اضطراب و استرس کلماتی هستند که درزندگی روزمره،‌ برای توصیف حالات و احساسات بسیار استفاده می شوند. هنگام سخنرانی در برابر جمع،‌هنگام امتحان،‌هنگام مواجهه با مشکلات زندگی،‌و … .مود استفاده قرار می گیرند. این احساس تا زمانی که عملکرد انسان را مختل نکرده است و تا زمانیکه فرد احساس تسلط بر خود دارد طبیعی است،‌اما وقتی منجر به افت عملکرد و عدم احساس تسلط شود،‌حالتی را تجربه می کند که به آن اضطراب گویند. امروزه اضطراب تبدیل به جزئی از زندگی شهری شده است،‌چرا که زندگی شهری با ضرب آهنگ سریع خود،‌ ازدحام جمعیت،‌خانه‌های آپارتمانی،‌ترافیک،‌و … اضطراب ایجاد می کند. همانطور که شیوع و بروز این اختلال نشان می دهد دومین اختلال شایع روانی است. از طرفی دیگر وجود شرایط رقابت زیاد در زندگی شهر و بروز ناکامی در شرایط مختلف زندگی شخصی و اجتماعی گاهاً‌منجر به احساس ناکامی،‌احساس شکست که منجر به افکار خود شکن شده و نهایتاً‌ به کناره گیری و پناه بردن به دنیای درونی می شود. اگر حمایت های اجتماعی و مشاوره های تخصصی در دسترس نباشد منجر به افسردگی می شود. آمار شیوع و بروز افسردگی بعنوان شایع ترین اختلال در تمامی جوامع خود موید این امر است. عامل دیگری که هم می توانند از اضطراب و افسردگی بوجود آید هم یکی از عوامل ایجاد آنها شود،‌عزت نفس پایین است. عزت نفس ازجمله سازه های روانشناسی است که مورد توجه روانشناسان بوده است. از آنجای که عزت نفس به تصویری که فرد از توانمندی ها،‌قابلیت ها و احساس ارزشمندی از خود دارد،‌مربوط است،‌دارای اهمیت ویژه ای است چرا که عملکرد و کارایی موثر و مطلوب فرد بسته به احساس کفایت از خود است. اگر این احساس به هر دلیلی خدشه دار شود می تواند زمینه های بروز اضطراب و افسردگی را ایجاد کند. البته این بدان معنا نیست که علت یا عامل ایجاد کننده باشد و بلکه بدان معناست که با اضطراب و افسردگی همبستگی دارد و متقابلاً‌بر یکدیگر تاثیر دارند.

وجود اضطراب و افسردگی و عزت نفس پایین منجر به اختلال در سازگاری فرد با محیط می شود. یکی از ابزارهای دردست بشر استفاده از هنر موسیقی است که در ایجاد احساس آرامش از دیرباز ازآن بهره می برده است.

بشربرای سازگاری با محیط همواره به ابزارهایی نیاز داشته است تا نیازهای جسمی وروحی خودرابنحوی برآورده سازدوهنر، یکی ازوسایل اولیه سازگاری روانی وتطابق روحی بشرباپدیده‌های مختلف طبیعی واجتماعی بوده است. اولین پیام موسیقی وبطورکلی هنر صلح درونی است که باعث سازش وهماهنگی احساسات، هیجانات وافکاروتمایلات هنرمند می‌شود. دومین پیام هنر، صلح اجتماعی است که ازطریق هم حسی وتقویت اشتراک احساسی موجب همبستگی اجتماعی خواهدشد. از آنجایی که موسیقی بعنوان یک هنر درتحریک و انگیختن حواس وعواطف آدمی وتغییرحالات روحی واجتماعی سریعتر وصریح‌تر عمل می‌کند و صمیمی ترین، مطبوع ترین و زیباترین هنرارتباط بشراست؛ لذا باید همواره به این زبان اندیشید واز آن درارتباط وصمیمیت وصلح بهره جست و نهایتا همبستگی راتقویت کرد. در یونان قدیم ارتباط نزدیکی بین موسیقی وشفا وجود داشت، واین همبستگی به یکی ازخدایان یونان به نام آپولوشکل وشخصیت داده است. موسیقی درمانی برای درمان انواع بیماری‌ها مورد استفاده قرارمی گیرد. دامنه کاربردی این روش فقط به بیماری‌هایی که به نوعی به کاهش فقدان حافظه ارتباط دارند، محدود نیست، بلکه افرادی هم که از اختلالات حرکتی، مخصوصاً پارکینسون رنج می برند، ازموسیقی درمانی بهره خواهند برد (فخرالساداتی، 1387).

نظرهای گوناگونی درباره اصل موسیقی، درجوامع گوناگون بشری دیده می‌شود، بومیان آمریکا، موسیقی را ازموهبتهای الهی می دانند، برهما، موسیقی رابه عنوان ودای پنجم برروی زمین آورد، پیروان فیثاغورث، آن رالحن موسیقی خلقت دانسته اند وآن رابرگرفته ازبانگ گردشهای چرخ شناخته اند واین نظرراحکما وفلاسفه یونانی و اسلامی پذیرفته اند. عطار آن را لحن موسیقی خلقت ومولوی زبان ‌هاتف غیبی می شناسد. امروزه تاثیر موسیقی رادر کودکان شیرخواره، حیوانات وگیاهان به صورت تجربی دریافته اند وبرروی بیماران نیز تجربه کرده اند و بعضی ازامراض رانیز به وسیله آن درمان بخشیده اند.

داستانها وحکایاتی وجودداردکه درگذشته، حکیمان وطبیبانی بوده اندکه نه تنها بیماران رابه وسیله موسیقی شفا می داده اند بلکه مرده ای راکه در اثرسکته قلبی از جهان رفته بود بابعضی نغمات موسیقی، به زندگی برگردانده‌اند(اشرف زاده، 1388).

کاربرد موسیقی درشفا بخشی بیماران، ریشه ای کهن وتاریخی دارد و درهمه فرهنگ‌ها وتمدن‌های باستانی، به گونه ای به کاررفته است. اما، ازنظر روانشناختی، موسیقی درمانی، به عنوان یک مداخله ی تجویزی وسازمان یافته (تپرز، 1371)که بابهره گیری از ابزار موسیقی برای اهداف درمانی به کار
می رود(انجمن موسیقی درمانی آمریکا، 2003)تعریف می‌شود. سازمان بهداشت جهانی[1]، باقرار دادن موسیقی درمانی درحیطه نظام خدمات پزشکی سنتی/مکمل وجایگزین، آن رابه عنوان یک مداخله ذهن –بدن معرفی کرده وبرخی ازاصول فلسفی، نظری، روش شناختی وبالینی آن را همچون کل نگری درمراقبت ودرمان، تکیه براصلاح وکیفیت سبک زندگی بیان نموده است. درموسیقی درمانی بالینی، مانند سایر مداخلات روانشناختی، ازگونه‌های مختلف تکنیکی، همچون فنون بازآوایی، پیایندی، بداهه نوازی، آرام سازی وموسیقی استفاده می گردد(جوهری فرد، 1384).

بایدتوجه داشت که غرض از موسیقی به طور عام، هرحرکت وصدایی موزون ومتناسب است که درعالم خلقت، می توان شنید، به قول کمپل[2] موسیقی، آوای زمین، آسمان، امواج و توفانهاست، انعکاس صدای قطاری است که از دور دستهابه گوش می رسد، طنین ضربان چکش نجاری است که به کار مشغول است. ازنخستین فریادزندگی، تا آخری نفس دردم مرگ، ازضربان قلبمان تا تخیلات سربه فلک کشیده مان، درهرلحظه اززندگی، درپوششی ازاصوات وارتعاشات، پیچیده شده ایم(اشرف زاده، 1388).

 1-2بیان مسأله

طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت، حالت تندرستی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است و نه صرفاً فقدان ضعف یا بیماری. از دیدگاه الگوی زیستی، روانی و اجتماعی سلامت چیزی است که فرد از طریق توجه به نیازهای زیست شناختی، روحی، روانی و اجتماعی آن را به دست می آورد. امروزه بر همگان روشن است که تأمین نیازهای روانی و عاطفی در گرو معنویت و دین نهفته است. اجرای عوامل و فرایض دینی از جمله نماز علاوه بر این که احساسات معنوی انسان را تحریک می کند موجب کاهش ناملایمات و ناراحتی‌های روزمره می شود. به طور کلی، زمانی سطح سلامت در یک خانواده بالاو بهینه است که همه ابعاد سلامت یکپارچه اند و با هم کار می کنند. بدین ترتیب، محیط شخصی (کار، خانواده و اجتماع) و ابعاد معنوی، جسمانی، هوشی و اجتماعی برای ایجاد تعادل، با یکدیگر هماهنگ می شوند.

دنیای امروز جهانی است پر تنش همراه با فشارهای روحی و عصبی. اندوه و افسردگی،‌اضطراب ،‌دلهره و تشویش،‌اینها همگی در زندگی شهری امروزی جزیی از زندگی انسان شده است. افسردگی یکی از مهمترین بیماریهای ناتوان کننده است که امروزه تعداد زیادی از مردم را در جهان درگیر کرده و کمتر کسی به آن توجه می کند. افسردگی توانایی انسان را در عملکرد ، تفکر و احساس تحت تاثیر قرار می دهد. این بیماری نه فقط برای بیمار بلکه زندگی را برای اطرافیان نیز مشکل می سازد.

افسردگی، شایع ترین اختلال روانی است(با شیوع طول عمر حدود 17 درصد)، که تقریباً در سراسر جهان و در همه کشورها و فرهنگها دیده شده است که شیوع آن در زنان دو برابر مردان است. (سادوک 2007).

شواهد و تجارب فراوانی وجود دارد که اوضاع نا مناسب اجتماعی و اقتصادی افراد یک جامعه را به نا امیدی و یاس و افسردگی کشانیده است. به تدریج که انسان با دگرگونی های زندگی رو به رو می شود،‌افسردگی نمایان می شود. در مواجهه با طلاق،‌از دست دادن شغل،‌پایان یک رابطه عاطفی،‌فرد مستعد ابتلا به افسردگی می شود.

یکی دیگر از مشکلات و اختلال هایی که در زندگی شهر،‌ازدحام،‌ترافیک و دشواریهای خاص فضای شهر بوقوع می پیوندند اضطراب است. اضطراب پس از افسردگی دومین اختلال شایع در تمامی جوامع می باشد. با توجه به اینکه درصد زیادی ازافرادی که اختلال افسردگی دارند به اختالال اضطرابی نیز مبتلا یند،‌نشان از پیوستگی این دو اختلال دارد.

هنگامی که افراد دچار فشار روانی می شودند،‌به طور غریزی از صحنه عمل و اجتماع کنار کشیده و به گوشه ای پناه می برند،‌در حالی که گوشه گیری باعث تشدید استرس و اضطراب می شود. ارتباط با افراد و دوستان و به طور کلی روابط میان فردی و اجتماعی سالم منجر به کاهش افسردگی و اضطراب و کمک به افزایش اعتماد به نفس افراد می کند.

متغیر مهم دیگری که ارتباط و همبستگی با افسردگی و اضطراب دارد،‌عزت نفس است.

عزت نفس یعنی ارزیابی فرد از توانایی ها و نقاط مثبت و منفی خود است که هم می تواند منجر به اضطراب و افسردگی شود و هم میتواند نتیجه آنها باشد. چرا که عزت نفس پایین می تواند منجر به احساس بی کفایتی شود و عملکرد اجتماعی را پایین بیاورد و این احساس در کنار عوامل دیگر زمینه بروز افسردگی را ایجاد کند. از طرف دیگر وجود اضطراب و افسردگی نیز می تواند منجر به کاهش احساس عزت نفس شود. بنابراین سه متغیر به نوعی با هم همبستگی دارند. به دلیل همین همبستگی و ارتباط درونی انتخاب شده اند.

با توجه به اهمیت این اختلال‌ها، رویکردهای مختلفی برای درمان آنها وجود دارد. برخی از این درمان‌ها نیاز به رجوع به روان شناس و روان پزشک دارد و بعضاً با هزینه‌های مالی روبروست.

از طرف دیگر اهمیت و ضرورت درمانهای جایگزین و مکمل در اختلال‌های شایع روانشناختی که بر روان انسانها تاثیر دارند و دارای حداقل هزینه می باشند، ضروری و مناسب به نظر می رسد.

موسیقی که برگرفته از حس و قریحه زیبا شناختی بشر می‌باشد و خود حاوی نظم و زیبایی است که این نظم و زیبایی بی شک مرهم و مسکن مهمی بر ساختار روان انسان می‌باشد.

موسیقی درمانی در درمان بسیاری از مسائل فیزیکی، عاطفی و روانی در افراد مختلف کاربرد دارد. مهمترین این مشکلات شامل درد، اضطراب، غم و اندوه، مشکلات ارتباطی و. . . می باشد. موسیقی درمانی برای اضطراب و ناراحتی، قدمتی تاریخی دارد به طوریکه مصریان از موسیقی درمانی برای درمان نازایی زنان و ایرانیان از صدای عود برای معالجه بسیاری از بیماران استفاده می کردند( گاگنر، جلسون2001).

همچنین، موسیقی با انحراف حواس و کاهش تمرکز بیمار از محرک‌های اضطراب آور باعث کاهش احساس درد و اضطراب بیمار می شود. از جمله تاثیرات روان شناختی موسیقی ایجاد آرام سازی است که باعث کاهش تعداد ضربان قلب، کاهش تعداد تنفس و سوخت و ساز می شود(همل2001). به منظور کاهش اضطراب می توان از موسیقی بتهوون و باخ که دارای ریتم 60 ضربه در دقیقه(کند تر از ضربان قلب) استفاده کرد (کووالک، جان سون2003 و بوچر 1999).

تحقیقات بسیاری در زمینه موسیقی درمانی و یا سایر روش‌های آرام سازی انجام شده و مشخص شده که مهم ترین اثر آن کاهش اضطراب است(وایت1999).

در جلسات موسیقی درمانی می توان موقعیت‌هایی را برای ایجاد روابط اجتماعی فراهم ساخت و تغییرات مثبتی در حالات روانی و جسمی افراد ایجاد نمود و به تبع آن احساس کنترل بر زندگی را بالا برده، دلهره و تنیدگی را کاهش داد و اعتماد به نفس را افزایش داد (چوی 2008 به نقل از طایفه مرسل1391).

شرکت در جلسات موسیقی درمانی فرصتی برای تعامل و همکاری با دیگران فراهم می کند و احساس طرد از خانواده و وابستگی را کاهش می دهد(ضیائی 1385، بنی اسدی1385، گیلام 2003).

هیجان، موقعیت‌های ذهنی و شناختی، خلق، بینش و بروز احساسات در جریان موسیقی درمانی از جمله مواردی هستند که تحت تاثیر موسیقی قرار می گیرند( گیلام 2003).

کمک در به خاطر آوردن رویدادهای گذشته، فراهم کردن یک فرصت غیر کلامی برای بیان گسترده ای از احساسات نا هشیار و از جمله تاثیرات مثبتی است که دپارتمان سالمندی برای موسیقی درمانی بر شمرده است(اوهایو 2005). یادگیری اصولی آواز و آواز خواندن با هدف دریافت منافع جسمانی، روانی و اجتماعی آن زیر مجموعه ای از طیف وسیع موسیقی درمانی می باشد (طایفه مرسل 1391). در این پژوهش تلاش شده تا تاثیر آواز خوانی بر اضطراب،‌افسردگی و عزت نفس مورد بررسی قرار گیرد.

پایان نامه و مقاله

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق

آسیب‌های جسمانی و فشارهای روانی همه و همه بر دوش انسان سنگینی کرده و باعث از هم گسستگی و فروپاشی شخصیت انسان که در واقعیت واحد اصلی تمامیت وجود اوست می گردد و درنهایت فرد به انواع اختلالات روانی اعم از اضطراب، افسردگی، شکایات جسمانی و . . . مبتلا می گردد. سلامتی به عنوان یک ارزش فردی و اجتماعی بر طبق اساسنامه سازمان جهانی بهداشت و از دیدگاه همۀ مکاتب یکی از مهمترین و اساسی ترین حقوق و نیازهای حیات بشری تلقی شده و دست یافتن به بالاترین سطح آن از اهداف اجتماعی و ملی محسوب می‌شود. همچنین تأکید جهانی بر گسترش سلامت و سلامت روان در سطح جهان حکایت از اهمیت این موضوع و تبعات منفی و خطرناک بی اهمیتی به آن است(طایفه مرسل 1391).. این حقیقت که مردم به دنبال گسترش و پرورش سلامت عمومی هستند نشانگر آن است که می بایست برای بهبود و اصلاح آسیب‌های جسمانی و روانی که بار سنگین اقتصادی و مالی بر روی دوش آحاد مردم تحمیل می نماید اهتمام ویژه ای داشت.

بدین رو موضوع بهداشت روانی، یکی از مهم ترین مسائل انسان معاصر است. گمشده ی انسان متمدنِ قرنِ فر آوری‌هایِ مدرن، شادکامی و رضایت مندی از داشته‌های زندگی است.

زندگی ماشینی، سرعت فرصت درون نگری و خودشناسی را از انسان گرفته است. در روزگار کنونی، بشر چنان گرفتار تمدن مادی و ظواهر گوناگون آن شده است که از خودیابی و خویشتن شناسی دور مانده است. علی رغم پیشرفت حیرت آوری که انسان به مدد فن آوری کسب کرده، تحقیقات نشان می دهد که نه تنها هنوز به آرامش روانی ـ که از عناصر پایه ی سلامتی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت و اساس یک زندگی سعادتمندانه است ـ دست نیافته، بلکه به موازات پیشرفت‌های علمی و مادیِ تمدنِ مدرن بر مشکلات و ناراحتی‌های روانی انسان نظیر ناامیدی، پوچ گرایی اضطراب، ترس، افسردگی، اعتیاد، طلاق و خودکشی افزوده شده است.

از این روست که اخیراً کارشناسان و متخصصان، حتی در کشور‌های صنعتی و توسعه یافته، سمینارها و پژوهش‌های خود را متوجه نقش موسیقی بر کاهش اضطراب و افسردگی نموده اند(انجمن موسیقی درمانی آمریکا، 2003).  بسیاری از روان شناسان بر نفوذ و تأثیر موسیقی بر کاهش اضطراب و افسردگی پرداخته و به لزوم حمایت از آن تأکیدکرده اند.‌‌با توجه به قدمت و رشد موسیقی سنتی ایرانی که همواره بر گرفته از افکار و احساسات مردم این سرزمین بوده و نشانگر فرهنگ شان می باشد، ضرورت اثر بخشی آن در کاهش شایع ترین اختلالات انسان(افسردگی و اضطراب) ضروری به نظر می رسد.

با توجه به اینکه درمان اختلال های اضطرابی و افسردگی و عزت نفس بعضاً‌ دارای پروسه های طولانی می باشد،‌و همین طور دارای  بار مالی برای درمانجویان و همچنین عوارض جانبی دارو درمانی خصوصاً‌در اختلال های اضطرابی و افسردگی،‌ شایع است به نظر می رسد موسیقی درمانی می تواند جایگزین مناسبی برای این اختلال ها باشد. اگر نتایج پژوهش موثر بودن موسیقی درمانی را تایید کند،‌این نوع درمان برای درمانگران،‌مسئولین بیمارستان(اعم از روانی یا پزشکی)،‌و حتی در سایر اماکن عمومی که امکان پخش موسیقی باشد،‌می تواند بسیار موثر و مورد استفاده باشد. بنابراین نتایج این پژوهش حداقل به عنوان درمان مکمل برای درمانگران بالینی کاربرد دارد و می تواند مفید و موثر باشد.

1-4 اهداف تحقیق

هدف کلی :

  • بررسی تاثیر آواز سنتی ایرانی بر افسردگی، اضطراب و عزت نفس

اهداف جزئی:

  • تعیین میزان تاثیر آواز سنتی بر اضطراب
  • تعیین میزان تاثیر آواز سنتی بر افسردگی
  • تعیین میزان تاثیر آواز سنتی بر عزت نفس

1-5 سوال‌های تحقیق

سوال اصلی:

آیا آواز سنتی ایرانی در اضطراب، افسردگی و عزت نفس اثر بخش است ؟

سوال‌های فرعی:

  • آیا درمان از طریق آواز سنتی بر اضطراب اثر بخش است؟
  • آیا درمان از طریق آواز سنتی بر افسردگی اثر بخش است؟
  • آیا درمان از طریق آواز سنتی بر عزت نفس اثر بخش است؟

1-6  فرضیه‌های تحقیق

1- آواز سنتی ایرانی در اضطراب موثر است.

2- آواز سنتی ایرانی بر افسردگی موثراست.

3- آواز سنتی ایرانی بر عزت نفس موثر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...