سطح اداری ‌و ابعاد آن :

 

۱- نفوذمدیر : توانایی مدیربه تأثیر گذاری بررؤسا ‌و مافوق خود، ترغیب آن ها به توجه بیشتر به مسائل سازمان و اهداف وماموریت آن ، مواجه نشدن با موانع اداری سلسله مراتبی برای ارائه خدمات بیشتر ، وابسته نشدن به مافوق و… است که همه این ها کلید رهبری اثر بخش محسوب می‌شوند .

 

۲- ملاحظه گری(مراعات) : به رفتاررهبری مدیرکه باز ودوستانه است اشاره می‌کند. این وجه رفتار شبیه بعد ملاحظه گری ‌در پرسشنامه توصیف جو سازمانی (OCDQ) است . ملاحظه گری بازتاب رفتار حاکی از احترام، اعتماد متقابل، همکاری وپشتیبانی است . ملاحظه گری به معنای ملاطفت و خوشرویی مصنوعی و حسابگرانه نیست، بلکه توجه صادقانه نسبت به کارکنان به عنوان همکاران حرفه ای است .

 

۳- ساخت دهی : رفتار مدیردرمشخص کردن مناسبات و روابط کاری با کارکنان ، مدیر، انتظارات شغلی، استانداردهای عملکرد، و روش های انجام کاررا به روشنی تعریف می‌کند . رفتارمدیروظیفه مداراست ومحیط کار ساختمند و موفقیت مدارانه اس ت . ساخت دهی، مثل ملاحظه گری، یک بعد مهم عملکرد رهبری اثر بخش است .

 

۴- پشتیبانی منابع : فراهم کردن مواد و لوازم اساسی کار به منظور اجرای مؤثر برنامه ها وماموریت های خدماتی سازمان است . لوازم وموارد مورد نیاز هربخش به سهولت دردسترس قرار می گیرند و ازاین لحاظ به درخواست های کارکنان در رده های مختلف سازمان به سرعت پاسخ داده می شود .

 

سطح فنی ‌و ابعاد آن :

 

۱- روحیه : به حس جمعی دوستی، باز بودن واعتماد متقابل بین کارکنان اشاره می‌کند . آن ها یک واحد همبسته و منسجمی به وجود می آورندکه کارفعالیت شغلی خود را با شور و اش تیاق انجام می‌دهند، یکدیگررا دوست دارند وبه کار خود عشق می ورزند، به یکدیگرکمک می‌کنند و نسبت به سازمان ومحل کار خویش، احساس غرور، افتخار می‌کنند .

 

۲- تأکید علمی : به حدی که سازمان برتری علمی و فرهنگی را طالب بوده و برای نیل بدان تلاش می ورزد، اشاره می‌کند . هرسازمان دارای استانداردهای عالی ولی قابل وصول، درزمنیه های مختلف است و محیط سازمانی برای یاددهی ویادگیری اطلاعات جدید به منظور دستیابی به استاندارد های سازمانی، جدی و منظم است . مدیر و مدیران رده های مختلف سازمانی وکارکنان برای نیل به موفقیت جدید، به یک اندازه کوشش می‌کنند . کارمندان به پیشرفت علمی ، تخصصی توام با خلافیت ونوآوری به عنوان یک هدف وکار عمده احترام می‌گذارند وزمینه حصول ‌به این هدف به وسیله سازمان برای آن ها وجود دارد.

 

ویژگی‌های اساسی سازمان های سالم و ناسالم

 

بیشترمطالعاتی که دربار ه سلامت سازمانی انجام شده اند، ‌بیانگر این مطلب بوده اند که دو منبع وابسته ایجاد سلامت سازمانی وکامیابی درمحل کار، وجوددارد . مهم ترین منبع سلامت سازمانی عبارت ازسبک رهبری ورفتار مدیران مستقیم ‌افراد است . منبع دوم، عبارت است ازسرمشق های سازمانی که باعث ایجاد خلاقیت ‌و همکاری می شود و نیزابتکاراتی که باعث انجام کارها به شیوه ای مافوق عادی می‌گردند.

 

‌بر اساس ابعاد و ویژگیهایی که مایلز، بنیس، سرجیووانی، آرجریس، پارسونز ودیگران برای سازمان‌های سالم قائلند ، ساعتچی( ۱۳۸۶) ۱ ویژگی‌های ” سازمان سالم ” را به شرح زیربیان می‌کند :

 

۱- ‌هدف‌های‌ سازمان برای اکثریت کارکنان سازمان روشن است وکلیه فعالیت ها درجهت حصول به اهداف مشخص شده، انجام می پذیرد.

 

۲- کارکنان نسبت به سازمان احساس تعلق می‌کنند وعلاقه مند به اعلام نظرات خود ‌در مورد مشکلات هستند زیرا سازمان از خود ‌و خود را متعلق به سازمان می دانند.

 

۳- مسائل درچهارچوب امکانات موجود به صورت فعال و واقع بینانه برطرف می‌گردد.

 

۴- تصمیم گیری برای افزایش کارایی مؤسسه‌ ، ‌بر اساس عواملی ازقبیل توانایی، احساس مسئولیت، وجود اطلاعات، حجم کار، زمان مناسب وتجزیه وتحلیل منطقی صورت می‌گیرد.

 

۵- برنامه ریزی درم وسسه ‌بر اساس واقعیت ها ی موجود وتوجه به آینده ، عملکرد و برقراری نظم صورت می‌گیرد و در این مورد روحیه همکاری کامل وجود دارد ‌و قبول‌ مسئولیت با مشارکت فعال کلیه اعضا به خوبی مشاهده می شود.

 

۶- قضاوت وخواسته های منطقی کارکنان سطوح پایین سازمان مورد توجه و احترام است .

 

۷- مسائلی که درموسسه مورد بررسی و حل و فصل قرار می گیرند، نیازهای شخصی کارکنان با تکیه بررعایت روابط انسانی را نیز شامل می شود.

 

۸- تشریک مساعی به صورت آزاد وداوطلبانه انجام می‌گیرد .

 

۹- هرگاه بحرانی مؤسسه‌ رادرخطر قرار دهد، کارکنان برای رفع بحران با یک دیگر متحد ومتفق می‌شوند وخود را موظف به برطرف کردن آن می دانند .

 

۱۰- تضاددرامرتصمیم گیری مهم تلقی می شود و به طورموثر با همکاران مطرح می‌گردد . کارکنان آنچه را که احساس می‌کنند، بدون نگرانی ابراز می‌کنند وازدیگران توقع دارند همین کاررا انجام دهند .

 

۱۱- یاد گیری حین انجام کاربه مقدارزیادی ‌بر اساس ارائه طریق، کوشش فردیادگیرنده وراهنمایی و یاددهنده صورت می‌گیرد.کارکنان یکدیگررا به عنوان یک فردمستعدوتوانا براییادگیری وتوسعه می بینند.

 

۱۲- انتقاد گروهی درارتباط با پیشرفت کارها به طورعادی انجام می‌گیرد .

 

۱۳- صداقت در روابط کاملا مشهود است وکارکنان نسبت به یکدیگر احساس احترام وتعلق دارند و خودرا تنها حس نمی کنند .

 

۱۴- کارکنان کاملا متحرک هستند و بر اساس انتخاب و علاقه خود در فعالیت‌ها مشارکت می‌کنند حضور در مؤسسه‌ برایشان مهم و لذت بخش است.

 

۱۵- مدیریت و رهبری به صورت ا نعطاف پذیر، در مؤسسه‌ اعمال می شود و در مواقع لزوم نیز مدیریت سازمان خود را با موقعیت ها و تغییرات محیط هماهنگ می‌کنند.

 

۱۶- حس اعتماد ، آزادی و مسئولیت متقابل دربین همکاران زیاد است افراد عموما واقف هستند که چه چیزهایی برای سازمان مهم است و چه چیزهایی کم اهمیت.

 

۱۷- قبول ریسک به عنوان یکی ازشرایط توسعه وتغییرموردقبول مدیریتوکارکنان مؤسسه‌ است.

 

۱۸- مؤسسه‌ معتقداست کهافرادبایدازاشتباهاتیادبگیرندکهچنین اشتباهاتیچه اثراتیدرکار می‌گذارد.

 

۱۹- عملکرد ضعیف درموسسه به سرعت شناسایی وبطوردسته جمعی برای رفع آن اقدام می‌گردد.

 

۲۰- ساختارسازمانی، خط مشی ها ‌و دستور العمل ها درموارد لزوم به سرعت تغییر می‌کند تا مؤسسه‌ بتواند خودرا با شرایط محیطی تطبیق دهد.

 

۲۱- درموسسه علاوه برنظم، تحرک سازنده وجود دارد و ابداعات و ابتکارات به مقدارزیادی مشهود است. روش های قدیمی اکثراً مورد سوال قرار می گیرند و درصورت عدم کارایی کنار گذاشته می‌شوند.

 

۲۲- سازمان به سرعت خودرابا امکانات وتغییرات بازارکه خریدار محصول یا خدمات مؤسسه‌ است، تطبیق می‌دهد زیراکارکنان مؤسسه‌ همواره مواظب این تغییرات هستند وبا ابتکارات خودآینده را پیش‌بینی می‌کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...