در سیستم اقتصادی امروز دنیا، انتقال و گزارش اطلاعات صحیح مالی به مراکز تصمیم گیری، اهمیت بسیار زیادی دارد. سهامدارانی که اندوخته­های خود را به شکل سرمایه در اختیار شرکت­ها قرار می­دهند، برای آگاهی از چگونگی اداره سرمایه­های خود و اطمینان از صحت عمل و کارایی مدیران، وسیله دیگری جز صورت حساب­ها و گزارش­های مالی سالانه شرکت­ها در اختیار ندارند.
سود خالص از مهم­ترین اطلاعات مالی است که در تصمیمات اقتصادی ذینفعان کاربرد گسترده­ای دارد. علاوه بر حساسیت و ابعاد گسترده کاربرد سود، می­توان اذعان نمود که سود یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد مدیریت و نیز معیار تعیین کننده ارزش بنگاه­های اقتصادی تلقی می­شود؛ با توجه به مطالب فوق­الذکر، می توان این ادعا را نمود که تدوام آن نیز در طی فعالیت واحد تجاری نیز از اهمیت خاصی برخوردار می باشد که لازمه تداوم سود استفاده از فرصت­ها می­باشد. شرکت­ها به منظور کسب مزیت رقابتی، از منابع خود در جهت بهبود موقعیت نسبی خویش نسبت به رقبا استفاده می­کنند و ارتقای موقعیت شرکت سبب شکل گیری فرصت­های بهتری در آینده می­شود. همچنین می­توانیم فرصت­های رشد و سود تقسیمی شرکت را نیز مرتبط به هم بدانیم؛ معمولا شرکت­هایی اقدام به تقسیم سود می­کنند که نمی­توانند سود خود را سرمایه­گذاری نمایند. سود تقسیمی به سیاست­گذاری شرکت بستگی دارد. شرکت­هایی که فرصت­های سرمایه­گذاری (رشد) سودآوری دارند، سود را به عنوان یک منبع تأمین مالی تلقی می­کنند.
اگرهدف مطلوب شرکت­ها کسب سهم بازار بیشتر باشد و انتظار رود که در آینده افزایش سودآوری و فرصت­های رشد از آن شرکت­هایی باشد که سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص داده­اند،آنگاه تغییر در سهم بازار نشان­دهنده­ی عملکرد آتی و فرصت­های رشد است­. (نوری سادات، 1390)
 
1-2 تشریح و بیان مساله پژوهش
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر فرصت­های رشد شرکت و تداوم سود بر بازده جریان نقد آزاد است.جنسن(1986) بر اساس تئوری نمایندگی بیان کرده است که تناقض اهداف مدیران و سهامداران موجب تولید اضافی جریان­های نقدی آزاد می­شود. مشکل اضافه تولید جریان نقدی در شرکت­هایی مشهودتر است که فرصت­های رشد اندکی دارند. در صورتی­که سهامداران کنترل و نظارت مناسبی بر فعالیت­های شرکت نداشته باشند، مدیران شرکت­های با جریان نقدی آزاد مثبت  و فرصت­های رشد اندک به احتمال زیاد در پروژه­هایی با سود خالص کم یا حتی منفی سرمایه گذاری می­کنند تا منافع شخصی خود را به حداکثر برسانند. این فعالیت­های از بین برنده ارزش در نهایت منجر به پایین آمدن قیمت سهام شده و ممکن است سهامداران را وادار به برکناری مدیر عامل یا مدیران اجرایی کنند. مدیران منطقی از روش­های دقیق و محتاطانه حسابداری استفاده می­کنند تا این پیامدهای منفی را کاهش دهند. چانگ و همکاران (2005) نیز در حمایت از این فرضیه بیان کردند که مدیران شرکت­های مورد شک و تردید از روش­های افزایش درآمد استفاده می­کنند تا در گزارشات خود به درآمدهای بیشتری اشاره کنند (گال و تسوی ،1998 و 2001 و گال، 2001)، نیز شواهدی را در این زمینه ارائه کرده­اند.
لانگ و لیتزنبرگر (1989) دریافتند که در شرکت­هایی که موقعیت سرمایه­گذاری اندک دارند، قیمت سهام رابطه مستقیمی با افزایش سود سهام دارد.
جریان نقد آزاد از این حیث دارای اهمیت است که به شرکت اجازه می­دهد تا فرصت­هایی را جستجو کند که ارزش ثروت سهامدار را افزایش می­دهد. بدون در اختیار داشتن وجه نقد، توسعه­ی محصولات جدید، انجام تحصیل­های تجاری، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران و کاهش بدهی­ها امکان­پذیر نمی­باشد. از طرف دیگر، وجه نقد باید در سطحی نگهداری شود که بین هزینه­ی نگهداری وجه نقد و هزینه­ی وجه نقد ناکافی تعادل برقرار شود (غلام زاده لداری، 1390). از جمله عوامل تأثیرگذار دیگر بر میزان رفتارهای فرصت­طلبانه مدیران، وجود فرصت رشد برای شرکت است. در زمانی که مدیر جریان نقدی آزاد نسبتاً زیادی در دست دارد واز سوی دیگر فرصت­های رشد و سرمایه­گذاری زیادی برای شرکت موجود باشد (جلنیک، 2007)، مدیر می­تواند این وجوه نقد را در فعالیت­هایی در راستای رشد شرکت استفاده کند. در چنین موقعیتی با توجه به اینکه این سرمایه­گذاری­ها در جهت رشد شرکت و در ادامه روند فعلی آن است، خطرپذیری کمتر و بازدهی تقریباً مشابه بازده فعلی شرکت دارد و بنابراین سود دچار نوسانات زیادی نخواهد شد. در مقابل، هنگامی که فرصت­های رشد و سرمایه گذاری محدود باشد، مدیران به سرمایه­گذاری­هایی دست خواهند زد که دارای خطرپذیری بیشتر بالاتر و بازده متفاوتی از جریان عملیات فعلی شرکت است. در چنین موقعیتی سود شرکت دستخوش نوسان می­شود و مدیر برای مهار کردن اینگونه نوسانات، که ناشی از سرمایه گذاری پر خطر است به هموارسازی سود اقدام خواهد کرد.
پایداری سود از جمله ویژگی­های کیفی سود حسابداری است که مبتنی بر اطلاعات حسابداری می­باشد. پایداری سود شاخصی است که مبتنی براطلاعات حسابداری می­باشد؛ پایداری سود شاخصی است که به سرمایه­گذاران در ارزیابی سود­های آتی و جریان­های نقدی شرکت کمک می­کند. سرمایه گذاران در برآورد سود­های آتی و جریان­های نقدی مورد انتظار خود به بخش پایدار سود بیشتر از بخش ناپایدار آن اهمیت می­دهند. (خواجوی و همکاران، 1389)
هدف اصلی واحد­های تجاری کسب سود و جریانهای نقدی است. با این منظور اقدام به تحصیل منابع مورد نیاز می­کنند. کارآیی مدیریت در استفاده از منابعی است که در اختیارشان گذاشته شده است و پایداری سود می­تواند این کارآیی را نشان دهد. هر قدر سودهای کسب شده از طریق دارائی­های عملیاتی باشد، پایداری سود بیشتر خواهد بود. پایداری سود محدود به سودهای گذشته و دوره جاری نمی­شود بلکه سودهای آتی را نیز شامل می­شود؛ ارتباط مابین سودهای گذشته و سودهای آتی در قالب فرآیند تصادفی که برای توصیف رفتار سود در طول زمان مشاهده شده است، بیان می­شود از این جنبه، وقایعی که در دوره­های خاص اتفاق می­افتد، ممکن است بی قاعده (نامنظم) باشند و انتظار می­رود تاثیر مشابهی بر سود دوره­های بعدی نداشته باشند. به طور کلی سودهای حسابداری از دو جزء پایدار و ناپایدار تشکیل می­شوند. سودهای حسابداری پایدار ارزش مورد انتطار سودهای حسابداری آتی هستند. (رضوانی راز، 1384)

پایان نامه و مقاله


پنمن و یهودا (2009) ارزیابی بازار از جریان نقد آزاد را با استفاده از اصول حسابداری تعهدی مورد بررسی قرار دادند. آن­ها دریافتند که درآمدها آن چنان که انتظار می­رود ارزش مثبتی دارند، اما در صورت ثابت بودن درآمدها جریان نقدی آزاد هیچ قدرتی در توضیح بازده سهام ندارد. این یافته با نتایج بسیاری از مطالعات در تضاد است که بیان می­دارند جریان نقدی حاصل از فعالیت­های عملیاتی می­تواند بازده سهام را توضیح داده و در تفسیر آن مورد استفاده قرار گیرد. اما آن­ها در توضیح یافته خود بیان کرده­اند که حسابداری تعهدی به گونه­ای عمل می­کند که مفهوم جایگزین سازی سود سهام (مطرح شده توسط میلیر و مودیگلیانی) را محقق سازد و در واقع جریان نقدی آزاد بخشی از سود سهام شرکت است که ارزش شرکت را پایین آورده اما مجموع ارزش شرکت و سود سهام را تغییر نمی­دهد اما پنمن و یهودا (2009) به ارزش اطلاعاتی جریان نقدی آزاد نیز اشاره می­کنند. البته جریان نقدی آزاد می­تواند اطلاعاتی را ارائه دهد اما این امر تنها به دلیل نادرست بودن سنجش درآمدها در سیستم تعهدی است. (رضوانی راز، 1384)
با توجه به مطالب فوق در این تحقیق نیز در ادامه نظرات پنمن و یهودا می­کوشیم به این سئوال پاسخ دهیم که «با تاکید بر نوع صنعت بین فرصت­های رشد و تداوم سود با بازده جریان نقد آزاد چه رابطه­ای وجود دارد؟»
.Jensen
.Chung et al.
.Gul and Tsui
.Gul
.Lang and Litzenberger
. Jelnik
. Penman and Yehuda

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...