:

اعتیاد به مواد مخدر، بیماری روانی عودکننده و مزمنی است که توام با اختلالات انگیزشی شدید و از دست دادن تسلط رفتاری است و منجر به ویرانی شخصیت می­شود. میلیون­ها انسان از این اختلال رنج می­برند که اغلب با دیگر بیماری­های روانی بروز و ظهور یافته و هزینه­های اقتصادی و اجتماعی گوناگونی را بر جامعه تحمیل می­کند.درسراسر جهان تعدادمصرف کنندگان مواد 190میلیون نفر می رسند ،آمار رسمی ،تعداد معتادان کشور را 1-2میلیون نفر با میانگین سنی 18سال ذکر می کند این درحالی است که 11میلیون نفر از جمعیت کشوربا مشکل اعتیاد خود واطرافیان مواجه هستند(شفیعی،رهگذر،2004،ضیا الدین وزارع زاده وحشمتی ،1385 به نقل از حمیدکاظمی ،سپیده مرتضوی،1393 )

چندین دهه تحقیق و پژوهش به اثبات رسانیده است که مصرف مواد مخدر، کارکرد طبیعی قشر پاداش‌دهی مغز را مورد آسیب قرار داده و مصرف مداوم مواد مخدر باعث انحراف در عملکرد سیستم پاداش‌دهی مغز می‌شود.چنین انحرافاتی در بافت‌های مغزی، انتقال­دهنده­های عصبی و سطوح ناحیه‌ای پردازش اطلاعات مغز به دنبال مصرف مواد مخدر ظاهر می­شود که هم در نمونه­ی حیوانی و هم در انسان به اثبات رسیده است.

علاوه بر آن، این که چرا در برخی افراد معتاد اختلالات روانی گسترش می­یابند واضح نیست. روند رو به افزایش مصرف مواد در بین نوجوانان بسیار نگران کننده است، زیرا اکثر  نوجوانان که مصرف مواد را در سالهای اولیه نوجوانی آغاز می کنند به مصرف این مواد درسالهای آینده ادامه می دهند که میزان مصرف و مشکلات مرتبط با آن نیز افزایش  می یابد ( محمد خانی، 1385).

نوجوانی غالبا بعنوان یک دوره مهم روانشناختی توصیف شده است. در طول نوجوانی افراد، نوعا با دامنه گسترده ای از رفتارها و الگوهای سبک زندگی روبرو میشوند(پور چناری وگلزاری1387). این فرایند بعنوان بخشی از فرایند طبیعی جدایی از والدین، رشد حس خودمختاری و استقلال و ایجاد هویت شخصی برای عملکرد سودمند در دوران بزرگسالی رخ میدهد. فشارها و استرس های دوران نوجوانی خطراتی مانند سیگارکشیدن ومصرف مشروبات را افزایش می دهند.(بوتوین وبوتوین به نقل از  لوینسون،رویز،میلمن،لانگرود،1997).

هر چند که همه نوجوانان این مراحل رشد را به نسبت یکسان وبطور موفقیت آمیز طی نمی کنند .برخی از نوجوانان به هویت یکپارچه دست می یابند ،در حالی که برخی از نوجوانان در وضعیت هویتی سردرگمی می مانند . همچنین نوجوانان ممکن  است به مصرف مواد مشغول شوند زیرا مواد برای آنها معنایی از ایجاد مسئولیت مشترک با گروه مرجع خاص، طغیان در برابر اقتدار والدین یا ایجاد هویت فردی شان فراهم می کند

بر اساس مطالعات انجام شده 4درصد از افراد زیر 15سال و4/24درصد در سنین 19-15سالگی ودر کل3/56درصد در سن زیر 24سالگی مصرف مواد مخدر را شروع کرده اند (معاونت امور فرهنگی وپیشگیری سازمان بهزیستی ،1378)مطالعه دیگر میزان شیوع سوءمصرف مواد در دانش آموزان ایران را 7/5درصد گزارش کرده است (موسوی 1379،به نقل از اللهوردی پور وهمکاران 1384).   یکی از عواملی که در پژوهش های متعددی موثر بودن آن مورد تایید قرار گرفته، سبک های مقابله ای است.واین یکی از متغییر های موثر بر سلامت روانی در دوره نوجوانی است که نوجوانان برای رویاروی با فشار های روانی محیط خود بکار می گیرد که البته مقابله در نوجوانان به شیوههای مختلف مفهوم پردازی واندازه گیری  شده است .

امروزه تنیدگی و استرس به بخش مهم و اجتناب ناپذیری در زندگی آدمی تبدیل شده است. بررسی ها در زمینه تنیدگی بر این نکته تاکید دارند که آنچه سلامت رفتار را با خطر روبرو می سازد خود تنیدگی نیست بلکه شیوه ارزیابی فرد از تنیدگی و روش های مقابله و مدیریت تنیدگی می باشد (نیکل و اگل، 2006)

1-2  بیان مسئله:

یکی از تکالیف اساسی رشد دوران نوجوانی ،تحول هویت پایدار ومنسجم است (اریکسون؛به نقل از برزونسکی ،2008). رشد هویت سالم با درگیر شدن در اعمال وفعالیت های گوناگون که اطلاعاتی را درباره “خود”وتعهد درباره ی عقایدی درباره ی دیگران وترجیحات دیگران فراهم می آورد مرتبط است (مارسیا ،1980) شکل گیری هویت و دستیابی به تعریفی منسجم از خود، مهم ترین جنبه رشد روانی و اجتماعی انسان است. انتخاب ارزش ها، باورها و اهداف زندگی، مهم ترین مشخصه‌های اصلی هویت را در دوره نوجوانی و جوانی تشکیل می دهند(کاور و وایت2009 ). در مطالعه شخصیت انسان، هویت جنبه اساسی و درونی است که به کمک آن، فرد با گذشته خود ارتباط یافته، در زندگی احساس تداوم و یکپارچگی می کند. شکل گیری هویت، ترکیبی از مهارت ها، جهان بینی و همانند سازی های دوران کودکی است که به صورت یک کل کم و بیش منسجم، پیوسته و منحصر به فرد در می آید که برای فرد، حس تداوم گذشته و جهت گیری به سوی آینده را فراهم می سازد.اریکسون بر این باور است که شکل گیری و پذیرش هویت فرد، تکلیفی به طور کامل، دشوار و اضطراب زا است. افرادی که به هویت قوی دست می یابند، برای رویارویی با مسائل بزرگسالی آماده می شوند و افرادی که نمی توانند به چنین هویتی دست یابند، بحران هویت را تجربه می کنند؛ چنین افرادی نمی دانند به کجا تعلق دارند یا می خواهند به کجا بروند (اسنیدوایتال،2009)در نتیجه ممکن است از مسیر بهنجار، تحصیل، شغل و ازدواج کناره گیری نمایند.

در این میان یکی از معضلاتی که اخیرا گریبانگیر خانواده ها می باشد معضل مواد مخدر و اعتیاد به آن است. سوءمصرف مواد  به الگویی غیر انطباقی از مصرف مواد گفته می شود که منجر به مشکلات مکرر و پیامدهای سوء می شود و مجموعه ای از علائم شناختی، رفتاری و روانشناختی را در بر می گیرد(دهقانی ،زارع،صدقی وپورموحد،1388).  افزایش مصرف مواد مخدر میان جوانان و تنوع آن یکی از حادتر ین مشکلات بهداشتی جوانان است.  در این بین فعال سازی /  بازداری رفتار  از متغیرهایی است که اخیراً در رابطه با سوءمصرف مواد مورد بررسی قرار گرفته است(سلیمانیان و همکاران، 1392) . گری توضیح می دهد که چگونه صفات شخصیتی مرتبط با مغز، افراد را مستعد اختلالات و آسیب روان شناختی می کند. در نظریه ی گری دو سیستم اساسی مغزی وجود دارد که رفتار و هیجان ها را کنترل می‌کند(گری،1990). سیستم بازداری رفتاری که به وسیله محرک شرطی که با تنبیه یا حذف پاداش ارتباط دارد، فعال می شود و سیستم فعال ساز رفتاری که به وسیله‌ی محرکی که با پاداش یا پایان دادن به تنبیهی که به منظور هدایت ارگانیزم به سوی محرک ارتباط دارد، فعال می شود. افرادی که حساسیت بالایی در سیستم فعال ساز رفتار دارند بیشتر تمایل دارند تا رفتار گرایشی و عاطفه ی مثبت را در شرایط تحریک که با پاداش همراه است تجربه کنند(کارور ووایت،1994؛داو ولوگستن،2004،فاولس،2000). کارور و وایت سیستم بازداری رفتار را با اضطراب و ناکامی و سیستم فعال سازی رفتار را با امید آسودگی مرتبط می داند. بنابراین، به نظر می رسد حساسیت متفاوت سیستم های مغزی/ رفتاری در افراد مختلف، آسیب پذیری آن ها را برای تجربه حالات مختلف روانشناختی تحت تأثیر قرار می دهدجانسون،ترنر،وایواتا(2003)و ایگمار، فرانکن ،موریس وگورگیوا (200) نقش سیستم فعال سازی را در سوءمصرف مواد نشان داه اند.

درمورد سبب شناسی گرایش به سومصرف مواد ،فرضیه های مختلفی بیان شده است وعوامل متفاوتی رادر ایجاد آن دخیل می دانند،اما هیچ یک از آنها به تنهای نمی توانند مصرف مواد را تبیین کنند.ازجمله عواملی که به عنوان عامل تحولی مطرح است ،موضوع هویت وسبکهای هویت یابی(اطلاعاتی ،هنجاری وسردرگم /اجتنابی )است .به کمک هویت است که افراد به تعریفی از خویشتن می‌رسند که اگر این تعریف باواقعیت اجتماعی آن در تعارض باشد ؛حالتهای چون عدم پختگی،فشار روانی ومشکلات رفتاری را تجربه می کنند.اگرفرایند هویت یابی نوجوانان مختل شود،نوجوانان دچار آشفتگی هویت یاآشفتگی نقش اجتماعی خود خواهندشد که می تواند سبب بزهکاری،ناسازگاری های اجتماعی،اختلال در هویت جنسی وحملات روان پریشانه گردد(نارنجی ها،1388). در حال حاضردربین نوجوانان درسراسرجهان شیوع روزافزون سومصرف مواد مخدر به چشم می خورد (کوثر ،سماوی وحسین چاری،1388).پژوهش ها از یک سو حاکی از آن هستند که بیش از 90درصد از سومصرف کنندگان مواد مخدر ،مصرف مواد را درنوجوانی آغاز می‌کنند (ماک 2001؛ اسوادی 1999،سماوی وحسین چاری ،1388)واز دیگر سو،براساس پژوهش های انجام شده،ویژگیهای شخصیتی به عنوان متغیرهای زمینه ساز وتعدیل کننده ،نفش مهمی را درشروع وادامه سومصرف مواد مخدر در گروه های سنی وجنسی وفرهنگی مختلف ایفا می کنند.دراین راستا ،پاره ای از پژوهش ها به رابطه پایگاه های هویت  به عنوان هویت متغیرهای شخصیتی با سومصرف مواد مخدر در نوجوانان وجوانان پرداخته اند ،ولی پژوهشی که مقایسه سبکهای هویت و سبکهای مقابله ای و سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتاری در معتادان و افراد بهنجار را انجام داده باشند، پیدا نشد.  با توجه به این که اعتیاد به یک مساله حاد وگریبانگیر در کشور ما تبدیل شده است ورویکرد نظارتی – پلیسی در کنترل آن چندان موفق نبوده ،ضرورت دارد که تحقیقات دقیقی در زمینه شناسایی ابعاد مختلف روانی – اجتماعی واقتصادی وزیستی_شخصیتی(گری،2000)وفرهنگی آن صورت گیرد .پژوهش هابرای بررسی رابطه میان BASورفتارهای گرایشی یا تمایلی ،رابطه این سامانه ومصرف مواد را مورد بررسی قرار داده اند.پژوهش های لوکستون وداو (2001)وجروم (1999) رابطه میان BAS ومصرف وسومصرف مواد را در جمعیت غیر بالینی تایید کرده اند. در پژوهشی دیگری (جانسون،ترونر وایواتا،2003)نشان داده شد سطوح بالای پاسخ دهی به پاداش وانگیختگی BAS با سومصرف الکل درطول زندگی ارتباط دارد .هم چنین فرانکن، موریس وجورجیوا (2006)نشان دادند افراد معتاد در مقایسه با دوگروه کنترل الکلی وافراد بهنجار ،بطور معنادار نمره بالاتری در خرده مقیاس BASمقیاس های سیستم بازداری  رفتاری /سیستم فعالیت رفتاری (BAS/BIS ) ( کارور ووایت ،1994)داشتند.

در این بین تدابیر مقابله ای افکار و رفتارهایی هستند که پس از روبه رو شدن فرد با رویداد استرس زا به کار گرفته می شوند .در حالی که منابع مقابله ای ویژگی های خود شخص هستند که قبل از وقوع استرس وجود دارند، مانند برخورداری از عزت نفس، احساس تسلط بر موقعیت، سبک های شناختی، منبع کنترل، خوداثربخشی و توانایی حل مسئله (وفایی بوربور ۱۳۷۸). از جمله امور مهم در این رابطه ارزیابی فرد از توانایی های خودش برای رویارویی با مسئله است. این ارزیابی ها ممکن است مطابق با واقعیت و توانایی های واقعی فرد باشد و یا مطابق با واقعیت و توانایی های او نباشد، ولی هر چه هست برداشت های فرد از توانایی ها و قابلیت هایش تعیین کننده اصلی برای مقابله با دشواری ها می باشد یکی از اهداف مهم در ارتباط با سبک های مقابله ای در میان معتادان این است که مشخص کنیم چه نوع راهبردهـای مقابلـه ای در جمعیـت بـالینی خـاص بـا سـازگاری بهتری همراه است. در واقع، ارتباط نوع خاصی از مقابله برای پیش بینـی انـسجام بیمـار، بـه نوع خاصی از شـرایط اسـترس زایـی بـستگی دارد کـه فـرد را درگیـر خـود کـرده اسـت. مشخص شده اسـت کـه مقابلـه مـساله محـور درمعتادانی که تصور می کنند، کنترل بیشتری بر شرایط استرس زای خود دارنـد بـا پیامـدهای مطلوبی همراه است و مقابله هیجـان محـور در معتادانی کـه تـصور مـی کردنـد بـر شـرایط استرس زا کنترل کمتری دارند، با پیامدهای مطلوبی همراه بود.

باعنایت به آنچه که گذشت درخصوص موضوع تحقیق، هرکدام از مولفه ها ، باموارد گوناگونی مورد بررسی قرارگرفته ولی تا کنون تحقیقی یا بررسی در خصوص سه متغییربصورت همزمان انجام نشده است .لذا به لحاظ اهمیت مسئله که یکی از بحران‌های جامعه امروزی است ، این موضوع انتخاب شده است. و با توجه به مطالب فوق مسئله اصلی این تحقیق مقایسه سبک های هویت وسبکهای مقابله ای و سیستم فعال سازی /بازداری رفتاری( BAS/BIS ) در معتادان و افراد بهنجار می باشد.

1-3  اهمیت و ضرورت تحقیق

 

اعتیاد که یک بیماری جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است (گالانتر، 2006) و پیامدهای ناخوشایند آن از مهم ترین دغدغه های جوامع و یکی از ناگوارترین آسیب های اجتماعی است و مدت هاست که نظر متخصصین بهداشت روانی را به خود جلب کرده است (مارتین، 2007). و به عنوان یکی از موضوعات اساسی در ارتباط با سلامت جوانان مطرح است (گرکین و شر، 2006). نوجوانان و جوانان در هر کشوری به لحاظ تحرک اجتماعی و بالندگی نقش محوری را در توسعه همه جانبه ایفا می کنند. برای رسیدن به اهداف توسعه و پیشرفت کشور، شناسایی مشکلات و مسائل پیش رو از اهمیت زیادی بر خوردار است. در این راستا شناسایی جوانان در معرض خطر سوء مصرف مواد و سایر رفتار های پر خطر باید از دغدغه های اساسی متولیان تعلیم و تربیت باشد. از آنجا که نوجوانی زمان تجربه کردن و انتخاب های شخصی بوده و هویت شخص در این زمان شکل می گیرد، جوانان و نوجوانان در برابر مصرف مواد و رفتارهای پر خطر بسیار آسیب پذیر هستند. به همین دلیل شناخت عوامل موثر در پیشگیری و حفظ جوانان و نوجوانان از مصرف مواد و رفتار های پر خطر اهمیت بسیاری دارد (خلج آبادی فراهانی و عبادی، 1382). از سویی میزان مصرف مواد در نوجوانان و جوانان روز به روز افزایش می یابد و برای کنترل این امر لازم است در برنامه های پیشگیری و درمان از روی آوردهای جدید بهره گرفته شود . یافته های بالینی نشان داده است که در شکل گیری وابستگی به مواد واختلال سوءمصرف مواد ، عوامل گوناگون روانشناختی اجتماعی، خانوادگی و زیست شناختی درگیر هستند ( بشارت ،میر زمانی وپور حسین،1380؛پور شهباز، شاملو، جزایری و قاضی طباطبایی،1384؛دباغی ،1386، مجید، کولدر و استرود، 2009؛فرانکویس،اوریاکومب وتیگنول،2000).  تحقیق و پژوهش به اثبات رسانیده است که مصرف مواد مخدر، کارکرد طبیعی قشر پاداش‌دهی مغز را مورد آسیب قرار داده و مصرف مداوم مواد مخدر باعث انحراف در عملکرد سیستم پاداش‌دهی مغز می‌شود.چنین انحرافاتی در بافت‌های مغزی، انتقال­دهنده­های عصبی و سطوح ناحیه‌ای پردازش اطلاعات مغز به دنبال مصرف مواد مخدر ظاهر می­شود که هم در نمونه­ی حیوانی و هم در انسان به اثبات رسیده است.

علاوه بر آن، این که چرا در برخی افراد معتاد اختلالات روانی گسترش می­یابند واضح نیست. دیدگاه­های متفاوتی وجود دارند که تلاش می­کنند این موضوع را توضیح دهند. مباحث سبب­شناسی اختلالات روانی و اعتیاد، به طور جداگانه این دو اختلال را این گونه شرح می­دهند که اختلالات روانی خطر اعتیاد به مواد مخدر را افزایش داده و هم­چنین مصرف مواد نیز می­تواند خطر ابتلا به بیماری روانی را افزایش دهد(گری، 2010).

با بازنگری ادبیات پژوهش‌های پیشین در نظریه­ی حساسیت به تقویت گری می توان شخصیت را بعنوان یک الگوی زیستی را ارایه نمود که شامل سه سیستم مغزی­رفتاری است. در این بین شواهد پژوهشی فوق موید این نکته می باشد که سبک های مقابله ای و عناصر آن نقش تعیین کننده ای در آمادگی به مصرف مواد و یا پیشگیری دارند. بنابراین، می توان گفت سبک های مقابله ای از طریق ساز و کارهایی چون کنترل محرک، شناسایی موقعیت های پر خطر، کاهش مواجهه با نشانه های راه اندازی، راهبردهای حل مسأله، مدیریت استرس و در نهایت بازشناسی عوامل هیجانی موثر در میل به مصرف و مقابله با آنها موجب کاهش مصرف مواد و در نهایت پیشگیری می شود (براون، 2004).بالا بودن آمار افراد وابسته به مواد درکشور وهمچنین نیازمبرم به برنامه هایی در خصوص پیشگیری وکاهش مصرف مواد وبا عنایت به کم بودن پژوهش های مربوط به مداخلات روانشناختی نظیر مهارتهای مقابله ای و سبک های هویت وسیستم ها ی فعال سازی /بازداری رفتاری در اعتیاد،انجام پژوهش حاضر در کنار مداخلات دیگر ضروری به نظر می رسد .

– .addiction

Identity

– Botvin

-Levinson

-royce

-Millmen

-lon

-substance abusee

-Coping styles

-NicKel

-Aigle

-Marcia

-Cover&White

– Send & etal

– Gray

-Behavioral Inhibition System

– Behavioral Active System

-Dawe&loxton

-Fowles

پایان نامه

-Egmar

-Franken

-Muris

-IngmarFranken&Muris&Georgieva

– identity style

-informative style

-normative style

-diffusee-avoidant style

-abusrs

-Muck

-Asvady

-Coping strategies

– Behavioral Activation System

– Behavioral Inhibition System

-loxton

-Dawe

-Jorm

-Johnson

-Turner

-Iwata

-Gwrogieva

-Ganlanter

– Martin

-Gourgien

-shar

-Colder&Stroud

-Franques

-Auriacombe&Tignol

-ReinforcementSensitivity Theory(RST)

– Larry Brown

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...