کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


 



وقتی کودکی متولد می شود ، یکی از نخستین سوالات این است که آیا دختر است یا پسر ؟ به نوزادان دختر لباس صورتی رنگ می پوشانند  و اتاق اورا بارنگ های ملایم و روشن تزیین می کنند و به نوزادان پسر البسه ی آبی رنگ می پوشانند و اتاق های آنان  معمولا رنگ های بسیار تند و روشن دارد . از اولین روز حیات ، نوزاد انسان در دنیایی که بار جنسیتی زیادی دارد زتدگی را آغاز می کند . (گولومبوک ، فی وش ، 1377 :31)

جنسیت در طول زمان های مختلف به شیوه های متفاوت ادراک ، تفسیر و ارزش گذاری می شود و گذر جوامع از وضعیت سنتی به مدرن به بازتعریف هویت انسانی و اجتماعی زنان و مردان منتهی شده است .

در جوامع سنتی خانواده گسترده نقش بسیار مهمی در تربیت و جامعه پذیری جنسیتی فرزندان و کودکان بر عهده داشته است . امروزه با ورود به دنیای مدرن و تبدیل خانواده از گسترده به
هسته ای  خانواده نقش خود را به عنوان جایگاه اصلی جامعه پذیری جنسیتی فرزندان حفظ کرده است .

آنچه اهمیت دارد که در بیشتر فرهنگ ها خانواده  تحت تاثیرفرهنگ  پدرسالاری نتوانسته عاری از تبعیض جنسیتی باشد که این به نوبه ی خود در تقویت جامعه ی پدر سالار و نابرابر نقش داشته است .به عنوان مثال جلوگیری از تحصیل دختران  باعث می شود از شناخت حقوق انسانی خود و حضور در اجتماع  باز بمانند.

یکی از اهداف فمینیست ها  اثبات این مسئله بوده است که تفاوت های بین دوجنس (زن و مرد ذاتی نیست ، فمینیست های لیبرال تفاوت بین دو جنس را نتیجه ی نحوه ی جامعه پذیری و شرطی سازی نقش های جنسیتی می دانند و معتقدند که با پسرها و دخترها تقریبا از لحظه ی تولد با شیوه های متفاوتی رفتار می شود که احتمالا زنان را  از پرورش تمامی استعدادهایشان به عنوان انسان باز می دارد . (ابوت و والاس ، 1380 ، 228)

زمانی که شخصی به عنوان زن یا مرد مقوله بندی می شود ، از جنسیت برای سازماندهی و تفسیر اطلاعات اضافی درباره ی آن شخص و شکل دادن به انتظارات رفتاری او ، استفاده می شود ، این مسئله هنگام تولد و یا حتی زودتر از آن آغاز می شود . پزشکان و والدین اغلب سعی می کنند  مقوله ی یک جنس را به کودک نسبت دهند و اندام ها ی جنسی را متناسب آن بسازند. (سفیری ، ایمانیان ، 1388:88)

به گفته ی فمینیست ها در خانواده دو ساختار درهم تنیده برای انقیا د زنان دست اندرکار است :

1) جایگاه زن در مقام همسر و مادر ؛

2) روندهای تربیتی خانواده که منش های زنانه و مردانه را در فرزندان نهادینه می کند و آنان همین منش ها را به فرزندان خود منتقل می کنند و به این تربیت سلطه ی مرد و فرودستی زن را تداوم می بخشند . (ابوت و والاس ،1390 : 114)

بنابر دیدگاه فردگرایی ، جامعه پذیری والدینی ، منبع اولیه اکثر تفاوت های جنسیتی در ویژگی ها و خلق و خوی شخصیتی می باشد . برای جلب حمایت از این دیدگاه ، پژوهشگران مطالعاتی را  به منظور بررسی زمینه هایی که والدین به طور متفاوتی  با فرزندان دختر و پسر خود رفتار می کنند طراحی کردند . در صورت اثبات رفتار متفاوت والدین با فرزندان دختر و پسر خردسالشان ، مشکل تر از آن است که بنظر رسد . (سفیری ، ایمانیان ، 1388 : 89)

به نظر می رسد که والدین ( به ویژه پدر ها ) به طرز متفاوتی با کودکان دختر وپسر خود تعامل دارند ؛ اما این تفاوت ها در رفتار والدین ، منحصر به محدوده های خاصی مثل انتخاب اسباب بازی و شیوه ی تنبیه می باشد . کودکان فعالانه درگیر فرایند جامعه پذیری می شوند و کاربرد کلیشه های جنسیتی را در مورد خود و دیگران یاد می گیرند . (سفیری و ایمانیان ، 1388 : 118)

فرض بر آن است که کلیشه های جنسیتی منعکس کننده باورهای تعیین شده ی فرهنگی درباره جنسیت است  . ممکن است تصور شود که به موازات تغییر نظرگاه های اجتماعی درباره ی زن و مرد ، کلیشه ها نیز تغییر خواهد کرد نتایج شگفت انگیز است ، تحقیقات گویای آن است که کلیشه های جنسیتی ، با توجه به انقلاب های فرهنگی که از آغاز دهه ی 1960 و آغاز دومین نهضت زنان رخ داده است به آن سرعتی که ما فکر می کرده ایم تغییر پیدا نکرده است . ( گولومبوک ، فی وش ، 1377 :43)

با توجه به تغییرات فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی موجود ، هر نسلی در مقایسه با نسل پیشین  ، به تساوی حقوق جنس ها بیشتر متعهد می شود و درصدد ایجاد محیط و فرصت برابر برای بروز تمامی استعدادهای انسانی زنان و مردان در حوزه های متفاوت اجتماعی بر می آید.

این تحقیق به شناخت تعصبات جنسیتی  در خانواده و میزان تحول نگرش های والدین با توجه به میزان تحصیلات ، رده سنی  ، مذهب …..می پردازد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیان مسئله

پایان نامه و مقاله

با وجود دگرگونی در ساختار خانواده ونقش های خانوادگی ، بدون تردید خانواده همچنان یکی از ارکان و نهادهای اصلی جامعه به شمار می رود . درونی کردن ارزش ها و هنجارهای جنسیتی از خانواده سرچشمه می گیرد . والدین ممکن است با رفتارهای تبعیض آمیز جنسیتی ، نابرابری در خانواده را تداوم بخشند که اگر در سطح اجتماعی و فرهنگ جامعه قابل پذیرش باشد و صورتی همگانی به خود بگیرد باعث کاهش اعتماد به نفس یک جنس (زنان ) در مقابل جنس دیگر (مردان ) و قبول تبعیض و نابرابری در جنس ستم دیده می شود . اما چنانکه والدین تبعیض های جنسیتی را کنار گذاشته و کلیشه های جنسیتی را کمرنگ تر نمایند در جامعه پذیری فرزندان دختر و پسر دید یکسانی داشته باشند ، زنان می توانند جایگاه خانوادگی و اجتماعی بهتری به دست آورند و استعدادهایشان را به بهترین نحو شکوفا نمایند که این به نوبه ی خود در توسعه ی هر چه بیشتر جامعه انسانی  عمل خواهد نمود.

توجه مجامع  بین المللی و پژوهشگران علوم انسانی در چند دهه ی اخیر به زنان و مسائل آنان معطوف شده است ، تا آنجا که سازمان ملل متحد ، در محاسبه ی شاخص های توسعه  ی انسانی هر کشور ، تبعیض های جنسیتی برضد زنان را نیز لحاظ کرده است . (گریفین و مک کنلی ، 1378 : 199)

هم والدین و هم محیط اجتماعی در شکل گیری انعطاف پذیری جنسیتی ، نقش دارند . برخی الگوهای خانوادگی ، احتمال بیشتری دارد که کودکان را با نگرش های انعطاف پذیرتر پرورش دهند . فرهنگ و جامعه نیز با هدف پیام های سوگیرانه درباره ی نقش های جنسیتی مساوات طلبانه را گسترش دهند . ساختار اجتماعی که میزان قدرت متمایز را برای زنان و مردان استمرار می بخشد منجر به نقش های جنسیتی و کلیشه های جنسیتی غیر قابل انعطاف می شود . (اکرم  ، 1383: 115)

براساس نظریه جامعه پذیری جنسیت ، فرایند جامعه پذیری گرایش ها و هویت جنسیتی را در خانواده  درونی کرده و آن را به فرزندان  انتقال می دهد  و باعث دائمی شدن سلطه ی مرد  و مطیع بودن زن می شود  چرا که معمولا از زنان تصویری آرام  ، مطیع ، منفعل  ، عاطفی ، و وابسته و از مزدان تصویری  مستقل ، استوار ، شایسته ، توانا و مصمم ترسیم می شود  و در چنین شرایطی زنان نقش جنسیتی  سنتی مطیع بودن  و در مقابل مردان  نقش سلطه گرای مردانه را می پذیرند.  (اعظم آزاده ، دهقان فرد ، 1385 : 161 )

 

 

اهداف تحقیق

اهداف پژوهش به شرح ذیل دنبال می شود :

1) شناخت نگرش جنسیتی والدین نسبت به فرزندان دختر و پسر و نقش آن در ایجاد نابرابری جنسیتی

2 )شناخت تحول نگرش جنسیتی و الدین بر اساس گروه سنی آنها  (تفا وت دیدگاه والدین جوان با والدین مسن )

ضرورت تحقیق

این تحقیق ضرورت دارد زیرا در صورتی که نگرش نابرابر جنسیتی والدین  بدون شناخت باقی بماند و کلیشه های جنسیتی  خانواده ها در برخی موارد مانع رشد صحیح زنان باشد  لطمه های  فردی ،اجتماعی  ، فرهنگی ، اقتصادی خود را خواهد داشت . زیرا  در این صورت  تداوم نابرابری جنسیتی باعث می شود که  زنان نتوانند هم پای مردان پیشرفت کنند و از طرفی دیگر تحت اختیار و سیطره ی آنها باقی می مانند که  به  کاهش کارایی مفید آنها در سطح اجتماعی و به تبع آن نبود رسمی آنها در سطح اقتصاد خواهد انجامید .

این تحقیق توسط دانشگاه ها  که یکی از مکان های اصلی فرهنگ سازی و انتقال و تحول فرهنگی  محسوب می شود قابل استفاده برای دانشجویان خواهد بود .

عمده ترین استفاده کنندگان از نتایج پژوهش حاضر ، محققان علوم اجتماعی ، سازمان مطالعات زنان ، رسانه ها و عامه ی مردم می باشند .

فرضیه های تحقیق

در این تحقیق به دلیل استفاده از روش کیفی  فرضیه های تحقیق در حین جمع آوری اطلاعات  صورت بندی وتبیین می شود . زیرا محققان تحقیقات کیفی  اعتقادی بر عام بودن پدیده ها  در شرایط مختلف ندارند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-10-23] [ 09:19:00 ب.ظ ]




در سال های اخیر توجه برخی از اندیشمندان بخصوص جامعه شناسان دلسوز ، برای نیل به توسعه همه جانبه کشور و حل مشکلات کنونی و پیشگیری از مشکلاتی که در آینده بر سر راه توسعه جامعه مان ، قرار گرفته است ، کوشیده اند تا با مطالعه و بررسی زمینه های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه ، ضمن شناسایی ساختار کلان جامعه ، ریشه های کژکارکردی ها را مورد تامل ، و مناسبات و روابط میان آنها و تعامل و تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر را مورد بررسی  قرار دهند . توجه به ساختار و کارکرد گروه های اجتماعی و نقش آنها در توسعه اقتصادی – اجتماعی ،  نگاهی نو، در این زمینه است . برخی دیگر  از اندیشمندان بدون صحبت از ساختار موجود آموزش و پرورش معتقدند که باید نگاهی تازه  به آن داشته و آن را نوعی سرمایه گذاری می‌دانند که الویت یک و یا دو را بین نیازهای جامعه دارد . همه برنامه ریزی ها در آموزش و پرورش حول محور معلم، دانش آموز و کتاب می چرخد ، درتحقیق حاضر با بهره گیری از روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی و  مصاحبه با دست اندرکاران دفتر برنامه ریزی و تالیف کتاب های درسی ، معلمان و مدیران، کوشش به عمل آمده تا نقش ساختاری و کارکردی معلمان در تهیه و تدوین کتاب های درسی و همچنین ساختار و کارکرد گروه های اجتماعی در ایران از انقلاب اسلامی تاکنون، بررسی شود. بخش شکلی تحقیق در سه فصل، ابتدا به توجیه علمی، و سپس در فصل دوم ضمن پرداختن به مبانی و چارچوب نظری ، رویکرد محقق به عنوان چراغ راه مشخص شده است . در فصل سوم در تبیین مبانی روش شناختی موضوع تحقیق، تکنیک ها و روش های تحقیق به همراه پرسشنامه باز و شیوه جمع آوری داده ها ، شیوه استخراج و تجزیه و تحلیل آنها، ارائه گردیده است. در بخش محتوایی فصل چهارم، داده های جمع آوری شده با عنوان دستآوردهای تحقیق، به رشته تحریر درآمده و نتایج کلی حاصل از یافته های تحقیق نیز در فصل پنجم تحت عنوان جمع بندی، نتیجه‌گیری و راهکارها  بیان شده است.

 دستآوردها و یافته های برگرفته از مطالعات اکتشافی و مقدماتی

حیات اجتماعی از تعامل انسان با محیط خود شکل می گیرد. و پایداری آن، به ماهیت ساختاری و کارکردی روابط و مناسبات اجتماعی، بستگی دارد . در روابط و مناسبات اجتماعی به هنگام تعاملات انسانی با یکدیگر، تقسیم کار صورت می گیرد. و در این تقسیم کار گروه ها شکل می گیرند. از جمله گروه زنان، مردان، کارگران، کشاورزان، جوانان،… و معلمان . اینها را “گروه” می نامیم چون  با هم فرق دارند. کارکرد، وظیفه و هدف دارند ،تکرار شده و تداوم دارند  و از دل اینها ساختارها و نهاد ها و سازمان های اجتماعی بوجود می‌آیند.

در ایران بنا به دلایلی، گروه ها ساختارمند و نظام مند نیستند و ساختاری نا نوشته دارند. یکی از این گروه ها، معلمان هستند. این گروه که در زیر مجموعه های رسمی آموزش و پرورش، با عنوان گروه های آموزشی تعریف شده اند، ظاهرا در چهار چوب قوانین موجود، می توانند موجبات اصلاح و تغییرات جزیی کتاب های درسی را سبب شوند. اما آیا همه معلمان می توانند آزادانه نظر خود را در زمینه تغییرات، ابراز کنند. آیا معلمان عضو گروه های آموزشی، نماینده همه اقلیت های قومی، نژادی، دینی،و… هستند؟ آیا این گروه‌های سازمان نیافته، ناموزون و ناهماهنگ که همواره تحت تاثیر عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … قرار دارند، روی روند و فرآیند توسعه،  اثراتی دارند؟ آیا معلمان، به عنوان گروه اجتماعی، در ایران دارای ساختار و کارکرد مشخص و پایدار هستند؟ آیا وقتی که عمده ترین فعالیت آموزشی و پرورشی از طریق معلمان صورت می‌گیرد، به عنوان متخصص، در تهیه و تدوین کتب درسی نقش اساسی دارند؟ تحقیق زیر در پاسخ به این سئوالات، ساماندهی شده است.

بخش اول

طرح تحقیق

فصل اول: موضوع تحقیق و توجیه علمی و اجتماعی آن

 

 1-1. بیان مساله:

پایان نامه و مقاله

انسان ها در جوامع انسانی از طریق تشکل های انسانی، که بعد ها در اثر ساختارمند شدن  به صورت گروه‌های اجتماعی در می آیند، به حیات و بقای خود ادامه می دهند.  در واقع، یکی از پدیده های مهم زندگی اجتماعی، پیدایش و شکل گیری تشکل ها و گروه های اجتماعی است که افراد را در روابط و مناسبات پیچیده اجتماعی قرار می دهد. تشکل ها و گروه های اجتماعی به افراد جامعه مجال می دهند نه تنها احساسات، عواطف و خواست های خود را متبلور سازند، بلکه نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی خود را از این طریق برآورده  سازند. ” جامعه از تشکیل گروه های اجتماعی سازمان و هستی می یابد. انسان اولیه نیز بدون سازمان های اجتماعی ابتدائی خود نمی توانست بقای خود را تضمین کند. تقسیم کار اجتماعی، نقش و پایگاه اجتماعی، در شکل گیری گروه های اجتماعی و سازمان بندی آنها بسیار موثر افتاده است “. (سیف اللهی، 1388، 161) انسان‌های اولیه در قالب گروه های کوچک توانستند به جمع آوری خوراک، تجدید نسل و دفاع از خود بپردازند  در حقیقت، رابطه جدالی و متقابل انسان و سازمان های اجتماعی به شکل گیری گروه های اجتماعی منجر شده است. نقش و کارکرد گروه های اجتماعی در جوامع امروزی، تعیین کننده و سازنده حرکات اجتماعی است. گروه های انسانی که در تحقق نیازها و خواسته های خود، زندگی اجتماعی را تداوم بخشیده و جامعه انسانی را تشکیل داده اند، از لحاظ رشد، توسعه و تحول در سطوح و اشکال گوناگونی قرار گرفته اند.  ” انسان از اولین برخوردهای زندگی اجتماعی، که به ایجاد روابط اجتماعی  می انجامد، خود را در گروه هایی می‌یابند که هستی، بینش، شخصیت و آرمان آنان را در ارتباط با گروه ها مشخص و معین می کنند. هرفرد در جامعه از طریق گروه های اجتماعی به شبکه روابط پیچیده اجتماع بزرگ یعنی (جامعه) پیوند می خورد و از آن طریق نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی خود را تامین می کند. بودن در گروه به فرد قدرت و اهمیت می بخشد. فرد جهان خارج را از دید این برخوردهای درون گروهی و برون گروهی مشاهده و ارزیابی کرده، نقش و موقعیت خود را در می یابد. در واقع انسان در شبکه ای از گروه های اجتماعی قرار دارد. این شبکه گروه‌های اجتماعی، از گروه دونفری آغاز و تا گروه های اجتماعی وسیعی، مانند گروه های قومی، طبقاتی و جامعه انسانی و سرانجام جامعه جهانی را در بر می گیرد.(سیف اللهی، 1388، 172)

یکی از گروه های اجتماعی، گروه معلمان می باشد، معمولا، این گروه در ایران در ایفای نقش خود احساس می کنند که زمینه مطلوب برای همراهی و همکاری آنان در آموزش و پرورش وجود ندارد و آنچنان که باید به بازی گرفته نمی شوند. به طور جدی از آنها کمک گرفته نمی شود و یا در نظام دهی نظام آموزشی و تعیین سیاست های آموزشی، نقش آنچنانی ندارند. مثلا کتاب های درسی که سال به سال عوض می شوند، نیازهای آموزشی و تخصصی جامعه را برآورده نمی سازند و یا نحوه آموزش و نوع آموزش با نیازهای سازمانها و جامعه ما، هماهنگ نیست. چنانچه اعزازی و رضا زاده مقدم در گزارش خودشان می گویند:  به طور کلی نقش زنان در کتاب های درسی مدارس چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی با نقش هایی که زنان در جامعه امروز ایفا می کنند، هیچ تشابهی ندارد و دختران در این کتاب ها با نقش های اجتماعی که توان و استعداد احراز آن‌ها را دارند، آشنا نمی شوند. از طرفی محتوای کتابهای درسی بازتاب ایدئولوژی مسلط و یکسونگری جنسی بر محیط آموزشی و جامعه است.(سیف اللهی، 1390، 242)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




امروزه پیشرفت صنعت و تکنولوژی در میان جوامع انسانی،قدرت و ثروت را افزایش داده است  ولی امکان زندگی با آرامش و صلح و اطمینان را از انسان سلب کرده و در حقیقت کیفیت فدای کمیت شده و اعتدال و تناسب کنار رفته و مشکلات عصبی روانی و روان تنی ،جانشین آن شده است.عواقب فیزیکی و روان شناختی چنین مشکلاتی ،توانایی برای عملکرد در خانواده ،جامعه و محل کار را مختل کرده و در بسیاری از موارد باعث از هم پاشیدگی خانواده ها،سوء مصرف مواد،خودکشی،بی کاری،فقر، و انزوای اجتماعی می گردد.در حالی که بسیاری از این عواقب بحرانی با توجه مسائل مربوط به بهداشت روان و حمایت به موقع افراد،قابل پیشگیری است(هرمن،2008).

بار قابل ملاحظه ی هیجانی،اجتماعی و اقتصادی اختلال افسردگی برای مبتلایان ،خانواده و اجتماع از یک سو و تخمین شیوع سالیانه 9/2 تا 6/12 در صدی این اختلال در جمعیت عمومی ،همراه با در نظر داشتن میزان خطر سراسر زندگی در حدود 17 تا 19 در صد می باشد(کسلر و دیگران،2004 به نقل از کنی و ویلیامز 2012).

سازمان بهداشت جهانی،پیش بینی نموده است تا سال 2020،استرس به عنوان دومین ایجاد کننده بار بیماری-سلامتی در کل جهان خواهد بود.بررسیها نشان می دهد که 5 علت از 10  علت مهم بار هیجانی بیماریها به اختلالات روانی مربوطند (موری-لوپز2008).

در فرهنگهای اولیه بیماریهای جسمی و روانی را در نتیجه قوای اسرار آمیزی مانند ارواح شیطانی و پلیدی می دانستند.در یونان و روم قدیم,300تا500سال پیش از میلاد مسیح,بقراط نظریه مزاج ها را در رابطه با اینکه چرا مردم بیمار می شوند پیشنهاد کرد. از نظر بقراط تعادل بین مزاج ها سلامت را باعث می شوند.بهداشت روان از پیشینه ای به قدمت انسان متمدن و تاریخچه ای کوتاه به لحاظ علمی برخوردار است با اینکه فلاسفه هزاران سال در خصوص سعادت داد سخن می راندند,صرفا در سال 1908بود که به تدریج کمیته بین المللی سلامت روان تاسیس شد.( برواتی1389).

از نظر سازمان بهداشت جهانی سلامت ,حالت خوب بودن کامل از نظر جسمی,روانی,و اجتماعی است.در دایره المعارف بریتانیا سلامت به توان مستمر جسمی,هیجانی,ذهنی,و اجتماعی فرد برای  مقابله با محیطی که در آن به سر میبرد اطلاق می گردد.سلامت از نیازهای اساسی انسان است که در توسعه پایدار نقش حیاتی دارد.(عبدالرزاق جزایری2001).

برنامه ملی بهداشت روان جمهوری اسلامی ایران در سال 1365 توسط کمیته ای متشکل از کارشناسان و صاحب نظران بهداشتی و بهداشت روان  کشور و مشاور وقت بهداشت روان منطقه ای سازمان جهانی بهداشت تهیه و تنظیم گردید.(شاه محمدی1387).

در مجموع هدف اصلی بهداشت روان پیشگیری از وقوع ناراحتی ها و حفظ سلامتی روانی به منظور ایجاد یک محیط فردی و اجتماعی سالم ,مناسب و همچنین درمان اختلالهای جزیی رفتار که از وقوع بیماری روانی شدید جلوگیری می کند(حجتی1388).

حوادث زندگی تاثیر فراوانی روی میزان استعداد ابتلا به بیماری دارند.حوادث تغییر دهنده زندگی حوادثی هستند که در طی یک تا دو سال قبل از بروز بیماری ایجاد شده اند.اکثر کسانی که حادثه استرس زای خفیف تا متوسط را تجربه می کنند،از دفاع های روانی مختصر و موثر استفاده می کنند،و به سرعت استراتژی های رویا رویی موفقی را به کار می گیرند. به طور معمول وقتی حادثه استرس زای اخیر بیش از حد شدید باشد،حتی اگر شخص مکانیسم دفاعی و رویارویی خوبی داشته باشد،احتمال بیماری در آینده نزدیک زیاد است.فشار روانی مقابله و آسیب پذیری با یکدیگر تعادل دارندفدر واقع در برخورد با فشار های روانی ،واکنش های عملی جهت دار به حمله ، عقب نشینی و تعدیل روانی تقسیم میشوند،و به این ترتیب همه آنها را می توان واکنش های طبیعی تلقی کرد,مگر آنکه به صورت افراط و تفریط در آیند(بنازون و همکاران،2006) .

در سراسرزندگی افراد با نیازها و خواسته های مزمن و شدید روبرو می شوند که می تواند آنها را چه از لحاظ جسمی  و چه از لحاظ روانی ، به طور منفی و به طرق مختلف تحت فشار قرار دهد،دراینجاست که نقش متغیرهای درونی در پاسخ به رویدادهای زندگی و نتیجه آن را در ااهمیت بهزیستی ذهنی می بینند،(لارسر2010).

بررسیهای متعددی نشان میدهد که اختلالات روانی عمدتا در افرادی دیده می شود که به دلیل دارا بودن ضعف شخصیتی،نسبت به جنگ یا دیگر استرسهای موقعیتی آسیب پذیر هستند(گلاس،2006). نقص افراد در رویارویی با موقعیتهای نا گوار نتیجه عدم رشد کامل شخصیت تلقی می شد،و این تلقی با نگرش روانکاوانه علی الخصوص نوروز عصبی مطابقت داشت (بورنه،2009).

روشهای کاهش استرس و افزایش سلامت روان مبتنی بر بهوشیاری (بهوشیاری) که به عنوان یک رویکرد شناختی نوین ،برای درمان باثبات تر درد مزمن و کاهش استرس توسط جان کابات زین و همکاران(2007) پیشنهاد شد یک مداخله ی کوتاه مدت(8جلسه)و ساختار یافته است.هدف آموزش برنامه روشهای کاهش استرس و افزایش سلامت روان مبتنی بر بهوشیاری  تغییر محتوی افکار نیست بلکه هدف ،ایجاد یک نگرش یا رابطه ی متفاوت با افکار،احساسات و عواطف می باشد که شامل حفظ توجه کامل و لحظه به لحظه و داشتن نگرش همراه با پذیرش و به دور از قضاوت است(ولز2010)

 

بیان مسأله

یکی از رایج ترین مشکلاتی که همه افراد را در سنین متفاوت مورد حمله قرار می دهد استرس یا فشار روانی است .تقریبا اکثر مردم تصور می کنند که می دانند استرس چیست,ولی نسبتا عده معدودی درک صحیحی آن دارند و از اثرات آن در بدن اگاه بوده و میدانند چگونه می توان آن را کنترل کرد ,و با آن کنار آمد و حتی از آن به نفع خود استفاده کرد.زندگی بدون استرس غیر ممکن است.چون استرس عاملی است که فرد را در مواجهه با مسائلی که از آنها شناختی ندارد یا اتفاقاتی که به وضوح فرد را مورد تهدید قرار میدهد ,آماده می سازد (چینی) .

استرس اثرات عمیقی بر سلامت انسان دارد وچگونگی برداشت افراد نسبت به استرس و پاسخی که به آن می دهند مشخص می کند که استرس چه اثراتی را بر روی وضعیت سلامتی آنها خواهد داشت .همواره گفته شده استرس یکی از مخربترین عوامل سلامتی انسانهاست ،اما امروزه مشخص شده که این ادعا تنها در نیمی ازموارد صادق است .زیرا روشی که ما برا ی پاسخ در برابر استرس بر می گزینیم از خود استرس مهمتر است. اثرات استرس ،هم می تواند مثبت باشد و هم منفی از نگاه مثبت،استرس می تواند به عنوان یک عامل محرک ،موجب ارتقاء کیفیت زندگی بشود و از نگاه منفی استرس موجب تخریب وضعیت سلامتی است. استرس این توانایی را به انسان می دهد که بتواند نسبت به خطرها و تهدید ها به خوبی پاسخ دهد.

اندکی استرس برای بقای انسان ضروری است وهمچنین عامل محرکی برای افزایش توانایی اوست عامل استرس زا می توان شامل هر گونه حادثه و شرایط جسمی ،روانی و محیطی باشد که موجب آغاز پاسخ استرس گردد .اندکی استرس برای ارتقاء زندگی به مطلوبترین سطح میتواند موجب افزایش کارآیی جسمانی و فکری بشود .(فاسم زاده 1386)

انچه موجب فشار روانی واسترس  فرد است ،می تواند در دیگری بی تاثیر باشد .افراد نه تنها در تجارب خود از حوادث زندگی ، بلکه از اسیب پذیری در برابر این حوادث نیز با یکدیگر متفاوتند.استرس ناشی از یک موقعیت ویژه به ارزیابی فرد ازآن موقعیت و نیروی فرد از آن موقعیت و نیروی رویاروئی با آن بستگی دارد اما در هر صورت این امر به کاهش سلامت روانی منتج می شود(نماینده ، 1389). سلامت روان عبارتست از توانایی افراد برای دست یابی به اهدافی که برای خود در نظر گرفته است (پاتی، 2010).

مفهوم سلامت جسم وروان جنبه ای از مفهوم سلامت جسمی، روانی و اجتماعی است، که علی رغم تلاشهایی که از سوی پیشگامان حوزه سلامت در جهان به منظور تأمین هر چه بیشتر سلامتی انسانها به عمل آمده است هنوز معیار قاطعی در زمینه تعریف و مصداق کامل سلامتی جسم وروان در افراد وجود ندارد. توجه به سلامت فکر و جسم پس از جنگ بین الملل اول در برخی از دانشکده های اروپا به تدریج متداول شده است تا آنجا که در سال 1944، نوزده کشور در اروپا و آمریکا دارای جمعیت های طرفدار بهداشت جسمی وروانی شدند ( منصوری ،1390).

باید گفت سلامت روان عبارتست از داشتن سازگاری کافی و احساس خوب بودن از دیدگاه روان شناختی، متناسب با معیارهای قابل قبول روابط انسانی و جامعه (ساعتچی، 1385). سلامت روان علاوه بر بدن سالم، به محیط و شرایط زندگی سالم نیاز دارد. این که محیط و عوامل مختلف آن چگونه بر ساختار جسمی و روانی فرد تأثیر می گذارد و فرد با چه شیوه ای با کشمکش های محیطی مبارزه می کند، موضوعی است که رویکردهای مختلف روان شناسی هر کدام با توجه به دیدگاه اختصاصی خود پیرامون ماهیت انسان و نیروی انگیزشی او سلامت روان انسان را به شیوه خاصی تبیین کرده اند. به عنوان مثال برخی از این رویکردها، سلامت روان را فرآیندی مستمر دانسته اند و برخی دیگر آن را در قالب هنجارها و پیروی از آداب و سنن اجتماعی جستجو کرده اند و گروهی دیگر به هر دو جنبه توجه نموده اند. به عنوان مثال روانپزشکی و روانشناسی بالینی در آسیب شناسی روانی بر اصل انسان بهنجار تأکید داشته اند و بهنجاری یا سلامت را معادل «فقدان علایم بیماری» می پنداشته اند اما وضعیت جاری روانشناسی جهان حاکی از توجه شایان روان شناسان به مفهوم سلامت در قالبی ورای بهنجاری و فقدان علایم بیماری است (آزاد، 1386). ودراین مسیر اموزشها و مداخلات متعددی هستند که به افزایش این قالب کمک شایانی میکنند. پژوهش های پیشین( مایر و سالووی،2000،سیدنی،2010، توماس و توماس،2009) نشان می دهد افرادی که از مولفه بهوشیاری  به استفاده می کنند کسانی هستند که احساسات خود را بخوبی می شناسند و هدایت می کنند و احساسات دیگران را نیز درک و به طرف اثر بخشی با آن برخورد می کنند در هر حیطه ای از زندگی معمولاًممتاز هستند (خواه در روابط عاطفی و صمیمانه باشد و خواه در فهم قواعدناگفته ای که در خط سازمانی به پیشرفت می انجامد ( مایر و سالووی،2000).حال اگر نظر مایر(2000) را بپذیریم، پس بی تناسب نخواهد بودکه بپذیریم کسانی که مهارتهای بهوشیاری  را دریافت می کنند بیشتر و بیشتر می توانند خود را هدایت کنند و این هدایت بی تاثیر در افزایش سلامت روانی شخص و کاهش استرس وی نخواهد بود لذا با توجه به اهمیت استرس و سلامت روانی فرد در زندگی این ضرورت احساس می شود که بدنبال راههایی برای افزایش سلامت روانی افراد باشیم . می توان گفت یکی از پیشنهاد ها آموزش مهارت هایی است که این مهم را عملی سازد و به مین منظور پژوهشگر در این راستا به پژوهش پرداخته و به دنبال یافتن پاسخ این سوال پژوهش است که آیا آموزش  بهوشیاری  دانشجویان بر افزایش سلامت روان و کاهش  استرس انان موثر است؟

Bottom of Form

اهمیت و ضرورت تحقیق

دوران جوانی یکی از مراحل مهم و برجسته رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد می‌باشد که در این دوره نیاز به برقراری روابط سالم و تعامل هیجانی و رفتارهای بدون استرس و کاهش تعارض مورد توجه است.

مطمئناً یک جامعه خردمند می‌تواند به افراد سایر روش‌های ممکن برای حل تعارض را آموزش دهد.اهمیت و ضرورت آموزش بهوشیاری  به دانشجویان توجه به نیازهای واقعی جوانان یک جامعه می‌باشد. این آموزش‌ها توانایی‌های فرد را برای مقابله مفید و موثر و پرداختن به کشمکش‌ها و موقعیت‌های زندگی افزایش می‌دهد. مستقیم‌ترین روش مداخله به منظور ارتقاء توانایی روانی ـ اجتماعی مداخله‌هایی هستند که استرس راکاهش و توانایی‌های شخصی و اجتماعی‌ آنان و سلامت روانی انان را تقویت می‌کند. این نوع مداخله را در رابطه با دانشجویان می‌توان از طریق آموزش بهوشیاری  که در محیط آموزشی یعنی دانشگاه ارائه نمود. بنابراین با توجه به نقش برجسته آموزش بهوشیاری  در روابط بین فردی و سلامت روانی که در زندگی بسیار مهم می‌باشد نیاز به استفاده از این آموزش‌ها پر رنگ به نظر می‌رسد.

اهداف تحقیق

پایان نامه و مقاله

تعیین اثر بخشی آموزش  بهوشیاری در سلامت روان و استرس

تعیین اثر بخشی آموزش  بهوشیاری در سلامت روان و استرس

-Herman

.Life time risk

.Kessler

Kenny

Williams

Murray

.Lopez

Benazon

.Larser

.Glass

.Bourne

.Wellz

Paati

-Mire & sallovi

-Sidney

-Tomas & Tomas

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




باتوجه به افزایش روز افزون سومصرف مواد درسطح جامعه جهانی ازلحاظ تعداد مصرف کنندگان ،مقدار مصرف مواد وشدت نوع ماده مصرفی درمحیط های کاری ومتعاقب آن صدمات ولطماتی که صاحبان مشاغل ،کارکنان ،خانواده های کارکنان ،افراد خدمات گیرنده از آن حرفه یا صنعت ،مردم ونهایتا جامعه متحمل می شوند اهمیت استفاده ازبرنامه های پیشگیری از مواد درمحیط های کاری بیش ازپیش احساس می شود.(طاهری نخست1383)

آدلر وماتیوس(1994)معتقدندانسان برخی ازرویدادهای زندگی که برسلامت وبهزیستی اوتاثیر می گذارندرامی تواند کنترل کندوبرخی رانمی تواند.رویدادهای خارج ازکنترل ایجاب می کند که فردبرای حفظ شایستگی وخود کارآمدی اش ،مهارت های مقابله ای خودراافزایش دهد.ایجادبرنامه هایی به منظور ارتقاءمهارت های اجتماعی وحل مساله ،احتمالا باعث بهبود عملکردفردمی شود.عدم آشنایی باشیوه های مقابله بابحران می تواند سبب از پادرآمدن،خشم وپرخاشگری یا افسردگی آن ها شود ویا می تواند ایشان رابه سوی رفتارهای اجتنابی مثل سیگارکشیدن ،اعتیادوانواع بزه ها سوق دهد.(کاپ،2000)

درپژوهش که (مومنی 1389)درکرمانشاه انجام داده است این نتیجه حاصل شده که آموزش مهارتهای زندگی (مدیریت استرس وجرات آموزی ) درتغیرنگرش وپیشگیری ازمصرف وسومصرف مواد دربین دانش آموزان موثرمی باشد.

انسان اجتماعی به مهارت های حرفه ای برای زندگی نیازداردوآموزش مهارتهای زندگی یعنی نحوه ءدرست زیستن وگام برداشتن درزندگی .هدف اصلی برنامه آموزش مهارت های زندگی ارتقاءوبهداشت روانی وپیشگیری اولیه از آسیب اجتماعی مانند اعتیاد ،خودکشی ،بزهکاری وانواع مختلف بی بند وباری است.(عصمت پناه ،خاکشور1388)

افرادی که درجامعه عدم امنیت شغلی ،اقتصادی،اجتماعی وروانی می نمایند ویابه دلیل فقروناداری می توان برقراری روابط اجتماعی مطلوب ومناسب بااقوام وآشنایان ودیگران ندارند.آنان دیریازود خواسته یاناخواسته ممکن است اسیرموادمخدرشوند.(شیخاوندی1373)

هدف از این پژوهش مطالعه راههای پیشگیری از اعتیاد درمحیط کار (ادارات ،سازمانها،مراکز صنعتی ونظامی) است. یکی از مسائل ونگرانی های عمده درمحیط کار مسئله اعتیاد کارکنان است که طبق آمار سهم زیادی درایجاد تلفات وآسیب های صنعتی دارد.ضرورت مواجهه ومداخله دراعتیاد محیط های کاری با اقدام درجهت مبارزه با اعتیاد درمیان کارکنان ،می تواند بهره وری را افزایش داده وباعث افزایش کیفیت زندگی کارکنان شود (جویباری وهمکاران1389). مصرف موادنه تنها برعملکرد کاری افرادتاثیر می گذارد ،بلکه بسیاری از غیبت های کاری ،حوادث وتصادفات ،بیماری ها ومرگ ومیرها باهمه هزینه های مربوطه نیز درنتیجه آن است.درسال های اخیر مطالعات نشان دادند که :

1-غیبت کاری مصرف کنندگان مواد درمحیط کاردو الی سه برابر سایرکارکنان است .

2-افرادوابسته به مواد درمقایسه با باسایر کارکنان سه برابر بیشتر درخواست هزینه درمان مشکلات پزشکی می کنند و5 برابربیشتر ازسایر کارکنان درخواست غرامت می کنند.

3-درمحیط های کاری بین 25تا30 درصد حوادث کاری به علت کار تحت تاثیر مصرف مواد است .

4-سومصرف مواد50درصد ازکل علل کاهش تولید کارخانجات راتشکیل می دهند.

5-معتادان کمتراز 60درصدتوان خود رابرای کار اختصاص می دهند.

6-استفاده ازبیمه وتسهیلات پزشکی درمصرف کنندگان 5برابر سایر کارکنان است .

7-مصرف کنندگان موادمسول 50تا80درصدازسرقت ها وخسارات درمحیط کارهستند.(طاهری نخست 1383)

پایان نامه و مقاله

 

 بیان مسأله

امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی وتغییر درشیوه زندگی ،بسیاری ازافراد دررویارویی بامسایل زندگی فاقدتوانایی های لازم واساسی هستند وهمین امر آنان رادرمواجهه بامسایل ومشکلات زندگی آسیب پذیرکرده است .پژوهشهای بی شمارنشان داده است که بسیاری ازمشکلات بهداشتی درزمینه اعتیاد وسومصرف نشان دهنده سه عامل مرتبط با سومصرف  مواد عبارتنداز :عزت نفس ضعیف،ناتوانی دربیان احساسات وفقدان مهارتهای ارتباطی.(مک دونالدو وهمکاران 1999به نقل ازخالدیان1391)

اعتیاد به مواد مخدر تهدیدی جدی برای ساختارهای فرهنگی ،بهداشتی،اجتماعی واقتصادی بوده وتعادل ،رشدوتوسعه جوامع رابرهم زده ومنابع بسیار انسانی ،اقتصادی واجتماعی رابه هدر می دهد.آمارهای منتشرشده ازسازمان های بین المللی ،بخصوص سازمان بهداشت  جهانی ،کمیته جهانی کنترل موادمخدر وسازمان یونسکو حاکی ازافزایش فزاینده مصرف این مواد درسطح جهان است .همه منابع مورد بررسی بدون استثنا ابعاد مسله را فا جعه آمیز نشان می دهند .(رحیمی موقر،1375)

افرادی که درجامعه احساس عدم امنیت شغلی ،اقتصادی ،اجتماعی وروانی می نمایند ویا به دلیل فقروناداری توان برقرای روابط اجتماعی مطلوب ومناسب بااقوام وآشنایان ودیگران ندارند،آنان دیریازود خواسته یا ناخواسته ممکن است .اسیر مواد مخدر می شوند .(شیخاوندی1373)

مطالعات زیادی دلالت برآن دارند که بین عزت نفس ضعیف وسومصرف الکل ودارو رابطه وجود دارد.(سینگ1994به نقل ازعصمت پناه 1391)

این اصل ثابت شده است که همواره پیش گیری بهتروآسان ترازدرمان است .بنابراین پیشگیری بایدفراگیرباشد.پیشگیری بایدمعطوف بربهبود سلامت همه اعضای جامعه موردنظرماباشد.مبارزات پیشگیری نه تنها  باید به کسانی که بیشترین آسیب پذیری رادارند بلکه بایدبه همه آن کسانی که بخشی ازمحدوده اجتماعی وهیجانی آنها نیزهستند توجه کند.(دهقانی،1372)

طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی انواع آسیب های روانی –اجتمایی ازجمله وابستگی های دارویی-اعتیاد)دراغلب جوامع به طور نگران کننده ای روبه افزایش می باشندکه باتوجه به اهمیت موضوع واقبال جامعه آموزشی نسبت به گسترش فرهنگ مواجهه منطقی بامشکلات ونیز تمرکزبرمداخلات پیشگیرانه ،درسالیان اخیر پژوهشهای متعددی درزمینه مهارتهای زندگی انجام گرفته است.ازطرفی دیگر مطالعات نشان می دهد که مداخله های درمانی مناسب می تواند به میزان بسیار بالایی،خطر رفتارهای پرخطر ازجمله اعتیاد پیش وپس از اقدام راکاهش دهد.(سازمان بهداشت جهانی 2006ترجمه طالبی) فراتحلیل پژوهش های انجام شده درحوزه مهارتهای زندگی درایران اثربخشی مهارتهای زندگی رانشان داده است.(کاکابرایی1391)گفته شده است که موثرترین برنامه پیشگیری ازمصرف دارو ومواد برنامه آموزش مهارت های زندگی است. با توجه به پژوهش(افشارنیا ،و همکاران 1380) می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای زندگی به عنوان یک عامل حفاظت کننده برای دانش آموزان در سالهای بعدی جهت پیشگیری از سؤمصرف مواد مخدر می باشد . (گرمن 2002)درپژوهشی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی برکاهش واسترس وافزایش پذیرش اجتماعی را نشان داده است.(بوتوین1997به نقل از رحمتی) درواقع آموزش مهارتهای زندگی نگرش مقابله ای به فرد می دهد که تاکنترل بیشتری برزندگی خودداشته باشد.(کینگه 1994،ترجمه محمد خانی ،1380)آموزش مهارتهای زندگی درپیشگیری ازمصرف مواد مخدر یک رویکرد تازه برای پیشگیری است که دروهله اول برعوامل عمده اجتماعی وروانی سوق دهنده به شروع مصرف مواد متمرکز است .تاکید عمده برنامه آموزش مهارتهای بررشد مهارتهای مهم شخصی واجتماعی است .برخی از مطالب این برنامه مربوط به آموختن مهارتهای عمومی زندگی نظیر ابرازوجود (مانندنه گفتن درخواست کردن وبیان قاطع حقوق اجتماعی خویشتن)وبرخی دیگرمستقیما مربوط به مساله مصرف مواد می باشد(عصمت پناه وهمکاران1391)

درتحقیقی که توسط خاکپور (1381)در رابطه با شیوه های نوین درپیشگیری ودرمان اعتیاد ازطریق آموزش مهارتهای زندگی ،برروی 242نفر (121نفر گروه آزمایش و121نفر گروه کنترل )انجام شد ،نتایج تحقیق نشان داد که اجرای برنامه آموزش مهارتهای زندگی اثرات بلند مدتی درپیشگیری از شروع مصرف مواد مخدر ویا گرایش به مواد مخدر راتاییدکردنند.ازسوی دیگر نقش فقروعدم ارضای نیازها درشکل گیری اعتیاد وسومصرف مواد اثبات شده است وجامعه مورد آموزش(کارگران) جز اقشار کم درآمد وضعیف محسوب میشوند .این مساله باعث می شود تا آنان توان تفکرمنطقی وتصمیم گیری اصولی را از دست بدهند ونتوانند مطابق میل خود بادیگران روابط ورفتار داشته باشند ودرنهایت بابرخورد بامعضل ومساله ای نتواند بصورتی منطقی حل وفصل نماید ودرنتیجه نه تنها بامشکل مبارزه نمی کنند بلکه مسائل رانادیده گرفته وآنها راتوجیه می نماید .ودرنهایت فقر اقتصادی موجب از بین رفتن وپژمرده شدن استعدادهای انسانی می شود .(شیخاوندی1373) به طور کلی مطالعات نشان دادند که آموزش مهارتهای زندگی قدرت سازگاری افراد را افزایش می دهد وافراد بهتر موانع ومشکلات موقعیتی رادر زندگی کنار می زنند(جفری2002)

کارگران شرکتی یکی از هدف هایی هستند که امروزه آسیب پذیری نسبت به مصرف مواد مخدر درآن هاپیش بینی می شود .این تحقیق به منظور پیشگیری این گروه از افراد جامعه وآموزش آنها ودرنهایت افزایش بهداشت روانی  انجام خواهد گرفت که درپژوهشهای انجام شده دراین حیطه به این گروه از جامعه توجهی نشده است. به همین علت این پژوهش درپی این است که آیا آموزش مهارتهای زندگی درکاهش میزان گرایش به مواد می تواند اثربخش باشد.

-kop

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ب.ظ ]




انسان موجودی است رشد یابنده،هیجانی، آموزش پذیر و در عین حال آسیب پذیر که تنها از طریق تربیت صحیح و پرورش در محیط مناسب به شخصیت سالم دست می یابد. بنابراین، جا دارد تا حد امکان تلاش بی وقفه خود را نثار تعلیم و تربیت کودکان و کاهش مشکلات و موانع موجود در این راه کنیم؛ از آنجا که کودکان و نوجوانان آینده سازان جامعه هستند و سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی این قشر از اجتماع بسیار ارزشمند است .از سوی دیگر، یافتن راهی که تناقض ها و تردید های موجود در این زمینه  را کاهش دهد،به متولیان آموزش و تربیت کودک در اتخاذ تصمیم های صحیح تر یاری می کند. و با توجه به اینکه مشکلات رفتاری دوران کودکی،علاوه بر اینکه بر یادگیری،شادکامی  و روابط اجتماعی دوران کودکی  موثرندو محیط خانواده را نیز تحت تاثیر قرار می دهند،اثرات مخربی بردوران بزرگسالی دارد،که بر اساس  پژوهش های صورت گرفته با اختلالات روانی و رفتاری آن دوران در ارتباط است بنابر این لازم است که به برسی مسائل موجود در این برهه سنی پرداخته شود(افروز1394).همچنین با عنایت به اینکهاصلی ترین وظیفه تعلیم و تربیت، رساندن تمامی کودکان، اعم از عادی و استثنایی، به رشد و کمال مطلوب آنان است. در این رهگذر کودکان دارای مشکلات عاطفی و رفتاری، مستلزم دریافت بیشترین حمایت و توجه هستند که باید با به کارگیری علم روان شناسی و ارائه مراقبت های ویژه  مسیر رشد آنان را هموار و هموارتر ساخت. برای رسیدن به این مهم، متخصصان امر نیازمند شناخت صحیح و دقیق فرآیند رشد و تحول روانی این کودکان هستند و این شناخت نیز بر پایه تخصص علمی و دانش و تجربه کافی میسر خواهد شد. در همین ارتباط، می توان گفت کودکی دارای مشکلات رفتاری است که رفتار و عملکردش نسبت به همسالان دارای نقصان باشد. این رفتارها ضمن نامناسب بودن با سطح سنی و هوش کودک، مزمن و مداوم بوده و گسترش آن از رفتارهای فزون کنشی و پرخاشگری تا رفتارهای گوشه گیری متفاوت است.اما این اختلالات رفتاری ناشی از چه عواملی می باشد،بر اساس تحقیقات انجام شده در این زمینه هم در داخل و هم در خارج از کشور به نقش برجسته هیجانات در بروز این اختلالات اشاره میشود(مکتبی1389) بنابراین جا دار در کنار شناخت مشکلات کودکان عوامل بنیادی و بروز دهنده این مسائل برسی شود که هیجانات و به طور خاص تر هوش هیجانی به عنوان عامل موثر مورد برسی قرار گرفته است.و بر اساس تعریفی از اختلالات رفتاری(سیف و نراقی1379) به رفتاری اختلال رفتاری می گویند که در دامنه سنی و اجتماعی فرد ناهنجار بوده و در افراد بهنجار این رفتار وجود نداشته باشدو این ویژگی ها بیشتر در افرادی که از هوش هیجانی پایین  بر خوردارندو تسلط اندک بر هیجانات خود دارند  مشاهده می شود.ویژگی های وجود دارد که نشان دهنده اختلال رفتاری در یک کودک یانوجوان می باشد، چنین کودکی در ایجاد و حفظ روابط اجتماعی مناسب و پاسخگویی صحیح به شرایط زندگی روزمره ناتوان است؛ به نحوی که شرکت او در کلاس درس، فرآیند یاددهی-یادگیری را مختل ساخته و به از هم گسیختگی و آشفتگی ذهنی سایر همسالان می انجامد و گاه معلم را با فشارهای  روانی شدید رو به رو می سازد (بشاورد، 1382).از طرف دیگر ،رفتار های این کودکان اثرات منفی بر فرایند آموزش و پرورش آنها میگذارند،به نحوی که پیشرفت ناچیز در آموزش و پرورش برآیند مستقیم ،عینی و فوری رفتارهای این کودکان خواهد شد(نخست روان 1390).

اهمیت و ضرورت پژوهش

بسیار مشکل است که در مورد آنچه کودکان در سطوح متفاوتی با آن درگیر هستند، بی تفاوت ماند. بعضی از آنها با چالش هایی رو به رو می شوند که نه تنها موفقیت تحصیلی آنها را به مخاطره میاندازد، بلکه در مورادی بقای اولیه آنها را نیز به خطر می اندازد. یک نگاه به اخبار جهان، فهرست بلندی از موقعیت های سخت را آشکار می‌‌سازد، برای نمونه، سوء استفاده از کودکان، نرخ بالای طلاق، بارداری در سنین پایین، اعتیاد به مواد مخدر و بیماریهای مربوط به ظاهر افراد (چاقی، لاغری بیش از حد)، خشونت، خودکشی و زورگیری. جامعه نیازمند رسیدگی به این مسئله است که دست اندرکاران تعلیم و تربیت چه مسئولیتی در قبال بهتر کردن زندگی کودکان دارند. آیا می توانیم کودکان را به دانش و مهارت مورد نیاز برای موفق شدن در زندگی مجهز کنیم (مافینی و بهمن، 2008، ترجمه رستگارپور، 1388).

اختلالات رفتاری در کودکان به هر علتی که به وجود آمده باشد، عده زیادی از اقشار و نهادهای جامعه را با مشکل رو به رو می کند، چرا که نوع رفتارهایی که در کودکان دارای این اختلالات ظهور پیدا می کند در وهله اول خانواده و در یک سطح وسیع تر مربیان و متولیان امور آموزشی و سایر افرادی که با چنین کودکانی دارای ارتباط تنگاتنگ هستند را تحت تاثیر قرار می دهد و این تاثیرات در حدی است که در نهایت بازنده اصلی این تاثیر و تاثرات، کودکان هستند. به این معنی‌که، نوع رفتار این کودکان باعث می شود که دیگران از آنها گریزان باشند و در نتیجه کیفیت و  کمیت تعاملات اجتماعی آنها کاهش می یابد. از طرف دیگر، رفتارهای این کودکان اثرات منفی بر فرآیند آموزش و پرورش آنها می گذارند، به نحوی که پیشرفت ناچیز در آموزش و پرورش، برآیند عینی و فوری رفتارهای این کودکان خواهد بود. سیاروچی، دین و اندرسون (2002) عقیده دارند هر چه احتمال رفتارهایی که سلامت فردی، اجتماعی، هیجانی و تحصیلی فرد را به مخاطره اندازند، بیشتر باشد، تاثیر منفی بیشتری بر اجتماع خواهد داشت و احتمال سازگاری فرد کاهش می یابد.

در سالهای اخیر تحقیقات مختلفی به بررسی رابطه هوش هیجانی با اختلالات رفتاری و عملکرد تحصیلی پرداخته اند و گاهی نیز هوش هیجانی را به عنوان پیش بینی کننده اختلالات رفتاری مورد توجه قرار داده اند. اثر مداخله ای هوش هیجانی در درمان اختلالات مختلف رفتاری کمتر بررسی شده است. شناخت عوامل و همبسته های موثر در حل مشکلات و نابهنجاری های رفتاری کودکان و اقدام در زمینه برنامه ریزی به منظور اصلاح و بهبود این عوامل از جمله روش های بسیار موثر در پیشگیری از اختلالات روانی در بزرگسالی خواهد بود؛ که می تواند به اجتماعی سالم منجر شود از سویی، بار اقتصادی هنگفتی را از دوش جامعه بردارد. هوش هیجانی، از این جنبه، می تواند به عنوان یک عامل پیشگیرانه درنظر گرفته شود، که سازمان های مربوطه، مانند بهزیستی و آموزش و پرورش، می توانند از آن بهره فراوان ببرند. در این راستا، هامبورگ (1992) اظهار می‌دارد که دوران تحصیلی و به ویژه دوران مدرسه زمان مناسبی برای آموزش هوش هیجانی به دانش آموزان است. از دیگر سو، در صورت وجود تاثیر مثبت هوش هیجانی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان، می توان با آموزش هوش هیجانی به آنها با صرف کمترین هزینه و زمان به بهبود عملکرد تحصیلی آنان کمک کرد که این مهم خود زمینه ساز موفقیت های شغلی فرد در دوران بزرگسالی خواهد بود. در این صورت، آموزش و پرورش می تواند با اضافه کردن حوزه ای جدید برنامه درسی آموزش هوش هیجانی را در کنار برنامه درسی شناختی خود بگنجاند. در این بین، سالم سازی محیط خانواده که به واسطه کاهش اختلالات رفتاری ایجاد می شود نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است. یافته های گاتمن (1997) نشان داد والدینی که در آماده سازی هیجانی به کودکان خود کمک کرده اند به رشد سلامتی و تندرستی و موفقیت آنها در دوره نوجوانی افزوده اند، به طوری که این کودکان توانسته اند در اوضاع و شرایط مختلف در برابر خشم، ترس، عصبانیت و استرس ها خود را تسکین داده  و از نظر هیجانی خود را کنترل کنند.

طبق تحقیقات موجود (کوشان و بهنام وشانی، 1380) وجود کودکان با اختلالات رفتاری در محیط خانواده اثرات سوء بر کل خانواده دارد. بنابراین، در صورت تاثیر آموزش هوش هیجانی در کاهش این اختلالات با ایجاد محیطی برای رشد مناسب کودکان در خانواده و ایجاد روابط سالم و رضایت بخش برای آنان، کارکرد تربیتی و رشدی آنها افزایش می یابد.

1-4- اهداف پژوهش

1-4-1- هدف اصلی:

هدف اصلی این پژوهش تعین اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر درمان اختلالات رفتاری،ارتقاء هوش هیجانی و افزایش عملکرد تحصیلی در دانش­آموزان شهر نورآباد در سال تحصیلی1393-1394 است.

1-4-2- اهداف فرعی:

1- میزان اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر درمان اختلالات رفتاری دانش آموزان پسر پایه های پنجم وششم شهر نورآباد است.

پایان نامه و مقاله

2- میزان اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر ارتقاءهوش هیجانی دانش آموزان پسر پایه های پنجم وششم شهر نورآباد است.

3- میزان اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر پایه های پنجم وششم شهر نورآباد است.

1-5- فرضیه های پژوهش

1-آموزش هوش هیجانی باعث کاهش اختلالات رفتاری در دانش آموزان پسر کلاس های پنجم وششم شهر نورآباد می گردد.

2- آموزش هوش هیجانی باعث ارتقاء هوش هیجانی در دانش آموزان پسر کلاس های پنجم وششم شهر نورآباد می گردد.

3- آموزش هوش هیجانی باعث افزایش عملکرد تحصیلی  در دانش آموزان پسر کلاس های پنجم و ششم شهر نورآباد می گردد.

Behavior problem

hyperactivity

aggression

withdrawal

Maffini

Bahman

Ciarochi

Deane

Anderson

Hamburg

Gottman

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ب.ظ ]