امتیاز – بسته به نوع ورزش کسب کردند – برندگان مسابقات کسانی بودند که قبلا برنده شدن آن ها بعید به نظر می رسید و از بیوفیدبک استفاده کرده بودند. ضبط نتایج تاییدی بر این یافته هاست. بیوفیدبک برروی ورزشکاران ۱۸ تا ۲۵ ساله اجرا شد. ورزشکاران در این مطالعه به لحاظ جسمانی تحت آموزش تغییرات ضربان قلب و تنفس و چگونگی استفاده از این مزایا در مواقع ضروری قرار گرفتند. این تکنیک ها سطح انرژی این افراد را بالا برده به آن ها کمک می کرد تا با سرعت بیشتری به خواب و آرامش روند و بیشتر برای مسابقات ورزشی و آزمون های علمی آماده شوند. سرویس های خدمات عملکردی مثل بیوفیدبک درک از خود، روابط اجتماعی، نگرش ودید فرد در رابطه با دیگران را پوشش میدهد.
در این راستا تکنیک مشابهی بنام نوروفیدبک وجود دارد، مغز از طریق افزایش انعطاف پذیری ذهنی بواسطه استفاده از نوروفیدبک آموزش داده می شود. آموزش حفظ تمرکز – باقیماندن در یک ناحیه – به سرعت حواس آشفته را جمع میکند. جهت ارزیابی آموزش نوروفیدبک از الکتروآنسفالوگرافی استفاده می شود [۶۵].
فصل دوم
فصل سوم
فصل سوم
(۱-۳) مقدمه
در این فصل نوع مطالعه، جامعه مورد بررسی، ملاک های انتخاب شرکت کنندگان، حجم نمونه، متغیرهای پژوهش ونحوه سنجش آن ها، روش جمع آوری داده ها، روش تجزیه و تحلیل داده ها و شیوه انجام کار و ملاحظات اخلاقی به تفصیل بیان می شود.
(۲-۳) نوع مطالعه
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
شرایط بازگشت به میهن در طول روند تاریخ و در جنگها تغییرات فراوانی کردهاست. مثلاً ماده ی ۱۰ قرارداد ترک مخاصمه ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ بین آلمان و متفقین و کشورهای شریک و ماده های ۱۹ و ۲۰ ترک مخاصمه بین فرانسه و آلمان مورخه ۲۲ ژوئن ۱۹۴۰ از نمونه های این قواعد بوده است. ترس دولت نگهدارنده از آغاز جنگ مجدد در صورت آزاد نمودن سریع اسرا میتواند یکی از دلایل طولانی شدن اسارت باشد کما این که هند بعد از جنگ های ۱۹۷۱ در مقابل پاکستان بنا به چنین استنباطی آزادی ۹۳۰۰۰ اسیر پاکستانی را به تعویق انداخت. بازگشت فوری و نا غافل نیز ممکن است امکانات بالقوه ی دشمن را افزایش دهد اما پذیرفتن مهلتی معین بین شش ماه تا دو سال از شروع ترک مخاصمه همراه با اتخاذ روحیهای انعطاف پذیر نسبت به وضع اسرای مختلف هریک از اسیران سالم، مجروح، غیر نظامی و … منطقی به نظر میرسد.
در پایان جنگ جهانی دوم هر یک از کشورهای نگهدارنده، اسرای آلمانی را در زمانهای مختلف آزاد نمودنـد مثلاً کشور آمریکا اسرای آلمانی را در اوت ۱۹۴۷ یعنی حـدود ۲ سال بعد از اتمام جنگ و انگلیسیها در ژوئیه ی ۱۹۴۸ یعنی حدود ۳ سال بعد از مخاصمه ی فعال و از سوی روسیه اسرای آلمانی در سال ۱۹۵۰ یعنی حدود ۵ سال پس از پایان جنگ آزاد شدند. بعد از این نیز در بازگشت اسیران جنگی موارد نقض بسیار مشاهده شده است چرا که جنگ بین هند و پاکستان در ۷ دسامبر۱۹۷۱ تمام شد ولی تبادل اسرا و آزادی اسیران پاکستانی از ۲۸ اوت ۱۹۷۳ شروع و در ۳۰ آوریل ۱۹۷۴ خاتمه یافت یعنی آخرین اسیر بعد از ۳ سال به میهن خود بازگشت با درجنگ بین عراق و ایران مخاصمه ی مسلحانه در ۲۷/۴/۶۷ صورت گرفت در صورتی که آزادی اسرای طرفین از تاریخ ۲۳/۵/۶۹ شروع و تا ۲۶/۶/۶۹ ادامه و بعد قطع شد که برخی از اسیران هنوز در عراق و تعدادی از اسرای عراقی هنوز در ایران هستند یعنی اولاً حدود ۲ سال بعد از خاتمه درگیری مسلحانه تبادل اسرا شروع شد و بعد از گذشت ۱۲ سال هنوز تعداد زیادی از اسیران دو طرف در کشورهای مقابل هستند.
ذکر این نکته ضروری است که هزینه بـازگشت اسیران جنگی بین کشور متبوع اسیر و کشور بازداشت کننده او با توجه به شرایط،دوری مسافت، وسایل حمل و نقل و … به صورت عادلانه تقسیم می شود. البته اسیران جنگی میتوانند به میل و اراده ی خود و بدون هیچ گونه اجبار و اکراهی به میهن خود باز نگردند و تقاضای پناهندگی از کشورهای مختلف نمایند که این حق هم اکنون در کنوانسیون ژنو تصریح شده و قبلاً نیز بند۲ ماده ۲۲۰ قرارداد ورسای و … به این موضوع اشاره نمود. همچنین در هنگام آزادی اسیران ایرانی ما خود شاهد بودیم که نمایندگان صلیب سرخ پس از درج مشخصات اسیر اولین سؤالی که از وی میکردند این بود که می خواهی به ایران بروی یا تقاضای پناهندگی داری، چند کشور اروپایی و آمریکا به اسرا پناهندگی اجتماعی میدادند و اگر کسی راغب بود فرم مربوطه را پر و اعلام آمادگی خود جهت دریافت پناهندگی را به اطلاع نمایندگان صلیب سرخ می رساند.
اوایل شیوه ی مبادله به صورت تعدادی و مطابق با درجه انجام می شد به این شکل که هر کاروان تبادل شامل ۵۰۰ نفر سرباز، بسیجی، پاسدار و درجه دار به همراه ۲۰ نفر افسر اعم از جزء یا افسران ارشد با همین تعداد و به همین سنخیت با اسیران عراقی مبادله می شد. بعداً به علت این که عراق کلاً حدود ۴۵ هزار اسیر ایرانی داشت و ایران حدود ۶۰ هزار نفر اسیر عراقی در اختیار داشت این تناسب تبادل به هم خورد و افراد اسیر بدون رعایت درجات تبادل شدند و همان طور که قبلاً اشاره شد تعدادی از اسرای طرفین به علت کار شکنی های به عمل آمده هنوز در اسارت به سر میبرند.
مقررات عهد نامه ی سوم و به طور کلی قواعد قراردادی حقوق جنگ در این مورد مسکوت مانده است لیکن رویه ی علمی کشورها در طی قرون و اعصار نشانگر این امر است که مبادله ی اسیران جنگی مخصوصاً بیماران، مجروحان، سالمندان و اعضای کادر بهداری، یکی از موجبات بسیار معمول ختم اسارت بوده است. گاهی تبادل ممکن است دراثر توافق و تراضی کتبی و مستقیم طرفین متخاصم به صورت موافقت نامه ای خاص یا پیمان موقت ترک نبرد مسلحانه به منظور مبادله اسیران انجام گیرد و یا ناشی از مساعی و تلاشهای خوب و مثمرثمر قدرت حامی باشد اما نقش کمیته ی بینالمللی صلیب سرخ که مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق جامعه جهانی و کشورهای عضو آن است انکار ناپذیر و بسیار حایز اهمیت میباشد.
۲-۲-۲- فوت اسیران
حوادث و اتفاقاتی ممکن است منجر به فوت انسان ها شود یا هر انسانی عمری دارد که باید با به پایان رسیدن این مدت دنیا را ترک میکند که انسانهای اسیر نیز از این سرنوشت محترم مبری نیستند لذا دومین شکل رهایی اسیران از بندهای اسارت فوت آنان به دلایل گوناگون میباشد. اسیران ممکن است در طول دوران اسارت از لحظه ی اسیر شدن تا هنگام آزادی به علل گوناگون در اردوگاه ها یا بیمارستانهای
محل اسارت فوت کنند. مرگ اسیران در اثر عوامل گوناگون مانند شکنجه، سوء تغذیه شدید، استفاده از اطاق های گاز، کوره های آدم سوزی، آزمایشات پزشکی، کهولت سن و … اتفاق بیافتد که این موارد در خلال جنگ جهانی اول، جنگهای بعد از آن و جنگ جهانی دوم زیاد اتفاق افتاد. «دعوایی تحت عنوان Thiele and Stienert که دادگاه چند نفر سربازان آلمانی را به خاطر کشتن اسیران جنگی تحت اسارتشان به جهت محاصره از جانب قوای دشمن و رد ادعاهای وجود ضرورت نظامی محکوم ساخت».[۴۷]
در آلمان قریب ۳۰۰ اردوگاه زندانیان جنگی وجود داشت که در آن ها اسیران کشورهای متفقین نگه داری می شدند انواع و اقسام شکنجه و در نهایت کشتن و سوزاندن اجساد زندانیان جنگی از سوی آلمانی ها انجام شد. «در اردوگاه «لوفن والد» هر سلول ۱۶ نفر زندانی جنگی محبوس بوده و یک اطاق مخصوص بنام«اطاق خفه کن» با ابزار ووسایل شکنجه مانند قلابهای آویزان وجود داشته که به محض حرکت غیر مجاز و تخلف اسیر یا چند نفر از اسیران آن ها را به این اطاق می فرستادند و در این اطاق مأموران SS کمتر اسیری را زنده بیرون می فرستادند به علت ضعیف بودن جسم، اسیران در زیر شکنجه می مردند و اجساد این افراد در گروههای هیجده تایی به وسیله ی آسانسور الکتریکی به کوره های آدم سوزی منتقل می شدند که ظرفیت این کوره ها غالباً ۲۰۰ نفری بوده است ۱۲۰ تا ۱۴۰ نفر از این اجساد مربوط به قربانیان آزمایش های پزشکی و بقیه حدود ۶۰ تا ۸۰ نفر از زندانیان همین اردوگاه بوده اند».
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
تلاش های آموزش امید در محیط کار جدیدا به وقوع پیوستند (مثلا رجوع کنید به لوتانز، آوی ، آوولیو، نورمن و کومیز[۸۴]، ۲۰۰۶، لوتانز، آوی و پاترا، ۲۰۰۸، لوتانز ، یوسف و همکاران ، ۲۰۰۷). نتایج اولیه این تلاش ها بر طراحی هدف، ایجاد مسیر و غلبه بر موانع متمرکزند که نوعی مشوق هستند و میتوانند به مدیران منابع انسانی کمک کنند تا بر ادراکات کارکنان از چالش ها در مقابل مانع ها و در مدیریت کردن استرس تاثیر گذارند (لوتانز، آوی، و همکاران، ۲۰۰۶، لوتانز، آوی و همکاران ، ۲۰۰۸، به نقل از آوی و همکاران، ۲۰۰۹). همچنین شواهدی وجود دارد که امیدواری ممکن است با نگرش های مطلوب سازمانی رابطه داشته باشد. برای مثال مطالعات اخیر نشان دادهاند که سطوح امیدواری کارگران تولیدی در کارخانه ای کوچک در آمریکا با خشنودی شغلی و تعهد سازمانی آن ها رابطه دارد (لارسون و لوتانز، ۲۰۰۶، به نقل از لوتانز و همکاران ، ۲۰۰۷).
تحقیقات دیگری نشان دادهاند که مدیران با سطوح بالای امید متقابلا نرخ بالای عملکرد واحد کاری، نرخ افزایش یافته ابقاء کارکنان و کارکنان و کارکنان خشنود تر دارند (پترسون و لوتانز، ۲۰۰۳).
همچنین بین امید و خشنودی شغلی و تعهد سازمانی رابطه وجود دارد (لوتانز و ینسن، ۲۰۰۲، یوسف و لوتانز، ۲۰۰۷، به نقل از آوی و همکاران ، ۲۰۰۹).
تاب آوری به عنوان یک نیروی روانشناختی مثبت
چهارمین قابلیت مثبت که سرمایه روانشاختی را تشکیل میدهد، تاب آوری میباشد. نظر به تاب آوری به طور گسترده نشأت گرفته از کار روانشناختی بالینی با نوجوانان میباشد که به رغم بدبیاری های مهم و بزگر به موفقیت رسیده بودند (مستن[۸۵]، ۲۰۰۱، مستن ورید[۸۶]، ۲۰۰۲) تاب آوری مجموعه ای از پدید هاست که اغلب با مقابله مثبت و سازگاری در مواجهه با بدبیاری با مخاطره مهم توصیف می شود (مستن و رید، ۲۰۰۲، به نقل از لوتانز، نورمن و همکاران، ۲۰۸)
لوتانز (۲۰۰۲) سازگار با محیط کار، آن را چنین تعریف کرد : قابلیت مثبت روانشناختی رشد پذیر، برای پس جستن و برگشتن از سختی، تردید، تعارض، شکست، و یا حتی تغییرات مثبت، پیشرفت و افزایش مسئولیت (لوتانز، ۲۰۰۲، به نقل از آوی و همکاران ، ۲۰۸). تاب آوری یک سیستم سازگارانه است که فرد را قادر میسازد تا از یک گرفتاری یا شکست به سرعت به حالت عادی بازگردد. یک اصل تاب آوری که در محیط کار به کار می رود این است که پس از یک رویداد منفی یا مثبت، کارکن به سطح بالایی از انگیزه باز گردد، و ورای یک حالت تعادل پایدار قرار گیرد (ریچاردسون، ۲۰۰۲، به نقل از آوی و همکاران، ۲۰۰۶).
شمای کلی افراد انعطاف پذیر چنین است : (الف) واقعیات را قویا میپذیرند، (ب) یک باور نیرومندی مبنی بر اینکه زندگی معنادار است، دارند که اغلب با ارزش های نیرومند فرد حمایت می شود و (ج) یک توانایی خیره کننده در عمل کردن به طور سریع و فی البداهه و سازگاری با تغییرات مهم دارند (کوتو، ۲۰۰۲، به نقل از آوی و همکاران ، ۲۰۰۶).
بنابرین کارکنان انعطاف پذیر کسانی هستند که توانایی سازگاری مثبت و موفق شدن در اوضاع و شرایط بسیار چالش انگیز را دارند (لوتانز، نورمن و همکاران، ۲۰۰۸). همچنین آن ها تحت شرایط تهدید آمیز گوناگون در دوره های زندگی، به سازگاری و پیشرفت تمایل دارند (لوتانز و همکاران، ۲۰۰۵) به عنوان بخشی از سرمایه روانشناختی، پیشنهاد شده است که تاب آوری به طور مثبت با عملکرد رابطه خواهد داشت، دلیل آن این است که افراد با تاب آوری بالا احتمال می رود که خلاق باشند، نسبت به تغییر سازگار باشند و هنگام مواجهه با مصیبت، مقاوم باشند، در نتیجه در تغییرات سریع محل کار، عملکر بهتری دارند (لوتانز و همکاران، ۲۰۰۵).
همانند امید تاکنون تحقیقات در زمینه تاب آوری به طور عمده به روانشناسی بالینی و روانشناسی مثبت نگر محدود بوده است. اما تحقیقاتی آغاز شده اند تا اثر آن را در محیط های کار بررسی کنند. برای مثال یک رابطه معنی دار بین تاب آوری کارکنان کارخانه های چینی که متحمل تغییر و دگرسازی های مهمی شده بودند و عملکرد آن ها یافته شد (لوتانز و همکاران، ۲۰۰۵). همچنین تاب آوری با نگرش های شغلی خشنودی، شادکامی و تعهد رابطه داشت (یوسف و لوتانز، ۲۰۰۷، به نقل از لوتانز، نورمن و همکاران، ۲۰۰۸).
تاب آوری تواناییهای مثبت را افزایش میدهد و عوامل ترس در افراد را کاهش میدهد. بنابرین افراد انعطاف پذیر برای برگشتن از شرایط دشوار یا بحرانی در موقعیت بهترین هستند (تور و اوفوری، ۲۰۱۰).
سرانجام به نظر میرسد هر کدام از این قابلیت های سرمایه روانشناختی، نقش منحصر به فردی در پیامدهای کارکنان دارند. مثلا کسانی که در کارآمدی سرآمد هستند، مقدار تلاش بیشتری را در وظیفه به کار میبرند. به علاوه آن ها علی رغم مواجهه با مشکلات با جدیت برای انجام وظیفه می کوشند. در مجموع کسانی که سرمایه روانشناختی بالایی دارند، امیدوار هستند که با داشتن ارائه و مسیرهای جایگزین، اهدافشان را به سرانجام رسانند، به طور واقعی درباره دستیابی به پیامدهای مثبت، خوش بین هستند، باور کارآمد بودن دارند و این که آن ها میتوانند یک تفاوت مثبت در محیط کاری خود ایجاد کنند و از سختی ها دور شوند (آوی، هیوجز و همکاران ، ۲۰۰۸).
سرمایه روانشناختی سازه ای متفاوت از دیگر سرمایه ها
تحقیقات پیشین از سرمایه انسانی که بر رشد ظرفیت ها و مهارت های فردی، تأکید میکند، حمایت میکنند (آنچه شما می دانید)، بر این اساس محققان ذکر کردهاند که سازمان های موفق باهوش ترین و بهترین کارکنان را جذب میکنند، به کار می گمارند، رشد میدهند و نگه می دارند و بنابرین سرمایه انسانی نیرومند تری دارند (رایت و مک ماهان ، ۱۹۹۲، اولری ، لیند هولم، ویت فورد و فری من[۸۷]، ۲۰۰۲) دیگر محققان به سرمایه اجتماعی اشاره میکنند که بر روابط شبکه ها و پیوندهای اجتماعی تأکید دارد (چه کسانی می شناسید). سرمایه اجتماعی هم برای سازمان ها با اهمیت است زیرا به عنوان اهرمی برای دستیابی به اطلاعات بیشتر و نتایج بهتر از طریق تاثیرگذاری بیشتر، قدرت کنترل و اتحاد سازمانی، به کار می رود (آدلر و وون[۸۸]، ۲۰۰۲).
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
۲-۸-ابعاد هوش معنوی:
ابعاد هوش معنوی از دیدگاه سیسک و آمرام در موارد زیر خلاصه می شود:
دانش درونی، شهود عمیق، شناخت خود و یکی شدن با طبیعت و جهان، توانایی حل مسئله، هدایت باطنی و استفاده از سبک های تعالی مثل شهود برای حل مسائل، پذیرش و عشق یه حقیقت، زندگی کردن در تعادل همراه با روحانیت و دیدگاه سیستمی کل گرا برای دیدن ارتباط درونی میان هر چیزی و غیره…(سهرابی، ۱۳۸۷) و (آمرام، ۲۰۰۹)
زهر و مارشال نیز ابعاد هوش معنوی را در قالب جدول زیر طبقه بندی نمودند.
جدول شماره۲: ابعاد هوش معنوی بر اساس دیدگاه زهر و مارشال (ویلگلورث، ۲۰۰۲)
خودآگاهی
بدانید واقعا” که هستید و چگونه با دنیای پیرامون خود ارتباط برقرار می کنید.
تعیین ارزشها و چشم انداز (آرمان گرایی)
نهایت انسانیت ما در چشم انداز و ارزش های ما مشخص خواهد شد.
قابلیت مواجهه با مشکلات و ناملایمات و حتی به فرصت تبدیل کردن آن ها
کنار آمدن با اشتباهات و مشکلات و درس گرفتن از آن ها
کل نگری
مشاهده ارتباط بین چیزها و امور:
مشتاق بودن نسبت به همه چیز
تنوع پذیری
کنار آمدن با تنوع، برای مثال دیدن جنبههای متفائت هر فرد و تشویق به دانستن ارزش این تفائتها و شکرگزاری بابت آن ها
مستقل بودن (شهامت)
واژه ای روانشناسانه که به معنای شهامت است نه سازگاری و همرنگ جماعت شدن، داشتن شجاعت کافی برای عمل برخلاف عرف رایج (استقلال از محیط)
تمایل به پرسیدن چرا؟
پرسیدن سوالات اساسی و یافتن پاسخ های بنیادین
قابلیت چارچوب بندی
دوباره موضوعات
مشاهده پدیده ها در زمینه ای وسیع تر
خودجوش بودن
انجام اعمال بر اساس بینش خود و پاسخگو بودن بابت آن ها به دنیا و عمل نکردن بر اساس ترس و هوس
۲-۹-رشد هوش معنوی: آگاهی هشیارانه و سازگاری با وقایع و تجارب زندگی و پرورش خود آگاهی از جمله عوامل اصلی رشد هوش معنوی تلقی میشوند. وگان معتقد است هوش معنوی از طریق افزایش وسعت نظر و داشتن نقطه نظرهای مختلف، حساسیت زیاد نسبت به تجارب و واقعیاتی نظیر حالت تعالی (ماورایی) و موضوع های معنوی و فهم عمیق تر نمادها افزایش مییابد (نازل، ۲۰۰۴)
هوش معنوی را می توان با تمرین های مختلف توجه، تغییر هیجانات و تقویت کردن رفتارهای اخلاقی افزایش داد، زمانی که موضوعات هیجانی یا اخلاقی حل نشده باقی می مانند از رشد معنی جلوگیری میکنند. بلوغ معنوی به عنوان یکی از جلوه های هوش معنوی، شامل درجه ای از بلوغ هیجانی و بلوغ اخلاقی (روحیه اخلاقی) و رفتار اخلاقی می شود و خردمندی و دلسوزی برای دیگران را صرف نظر از جنس، قومیت،سن یا نژاد در بر میگیرد (وگان، ۲۰۰۲). زهر و مارشال معتقدند هوش معنوی از طریق جستجوی معنای اصلی موقعیت ها، مطرح کردن «چرا» برای مسائل و تلاش برای برقراری ارتباط میان رویدادها رشد، میکند. همچنین یادگیری و گوش دادن به پیام های شهودی راهنمایی کننده با صدای درونی، متفکر بودن، بالا بردن خود آگاهی، آموختن از اشتباهات و صداقت داشتن با خود باعث افزایش هوش معنوی می شود (نوبل، ۲۰۰۱؛ زهر و مارشال، به نقل از نازل، ۲۰۰۴).
۲-۱۰-کاربردهای هوش معنوی:
کاربرد هوش معنوی در زندگی فرد میتواند ارتباط شخص را با خود، دیگران و خدا و به خصوص پرورش خودآگاهی فرد تسهیل کند. با تکیه بر اعتقادات فرد، هوش معنوی قادر به تسهیل و ارتقاء آگاهی و احساس ارتباط با خدا و حضور خدا می شود( نازل، ۲۰۰۴). استفاده از هوش معنوی در رهبری سازمان، توجه به تلفیق و کاربرد معنویت در عملکرد سازمانی و اثربخشی رهبری رشد فزآینده ای یافته است( آمرام، ۲۰۰۹). زمانی که افراد، اشتباهات درونی خود را عمیقاً درک کنند، آن را تکرار نخواهند کرد و از ترس و آشفتگی در برابر تغییر رها خواهند شد که این عمیق ترین سطح هوش معنوی است. ادواردز (۲۰۰۳) سوالی به این صورت مطرح کرد که ”آیا استفاده از معنویت برای حل مشکلات دلالت بر این دارد که مجموع هایی از مشکلات به طور ویژه میتوانند به وسیله معنویت فرد حل شوند“، و ”همچنین اثربخشی این شکل مسأله در مقابل شکل های گوناگون غیر معنوی مورد پرسش قرار گرفت“. در این راستا امونز (۲۰۰۰) و مک هاوک (۲۰۰۲) بیان کردند که از هوش معنوی میتوان برای حل مشکلات روزانه استفاده کرد، در حالی که ولمن (۲۰۰۱) هوش معنوی را اصولاً در جهت حل مسائل وجودی و اخلاقی دانسته است. ادواردز نیز بین استفاده از هوش معنوی برای حل مشکلات و استفاده از آن ها در حل مسائل غیر معنوی تمایز قائل می شود. برای مثال فردی که در پایان عمر خود به سر میبرد ممکن است ارزشهای معنوی و اعتقادات وجودی برای روشن کردن احساس معناداری در این مرحله از زندگی را آزمایش کند. این فرایند میتواند جلوهای از هوش معنوی باشد، اما نکته مهمی که این دیدگاه از آن چشم پوشی میکند آن است که یک فرد معنوی، همه ابعاد زندگی اش معنوی خواهد بود. ایده جداسازی موضوعات و مشکلات معنوی از غیرمعنوی، برای به کارگیری استراتژی های متفاوت حل مسأله، چالش پذیر است. جستجو برای معناداری و دیدن مفهومی بزرگتر از زندگی میتواند تقریباً هر واقعه و تجربه زندگی را در برگیرد. به طور مشابه، بعضی از توانایی ها و صفات هوش معنوی مثل حکمت، خودآگاهی، استدلال خلّاق، کمال، دلسوزی و پرسش سئوالات”چرایی“، میتواند با موضوعات و مشکلات بالاتری، جدای از موضوعات معنوی یا وجودی، مرتبط باشند. مثلا آن ها میتوانند برای مفهوم سازی و تحلیل رابطه مشکلات و همچنین برای برنامه ریزی وفرمول بندی سیاستهای سازمان و بیانیه های مأموریت سازمانی به کارگرفته شوند(نازل، ۲۰۰۴). هوش منطقی حقایق و اطلاعات و استفاده منطقی و تجزیه و تحلیل آن ها را در تصمیم گیری دنبال میکند. هوش عاطفی شامل درک و کنترل احساسات و عواطف خود است. هوش معنوی دربردارنده موارد زیر در محیط کاری است؛
۱-یافتن و به کارگیری منابع عمیق درونی که امکان توجه به دیگران و نیز توان تحمل و تطابق با آن ها را به ما میدهد
۲- ایجاد احساس هویت فردی روشن و با ثبات در محیطهای با روابط کاری متغیر
۳- توانایی درک معنای واقعی رویدادها و حوادث، و قابلیت معنادار کردن کار
۴- شناسایی و همسوسازی ارزشها با اهداف فردی و سازمانی
۵- زندگی کردن با ارزشها بدون سازش پذیری از موضع ضعف، که این امر منجر به حس انسجام فردی می شود
۶- درک و شناخت”علت درست “ افکار و رفتار خود و توان اثرگذاری بر آن ها.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-20] [ 11:54:00 ب.ظ ]
|
|
اگر چه اصطلاح ناتوانی یادگیری از سال ۱۹۶۳ مورد استفاده قرار گرفته است، اما هیچ تعریف پذیرفته شده و کلی برای آن وجود ندارد. اخیراً گروههای مختلفی در حوزه سلامت و آموزش تعاریف خاصی از ناتوانی یادگیری بیان کردهاند. این تعاریف شامل برخی از ویژگیهای مشترک هستند که همه آن ها در این زمینه به توافق نرسیده اند، این عدم وجود تعریفی منسجم، نشان دهنده یک مانع اساسی است برای افرادی که ناتوانیهای یادگیری دارند. از این جمله تعاریف موجود میتوان به تعریف انجمن ناتوانی یادگیری اونتاریو(۲۰۰۱) پرداخت:
“در تعریف جدید خود اصطلاح ناتوانی یادگیری چنین تعریف میکند، ناتوانی یادگیری به مجموعه اختلالاتی در فراگیری، نگهداری، فهم، و سازماندهی اطلاعات کلامی و غیر کلامی است. این اختلالات به علت اختلال در یک یا چند فرایند روانشناختی مربوط به یادگیری در ترکیب با دیگر تواناییهای متوسط فردی برای تفکر و استدلال بوجودمیآید. ناتوانی یادگیری، اختلالات خاص جهانی نیست و همچنین با ناتوانی ذهنی فرق میکند”.
انجمن ملی وابسته به ناتوانیهای یادگیری۱(۱۹۹۰) در تعریفی گزارش کردهاست:
“ناتوانیهای یادگیری، گروه ناهمگن از مشکلات است که به صورت مشکلات اساسی در کسب و کاربرد گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، استدلال کردن و یا توانایی ریاضی تظاهر پیدا میکند.”
در ناتوانی یادگیری به صورت ذاتی در فرد وجود دارد فرض بر این است که علت آن ناشی از عملکرد سیستم عصبی مرکزی است و در سراسر طول عمر ممکن است رخ دهد. مشکل در رفتارهای خود تنظیمی، اجتماعی و تعاملات اجتماعی میتواند با ناتوانیهای یادگیری همراه باشد، اما به خودی خود ناتوانی یادگیری را به وجود نمیآورند. اگرچه ناتوانیهای یادگیری با شرایط ناتوان کننده دیگر و یا تاثیرات بیرونی همزمان رخ دهد اما ناتوانیهای یادگیری در نتیجه این موقعیت با تاثیرات نیست.
دولت فدرال ایالات متحده در قانون آموزش و پرورش افراد دارای ناتوانی۲(IDEA) ناتوانی یادگیری را چنین تعریف میکند:[۳]
“ناتوانی یادگیری به معنی اختلالی است که مشکلاتی در یک یا چند فرایند روانی اساسی، درگیر در فهم،کاربرد زبان، صحبت کردن و نوشتن میباشد.که با نقص در توانایی گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، املاء و انجام محاسبات ریاضی نمایان میشود.
این اصطلاح شامل مشکلاتی مانند معلولیتهای ادراکی، آسیب مغزی، اختلال خفیف مغزی، نارساخوانی(ناتوانی در مطابقت حروف با صدا که باعث ناتوانی در خواندن میشود)، آفازی رشدی۱ (از دست دادن کل یا قسمتی از توانایی به استفاده و یا درک کلمات)، ناتوانی در نوشتار(از دست دادن کل یا قسمتی از توانایی نوشتن) و ضعف در یکپارچه سازی دیداری- حرکتی(هماهنگی دست و چشم) است اما این اصطلاح برای کودکانی که مشکلات یادگیری در نتیجه معلولیتهای بینایی و شنیداری حرکتی و عقب ماندگی ذهنی، اختلال عاطفی و وضعیت نامساعد محیطی، فرهنگی یا اقتصادی است به کار برده نمیشود (قانون آموزش و پرورش افراد دارای ناتوانی۲،۲۰۰۴).
از تعاریف مختلفی که متخصصان در زمینهی کودکان با ناتوانیهای یادگیری ارائه دادهاند، میتوان ویژگیهایی به خلاصه زیر برای آن ها اشاره داشت:
-
- این کودکان دارای بهره هوشی متوسط یا بالاتر هستند.
-
- این کودکان از نظر حواس مختلف(بینایی،شنوایی،…) سالم هستند.
-
- این کودکان از امکانات محیطی و آموزشی مناسبی برخوردار هستند.
- این کودکان دارای نابهنجاریهای شدید رفتاری نیستند.
پیشرفت آموزشی این کودکان به طور قابل ملاحظهای کمتر از بهره هوشی و امکانات آموزشی برخوردارند است(سیف نراقی و نادری،۱۳۸۶).
ملاکهای اولیه که کودکان ناتوانی یادگیری دارند عبارتند از: تأخیر در رشد گفتار و زبان، هماهنگی حرکتی، ادراک، استدلال، تعامل اجتماعی، پیش نیازها به پیشرفت تحصیلی و سایر زمینههای مربوط به دستیابی به اهداف آموزشی است. این ملاکها ممکن است همزمان مشکلاتی در خود تنظیمی، توجه و یا تعامل اجتماعی رخ دهد. ناتوانیهای یادگیری تنها یک اختلال نیست بلکه یک دسته کلی از ناتوانی در آموزش ویژه است که شامل ناتوانی در یکی از هفت حوزه ویژه است:[۴] ۱- زبان دریافتی(گوش دادن) ۲- زبان بیانی(زبان) ۳- مهارتهای پایه خواندن ۴ – ادراک مطلب خواندن ۵- بیان نوشتاری ۶ – محاسبه ریاضی و ۷- استدلال ریاضی میباشد(لیون، شایوتز و شایوتز،۲۰۰۳).
۲-۳- تعریف ناتوانی یادگیری:
هر چند که ناتوانی یادگیری یک قلمرو نسبتا جدیدی است، لکن رشد مفهوم آن ظاهراً بسیار سریع بوده است، بهطوری که از طریق آمیختگی پیشههای متعدد به صورت یک پیشه گسترده میان رشته ای جلوه گر شده است. درست به دلیل تداخل پیشه های گوناگون، تعجبآور نخواهد بود که پارهای از مباحث و نوشته های اخیر در مورد آن پر از عقاید و اصطلاحات ظاهراً متعارض و ضد ونقیض باشد.
در کوشش های مکرر که برای تعیین جمعیت کودکان ناتوان در یادگیری به عمل آمده است، ابعاد مختلف مسئله مورد توجه قرار گرفته است و هر گروهی بر اساس دیدگاه خود و با شیوه متفاوتی مسئله را بررسی و تعریفی از آن به دست دادهاند.
در اینجا چند برداشت مختلف را ذکر خواهیم نمود:
الف: ناتوانی یادگیری به مثابه اختلال در کارکرد عصبی و آسیب مغزی:
جانسون و میکلباست در تعریف خود تنها به بعدی از مسئله توجه کرده و ناتوانی یادگیری را حاصل علل جسمی و اختلال کارکرد عصبی و مغزی دانسته اند.
…..ما به کودکانی که ناتوانی یادگیری روانی عصبی دارند می گوییم که این رفتار آن ها در نتیجه ی اختلال در کارکرد مغز به وجود آمده و این اختلال به تغییر یک فراگرد مربوط می شود نه به ناتوانی عمومی بدن برای یادگیری.
ب: ناتوانی یادگیری به مثابه نمونه کلی رشد ناهمطراز:
گالاگر(۱۹۶۶) در تعیین جمعیت ناتوان در یادگیری به عامل ناهماهنگی رشدی در نواحی مختلف مغزو مهارت های ذهنی تکیه کرده و میگوید:”کودکان با عدم تعادل رشدی کودکانی هستند که در فراگردهای ذهنی مربوط یادگیری متناسب با سنشان تفاوت های رشدی از خود بروز میدهند و معمولا چهار سال یا بیشتر عقب میمانند. این کودکان متناسب با طبیعت و میزان انحراف شان از فراگرد های رشدی نیاز به برنامه ریزی آموزشی در زمینه ی اعمال و حرکات جبرانی دارند”.
ج: ناتوانی یادگیری در ارتباط با قلمرو کودکان استثنایی:
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲-۲-۲- فلسفه مدیریت بازاریابی
فعالیتهای بازاریابی سازمانها تحت مفاهیم پنجگانه ای اداره میشوند. این مفاهیم عبارتند از: تولید، کالا، فروش، بازاریابی و بازاریابی اجتماعی.
۲-۲-۲-۱- مفهوم تولید
در مفهوم تولید، فرض بر این است که مشتریان نسبت به کالاهایی نظر مساعد خواهند داشت که اولاً موجود بوده و ثانیاًً دارای قیمت بسیار مناسبی باشند. بنابرین مدیریت وظیفه بهبود تولید و توزیع را بر عهده دارد. این مفهوم یکی از قدیمی ترین فلسفههای راهنمای فروشندگان محسوب میشود.
در دو وضعیت مختلف، مفهوم تولید فلسفه مفیدی محسوب میشود. حالت اول وقتی پیش میآید که تقاضا برای کالا از عرضه آن پیشی میگیرد. در این حالت، مدیریت روش های افزایش تولید را بررسی میکند. حالت دوم وقتی پیش میآید که هزینه تولید کالا زیاد است و افزایش کارایی برای کاهش هزینه ها لازم به نظر میرسد.
۲-۲-۲-۲- مفهوم کالا:
بر اساس این مفهوم، مشتریان خواهان کالاهایی هستند که از بهترین کیفیت و کارایی برخوردار باشند. بر مبنای این اصل، سازمان باید منابع خود را به بهبود پیوسته کالا اختصاص دهد. مفهوم کالا میتوان به بیماری «نزدیک بینی بازاریابی» منجر گردد. برای مثال مدیریت یک شرکت راه آهن ممکن است تصور کند که مردم خواهان «قطار» هستند و نه «حمل و نقل» و به همین دلیل رقابت خطوط هوایی، اتوبوس، کامیون و اتومبیل را نادیده بگیرد.
۲-۲-۲-۳- مفهوم فروش
بسیاری از سازمانها از مفهوم فروش تبعیت میکنند. بر اساس این مفهوم، مصرفکنندگان به میزانی که باید کالاهای تولیدی یک شرکت را نخواهند خرید مادامی که شرکت به میزان وسیع برای فروش و ترویج کالاهای خود نکوشد. این مفهوم عملاً در مورد «کالاهای ناخواسته» تجربه شده است، کالاهایی که خریداران به طور معمول به خرید آن ها نمی اندیشند، کالاهایی چون دایره المعارف. صنایع تولید کننده این گونه کالاها باید به دنبال مشتریان بالقوه باشند و آنان را نسبت به مزایای این کالاها متقاعد کنند. مفهوم فروش در حیطه سازمانهای غیر انتفاعی نیز تجربه شده است. مانند تبلیغات شدید برای کاندیدای منتخب یک حزب سیاسی.
۲-۲-۲-۴- مفهوم بازاریابی
در مفهوم بازاریابی، اعتقاد بر این است که نیل به اهداف سازمانی، بستگی تام دارد به تعیین و تریف نیازها و خواستههای بازارهای هدف و تأمین رضایت مشتریان به نحوی مطلوب تر و مؤثر تر از رقبا.
مفاهیم فروش و بازاریابی غالباً با یکدیگر اشتباه میشوند. مفهوم فروش از «دخل به بیرون» مینگرد. این مفهوم از کارخانه شروع میکند، به محصولات و کالاهای موجود شرکت توجه دارد و به دنبال کسب فروش سود آور، تلاشهای فروش و تبلیغات پیشبردی قابل ملاحظه ای را میطلبد. اما مفهوم بازاریابی دارای نگاهی از «بیرون به داخل» است. این مفهوم با یک بازار کاملاً تعریف شده آغاز میشود، روی نیازهای مشتریان تأکید دارد، کلیه فعالیتهای بازاریابی را هماهنگ میکند که به نحوی مشتریان را متاثر میسازد و با تأمین رضایت مشتریان، سود میافریند. شرکتها تحت لوای مفهوم بازاریابی، کالاهایی را تولید میکنند که مشتریان میخواهند و بدین وسیله رضایت مشتریان را تأمین میکنند و سود میآفرینند.
بسیاری از شرکتها هستند که مدعی کاربرد مفهوم بازاریابیاند اما در واقع بدان عمل نمی کنند. آن ها فرمهایی از بازاریابی را دارند، فرمهایی نظیر: معاونت بازاریابی، مدیران محصولات مختلف، برنامه های بازاریابی و تحقیقات بازاریابی، ولی از محتوای آن محرومند. سالیان متمادی کار سخت لازم است تا شرکتی با جهت یابی فروش به شرکتی با جهت یابی بازاریابی مبدل شود.
۲-۲-۲-۵- مفهوم بازاریابی اجتماعی:
این مفهوم بر این پایه استوار است که هر سازمان باید نخست نیازها، خواستهها و منابع بازارهای هدف خود را تعیین کند؛ سپس در مقایسه با رقبا این نیازها و خواستهها را به صورت کارآمدتر و مؤثر تری تأمین کند به نحوی که بقاء و بهبود رفاه مشتری و جامعه هر دو فراهم گردد.
مفهوم بازاریابی اجتماعی از جمله جدیدترین مفهوم از مفاهیم پنجگانه فلسفه مدیریت بازاریابی است. مسأله قابل بحث در محدوده مفهوم بازاریابی اجتماعی این است: در عصر مشکلات زیست محیطی، کمبود منابع، رشد فزاینده جمعیت، تورم جهانی و فراموشی خدمات اجتماعی، آیا بازاریابی محض کافی است؟ پرسشی که مفهوم بازاریابی اجتماعی مطرح میکند این است:
چنان که شرکتی خواستههای فردی را درک و تأمین نماید، آیا در بلند مدت نیز همواره بهترین روش را برای مصرفکنندگان و جامعه به کار برده است؟
بنابر مفهوم بازاریابی اجتماعی، مفهوم بازاریابی محض، تضادهای ممکن بین خواستههای کوتاه مدت مشتری و رفاه بلند مدت او را از نظر دور میدارد.
مفهوم بازاریابی اجتماعی ایجاب میکند بازاریابان در تعیین سیاستگذاریهای بازاریابی، بین ملاحظات سه گانه «منافع شرکت»، «خواستههای مصرفکننده» و «منافع جامعه» تعادل لازم را برقرار سازند.
۲-۲-۳- عوامل مؤثر در تغییر تقاضا
عواملی را که در تغییر تقاضا موثرند میتوان به دو دسته مادی و معنوی تقسیم نمود.
۲-۲-۳-۱- عوامل مادی مؤثر در تقاضا:
-
- تغییرات در سطح درآمد عمومی یا درآمد طبقه خاصی از اجتماع
-
- تغییرات در جمعیت یا مشخصات آن نظیر: نسبت سن، جنسیت، تمرکز و غیره.
-
- تغییرات در وضع اجتماعی مردم مانند: تعداد و سن ازدواج، تعداد فرزندان و غیره.
-
- تغییرات در وضع حکومت، عدالت، امنیت و سیاست خارجی.
-
- تغییرات در ارزش پول، وضع اعتبارات و مقدار پول در گردش.
-
- تغییرات در مقررات دولت مانند: کنترل قیمتها، انبارداری، مالیات بر خرید و فروش، انحصارات.
-
- تغییرات عوامل طبیعی مانند: سیل، گرما و سرما، بارندگی، طوفان و غیره.
-
- تغییرات در وضع شهرها، بزرگ شدن، متروک شدن، احداث جاده یا راه آهن، ایجاد کارخنهها و کارگاه ها، خیابان بندی و طرز ساختمانها.
-
- اقدامات عمرانی دولتها، سد سازی و ایجاد مؤسسات انتفاعی.
- اختراعات.
۲-۲-۳-۲- عوامل معنوی مؤثر در تقاضا:
-
- سطح معلومات: بالا رفتن سطح معلومات هر جامعه مستلزم تغییراتی در سلیقه و طرز زندگی افراد میباشد. این تغییرات باعث ایجاد احتیاج به بعضی از اجناس و عدم احتیاج به برخی دیگر میشود.
-
- طرز فکر: هر نوع تغییر در طرز فکر مردم جامعه باعث تغییراتی در احتیاجات آنان میشود.
-
- اعتقادات: ایمان و اعتقادات مردم با احتیاجاتشان رابطه مستقیم دارد.
-
- تقلید: یکی از مؤثر ترین عوامل تعیین احتیاجات مردم، تقلید میباشد.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[۲۵]. Geiger M. A. And Raghunanan, K. (2002).”Auditor tenure and audit reporting failures”. Auditing: A Jounal Of Practice & Theory, vol.21,Issue 1, PP.585-612.
[۲۶] Geiger , M .A , Rama , D.V. 2006 . Audit Fees ,and auditor reporting on stressed Companies , Auditing : A Journal of Practice and Theory 22(2), 53-69
[۲۷]. Herrbach, o.(2001), “Audit quality, auditor and the psycholoqioal contact , the European Accountinq Reviw, vol.10(4) , pp.787-802.
[۲۸]. Henock Louis. Acquirers Abnormal Returns, Audit frim Size and the Small Auditor Clientele Effect , Journal of accounting and economy
[۲۹] Hopwood , W, McKeon , J , Matcher , J , 1994 . A Test of the International Explanatory power of opinions .qualified for consistency and Uncertain the Accounting Review 64.28-48
[۳۰]. Hossain , M. Lim, C. and P.Tan (2010),”Corporate Governance , Legal Environment , And Auditor Ehoice in Emerging Markets” , Review of Pacific. Basin Financiel Markets And Policies, vol .13,No.1, PP.91-126.
[۳۱]. Kane, G.D.; and U.Velury (2004) “The Role of Institutinal Ownership in the Market for Auditing Services : An Empirical Investigation”, Journal of Business Research ,Pp.976-983.
[۳۲]. Kim, J . B.,And Yi,C H.(2007).”Does auditor rotation improve audit quality in emerginq markets Korean evidene” workinq papn cocordia University and Honq konq polytechnic Universit.
[۳۳]. Khurana, I.,& Ramana , K.(2004). Litigation risk and the Finacil reporting credibility of Big4 versus Non-Big audits :evidence From Anglo American counties. The Accounting Review , 78(2),473-495.
[۳۴] Lawrence , A , and p., Zhang . (2011 ) . Can Big 4 versus Non – Big 4- differences in audit – quality proxies be attributed to client characteristics ? the Accounting Review , Vol , 86, No . 1 .pp . 259-286.
[۳۵]. Lin , Z.j. ; and M. Liu (2009), “The Impact of Corporate Governance on Auditor choice: Evidence from china “, Journal of International Accounting, Auditing and Taxation, PP.44-59.
[۳۶]. Li , Song Frank M. and Wong Sonia M.L. (2008), “A Continuous Relation between Audit firm size and Audit Opinions Evidence From chinavb, Internatinal Journal of Auditing Int.J.Audit 12:111-127.
[۳۷]. Mansi, SD, A., Maxwell, W.F. And Miller , D, P. (2004).”Does auditor quality and tenure matter to investors? Evidence from the market”. Journal Ofaccounting Research, vol. 42. Issue 4, PP.755-793.
[۳۸]. Niskanen, M.,Karjalainan, J.,& Niskanen, J.(2009).the role of auditing in small private Family Firms:is it about quahity and credibility ? Family Business Review , 23,(3),230-45.
[۳۹]. Palmerose , Z. (1988), ” An analysis of auditor litigation and audit service quality”. The Accounting Review, Vol.64, PP55-73.
[۴۰]. Romanus , R .N , J. J . Mager, and D.M . Fleming . (2008) . Auditor Industry Specialization , Auditor Changes , and Accounting 413- Restatements . Accounting Horizons 22 (4) : 389
[۴۱]. Willenborg , M , 1999 Empirical analysis Of the economic . demand for auditing in the initial public offerings market . Journal of Accounting Research 37(1) ,225-238.
[۴۲]. Wang, Q.,Wong T,I.,&xia(2008).State ownership, the institutional environment , and audit choice: evidence From China. Journal of Accounting and Economics,46(1).112-134.
پیوست:
جامعه حسابداران رسمی ایران
پرسشنامه کنترل وضعیت مؤسسه حسابرسی
مشخصات حسابرسی مورد بررسی
نام شماره عضویت در جامعه
اسامی شرکا: تاریخ تأسيس:
سال مالی:
شماره تلفن:
تاریخ بررسی قبلی: فعلی: ارزیابی نتایج بررسی مؤسسه حسابرسی شرح عناوین مورد بررسی حداکثر امتیاز قابل اکتساب امتیاز تعیین شده توسط
گروه بررسی کننده کار گروه ۱- رعایت ضوابط (مندرج در اساسنامه جامعه)
۲- محل مؤسسه
۳- شیوه نگهداری مدارک و پرونده های حسابرسی
۴- بیمه ومالیات
۵- وضعیت کارها و کارکنان:
۲-۵- تناسب تعداد کارکنان با کارهای حسابرسی
۳-۵- عدم وابستگی و اتکای مؤسسه به یک گروه سهامدار عمده
۶- استقلال و بی طرفی شرکا و کارکنان
۷- استخدام کارکنان
۸- آموزش کارکنان
۹- ارتقای کارکنان
۱۰- نظام مندی کنترل کار از نظر زمان بندی
۱۱- نظام مندی دستورالعمل ها و روش های حسابرسی
۱۲- گزارش های حسابرسی
۱۲۰
۴۰
۳۰
۱۰۰
۱۱۰
۶۰
۳۰
۶۰
۱۰۰
۲۰
۷۰
۱۸۰
۸۰
جمع ۰۰۰/۱ اسامی گروه بررسی کننده نام ونام خانوادگی شماره عضویت در جامعه زمان صرف شده امضاء تاریخ کار گروه امضاء
جامعه حسابداران رسمی ایران
پرسشنامه کنترل کیفیت مؤسسه حسابرسی
عنوان
شرح حداکثرامتیاز قابل اکتساب امتیاز مکتسبه
گروه بررسی کننده کارگروه
-
- Finantial Accounting Standards Board ↑
-
- Ghylin et al. ↑
-
- Becker et al. ↑
-
- Lawrence et al. ↑
-
- Balsam et al. ↑
-
- Geiger And Raghunandan ↑
-
- Romanus et al. ↑
-
- Davis& et al . ↑
-
- Ben & et al. ↑
-
- Khorana & Ramamen ↑
-
- Young& Stephen ↑
-
- Chen and Church ↑
-
- Hopwood ct al ↑
-
- Geiger and Rama ↑
-
- De Angelo ↑
-
- Vilenborg ↑
-
- Henock Louis ↑
-
- Kim et al. ↑
-
- Moizer ↑
-
- Dang Li ↑
-
- Herrbach ↑
-
- Coram et al. ↑
-
- Bates et al., ↑
-
- Copley et al., ↑
-
- Kane, et al., ↑
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در مورد بزهکاری اطفال و نوجوانان، نظریه ای وجود دارد به این عنوان که نمی توان در جرمی که اطفال انجام دادهاند آن ها را تحت آن جرم خطاب نماییم . در جرائم خاص مثل دزدی و سرقت های خرد و بی اهمیت ، نباید به عنوان دزد بر آن ها برچسب زنی نمود، و به جای کاربرد لفظ دزد یا هر جرمی که طفل انجام داده، باید واژه طفل بزهکار را به کار برد، زیرا این واژه نشانگر این است که طفل نیاز به مراقبت و اصلاح دارد و عمل او نشان دهنده تقصیر و گناه و در پی آن مجازات نمی باشد.
طبق این فلسفه بزهکار بودن، نشانه وضعیت خاص روحی روانی و سنی مرتکب است و اطفال به لحاظ همین ویژگی در صورت ارتکاب به عمل خلاف قانون ، مجرم قلمداد نمی شوند و به عنوان بزهکار می توان آن ها را در قلمرو کیفری بررسی نمود . از دیدگاه این نظریه، بزهکار بودن مجازات را نمی طلبد بلکه مستلزم اقدامات تربیتی مراقبتی و اصلاحی است و به این لحاظ طفلی که جرم را انجام میدهد، هرچند اگر از سوی بزرگسالان ارتکاب یابد، مستحق مجرمیت و مجازات است، نباید آن ها را به این عنوان خطاب نمود، زیرا طبق نظریه ی برچسب زنی موقعیت این اطفال به خطر خواهد افتاد اما در مورد این اطفال خطا نمودن آن ها به عنوان بزهکار هیچگونه برچسب و لکه ی ننگی را در بر نخواهد داشت زیرا این واژه همان طور که گفتیم مستلزم تربیت مراقبت و اصلاح است نه مجرمیت و مجازات (Cocuk mahkemelerin karulusu)
۱-۱۱-۳-۸- جرم زدایی
جرم زدایی در معنای دقیق کلمه، یعنی زدودن برچسب و عنوان مجرمانه از یک عمل یا از یک رفتار که در قانون واجد وصف جرم شده است، و در بعضی از دوره ها در ارتباط با جرایم اخلاق و عفت عمومی ، مذهب و امور سیاسی مطرح شده است. در عصر حاضر مسأله جرم زدایی از آغاز سالهای ۱۹۶۰ میلادی به صورت بحث روز درآمده است. این مسأله ابتدا با هدف تورم زدایی کیفری، یعنی تعدیل عناوین مجرمانه یا تعداد جرایم در قانون جزا مطرح شده است (نجفی ابرند آبادی ، علی حسین،۱۳۷۵، ص ۷۷).
با این همه جرم زدایی به مفهوم دقیق این واژه، یعنی سلب مجازات از عمل یا رفتار شخص. البته هر قدر هم که این امر ضروری به نظر برسد، در حال حاضر به صورت محدودی تحقق پذیر است. به طور مثال در شرایط فعلی و در جوامع کنونی، هیچ کس پیشنهادی برای جرم زدایی از قتل عمد، سرقت یا کلاهبرداری ارائه نمیدهد(مهرا، نسرین،۱۳۸۰، ص ۳۰۳).
همچنین جرم زدایی عبارت است از مجموعه فرآیندی که از طریق آن ها صلاحیت تعیین و تحمیل ضمانت اجراها، به عنوان واکنش علیه بعضی رفتارها از نظام کیفری گرفته شود بنابرین جرم زدایی فرایندی است که از طریق آن ها صلاحیت نظام کیفری برای اعمال ضمانت اجراها ، به عنوان واکنش نسبت به بعضی از رفتارها یعنی برای رفتارهای مجرمانه خاصی، سنجش شود، این عمل ممکن است به وسیله ی قانونگذاری یا با روشی که به موجب آن قوه ی قضائیه قانون را تفسیر میکند، انجام گیرد (آنسل، مارک، ترجمه محمد آشوری و علی حسین نجفی ابرند آبادی،۱۳۷۵، ص۱۰۵).
با توجه به تحقیقات جرم شناسی برای تبیین جرم زدایی در قواعد مربوط به اطفال بزهکار می توان به مواردی اشاره کرد که در آن ها از این فرایند سخن گفته شده است که عبارت است از: نیاز به راهکارهای پیشرفته در زمینه ی پیشگیری از بزهکاری و همچنین بررسی منظم و اتخاذ معیارهایی در این زمینه و اهمیت آن ها باید شناخته شود. این خط مشی ها و معیارها نباید چنان باشند که بر اساس آن ها طفل بزهکار به لحاظ رفتاری که موجب وارد آمدن صدمه جدی به جریان رشد و نمو او نشود، یا به دیگران آسیبی نرساند، مجرم قلمداد گردد و گرفتار تنبیه شود. البته باید به این نکته توجه نمود که رفتار یا کردار نوجوانان که با ارزشها و هنجارهای عمومی و اجتماعی انطباق ندارد، غالباً جزء فرایند بلوغ و رشد است و در بیشتر افراد با گذر به دوره ی بزرگسالی خود به خود از بین می رود. با توجه به این موارد چنین استنباط میگردد که نوعی جرم زدایی نسبت به اعمال اطفال و نوجوانان صورت گرفته ولی نسبت به آن دسته از رفتارهایی که شدید نبوده و مستلزم صدمه جدی به خود و دیگری نباشد (Tomanbay,ilhan,1999,P465).
۱-۱۱-۳-۹-کیفر زدایی:
کیفر زدایی عبارت است از جرم زدایی ناقص. در این حالت یک نوع مداخله و تدبیر اجتماعی جایگزین کیفر میگردد ولی عنوان مجرمانه برای فعل یا ترک فعل حفظ میگردد. کیفر زدایی ممکن است به صورت مختلف تحقق پذیرد. این امر ممکن است نتیجه اقدام قانونگذار باشد که جنایتی را به جنحه که فقط برای آن مجازات تأدیبی در نظر گرفته و یا خلاف که برای آن مجازاتهای بسیار خفیف منظور شده است، تبدیل نماید و ممکن است نتیجه عمل مقامات قضایی نظیر دادسرا باشد. دادسراها همان گونه که در عمل متداول است، وقتی تنها عناصر عمل قابل مجازات را ملحوظ میکنند و سایر عناصر را نادیده میگیرد این عمل منجر به جنحهای شدن اعمالی میگردد که در واقع از سوی قانونگذار جنایت تلقی شده اند. قاضی دادگاه نیز میتواند با وصف زدایی از جرمی که رسیدگی به آن به او حواله شده است آن را تبدیل به جرمی کم اهمیت تر کند به علاوه، ما به اهمیت آنچه که از آن به «بایگانی بدون تعقیب» تعبیر می شود و عبارت است از بایگانی کردن پرونده بدون اینکه اقدامی قضایی درباره ی آن معمول شود واقف هستیم. حتی ممکن است کیفر زدایی از بزه دیده ای که از اعلام شکایت خودداری میکند ناشی شود. این امتناع ممکن است محصول عدم اعتماد بزه دیده به پلیس و دادگستری و یا صلح و سازش وی با مرتکب جرم و وارد کننده ی خسارت باشد، امروزه حتی برخی از نظامهای تقنینی بر پایه ی همین ملاحظات، تعقیب کیفری را موکول به شکایت رسمی زیان دیده از جرم کردهاند. بنابرین مفهوم کیفر زدایی شامل کلیه اشکال تراکم زدایی از نظام کیفری می شود (مهرا، نسرین،۱۳۸۰، ص۳۰۸).
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲-۲-۲- تعریف تجارت الکترونیک
تجارت الکترونیک انجام کلیه فعالیتهای تجاری با بهره گرفتن از شبکه های ارتباطی کامپیوتری، به ویژه اینترنت است. تجارت الکترونیک، نوعی، تجارت بدون کاغذ است. به وسیله تجارت الکترونیک تبادل اطلاعات خرید و فروش و اطلاعات لازم برای حمل و نقل کالاها، با زحمت کمتر و مبادلات بانکی با شتاب بیشتر انجام خواهد شد. شرکتها برای ارتباط با یکدیگر،محدودیتهای فعلی را نخواهند داشت و ارتباط آن ها با یکدیگر ساده تر و سریع تر صورت میپذیرد. ارتباط فروشندگان با مشتریان نیز میتواند به صورت یک به یک با هر مشتری باشد. به عبارت دیگر، تجارت الکترونیک نامی عمومی برای گسترهای از نرم افزارها و سیستمها است که خدماتی مانند جستجوی اطلاعات، مدیریت تبادلات، بررسی وضعیت اعتبار، اعطای اعتبار، پرداخت به صورت روی خط، گزارش گیری و مدیریت حسابها را در اینترنت به عهده میگیرند. این سیستمها زیربنای اساسی فعالیتهای مبتنی بر اینترنت را فراهم میآورند. هدف از به کارگیری تجارت الکترونیک، ارائه روشی جدید در انجام امور بازرگانی میباشد. به واسطه این روش، تاجران قادرند که محصولات و خدمات خود را به شکل تمام وقت و به تمام خریداران در سرتاسر جهان – مستقل از مرزهای جغرافیایی و ملیتها -عرضه کنند.
بسیاری از مردم، تجارت الکترونیک را منحصر به خرید و فروش از طریق شبکه اینترنت میدانند، در حالی که این امر فقط بخش کوچکی از تجارت الکترونیک را تشکیل میدهد و این مفهوم اکنون گستره وسیعی از جنبههای مختلف تجاری و اقتصادی را دربرگرفتهاست. به سادگی میتوان هر گونه فعالیت تجاری و مالی بین مؤسسات و افراد مختلف را در حیطه تجارت الکترونیک گنجاند.
تجارت الکترونیک روش دیگری برای تبادلات الکترونیکی اطلاعات و انجام مبادلات تجاری است که یک پل الکترونیکی را بین مراکز تجاری ایجاد کردهاست. تجارت الکترونیک با حجم کمتری از اطلاعات که لزوماً در قالب یکسانی نبوده و بین مردم عادی رد و بدل میشود، سر و کار دارد. تجارت الکترونیک در ابتدای پیدایش خود، چیزی بیش از یک اطلاع رسانی ساده تجاری نبود و هرکس میتوانست محصولات خود را با بهره گرفتن از صفحات وب بر روی اینترنت تبلیغ نماید. آمار منتشره از ۵۰۰ شرکت نشان میدهد که حدود ۳۴ درصد از آن ها در سال ۱۹۹۵ و حدود ۸۰ درصد در سال ۱۹۹۶ از روش فوق برای تبلیغ محصولات خود استفاده کردهاند.تا پایان سال ۲۰۰۱ بیش از ۲۲۰ بیلیون دلار معاملات مالی توسط صدها سایت تجاری بر روی اینترنت انجام پذیرفت.
۲-۲-۳- مزایا و معایب تجارت الکترونیک
سوالی که ممکن است همینک مطرح شود این است که تجارت الکترونیک غیر از مواردی که پیش از این به آن اشاره شد چه فایدهای دارد.
• افزایش فروش و در پی آن افزایش درآمد و توان سرمایه گذاری
• افزایش سطح رفاه زندگی مردم از طریق ایجاد اشتغال، کاهش ترددها و افزایش سرعت عمل
• جهانی شدن
• کاهش هزینه های تبلیغات برای شرکتها وبه دلیل عدم حضور واسطه
البته همچون تمام فناوریها و تکنولوژی های ساخت بشر معایبی هم در استفاده از تجارت الکترونیک وجود دارد، برخی از این معایب به قرار زیر است:
• تأثیر ناشناخته آن بر روابط اجتماعی انسان
• ورشکستگی به علت عدم توانایی شرکتهای کوچک و کاهش تولید
• تجارت الکترونیک نیازمند بستر های مناسب از جمله صدور و استفاده از کارت های اعتباری ویزاکارت ومستر کارت و…است.
• کارت های اعتباری در دو نوع صدور مجازی کارت اعتباری و صدور معمولی امکان پذیر میباشد.
• از جمله وب سایت های فعال در زمینه صدور کارت اعتباری وصدور ویزا کارت مجازی و صدور ویزا کارت در ایران وب سایت ویزا کارت میباشد با آدرس www.virtualbank.ir
۲-۲-۴- بسترهای لازم برای تجارت الکترونیک
• یک سیستم بانکی روان و دقیق
• قوانین گمرکی،مالیاتی و بانکداری الکترونیکی
• کد تجاری محصول و ایجاد امنیت اطلاعات
• تهیه و تدوین نظام مالی اطلاعات و نظام حقوقی اطلاع رسانی (کپی رایت)
• محرمانه بودن اطلاعات شخصی
• تطبیق مقررات ملی با مقررات متحدالشکل بینالمللی
• همکاری دانشگاه ها،مراکز تحقیقاتی و سازمانهای مختلف
• پذیرش اسناد الکترونیکی توسط قوه قضاییه
• تأمین، صدور و به کارگیری کارت هوشمند
• تأمین خطوط ارتباطی پرسرعت و مطمئن و ایجاد بستر مخابراتی به شکل بی سیم.
۲-۲-۵- مدلهای تجارت الکترونیک
تجارت الکترونیک دارای مدلهای زیر است:
• تجارت Business to Business-B۲B
• تجارت Business to Consumer-B۲C
• تجارت Consumer to Consumer-C۲C
• تجارت Business to Administration-B۲A
• تجارت Consumer to Administration-C۲A
• تجارت Government to Government- G۲G
• تجارت Government to Business -G۲B
• تجارت G۲E- Government to Employee
• تجارت Peer to Peer – P۲P
۲-۲-۵-۱- تجارت فروشنده با فروشنده
B۲B اولین روش خرید و فروش معاملات الکترونیکی است و بیشترین عایدی را دارد.در این مدل، همه افراد و خدمات مرتبط با تجارت بینالمللی از قبیل: تامین کنندگان، خریداران،فرستندگان دریایی کالا، پشتیبانی، خدمات ( سرویسها) بازرسی، اخبار بازاریابی و کاربری های نرم افزار که موجب سهولت در امور تولید و خرید و فروش میشوند، در یک محل گردهم میآیند. B۲B در جایی استفاده میشود که بخواهیم خرید و فروش عمده را به کمک تجارت الکترونیکی انجام دهیم و خارج از حیطه خرده فروشان عمل نماییم، چرا که کسب و کار در اینترنت با خطرات بسیار همراهاست، زیرا مشتریان تمایل ندارند تا همه چیز را از روی اینترنت خریداری کنند. شرکت سیسکو سیستمز یکی از اولین شرکتهای بزرگی بود که در جولای ۱۹۹۶ سایت تجارت الکترونیکی خود را راه اندازی کرد. یک ماه بعد شرکتهای کامپیوتری مانند مایکروسافت و IBM نرم افزارهای تجاری خود را که امکان انجام فروش از طریق اینترنت را فراهم میکرد، به بازار عرضه کردند. به صورت طبیعی، در B۲B فروش مستقیم منبع اصلی درآمد به حساب میآید، مانند وقتی که یک فروشنده محصول خود را به یک فروشنده دیگر مستقیما میفروشد. با وجود این، وب میتواند روی فروش مستقیم تأثیر بگذارد و این قاعده را بر هم بزند.
در این نظام جدید، مشکلاتی نیز وجود دارد، ازجمله اینکه رودر رو نبودن مشتری و فروشنده باعث میشود که معامله به صورت مجازی صورت گیرد. این مشتریان برای دریافت اطلاعات بیشتر باید با تلفن به مرکز اصلی وصل شوند، اما هیچ تضمینی برای اینکه کسی در آن سوی خط باشد، وجود ندارد.
۲-۲-۵-۲-تجارت فروشنده و مصرف کننده
بیشترین سهم در انجام تجارت الکترونیکی از نوع B۲C است که به معنای خرده فروشی میباشد. این نوع تجارت، با گسترش وب به سرعت افزایش پیدا کرد و اکنون به راحتی میتوان انواع و اقسام کالاها را از شبکه خریداری کرد. B۲C با راه اندازی سایتهایی چون AMAZON و CDNOW آغاز شد.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
صبر بر معصیت: یعنی ایستادگی در برابر انگیزه های نیرومند و محرک گناه. گناه، عمل خارج از عرف، شرع و هنجار است. زمانی که فرد میل به انجام کاری خارج از عرف یا شرع پیدا می کند و از سوی دیگر، بازداری به حداقل میرسد، یعنی نمیتواند ارضاء را به تأخیر بیاندازد، مرتکب گناه می شود. فرد پس از انجام گناه، احساس گناه و پشیمانی می کند؛ یعنی خود را متهم و سرزنش می کند و ارزیابی منفی نسبت به خود دارد. پس صبر در برابر گناه، بهمعنای مبارزه با تمایلاتی است که موجب فروپاشی انسان و مانع رشد و در نتیجه منجر به تأخیر انداختن آن ها و هدایت آن تمایلات میگردد (حسین ثابت،۱۳۸۷).
بر اساس یک تقسیم بندی دیگر صبر بر سه نوع است:
-
- صبر عوام و توده مردم: این صبر عبارت است از خویشتنداری از روی تظاهر به قوت نفس و اظهار ثبات و پایداری در آسیبها و حوادث ناگوار.
-
- صبر زهٌاد و عبٌاد و اهل تقوا و ارباب قلم از جهت توقع ثواب آخرت.
-
- صبر عارفان: صبر آن ها برای این است که پارهای از آنان را در میان مردم از اختیار خاصی برخوردار ساخته و آن ها را در کنار مردم از رهگذر ابتلائات، ویژگی بخشیده و در نتیجه مشمول نظر و لطف والای پروردگار هستند. این نوع صبر احتمالاً به عنوان«رضا» پیوند دارد و میتوان آن را رضا به قضای الهی نامید (شاهرودی،۱۳۸۹).
۲-۱-۵-۳- رابطه صبر با مفاهیم مشابه
برای روشن شدن معنای صبر، باید رابطه آن را با مفاهیمی مانند «شرح و سعهصدر»، «استقامت: پایداری»، «حلم: بردباری»، «کظمغیظ: کنترل خشم» و «عفت: کنترل شهوت» روشن سازیم. برخی مفسّران و علمای اخلاق، صبر را یک مفهوم وسیع در نظر گرفته و هر کدام از مفاهیم و ملکات دیگر را یک قسم و نوعی از صبر دانسته اند: « برای صبر اقسامی است که هر کدام به اسم خاص گفته می شود؛ مثلاً صبر از شهوات نفسانی، عفت است، صبر بر کظمغیظ، حلم است، صبر از فضول عیش، زهد است، صبر بر حفظ اسرار، کتمان سرّ است، صبر بر انجام تکالیف شرعی، طاعت است، صبر در میدان جنگ شجاعت است.»
اما میتوان این رابطه را به نوعی دیگر بیان کرد که شرح صدر و سعه صدر، «حالت روانی خاص» و صبر «عمل و فرایند نگهداری نفس برای حالت» است، نه خود آن حالت. ولی پایداری هنگام مواجهه با مشکلات، مهار خشم و شهوت، و تحمل فعالیتهای دشوار، نتیجه و ثمره آن حالت روانی خاص است. بهعبارت دیگر وقتی فردی به دلایل انگیزشی خاص، نفس خود را در آن حالت حفظ کرد و نگه داشت، پایداری، حلم و عفت در او به وجود می آید (نوری،۱۳۸۷).
۲-۱-۵-۴- صبر در عرفان اسلامی
عرفان اسلامی نیز، با استناد به قرآن و روایات، شواهدی فراوان از اهمیت صبر بیان می کند. در بینش عرفا صبر از مراحل مهم سیر و سلوک است و در مسیر تعالی سالک، نقشی سازنده دارد.
بهعلت نقش اساسی و بنیادین صبر در سیر و سلوک، بخشهایی از کتب مهم صوفیه به صبر اختصاص دارد. در کتاب اسرارالتوحید آمده است: « لایصِلَ المخلوقُ اِلی المخلوقِ الا باالسَیر الیهِ و لا یصِلُ المخلوقُ الٌا بالصٌبرِ علیه بِقَتلِ النفسِ و الهوی . . .»(محمدبن منور،۱۳۸۷).
و در تذکرهالاولیا از قول ابوعلی جوزجانی آمده است: «هرکه ملازمت کند بر درگاه مولا، بعد از ملازمت چه بود جز در گشادن؟ و هر که صبر کند به خدای، بعد از صبر چه بود جز وصول به حق؟»(عطار نیشابوری،۱۳۵۱).
به علت نقش مهمی که صبر در سیر الی الله دارد، صوفیه آن را یکی از مقامات مهم عرفانی میدانند. در شرح تعرف آمده است:« و صبر مقامی بزرگ باشد و خدا مصطفی را علیهالسلام صبر فرمود و گفت: اصبرو ما صبرُکَ الٌا بالله» (مستملی بخاری،۱۳۶۵).
امام خمینی(ره)، هنگامی که از مراتب صبر نزد عرفا و اهل سلوک و اولیا یاد می کند، مراتبی برای صبر ذکر می نماید: اولین مرتبه صبر فی الله که « ثبات در مجاهده است و ترک مألوفات و مأنوسات بلکه ترک خویشتن است در راه محبوب » و در مرتبه بعد صبر مع الله است و آن « راجع به اهل حضور و مشاهده جمال است در وقت خروج از جلبات بشریت . . . و متجلی شدن قلب به تجلیات سماء و صفات » و درجه بعدی از صبر عن الله یاد می کند و آن « از درجات عشاق و مشتاقین است از اهل شهود و عیان . . . و این اشقّ مراتب صبر و مشکلترین مقامات است » و مرتبه بعد صبر بالله است که « از برای اهل تمکین و استقامت است . . . و پس از تخلق به اخلاقالله برای آن ها رخ میدهد» (امام خمینی،۱۳۶۱).
مولانا در مثنوی، آنقدر به نقش صبر در سیر و سلوک اهمیت میدهد که معتقد است پیامبر بر اثر صبر توانست به آسمانها عروج کند و در عرش، حق را ملاقات نماید.
سختیها و مشکلات و دردها و رنجها از دیدگاه عرفان و تصوف، سازنده و تکاملبخش است، زیرا صبر و استقامت در برابر آن ها موجب می شود نیروها و استعدادهای نهفته و پنهان روح شکوفا شود و انسان را به سرچشمهی کمال و عظمت میرساند وبا خداوند پیوند دهد (خوشحال دستجردی،۱۳۸۳).
مولانا معتقد است قرار گرفتن جسم در معرض انواع رنجها و سختیها اگرچه موجب تضعیف جسم می شود، اما قدرتمند شدن روح و بقا و جاودانگی آن را درپی دارد.
در بینش مولانا، راه رسیدن به نجات و رستگاری از طریق ریاضت و تحمل انواع رنجها و سختیها امکان پذیر است و کسانی که اهل ریاضت نیستند و یا نمی توانند باشند گاهی خداوند با فرستادن انواع بلا آن ها را ریاضت میدهد تا وجودشان از آلودگیها پاک و مطهر شود؛ بدینجهت باید در برابر ارادهی خداوند تسلیم باشند و بهخاطر لطف و محبتی که به آنان داشته او را شکر و سپاس گویند.
ور نمیتانی رضا ده ای عیار گر خدا رنجت دهد بیاختیار
که بلای دوست تطهیر شما است علم او بالای تدبیر شما است
(مثنوی،۱۳۷۲)
از انواع صبر که مولانا ذکر کردهاست صبر و استقامت در ذکر و صبر انسان کامل و اولیای الهی در برابر آزار جاهلان است. وی میگوید اولیای حق باید در برابر رنجها و آزار جاهلان با عقلی که از جانب خدا به آن ها داده شده است و مربوط به عالم غیب است صبر کنند؛ زیرا صبر در برابر جاهلان، قلب و روح را صفا میدهد. سپس به صبر پیامبران بزرگ الهی در برابر معاندان اشاره می کند. همچون آتش نمرود که درون و باطن ابراهیم را صفا و درخشش داد و صبر طولانی نوح در برابر آزار قومش که روح او را صیقل داد (خوشحال دستجردی،۱۳۸۳).
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲-۳-۶-۵٫ مدل پنلی و گولد
پنلی و گولد (۱۹۸۶)[۳۳] یک چارچوب چندبعدی را ارائه کردند. آن ها بین سه شکل از تعهد با عناوین اخلاقی، حسابگرانه و بیگانگی تمایز قائل شدند. تعریف تعهد اخلاقی به طور نزدیکی با تعریف تعهد عاطفی می یر و آلن و تعهد ارزشی آنجل و پری و مایر و شورمن یکسان است. استفاده از واژه تعهد حسابگرانه منطبق با متابعت مطرح شده در مدل اریلی و چتمن است و ممکن است به عنوان یک شکل از انگیزش به جای تعهد درنظر گرفته شود. سرانجام منظور آن ها از تعهد بیگانگی تاحدی با تعهد مستمر می یر و آلن یکسان است (می یر و هرسکویچ، ۲۰۰۱).
۲-۳-۶-۶٫ مدل سه بخشی تعهد سازمانی
این مدل که توسط مییر و آلن ( ۱۹۹۱ ) ارائه گردیده است، از تمایز بین تعهد نگرشی و رفتاری فراتر رفته و محققین مذکور استدلال کردهاند که تعهد به عنوان یک حالت روانی حداقل دارای سه جزء قابل تفکیک است که نوعی تمایل، نیاز و الزام جهت ادامه اشتغال در یک سازمان میباشد. به نظر میرسد که همه تعاریف ارائه شده در زمینه تعهد در برگیرنده این سه موضوع کلی می باشند.
-
- وابستگی عاطفی به سازمان
-
- هزینه های متصوره ناشی از ترک سازمان
- الزام و تکلیف به باق یماندن در سازمان.
نقطه مشترک هر سه دیدگاه مذکور این است که تعهد یک حالت روانی است که اولاً روابط کارمند را با سازمان مشخص نموده، ثانیاًً به طور ضمنی اشاراتی مبنی بر تداوم یا قطع عضویت فرد در سازمان دارد. به علاوه، روشن است که ماهیت این حالت های روانی با هم متفاوت است. تعهد عاطفی بیانگر پیوستگی عاطفی کارمند و تعیین هویت وی با ارزش ها و اهداف سازمان و میزان درگیری وی با سازمان است. کارکنانی که دارای تعهد عاطفی قوی هستند، عضویت خویش را درسازمان حفظ نموده و به فعالیت در آن ادامه میدهند. چرا که به طور قبلی تمایل به انجام چنین کاری دارند. تعهد مستمر بیانگر هزینه های ناشی از ترک سازمان میباشد. کارکنانی که ارتباط اولیه آنان با سازمان بر مبنای تعهد مستمر میباشد، در سازمان باقی میمانند؛ زیرا باقی ماندن آن ها در سازمان یک ضرورت می باشد و نیاز به این موضوع دارند. نهایتاًً تعهد هنجاری بیانگر احساس دین و الزام به باقی ماندن درسازمان بوده و افرادی که این نوع تعهد در آنان وجود دارد فکر میکنند که ادامه فعالیت در سازمان وظیفه آنان است و دینی است که بر گردن دارند، و احساس آنان این است که باید در سازمان باقی بمانند. ارائه کنندگان این مدل معتقدند که بهتر است تعهد هنجاری، مستمر و عاطفی را به عنوان اجزای تشکیل دهنده تعهد در نظر گرفت تا انواع خاص آن. برای مثال، کارمند میتواند احساس کند که هم به باقی ماندن در سازمان تمایل قوی دارد و هم به باقی ماندن در سازمان نیاز دارد و الزام واحساس وظیفه کمی نسبت به باقی ماندن در سازمان احساس کند. در مقابل، فرد دیگری ممکن است تمایل کم ، نیاز متوسط و الزام شدیدی به باقی ماندن در سازمان در خود احساس کند. یکی از اشارات ضمنی چنین نگرشی نسبت به تعهد در تأثیر گذاری بر رفتار با یکدیگر در تعامل میباشد. با روشن شدن تفاوت های مفهومی موجود بین اجزای سه گانه تعهد به نظر میرسد که حال تهای روانی خاص که بیانگر هر یک از اجزاء میباشند. تابعی از پیش شرط ها و عوامل تعیین کننده متعارف بوده و اثرات متفاوت نیز بر رفتارهای مرتبط با کار به جز ترک خدمت خواهند داشت ( می یر و آلن، ۱۹۹۰).
ویژگی های فردی
تعهد مستمر
ترک خدمت
اجتماعی شدن
خانوادگی- فرهنگی-
سازمانی
رفتارهای شغلی:
– عملکرد
– غیبت
– رفتارهای مبتنی بر تابعیت سازمانی
تعهد هنجاری
جبران متقابل
– سرمایه گداری ها
– فرصتهای شغلی
جایگزین
سرمایه گذاریهای سازمان
ویژگیهای ساختاری
تعهد رفتاری
ویژگی های شغلی
تجربیات کاری:
– احساس آرامش
– شایستگی
تعهد عاطفی
شکل ۱-۲٫ مدل سه بخشی تعهد سازمانی. منبع (رضائیان، ۱۳۸۵؛ ۱۱۲)
۲-۳-۷٫ راهکارهایی برای افزایش تعهد سازمانی
حال با توضیحاتی که بیان شد، به نظر م یرسد تعهد سازمانی به عنوان یک مقوله مهم باید در سازمان ها گسترش یافته و به آن بیشتر توجه شود. در اینجا تعدادی از راهکارهای مهم برای ارتقاء تعهد سازمان ها عنوان می گردد. امید میرود شرکت ها و سازمان ها با به کار بستن این عناوین زمینه را برای توسعه همه جانبه خود مهیا کنند:
-
- بالا بردن پیوستگی عاطفی در کارکنان و درگیر کردن بیشتر آن ها با اهداف سازمان
-
- بهبود شبک ههای ارتباط اجتماعی در کار
-
- مشارت کارکنان در تصمیم گیری
-
- ارزیابی عملکرد کارکنان به منظور ایجاد بازخورد کاری
-
- تشریح اهداف و رسال تهای سازمانی
-
- تأکید بر جنب ههایی که موجب ارزش اجتماعی سازمان می شود.
-
- ایجاد سیست مهای مناسب تشویق و تنبیه
-
- حذف تبعیض ها و روابط نامناسب افراد در محیط کار
-
- استقلال نسبی برای انجام وظایف
-
- زمینه مناسب برای ایجاد خلاقیت و نوآوری کارکنان
-
- ( محول کردن سطح بالاتری از مسئولیت به افراد برای انجام شغل
-
- آگاهی مدیران مافوق از میزان تعهد سازمانی کارکنان
- کاهش عواملی که موجب کاهش تعهد سازمانی کارکنان می شود (رنجبریان، ۱۳۷۵).
توماس، کنت دبیلو در کتاب انگیزش درونی در کار ( ۱۳۸۲ )، محوریت ایجاد شور و انرژی، تعهد کار را مورد توجه قرار داده است و از عوامل مؤثر بر تعهد کاری که نتیجه اش ایجاد شور و انرژی و تقویت حس شایستگی است، طرح موضوع می نماید. در این راستا توجه به مؤلفه هایی نظیر پاداش خود مدیریتی، ایجاد حس هدفمندی، ایجاد حس انتخاب، ایجاد حس پیشرفت و سهیم کردن دیگران و ایجاد جو اشتراکی پیشرفت در جهت ایجاد حس شایستگی بسیار با اهمیت است.
۲-۴٫ تعریف استرس
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در این مدل دو عنصر اول روی دو عنصر بعدی تأثیر میگذارند و با یکدیگر عنصر پنجم را که «نگرش فرد رأی دهنده» میباشد، تشکیل می دهند و سرانجام «نگرش فرد» با توجه به عنصر آخر یعنی «شرایط حاکم بر انتخابات» به «رأی» تبدیل می شود.
«زمینه های اجتماعی» در این میان می تواند طبقه اجتماعی، مذهب، سن، جنسیت، محیط اجتماعی، موقعیت اجتماعی و حتی منطقه جغرافیایی باشد. «همانندی حزبی» تأثیری است که شناخت وانگاره از حزب بر تصمیم گیری فردی دارد. «شرایط حاکم بر انتخابات» نیز می تواند احساس فرد رأی دهنده نسبت به میزان تأثیرگذاری شرکت وی بر انتخابات باشد. (افخمی،۱۳۷۷، ۱۰۱) ۶-۲-۲- رسانه ها و انتخابات درکلام امام و رهبری
مقام معظم رهبری میفرمایند: (( مبادا در روزنامه ها یا در رسانه ای- به هر نحوش یا در تبلیغاتی، طوری حرف زده بشود که مردم را نسبت به انتخابات دو دل بکنند ، البته این مردم دو دل نمیشوند. این مردم نشان داده اند که در مقابل توطئههای دشمن، هوشیارانه عمل میکنند. مبادا کسانی در داخل محدوده نظام اسلامی پیدا بشوند که به این خواسته دشمن کمک کنند…)). (صحیفه نور، جلد ۲۸، صفحه ۷۱۰) حضرت امام خمینی (قدس سرّه) نیز میفرمایند: (( از هم اکنون، همه باید مطمئن باشیم که رسانه های استکباری، از عدم حضور مردم در صحنه انتخابات سخنها خواهند گفت و با تحلیلهای موذیانه و القائات توأم با تهدید و ارعاب، تلاش خواهند نمود ذهن ما را به مسائل دیگر معطوف نمایند، غافل از آن که امت اسلامی ایران، سال هاست نشان دادهاند که از این هیاهوها نمیترسند و مقاوم و استوار در مقابل تمام ابرقدرتها میایستند و با یاری خداوند متعال، ملت شریف ایران با حضور گسترده خود، انتخابات را در موعد مقرّر و با قدرت و قاطعیّت برگزار میکنند)). (صحیفه نور، جلد ۲۰، ص ۹۳) همچنین مقام معظم رهبری فرموده است: (( بد اخلاقی های انتخاباتی، شایسته ملت ما نیست. من به طور جد از همه کسانی که نسبت به نامزدهای مختلف علاقه مندی ای دارند، در خواست می کنم، اصرار می کنم که این علاقه مندی خود را از راه تخریب دیگران، اهانت به دیگران، متهم کردن دیگران نشان ندهید، از نامزدها مورد علاقه خودتان تمجید کنید، تعریف کنید، اما دیگران را تخریب نکنید)). (از سخنرانی حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ ۱۵/۱۰/۱۳۸۶)
۳-۲-۲- دموکراسی و مفاهیم مربوط به آن
۱-۳-۲ -۲- پیش درآمدی بر پیدایش دموکراسی:
دموکراسی رایجترین اصطلاح در باب علم سیاست است که از یک واژه یونانی به نام “دموکراسیا” مشتق شده است و در آن “دموس” به معنای “اداره امور داخلی” در برابر “پولیس” اداره امور خارجی کشور به کار میرود.
اصطلاح دموکراسیا اولین بار در آتن و در زمان “کلیستن” به کار رفت و کلیستن به عنوان بنیانگذار دموکراسی شناخته شد. روش اداره این شهر به دموکراسی مستقیم معروف شده است و اینگونه بود که مردم شهر در فواصل زمانی معین گرد هم میآمدند و از میان خود نمایندگانی برای اداره امور شهر و قضاوت و دادرسی انتخاب میکردند و در همین اجتماعات، اتخاذ تصمیم درباره مسائل مهم به رأی عمومی گذاشته میشد ( این امر شامل زنان و بردگان نمیشد).
پس از یک دوره طولانی حکومت های دیکتاتوری و خودکامه در اروپا، که فرمانروایی پاپ ها و سلاطین مورد حمایت آن ها را هم شامل میشدهاند اوایل قرن سیزدهم حرکتهایی در مقابل حکومتهای استبدادی و فرمانروایی قشرهای مذهبی در اروپا آغاز شد.
بعد از چند کشور اروپایی که در تجربه دموکراسی پیش قدم بوده اند، امریکا نخستین کشور غیر اروپایی است که از تاریخ اعلام استقلال خود در سال ۱۷۷۶ ، اصل دموکراسی و حکومت انتخابی مردم را به نمایش گذاشته است. جنبش مشروطیت ایران نیز از جمله جنبش های خواهان دموکراسی در ایران بود ولی به علت نبود شرایط مناسب و ریشه دار بودن سنت های استبدادی، شکست خورد و سپس با ظاهر دموکراسی جای خود را به دیکتاتوری های نوین سپرد.
“دموکراسی یک نظام سیاسی است که اجازه میدهد شهروندان در تصمیم گیری سیاسی شرکت کرده یا نمایندگان مجامع حکومتی را انتخاب کنند”. (گیدنز، ۱۳۷۳،۷۵۹)
تعامل دو سویه دموکراسی و انتخابات: اسمیت، لاسول سه عامل را در شکل گیری ارتباط جمعی مؤثر دانسته اند: ۱- ارتقای دموکراسی ۲- انقلاب صنعتی و تبعات آن و ۳- مدنیت تمدن.
-
- جنبش دموکراسی: اولین تحرکات در این زمینه استفاده از مباحث سیاسی و حقوق بشر در کنار اخبار روزانه و مورد علاقه مردم در روزنامه ها بود.
-
- انقلاب صنعتی و تبعات آن: تحولات اقتصادی و تأثیر زیادی بر مردم و بالطبع در ارتباط آن ها با یکدیگر داشته است. روند بسیار سریع تحولات اقتصادی باعث تغییرات بسیاری در جوامع مدنی گردید. این تحولات که بهخصوص از نیمه قرن بیستم شتاب چشمگیری داشت، خود باعث ایجاد نیاز ارتباطی بین مردم با یکدیگر گردید. اختراع تلگراف، توسعه خطوط راه آهن، سرعت بخشیدن به امر چاپ و انتشارات باعث ترقی و توسعه ارتباطات شدند.
تحولات و پیشرفتهای اقتصادی خود نیازمند اطلاعات اقتصادی بود که خود همین رد و بدل شدن اطلاعات تکنولوژیک و اقتصادی باعث ایجاد “ارتباطات اقتصادی” شد. بنابرین پیشرفت صنعتی باعث تکامل وسایل ارتباط جمعی شد و از طرفی دیگر گسترش وسایل ارتباط جمعی عامل مؤثر در توسعه و ترقی هر چه بیشتر جامعه صنعتی گردید.
- مدنیت و ارتباطات: مدنیت نیز یکی از نیروهای بالقوه ارتباطات بوده و هست که به موازات دو عامل دیگر یعنی دموکراسی و تحول اقتصادی عمل می کند. با به وجود آمدن اولین نشانه های تمدن که عبارت بود از جمع شدن یک عده و زندگی در کنار هم تحت قوانین مشخص نیاز به برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات بیش از پیش احساس شد؛ بهنحوی که با گسترش جامعه مدنی این ارتباطات به عنوان جزء لاینفک جامعه در آمده و خود این عامل نیز باعث گسترش بیشتر وسایل ارتباطی شد.
بنابرین، میتوان نتیجه گرفت این سه عامل فضایی را خلق کرده اند که در آن نیاز به وسایل ارتباط جمعی احساس شده است و این عوامل به رشد و توسعه وسایل ارتباط جمعی کمک بسیار نمود.
از طرفی دیگر، وسایل ارتباط جمعی خود عاملی در جهت رشد هر چه بیشتر دموکراسی، ایجاد تسریع در روند تحولات اقتصادی و پیدایش بسترهای مناسب برای تمدن و مدنیت هر چه ارزشمندتر گردید.
۲-۳-۲-۲- عوامل تحقق دموکراسی:
روشن است که مبارزات انتخاباتی در بستر نظام سیاسی جامعه شکل میگیرد و نظام سیاسی خود از شاخص های دموکراسی محسوب می شود؛ بنابرین در تجزیه و تحلیل مبارزات سیاسی نمی توان عناصر دموکراسی یعنی نظام سیاسی، تفکیک قوا، قانون اساسی، انتخابات و نهادهای سیاسی را نادیده گرفت.
البته باید خاطرنشان کرد که این عناصر در کشورهای مختلف جهان با توجه به ویژگی های نظام سیاسی حاکم برآن جامعه با یکدیگر متفاوت میباشد.(چگینی، پایان نامه)
۳-۳-۲-۲- دموکراسی، نظام سیاسی و پارلمان:
نظام سیاسی عبارت است از شکل و ساخت قدرت دولتی و همه نهادهای عمومی اعم از سیاسی، اداری، اقتصادی، قضایی و مذهبی و چگونگی کارکرد این نهادها و مقررات حاکم برآنها.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲-۲-۲۱-۱-۲ ریفاینانس[۴۰]
به موجب بخشنامه شماره ۱۱۱۳/۶۰ مورخ ۳۱/۶/۱۳۸۳ بانک مرکزی استفاده از خطوط اعتباری کوتاه مدت بین بانکی حداکثر یکساله جهت گشایش اعتبارات اسنادی بابت واردات کالا را اصطلاحاّ ریفاینانس گویند. کلیه وارد کنندگان کالا و خدمات میتوانند اقدام به گشایش اعتبارات اسنادی با بهره گرفتن از خطوط اعتباری بین بانکی نمایند. ریفاینانس نوعی گشایش اعتبار اسنادی میباشد که فروشنده/ ذینفع در زمان معامله اسناد طبق شرایط اعتبار وجه اسناد را به صورت نقد از بانک کارگزار دریافت می کند و خریدار با توجه به قرارداد منعقده با بانک در زمان تعیین شده در قرارداد اقدام به پرداخت وجه اسناد می کند. حداکثر مهلت خریدار برای پرداخت وجه اسناد یک سال میباشد. وارد کننده ایرانی میتواند نسبت به خرید کالا به صورت مدت دار اقدام نماید و وجه کالای وارداتی را به صورت اقساطی پرداخت نماید. در حالی که فروشنده، وجه کالای خود را به صورت نقدی در زمان ارائه اسناد حمل دریافت می کند(رضایی، ۱۳۸۲).
۲-۲-۲۱-۱-۳ فاینانس خودگردان[۴۱]
فاینانس خودگردان روش ویژه ای برای تامین اعتبار پروژه هاست که ابتدا در سالهای دهه ۱۹۳۰ متداول گشت. فاینانس خودگردان به عنوان ابزار مناسبی برای تامین منابع مالی موردنیاز پروژه های توسعه منابع نفت، گاز و پتروشیمی در کشورهای زیادی مورد توجه قرار گرفته است. فاینانس خودگردان نسخه از قبل پیچیده ای نیست که بتوان آن را تحت هر شرایطی و برای تمامی پروژه ها به کار بست. وجود ساختارهای قراردادی جامع و سازوکارهای ضمانتی اساسی از عناصر اصلی برای تضمین موفقیت اجرای روش فاینانس خودگردان است. فاینانس خودگردان محدود به پروژه های توسعه منابع نفت و گاز نیست. سایر بخشهای صنعتی، تولید برق، توسعه شبکه های حمل و نقل عمــومی و پروژه های ساختمانی نیز میتوانند برای تامین منابع مالی موردنیاز خود از ساختارهای مشابه در چارچوب انواع قراردادهای ساخت استفاده کنند(صانعی، ۱۳۸۳).
مــوضـوع تامین منابع مالی (فاینانس) پروژه های توسعه ای به طور اعم و بحث تامین منابع مالی به اتکاء پروژه “فاینانس خودگردان” به طور اخص در سالهای اخیر مورد توجه دست اندرکاران و متولیان برنامه های توسعه اقتصادی و صنعتی ایران قرار گرفته است. مع ذالک منابع اطلاعاتی در این زمینه به زبان فارسی محدود و کمیاب بوده و اصولاً واژه ها و برگردانهای مناسبی برای تعابیر و مفاهیم رایج در مقوله تامین منابع مالی در زبان فارسی موجود نیست(مکسیموبی، ۲۰۰۵). در عین حال به لحاظ محتوایی نیز به جز معدود دست اندرکاران و کارشناسان سیستم بانکی کشور و بخش های توسعه منابع نفت و گاز و پتروشیمی و نیرو اصولاً آشنایی کمتری با مفاهیم و اصول و کلیات مسائل تامین منابع مالی و بویژه “فاینانس خودگردان” در بنگاه های اقتصادی اعم از بخشهای دولتی و یا غیردولتی وجود دارد. برنامه های گسترده توسعه اقتصادی در بخشهای مختلف، محدودیت تامین منابع مالی (ازطریق روش های متعارف) و مشارکت سرمایه گذاران خارجی در توسعه بخشهای مختلف اقتصادی، ضرورت رویکرد به روش های تامین منابع مالی به اتکاء پروژه یا اشکال مختلف “فاینانس خودگردان” را ایجاب میکند(جنکینسون[۴۲]، ۲۰۱۱).
۲-۲-۲۱-۱-۴ یوزانس
یوزانس در اصطلاح سرمایهگذاری به معنی توافق بر پرداخت قیمت فناوری و تجهیزات دریافت شده در قبال ارائه برات مدتدار میباشد. یکی از روشهای استقراض کوتاهمدت، یوزانس (ورود کالا و خدمات به شکل نسیه) میباشد که معمولا بازارهای پولی و مالی کشورهای صنعتی برای حمایت از فروش تولیدات کشور خود آن را تامین یا تضمین میکنند و از بدترین نوع استقراض بهویژه برای استقراض در حجم زیاد به حساب میآید. زیرا زمان بازپرداخت این نوع از استقراضها بسیار کوتاهمدت بوده و معمولا حتی در صورت تبدیل آن ها به سرمایه تولیدی فرصت کافی برای به گردش درآمدن چرخه تولید همان سرمایه وجود ندارد و بنابرین کشور متعهد، مکلف است از سایر منابع مالی خود برای تامین بازپرداخت وام اقدام کند که این امر موجب میشود که در کوتاهمدت منابع مالی کشور وامگیرنده به شدت تحت فشار قرار گیرد. معمولا هزینه های مالی این نوع از استقراضها سنگین بوده و تامین کننده این منابع تضمینهای کافی برای برگشت اصل و فرع را از طریق دولتها مطالبه میکند(مرتون و راک، ۲۰۰۶).
۲-۲-۲۱-۱-۵ خطوط اعتباری
در این حالت دریافتکننده خط اعتباری بدون پرداخت هیچ گونه پولی اجازه مییابد به اندازه معینی از تولیدات یا خدمات اعطاکننده خط اعتباری استفاده کرده و مطابق توافقات قبلی اقدام به بازپرداخت آن کند.
۲-۲-۲۱-۱-۶ وامهای بینالمللی
این روش به برقراری مشروط و مشخص برای استفاده از وام و اعمال کنترل مؤسسه وامدهنده بر نحوه هزینه شدن وام در زمان اجرای پروژه برمیگردد. در این گونه موارد میبایست مطالعات امکانسنجی الزام شده توسط وامدهنده به انجام رسیده و توجیه فنی و اقتصادی پروژه مورد قبول وی قرار گیرد. (ریچاردسون و اسلان، ۲۰۰۹).
۲-۲-۲۲ روشهای غیر قرضی (سرمایهگذاری)
در روشهای غیر قرضی برگشت اصل و سود از سوی سیستم بانکی و یا دولت تضمین نمیشود و ریسک برگشت سرمایه و منابع به عهده سرمایهگذار است. روشهای غیر قرضی همان روش های سرمایهگذاری هستند. در روش سرمایهگذاری تامین کننده منابع مالی (سرمایهگذار) با قبول ریسک ناشی از به کارگیری منابع مالی در فعالیت یا طرح مورد نظر، برگشت اصل و سود منابع سرمایهگذاری شده را از عملکرد اقتصادی طرح انتظار دارد(تیتمن و دیگران[۴۳]، ۲۰۰۹). استفاده از روشهای سرمایهگذاری به چهار صورت زیر انجام میگیرد:
۲-۲-۲۲-۱ سرمایهگذاری مستقیم خارجی
سرمایهگذاری مستقیم خارجی نوعی از سرمایهگذاری خصوصی است که با هدف حفظ کنترل بر سرمایه، حداقل ۱۰ درصد سهام دارای حق رأی را در یک شرکت خارجی به دست آورد. منظور از سرمایهگذاری مستقیم خارجی، مشارکت مستقیم خارجی در سرمایه سهمی (سرمایه ثبت شده) شرکت هدف است. در عمل میتوان سرمایهگذاری مستقیم خارجی را نوعی سرمایهگذاری تعریف کرد که در کشوری به جز کشور مبدأ انجام میشود و هدف از آن کسب منافع پایدار در کشور مقصد است جذب این نوع سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه با هدف جستوجوی منابع، جستوجوی بازار و جستوجوی کارایی میباشد(نجفی، ۱۳۸۵).
۲-۲-۲۳ مزایای سرمایهگذاری مستقیم خارجی
-
-
- افزایش توانمندی نیروی انسانی
-
- عدم نیاز به سپردن تعهد مالی
۲-۲-۲۴ انواع روشهای سرمایهگذاری مستقیم خارجی
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲-۲ کارکردهای اجرایی:
کارکردهای اجرایی مهارت هایی هستند که به ما کمک میکنند تصمیم بگیریم چه نوع فعالیت ها یا اهدافی باید مورد توجه قرار گیرند، کدام یک انتخاب گردند و چگونه فعالیت ها سازماندهی و برنامه ریزی گردند.به طور کلی کارکردهای اجرایی دو نقش برجسته دارند:
اولین نقش شامل استفاده از مهارت های فکری خاص برای انتخاب و دستیابی به اهداف خاص میباشد و نقش دیگر کمک به پیشرفت در حل مسائل است.این کارکردها کمک میکنند تا یک تصور از هدف، مسیر حرکت به سمت هدف و منابع مورد نیاز در طول رسیدن به هدف شناسایی گردند(داوسون، گوایر ، به نقل از میر مهدی، ۱۳۸۶).
نخستین موضع یابی کارکردهای اجرایی بر اساس کارهای لوریا (۱۹۶۶)از نقص در بیمارانی که آسیب در لوب پیشانی شان مشهود بود، بر میگردد. محققان از این تصویر سازی برای اثبات عمل کورتکس پیش پیشانی در طی فعالیت ها بهره بردند.و از آن ها به عنوان کارکردهای اجرایی یاد نمودند.با این همه در مورد مفهوم کارکردهای اجرایی نباید مستقل از موضع یابی کالبد شناسانه ان در لوب پیشانی بحث نمود(ساوتون، ۲۰۰۷).
هرقطعه پیشانی به سه قسمت تقسیم میگردد:
۱-قشر حرکتی
۲-قشر جلوتر از قشر حرکتی که شامل منطقه ی حرکتی ثانویه، قشر پیش حرکتی جانبی، میدان چشمی پیشانی، ناحیه بروکا و بخش عقب تر قشر سینگولا میباشد.
۳- قشر پیش پیشانی
ویژگی شاخص هر سه ناحیه این است که شبکه ی عظیم نواحی حرکتی، ادراکی و لیمبیک مغز را به یکدیگر پیوند میدهند.
این قشر نقش هماهنگ کننده و شاخه اجرایی مغز را بر عهده دارد.فعالیت های قطعه پیشانی شامل فعالیت هایی همچون پیشبینی، استدلال، هدف گذاری، طرح ریزی، سازماندهی زمانی و مکانی رفتار و بازبینی بازخورد میباشد، که غالباً تحت عنوان کارکردهای اجرایی شناخته میشوند همچنین اختلال و بی نظمی در فعالیت های قطعه پیشانی به خصوص با توجه به ارتباط هایش با دستگاه لیمبیک میتواند مستقیماً شخصیت را متاثر کند(گازانیگا و مانگون،۱۹۹۸؛ به نقل از قدیری و همکاران،۱۳۸۵).
تحول کارکردهای اجرایی تابع تحول قشر پیشانی مغز است(استاس و لوین[۲۹]،۲۰۰۲).بنابرین زمانی که رشد کارکردهای اجرایی بررسی می شود باید از خط سیر رسش لوب های پیشانی آگاهی وجود داشته باشد(ساوتون،۲۰۰۷).
۳-۲٫ مؤلفه های کارکردهای اجرایی:
مؤلفه های کارکردهای اجرایی بسیار گسترده اند، لذا تعریف دقیقی از تمام مؤلفه ها وجود ندارد.اما برخی از این تعاریف در ذیل به آن ها اشاره می شود و در آخر مؤلفه های مورد بررسی در این پژوهش به طور مفصل تری مورد بررسی قرار میگیرد:
خودزادی: هدایت سوال های مربوط به اندیشه و قضاوت که مرتبط با معنی و هدف زندگی و منابع نامحدود واقعیت(ارتباط ذهن-جسم، روح ،نفس) است.
خود تعیین گری: برنامه ریزی درازمدت ، بینش نگرانه و تولید هدف. هدایت استفاده از فرایندهای شناختی برای ساختن تصاویری از آینده و برنامه ریزی برای عملکرد در دوره های دراز مدت هدایت بازتاب و واکنش ها با بهبود یا تغییر در رفتار و تفکر برای آینده.
خود تشخیصی : هدایت فرایندهای شناختی که منجر به خودآگاهی، خود واکنشی و خود تحلیلی می شود.
خود تنظیمی: مجموعه ایی از فعالیت های کنترل شده که راهنما و هدایت کننده عملکرد در راستای قلمروهای احساس، ادراک ، هیجان، شناخت و عمل میباشد.
خود فعال سازی(برانگیختگی): آغازگری و افزایش کارکردهای اجرایی اساسی مرتبط با یک حالت آگاهی یافته از ذهن و فائق آمدن بر کرختی و خواب آلودگی است(مک کلوسکی، ۲۰۰۷).
مدیریت زمان: توانایی تخمین اینکه برای یک تکلیف چقدر زمان نیاز است. چگونه باید زمان را صرف یک کار نمود و چگونه زمان را با توجه به محدودیت ها تنظیم نمود.همچنین شامل این نکته است که برای انجام یک تکلیف زمان دارای اهمیت فراوانی است.
بازداری پاسخ: توانایی تفکر قبل از عمل است این مهارت توانایی ارزیابی موقعیت و رفتار را قبل از عمل، اعمال میکند.
خود گردانی اثر: توانایی مدیریت احساسات به منظور دستیابی به اهداف، تکمیل کارها یا کنترل و هدایت رفتار است.
مقاومت مبتنی براهدف: توانایی یا انگیزه انجام یک هدف بدون توجه به سایر نیازها(داوسون و گوایر؛۲۰۰۴،ترجمه میرمهدی،۱۳۸۶).
۱-۳-۲٫استدلال :
تفکر به دو دسته کلی استدلال و تخیل تقسیم بندی می شود که وقتی که فرد با یک تکلیف یا مشکل روبرو می شود، که برای حل آن به یک رشته فعالیت منطقی و مشکل گشایی(حل مسئله) اقدام میکند به استدلال می پردازد.راه حل مستلزم بازسازی تجارب گذشته و عمل کردن بر روی آن ها است تا ارائه ی پاسخ ها بر مبنای عادات. بنابرین استدلال به یک تکلیف با هدف ارائه شده از بیرون وابسته است(ویناکه،۱۹۷۴؛ به نقل از سیف،۱۳۸۶)
استدلال نوعی راهبرد مسئله گشایی، در مرحله عملیات صوری است که طی آن کودک با یک نظریه کلی شامل همه ی عوامل احتمالی آغاز میکند که میتواند بر نتیجه یک مسئله تأثیر بگذارد و فرضیه خاصی را به بار آورد که آن را به طور منظم آزمایش کند(برک،ترجمه سید محمدی ۱۳۸۲).
۲-۳-۲٫ سازماندهی – برنامه ریزی:
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
در مورد سوال دوم باید بیان کرد که اختیار ، نمی تواند به عنوان شرط اعتبار اراده، مطرح گردد. بعبارتی بگونه ای نیست که بگوییم اگر اختیار نباشد، اراده نمی تواند واجد اثر حقوقی شود. در اکراه و اضطرار، فرد در موقعیت الزام و ضرورتی قرار میگیرد که راه گریزی از آن ها نیست. بگونه ای که در اکراه، فرد یا باید تن به درخواست اکراه کننده بدهد و مرتکب جرم گردد یا باید ضرر و زیان ناشی از عدم ارتکاب جرم را تحمل کند. غیر از این دو راه، چاره دیگری ندارد. بنابرین می توان گفت که فاقد اختیار است. همچنین در اضطرار فرد یا باید مرتکب جرم گردد یا تن به ضرری بدهد که در آن موقعیت برای او ایجاد شده است. لذا در این جا هم فرد فاقد اختیار است؛ چرا که چاره دیگری ندارد. ولی آیا این عدم اختیار خللی به اراده وارد میکند. عده ای معتقدند که: «اراده اعم از اختیار و عدم اختیار است. این اراده زمانی صحیح است و منشا اثر حقوقی میگردد که فرد از روی اختیار مرتکب عمل گردد. حال اگر در اثر عواملی مانند اکراه و اضطرار اختیار زائل گردد، اراده نیز فاسد میگردد. لذا نمی تواند منشا اثر حقوقی گردد.»[۱۴۵] ولی در جواب باید گفت که بسیاری از کارهای روزمره ای که انجام میدهیم سنجش سود و زیان از روی آزادی کامل نیست؛ چرا که شرایط و موقعیت هایی گوناگونی که وجود دارد، باعث می شود که فرد نتواند به طور کاملا آزاد به سنجش سود و زیان بپردازد. بنابرین در فعل اکراهی و اضطراری همین که فرد فعلش را تصور کرده و پس از سنجش سود و زیان و برای دفع ضرر، نسبت به انجام فعل رضایت پیدا میکند و تصمیم به ارتکاب جرم میگیرد، یعنی دارای اراده کامل برای ارتکاب جرم است و اختیار نیز که مربوط می شود به توانایی انتخاب طرق و افعال متعددی که اراده میتواند به آن ها تعلق گیرد، تاثیری در آن ندارد. لذا باید گفت که سلب اختیار در اکراه و اضطرار تاثیری در اراده ارتکاب ندارد و رکن روانی مقوم جرم کاملا تحقق پیدا میکند.
فصل سوم
جایگاه اختیار در نظریه عمومی مسئولیت کیفری
همان گونه که بیان کردیم در اکراه، سلب اختیار با تاثیر در رکن مادی فعل مکره، موجب انتساب اثر فعل مجرمانه به اکراه کننده میگردد. لذا جرمی از ناحیه اکراه شونده رخ نمی دهد تا صحبت از مسئولیت کیفری گردد و اختیار به عنوان شرط مسئولیت کیفری، رافع مسئولیت و مجازات گردد. در اضطرار با توجه به این که سبب معمولا حوادث قهری و غیر عدوانی است، فعل از لحاظ مادی منتسب به خود شخص مضطر است ولی از آنجا که اختیار از وی سلب گردیده است، قانونگذار، خود دخالت کرده و فعلی را که در شرایط عادی جرم است، در ماده ۱۵۲ ق.م.ا از ناحیه مضطر مجاز دانسته است. بنابرین اختیار به عنوان شرط مسئولیت کیفری، نمی تواند نقشی در حقوق جزا ایفا کند. متاسفانه با وجود شواهد قانونی زیادی که در فصل قبل بیان کردیم مبنی بر تاثیر سلب اختیار در تحقق جرم، قانونگذار در ماده ۱۴۰ ق.م.ا، صریحا اختیار را شرط مسئولیت کیفری دانسته است.
برای پی بردن به نظر اصلی قانونگذار و این که آیا واقعا همان گونه که در ماده ۱۴۰ ق.م.ا بیان کردهاست، اختیار را جزء شرایط مسئولیت کیفری دانسته است، بایستی به دنبال مواردی در قانون بگردیم که قانونگذار به دلیل سلب اختیار ، فرد را مجرم میداند ولی از مجازات معاف میکند.
بنابرین، در این فصل ابتدا تعاریفی که از مسئولیت کیفری در حقوق جزا وجود دارد، بیان میکنیم و سپس با توجه به همین تعاریف، نقش اختیار در آن ها را مورد نقد و بررسی قرار دهیم. در خلال مباحث، سعی می شود، نظر قانونگذار در ماده ۱۴۰ ق.م.ا، مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
مبحث اول: مفهوم مسئولیت کیفری
اگر ادعا شود که یکی از مباحث بسیار مشکل حقوق جزا همان مسئولیت کیفری است، مسلماً در این ادعا سخنی بگزاف گفته نشده است، زیرا در شرایط فعلی حقوق جزا، لازمه اعمال مجازات به مجرمین، وجود مسئولیت کیفری است. تا زمانی که فردی از جهت قانونی دارای مسئولیت کیفری نباشد، به هیچ وجه، نمیتوان مجازاتی را درباره وی تجویز نمود. لازمه اینکه در مبحث آتی، بتوان نقش اختیار را در جایگاه عمومی مسئولیت کیفری مورد بحث و بررسی قرار داد، این است که ابتدا مسئولیت و ارکان آن را شناخت.
در لغت مسئولیت را به معنای « موظف بودن به انجام دادن امری» و مسئول را به معنای « کسی که فریضه ای بر ذمه دارد که اگر به آن عمل نکند از او باز خواست شود» ترجمه کردهاند.[۱۴۶] در ترمینولوژی حقوق این واژه این گونه تعریف شده است: « مسئولیت (مدنی) : تعهد قانونی شخص در رفع ضرری که به دیگری وارد کردهاست خواه این ضرر ناشی از خود وی باشد یا ناشی از فعالیت او شده باشد… مسئولیت کیفری، مسئولیت مرتکب جرمی از جرایم مصرح در قانون را گویند و شخص مسئول، به یکی از مجازاتهای مقرر در قانون خواهد رسید. »[۱۴۷] البته در مسئولیت مدنی اعمال عادی انسان برای ایجاد ضمان وضعی کافی است ولی بر عکس در مسئولیت کیفری، زمانی می توان فرد را مسئول دانست که از لحاظ روانی بتوان فعل را به وی نسبت داد و او را مسئول عمل خود شناخت.
در حقوق کیفری به طور کلی دو دسته تعریف در مورد مسئولیت کیفری در بین حقوق دانان وجود دارد؛ بگونه ای که عده ای آن را در مفهوم عام تعریف میکنند و عده ای در مفهوم خاص. در میان گروه دوم عده ای مسئولیت کیفری را ناظر به قبل از ارتکاب جرم می دانند و عده ای آن را ناظر به مرحله بعد از ارتکاب جرم می دانند. جهت آشنایی با نظرات این دو گروه، به تبیین هر دو مفهوم پرداخته می شود.
گفتار اول: مسئولیت کیفری در مفهوم عام
مسئولیت کیفری در مفهوم عام خود، در بر گیرنده ی تمام شرایطی است که برای اعمال مجازات لازم است. لذا در مرحله اول باید وقوع جرم محرزگردد و در مرحله بعد دخالت رفتار متهم در جرم ارتکابی معلوم گردد و در مرحله سوم اهلیت جزایی ( رشد و عقل ) متهم در حین ارتکاب جرم محرز گردد و بالاخره محرز گردد که در حال اختیار به ارتکاب جرم دست زده است.
به نظر میرسد که شریعت اسلام مسئولیت را در این معنا به کار برده است. فقهای اسلامی، اصولا موضوع مسئولیت جنایی را، به عنوان موضوعی مستقل و بگونه ای که در حقوق مطرح می شود، مورد بحث و بررسی قرار نداده اند، بلکه با گذر از آن و بر طبق شیوه ای که تا کنون در فقه معمول بوده، مباحث جزایی را در سه بخش حدود، قصاص و دیات مطرح نموده اند، اما با این همه، این امر به معنای فقدان معنا و مفهوم فقهی این اصطلاح نیست؛ زیرا هرچند ظواهر امر نشانگر عدم ارائه تعریف مشخصی از سوی نویسندگان فقهی است، ولی تدقیق و تعمق در منابع فقهی و آثار و تالیفات فقهی موید آن است که وصول به تعریف مشخصی از مسئولیت ممکن خواهد بود.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
مدل مطلوبیت مورد انتظار که یک مدل عقلایی رفتاری است، به وسیله روانشناسان معرفت شناسی مورد چالش قرار گرفته است. آزمایشات و همچنین نظر سنجی ها نشان میدهد که مردم برای تصمیمات ساده خود از روشهایی که مدل عقلایی در اختیار آنان قرار داده است استفاده نمی کنند و بجای بیشینه نمودن مطلوبیت ، مردم اکثرا تاثیرات و نتایج تصمیم را به عنوان چارچوب بر می گزینند. آن ها به ندرت به یک تحقیق همه جانبه و کل گرا دست میزنند.
مردمان عادی، از محاسبات پیچیده برای تصمیم گیری اعتراض می نمایند، زیرا محدودیت های عملکرد ادراک بشری با محاسبات پیچیده ریاضی در ذهن همخوانی ندارد. آیا این محدودیت ها همانهاست که در بحث مدل عقلایی محدود بدانها پرداخته می شود؟ توانایی انسان برای محاسبه و استنتاج محدود است، اما مدل عقلایی محدود به ندرت دقیق و موشکافانه تعریف می شود. وقتی که مدل عقلایی محدود به صورت دقیق و کامل مطرح می شود، شباهت عجیبی با رفتار هنجاری مدل های عقلایی دارد.
وقتی که که بازیگران اجتماعی، در پی پیدا نمودن هزینه هر کدام از فعالیتهای خود هستند، اولین راه حل قابل قبول را میپذیرند. بسیاری از معرفت شناسان، بر این عقیده اند که تئوری مطلوبیت ، هنجاری و تجویزی است. بنابرین، علیرغم آنکه این تئوری ایده آل است، اما به صورت واقعی پروسه تصمیم گیری را بیان نمی نماید. نظریه دیگر، تئوری دورنما به عنوان یک به دیل برای مدلهای عقلایی مطرح گردید. در دوران ما که دوره تخریب گری است، این موضوع در روانشناسی شناختی رایج است که به انتخاب عقلایی حمله شود و بدون تردید با محدودیت های اطلاق پذیر آن موافقت گردد.
معهذا، تئوری مطلوبیت مورد انتظار با چارچوب پذیری مسائل و توسعه و انکشاف راه حل ها تعامل نمی نماید. در همین رابطه، بجای انتخاب راه حل هایی که همه اجزای آن معلوم نیست، اما احتمالا سود آور است، انسانها آن راهی را بر می گزینند که در دسترس است. ( ادیبیسده، ۱۳۷۸ ، ۱۷ – ۲۹).
۲ – ۱۶ – عوامل فرهنگی و اجتماعی در تصمیم گیری
جامعه شناسانی همچون اتزیونی و کولمن این چنین بحث می نمایند که عوامل فرهنگی و اجتماعی، معرف متغیرهای اصلی تصمیم گیری هستند. اتزیونی میگوید که تصمیم تنها یک امر انفرادی نیست (مانند اختیار در برابر جبر) که بتواند مستقل از زمینه خود انجام شود. تصمیم گیری نیاز به توجه نمودن به شرایط فرهنگی داشته و همچنین شناسایی پیامدهای متعددی از قبیل زیر دارد:
الف – عوامل اجتماعی مانند پیمان های مابین دسته ها و گروه ها
ب – سازمان اجتماعی(که در جامعه شناسی کارکردگرایی به ساختار اجتماعی معروف است).
ج – تعهدات اخلاقی و ارزشهای ایدئولوژیک
د – احساسات شخصیت های فردی
اضافه بر این، اتزیونی عقیده دارد که افراد کارکرد های مطلوبیت چندگانه دارند، زیرا اهداف متعدد دارند و این کارکردها با یکدیگر نزدیک نیستند و گاه از حد خود فراتر میروند. برعکس، بازیگران سیاسی در شبکه هایی از افراد که بعضا با هم تداخل دارند و این افراد در اهداف مربوط به این لحظه که برای منظور خاصی در نظر گرفته شده، سهیم هستند، مشارکت دارند. منظور از دستجات، گروههای غیر رسمی هستند که میآیند و در کنار ساختار نهادهای حکومتی نمایان شده و میروند. فاکس و برامفیلد این دستجات را مجموعه ای از افراد مشخص با اهداف چندگانه که به دنبال کنش طرفدار سازمان خود میباشند، مینامند . علیرغم تمامی مطالب فوق، تصمیم گیری در سیاست خارجی به صورت کلی هم در گروه مدلهای عقلایی و هم در گروه روانشناسی شناختی مطرح شده است.
روانشناسان سیاسی گرایش به دو شاخه نمودن و سپس مطالعه نخبگان و یا رفتار سیاسی مردم را دارند. بعبارت دیگر، تمرکز آنان همراه با محدود سازی زاویه دید خود به تنها بازیگران و مذاکره کنندگان در بالاترین سطوح سلسله مراتب سیاسی و یا توجه مکفی بر روی ترسیم طرز تلقی های عامه مردم و خلق و خوی آنان است . مردم شناسان به این اندیشه نگار لقب “انسان بزرگ تاریخ” را دادهاند که در برابر قاعده کلی فرهنگ محوریاست. ( مرتضاییمقدم، ۱۳۸۰ ، ۱۱ – ۱۷ ).
۲ – ۱۷ – تصمیم گیری تدریجی
مجموعه ای از مفاهیم مربوط به اقناع و ارضاء ما را به این رهیافت افزایشی رهنمون میسازد که تصمیم گیری در سازمان در تغییرات کوچک در محدوده سیاست ها و رویه های فعلی محصور است. تأکید، همواره بر تصحیح و یا بهبود سیاست های موجود و کنش هاست. میدان انتخاب های ما خیلی باریک است و منعکس کننده توافق گروه هایی است که در مواضع نفوذ و قدرت قرار دارند. در حقیقت، معیار اقناع کننده برای استراتژی های تصمیم گیری همانا توافق و اجماع است. مدل تصمیم گیری تدریجی بر روی عوامل سیاسی و اجتماعی کمتر متمرکز شده و بیشتر متوجه ترتیب ساختاری فعالیت هایی است که میتواند به راه حل یک مسئله برسد.
این رهیافت همان است که توسط لیندبلوم در مقاله خود به نام “علم کورمال کورمال راه رفتن” در مورد آن بحث نموده است. . برخی از اساتید از این مدل در زبان فارسی به نام مدل تصمیم گیری رویشی نام برده اند. این مدل هم در مورد حکومت صادق است و هم در مورد سازمانهای بزرگ. این موضوع ما را به یک استراتژی مستدل رهنمون میسازد: در زمانی که اجماع برای تغییرات مورد نیاز است و تغییرات نیز نمی تواند بزرگ و کلی باشد، طبیعت تدریجی تغییرات به ما میگوید که، زمانی که ما به دنبال تغییرات اساسی در سیاستگذاری و فعالیت های خود هستیم استفاده از این استراتژی مناسب نیست . این فرمول که توافق معادل با کیفیت است در جوامع دمکراتیک از جذابیت خاصی برخوردار است.
گاهی اوقات تحت شرایطی، رفتار تصمیم گیرنده کاملا عکس آن چیزی است که مدل لیندبلوم پیشبینی میکند. گاه تصمیم گیرنده قدم به راهی گذارده که بریدن و برگشت از آن بسیار دشوار است، حتی موقعی که همه چیز، چنین حکم کند. اتزیونی از یک مدل تصمیم گیری به نام تصمیم گیری متواضع یاد میکند که در تاریخ سابقه دار است. او روش تدریجی را روشی میداند که بر روی تغییرات جزئی متمرکز شده و اذعان میدارد که بشر از داشتن همه اطلاعات در هر مورد بهتر است ناامید باشد. در عوض مناسب است که هر مقدار که از اطلاعات قابل دسترس بود را به کار بریم. درست مانند پزشکان که هیچگاه خود را همواره متعهد به اولین تشخیص خود درمورد بیماری مریض نمی دانند، بلکه با بهره گرفتن از روش سعی و خطا، به بیمار پیشنهاد میکنند که مقدار x از دارو را در y روز بخورد و اگر افاقه نکرد، دارو را به مقدار z تغییر دهد. مدیران میتوانند از همین راه در تصمیم سازی های خود استفاده کرده و تطابق خود با محیط را افزایش دهند . (مرتضاییمقدم، ۱۳۸۰ ،۱۱ – ۱۷).
۲ – ۱۸ – تصمیم گیری در بحران
مفهوم کلی بحران اشاره به وضعیتی است که در اثر بروز یک حادثه غیر مترقبه دگرگون می شود. این حادثه ممکن است یک رویداد بالقوه یا بالفعل باشد. توجه به بحران به عنوان یک متغیر وضعی که احتمال یک تصمیم معین را افزایش میدهد، بی شباهت به مدل آشنای روانشناسی تحریک-واکنش نیست. بحران به عنوان یک عامل محرک عمل میکند و تصمیمات متخذه واکنش یا پاسخ در مقابل تحریک هستند. تعریف بحران در مدل تحریک-واکنش به کیفیت رفتار و سلوک تصمیم گیرندگان، یعنی درک و احساساتشان از علائم محرکه و واکنش آنان در مقابل تحریک انجام شده مربوط می شود. در این چارچوب، بحران عبارت است از وضعیتی که:
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
چگونگی گذراندن دوران تحصیل در چرخه رشد در گرایش به اعتیاد افراد به مواد مخدر مؤثر است ؟
یافته های مربوط به به این سوال پژوهش نگرش منفی نسبت به مدرسه و خودآگاهی تحصیلی و شغلی ضعیف و عدم علاقه به فعالیت های مدرسه با یافته های شاه نظری (۱۳۹۰) ، فودرگیل(۲۰۰۸) همسو است.
نگرش منفی نسبت به مدرسه : مدرسه دومین سازمان اجتماعی است کهمی تواند در سازندگی شخصیت افراد سهم بسزایی داشته باشد. آگاهی مربیان نسبت به اصول بهداشتی باعث می شود که کودکان در کلاس تشویق شوند و مشکلات روزمره خود را حل کنند ولی اگر این امر مهم صورت نپذیرد نگرش منفی نسبت به درس و معلم در دانش آموز شکل میگیرد. که میتوانند سبب ترک تحصیل و زمینه رفتن به سمت اعتیاد و بزه را فراهم کندخودآگاهی تحصیلی و شغلی ضعیف و دانش آموزی که احساس تعلق به مدرسه نداشته باشد و درمورد مهارت های تحصیل خود تردید داشته باشد به احتمال بیشتری به سوی گروههای منحرف و مصرف کننده مواد روی می آورد نداشتن هدف برنامه ریزی و خودآگاهی تحصیلی مخصوصاً در دوران دبیرستان برای انتخاب رشته تحصیلی عامل مهمی برای جداشدن فرد از مدرسه و محیط آن است.
- آیا بیماری های دوران کودکی در چرخه رشد در گرایش افراد به مواد مؤثر است؟
یافته های مربوط به این سوال پژوهش افسردگی و اضطراب ۱۰۰درصد و ۹۳درصد خشم وبیش فعالی با یافته های هاهسی(۲۰۰۲) ، انوری(۱۳۸۶) ، کوپر(۱۹۹۵) ، کالسیدی(۱۹۹۹) ، شریفی(۱۳۷۹) همسویی دارد.
افسردگی و اضطراب : توالی اختلالات مصرف مواد به عنوان یک توالی رشدی اینگونه توصیف شده است که ابتدا بیش فعالی در اوایل کودکی شکل میگیرد که پس از این اختلال در اوایل نوجوانی اختلال اضطرابی بوقوع می پیوندد و در اواخر نوجوانی اختلال مصرف مواد شروع می شود که در پی آن افسردگی یا اختلال دوقطبی در اوایل بزرگسالی شکل میگیرد. اختلال افسردگی و اضطراب در بیشتر افرادی که اعتیاد داشته اند به کرات گزارش شده است که این مسئله خود نیز سبب شکست تحصیلی و اجتماعی نیز میگیرد.
- آیا روابط با دوستان در چرخه رشد در گرایش افارد به مواد مخدر مؤثر است ؟
یافته های این سوال پژوهش (معاشرت با دوستان مصرف کننده و وجود مهارت های ارتباطی و هیجانی رشد نیافته با تحقیقات علوی (۱۳۸۹) ، داوری (۱۳۸۱) ، ستوده (۱۳۸۸) ، ماری کوتیز(۲۰۰۳) ، چایونگ لی (۲۰۰۲) ، امونال (۲۰۱۲) ، کریولوا(۲۰۰۸) ، گراهام (۲۰۰۸) همسویی دارد.
معاشرت با دوستان مصرف کننده : عضویت در گروه همسالان برای نخستین بار کودکان را در فرایندی قرار میدهد که بیشترین میزان جامعه بزرگ به صورت ناخود آگاه و بدون هر گونه طرح نسنجیده ای در آن انجام می پذیرد.گروه همسالان برخلاف خانواده و مدرسه بر محور منافع و علایق اعضاء قرار دارد. اعضای این گروه میتوانند به جستجوی روابط و موضوع هایی باشند که در خانواده و مدرسه با تحریم مواجه است .
مهارتهای ارتباطی و هیجانی رشد نیافته : معمولاً کودکانی که زود از والدین خود جدا میشوند و جذب گروه دوستان میشوند به دلیل شکل گرفتن کامل ارزش ها و مهارت به تشویق ، فشار ، دوستان هم سال و عدم مهارت برای نه گفتن به مصرف مواد روی می آورند. گروه هم سالان از طریق پاداش یا انتقاد و یا تحریم در قبال همنوایی یا ناهمنوایی اعضاء با هنجارهای گروه تاثیر بسیار نیرومندی را بر رفتار و شخصیت اجتماعی آن اعمال میکنند.
-
- . Levinthal, C.F. ↑
-
- .A.j.gindi ↑
-
- .Glantz ↑
-
- .Havkinez ↑
-
- .kandal ↑
-
- .chaoyang li ↑
-
- .A.Leschied ↑
-
- .Loeber ↑
-
- .Vashell & farrington ↑
-
- .Lacourse ↑
-
- .Risk factor ↑
-
- .Markwitz,L ↑
-
- .warr,M ↑
-
- .Bartollas ↑
-
- .Dembo ↑
-
- .Haney & Zimbardo.P.G ↑
-
- .Emmanuel ↑
-
- .Kirillova ↑
-
- .Shiffman ↑
-
- .Geraham ↑
-
- .Fothergill ↑
-
- .Bonestin ↑
-
- .Hahesy ↑
-
- .Vesev ↑
-
- .Cooper ↑
-
- . Cassidy J, Shaver PR ↑
-
- .E,Stormshak ↑
-
- .M,jedrze ↑
-
- .Foster, S. L. & Robin, A. L. ↑
-
- . Gottlieb, D., & Chafetz, J. S. ↑
-
- . McGillicuddy,N.B. ↑
-
- . Tilson, E. ↑
-
- .Chassin ↑
-
- .Kaplan & sadock ↑
-
- .Hamer & sanderson ↑
-
- .Sachman ↑
-
- .Gedrezi ↑
-
- .Rogular ↑
-
- .Stayton ↑
-
- .Sarafino,ED ↑
-
- .pluwb,S ↑
-
- .Pur,L ↑
-
- .West,R ↑
-
- .Subkowski,P ↑
-
- .Gurol,D ↑
-
- .Ramos,s ↑
-
- .Thombs,D ↑
-
- .Mckellar,j,llgen,M,moos,moos ↑
-
- .Sonmez,n ↑
-
- .Kaar,k ↑
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
از این منظر، تربیت اخلاقی چیزی فراتر از تأدیب و تشکیل عادتی است که تأثیرش با گذر زمان کاهش مییابد.
به طور کلی، همان گونه که مکتب اخلاقی کانت[۱] بر عقل عملی تکیه دارد و نقطه اوج اخلاق انسانی را در اخلاق خود پیرو جستجو میکند، برای تربیت اخلاقی نیز خواهان استقلال متربی است و محور و نقطه تمرکز تربیت را در قوه شناختی او منحصر میسازد.
در این میان گام اصلی برای تربیت اخلاقی، تشکیل منش و شخصیت کودک با سه ویژگی فرمان پذیری، صداقت (موافقت و همرنگی فرد با خویشتن) و قابلیت اجتماعی است تا برای اطاعت از قوانین خود وجودش عقل عملی آمادگی یابد. شکل تکامل یافته تربیت کانتی را می توان در نظریه «رشد شناختی» ژان پیاژه[۲] (۱۸۹۶-۱۹۸۰م)و کلبرگ[۳] (۱۹۲۷-۱۹۸۷) جستجو کرد.
پس نقطه قوت این رویکرد در توجه به نیت و اراده و شأن نسانی است (دراز، ۱۳۸۹، ص۶۱).
ولی با این وجود، از برخی انتقادات جدی بر آن نمی توان چشم پوشید زیرا:
۱- این سلوک در نقطه اوج خود به «خود پیروی» پسنده کرده و از پرواز در آفاق بسیار والاتر همچون «خداپیروی» فرومانده است(باقری، ۱۳۷۷،ص۲۱۳).
۲- نقطه تمرکز این مکتب بر تربیت قوه شناختی کودک استوار و تربیت در آن، امری یک بعدی است. در حالی که عواطف و احساسات و عوامل محیطی، نقش مهمی در شکل گیری رفتار اخلاقی دارند که از غفلت از آن ها در تربیت، نتایجی جبران ناپذیر دارد.
۳- صرف وظیفه پذیر گشتن متربی در برابر عقل عملی برای رساندن او به اوج قله انسانی خویش کافی نیست. زیرا چه ضمانتی دارد حکم عقل با وهم در نیامیخته باشد(درّاز، ۱۳۸۹، ص۱۱۰).
۴- افراط در تفکر انتزاعی و نادیده انگاشتن پیامد افعال موجب می شود فرد از موقعیتهای عینی زندگی که ظرف خارجی تحقق افعال اخلاقی اند، غافل شود و رشته پیوند اخلاق و واقعیت از هم بگسلد(درّاز، ۱۳۸۹، ص۱۰۸).
۵- نادیده انگاشتن راهکارهای مهمی همچون الگوپذیری تزکیه نفس و غیره در مسیر تربیت اخلاقی، چالش برانگیز و مشکل ساز است؛ زیرا با وجود قوای سرکش نفس، راهکار تعلیم و ارتقای قوه شناختی برای تربیت اخلاقی کفایت نمی کند(باقری، ۱۳۷۷، صص۲۰۸-۲۰۳).
پس با توجه به برخورداری از برخی مزایا، مثل مکتب فضیلت گرایی نواقص و کاستی های بسیار دارد و ارائه الگو تربیتی برتر عاجزاست.
رویکرد منفعت گرایی به تربیت اخلاقی
اگر بخواهیم از چگونگی رویکرد منفعت گرایی به تربیت اخلاقی جویا باشیم، بایسته است بسیاری از مکاتب تربیتی رایج در جوامع بشری معاصر را موضوع گفتار قرار دهیم. از جمله این مکاتب:
الف) پراگماتیسم[۴]
یکی از برجسته ترین این مکاتب، مکتب «براگماتیسم» یا «منفعت گروی» عملی است. ویلیام جمیر[۵](۱۸۴۲-۱۹۱۰م) که از پیروان «میل» و نیز از مؤسسان این مکتب به شمار می رود «پراگماتیسم» را مکتبی منفعت گرا میداند که با رویگردانی از فرضیات و قواعد ثابت عقلی و نیز حقایق ماوراء طبیعی، معیار صحت و ارزشمندی یک گزاره را صرفاً در سودمندی و کارآمدی آن در متن واقع، جستجو میکند و با توجه به تغییرات مدام شرایط در جهان خارج نسبیت ارزشها را می پذیرد.
و در همین راستا جان دیویی دیگر پرچمدار پراگماتیسم که منفعت فرد و جامعه را منطبق و متحد با یکدیگر می بیند. صراحتاً طبیعت و غرائز آدمی را مبنا قرار میدهد و ارزش را امری منطبق با نیازها و مقتضیات واقعیت تعریف میکند. اخلاق در نگاه او اخلاق اجتماعی است و در متن حیات مادی و زمینی پدید میآید(کاپلستون، ۱۳۷۰،ص ۴۰۴).
از همین رو، برای تربیت اخلاقی متربی، باید بر عامل تفکر و تجربه تکیه کرد، به بیان جان دیویی[۶]، نظام تربیتی باید صرفاً در پی بهبود زندگی این جهان آدمی در متن جامعه باشد، نه این که خوشی زندگی پس از مرگ را به وی انتظار بنشیند(مایر، ۱۳۵۰، ص۴۶۸).
ب) داروینیسم اخلاقی
یکی دیگر از مکاتبی که مبنای تربیت اخلاقی خویش را در منفعت گرایی قرار داده، «داروینیسم اخلاقی» یا «اخلاق تکامی» است. این مکتب گونه ای از اخلاق عملی است که مشی طبیعت را الگو قرار میدهد و وقایع جهان خارج را کماکم مجسم قلمداد میکند.
هربرت اسپنسر[۷] (۱۸۲۰-۱۹۰۳م) موسس این مکتب است، از منظر وی، انسان حیوانی متکامل، اخلاق انسانی، تداعی گر رفتار حیوانی تکامل یافته در طی قرون متمادی است(کاپلستون،۱۳۷۰، ص۱۵۸).
شاخصه های یک حیات انسانی- ارزشی از منظر اسپسنر عبارتند از: ۱- سلامت جسمی ۲- توانایی در برآوردن نیازهای روزمره زندگی ۳- ازدواج و سیکل خانواده ۴- جامعه پذیر، البته با تکیه بر فردیت با خوشبختی در عرصه جامعه است (کردان، ۱۳۸۷، ص۱۸۵).
ساختن زمینه برای نیل به جهات دنیوی است و تنها متوجه اهداف زندگی مادی بشر و در پی آماده ساختن او برای زندگی توام تربیت اخلاقی اسپسر مفهومی جز سازگار ساختن انسان با جهان صنعتی و ماشینی امروز نخواهد داشت.
مکتب تربیتی اسپنسر با چالش مواجه شد و مورد نقد بسیار قرار گرفت.
ج) رفتارگرایی
دو مکتب پیش در امتداد خویش به مکتب رفتار گرایی اسکینر[۸] (۱۹۰۴-۱۹۹۰م). منتهی شدند وی رفتارهای انسان را به دو بخش تقسیم کرد:
الف) رفتار بازتابی: مراد از این گونه رفتار، رفتاری است که کاملاً تحت تأثیر کنترل محیط رخ میدهد و پاسخی مستقیم بدان محسوب می شود(اسکینر، ۱۳۷۰، ص۴۷).
ب) رفتار کنشگر: این بخش از رفتار، رفتاری را حکایت میکند که با پیامهایش کنترل می شود و بر محیط عمل میکند تا پیامدی حاصل نماید. درصورتی که رفتار کنشگری از انسان سر بزند و پیامد مطلوبی در پی دانسته باشد، احتمال انجام مجدد رفتار را افزایش مییابد به تعبیر دیگر محرکهای پیامد، سبب شکل دهی و حفظ این نوع رفتار میشوند.
این دیدگاه موجب شد وی برای تربیت اخلاقی متربی بر اصل «محرک و پاسخ» و عوامل تقویت کننده محیطی تکیه کند. از این منظر، اگر مثلاً فردی، رفتاری نیکو انجام دهد، باید طی برنامه زمانی خاص و منظمی، از طریق ارائه تقویت کننده مثبت (عنصر وادارنده) و یا حذف تقویت کننده منفی (عنصر آزارنده) حس منفعت طلبی او را به کار گرفت و احتمال بروز دوباره آن رفتار را افزایش داد.
نیز اگر رفتاری ناشایست از فرد سرزند، باید با شیوه هایی چون مغفول گذاشتن و تقویت نکردن آن وندر تاباً تنبیه مانع بروز دوباره آن گردید(لیبرت، ۱۳۷۵، صص۷۸-۷۵).
پس این نحوه از تربیت اخلاقی که شکل تکامل یافته دو مکتب تربیتی پیشین است. و انتقادات و ایراداتی بر این مکتب ومکاتبی نظیر آن عبارتند از:
-
- بنیان نهادن مبنای تربیتی خویش بر نظریه اثبات نشده تکامل.
-
- یکسان انگاری انسان و حیوان و تعمیم دادن راهکارهای تربیت حیوان به عرصه تربیت انسان.
-
- نادیده انگاشتن جامعیت وجودی و سرمایه های معنوی انسان و منحصر ساختن ابعاد وجودی او در منفعت گروی شخصی.
-
- باز ماندن از تربیت افرادی که در افق ایمانی و فارغ از منیت شخصی به فضایل روی می آورند.
-
- تکیه بیش از حد بر نقش تقویت کننده های اجتماعی در تربیت اخلاقی، در حالی که چه بسا آن ها از ارزش حیات اخلاقی انسان بکاهند.
-
- افراط در نقش محیط و غفلت از انگیزه ها و عوامل درونی .
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نمونه ای از این مقررات را میتوان در ماده ۲۰ کنوانسیون فساد در ارتباط با دارا شدن غیر عادلانه مورد توجه قرار داد که هدف اصلی از این ماده جلوگیری از افزایش چشمگیر دارایی های مقامات عمومی است زمانی که ایشان نمی توانند به صورت معقول و در ارتباط با درآمد قانونی خود این افزایش را توضیح دهند. این موضوع اختیاری و اتخاذ آن منوط به نظر دولتها است. اساساً در برخی از دولتها به دلیل تعارض با قانون اساسی به ویژه فرض بیگناهی، جرم انگاری دارا شدن غیر عادلانه امکان پذیر نیست، لیکن اگر مورد استفاده قرار گیرد، ابزار بسیار قدرتمندی را برای مبارزه با فساد در اختیار دولتها قرار میدهد.
مقررات دیگر کنوانسیون که در مواد ۳۴ و ۳۵ کنوانسیون مقابله با فساد تصریح شده، استفاده از تدابیر غیر کیفری را به منظور جبران خسارات ناشی از فساد مورد حمایت قرار میدهد.
تدابیر دیگری موجود در فصل سوم کنوانسیون مقابله فساد، شبیه به تدابیری است که از سوی کنوانسیون ۱۹۸۸ ملل متحد در خصوص مبارزه با دادوستد غیر قانونی مواد مخدر و روانگردان و کنوانسیون ۲۰۰۰ ملل متحد در خصوص مبارزه با جرم سازمان یافته فرا ملی پیشبینی شده بود. این موارد مربوط است به جرایم ممانعت از اجرای عدالت(ماده ۲۵) و پولشویی(ماده ۲۳) و همچنین مربوط است به برقراری صلاحیت تعقیب(ماده ۴۲)، ضبط، توقیف و مصادره عواید و دیگر اموال(ماده ۳۱)، حمایت از شهود، کارشناسان و قربانیان(مواد ۳۱ و ۳۲)، تدابیر مرتبط با تحقیقات و تعقیب(مواد ۳۶ تا ۴۱) و الزامات مربوط به مسئولیت مدنی، کیفری و یا اداری اشخاص حقوقی(ماده ۲۶).
۴-تدابیر مربوط به همکاریهای بین المللی (فصل چهارم، مواد ۴۳ تا ۴۹)
فصل چهارم کنوانسیون فساد دربردارنده تدابیری عام در ارتباط با همکاریهای بین المللی است لیکن مقررات خاص همکاریهای بینالمللی نیز در جای جای کنوانسیون از جمله در ارتباط با بازگرداندن اموال(مواد ۵۴ تا ۵۶) و معاضدتهای فنی(مواد ۶۰ تا ۶۲) وجود دارد. موضوع اصلی در فصل چهارم همان است که در اسناد قبلی نیز مورد اشاره قرار گرفته بود، به عبارت دیگر مربوط است به استرداد مجرمین، معاضدت قضایی متقابل و در اشکال غیر رسمیتر، همکاری در طول تحقیقات و فعالیتهای مربوط به اجرای قانون.
در این کنوانسیون البته الزامات مربوط به همکاری بین المللی در ارتباط با محدوده و یا مجموعه جرایمی که باید این همکاریها نسبت به آنها انجام گردد، توسعه داشته است. مشکلات متعددی در ارتباط با فساد وجود داشت که بسیاری از دولتها با آن دست به گریبان بودند و به همین دلیل در پیشنهادهای کتبی خود در خصوص مفاد کنوانسیون، این دولتها خواستار جرم انگاری آنها بودند. در مقابل موضوعات بسیاری نیز وجود داشت که تمامی دولتها امکان جرم انگاری نسبت به آنها را نداشته و بر همین اساس، کمیته اختصاصی جرم انگاری نسبت به آنها را اختیاری اعلام کرد.
نمایندگان بر این عقیده بودند که با توجه به محدودیتهایی که قانون اساسی و دیگر قوانین بنیادین ایجاد می نماید، این احتمال وجود دارد که یک دولت نتواند مصادیق خاصی از فساد را جرم انگاری نماید لیکن همین نمایندگان بر این موضوع نیز اصرار داشتند که این دولتها باید با دیگر دولتها که قصد جرم انگاری آنها را دارند، همکاری نمایند. این در واقع سازشی بود که میان دولتها ایجاد شد تا بتوان موانع حاصل در اثر لزوم جرم انگاری مضاعف (Dual Criminality) در دو کشور برای همکاری را برطرف نماید.
این سازش در اصول متعددی خود را نمایان ساخته است. در کنوانسیون مقابله با فساد مقرر شده است که اگر قانون دولت مورد درخواست اجازه چنین امری را صادر کرده باشد، استرداد بدون جرم انگاری مضاعف امکان پذیر است.(ماده۴۴)(۲) معاضدت قضایی متقابل ممکن است در فقدان جرم انگاری مضاعف مردود اعلام گردد، لیکن اگر درخواست معاضدت مستلزم انجام اقدامات قهرآمیز نباشد و با بنیانهای حقوقی دولت مورد درخواست مخالفتی نداشته باشد، میتوان بدون جرم انگاری مضاعف، به معاضدت مبادرت ورزد.(ماده ۴۶) (۹)
در همین ارتباط اگر قانون کشوری لزوم جرم انگاری مضاعف را برای همکاری بین المللی مقرر کرده باشد، صرف جرم انگاری نسبت به رفتار هدف برای تحقق این همکاری کفایت می کند حتی اگر این جرم در این کشورها، در دو دسته متفاوت از جرایم طبقه بندی شوند.(ماده ۴۳) (۲) مقررات متعددی مربوط به بازگرداندن اموال(مواد ۳۴، ۳۵ و ۵۳)، به گونه ای تنظیم شده که حتی اگر دولتی نسبت به رفتاری جرم انگاری نکرده باشد می تواند دادخواست حقوقی بازگرداندن اموال را مورد رسیدگی قرار دهد، در همین ارتباط کنوانسیون دولتها را به معاضدت به یکدیگر در امور مدنی همانگونه که در موضوعات کیفری همکاری مینمایند، تشویق کردهاست.(ماده ۴۳)(۱)
۵-بازگرداندن اموال (فصل پنجم، مواد ۵۱ تا ۵۹)
همانگونه که ذکر شد توسعه مبنای حقوقی همکاری در بازگرداندن اموال ناشی از فساد و یا مرتبط با فساد یکی از مهمترین نگرانیهای دولتهای در حال توسعه بود و در تلاش بودند تا تدابیری را در کنوانسیون وارد نمایند که بر اساس آن، این دسته از دولتها بتوانند اموالی را که از سوی رهبران سابق و یا مقامات عالی رتبه مفسد آنها به کشورهای دیگر به ویژه کشورهای توسعه یافته منتقل شده است را باز گردانند.
برای کمک به نمایندگان، کارگروهی متشکل از کارشناسان موضوعات فنی مربوط به بازگرداندن اموال، در کنار دومین جلسه کمیته اختصاصی برگذار و توصیه هایی نمود و تمامی موضوعات مبتلابه به طور ممتد در طول رسیدگیهای کمیته اختصاصی مورد بحث قرار گرفت.
عموماً کشورها برای مبارزه با فساد معیارها و فروضی را برای تشخیص مالکیت بر اموال مقرر و متعاقباً اموالی که باید بازگردانده شود، معین مینمایند. از طرف دیگر این کشورها، نگران دو موضوع عمده در ارتباط با این معیارها و فروض میباشند: اول، مطابقت آنها با الزامات بنیادین حقوق بشری و دوم، اعمال حمایتهای مندرج در قانون دادرسی کیفری در ارتباط ضبط، توقیف و مصادره این اموال از نقطه نظر عملی باید تلاشهایی برای تسهیل هرچه بیشتر بازگرداندن اموال به عمل آید و در عین حال حمایتهای بنیادین نیز تقویت و اجرا گردد.
قابل ذکر است که علاوه بر این نگرانیها، ملاحظاتی نیز در مورد همپوشانی و یا تعارض تعهدات ناشی از بازگرداندن اموال و تعهدات مربوط به مبارزه با پولشویی در این کنوانسیون و یا کنوانسیونهای دیگر وجود دارد. این بر عهده قانونگذار داخلی است تا به بهترین نحو در عین رعایت تعهدات بین المللی خود و توفیق در مبارزه با فساد بتواند نگرانیهای موجود را نیز مرتفع نماید.
مقررات مربوط به بازگرداندن اموال در کنوانسیون فساد با این بیان آغاز میگردد که بازگرداندن اموال یک اصل اساسی(ماده ۵۱) این کنوانسیون است. لیکن با توجه به اسناد مقدماتی، این بیان دارای اثرات حقوقی بیشتر از آنچه که مقررات خاص مربوط به بازگرداندن اموال، در دیگر مواد کنوانسیون مقرر داشته اند، نیست.
به موجب مقررات ماهوی مربوطه، مجموعه ای از سازوکارها در خصوص روند کیفری و یا حقوقی بازگرداندن اموال که به وسیله آنها اموال ردیابی، توقیف، ضبط، مصادره و یا بازگردانده می شود، مقرر شده است.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[شنبه 1401-09-19] [ 11:04:00 ب.ظ ]
|
|
فصل دوّم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق
مقدمه
یادگیری سازمانی چیزی فراتر از مجموع توان یادگیری افراد است، یعنی سازمان توانایی یادگیری خود را با خروج افراد سازمان از دست میدهد. یادگیری سازمانی به مفهوم یادگیری افراد و گروههای درون سازمان و سازمان یادگیرنده به معنی یادگیری سازمان به عنوان سیستمی کلی است (رهنورد،۱۳۷۸،ص۲۴). به عبارت دیگر باید گفت سازمان یادگیرنده حاصل یادگیری سازمانی است. سازمان یادگیرنده را نوعی از سازمان میدانند که یادگیری اعضای خود را به گونهای فراهم میآورد که نتایج ارزشمندی را نظیر نوآوری، کارایی، هم سوئی بهتر با محیط و مزیت رقابتی پایدار به ارمغان آورد. در این بخش سعی بر این است که ادبیات نظری یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده مورد بررسی قرار گیرد. تاریخچه، مفاهیم، تعاریف، رویکردها و … در ابتدا مورد بحث قرار میگیرند. سپس تحقیقات و مطالعات داخلی و خارجی در رابطه با موضوع بیان می شود.
۲-۱- یادگیری
یاد گرفتن به معنای تقویت دانایی، به کمک تجربه است که از پیگیری امور به دست میآید. یادگیری به طور مداوم در طی زمان و در مسیر زندگی واقعی به دست میآید و کنترل آن تقریبا دشوار است اما به واسطه این یادگیری، دانشی پایدار تولید شده و فرد یادگیرنده این توانایی را مییابد که هنگام برخورد با موقعیتهای مختلف، رفتاری اثربخش داشته باشد. همه سازمانها یاد می گیرند، به این معنا که با پیرامون خود سازگاری یافته و راه های درست مواجهه با تغییرات محیطی را می آموزند، منتهی برخی سازمانها سریعتر و اثربخشتر یاد میگیرند. آنچه که موجب اثربخشی بیشتر سازمانهای یادگیرنده میشود، پیادهسازی فرایند مدیریت دانش در این سازمانهاست. سنگه چهار عنصر اصلی یادگیری را به شرح زیر تعریف میکند:
۱ـ اقدام[۱]: انجام یک وظیفه یا کار در قالب چهارچوب موارد مشابه تجربه شده.
۲ـ تأمل[۲]: مشاهده اعمال و افکار خود و کالبدشکافی کارهای انجامشده.
۳ـ ارتباط[۳]: خلق ایده هایی برای اقدام و ساماندهی آن ها در قالبهای جدید.
۴ـ تصمیم[۴]: تهیه و تدوین رویه و رویکردی برای اقدام
یادگیری وسیلهای است که نه تنها از طریق آن به کسب مهارت و دانش پرداخته می شود بلکه ارزشها و نگرشها و واکنشهای هیجانی نیز به دست می آید. یادگیری ریشه در علم روانشناسی دارد.
روانشناسان دو نوع تعریف از یادگیری دارندکه دو مفهوم مشترک، ولی کاملاً متفاوت میباشند:
۱- رفتارگرایانه[۵]: یادگیری عبارت است از یک تغییر نسبتاً با دوام(دائمی) در رفتار که در نتیجه تمرین و تجربه حاصل می شود.
۲- شناختگرایانه[۶]: یادگیری عبارت است از یک تغییر نسبتاً بادوام (دائمی) در ارتباطات (پیوندهای) ذهنی[۷] که در اثر تجربه صورت میگیرد.
هر دو تعریف در این وجه مشترکند که تغییر را به تجربه[۸] نسبت می دهند. دیدگاه رفتارگرا بر ارتباط میان محرکها و پاسخهای قابل مشاهده تأکید دارد. دیدگاه شناختی بر نقش فرآیندهای ذهنی مربوط به یادگیری اصرار میورزد. اطلاع از اصول و نظریات رفتارگرایی و شناختگرایی می تواند یادگیری سازمانی را تسریع بخشد. یادگیری فرآیندی مادامالعمر است، یادگیری قلب تغییر و تحول و فعالیتهای بهره وری است. یادگیری به معنای تقویت دانایی به کمک تجربه است که از پیگیری امور به دست می آید و فرد یادگیرنده این توانایی را مییابد که هنگام برخورد با موقعیتهای مختلف رفتاری اثربخش داشته باشد. (سبحانینژاد، ۱۳۸۵، ص ۵۰)
۲-۲- نظریات یادگیری
نظریات مختلفی درباره یادگیری توسط نظریه پردازان ارائه شده که که مهمترین آن ها در ذیل به طور مختصر توضیح داده می شود.
۲-۲-۱- نظریات رفتاری یادگیری
پاولف ، واتسون[۹]و اسکینر از جمله نضریه پردازان رفتار گرا در یادگیری هستند . به طور کلی آن ها به رفتار و نتایج قابل مشاهده به عنوان محصول یادگیری توجه دارند. از این رو به نقش پاداش و تنبیه در ظهور رفتار مورد نظر به عنوان نتیجه یادگیری فرد بسیار تأکید دارند . فرایند شکل گیری یادگیری در این نظریات از طریق مجاورت بین محرک اصلی و محرک خنثی میباشد .(شرطی کردن) به عنوان مثال پاولف یاد آور می شود که بعد از چندین بار تلفیق صدای زنگ (محرک خنثی) با نشان دادن تکه گوشت (محرک اصلی، غیر شرطی) مشاهده کردکه سگ با شنیدن صدای زنگ نیز ترشح بزاق نشان میدهد. بر خلاف روش پاولف ، اسکینر معتقد است که نتایج مطلوب یا نامطلوب رفتار تعیین کننده تکرار یا به عبارتی یادگیری میباشد. به نظر او تشویق یا تنبیه بعد از انجام رفتاری، تعیین کننده تکرار و یادگیری خواهد بود. علارغم تفاوت در زمان ارائه محرکات جهت یادگیری ، نکته قابل توجه دیدگاه مکانیکی و سطحی آن ها به موضوع پیچیده یادگیری در انسان میباشد. هر چند محرکات بیرونی در یادگیریی نقش بسزایی دارند اما نمی توانند کل پدیده یادگیری در انسان را تبیین کنند. (رسته مقدم،۱۳۸۴،ص۱۷).
۲-۲-۲- نظریات شناختی یادگیری
در نظریه های شناختی بیشتر به فرایندهای شناختی توجه می شود. از جمله این فرایندها می توان به ادراک امور، سازمان دادن اطلاعات ، تجزیه و تحلیل اطلاعات ، کسب دانش، درک معنی وایجاد انتظارات اشاره کرد.هیچ یک از این فرایندها به طور مستقیم قابل مشاهده نیستندزیرا به باور روانشناسان شناختی یادگیری در نتیجه تغییر در ساخت شناختی افراد حاصل می شودبه طوری که یادگیرنده در نتیجه یادگیری در ذهن ذهن یا حافظه خود یک ساخت شناختی تشکیل می دهدکه در آن اطلاعات مربوط به رویدادهای مختلف نگهداری می شوندو سازمان مییابند. لذا از دیدگاه روانشناسان شناختی یادگیری ایجادتغییر در رفتار اشکار نیست بلکه ایجاد تغییر در ساخت شناختی و فرایند های ذهنی است.(سیف ،۱۳۸۰،ص۲۵۸). در زیر به طور مختصر به توضیح مهمترین نظریه های شناختی خواهیم پرداخت:
۲-۲-۳- نظریه یادگیری گشتالت
نظریه گشتالت را سردسته نظریه های شناختی یادگیری می توان به حساب آورد. بر خلاف روانشناسان مکتب رفتارگرایی که برای مطالعه پدیدههای پیچیده روانشناختی آن ها را به اجزای ساده تجزیه میکردند. روانشناسان مکتب گشتالت توجهشان بیشتر به کل پدیده متمرکز است. به اعتقاد آن ها ، اندیشههای انسان از ادراکات کلی معنادار تشکیل مییابد ، نه از مجموعه هایی از تصاویر ذهنی جزیی که از راه تداعی به یکدیگر مرتبط میشوند.لذا از آنجا که پدیدههای ادراکی جنبه کلی دارند، یادگیری را باید با توجه به این کل نگری مورد مطالعه قرار داد. از جمله قوانین یادگیری در این نظریه، می توان به قانون طرح گرایی[۱۰]قانون شباهت،قانون مجاورت[۱۱]،قانون بستن یا تکمیل[۱۲]، قانون ادامه خوب [۱۳]، قانون سادگی و قانون شکل و زمینه[۱۴] اشاره کرد.(سیف،۱۳۸۰ص۲۵۹)
۲-۲-۴- نظریه یادگیری شناختی اجتماعی
یکی دیگر از نظریات مهم روانشناسی یادگیری که هم جنبه رفتاری دارد وهم جنبه شناختی ، نظریه شناختی اجتماعی یا نظریۀ یاد گیری مشاهده ای است. واضع آن البرت بندورا است. (سیف،۱۳۸۰،ص ۲۸۱). به اعتقاد بندورا نظریه یادگیری اجتماعی با فراتر رفتن از هر دو نظریه رفتاری و شناختی، یادگیری را ناشی از الگو قرار دادن رفتارهای دیگران میداند. به طوری که افراد بااستفاده از مشاهدات برای جمع آوری اطلاعات ،از رفتار دیگران تقلید میکنند چنانچه رفتار یادگرفته شده نتایج مثبتی به دنبال داشت آن رفتار تکرار می شود و درغیر این صورت تکرار نخواهد شد.
۲-۳- انواع یادگیری
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
امّا در یک تقسیم بندی دیگر عقل را به نظری و عملی تقسیم بندی میکنند . عقل نظری نیرویی ادراکی است که انسان با آن هست ها و نیست ها را ادراک میکند و به تعبیر دیگربه شناخت روشمند هستی ها می پردازد ، در مقابل عقل عملی که شناخت روشمند کلی نسبت به ارزش هاست و احکام تجویزی صادر میکند و به سخن دیگر نیروی ادراکی است که انسان با آن باید ها و نباید ها را ادراک می کند ( جوادی آملی ، ۱۳۸۷) .
۲-۳- مفهوم عاطفه
دانشمندان اوّلین گام در هر فعالیت علمی را تعریف دقیق مفاهیم و اصطلاحاتی دانسته اند که قرار است به صورت کتبی یا شفاهی در یک مبحث علمی به کار گرفته شود ، زیرا استفاده از یک واژه کلیدی بدون توافق بر سر معنا و مقصود آن و مخاطب قرار دادن دیگران ، موجب سوءتفاهم و برداشت هایی خواهد شد که احتمالاً مقصود گوینده نبوده است . به نظر میرسد این مشکل در حوزه های علوم تربیتی و روانشناسی محسوس تر از سایر حوزه ها ست ، چون تمام یا بسیاری از فرایندهای تربیتی و روانی انسان ، عینی و قابل اشاره خارجی نبوده و در واقع تجربه ای درونی است . از این رو ، هر کس آن را همان گونه تعبیر میکند که یافته است . اینجا است که تعریف مفاهیم در این میان از اولویت بیشتری برخوردار می شود . در حالی که در پدیدههای فیزیکی و مشهود ، این مشکل به حداقل میرسد .
اکنون به قصد تجزیه و تحلیل مفهوم عاطفه به بررسی مفاهیم لغوی و اصطلاحی واژه های : انفعال ، احساس ، عاطفه و هیجان از دیدگاه های مختلف می پردازیم .
با وجود اینکه هیجان ، احساس ، انفعال ، با عاطفه مترادف میباشد و با اینکه هم معنی و معادل هم هستند ، معهذا تفاوت هایی با هم دارند . عاطفه مؤنث عاطف است به کسر (طا) به معنای مایل ، برگردانده و مهربانی کننده و مهربانی ،و همچنین به معنی مهر و علاقه و خویش و قرابت میباشد .
۲-۳-۱- معنای اصطلاحی عاطفه
موقعی که انفعال ( لذّت و الم ) تحت تأثیر عناصر و عوامل مختلف قرار گرفته به شکل حالتی مرکب در میآید و به شخص یا چیز معینی مربوط و معطوف می شود ، در این صورت آن را عاطفه میگویند . به
عبارت دیگر هر گاه دو یا چند ادراک با هم وجود یافته و هر کدام زنگ انفعالی خاصی داشته باشند . عاطفه یک حالت هیجانی سازمان یافته از انفعالات مختلف همراه با اندیشه فرد میباشد و نسبت به هیجانات پایاتر میباشد . معمولاً در روان شناسی کلاسیک عاطفه و هیجان اغلب به طور متداول و هم معنی به کار می رود ، این در حالی است که خلق و خو را به خاطر داشتن حالتی نافذتر و پایاتر از دو حالت قبل جداگانه به کار میبرند . یعنی مثلاً ممکن است خلق کسی در یک روز بخصوص بالا باشد ، لکن حالاتی از افسوس ، غم ، خشم ، نگرانی ، ترس ، شادی و غیره به طور گذرا در زمینه این خلق بالا مشاهده شود ( یار محمدیان ، ۱۳۷۱ ، ص۸۵) .
« هیجان » در فرهنگ نوین عبارت از نوعی برانگیختگی و جوش و خروش ، اضطراب و آشفتگی ، برافروختن و غضب و انگیزش تحریک شده میباشد . “انفعال ” که یک لغت عربی است عبارت است از اثر چیزی را پذیرفتن یا از امری یا چیزی متأثر شدن . انفعال نفسانی معادل همان هیجان میباشد . یعنی جوش و خروش ، تکان روحی ، تحریک ، اثر پذیری ازیک محرک خارجی ،خشمگین شدن و از جا در رفتن و متحول شدن را انفعال میگویند . از دیدگاه غزالی انفعال نوعی گسیختگی است که در رفتار آدمی پدید میآید . انفعالات شدید مثل خنده و گریه ی شدید انفعالاتی هستند که ما میتوانیم فقدان کلی سیطره ی عقل و اثر ضعیف خود آگاهی و کمبود شدید اراده را از خلال اینگونه انفعالات کشف کنیم ( عثمان عبدالکریم ، ترجمه حجتی ، ۱۳۶۶، ص۱۴۱).غزالی انفعال را به دو صورت شدید ( هیجانات ) و آرام ( عواطف) دسته بندی کردهاست و آن را در رشته محرک ها و انگیزه های رفتار معرفی میکند ( همان). در حالی که “احساس” به معنی همدردی کردن و شعور و فهم به کار می رود . آدم حساس ، یعنی صاحب شعور و عقل و احساسات و آدم فاقد احساس ، یعنی کسی که بی عاطفه است . پس احساس نوعی دقّت و حساسیت است که توأم با عاطفه و دریافتن و درک و شعور درونی میباشد ( معین ، ۱۳۸۱ ، ص ۱۴۹ ).
در مجموع از تحلیل واژه های فوق می توان به این نتیجه رسید که :
اوّلا ًهیجان ، انفعال ، احساس و عاطفه به طور کلی بعد روانی و سلامت انسان یا عدم سلامت روانی انسان هستند ، و محرک رفتارهای احساسی و انفعالی او میباشند . ثانیاًً با اینکه هم معنی هستند لیکن تفاوت
های رتبه ای دارند ، که درجه پایین آن واکنش های هیجانی و انفعالی است . آن گاه بیداری رفتارهای احساسی ، دریافت های شهودی و درک تجربیات عاطفی در رتبه بعدی قرار میگیرد و در رتبه نهایی تحقق استعدادهای عاطفی و روانی فرد است که دیگر هیچ گونه مفهوم مخرب و منفی از آن برداشت نمی شود ، بلکه بر عکس محل رشد عواطف عالیه است که حتّی وقتی که خشمگین می شود ، خشم او بجا و در جهت مطلوب است و خوشحالی او به خاطر احقاق حق و مطابق با قسط به همدیگر میرسند . همچنین می توان این مطلب را برداشت نمود که در واکنش های هیجانی و انفعالی میزان آگاهی در شناخت و یادگیری کمتر دخالت دارد و در عوض غرایز و تمایلات و واکنش های ارثی ، جسمانی و فیزیولوژیک به صورت قوی در رفتار فرد عمل میکند . برعکس در رفتارهای عاطفی یک حالت منظم و آرام ، بادوام ، متعادل و سازمان یافته می توان مشاهده نمود ، که بیشتر متکی بر بعد آگاهی و تجربه و شناخت فرد است . در رفتارهای عاطفی بیشتر جنبههای مثبت و سازنده نمود پیدا میکند ( یار محمّدیان ، ۱۳۷۱ ، ص۱۱) .
عاطفه با چنین برداشتی عبارت است از روی آوری وجدانی به موضوع معینی که از طریق آگاهی ها و یادگیری صورت میگیرد . از دید گاه تربیت اسلامی غرایز نیروهایی هستند که ، گرایش به خود حیوانی یا خود مجازی را تأمین میکنند ، و عواطف گرایش به دیگر خواهی و خود واقعی انسان را تأمین میکنند و زمینه ای برای شکوفایی مکارم اخلاقی و محاسن اخلاقی هستند . اصول اخلاقی ، زمینه ساز رشد عواطف عالیه و کنترل کننده غرایز و خلق وخوی میباشد ، یعنی اصول اخلاقی و خلق و خوی حسنه با عواطف انسانی پیوندی عمیق و دو طرفه دارند ، یعنی هم اصول اخلاقی پایه رشد عواطف عالیه هستند و هم عواطف رشد یافته مبنای کسب مکارم و محاسن والای اخلاقی میباشد ( همان ، صص۱۲-۱۱)
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۲- دسته دوم از این توجیهات، قائل به تفکیک عملی ربا میان دو نوع ربای مصرفی و تولیدی هستند و ادعا می کنند: ربای محرم از نظر اسلام ربای مصرفی است ولی ربای تولیدی یک امر عقلایی است و نمیتوان حرمت آن را ثابت کرد. یعنی در صورتی که افراد برای نیازهای مصرفی خود اقدام به قرض کنند، اخذ بهره از آن قرض، ربا محسوب شده و حرام است، استدلالی که در این رابطه می شود نوعاً بـه ایـن صورت است که علت حرمت ربا ظلم می باشد یعنی در ربـای مصرفی ظلم وجود دارد زیـرا مصرف کننده بر حسب احتیاج روزمره خود مبادرت به قرض می کند که در این صورت اخذ بهره از آن ها بیعدالتی است؛ اما در صورتی که برای تولید مبادرت به قرض نمایند، پرداخت چند درصد بهره به مقرض، منع شرعی ندارد و در صورت اخذ بهره، ظلمی متوجه آن ها نشده لذا اخذ بهره از وامهای تولیدی اشکال شرعی ندارد و اصولاً در زمان جاهلیت آنچه به عنوان ربا موجود بوده، در خصوص قرضهای مصرفی بوده است که در اینصورت چنین بهرهای تخصصاً از موضوع ربا خارج می باشد. یکی از چهرههای شناخته شده این دیدگاه، دوالیبی است که در یک کنفرانس اسلامی آن را مطرح نمود؛[۳۳] همچنین در مورد غیرظالمانه بودن ربای تولیدی و سرمایهای یکی از صاحب نظران اظهار میدارد: نه تنها این نوع اخذ بهره، ظلم محسوب نمی شود حتی میتواند برای قرض گیرنده منبع درآمدی نیز محسوب گردد و حتی تصریح می کند که بهره اخذ شده در واقع سهم سرمایه از مقدار سود حاصل شده می باشد.[۳۴]
استاد مطهری نیز به این دو نوع قرض (مصرفی و تولیدی) اشاره می کند و برای هریک مؤیداتی ذکر می کند و میگوید: « باید توجه داشت که گاهی قرض گیرنده برای مصارف زندگی خویش محتاج به قرض است. در این قسم است که قرض ربوی، کمر مدیون را میشکند و قرضالحسنه مصداق تراحم و اصطناع معروف است. گاهی مقترض احتیاجی به قرض ندارد، جز این که برای توسعه فعالیتهای اقتصادی قرض می گیرد. ما قسم اول را قرض مصرفی و قسم دوم را قرض تولیدی مینامیم. اکنون ببینیم حرمت ربا اختصاص به قرضهای مصرفی دارد و یا شامل قرضهای تولیدی هم می شود؟ آنچه که احتمال اول را تأیید می کند (یعنی اختصاص حرمت به قرض مصرفی) چند چیز است: اول این که در قرآن ربا در مقابل صدقه قرار داده شده است «یمحق الله الربوا و یدبی الصدقات»،[۳۵] همچنین در روایات مسأله تعطف (حفظ عواطف) و تراحم (ترحم بر ضعفا) و اصطناع (انجام کار نیک) معروف به عنوان علت تحریم ربا مطرح است و واضح است که این علت اختصاص به قرض مصرفی دارد.
دوم این که اگر ملاک حرمت ربا اصل اقتصادی عقیم بودن پول بود لازم بود که ربا در غیر پول جایز باشد و حال آن که تحریم ربا در اسلام شامل پول و غیر پول می شود. این خود دلیل است که ملاک تحریم همان حفظ اصل اصطناع معروف است.[۳۶] قابل ذکر است که ایشان در بررسی نهایی جنبه تعمیم ربا (به تولید و مصرف) را تقویت نموده است.
۳- توجیه دیگر در مورد جبران کاهش ارزش پول به خاطر تورم می باشد به این صورت که چون در طول زمان و به خاطر افزایش قیمتها، ارزش پول کاسته می شود لذا قرض گیرنده جهت جبران ارزش کاسته شده پول میتواند مبلغی به قرض دهنده بدهد و این اشکال شرعی ندارد، بنابرین حداقل توجیه برای مشروع دانستن اخذ بهره (فائده) از پول قرض گرفته شده، تورم و افزایش قیمتها می باشد. از دیگر صاحب نظران اقتصاد اسلامی، آقای محمد شوقی الفنجری می باشد که نسبت به توجیه بهره و فائده پول قرض گرفته شده تأکید بسیاری داشته است.[۳۷]
در این میان قابل ذکر است که حتی برخی از مراجع، مسأله مذکور را به بحث مهریه زنان نیز تعمیم داده اند به این صورت که اگر زنی بخواهد پس از گذشت چند سال از زمان عقد، مهریهاش را بگیرد، شوهرش باید با توجه به کاهش ارزش پول نسبت به زمان عقد، رضایت وی را جلب کند و این نظر به صورت تلویحی به ما میفهماند که زن میتواند مابه التفاوت تورم مهریه را از شوهرش طلب کند.
علاوه بر این نقطه نظرها، توجیهات مشابهی در ارتباط با مشروع دانستن درجاتی از نرخ بهره پول از ناحیه دیگر صاحب نظران نیز موجود است و چون از نظر تجزیه و تحلیل در مجموعه مباحث فوق الذکر میگنجند و به نحوی بازگشت آن ها به یکی از موارد ذکر شده خواهد بود از ذکر آنان صرف نظر می کنیم؛ در ادامه به بحث و بررسی حیله های ربا می پردازیم که اهمیت ویژه ای دارند زیرا چنانچه قائل به پذیرش حیله های ربا به صورت کلی شویم در حقیقت راه رباخواری را باز گذارده ایم.
۱- درمواردی حیله ربا به عنوان راهی برای فرار از ربا، اقدامی است با ظاهر شرعی که شخص را به همان هدف اصلی که دریافت زیاده است نائل میسازد؛ به عبارت دیگر حیله به کار بستن، از راه هایی است که اگرچه ظواهر قواعد شرعی در آن رعایت شده اما با روح آن قواعد، مخالف است.[۳۸] حیله ممکن است به گونه ای باشد که منجر به خروج موضوعی شود و با غرض قانونگذار نیز در تعارض نباشد، مثل این که شخص مجرد برای استفاده از قانون جدیدی که تسهیلات خاص برای نظام وظیفه اشخاص متأهل ایجاد کرده اقدام به ازدواج نماید، در اینجا شخص از حکم قبلی خروج موضوعی یافته بدون آن که با غرض مقنن مخالفت ورزیده باشد.
۲- گاهی نیز حیله برای دور زدن مقصود مقنن و هدف موردنظر شارع است. به طور کلی می توان گفت حیله های فرار از ربا اقسام متعددی دارد که همه آن ها یکسان نیست، بعضی از آن ها جایز و برخی دیگر ممنوع و نادرست میباشند مانند: حیله هایی که قصد جدی در آن وجود ندارد همچون ضمیمه کردن یک قوطی کبریت به وام یا فروختن آن به صدها برابر قیمت که مشروع نیست.[۳۹]
۳- حیله هایی که بر فرض وجود قصد جدی در آن، عقلایی نمی باشند و عُقلا آن را عملی سفیهانه می دانند، همچون قسم پیشین باطل میباشند.
۴- در حیله هایی که قصد جدی در آن متصور است و سِفهی در آن نیز نمی باشد، چنانچه محتوی و فلسفه حرمت ربا در آن کاملاً موجودباشد، عمل انجام شده، کاملاً باطل است زیرا این حیله، فلسفه تحریم ربا را از بین نبرده است.
۵- در برخی موارد حیله جنبه عقلایی دارد و صورت سازی نیست مانند دو معامله مستقل که هیچ ارتباطی باهم ندارند. این نوع اقدامات جایز میباشد و در واقع حیله به معنای منفی آن نیست بلکه نوعی چاره جویی است.[۴۰] مثال این مورد میتواند حالتی باشد که شخصی مالی را از شخصی به نسیه می خرد و به دیگری با قیمت کمتر به صورت نقد می فروشد، در این حالت دو معامله مستقل رخ داده و شُبه ربا وجود ندارد؛ اما اگر همان کالا به فروشنده به نقد فروخته شود بیع العینه[۴۱] و حیله ای برای دور زدن رباست که از مصادیق مورد سوم بوده و علی الاصول پذیرفتنی نمی باشد.[۴۲]
مبحث دوم- جایگاه نظام بانکی
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۳-۶- روش نمونه گیری و حجم نمونه
معمولأ انجام هر پژوهشی،”هزینه” و “زمان” بر است؛ به همین دلیل در پژوهش های بزرگ،امکان بررسی افراد(جمعیت)، جامعه(سازمان) به صورت سرشماری وجود ندارد؛ لذا پژوهشگران با توجه به چنین واقعیتی می کوشند با شیوه های نمونه گیری،داده هایی را از نمونه درباره جامعه به دست آورند و در نهایت به تعمیم این اطلاعات، درباره جامعه اصلی قضاوت نمایند. پژوهشگر باید با توجه به ویژگی های روش تحقیق، ماهیت داده ها، نوع ابزار گرداوری آن ها و ساختار جامعه آماری، نمونه ای را که بیانگر کیفیت و کمیت (معرف)جامعه باشد؛ انتخاب کند(خاکی،۱۳۹۱، ۱۳۸)
زمانی که پژوهشگر افراد با ویژگی های خاص را با این فرض پیدا میکند که این ویژگی های متفاوت به طور سیستماتیک در کل جمعیت توزیع شده است و براین اساس “سهمی”درست ومناسب از افراد را بر می گزیند که نشان دهنده تغییرات ویژگی ها بوده و در نهایت به یک نمونه نمایانگر ختم می شود از نمونه گیری سهمیه ای استفاده کردهاست (خاکی ،۱۳۹۱، ۲۲۲).
در این تحقیق، با بهره گرفتن از روش حذفی سیستماتیک، شرکت های واجد شرایط از بین جامعه آماری انتخاب شده اند. لازمه انتخاب شرکت ها، احراز شرایط زیر میباشد:
-
- شرکت ها باید از سال ۸۱ در بورس پذیرفته شده باشند و سهام آن ها تا پایان سال ۹۲ در بورس معامله شده باشند .
-
- پایان سال مالی این شرکت ها باید پایان اسفند ماه هر سال بوده و شرکت نباید در فاصله سال های مورد بررسی، تغییر سال مالی داشته باشد.
- جزء شرکت های سرمایه گذاریی و واسطه گری مالی نباشد.
نمونه مورد بررسی۶۰ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد؛ که به روش سهمیه ای انتخاب شده اند.
۳-۷-متغیرهای تحقیق و نحوه محاسبه آن ها:
۳-۷-۱-تعریف نظری:
۳-۷-۱-۱-تامین مالی و سرمایه گذاری:
سیاست های تامین مالی و سرمایه گذاری در شرکت های خصوصی، به روش های داخلی و خارجی انجام می شود .
۱-روش های تامین مالی داخلی :
سود انباشته یک منبع داخلی میباشد که برای تامین نیاز های مالی در شرکت ها استفاده می شود؛ همچنین بعضی شرکت ها با صدور سهام جدید اقدام به تامین سرمایه می نمایند که در این روش دیگر نباید به باز پرداخت اصل و بهره وام، بیاندیشند . روش دیگر تامین مالی داخلی، بالا بردن وجوه نقد حاصل از فعالیت های عملیاتی و فروش دارایی های شرکت میباشد.
۲-روش های تامین مالی خارجی :
این منابع در برگیرنده وجوه تحصیل شده شرکت از منابع خارج از شرکت و یا از طریق بازار های مالی مانند انتشار اوراق مشارکت و انواع استقراض از بانک ها و مؤسسات اعتباری میباشد. شامل استفاده از اعتبار تجاری، بدهی های کوتاه مدت و بدهی های بلند مدت.(کردستانی و نجفی،۱۳۸۹، ۷۶).
۳-۷-۱-۲-چرخه های تجاری :
ادوار تجاری، نوعی نوسانات با قاعده ی منظم، در فعالیت های کلان اقتصادی کشورها است که عمدتاًً در بنگاه های تجاری سازماندهی می شود؛ یک چرخه با یک دوره رونق اقتصادی که همزمان در فعالیت های متعدد اقتصادی رخ میدهد شروع، و به دوره رکود و انقباض منتهی می شود این سلسله تغییرات بارها و بارها تکرار میشوند؛ ولی حالت منظم و دوره ای ندارند. به عبارتی مدت زمان ادوار تجاری ممکن است از یک سال تا ده الی دوازده سال متغیر باشد . این چرخه ها قابل تقسیم به چرخه های کوتاه تر نیست.(هادیان و هاشم پور،۱۳۸۲، ۹۶-۹۵).
۳-۷-۲-تعریف عملیاتی:
هر تحقیقی دارای تعدادی متغیر مستقل و وابسته میباشد؛ درپژوهش حاضر متغیرها به صورت زیر میباشد.
متغیرهای وابسته؛ جمع بدهی ها (TD)، بدهی کوتاه مدت (SD)،بدهی بلند مدت(LD)،اعتبار تجاری(TC)،سرمایه گذاری خالص(NEI)،بدهی خالص(ND) ، سرمایه گذاری در دارایی های ثابت (INV) و سود سهام میباشد.
لازم به توضیح است که اعتبار تجاری خالص و ذخایر نقدی نیز جزء متغیرهای تامین مالی تلقی شده است؛ اما به واسطه بی معنا بودن متغیرها در هنگام آزمون های آماری، از مدل حذف شده اند.
متغیرهای مستقل؛ چرخه تجاری (BC)،رشد فروش(GT) ،عملکرد (ROA) میباشد
۳-۷-۲-۱-متغیرهای وابسته:
بدهی کل(Total Term Debt)
این متغیر در پژوهش های داخلی وخارجی بسیاری مورد استفاده قرار گرفته است.از جمله ارمرود(۲۰۱۳)،منگ و همکاران(۲۰۱۳)،ابزری و همکاران(۱۳۸۶)،ملانظری و همکاران (۱۳۸۸)،دسینه و هکاران(۱۳۸۸)،مرادزاده مرد(۱۳۸۸)وعرب صالحی واخلاقی(۱۳۹۰)مطالعاتی را بر روی این متغیر انجام دادهاند.
در این تحقیق بدهی کل از تقسیم جمع بدهی کوتاه مدت،بدهی بلندمدت واعتبار تجاری، برکل دارایی ها به دست میآید.
بدهی کل = (بدهی کوتاه مدت + بدهی بلند مدت + اعتبار تجاری ) / کل دارایی ها
بدهی کوتاه مدت (Short Term Debt)
یکی از اجزاء تشکیل دهنده بدهی کل در پژوهش ارمرود(۲۰۱۳) میباشد و در این تحقیق نیز از تقسیم تسهیلات مالی جاری دریافتنی، بر کل دارایی ها به دست میآید.
بدهی کوتاه مدت = تسهیلات مالی جاری دریافتنی/ کل دارایی
بدهی بلند مدت(Long Term Debt)
یکی از اجزاء تشکیل دهنده بدهی کل در پژوهش ارمرود(۲۰۱۳) میباشد و در این تحقیق نیز از تقسیم بدهی های غیر جاری، بر کل دارایی ها به دست میآید.
بدهی بلند مدت = بدهی غیر جاری / کل دارایی
اعتبار تجاری(Trade Credit )
یکی از اجزاء تشکیل دهنده بدهی کل در پژوهش ارمرود(۲۰۱۳) میباشد و در این تحقیق نیز از تقسیم حساب ها و اسناد پرداختنی تجاری، بر کل دارایی ها به دست میآید.
اعتبار تجاری = حساب ها و اسناد پرداختنی تجاری / کل دارایی
سرمایه خالص(Net Equity Issue)
سرمایه خالص در پژوهش های داخلی وخارجی زیادی مورد استفاده قرار گرفته است شامل ، ارمرود(۲۰۱۳)،کریسوستومو(۲۰۱۳)،دورندز(۲۰۰۳)،ابزری و همکاران(۱۳۸۶) ،ملانظری و همکاران (۱۳۸۸) ،دسینه و همکاران (۱۳۸۸) ،مرادزاده مرد(۱۳۸۸)وکردستانی ونجف زاده(۱۳۸۹) مطالعاتی بر روی این متغیر انجام دادهاند.
در این تحقیق سرمایه خالص یا حقوق صاحبان سهام ،از تقسیم تغییرات در سرمایه صادره طی دوره بر سرمایه اول دوره به دست میآید.
سرمایه گذاری خالص = (سرمایه صادره پایان دوره – سرمایه صادره اول دوره)/ سرمایه صادره اول دوره
بدهی خالص (Net Debt)
بدهی خالص،یکی از متغیرهای شناسایی روش های تامین مالی در پژوهش ارمرود(۲۰۱۳) میباشد و در این تحقیق نیز از تقسیم تغییرات در جمع بدهی بلند مدت و کوتاه مدت، برجمع بدهی بلند مدت و کوتاه مدت اول دوره به دست میآید.
بدهی خالص = (جمع بدهی بلند مدت و کوتاه مدت پایان دوره – جمع بدهی بلند مدت و کوتاه مدت اول دوره)/ جمع بدهی بلند مدت و کوتاه مدت اول دوره
سرمایه گذاری در دارایی های ثابت (Investment In Fixed Assets)
این متغیر در پژوهش های داخلی وخارجی زیادی مورد استفاده قرار گرفته، از جمله ارمرود(۲۰۱۳)، ابزری و همکاران(۱۳۸۶)ودسینه و همکاران(۱۳۸۸) بررسی هایی را بر روی این متغیر انجام دادهاند.
سرمایه گذاری در دارایی های ثابت در این تحقیق از تقسیم تغییرات در دارایی های مشهود، بر کل دارایی ها به دست میآید.
سرمایه گذاری در دارایی های ثابت = (دارایی های ثابت پایان دوره – دارایی های ثابت اول دوره)/
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[جمعه 1401-09-18] [ 09:01:00 ب.ظ ]
|
|
۱۰- ،۱۳۸۹، در پژوهشی با عنوان: اندازه گیری فساد مالی در ایران با بهره گرفتن از منطق فازی (رویکرد اقتصادی) معتقد است: فساد پدیدهای پیچیده، چند بعدی و دارای علل و آثار چندگانه است و دامنه آن از یک عمل فردی (مانند رشوه) تا یک سوء عمل فراگیر که تمام ارکان نظام سیاسی و اقتصادی را در برمیگیرد، گسترده است. به رغم پیچیدگی، دشواری و حساسیت سروکار یافتن با این عارضه، در سالهای اخیر مطالعات گسترده ای در اندازه گیری فساد، بیان علل ارتکاب چنین فعالیت مجرمانه و ارائه راهکارهای بازدارنده از سوی مجامع بینالمللی انجام شده است. این مقاله با بهره گرفتن از منطق فازی، ضمن بیان چگونگی مدل سازی روابط اقتصادی، الگوریتم جدیدی برای سنجش فساد در ایران معرفی می کند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد با فرض آنکه حجم اقتصاد زیرزمینی و شاخص واقعی دستمزد مهمترین عوامل اقتصادی پدیده فساد باشند. روند شاخص فازی فساد ایران در فاصله سالهای ۴۳ تا ۴۸ با شاخص عددی حدود ۰٫۷ بیشترین مقدار را داشته که طی دوره (۵۳- ۱۳۴۸) کاهش یافته است. در فاصله سالهای (۵۸-۱۳۵۳) و همچنین از سال ۷۳ به بعد روند صعودی است. بعد از انقلاب اسلامی و در دوران جنگ تحمیلی شاخص عددی از پایداری نسبی برخوردار بوده و بین ۰٫۳ تا ۰٫۵ نوسان داشته است. بعد از جنگ تحمیلی نیز روند افزایشی شاخص فازی فساد مشاهده می شود.
۱۱- ،۱۳۷۹ در پژوهشی با عنوان: بررسی علل اقتصادی فساد مالی در ایران معتقد است: بین متغیرهای اقتصادی و فساد مالی روابط متقابلی وجود دارد. از یک طرف فساد مالی بر رشد و سرمایهگذاری خصوصی اثر منفی میگذارد و از طرف دیگر متغیرهایی همچون بودجه دولت ، تسهیلات اعطایی بانکها و … بر فساد مالی تاثیر مستقیم دارند. در این تحقیق پس از مروری بر ادبیات موضوع، متغیرها و الگوهای تحقیق تعریف شده است . سپس با بهره گرفتن از نرمافزار TSP7 الگوهای اقتصادسنجی برای بررسی تاثیر متغیرهای اقتصادی بر فساد مالی در ۲۸ استان کشور (در سال ۱۳۷۷) برآورد گردیده است . توزیع فساد مالی در استانهای کشور و رتبهبندی استانها بر اساس شاخص های تعریف شده از فساد مالی نیز مورد توجه تحقیق قرار گرفته است . یافته های این تحقیق نشان میدهد که در سال ۱۳۷۷ استان تهران با دارا بودن ۲۵/۷۵ درصد بیشترین و استان کهگیلویه و بویراحمد با دارا بودن ۰/۵۳ درصد کمترین تعداد پرونده فساد مالی را داشتهاند. همچنین بر اساس شاخص نهایی این تحقیق استان گیلان دارای بیشترین و استان سیستان و بلوچستان دارای کمترین فساد مالی بودهاند. در بررسی الگوهای اقتصادسنجی تحقیقی، متغیرهای شهرنشینی، تعداد واحدهای صنعتی، تسهیلات اعطایی بانکها و بودجه استان بر فساد مالی اثر مستقیم و تعداد کارکنان دولت اثر منفی داشته است . اما نرخ تورم بر فساد مالی اثر معناداری نداشته است.
۱۲- ،۱۳۸۴، در پژوهشی با عنوان: استراتژی مبارزه با فساد: آیا فنّاوری اطلاعات فساد اداری را کاهش میدهد؟! معتقد است: فساد اداری، پدیدهای جهان شمول است که نظام اداری هر کشور کم و بیش به آن دچار است. بنابرین، مدیریت دولتی برای مدیریت فساد به ابزارهای مختلفی متوسل شده و اندیشمندان، دیدگاه های مختلفی برای مدیریت فساد ارائه کردهاند. یکی از این دیدگاه ها «دیدگاه زندان تمامدید» است که بر اساس آن، فنّاوری اطلاعات، کلید اصلی و توانساز کنترل فساد تصور میشود . در این مقاله با ارائه چند مثال به نقد این دیدگاه پرداخته، استدلال میشود که فنّاوری اطلاعات نه تنها اثر قابل ملاحظهای بر مدیریت فساد ندارد، بلکه در برخی موارد خود فرصتهای جدیدی را برای فساد ایجاد میکند. بنابرین برای استفاده از فنّاوری اطلاعات به عنوان ابزاری برای مبارزه با فساد باید به عوامل دیگری توجه کرد.
۱۳- ،۱۳۸۹،در پژوهشی با عنوان: بررسی جنایات سازمان یافته فراملی در کنوانسیون پالرمو (اکتبر ۲۰۰۰) و الحاقیههای آن معتقد است: منظور از جنایات سازمان یافته نوع خاصّی از بزهکاری است که توسط گروه های منسجمی از افراد بزهکار در یک دوره زمانی ارتکاب مییابد و عمدتاًً منظور از ارتکاب آن ها تحصیل منافع مالی است. اینگونه جرائم امروزه به دلایل مختلف رشد فزایندهای پیدا کردهاند و در واقع به یکی از تهدیدات مهّم علیه اکثر جوامع تبدیل شدهاند. همکاری افراد مختلف در یک عمل مجرمانه و نقش رهبران گروه های بزهکاری در هدایت این اعمال، ترتیبات سنتّی حقوق جزا در اثبات مسئولیت کیفری اعضاء و بویژه رهبران گروه و اعمال مجازاتهای لازم نسبت به آن ها، ایشان را تا حدودی ناتوان میسازد. بررسی یک سری عوامل مهم در این پدیده حائز اهمیت است، یکی از سؤالات قابل بررسی و پژوهش به منظور فهم بهتر این پدیده این است که بپرسیم اصولاً منظور از جنایات سازمان یافته فرا ملّی چه نوع جنایاتی میباشد؟ و عناصر تشکیل دهنده این جنایات چه مواردی میباشند؟ در قوانین کشورهای مختلف به گونههای متفاتی با اینگونه از جرائم و جنایاتها برخورد شده است ولی در این میان کنوانسیون پالرمو(اکتبر سال ۲۰۰۰) در زمینه مبارزه با جنایات سازمان یافته منبع مهّم ومناسبی را در اختیار کشورها قرار میدهد تا نسبت به وضع مقررات وترتیبات لازم برای مبارزه با اینگونه جرائم اقدام نمایند. از این رو مطرح کردن موضوعاتی نظیر صلاحیت دادگاه های کیفری و رسیدگی به جنایات سازمان یافته در کنوانسیون پالرمو و مطالعه آن اهمیّت بسزایی دارد، از سوی دیگر مقایسه مفاد این کنوانسیون با مقرراّت و ترتیبات موجود در قوانین جزای ایران که مرتبط با جرم سازمان یافته و ترتیبات شبیه به آن میباشد به خوبی میتواند نقاط قوّت و نیز نقاط ضعف حقوق جزای ایران را در این زمینه نشان دهد، در اینجا است که معاضدت قضایی در امر جزایی مطرح میشود و این که به چه کیفیتی در این کنوانسیون مطرح شده است، و از سوی دیگر تمامی این عوامل زمینه را برای اصلاح مقررات و یا وضع مقررات جدید آماده میکند. کلید واژه ها: بزهکاری، جرم فراملی،جنایات سازمان یافته، گروههای سازمان یافته فراملی، مسئولیت کیفری است.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
فصل چهارم- تبیین اختلافات مالیاتی و بررسی مراجع صلاحیتدار در حل و فصل آن
به طور معمول اختلافات مالیاتی از تبعات و عواقب تشخیص و مطالبه مالیات است و چنین به نظر میرسد که این اختلافات قبل از هر چیز برآیند عملکرد مأمورین مالیاتی در سازمان تشخیص باشد؛ البته باید اذعان نمود که ضعف عملکرد سازمان در بخش تشخیص خود معلول عواملی از قبیل سستی بنیان های مطالعاتی و تحقیقاتی، کمبود یا نبود داده های پایه ای در بخش های مختلف اقتصادی، آشفتگی در نظام بازار، نظام اداری ناکارآمد و فیزیک اداری فرسوده میباشد؛ رشد بی برنامه و لجام گسیخته شهرها و عدم وجود کاداسترهای شهری و مالی مزید بر علت بوده و نتیجه همه این ها ناکارآمدی و ضعف سازمان تشخیص را در پی داشته است؛ در اینجا ذکر این نکته ضروری است که «منظور از تشخیص مالیات محاسبه و تعیین مبلغ مالیات است که مؤدی می بایست بپردازد و از طریق نرخ قانونی است که میزان مالیات مشخص می شود این مرحله بسیار مهم و حائز اهمیت است ؛ از آنجا که به موجب قانون اعلام ماخذ مشمول مالیات و خصوصیات و ارزش آن از طریق تسلیم اظهارنامه مالیاتی امکان پذیر میباشد ممکن است در برخی موارد همکاری داوطلبانه مؤدی وجود نداشته باشد و برخی از مؤدیان میل به تقلب داشته باشند و از تسلیم واقعی اظهارنامه خود امتناع نمایند که این امر خود منجر به فرار مالیاتی و عدم تامین اصل تساوی در مالیات ستانی می شود.»[۲۹]
اگر تشخیص مالیات بر مبنای غیرصحیح و نادرست استوار گردد و از قرائن و شواهد محکم و قابل استناد بی بهره باشد اعتراض و نارضایتی مؤدی را در پی خواهد داشت؛ هرچند در برخی موارد تجربه نشان داده است گاهی اوقات موارد نارضایتی مؤدی مالیاتی نه به خاطر مالیات سنگین و ناعادلانه بلکه به دلیل عدم آگاهی کامل مأمورین مالیاتی در زمینه تخصصی شغلی خویش بوده است. علاوه بر ضعف در سازمان تشخیص عوامل دیگری از قبیل اشتباهات احتمالی رایج، ضعف فرهنگ عمومی مالیات پردازی، میل مؤدیان به فرار از پرداخت مالیات و یا به تعویق انداختن آن، نارسائی در بخش قوانین مالیاتی،عملکرد ضعیف و غیرمطلوب دولت در زمینه خدمت دهی به اشخاص و زمینههای تاریخی مالیات گریزی از فاکتورهای دیگری هستند که در افزایش آمار تعداد اعتراضات به پرونده های مالیاتی مؤثرند.
متعاقب وجود اختلافات و اعتراضات مؤدیان به پرونده های مالیاتی تشکیل مراجعی جهت حل و فصل اختلافات ضروری میباشد. قانونگذار در راستای حمایت از حقوق مؤدیان و جلوگیری از سوء استفاده دولت از حق حاکمیت خود در جهت تضییع حقوق مردم مراجعی را جهت رسیدگی به اعتراضات مؤدیان پیشبینی نموده است که به صورت سلسله مراتب، اختلافات مالیاتی را مورد رسیدگی قرار میدهند که در ادامه به اقسام این اختلافات و نیز تبیین مراجع صلاحیتدار و وظایف و اختیارات آن ها خواهیم پرداخت.
مبحث اول- مبانی اختلافات مالیاتی و تبیین اقسام آن
اگرچه اکثریت قریب به اتفاق اعتراضات مؤدیان مالیاتی و همچنین اعتراضات مأموران مالیاتی درباره مبلغ مالیات میباشد معهذا چون در هر یک از منابع مالیاتی عوامل مختلفی موجب تعیین مبنای مالیات میباشد و اعتراض به مالیات در واقع اعتراض به یک یا چند عامل از عوامل مذبور است شناسائی مبانی یا ریشههای اختلافات مالیاتی برحسب منابع مالیاتی مقرر در قانون مالیاتهای مستقیم ضروری است بر اساس قانون مالیاتهای مستقیم مصوب اسفند ماه ۱۳۶۶ و اصلاحیه مصوب۲۷ /۱۱/۱۳۸۰ منابع مالیاتهای مستقیم عبارتند از مالیات بر دارایی و مالیات بر درآمد.
زیر مجموعه مالیات بر دارایی شامل مالیات بر ارث و حق تمبر و زیر مجموعه مالیات بر درآمد شامل مالیات بر درآمد املاک، مالیات بر درآمد کشاورزی، مالیات بر درآمد حقوق، مالیات بر درآمد مشاغل، مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی و مالیات بر درآمد اتفاقی میباشد.
«اقسام اختلافات مالیاتی که ممکن است در اداره مالیات مطرح شود عبارتند از:
الف- اختلافات مالیاتی در مورد مالیات بر ارث؛ مقررات مالیات بر ارث، حبس، نذر، وقف و وصیت ضمن مواد ۱۷ الی ۴۳ قانون بیان شده است. با مطالعه مقررات مربوطه مشخص می شود عمده اختلافاتی که ممکن است در تعیین و مطالبه مالیات بر ارث بروز نماید عبارتند از:
– تعیین ارزش سرمایه کسبی متوفی
– تعیین ارزش حق کسب و پیشه(سرقفلی) محل کسب متوفی
– تعیین ارزش اموال منقول نظیر اتومبیل و ماشین آلات و سهام متوفی در شرکتها
– تعیین بدهی های قابل قبول متوفی
– تعیین ارزش هزینه های کفن و دفن متوفی
– تعیین ارزش املاک متوفی (در صورتی که برای املاک ارزش معاملاتی تعیین نشده باشد و یا در تعیین موقعیت ملک به نظر وراث اشتباه شده باشد)
– تعیین ارزش اشجار و محصول زراعی اراضی کشاورزی و باغات متوفی
– تعلق یا عدم تعلق تمام یا قسمتی از برخی اموال به متوفی حسب شرایط مختلف
– سایر اختلافات مربوط به موارد ارث نظیر مقیم یا عدم مقیم بودن یا ارزش اموال واقع در خارج از کشور
ب- اختلافات مالیاتی در مورد مالیات حبس، نذر، وقف و وصیت؛ عمده اختلافاتی که در این قسمت محتمل است شامل موارد ذیل میباشد:
– تعیین ارزش منافع مالی حبس و وقف و نذر و یا وصیت شده
– تعیین ارزش عین اموال نذر و وصیت شده
– تعداد و مشخصات اشخاص منتفع از منافع موقوف یا محبوس یا نذر و وصیت شده
– تعلق مالیات به اشخاص منتفع یا معافیت آن ها از مالیات
– سایر اختلافات مربوط به موارد حبس، نذر، وقف و وصیت
ج- اختلافات مالیاتی در مورد حق تمبر؛ در مورد حق تمبر با توجه به صراحت و مشخص بودن ضابطه تعلق حق تمبر، احتمال بروز اختلافات مالیاتی بسیار کم است با این وصف ممکن است در مورد تاریخ سررسید پرداخت حق تمبر و اوراقی که ممکن است مشمول حق تمبر باشند و یا نباشند اختلافاتی بین دستگاه مالیاتی و مؤدیان بروز نماید.
د- اختلافات مالیاتی در مورد مالیات بر درآمد املاک ؛ با توجه به اینکه درآمد حاصل از املاک شامل درآمد اجاری،درآمد نقل و انتقال قطعی، درآمد حق واگذاری محل و واگذاری سایر حقوق و نیز درآمد حاصل از نقل و انتقال قطعی املاک نوساز میباشد عمده اختلافاتی که ممکن است در این مورد بروز نماید عبارتند از:
– مدت و مبلغ اجاره ملک
– نوع کاربری ملک
– تعداد مالکین و سهم هریک از آن ها
– مستأجر بودن مالک در محل دیگر
– در اجاره نبودن ملک به طورکلی
– مورد استفاده شدن ملک برای سکونت پدر مادر همسر فرزند و سایر افراد تحت تکفل مالک
– استفاده رایگان دستگاه دولتی ازملک
– اشتباه درتعیین ارزش معاملاتی ملک مورد نقل و انتقال قطعی
– اختلاف در مورد تعیین ارزش حق کسب و پیشه محل واگذار شده
– اختلاف در مورد تعیین ارزش سایرحقوق واگذار شده
– اختلاف در مورد مدتی که از پایان اجاره ملک سپری شده است
– سایر اختلافات مربوط به مسائل اجاره املاک و همچنین انجام نشدن معاملات حق واگذاری محل
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
اولین شرطی که به دلیل اهمیت آن در موضوع زبان و همچنین با توجه به اینکه زبان یک عضو جفت ( مانند دست ) در بدن انسان نیست می بایست در مورد آن صحبت شود.
قصاص زبان مبتنی بر مماثله است و بنابرین هر گاه از اجرای قصاص عضو یا جرح ، بیم جان باختن یا تلف شدن عضو دیگری از عضو قصاص وجود داشته باشد ، قصاص اجرا نشده و تبدیل به دیه خواهد شد .
ماده ۳۹۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ اشعار دارد « رعایت تساوی مقدار طول و عرض ، در قصاص جراحات لازم است لکن اگر طول عضو مورد قصاص کمتر از طول عضو آسیب دیده در مجنی علیه باشد ، قصاص نباید به عضو دیگر سرایت کند و نسبت به مازاد جنایت ، دیه گرفته می شود لکن میزان در عمق جنایت ، صدق عنوان جنایت وارده است .»
همینطور در ماده ۴۰۰ ق.م.ا. اشعار میدارد « که اگر رعایت تساوی در طول و عرض و عمق جنایت ، ممکن نباشد و قصاص به مقدار کمتر ممکن باشد مجنی علیه میتواند به قصاص کمتر اکتفاء کند و مابه التفاوت را ارش مطالبه نمابد و یا با رضایت جانی دیه جنایت را بگیرد . »
همچنین در ماده ۴۰۱ ق.م.ا. مقرر شده است « که در هر موردی که خطر تجاوز در قصاص عضو یا منافع وجود داشته باشد قصاص ساقط خواهد شد . »
بنابرین در مورد عدم ضرر به جانی هنگام قصاص می توان گفت در حال حاضر اگر مثلاً قطع زبانی صورت گرفته اگر بتوانند دقیقاً شرایطی را حاکم نمایند تا هیچ ناحقی صورت نگیرد امکان قصاص وجود دارد . البته باید این موضوع اشاره نمائیم که قانونگذار در ماده ۴۰۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ اشاره به این مطلب داشته است که در جنایت مامومه ، دامغه ، جائفه ، هاشمه ، منقله و صدماتی که موجب تغییر رنگ پوست یا ورم بدن می شود قصاص به طور کل ساقط است .
لذا اگر موارد ذکر شده بر روی زبان اتفاق بیافتد قصاص ساقط است و فقط باید برای آن دیه یا ارش تعیین گردد .
ب: قصاص عضو اصلی ، در مقابل عضو غیر اصلی
یکی دیگر از شرایط قصاص عضو تساوی در اصلی بودن آن عضو است مثلاً اگر جانی عضو زائد مانند یک عضوی در کنار زبان فرد که به زبان متصل بوده باشد را که جزء اعضاء انسان نمی باشد قطع کند جانی محکوم به قصاص نشده و فقط به پرداخت ارش محکوم می شود . مگر آنکه خود نیز دارای عضو زایدی مشابه عضو مورد جنایت باشد .
به موجب ماده ۳۹۹ ق.م.ا : اگر عضو مورد جنایت زائد باشد و مرتکب ، عضو زائد مشابه نداشته باشد ، به پرداخت ارش محکوم می شود .
قصاص زبان سالم در مقابل زبان ناسالم
عضو ناسالم ، عضوی است که منفعت اصلی آن از بین رفته باشد مانند عضو فلج و در غیر این صورت ، عضو سالم محسوب می شود ، هر چند دارای ضعف یا بیماری باشد .
طبق ماده ۳۹۵ ق.م.ا : اگر عضو مورد جنایت ، سالم یا کامل باشد و عضو مرتکب ، ناسالم یا ناقص باشد مجنی علیه میتواند قصاص کند با رضایت مرتکب ، دیه بگیرد .
عضو قوی و صحیح در برابر عضو ضعیف و معیوب غیر فلج ، قصاص می شود .
عدم قصاص زبان کامل در مقابل زبان ناقص
طبق ماده ۳۹۷ ق.م.ا. : عضو کامل در برابر عضو ناقص قصاص نمی شود لکن عضو ناقص ، در برابر عضو کامل قصاص می شود که در این صورت مرتکب باید ما به التفاوت دیه را بپردازد .
عضو ناقص عضوی است که فاقد بخشی از اجزاء باشد مانند زبانی که حس چشایی ندارد .
اگر زبان مورد جنایت و زبان مورد قصاص ، هر دو ناقص یا نا سالم باشند ، فقط در صورتی که نقصان و عدم سلامت در زبان مورد قصاص ، مساوی یا بیشتر از زبان مورد جنایت باشد حق قصاص ثابت است .
قطع زبان موجب قصاص است و باید مقدار و محل آن ها رعایت شود بر همین مبنی قانون مجازات اسلامی ماده ای را برای این موضوع اختصاص داده است .
همچنین در ماده ۴۱۰ ق.م.ا. همین قانون اشعار دارد که « اگر شخص گویا ، زبان کسی را که لال است قطع کند قصاص ساقط است و دیه گرفته می شود لکن زبان کسی که لال است ، در برابر زبان لال دیگری و زبان گویا قصاص می شود و زبان دارای حس چشایی در برابر زبان بدون حس چشایی قصاص می شود .
درادامه در همین قانون در ماده ۴۱۱ ق.م.ا. آمده است که « زبان گویا در برابر زبان کودکی که هنوز به حد سخن گفتن نرسیده است ، قصاص می شود ، مگر آنکه لال بودن کودک ثابت شود . »
با توجه به مطالب فوق برداشت می شود که زبان جانی در صورتی قصاص می شود که زبان مجنی علیه سالم باشد در غیر این صورت زبان جانی قصاص نمی شود همان طور که در مواد فوق اشاره شد .
در مورد قصاص زبان نکاتی به چشم میخورد که گفتن آن خالی از وجه نیست :
در مواد ذکر شده اشاره بدان شده بود که اگر شخص گویا زبان کسی که لال است قطع کند قصاص ساقط است در صورتی که در مورد بینی و یا گوش بیان شده است قطع بینی یا گوش موجب قصاص است گرچه حسب مورد حس بویایی و شنوایی نداشته باشد .
دلیل تفاوت این دو حکم واضح است . نقش بینی در زیبایی صورت آن چنان است که قطع آن حتی اگر بویایی نداشته باشد نقص عمده ای محسوب می شود و اساساً می توان گفت که بویایی منفعتی است که خارج از خود بینی و عدم آن ناشی از خللی در قوه دماغی است ؛ لیکن برای زبان غیر گویا منفعت زیادی قابل تصور نیست و در هر حال تفاوت بین زبان گویا و زبان لال آن چنان اساسی است که اگر زبان فرد گویا در مقابل زبان فرد لال قصاص شود عرفاً رعایت اصل مماثله و برابری نشده است . به عبارت دیگر چه علت این امر نقص خود زبان و چه نقص تارهای صوتی یا ناشنوا بودن فرد و یا هر چیز دیگری باشد ، در هر حال قصاص زبان فرد گویا در برابر زبان فرد لال جایز نیست .
-
-
-
- موانع اجرای قصاص زبان در فقه و حقوق
موانعی که اجرای قصاص را با مانع مواجه میکنند ممکن است ناشی از اقدام جانی به فرار باشد و یا به این دلیل که استیفاء قصاص موجب تعدی و صدمه بر نفس جانی یا فردی غیر از جانی باشد .
بند اول : فرار جانی
چنانچه جانی فرار کند استیفای قصاص تا دستگیری و دستیابی به وی به تعویق می افتد و در صورتی که تا قبل از سلطه بر آن بمیرد قصاص تبدیل به دیه میگردد . همچنین زمانی که جانی فرار کند و بر او دسترسی نباشد ، تا بمیرد از مال او دیه گرفته خواهد شد و اگر مال ندارد از مال خویشان او به ترتیب قرابت گرفته خواهد شد . [۹۰]
باردار بودن زن محکوم به قصاص( صدمه به دیگری )
هر گاه زنی که محکوم به قصاص زبان یا قصاص به طور کل است حامله باشد ، اعم از این که پس از ارتکاب جنایت یا قبل از آن باردار شده و اعم از اینکه حمل او مشروع یا نامشروع باشد ، اجرای قصاص علیه وی معوق می شود . حتی به صرف ادعای زن باردار اجرای قصاص تا تعیین وضعیت وی،تأخیر خواهد افتاد.[۹۱]
همچنین در ماده ۴۴۳ ق.م.ا. مقرر شده است که :
اگر زن حامله ، محکوم به قصاص عضو باشد و در اجرای قصاص ، پیش یا پس از وضع حمل ، بیم تلف یا آسیب بر طفل باشد ، قصاص تا زمانی که بیم مذکور برطرف شود تأخیر می افتد .
عدم امکان رعایت تساوی ( صدمه به جانی )
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
ب) شرکت بر اساس سیاست تقسیم سود خود صد در صد درآمدهای خود را به عنوان سود سهام تقسیم میکند و بدین ترتیب تأثیر سیاست تقسیم سود را خنثی میکند.
ج) درآمدهای عملیاتی شرکت فاقد رشد میباشند و بنابرین ارزش های توزیع احتمالات درآمدهای مورد انتظار در تمامی دوره های آتی برابر با درآمدهای عملیاتی فعلی شرکت است.
د) تمامی سرمایه گذاران دارای انتظارات مشابه در رابطه با توزیع احتمالات بازده و سودهای آتی میباشند. اساس نظریه فوق براین است که ساختار مطلوب سرمایه وجود دارد و می توان با بهره گرفتن از اهرم ارزش شرکت را افزایش داد. در واقع این نظریه پیشنهاد میکند که شرکت میتواند هزینه سرمایه خود را از طریق افزایش میزان بدهی کاهش دهد. اگر چه سرمایه گذاران هزینه سهام عادی را افزایش میدهند اما این افزایش توسط منافع حاصل از کاربرد بدهی ارزان تر خنثی می شود در حالی که اهرم بیشتری به کار گرفته می شود. سرمایه گذاران هزینه سهام عادی را افزایش میدهند تا جایی که این افزایش دیگر کاملاً با منافع بدهی ارزانتر خنثی نمی شود (شیخ الملوکی،۱۳۸۶،ص۲۱)۱.
نمودار ۳-۲ هزینه سهام عادی ، و بدهی و میانگین هزینه سرمایه بر اساس روش سنتی
۴-۸-۲ دیدگاه مود یلیانی و میلر
تا سال ۱۹۵۸ تئوری های ساختار سرمایه کمتر در مورد رفتار سرمایه گذاران اظهار نظر کرده بودند. فرانکو مودیلیانی و مرتن میلر[۸] که بعدها به MM معروف گشتند ساختار سرمایه را در یک اسلوب علمی عنوان نموده و یک سلسله تحقیقاتی را بنا نهاده اند که تا به امروز ادامه دارد. آن ها ثابت کردند که تحت مجموعه ای محدود کننده از مفروضات، به علت قابل جبران بودن هزینه مربوط به بدهی، ارزش شرکت به طور دائمی با استفاده بیشتر، افزایش مییابد و در نتیجه اگر کل تأمین مالی از طریق بدهی انجام گیرد ارزش شرکت به حداکثر میرسد از آن زمان به بعد اقتصاد دانان بسیاری تئوری ارائه شده از سوی آنان را به طور تجربی آزموده اند و تئوری های جدید نیز مطرح کردهاند. برخی از این تئوری ها حدس زده اند که ساختار بهینه سرمایه شرکت ها به ویژگی ها و عوامل متفاوتی وابسته هستند. این ویژگی ها شامل نوع صنعت، اندازه شرکت، سودآوری، نوسان پذیری سود، ساختار دارایی های شرکت، معافیت مالیاتی غیر از بدهی، فرصت های رشد، هزینه های تحقیق و توسعه، هزینه های تبلیغات و هزینه های ورشکستگی میباشند. برخی دیگر از تئوری های مطرح شده نیز ساختار سرمایه انتخاب شده شرکت را وابسته به ویژگی های تعیین کننده هزینه ها و منافع مختلف تأمین مالی از طریق بدهی و سهام می دانند (شیخ الملوکی،۱۳۸۶،ص۲۲)۲.
مفروضات مدل های MM
MM در بدو امر مفروضات زیر را بنا نهادند که برخی از آن ها بعداً تعدیل یا حذف شدند.
-
- عدم وجود مالیات بر درآمد شرکت های سهامی (این فرض بعدها کنار گذاشته شد)
-
- سرمایه گذاران میتوانند اهرم شخصی را جایگزین اهرم شرکت کنند.
-
- بازار سرمایه کامل است و اطلاعات بدون هیچ گونه هزینه در اختیار سرمایه گذاران قرار میگیرد و هیچ گونه هزینه داد و ستد وجود ندارد و سرمایه گذاران منطقی بوده و بر این اساس عمل میکنند.
-
- ریسک تجاری را می توان به وسیله سود عملیاتی اندازه گیری و به عبارت دیگر همه شرکتهایی که دارای یک سطح بازده میباشند در یک گروه طبقه بندی میشوند.
- همه جریانات نقدی دائمی هستند یعنی شرکت دارای نرخ رشد صفر است و درآمد قبل از بهره و مالیات قابل پیشبینی ثابت دارد.
بر اساس مفروضات فوق، MM دو فرضیه را اثبات کردند.
فرضیه اول: ارزش شرکت از طریق تنزیل با تبدیل به سرمایه کردن سود خلاص عملیاتی به نرخ متناسب با سطح ریسک شرکت تعیین می شود. به عبارتی کل ارزش بازار شرکت سود خالص عملیاتی مورد انتظار آن شرکت تقسیم بر نرخ تنزیل مناسب سطح ریسک شرکت و این ارزش مستقل از درجه اهرم آن شرکت است.
فرضیه دوم: هزینه حقوق صاحبان سهام برابر است با متوسط هزینه سرمایه ثابت بعلاوه صرف ریسک که به درجه اهرم مالی شرکت بستگی دارد. این فرض بیان میکند که هر چه حجم بدهی شرکت افزایش یابد، هزینه حقوق صاحبان سهام نیز افزایش مییابد.
بر اساس دو فرضیه بالا: حجم بدهی بیشتر در ساختار سرمایه، ارزش شرکت را افزایش نمی دهد. چرا که مزایای بدهی ارزان تر دقیقاً با افزایش هزینه حقوق صاحبان سهام از بین می رود بنابرین فرضیه اساسی MM آن است که در دنیای بدون مالیات، ارزش شرکت و هزینه سرمایه ای آن به هیچ وجه متأثر از ساختار سرمایه نیست و ارزش شرکت تحت ساختارهای سرمایه متفاوت و یکسان است یعنی برای شرکت یک ساختار سرمایه بهتر یا بدتر وجود ندارد (تبریزی، ۱۳۸۲، ص ۱۳۵)۱.
انتقادات وارد بر نظریه مودیلیانی ومیلر
نتایجی که MM به آن رسیده اند زمانی است که بازار سرمایه کامل باشد. اما در عالم واقعیت بازار سرمایه دارای نواقصی میباشد که موجب می شود همان نتایج به دست نیاید. بنابرین اشخاص که با نظریه آن ها مخالف هستند، انتقادات خود را به غیر واقعی بودن فرضیات آن ها تمرکز کردهاند که اهم آن ها به شرح زیر است:
-
- مودیلیانی و میلر فرض میکنند که هزینه بدهی با افزایش حجم بدهی افزایش نمی یابد. بی شک این فرض نگران کننده است و اگر آن را کنار بگذاریم تفاوت های عمده ای در نتایج آن ها حاصل می شود.
-
- آن ها بافرض نرخ مالیاتی صفر برای اشخاص، مالیات بردرآمد آن ها در نظر نمی گیرند.
-
- در تحلیل MM، هزینه های کار گزاری و انجام معاملات، صفر در نظر گرفته می شود که موجب می شود حرکت سرمایه گذار بدون هزینه باشد. در حالی که هزینه های کار گزاری و سایر معاملاتی قطعاً وجود دارد.
- MM فرض میکنند که اهرم شخصی و اهرم شرکت کاملاً جانشین یک دیگر هستند و به عبارتی شرکت ها و سرمایه گذران میتوانند هر دو در یک نرخ وام بگیرند.
اما باید این موارد را نیز در نظر گرفت که :
الف: یک فرد نمی تواند به حساب شخصی اش با همان نرخ بهره ای استقراض کند که یک شرکت میتواند و معمولاً متوسط نرخ بهره استقراض شخصی از متوسط نرخ بهره استقراضی شرکت بالاتر است.
ب: یک فرد نمی تواند تا حد یک شرکت نسبت اهرمی بالایی را برقرار سازد.
ج: وقتی افراد به اعتبار شخص وام می گیرند، تعهدات آن ها نسبت به استقراض نامحدود است در حالی که سهامداران عادی یک شرکت، بدون توجه به سطح استقراض شرکت، دارای مسئولیت محدودی هستند.
با توجه به اینکه مفروضات در نظر گرفته شده توسط MM واقعی نیستند، باید این مفروضات را تعدیل کرده و آن ها را کنار گذاشت تا در شرایط نظریه آن ها را بررسی کرد (خشنود، ۱۳۸۴،ص ۳۵)۱.
نواقص بازار سرمایه
در عالم واقعیت بازار سرمایه کامل نیست و دارای نقص هایی میباشد که سبب می شود بعضی اوقات نظریه های MM درست از آب درنیاید، اهم این نواقض به شرح زیر میباشد:
مالیات شرکتها بعلاوه مالیات شخصی
وجود مالیات بردرآمد شخصی ممکن است مزیت مالیاتی مربوط به بدهی را کاهش داده یا به طور کلی آن را ناچیز کند. اگر بازده بدهی و بازده سهام مالیاتی برابر و با نرخ های مالیاتی شخص دفع شود، مزیت مالیاتی مربوط به استفاده از بدهی ممکن است تغییر کند (شیخ الملوکی،۱۳۸۶،ص۲۷)۲.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
با وجود این، از جهت عملی این پرسش مطرح میگردد که مبلغ تعیین شده، آیا سقف مسئولیت را تعیین کردهاست یا مبلغ مقطوعی است که باید در هر حال پرداخت شود؟ مسأله، موضوعی است و به تفسیر قرارداد بستگی دارد؛ در هر مورد با دادرس است که تعیین کند آیا طرفین به شرط تحدید مسئولیت نظر داشته اند یا به وجه التزام. با وجود این، اصل آن است که اگر طلبکار ابتکار درج شرط در قرارداد را به دست گرفته است، با شرط وجه التزام روبرو هستیم و اگر، برعکس، مدیون است که شرط را انشاء کردهاست، شرط را باید یک شرط محدود کننده مسئولیت به شمار آورد.
در فرضی که مبلغ وجه التزام کمتر از میزان خسارات به بار آمده است، آیا تفاوت نهادن میان شرط محدود کننده و شرط وجه التزام اثر عملی خواهد داشت؟
خواهیم دید که نفوذ شرط تحدید مسئولیت، از جمله به عدم ارتکاب یک تقصیر عمدی یا سنگین بستگی دارد. آیا این محدودیت ها در مورد شرط وجه التزام نیز قابل اجرا است؟ رویه قضایی فرانسه، شرط وجه التزام را در مورد ارتکاب یک تقصیر عمدی باطل دانسته است، اما در فرض ارتکاب تقصیر سنگین، برخلاف شرط محدود کننده، آن را نافذ انگاشته است. نویسندگان نیز به تردید افتادهاند. در حقوق انگلیس، زمانی که نقض تعهد اساسی یا نقض اساسی تعهد مانعی برای نفوذ شرط تحدید مسئولیت محسوب میشد، شرط وجه التزام تابع این محدودیت نبود.[۱۰۰] امروز قانون شروط ناعادلانه قرارداد، نفوذ شرط کاهش مسئولیت را در بسیاری موارد، تابع معیار «معقولیت» دانسته است و این بحث پیش آمده است که آیا نفوذ شرط وجه التزام نیز – زمانی که خسارات وارده بیش از مبلغ وجه التزام است- همانند شرط تحدید مسئولیت، تابع معیار معقولیت است یا خیر؟ اختلاف نظر وجود دارد.[۱۰۱]
در حقوق ایران، ظاهر ماده ۲۳۰ قانون مدنی که میگوید: «اگر در ضمن معامله شرط شده باشد که در صورت تخلف، متخلف مبلغی به عنوان خسارت تأدیه نماید، حاکم نمی تواند او را به بیشتر… از آنچه که ملزم شده است محکوم کند»، حکایت از آن دارد که ارتکاب یک تقصیر عمدی یا سنگین نمی تواند مانعی در راه نفوذ شرط وجه التزام باشد. با وجود این، یکی از نویسندگان شرط وجه التزام را نه تنها در فرض ارتکاب یک تقصیر عمدی یا در حکم عمد، بلکه در مورد صدمه های بدنی نیز نامؤثر شناخته است.[۱۰۲] در نظامی که دادرس، دست کم در فرضی که میزان خسارات وارده بیش از مبلغ وجه التزام است، حق تعدیل این مبلغ را ندارد، حداقل باید به او اجازه داده شود تا با گسترش قواعد حاکم بر شرط محدود کننده به شرط وجه التزام، حداقلی از عدالت قراردادی را در رابطه میان طرفین تأمین کند. به علاوه از جهت تحلیلی در فرضی که طرفین به هنگام انعقاد، شرط وجه التزام را در صورت ارتکاب تقصیر عمدی نافذ می دانند، جهت شرط، نامشروع است. همچنین، در صورتی که شرط وجه التزام را ناظر به صدمه های بدنی بدانند، موضوع شرط، نامشروع است. به علاوه دلایلی که برای عدم نفوذ شروط کاهش مسئولیت در این موارد اقامه میشود، در فرض شرط وجه التزام نیز وجود دارد. بنابرین این محدودیت ها به حکم منطق باید در مورد شرط وجه التزام نیز اجرا شود.
در سوی مقابل، در نظام هایی مانند حقوق فرانسه که دادرس حق تعدیل وجه التزام را دارد و بنابرین میتواند مبلغ وجه التزامی را که بسیار ناچیز است، به یک مبلغ معقول افزایش دهد، این پرسش مطرح شده است که آیا در فرض شرط تحدید مسئولیت نیز دادرس از چنین اختیاری برخوردار است؟ گروهی از نویسندگان فرانسوی، آشکارا تمایل خود را بر پذیرش اختیار قاضی در تعـدیل مبلغ شـرط تحدید مسئـولیت اعـلام کردهاند و گـروهی مخالفت کردهاند.[۱۰۳] در حقوق ایران صورت مسأله منتفی است زیرا، همچنان که سابقاً به صورت کامل بیان گردید، دست کم در فرضی که مبلغ وجه التزام ناچیز است، دادرس حق تعدیل این مبلغ را ندارد؛ بلکه بر عکس میتواند چنین شرطی را، یک شرط عدم مسئولیت به شمار آورد.[۱۰۴]
گفتار دوم- محدودیت های قانونی مسئولیت
تفاوت محدودیت قانونی مسئولیت با شرط تحدید مسئولیت روشن است. منبع یکی قانون است و منبع دیگری قرارداد. از اینجا تفاوت ظاهراًً اساسی دیگر نتیجه میشود: اثر شرط تحدید مسئولیت مانند هر توافقی، نسبی و محدود به طرفین است اما محدودیت قانونی، در برابر همه قابل استناد است. لذا اگر وراث متوفی، حتی به اقامه دعوای شخصی علیه متصدی حمل و نقل مبادرت ورزند، حق آن ها به میزان مذکور در کنوانسیون های مربوطه محدود است و در سوی مقابل، اشخاص ثالث (مانند مباشران متصدی حمل و نقل) نیز میتوانند از این محدودیت های قانونی بهره مند گردند؛ در هر حال حق زیان دیده محدود به میزانی است که در این کنوانسیون ها ذکر شده است؛ خواه علیه متصدی حمل و نقل به اقامه دعوا مبادرت ورزد و خواه علیه سایر اشخاص مسئول. کنوانسیون های بینالمللی به این هر دو نکته (استناد به محدودیت های قانونی مسئولیت در برابر اشخاص ثالث و از سوی آن ها) تصریح دارند.[۱۰۵]
با وجود این، به نظر میرسد، از این جهت تفاوتی میان شرط تحدید مسئولیت و محدودیت های قانونی وجود ندارد: چنانچه خواهیم دید، اغلب اوقات شرط تحدید نیز در برابر اشخاص ثالث، به هر عنوانی که اقامه دعوا کنند و از سوی آن ها، قابل استناد است.
باید توجه داشت که میان شروط تحدید مسئولیت و محدودیت های قانونی، موارد بینابینی یافت میشود. وقتی که شرط تحدید مسئولیت، مندرج در قراردادهای نمونه به تأیید یک مقام اداری رسیده است، آیا در برابر شرط تحدید مسئولیت قرار داریم یا محدودیت قانونی مسئولیت؟ گفته شده است باید این موارد را در شمار محدودیت های قانونی آورد. در نتیجه، برخلاف شروط تحدید، نسبت به اشخاص ثالث نیز مؤثرند حتی اگر مورد قبول آن ها قرار نگرفته باشند، زیرا همانند قانون میباشند و هیچ کس جاهل به قانون فرض نمیشود[۱۰۶].
محدودیت های قانونی دو نوع میباشند: محدودیت عام یا کلی و محدودیت های ویژه. منظور از محدودیت عام، محدودیت مسئولیت قراردادی به زیان های قابل پیشبینی است. در حقوق فرانسه، به عنوان مثال، ماده ۱۱۵۰ قانون مدنی است که به این محدودیت مسئولیت اشاره دارد. گفته شده است این محدودیت، متوجه هم نوع خسارات است و هم میزان خسارات. در حقوق ایران، در این رابطه متن قانونی صریحی وجود ندارد اما در قواعد عمومی قراردادها، محدود بودن مسئولیت قراردادی به زیان های قابل پیشبینی تأیید شده است.[۱۰۷] این محدودیت در حقوق ایران تنها متوجه نوع خسارت است و نه میزان آن. محدودیت های ویژه، به خصوص در قراردادهای حمل و نقل بینالمللی معمولند؛ کنوانسیونهای بینالمللی حمل و نقل- که مفاد آن ها وسیله قوانین داخلی به مرحله اجرا گذاشته شده است- مبلغ یا نسبت معینی را به عنوان حداکثر میزان مسئولیت متصدی حمل و نقل تعیین کردهاند[۱۰۸]. در اینجا از ذکر شباهت های آشکار محدودیت های قانونی و قراردادی خودداری میکنیم و تنها در مقام پاسخ به پرسش های زیر بر می آییم:
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-17] [ 09:01:00 ب.ظ ]
|
|
“
عملکرد
هدفهای آگاهانه
برانگیزاننده های شناختی پیش نیاز
انتظارات پیامدها
اسنادهای علّی
نمودار۲-۱: برانگیزاننده های شناختی بر اساس اهداف ، انتظارات و اسناد (بندورا،۱۹۹۳، به نقل از کدیور،۱۳۸۰)
باورهای خودکارآمدی بر هر سه نوع انگیزش شناختی اثر میگذارد . بر اساس سطح باورهای خودکارآمدی ادراک شده فرد ، اسنادهای علّی او ازموفقیت ها و شکست های احتمالی گذشته ، اهداف انتخابی و انتظارات پیامد نیز تعیین می شود . به طور خلاصه، باورهای خودکارآمدی اثر وسیعی بر فرایندهای انگیزشی دارند. غالباً اثر آن ها بر چهار فرایند انتخاب ، تلاش و پشتکار ، هیجان و مقابله با موقعیتهای فشارزا تبیین شده است دربخش انتخاب افراد دارای باورهای کارآمدی بالا، اهداف پیچیده تری را که متضمن تلاش بیشتری است انتخاب میکنند. همچنین این افراد تلاش و پافشاری بیشتری در انجام تکالیف دارند و عملکرد بهتری نسبت به افرادی که باورهای خودکارآمدی پایینی دارند، ارائه میدهند. این افراد توانایی های بالاتری برای مقابله با موقعیت های فشارزا ونومید کننده دارند و درانجام تکالیف ازخلق وخوی بهتری برخوردارند(بندورا،۱۹۹۹).
بندورا و سران[۷۶] (۱۹۸۶)، نقش واسطه ای خودکارآمدی وخودسنجی را در رابطه با اهداف و انگیزه عملکرد مورد تحقیق قرار دادند . آن ها در مطالعه خود این پیشبینی را مورد بررسی قرار دادند در موقعیتی که اهداف تعیین شده برای آزمودنی با بازخورد عملکرد او همراه است ، میزان عملکرد آزمودنی بر اساس درک او از خودکارآمدی و سطح نارضایتی از خود متفاوت باشد . چگونگی عمل این مکانیزم به وسیله شناختی که فرد نسبت به استانداردهای شخصی و بازخورد عملکرد دارد صورت میگیرد. آن ها آزمودنی دختر و پسر را در چهارگروه ۲۰ نفری ویک گروه ۱۰ نفره به عنوان گروه کنترل در ۴ موقعیت الف ) هدف و بازخورد ، ب ) هدف به تنهایی ، ج ) بازخورد به تنهایی ، د ) بدون هدف و بازخورد ، مورد مطالعه قرار دادند . آزمودنی ها یک فعالیت شدید جسمانی را انجام دادند . نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که در شرایط بازخورد و هدف توأماً ، خود نارضایتی موجب تغییر در عملکرد می شود ، خود نارضایتی و خودکارآمدی به طور مشترک تغییرات عملکرد را ایجاد می نمایند و هنگامی که خودکارآمدی برای دستیابی به اهداف بالا باشد نارضایتی فرد نیز از عملکرد خود نیز بالا باشد عامل بازخورد و هدف برای مکانیزم خودسنجی لازم میباشد .
ج : فرایند های عاطفی
باورهای خودکارآمدی به واسطه تأثیر بر میزان فشار روانی و افسردگی ناشی از موقعیت های تهدید کننده بر سطح انگیزش افراد تأثیر میگذارند ، همچنین با احساس اعمال کنترل بر استرس زاها نقش حیاتی در انگیختگی اضطراب دارد. افراد با باورهای خود کارآمدی ضعیف، در کنترل تهدیدها اضطراب بالایی دارند ، ضعف و کاستی های خود را تعمیم میدهند، شدت تهدیدات ممکن را چند برابر میکنند و نگرانی های بیهوده ای دارند که اضظراب آن ها را تشدید نموده و سطح عملکرد آن ها را تضعیف میکند( بندورا ،۱۹۹۴) .
کارآمدی تصوری در تمرین مهار تنیدگی زاها و دربرپایی اضطراب نقش محوری دارد. افرادی که باور دارند تهدیدهای بالقوه ، غیر قابل مهار وغیر قابل کنترل هستند ، اکثر جنبههای محیط خود را خطرناک و مخاطره آمیز تلقی میکنند و اثر بخشی و توانایی سازگاری خود را ناچیز می پندارند . بواسطه چنین تفکرات ناکارآمدی ، افراد خود را درمانده می بینند و سطح کنشوری آن ها پایین میآید . برعکس این افراد ، کسانی که باوردارند قادرند تهدیدهای بالقوه را تحت مهارخود درآورند ، به نحوی ، با شرایط سازش مییابند و اضطراب و افسردگی کمتری را تجربه میکنند ، پیشرفت ها و سلامت روان آدمی ، نیازمند خودکارآمدی خوش بینانه میباشد . برانگیختگی اضطراب علاوه بر این که تحت تأثیر خودکارآمدی تصوری قرار میگیرد ، تحت تأثیر افکار کنترل کننده کارآمدی نیز قرار دارند. تمرین کنترل بر هوشیاری فرد به خوبی در این خلاصه شده است ” تو نمی توانی مانع پرواز پرنده های نگرانی بالای سرت شوی ، اما می توانی مانع آشیانه سازی آن ها روی سرت شوی ” خودکارآمدی تصوری در کنترل فرایند افکار ، یک عامل کلیدی در تنظیم افکار کاهش دهنده استرس و افسردگی است . (بندورا،۱۹۹۴).
د : فرایندهای انتخابی : سه فرایند شناختی ، انگیزشی ، و عاطفی از فرایندهای فعال کارآمدی هستند که فرد را قادربه ایجاد محیطهای مؤثرمی نماید . اما خود فرد میتواند با انتخاب فعالیتها و محیط مورد نظربر شرایط بیرونی تأثیر بگذارد . افراد ازطریق انتخابها برجریان زندگی شخصی و شغلی خود اثرمی گذارند. آنان از موقعیتها ، فعالیتها و به طورکلی انتخابهایی که باور دارند بیش از حد توان آن ها است ، اجتناب میکنند و آن دسته از فعالیتهایی را انتخاب میکنند ، که باور دارند میتوانند از عهده آن بر آیند . افراد دارای احساس خود کارآمدی بالا، موقعیتها و اهدافی را انتخاب میکنند که ممکن است ، ولی خارج از توان آنان نیست. باورهای خود کارآمدی در انتخابهای افراد همچون انتخاب رشته ، حرفه ، کلاسهای پیشرفته تأثیر دارد و نقش مهمی در آینده شغلی و شخصی دارد. افراد خود کارآمد بر اساس اهداف انتخابی، خود را مؤظف به تعیین معیارهای عملکرد کرده و پس از آن به مشاهده و قضاوت در باره نتایج عملکرد خود می پردازند و در صورت مشاهده ناهمخوانی بین سطوح واقعی و مطلوب عملکرد ، آنان احساس نارضایتی کرده و این محرکی برای تعیین و اصلاح عمل در آن ها است .
ج- سوابق پژوهش :
مطالعات مربوط به معلولین و جانبازان در خارج و داخل کشور
جانسون (۱۹۸۰) تحقیقی درارتباط بین رزمنده معلول و نقش های وی درخانواده انجام داده است. در این زمینه چنین می نویسد:هرچه شدت معلولیت بیشتر باشد جابجایی نقش ها و مسئولیت ها درمیان خانواده بیشترمی شود لذا درصورتی که اعضاء خانواده آن را بپذیرند یک امرعادی بنظر میرسد و فشار و استرس جدیدی ایجاد نمی شود. درغیراینصورت یعنی اگر این جابجایی مسؤلیت ها ونقش ها مورد قبول اعضاء خانواده قرار نگیرد باعث کشمکشهای پیچیده میگردد که در نهایت موجب ایجاد استرس های جدید و اختلال در نظام و سلامت خانواده در کلیه ابعاد میگردد(نقل از نامداری ، ۱۳۶۸).
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
گفتار اول: عنصر مادی
تفکیک قتل و اذیت در بین جنایات علیه بشریت،امری معمول است چرا که اساس بند (ج)مادهء ۶ منشور نورمبرگ را تشکیل می دهد.پیشنویس مجموعه قواعد ۱۹۹۱ در مقایسه با کیفری یوگسلاوی سابق،دیوان بین المللی کیفری روآندا و دیوان بین المللی کیفری نیز به همین نحو است و هیچ تمایزی را مطرح نمیکنند.تفکیک قتل و اذیت از جنایات علیه بشریت را میتوان در وهلهء اول با این حقیقت روشن کرد که عنصر معنوی جنایات ایذاء و اذیت،مستلزم انگیزه های تبعیضآمیز است و این انگیزه ها در مورد جنایات از نوع قتل ضروری نیستند [۶۴]. بنابرین، عنصر مادی جنایت علیه بشریت، ارتکاب حملهای که در ماهیت و خصوصیت غیر انسانی است و به قصد ایجاد رنج عظیم یا صدمه شدید به جسم یا به سلامت روحی و جسمی صورت پذیرد را شامل می شود. عمل غیرانسانی باید در چارچوب یک حمله گسترده و سازمان یافته علیه جمعیت غیرنظامی واقع شود. در مورد اساسنامه دیوان کیفری بین المللی برای رواندا، عمل ارتکابی باید به یک یا چند دلیل تبعیض آمیز، یعنی به دلایل ملی، سیاسی، قومی، نژادی یا مذهبی واقع شده باشد. در مورد اساسنامه دیوان کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق، دیوان مذبور تنها صلاحیت رسیدگی به جنایات علیه بشریت که در یک مخاصمه مسلحانه واقع میشوند را دارد.
گفتار دوم: عنصر روانی
علاوه بر عناصر خاص که در هر جنایت علیه بشریت وجود دارد، به منظور تبدیل یک جرم به جنایت علیه بشریت مرتکب باید این جرم را آگاهانه انجام دهد، به این معنی که، وی باید زمینه کلی گستردهتری را که عمل او در آن واقع می شود بداند [۶۵]. مرتکب باید واقعاً یا به طور ضمنی آگاه باشد که عمل یا اعمال او بخشی از یک حمله گسترده به جمعیت غیرنظامی و در تعقیب یک سیاست یا برنامه هستند. باید ثابت شود که متهم میدانسته که جنایاتش در حمله بر ضد غیرنظامیان، به معنای تشکیل بخشی از زمینه جنایات انبوه یا مناسب با چنین الگویی میباشد. بند یک ماده ۱۷ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی تأکید می کند که جنایت علیه بشریت باید از سوی مرتکب با علم به حمله (هدایت شده علیه جمعیت غیرنظامی که قربانی جرم هستند) ارتکاب یافته باشد. بدون این آگاهی، مرتکب عنصر روانی جهت یک جرم عادی، نه یک جنایت علیه بشریت را خواهد داشت [۶۶].
مبحث هفتم: جنایات جنگی
جنایات جنگی[۶۷] جنایاتی هستند که، مغایر با حقوق بشردوستانه بین المللی قابل اجرا در مخاصمات مسلحانه واقع میشوند. مطابق با این حقوق، در رفتار متخاصمین با نیروهای مخالف باید سه اصل حاکم باشد: ضرورت، انسانیت و مروت. ضرورت مراقبت می کند که تنها رفتار ضروری برای دستیابی به پیروزی مجاز است؛ از اینجا ناشی می شود اصل تناسب بین سهم حمله به یک هدف برای رسیدن به پیروزی نهایی، و خسارت یا صدمهای که بر آن هدف وارد می شود. به عبارت دیگر، ضرورت تنها برای دستیابی به هدف نظامی در میدان نبرد خواسته شده است نه اهداف سیاسی یا اهداف دیگر. انسانیت، یا بشردوستانه بودن، میزان خشونت مجاز را از طریق ممنوع کردن اقدام غیر ضروری یا افراطی کنترل می کند. مروت اعمال انصاف و احترام متقابل بین نیروهای مخالف را اقتضاء دارد؛ بنابرین، استفاده از وسایل و شیوه های جنگی غیر شرافت مندانه مانند نقض عهد، استفاده نادرست از علایم حمایت شده مادامی که مشغول حمله است و نفی برابری را، ممنوع میسازد [۶۸].
مبحث هشتم: جنایت تجاوز[۶۹]
صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی در رسیدگی به جرایم ارتکابی توسط افراد است؛ اما مسأله وقوع تجاوز توسط کشورها به عنوان پیش شرط رسیدگی به جنایت تجاوز ارتکابی توسط اتباع آن کشور، مسأله ای خارج از حیطه عملکرد افراد و به عنوان عمل کشورها محسوب می شود[۷۰]. هنگام مذاکرات رم درخصوص تصویب اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری، تعریف جنایت تجاوز ارضی و شروط اعمال صلاحیت دیوان نسبت به آن مورد اختلاف جدی بود؛ به طوری که تا واپسین روزهای کنفرانس رم که به تصویب اساسنامه دیوان منجر شد تعریف جنایت تجاوز و شرایط اعمال صلاحیت دیوان نسبت به آن مشخص نشد. البته فرصت هم برای دستیابی به توافق در این زمینه واقعاً کوتاه بود. رئیس اجلاس نهایی کنفرانس رم، تنها راه حل را در این دید که اعلام حل و فصل اختلافات راجع به این موضوع را به وقت دیگری موکول کند.
مطابق ماده ۵ (۱) (د) اساسنامه، دیوان مذبور مطابق با مقررات اساسنامه درخصوص جنایت تجاوز صلاحیت داشته باشد؛ اما بند ۲ ماده ۵ اساسنامه[۷۱] پیشبینی می کرد که دیوان زمانی بر این جنایت اعمال صلاحیت میکند که مطابق مواد ۱۲۱ [۷۲] و ۱۲۳ [۷۳] اساسنامه، مقررات مربوط به تعریف تجاوز و شرایط اعمال صلاحیت دیوان نسبت به آن تصویب شده باشد. بدین ترتیب، وظیفه تعریف جنایت تجاوز، عناصر آن و شروط اعمال صلاحیت دیوان نسبت به این جرم، به کنفرانس بازنگری محول شد که هر هفت سال یک بار بعد از لازم الاجرا شدن اساسنامه تشکیل می شود.
به طور کلی، عقیده بر آن است که جنایت تجاوز، شدیدترین و خطرناک ترین شکل استفاده غیرقانونی از زور است و مادر سایر جنایات بینالمللی شناخته می شود. در نتیجه پیشبینی جنایت تجاوز در اساسنامه دیوان مطلوب به نظر میرسد؛ زیرا جنبه پیشگیرانه دارد[۷۴] و اطمینان خاطر ایجاد میکند که این جرم بدون مجازات رها نخواهد شد [۷۵].
فصل سوم: آیین دادرسی کیفری ایران
مبحث اول: تاریخچه آیین دادرسی کیفری در ایران
در دوران پیش از اسلام، در فرهنگهای کهن ایران یعنی تا پیش از تأسیس دولتهای ماد و پارس مفاهیم حقوقی و آیینهای قضایی با باورهای دینی و اعتقاد به انتقام الهی پیوند داشت. شواهد این ارتباط پیش از تأسیس دولتهای نیرومند ایران در آموزهها و باورهای عیلامی از یک سو و آیین مهر [میترایسم] از سوی دیگر نمایان بود، ولی اندک اندک نظام قضایی با پشتوانه حکومتهای متمرکز به صورت امری عرفی پذیرفته شد. حکومتهای نیرومندی مانند مادها، هخامنشیان اسکندر و سلوکیان و اشکانیان و ساسانیان در طول تاریخ بر این کشور پهناور حکومت کردهاند [۷۶].
بنا بر نظر مورخان بیشتر اسناد و مدارک مربوط به آیین دادرسی کیفری ایران پیش از اسلام از بین رفته است، در نتیجه از کیفیت دادرسی آن اطلاع دقیق و موثقی در دست نیست.
در دوران بعد از اسلام، از تاریخ تسخیر ایران به دست قوای اسلام تا تدوین قانون اصول محاکمات جزایی که نزدیک به ۱۳ قرن فاصله میباشد. در این دوران میبایست تنها احکام و دستورات کیفری شریعت اسلام در ایران حاکم و لازم الاجرا باشد، ولی در واقع اجرای احکام اسلام به صورت ظاهری بوده و قواعد دیگری به موقع اجرا گذاشته میشد. این قوانین با شرع انور کم و بیش اختلاف داشت؛ مخصوصاً در دادرسیهای کیفری قواعد عرفی با وجود این که خیلی از جهات مغایرت آشکار با احکام فقهی داشت اجرا میشد. از آن مهمتر این که بعضی از حکام بیایمان و ناآگاه این مقررات را به حساب سنّتهای مذهبی میگذاشتند. در این دوران دو نوع قانون و دو نوع دادگاه وجود داشت که در عرض هم بودند و عمل میکردند.
نخست: دادگاه های شرع که طبق موازین اسلامی به جرائم و دعاوی رسیدگی میکردند.
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
“
به نظر میرسد که مراد از عام، همان مردم عادی و عوام باشد.در ترکیب این دو کلمه (ملأعام) نیز این گونه آمده است: در حضور(جعفری لنگرودی،۱۳۶۳: ۳۴۸۹).
با توجه به مطالبی که ذکر شد، آنچه با در نظر گرفتن عرف از عبارت گذر” در ملأعام” مدنظر است، در حضور همگان یا در حضور عوام میباشد. هرچند که دو واژه ملأ و عام تقریبآ در معنای مشابهی به کار رفتهاند ولی با کنار هم قرار دادن این دو واژه، حضور جمع کثیری از افراد عادی قریب به ذهن میباشد.
اصطلاحی
در خصوص اصطلاح ملأعام نه تنها تعریفی از آن در قانون و آئیننامه های اجرائی ذکر نشده و قانونگذار آن را تعریف نکرده است بلکه در نوشته ها و آثار حقوق دانان نیز اشارهای به آن نشده و مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است. اما با دقت در رویه عملی دادگاهها که گاهی از مواقع مجازات را در حضور مردم و در مکانهای پر جمعیت نظیر میادین اصلی و چهار راه ها اجرا می کند میفهمیم که مکان اجرای مجازات و حضور فیزیکی مردم از ارکان اساسی ملأعام به شمار میآیند.
تعبیر در ملأعام اصطلاحاً به معنای در انظار عموم و در معرض دید مردم کوچه وبازار میباشد و هنگامی که صحبت از اجرای مجازات در ملأعام می شود، بدین مفهوم است که نمایش اجرای مجازات در میان مردم، که اغلب در میادین مرکزی شهر و یا روستا ومحل رفت وآمد عموم ویا در محل ارتکاب جرم انجام میگیرد، علی الاصول بدون هیچگونه محدودیتی و مانعی صورت میگیرد. در مراسم اجرای مجازات در ملأعام معمولاَ همه افراد می توانند در صحنه اجرای حکم حاضر شده واجرای مجازات بر محکوم را نظاره کنند(لعل علیزده، ۱۳۸۱: ۱۳).
ملاحظه می شود تفاوت آشکاری بین دو اصطلاح علن وملأعام وجود ندارد وشاید بتوان گفت این دو کلمه مترادف یکدیگر میباشند به دلیل اینکه علنی به معنای ظاهر وآشکار نمودن امری در محل خاصی بدون اینکه ممانعتی برای حضور افراد در آن محل ایجاد شود و ملأعام نیز به معنای حاضر نمودن مجرم در محل آمد وشد مردم از جمله میادین، کوچه وبازار و مراکز شهر وسپس اجرای مجازات در منظر مردم میباشد.
با دقت در مکانهایی که مجازات در آن مکانها اجرا می شود( میادین اصلی و چهار راه ها) متوجه میشویم مکانی که از آن ملأعام استنباط می شود مکانهای عمومی بوده که افراد اجتماع به راحتی و بدون هیچ محدودیتی و در هر زمانی که بخواهند می توانند در آن مکانها حاضر شده و یا رفت و آمد نمایند. اینک با در نظر گرفتن این دو ویژگی میتوانیم ملأعام را اینگونه تعریف نماییم:
ملأعام عبارت از اجتماع و حضور فیزیکی حداقل سهنفر از افراد جامعه در کلیه مکانهایی که عموم مردم به راحتی و بدون هیچگونه محدودیتی می توانند در آن مکانها حاضر شده و یا رفت و آمد نمایند.
در تعریف فوق دو رکن حضور مردم و مکان حضور مردم به عنوان ارکان اساسی و تشکیلدهندهی ملأعام مورد توجه واقع شده است.
تعریف فقهی مجازات در ملأعام
پیش از تعریف اعمال مجازات در ملأعام از دیدگاه فقهی باید اذعان داشت که در میان فقها در خصوص اصطلاح ملأعام اختلاف نظر است، برخی از فقها عقیده دارند اصلا موضوعی با عنوان ملأعام در فقه نداریم و این اصطلاح یک اصطلاح فقهی نیست و در منابع شرع نیامده است و گروهی دیگر در مقابل معتقدند از آیه دو سوره نور[۶] و روایات میتوان عنوان ملأعام را استنباط نمود؛ شایان ذکر است هر دو گروه در تأیید نظرشان به آیه ۲سوره مبارکه نور استناد میکنند.
با توجه به تعاریفی که از اعمال مجازات در ملأعام از دو دیدگاه حقوقی و فقهی ارائه خواهیم نمود[۷] و با در نظر گرفتن رویه عملی دادگاهها که گاهی از مواقع مشاهده می شود که مجازات را در ملأعام اجرا میکنند میتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که مقصود ما از اعمال مجازات در ملأعام در این پایان نامه تعریف حقوقی است نه تعریف فقهی. چرا که در فقه همان گونه که اشاره شد مجازات در حضور مؤمنان اجرا می شود و اجرای مجازات محدود و مختص به برخی جرایم است و به اجرای مجازات در ملأعام در رابطه با سایر جرایم اشارهای نشده است در حالی که در محافل حقوقی صحبت از حضور تمام اقشار جامعه اعم از مسلمان و غیر مسلمان و صحبت از تمام مجازاتها اعم از حدود و قصاص و تعزیرات است که قابلیت اجرا در ملأعام را دارند. بنابرین تعریف فقهی اجرای مجازات در ملأعام موضوع بحث ما در این پایان نامه نیست هرچند ناگذیریم در فصل دوم به اختصار اشارهای به آن بکنیم.
ملاک و معیار ملأعام
همان طور که در تعریف ملأعام بیان نمودیم حضور فیزیکی مردم و مکانی که مردم در آن جمع میشوند، ارکان اساسی ملأعام به شمار میرود. بنابرین در این مبحث سعی می شود به این سوال پاسخ داده شود که آیا این دو شرط( حضور مردم و اجتماع) باید توامان و همزمان با یکدیگر وجود داشته باشد یا اینکه اگر فقط یکی از شرایط محقق شد مامورین اجرا می توانند مبادرت به اجرای مجازات کنند؟ به عنوان مثال، مامورین اجرای مجازات مردم را از زمان و مکان اجرای مجازات آگاه میکنند و مردم با وجود آگاهی از اجرای مجازات، در مکانی که تعیین شده است حاضر نمیشوند؛ در این صورت آیا مامورین حکومتی می توانند بدون حضور مردم مجازات را اجرا کنند؟ و اگر حضور مردم لازم است، چند نفر باید در صحنه اجرای مجازات حضور داشته باشند تا عنوان ملأعام بر این تعداد از افراد صدق کند؟
از سوی دیگر ممکن است مجازات در حضور عدهای از افراد و در مکانی اجرا شود که آحاد افراد اجتماع اجازه حضور در چنین مکانهایی را نداشته باشند مثلا مجازات در واحد اجرای احکام و در حضور کارمندان دادگاه و یا در یک پادگان نظامی و در حضور پرسنل آن پادگان اجرا شود. آیا اجرای مجازات در چنین مکانهایی می تواند عنوان عنوان اجرای مجازات در ملأعام را داشته باشد؟
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-09-16] [ 09:22:00 ب.ظ ]
|
|
“
پژوهش حاضر به بررسی این موضوع می پردازد که اگر شرکت ها به نحو صحیح موقعیت های سرمایهگذاری خود را با توجه به محیط فعالیت انتخاب نموده و در پیسیاست های خود را به نحوی تنظیم نمایند که منابع را به بهترین موقعیت ها تخصیص دهند در آن صورت قادر خواهند بود به نتایج رضایت بخشی دست یافته و به دنبال آن رضایت صاحبان سهام و اعتبار دهندگان خود را جلب نمایند. مفاهیم مالی و اصول نظری مدیریت استراتژیک بیانگر این موضوع میباشند که شرکت ها قبل از اتخاذ تصمیم در مورد سرمایهگذاری های خود باید منابع مالی خود را مورد بررسی قرار داده و وجوه خود را به نحوی تخصیص دهند که ضمن گردش عملیات شرکت در کوتاه مدت، موفقیت بلند مدت خود را نیز در نظر گرفته باشند. در این راستا بررسی همه جانبه و کلی عوامل اثرگذار بر عملکرد شرکت ضروری به نظر میرسد، برخی از این عوامل۱- ناشی از محیط فعالیت شرکت میباشند که در سطوح کلان، صنعت و خود شرکت میتوانند مؤثر بر کارایی و سودآوری شرکت شوند. ۲- به دنبال محیط فعالیت شرکت، سیاست های تدوین شده توسط مدیریت عالی نیز مؤثر میباشند. ۳- ساختار سرمایه نیز از طریق هزینه سرمایه و ریسک ناشی از وام گیری میتواند بر عملکرد شرکت تأثیرگذار باشد(چاسوس و السن،۲۰۰۷). عامل نخست یعنی ریسک عبارت است ازاحتمال از دست دادن تمام یا قسمتی از سود و یا اصل سرمایه، یا بهطورکلی، نوسان پذیری بازده سرمایهگذاری، ریسک نامیده می شود(شارپ، ۱۹۸۵، ص۲۳).
ریسک میتواند ناشی از سیاست ها و عوامل کلان اقتصادی یک کشور مانند خصوصی سازی، تولید ناخالص داخلی و… و یا سیاست های اتخاذ شده در سطح خود شرکت ها از قبیل نحوه تأمین مالی، سیاست های نقدینگی، رشد بالقوه شرکت و غیره باشد.
در مورد عامل دوم یعنی استراتژی شرکت، از دیدگاه مدیریت استراتژیک تعاریف متعددی صورت گرفته است به عنوان مثال از نگاه مینتزبرگ (۱۹۸۱)، مفهوم استراتژی ناشی از نظریات و نگرشهای مختلفی است که در خصوص استراتژی مطرح شده و بر مبنای مکاتب استراتژی توسعه یافته است. این در حالی است که برخی از این تعاریف با مکتوبات و تعاریف سنتی استراتژی که از ادبیات نظامی یا تجاری سرچشمه گرفته است، متفاوت میباشد.
چندلر[۱] ( ۱۹۶۲)، استراتژی را چنین توصیف می کند:”تعیین اهداف بلند مدت شرکت، اتخاذ تصمیم های متناسب و مطابق با این اهداف و تخصیص منابع به نحوی که اهداف مورد نظر حاصل شوند.”همچنین او چنین بیان می کند که استراتژی عبارت است از یک طرح واحد، همه جانبه و تلفیقی که نقاط قوت وضعف سازمان را با فرصتها و تهدیدهای محیطی مربوط ساخته و دستیابی به اهداف اصلی سازمان را میسر میسازد. عامل سوم یعنی ساختار سرمایه بیانگر آن است که شرکت چگونه منابع مالی مورد نیاز خود را تأمین می کند: بدهی یا حقوق صاحبان سهام؟برای مدیران اهمیت دارد که ساختار سرمایه را به صورتی تعیین کنند که ضمن حداکثر نمودن ارزش شرکت، هزینه تأمین سرمایه نیز حداقل باشد، البته باید توجه شود که تصمیمات تأمین مالی شرکت ها تحت تأثیر محیط خارجی شرکت و خط مشی شرکت میباشد. ساختار سرمایه تأثیر به سزایی در سودآوری و عملکرد بهینه شرکت ها دارد. امروزه درجه بندی شرکت ها از لحاظ اعتباری تا حدود زیادی به ساختار سرمایه آنان وابسته است و در واقع مبنای تولید و ارائه خدمات، به نحوه تأمین و مصرف وجوه مالی وابسته است. از طرفی ساختار سرمایه هرشرکت هشدار اولیه ای درباره میزان مضیقه مالی شرکت است و لازم می باشد در برنامه ریزی استراتژیک شرکت ها و تعیین عوامل مؤثر بر کارایی تأمین مالی آنان مورد توجه جدی باشد (رس و همکاران،۱۹۹۹).
سودآوری و عملکرد مطلوب یک شرکت ، ثروت صاحبان سهام و اعتباردهندگان را تحت تأثیر قرار میدهد، این در حالیست که این دو گروه(سهامداران و اعتباردهندگان) دارای تضاد منافع با یکدیگر بوده وبه سودآوری و عملکرد شرکت از دیدگاه های متفاوتی توجه میکنند(کاپن و همکاران[۲]،۱۹۹۰).
در تحقیقات مختلف برای ارزیابی عملکرد شرکت از معیارهای حسابداری مثل بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی ها، بازده فروش و بازده سرمایه و از معیارهای مالی مثل جریان های نقدی استفاده می شود، در این تحقیق از بین معیارهای حسابداری و مالی، بازده حقوق صاحبان سهام و جریان نقدی آزاد هر سهم به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد شرکت انتخاب شده اند. لذا مسئله اصلی در این پژوهش این است که آیا عوامل محیطی، سیاستها و نحوه تأمین مالی شرکت بر بازدهی و عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد؟
-
- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-15] [ 01:00:00 ب.ظ ]
|
|
“
پژوهش حاضر به بررسی این موضوع می پردازد که اگر شرکت ها به نحو صحیح موقعیت های سرمایهگذاری خود را با توجه به محیط فعالیت انتخاب نموده و در پیسیاست های خود را به نحوی تنظیم نمایند که منابع را به بهترین موقعیت ها تخصیص دهند در آن صورت قادر خواهند بود به نتایج رضایت بخشی دست یافته و به دنبال آن رضایت صاحبان سهام و اعتبار دهندگان خود را جلب نمایند. مفاهیم مالی و اصول نظری مدیریت استراتژیک بیانگر این موضوع میباشند که شرکت ها قبل از اتخاذ تصمیم در مورد سرمایهگذاری های خود باید منابع مالی خود را مورد بررسی قرار داده و وجوه خود را به نحوی تخصیص دهند که ضمن گردش عملیات شرکت در کوتاه مدت، موفقیت بلند مدت خود را نیز در نظر گرفته باشند. در این راستا بررسی همه جانبه و کلی عوامل اثرگذار بر عملکرد شرکت ضروری به نظر میرسد، برخی از این عوامل۱- ناشی از محیط فعالیت شرکت میباشند که در سطوح کلان، صنعت و خود شرکت میتوانند مؤثر بر کارایی و سودآوری شرکت شوند. ۲- به دنبال محیط فعالیت شرکت، سیاست های تدوین شده توسط مدیریت عالی نیز مؤثر میباشند. ۳- ساختار سرمایه نیز از طریق هزینه سرمایه و ریسک ناشی از وام گیری میتواند بر عملکرد شرکت تأثیرگذار باشد(چاسوس و السن،۲۰۰۷). عامل نخست یعنی ریسک عبارت است ازاحتمال از دست دادن تمام یا قسمتی از سود و یا اصل سرمایه، یا بهطورکلی، نوسان پذیری بازده سرمایهگذاری، ریسک نامیده می شود(شارپ، ۱۹۸۵، ص۲۳).
ریسک میتواند ناشی از سیاست ها و عوامل کلان اقتصادی یک کشور مانند خصوصی سازی، تولید ناخالص داخلی و… و یا سیاست های اتخاذ شده در سطح خود شرکت ها از قبیل نحوه تأمین مالی، سیاست های نقدینگی، رشد بالقوه شرکت و غیره باشد.
در مورد عامل دوم یعنی استراتژی شرکت، از دیدگاه مدیریت استراتژیک تعاریف متعددی صورت گرفته است به عنوان مثال از نگاه مینتزبرگ (۱۹۸۱)، مفهوم استراتژی ناشی از نظریات و نگرشهای مختلفی است که در خصوص استراتژی مطرح شده و بر مبنای مکاتب استراتژی توسعه یافته است. این در حالی است که برخی از این تعاریف با مکتوبات و تعاریف سنتی استراتژی که از ادبیات نظامی یا تجاری سرچشمه گرفته است، متفاوت میباشد.
چندلر[۱] ( ۱۹۶۲)، استراتژی را چنین توصیف می کند:”تعیین اهداف بلند مدت شرکت، اتخاذ تصمیم های متناسب و مطابق با این اهداف و تخصیص منابع به نحوی که اهداف مورد نظر حاصل شوند.”همچنین او چنین بیان می کند که استراتژی عبارت است از یک طرح واحد، همه جانبه و تلفیقی که نقاط قوت وضعف سازمان را با فرصتها و تهدیدهای محیطی مربوط ساخته و دستیابی به اهداف اصلی سازمان را میسر میسازد. عامل سوم یعنی ساختار سرمایه بیانگر آن است که شرکت چگونه منابع مالی مورد نیاز خود را تأمین می کند: بدهی یا حقوق صاحبان سهام؟برای مدیران اهمیت دارد که ساختار سرمایه را به صورتی تعیین کنند که ضمن حداکثر نمودن ارزش شرکت، هزینه تأمین سرمایه نیز حداقل باشد، البته باید توجه شود که تصمیمات تأمین مالی شرکت ها تحت تأثیر محیط خارجی شرکت و خط مشی شرکت میباشد. ساختار سرمایه تأثیر به سزایی در سودآوری و عملکرد بهینه شرکت ها دارد. امروزه درجه بندی شرکت ها از لحاظ اعتباری تا حدود زیادی به ساختار سرمایه آنان وابسته است و در واقع مبنای تولید و ارائه خدمات، به نحوه تأمین و مصرف وجوه مالی وابسته است. از طرفی ساختار سرمایه هرشرکت هشدار اولیه ای درباره میزان مضیقه مالی شرکت است و لازم می باشد در برنامه ریزی استراتژیک شرکت ها و تعیین عوامل مؤثر بر کارایی تأمین مالی آنان مورد توجه جدی باشد (رس و همکاران،۱۹۹۹).
سودآوری و عملکرد مطلوب یک شرکت ، ثروت صاحبان سهام و اعتباردهندگان را تحت تأثیر قرار میدهد، این در حالیست که این دو گروه(سهامداران و اعتباردهندگان) دارای تضاد منافع با یکدیگر بوده وبه سودآوری و عملکرد شرکت از دیدگاه های متفاوتی توجه میکنند(کاپن و همکاران[۲]،۱۹۹۰).
در تحقیقات مختلف برای ارزیابی عملکرد شرکت از معیارهای حسابداری مثل بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی ها، بازده فروش و بازده سرمایه و از معیارهای مالی مثل جریان های نقدی استفاده می شود، در این تحقیق از بین معیارهای حسابداری و مالی، بازده حقوق صاحبان سهام و جریان نقدی آزاد هر سهم به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد شرکت انتخاب شده اند. لذا مسئله اصلی در این پژوهش این است که آیا عوامل محیطی، سیاستها و نحوه تأمین مالی شرکت بر بازدهی و عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر دارد؟
-
- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
“
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-14] [ 02:07:00 ب.ظ ]
|
|
|
|
|
|