انسان ها در ابعاد مختلف دارای تفاوت هایی هستند که در توانایی ها، استعداد و رعیت ها و سرانجام در سبک تفکر آنها نفوذ می کند. توجه به این تفاوت ها، باعث می شود که افراد در مسیر تحصیلی و شغلی مناسب هدایت شوند. شاید مسأله ای که باید نسبت به آن اگاه و هوشیار بود وجود سبک های تفکر افراد    (1997) سبک تفکر را به نوان طریقی که فرد می اندیشد تعریف کرده است . او در این باره گفته است سبک تفکر یک توانایی است بلکه به چگونگی استفاده ما از توانایی هایمان اشاره می کند افراد ممکن است در توانایی ها مشابه هم اما در سبک های تفکر متفاوت باشند. (سیف. 1368).

استرنیرگ (1997) شیوه های متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را به عنوان سبک های تفکر نامگذاری کرده است به اعتقاد وی اهمیت دادن به سبک های تفکر از این جهت ارزشمند است که در جامعه به کرات سبک ای تفکر یا توانایی افراد مشتیه می شوند و در نتیجه تفاوت های فردی ناشی از سبک های تفکر به اشتباه به توانایی ها نسبت داده می شوند. بدترین حالت عدم تطابق سبک تفکر دانش آموز با سبک تفکر معلم یا فرد با رئیس خود است و چنین ناهماهنگی ای در مدرسه یا محیط کار صورت جدی تری به خود می گیرد. استرنبرگ (1997) با طرح نظریه خودگرایی ذهنی معتقد است که نوع و شکل حکومت ها در جهان تصادفی نیستند بلکه بازتاب بیرونی افکاری هستند که در اذهان مردم وجود دارند.وی براساس نظریه خودگردانی ذهنی، سبک تفکر را پیشنهاد کرد و اصطلاح حکومت را به صور استعاری به کار برد تا نشان دهد که بین شازماندهی فردی و سازماندهی اجتماعی موازنه هیی برقرار است. استنبرگ معتقد است که افراد مانند شهرها، ایالت ها، نیاز به اداره و کنترل خود دارند (امامی پور و شمس اسفندآباد.1389).

استرنبرگ (1977) می گوید؛ سبک های تفکر بسیار کمتر از آنچه استحقاقش بود مورد توجه قرار گرفته و بیشتر به عملکرد افراد اهمیت داده شده است. شکست ها و موفقیت هایی که به توانایی نسبت داده شده اغلب ناشی از سبک هاست. یک معلم باید بداند که عملکرد ضعیف دانش آموز همیشه به علت عدم توانایی نیست بلکه به خاطر عدم تناسب بین سبک های تفکر دانش آموز و انتظاراتی است که معلم از او دارد یا به عبارت دیگر توانایی نمی تواند به تنهایی بیانگر عملکرد متفاوت افراد باشد. (استرنبرگ. 1997. بهنقل از زانگ.2002).

بررسی عملکرد به عنوان یک برونداد رفتاری افراد در محیط های متفاوت، حاکی از وجود تفاوت چشم گیری است که این سوال را مطرح می کند دلیل این اختلاف چیست؟ شاید اولین پاسخی که ه ذهن می رسد، تفاوت در توانایی های فرد است. اما استدلال دیگری که در اینجا به آن استناد می کنیم این است که افراد ترجیح می دهند از توانایی های خود چگونه استفاده کنند و ان بیانگر سبک تفکر افراد است.

افراد با توجه به اینکه محیط شغلی آنها تا چه اندازه با سبک تفکرشان همسو و مغایر باشد، می توانند در مراحل مختلف شغلی خود حضور قوی تر یا ضعیف تر داشته باشند.با وجود تعاریف متعدد یا مسوط از توانایی، سبک های تفکر هم به همان اندازه و شاید به دلایلی بیشت از توانایی مهم و موثر است. زیرا ساخت های اجتماعی، هیجغانی و عملکردهای هوش و به عبارتی وجوه مختلف هوش تصور ما را نسبت به ان چیزی که افراد ترجیح می دهند تا انجام بدهند نزدیک می کند. وقتی نیمرخ سبک های تفکر تناسب خوبی با محیط داشته باشند، پیشرفت خواهد کرد. ولی وقتی تطابق مناسب و کافی نباشد فرد متحمل آسیب هایی خواهد شد؛ بسته به اینکه نیمرخ سبک های تفکر فرد تا چه اندازه و چگونه با انتظارات محیط تطابق یابد و چگونه فرد محیط را ارزیابی می نماید، عملکرد بهتر و ضعیف تر وی طی دوره های شغلی مشخص می گردد (استرنبرگ. 1380).

شاخص امروزه، پیشرفت یک اجتماع (کیفیت زندگی) است که در بر گیرنده مهمترین عواملی است که شرایط زندگی در جامعه و رفاه شخصی افراد را تعیین می کنند. کیفیت زندگی یکی از اساسی ترین نکات علوم اقتصادی و سیاسی است که در ان پارامترهای مادی توسعه اقتصادی و تولیدات داخلی در کنار پارامترهای غیر مادی چون کیفیت کار، سطح باسوادی و فرهنگ، استاندارد پزشکی و بهداشت، کیفیت فراغت و تفریح شرایط محیط زیست جو سیاسی، احساس خوشبختی انفرادی و حتی آزادی و اتحاد ملی مورد بررسی قرار می گیرند.

در این نگاه کیفیت زندگی مفهومی فراگیر است که از سلامت فیزیکی، رشد شخصی، حالات روان شناختی، سطح اتصال، روابط اجتماعی و روابط با نهادهای برجسته محیط، تأثیر می پذیرد و نیز بر ادواک فرد مبتنی است. در واقع کیفیت زندگی گستره ای است در برگیرنده ابعاد عینی و ذهنی که در تعامل با یکدیگر قرار دارند. از سوی دیگر باید توجه داشت که کیفیت زندگی، مفهومی پویا است، چه ارزش ها و خود ارزشیابی های زندگی ممکن است در طی زمان در واکنش به رویدادها و تجارب زندگی و سلامتی دگرگونه شوند. همچنین هر حوضه از کیفیت زندگی می تواند آثار قابل ملاحظه ای بر دیگر حوضه ها بگذار. (جک و تالورد، 1992). بنابراین درک سبک تفکر و اینکه کدامین سبک در کیفیت زندگی موثر است به فرد کمک می کند که بهتر دریابد چرا بعضی از فعالیت ها برای او مناسب هستند و برخی دیگر مناسب نیستند و چرا در بعضی افراد این هماهنگی وجود دارد و در بعضی دیگر این هماهنگی وجود ندارد.

1-2- بیان مسأله

سبک، عبارت است از شیوه ترجیحی تفکر، سبک مترادف با توانایی نیست، بلکه نحوه استفاده از توانایی هی بالقوه است. اگ مشاغلی که افراد برمی گزینندمتناسب با سبک تفکرشان باشد به درصد بالاتر از موفقیت جهت پرورش توانایی فکر خود می رسند (استرنبرگ.1997).

استرنبرگ در دسته بندی خود از سبک های تفکر استعاره خود حومتی ذهنی را به کار بسته و در نتیجه اصطلاحات حکومت داری را برای توضیح مفاهیم مورد نظر ود برگزیده است. تئوری خود حومتی ذهنی در این فرض مبتنی است که افراد به طور روزانه ب فعالیت های خود با استراتژی های مقاومتی حکومت می کنند. او این استراتژی های متفاوت را سبک تفکر می نامد. تئوری خود حکومتی ذهنی استرنبرگ سبک های تفکر افراد را توصیف می کند؛ بعضی روش هایی که افراد ترجیح می دهند تا کارهایشان را انجام دهند. بنابراین، افراد در استفاده از سبک هایشان تا اندازه ای انعطاف پذیرند و سعی می کنند با درجات متفاوتی از موفقیت، خودشان را برای تقاضاهای سبکی از یک موفقیت معین سازگار کنند. (زانگ و استرنبرگ.2002).

کیفیت زندگی را به صورت اختلاف بین سطح انتظارات انسان ها و سطح واقعیت ها عنوان می کند که هرچ این اختلاف کمتر، کیفیت زندگی بالاتر، پارامترهای صرفاً مادی کیفیت زندگی معیار زندگی را تشکیل می دهند، که به کمیت و کیفیت کل اجناسی و خدماتی (امکاناتی) گفته می شود که در یک اجتماع در دسترس افراد آن قرار دارند (جاوید،1381؛ به نقل از حسینی، 1383).

روان شناس آمریکایی، اَبراهام ماسلو در سال 1943، هرم احتیاجات بشری را مرفی کرد. بر اساس این هرم، انسان ها در درجه اول سعی دارند احتیاجات پایه ای خود را برطرف سازند و بعد نیازهای لایه های بالاتر را، احتیاجات فیزیولوژیک و اساسی انسان شامل نیازهای حیاتی او می باشند. مثل هوا، غذا، آب، گرما، خواب، سلامت و ارضای تمایلات جنسی (جاوید، 1381؛ به نقل از حسینی، 1383).

به تعبیر بالدوین، سازه کیفیت زندگی تا اندازه ای مبهم است از یک سو کیفیت زندگی      پنداشتی از چگونه گذران زندگی فد مطرح می شود و از بعد کلی تر، کیفیت های موقعیت های زندگی، حول یک عامل و شامل موقعیت های نظیر محیط پیرامونی با فرهنگ در یک جامعه معین است. (بالدوین، 1994). در این تحقیق سعی محقق بر این بوده که به بررسی سبک های تفکر کلی و جزئی نگر، قضاوت نگر، قانونگذار، اجرایی و رابطه آن با کیفیت زندگی دبیران پرداخته شود. در ارتباط با مسأله سبک تفکر با کیفیت زندگی دبیران تحقیقات صورت نگرفته و بررسی حاظر می تواند دانش علمی را در این زمینه فراهم کرده و گسترش دهد و همچنین با مطالعه و شناخت سبک تفکر کیفیت زندگی دبیران را متوسطه نوشهر راه کارهای مناسبی جهت بهبود کیفیت زندگی و بالا بردن از توانمندیهای بالقوهدبیران سازمان آموزش و پرورش ارائه داد و در راستای این پژوهش سوال اساسی این است که آیا بین سبک های تفکر با کیفیت زندگی دبیران رابطه معناداری وجود دارد یا نه؟

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

تفکر همیشه به یک شکل انجام نمی گیرد؛ از آنجا که مسئولیت نظام تعلیم و تربیت، بخصوص معلم پرورشی قوه ی تفکر فراگیران است، شناخت آن لازم و ضروری است. سبک تفکر ما را قادر می سازند به توانایی های خودی ببریم و متناسب با آن عمل کنیم. افراد با سبک هی تفکر متفاوت، مایلند از توانایی هایشان به طرق مختلف استفاده کنند و متناسب با نوع تفکرشان واکنش های متفاوت ارائه دهند. افراد به مشاغلی نیازمندند که نه تنها با توانایی هایشان بلکه به همان نسبت و شاید بیشتر با سبک تفکرشان تناسب داشته باشند.

درک سبک تفکر به فرد کمک می کند تا بهتر دریابد که چرا بعضی از فعالیت ها برای او مناسب است و برخی دیگر مناسب نیست و چرا در انجام یک مسئولیت، احساس خوشایندی به آنان می دهد ولی در مسئولینی دیگر، این احساس دیده نمی شود (استرنبرگ،1380).

مقالات و پایان نامه ارشد

 علاقه به درک سبک هی تفکر در بخشی از پاسخ به این نوع شناخت ایجاد می شود که آزمون های موسوم توانایی، فقط تا حدی می تواند به این سوال پاسخ دهند که چرا و چگونه از نظر شیوه عملکرد یکدیگر متفاوتند. استرنبرگ معتقد است سبک های تفکر کمتر مورد توجه قرار گرفته، بیشتر به عملکرد اهمیت داده شده است. با توجه به نظر استرنبرگ توجه به سبک های تفکر باید مورد پیگیری قرار بگیرد که چرا سبک های تفکر در افراد وجود دارد، علت عملکرد افراد را توضیح دهد. در صورتی که توانایی افراد نمی تواند بیانگر تفاوت ها باشد و اینکه وجود سبک ها در محیط واقعی مختلف زندگی روزمره نظیر مدرسه و حتی خانه حائز اهمیت است.(استرنبرگ، 1997، به نقل از اعتمادی، 1380).

اگر با سبک تفکر دیگران آشنا باشیم می توانیم بفهمیم دیگران چگونه فکر می کنند، این امر را برای برقرار کردن ارتباط با دیگران، پیش بینی رفتار و تحت تأثی قرار دادن آنها تواناتر می کند به ما این امکان را می دهد تا اندیشه های خود را به گونه ای ابراز کنیم که به طور نزدیک تری با سبک تفکر آنها سازگاری، همچنین آشنایی داشته باشد. (گودبرن، 1998).

با سبک تفکر می تواند به افراد کمک کند تا نقاط ضعف و قوت خود را تشخیص دهند و بفهمند چگونه می توانند استراتژی هی خود را تصمیم گیری، حل مسأله گسترش دهند این امر می تواند سبب کاهش تصمیمات اشتباه شود (زارعی،1386). در ارتباط با مسأله سبک های تفکر با کیفیت زندگی دبیران زن تحقیقاتی صورت نگرفته و بررسی حاظر می تواند دانش علمی را در این زمینه فراهم کرده و گسترش دهد و همچنین بهبود کیفیت زندگی و بالا بردن توانمندی های بالقوه کارکنان سازمان آموزش و پرورش ارائه داد.

1-4- اهداف تحقیق

1-4-1- اهداف کلی:

 بررسی رابطه     تفکر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور

1-4-2- اهداف جزئی

بررسی رابطه سبک تفکر کلی نگر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور

بررسی رابطه سبک تفکر جزئی نگر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور

بررسی رابطه سبک تفکر قضاوت نگر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور

بررسی رابطه سبک تفکر قانون گذار با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور

بررسی رابطه سبک تفکر اجرائی با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور

1-4-3- ارائه نتایج

 حاضر به آموزش و پرورش و مراکز آموزشی و پژوهشی جهت اقدامات مناسب آشنایی با سبک های تفکر و موثر بودنشان در فرایند تحصیلی، شغلی، اجتماعی و تعیین نقش آن بر کیفیت زندگی.

  1. بین سبک تفکر کلی نگر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن رابطه معناداری وجود دارد.
  2. بین سبک جزئی کلی نگر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن رابطه معناداری وجود ندارد.
  3. بین سبک تفکر اجرائی با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن رابطه معناداری وجود دارد.
  4. بین سبک تفکر قضاوت نگر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن رابطه معناداری وجود دارد.
  5. بین سبک تفکر قانون گذار با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن رابطه معناداری وجود دارد.
  6. بین سبک تفکر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن رابطه مثبت معناداری وجود دارد.

1-4-5 سوالات پژوهشی:

  1. آیا بین سبک تفکر کلی نگر با کیفیت زندگی در دبیران متوسطه زن رابطه وجود دارد؟
  2. آیا بین سبک تفکر جزئی نگر با کیفیت زندگی در دبیران متوسطه زن رابطه وجود دارد؟
  3. آیا بین سبک تفکر اجرایی با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن رابطه وجود دارد؟
  4. آیا بین سبک تفکر قضاوت نگر با کیفیت زندگی در دبیران متوسطه زن رابطه وجود دارد؟
  5. آیا بین سبک تفکر قانون گذار با کیفیت زندگی در دبیران متوسطه زن رابطه وجود دارد؟
  6. آیا بین سبک تفکر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن رابطه وجود دارد؟
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...