کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


 



بسیاری از متخصصان از حوزه های مختلف علوم گرد هم آمدند تا در تصمیم گیریهای مدیریتی مشارکت کرد ه و مسائل قراردادی مدیران را حل کنند . طبق نظر Underdown و Glautierدر سال 1994 حسابداری بوسیله ی متخصصینی از حوزه های دیگر علمی مثل تحلیل گران کامپیوتر، متخصصین عملیات تولید احاطه شده و باعث ورود دانش های مختلف و متخصصین مختلف به این علم گردیده است  . در مواجهه با شرایط سخت رقابتی بازارها رقبا متدولوژی هزینه یابی هدف بنیان نهاده شد تا به فرآیند تصمیم گیری در ساخت محصولات جدید کمک کند . این متدلوژی تصمیم گیری برای تولید یک محصول معین بااستفاده از قیمت فروش آن که بوسیله ی بازار تعیین شده را ارزیابی می کند. از جهت دیگر   ابهام و عدم صراحت در قضاوت‌های انسانی در بسیاری از رشته‌های علمی ‌وجود دارد.( یان ، سال 2005 ، صفحات 163 تا 165 ) در تجزیه‌وتحلیل روابط هزینه، حجم فعالیت و سود بیان می‌دارد که رویکرد‌های سنتی حسابداری به دلیل بی‌توجهی به عدم صراحت و دقت هر یک از متغیر‌های مورد استفاده، در ارائه اطلاعات دقیق ناتوان است. .( تانگ و بینون ، سال 2005 ، صفحات 203 تا 205 ) با اشاره به اهمیت  بودجه‌بندی سرمایه‌ای در تصمیم‌های مدیریت، تکنیک‌های حسابداری را به دلیل عدم توجه به ابهامات موجود، نادقیق می‌دانند.
 
ابهام و عدم صراحت اساسا متفاوت از تصادفی بودن است. تصادفی بودن مربوط به عدم اطمینان در مورد وقوع یا عدم وقوع یک رویداد است و در قالب احتمالات بیان می‌شود. در حالی که ابهام و عدم صراحت مربوط به عدم دقت و عدم وضوح در تعریف کلمات، رخداد وقایع و قضاوت‌ها است. غفلت از ابهام و عدم صراحت در مدل‌های تصمیم‌گیری می‌تواند قابلیت استفاده و فایده مدل‌های حسابداری را از طریق کاهش سودمندی در خاصیت تبیین‌کنندگی وقایع و قدرت پیش‌بینی آنها  محدود سازد .  در هر صورت فرآیند هزینه یابی هدف نیز یک موضوعیت مبهم دارد، بخاطر این حقیقت که بیشتر اطلاعات بکار رفته در این فرآیند، غیردقیق وگنگ است .به عقیده ی Reinsteinو Bayou در سال 1997 )  ) از آنجا که تعاریف و مقیاس های متغیرها در یک سیستم هزینه یابی هدف مشمول درجات مختلفی از عدم دقت و ابهام است تئوری مجموعه ی فازی می تواند به مدیران کمک کند تاطراحی محصول، تولید و هزینه ها و حتی اهدافشان را بهبود بخشند . پروفسور لطفی‌زاده در سال 1965 ، استاد ‌ایرانی الاصل دانشگاه کالیفرنیا  بود ،  که نظریه “مجموعه‌های فازی” یا در اصطلاح “چندمقداری” را به عنوان ابزاری برای مقابله با ابهام و عدم دقت در سیستم‌های بشری و فرایند‌های تصمیم‌گیری که آن را فازی بودن نامید، مطرح ساخت(کاسکو، بارت، سال 1380) به عقیده ی Sieyeletal در سال 1998 وقتی که پیچیدگی یک سیستم افزایش می یابد توانایی ما برای یک تصمیم گیری دقیق کاهش می یابد، بنابراین باید به طور منطقی بین دقیق بودن و مربوط بودن یک موازنه  وهماهنگی ایجاد کنیم . اخیراً منطق فازی به نتایج قابل ملاحظه ای در حوزه ی حسابداری و تجارت رسیده است که این موضوع به واسطه ی قابلیت آن در برخورد با عدم اطمینان و ابهاماتی  است که بوسیله ی منطق دو دویی مورد توجه قرار نگرفته است . طبق نظر Siegel 1995 ))منطق فازی از طریق تکنیک های مدلسازی و ارائه ی مدل های نمایشی روبه  پیشرفت به تکنولوژی سیستم های خبره کمک زیادی کرده است. تعداد بیشماری از محققین از مفاهیم منطق فازی در مطالعات تجاری استفاده کرد ه اند : اصغر حق شناس ، سعیده کتابی، و  محمدرضا دلوی (1386)،  عادل آذر و ، حجت فرجی (1387) ، احمد ظریف فرد، (1378)،   ، ، علی پهلوانی (1388) ، نمازی، محمد و حشمتی، رضا (1388)، محمد نمازی ، محسن کریمی(1390، Korvin ، Siegel . Omer (1995) – Korvin ، Siegel. Omer (1998))  Bojadziev and Bojadziev ، (1998)
بیشمار افرادی بودند که مفاهیم مجموعه های فازی را در زمینه های مختلف به کار می برند . از جمله درتخصیص هزینه ها، تصمیم گیری، بودجه بندی سرمایه ای، تحلیل ریسک، ارزیابی دارایی، تحلیل گری مالی فرآیند حسابرسی و دیگر موارد. موضوع مورد بحث این تحقیق نیز به موضوع فازی در قالب ساخت یک مدل برای هزینه یابی هدف اشاره دارد .

1-2-موضوع تحقیق

.
2005 ) Slaymulder, Cooper  ) تکنیک های هزینه یابی هدف را با دیگر تکنیک های هزینه ادغام و ارائه کردند . این مقاله مدلی ارائه شده است که در آن تکنیک های هزینه یابی هدف را با مفاهیم منطق فازی ادغام و ارائه شده است .
ما در این تحقیق از این مدل ترکیبی برای یک محصول مشخص غبارگیر خشک (داسکالکتور) که برای تصفیه هوای کارخانه های صنعتی است استفاده می کنیم ( تولید یک داسکالکتور )
بنابراین موضوع مورد بحث ما از یک جهت  دارای دو بعد معین (هزینه یابی بر مبنای هدف  – و منطق فازی  ) است .
جنبه دیگر این تحقیق حلقه اتصال این 2 بعد که همان مدلسازی است ، می باشد .
در بعد هزینه یابی بر مبنای هدف  چون بازار  امروز کسب‌و‌کار با رقابت در سطح جهان روبه‌رو است ، تفاوت کیفیت بین رقبا کاهش یافته و تمایز آنها تنها براساس کیفیت، کاری دشوار است. دمینگ معتقد بود: «افزایش کیفیت، باید منجر به کاهش هزینه‌ها شود» .«کم هزینه‌ترین تولیدکنندگان با کیفیت‌ترین محصولات، به بهترین شکل ممکن از پس رکود کنونی برخواهندآمد. آنها برخورداری از رشد و سودآوری خود را مجدداً آغاز می‌کنند..
اما هنگامی که در صدد طراحی مدلی برای طراحی محصول خود هستیم با موضوع دیگری برخورد می کنیم : ابهام .  حسابداران در برخورد با موضوع ابهام و عدم صراحت به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویا ابهامی ‌وجود ندارد و یا‌اینکه یک امر تصادفی است (ظریف فرد ، احمد سال 1377 ، صفحات 70 تا 100). حسابداری نیز در بسیاری از  جنبه‌های مهم دارای ابهام و عدم صراحت است . مشکل ابهام و عدم صراحت در حسابداری و حسابرسی مربوط به قواعد و نظام حسابداری است . به عنوان مثال، بایو و همکاران (2007) به دنبال ورشکستگی شرکت‌های بزرگ آمریکایی و  اتهام  وارد بر حرفه حسابداری  مبنی بر عدم ارائه گزارش‌های مالی صحیح و دقیق‌، بر ‌این عقیده‌اند که استاندارد‌های حسابداری مالی در بیان  دقیق  ویژگی‌های کیفی اطلاعات حسابداری و ‌ایجاد تعادل بین آنها ناتوان است . بنابراین نادیده گرفتن ابهام و گنگ بودن در هزینه یابی هدف نیز نوعی ساده انگاری است . بنابراین ما باید مدل هزینه مان را طوری طراحی نماییم که هر دو مورد را در خود داشته باشد .. البته برای طراحی بهتر طی دو مرحله منطق فازی را در فرایند هزینه یابی بکار می بریم . بدین صورت که  در فرایند هزینه یابی ابتدا برای مواد خام و سپس برای هزینه کل محصول منطق فازی و مراحل فازی اعمال می گردد. و در نهایت با اعمال مراحل فازی به مدل مربوطه می رسیم کشور ما نیز از نظر تولید و وضعیت تولید کنندگان در شرایط مناسبی قرار ندارد . حجم سرمایه در گردش بالا و دیر بازده بودن و مخارج بالای تولید و همچنین اطلاعات ناقص و گاها اشتباه به خصوص در مورد کالاهای صنعتی  تولید کنندگان این سری کالاها را در شرایط همراه با سردرگمی قرار داده .
. بدین ترتیب در شرایطی که دچار شک و سردرگمی برای طراحی این محصول طی شرایطی خاص هستیم می توانیم از این مدل در فرآیند تصمیم گیری خود  بهره جوییم .
 
1-3-مسأله اساسی تحقیق
بسیاری از اطلاعات مورد استفاده در شاخه های مختلف علم و صنعت گنگ و مبهم می باشد . روش هزینه یابی هدف نیز برای کمک به فرایند تصمیم گیری دخیل در ساخت یک محصول جدید توسعه داده شد. این ارزیابی عبارتست از : قیمت گذاری به روش استفاده شده توسط شرکت و به عنوان یک ابزار مدیریت هزینه برای کاهش هزینه های کلی یک محصول در کل طول چرخه زندگی با کمک تولید، فنی و مهندسی، تحقیق و طراحی ” می باشد. مشکل اساسی در فرایند تولید (به خصوص ایران) :
1 پایین آوردن بهای تمام شده تولید با حفظ کیفیت مورد نطر
2 باقی ماندن در بازار رقابتی کنونی با توجه به شرایط رقبا وشرایط و قیمت محصول تولیدی ما برای باقی ماندن در بازار جهانی است  .
هزینه یابی بر مبنای هدف یکی از راههای مدیریت هزینه است که درهدفش حل 2 مشکل ذکر شده در بالا می باشد . A target cost is the maximum amount of cost that can be incurred on a product and with it the firm can still earn the required profit margin from that product at a particular selling price. هزینه هدف، حداکثر مقدار از هزینه ای است که می تواند بر روی یک محصول متحمل شده و با آن شرکت هنوز می تواند به حاشیه سود مورد نیاز از آن محصول با قیمت فروش خاص دست یابد . اما در مرحله بعدی مساله موجود این است که :   فرآیند هزینه یابی هدف شامل ذهنیت ذاتی با توجه به این واقعیت که بسیاری از اطلاعات مورد استفاده مبهم وگنگ است. در منطق باینری ، یک گزاره یا درست است یا غلط است . یک مجموعه فازی مرزهای دقیق و محدودی ندارد ؛ تفاوت متعلق بودن و متعلق نبودن به این مجموعه مشخص نیست ، اما یک درجه از شایستگی وجود دارد. برای حل این مشکل و ساختن مدلی برای هزینه هدف کالای تولیدی که با توجه به ابهامات موجود قابل پیاده سازی باشد به سراغ منطق فازی می رویم .  هدف اصلی از منطق فازی ، ارائه مفاهیم استدلال تقریبی است. بوسیله منطق فازی قادر به ساختن مدلها و حل مسایلی هستیم که یک درجه قابل قبول در محدوده 0 تا 1 بدست می آید که به تصمیم گیری ما کمک می کند. در این زمینه اختلاف نظرهایی وجود دارد بسیاری از صاحبنظران معتقدند  که منطق فازی مساله جدیدی نیست و همان آمار و احتمالات است . دکتر لطف‏الله نبوی استاد منطق و روش تحقیق دانشگاه تربیت مدرس در جلسه نشست گروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی روش‌شناسی و روش‌های تحقیق اظهار کرد که با شکسته شدن منطق ارسطویی، هندسه اقلیدسی و فیزیک نیوتنی که زمانی تصور می‌شد تنها فضاهای حاکم بر جهان هستند، این موارد حذف نشدند بلکه به صورت تقریبی درآمدند. اما به نظر وی  انعطاف پذیری بیش از حد فازی می تواند دلیل تراشی و موجه جلوه دهی در اعمال برنامه ریزان و یا سیاست مداران مالی حیطه های مختلفی ایجاد نماید.. بنابراین در مقابل پرسش یا انتقاد از طرح و برنامه های خود ، توجیهات مختلفی را می شود بیان نمود.
 گروهی دیگراز کارشناسان نیز که بر روی منطق ارسطو (باینری ) تاکید دارند اعتقادشان کاستن این ابهام و پیشروی در جهت  دقت هرچه بیشتر در مدلها و نزدیک کردن خطای مدلها به صفر می باشد .  اما ارزش اطلاعات وابسته به توان اطلاعات در رفع ابهامات مربوط به حالات طبیعت و منافع حاصل از آن است. عدم توجه به موضوع ابهام و عدم صراحت در تکنیک‌های حسابداری مدیریت، راههای یافتن قیمت تمام شده و در نهایت گزارش‌های  تولید و حسابداری مالی، ممکن است منجر به کمرنگ شدن 

پایان نامه

نقش اطلاعات حسابداری در فرایند‌های تصمیم‌گیری شود .
 
چگونه و تحت چه مدلی تئوری مجموعه های فازی می تواند به مدیران برای بهبود طراحی محصول ، هزینه ها و رفع ابهامات آن طبق روش بهای تمام شده هدف کمک کند؟
 
1-4-اهمیت و ضرورت تحقیق
 
1 . ارائه مدل فازی هزینه برای هدف در مورد محصولات تولیدی می تواند به عنوان راه حلی باشدکه پردازش تصمیم گیری انسان را مدلسازی کرده و در شرایط مختلف میتوان در مورد 3 جز هزینه کل محصول بهتر تصمیم گرفت (البته نهی توان به هزینه بهینه دست یافت )
2 . در زمینه تولید از جهت مدلسازی و به خصوص اینکه مدلسازی از طریق منطق فازی و در شاخه هزینه یابی بر مبنای هدف باشد  تحقیقات زیادی انجام نگرفته .
3 .  در شرایط ابهام ممکن است سردر گمی موجود باعث گرفتن تصمیمات غلط شود این تحقیق یک متدولوژی برای فرایند هزینه یابی هدف پیشنهاد می کند که با مفاهیم منطق فازی در نظر گرفته شده و می تواند به مدیران برای بهبود طراحی محصول ، هزینه ها ، و اهداف و رفع ابهامات سیستم باینری  کمک میکند .

    1. ارائه پیشنهاداتی جهت جایگزینی روش های مرسوم که مبتنی بر منطق دودویی می باشد با منطق فازی می تواند یک ابزار مفید باشد که مسئولیت رسیدگی به ذهنیت و عدم قطعیت ذاتی در فرایندهای پیچیده ای از تصمیم گیری سازمان را دارا باشد .

  1. مبحث مدلسازی در شاخه های مختلف علوم از اولویت های پژوهشی است که درشاخه حسابداری در کشور ما کمتر نیز به آن پرداخته شده است .

 
1-5-اهداف  تحقیق
 

    • شناسایی ترکیب بهینه مواد خام با توجه به هزینه مجاز مورد نظر مطابق با نطر کارشناسان خبره
    • یافتن مدل منطق فازی به منظور بدست آوردن ترکیب اجزای هزینه کل محصول مطابق باهزینه هزینه مجاز مورد نظر برای محصول در بازارآن
  • یافتن مدلی در جهت کمک به تصمیم گیری اولیه سیاست گذاران وسهامدرانی که قصد سرمایه گذاری دراین پروژه را دارند یا مدیرکارخانه کانی کاو به منظوراصلاح روش تولید قبلی هدف اصلی : یافتن مدل منطق فازی برای محصول مورد نظر(داسکالکتور) به عنوان یک ابزار مفید برای پرداختن به ابهام در شرایط مختلف در جهت الگوبندی تصمیم گیری انسان برای رسیدن به هزینه هدف مورد نظر.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-10-23] [ 06:09:00 ب.ظ ]





موضوع پژوهش “مدیریت سود و شرکتهای دارای بحران (تنش) مالی”  این دو مفهوم  به صورت  دو پدیده جدای از هم تعریف و تبیین گشته، که سعی در یافتن ارتباط احتمالی بین این دو مقوله داریم و مورد آزمون قرار می گیرند که در نهایت سوال این است آیا بحران مالی شرکتها می تواند باعث دستکاری حسابداری در سود گردد یا نه؟
شایان ذکر است که تفاوت ها از نظر مدیریت سود، در شرکتهای دارای بحران مالی و بدون بحران مالی در اینجا بررسی می گردد.
 
1-2 مساله اصلی تحقیق
در ادبیات مدیریت سود، از دو نوع مدیریت سود سیاه (فرصت طلبانه) و سفید (کارا یا دارای محتوای اطلاعاتی) بحث می شود. مدیریت سود فرصت طلبانه از کیفیت سود کاسته و در جهت انگیزه های توزیع ثروت مدیران انجام می شود، اما مدیریت سود کارا محتوای اطلاعاتی سود را افزایش داده و باعث با لا رفتن کیفیت آن می شود. از طرفی دسته ای از شرکتها شواهدی از بحران یا تنش مالی را به نمایش می گذارد. مساله اصلی تحقیق حاضر بررسی نحوه انجام مدیریت سود و نوع آن در این گونه شرکتها با شرایط عادی می باشد به عبارت دیگر سوال اصلی تحقیق به شرح زیر می باشد:
شرکت هایی که دارای تنش (بحران) مالی هستند چه نوع مدیریت سودی خواهند داشت؟
 
1-3 تشریح و بیان موضوع
کیفیت سود ارتباط نزدیکی با مدیریت سود در برآورد سلامت مالی یک نهاد دارد (لو، 2008). مدیریت سود به طور مستقیم روی یکپارچگی کلی گزارشات مالی تاثیر دارد و به طور چشمگیری منابع اختصاصی در سرتاسر شرکت را تحت تاثیر قرار می‌دهد (دیچو و همکاران، 1995؛ هایلی و واهلین، 1999). دو نوع از مدیریت سود وجود دارد: کارآمد و فرصت‌طلبانه (سوبرامانیام، 1996). مدیریت سودی کارآمد است اگر مدیران از اختیاراتشان برای انتقال اطلاعات شخصی درباره سوددهی شرکت استفاده کنند، که هنوز در سودهای هزینه محور گذشته منعکس شده؛ مدیریت سودی به صورت فرصت‌طلبانه است اگر مدیران اختیاراتشان را برای به حداکثر رسانی سودمندی خویش استفاده کنند به جای اینکه اطلاعات شخصی درباره سودآوری شرکت را منتقل کنند (سوبرامانیام، 1996). سیریگار و اوتاما (2008) مدیریت سود را به صورت اقلام تعهدی اختیاری اندازه گیری کردند .آنها اقلام تعهدی اختیاری را به صورت باقی‌مانده از مدل انتظارات خاص شرکت (مدل پیشنهادی  جونز 1991) سنجیدند.
سوبرامانیام (1996) نشان داد که اقلام تعهدی اختیاری این توانایی را برای سطح علامت دهی برای سودآوری آینده ارتباط مثبت دارند، بعد از اینکه سطح جاری را برای جریان نقدی عملیاتی و اقلام تعهدی غیراختیاری کنترل کردند. بنابراین، ما بررسی می‌کنیم که آیا اقلام تعهدی اختیاری تاثیری روی سودآوری آینده دارد یا ندارد، این کار را با استفاده از شناسایی مدیریت سود به صورت کارآمد یا فرصت‌طلبانه برای شرکتهای با تنش (بحران) مالی انجام می‌دهیم. اگر مدیریت سودکارآمد باشد، پس اقلام تعهدی اخت

پایان نامه و مقاله

یاری ارتباط مثبت و معناداری با سودآوری آینده دارد. اگر فرصت ‌طلبانه باشد، پس اقلام تعهدی اختیاری رابطه منفی و معنادار یا رابطه‌ی بدون معنایی با سودآوری آینده دارد.
پیش‌بینی می‌کنیم که احتمال بیشتری دارد صورت‌های مالی شرکت‌های بدون تنش (بحران) مالی، بیانگر شواهد صورت‌های مالی بالاتر از سود نسبت به شرکت‌های دارای تنش (بحران) مالی  (مانند شرکت‌هایی که احتمالاً با انگیزه پنهان سازی علائم تنش (بحران) مالی، انگیزه گرفتند) ما فرض می‌گیریم که شرکت‌های دارای تنش (بحران) مالی احتمال بیشتری دارد که سودهایشان را دست کاری کنند، نسبت به شرکت‌های بدون تنش (بحران) مالی، باشد. بنابراین بحث می‌کنیم که نوع مدیریت سود برای شرکت‌های دارای تنش (بحران) مالی به صورت فرصت‌طلبانه و کارایی کمتر هستند، و برای شرکت‌های بدون تنش (بحران) مالی در رابطه با مقدار سودکارآمدتر هستند.
 
1-4 ضرورت انجام تحقیق
هدف مدیریت سود نمایش کیفیت معقولانه سود است که انتظارات سهام‌داران یا نیاز به دستیابی مجوز مربوطه از تنظیم‌کنندگان  را برآورده می‌کند (فرانسیس و همکاران، 2008). مدیریت سود ارتباط بیشتری با کیفیت سود دارد. به عنوان مثال، سودهای مدیریت شده بالا می‌توانند باعث ایجاد کیفیت سود ‌شوند (لو، 2008)، همان طور که اطلاعات «مصنوعی» شاید به گرفتن تصمیم نادرست ختم شوند. اگر چه، فقدان مدیریت سود برای تضمین کیفیت بالای سود ناکافی است؛ چرا که دیگر فاکتورها (مانند بازار سرمایه و جبران خسارت مدیریت) با کیفیت سود مشارکت دارند (لو، 2008).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ب.ظ ]




هدف اصلی این پژوهش، بررسی مدیریت واقعی سود در بخش فروش شرکت و ارتباط آن با واحد مالی در بورس اوراق بهادار تهران است. پژوهش حاضر از حیث هدف، تحقیق کاربردی و از حیث موضوع و سوالات پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی – همبستگی می‌باشد. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه بود که بر اساس مقیاس پنج درجه‌ای لیکرت درجه‌بندی شدند. ضریب پایایی برای تمام ابعاد پرسشنامه بیشتر از 7/0‌ برآورد گردید. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش مدیران فروش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار هستند که برای تعیین افراد نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. برای انتخاب افراد نمونه از نمونه‌گیری تصادفی استفاده شد. تعداد 80 پرسشنامه توزیع شد که 70 عدد برای تحلیل جمع‌آوری شد. تجزیه و تحلیل داده‌های پژوهش با بهره­گیری از فنون آمار توصیفی (توزیع فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (رگرسیون و معادلات ساختاری) صورت گرفت. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که فرضیه‌های 1، 2، 5، 6 و 8 تأثیر مثبت و بقیه تأثیر معکوس بر متغیر وابسته داشتند. نتایج آزمون معادلات ساختاری نیز نشان از تأیید فرضیه‌های پژوهش داشت.
واژگان کلیدی: مدیریت واقعی سود، بخش فروش ، واحد مالی ، بورس اوراق بهادار
 

فصل اول

کلیات پژوهش

1-1 بیان مسأله

فرآیند اندازه‌گیری سود و نتیجه آن نقش مهمی در اداره شرکت دارد و معمولاً کاربران صورتهای مالی اهمیت زیادی برای آن قائلند. از آنجا که محاسبه سود بنگاه اقتصادی متأثر از روشهای برآوردی حسابداری است و تهیه صورتهای مالی به عهده مدیریت واحد تجاری است، ممکن است بنا به دلایل مختلفی مدیریت اقدام به مدیریت سود نماید (ولی‌زاده و لاریجانی ،1387). مدیریت سود برآیند درجه‌ای از انعطاف و اعمال نظری است که مدیران در گزارشگری مالی خود دارند. مدیران ممکن است از این قدرت خود برای مدیریت فرصت طلبانه سود یا انتقال اطلاعات محرمانه درباره عملکرد آتی شرکت استفاده نمایند (آقائی و چالاکی، 1388). به طورکلی مدیریت سود از دو طریق امکان‌پذیر است: مدیریت سود مبتنی بر ارقام حسابداری و مدیریت واقعی سود. درحالت اول مدیریت از طریق اقلام تعهدی اختیاری به آرایش ارقام حسابداری مطابق با اهداف مطلوب خود می‌پردازد اما درحالت دوم مدیریت با اتخاذ تصمیمات عملیاتی و به عبارت دیگر دستکاری فعالیت‌های واقعی به مدیریت واقعی سود روی آورده و به سود موردنظر دست می‌یابد. هرچند که پژوهشات قبلی مدیریت سود را در زمینه‌های مختلف، نمونه‌های بزرگ و با معیارهایی برای سطوح مدیریت سود نظیر دست‌کاری حسابداری یا جریان‌های نقدی غیرعملیاتی بررسی کرده‌اند، اخیراً پژوهشات مدیریت واقعی سود به سوی کشف اقدامات در بخش‌های خاص شده‌اند. این پژوهش به مدیران اجازه می‌دهد تا سیستم‌های کنترل داخلی را بهبود بخشیده تا امیدوار به افزایش یا کاهش این چنین رفتارهایی باشند. به منظور تحقق این هدف‌، پرسشنامه‌ای به مدیران فروش شرکت‌های فروش محور که در نمونه برگرفته از شرکت‌های بورس اوراق بهادار طی سال های 1389 تا1391 حضور دارند جهت پاسخگوئی داده می‌شود. این پرسشنامه شامل دامنه‌ای از پرسش‌های مرتبط با مدیریت واقعی سود می‌باشد که اطلاعات حاصل از آن با استفاده از تحلیل همبستگی و رگرسیون متغیرهای مستقل پژوهش را تشکیل داده که اثر آنها بر متغیر وابسته که مدیریت واقعی سود است از طریق تحلیل های فوق بررسی می‌گردد.

1-2 اهمیت و ضرورت پژوهش

بسیاری از پژوهشات صورت گرفته در زمینه مدیریت سود بر جنبه مدیریت اقلام تعهدی متمرکز بوده است و کمتر به جنبه دیگر مدیریت سود یعنی مدیریت واقعی سود توجه شده است. تشخیص شیوه دوم که از طریق تصمیمات عملیاتی صورت می‌گیرد برای شخص خارج از شرکت سخت است و بعید به نظر می‌رسد که به عنوان تخلف از قوانین تشخیص داده شود (روی چودهری، 2006). این گونه بیان می‌کند که اگرچه این گونه انحرافات در عملیات شرکت در رسیدن به اهداف گزارشگری مالی به مدیر کمک می‌کند لیکن ارزش شرکت را افزایش نمی‌دهد. مدیران استفاده داز اقلام تعهدی و اختیاری را جهت مدیریت سود را پیش رو دارند اما ممکن است میزان مدیریت سود مطلوب مدیریت بیش از این اقلام باشد. دست‌کاری اقلام واقعی چندان هم بدون هزینه نمی‌باشد چرا که این احتمال وجود دارد که جریان نقدی در دوره‌های آتی به طور غیرمستقیم تحت تاثیر اعمالی قرار گیرد که درحال حاضر برای افزایش سود انجام می‌شود. بسیاری از شواهد موجود پیرامون دست کاری فعالیت های واقعی بر کاهش فرصت طلبانه هزینه‌های اقتصادی از جمله هزینه های پژوهش و توسعه متمرکز است. عدم قبول پروژه‌های کارآمد به صرف دنبال کردن هدف حداکثرسازی سود از دیگر پیامدهای مدیریت واقعی سود می‌باشد. علاوه براین هنگامی که مدیران سود را درجهت برآورده ساختن اهداف سود دست کاری کنند، قراردادها شرکت را ملزم می‌کنند به این مدیران پاداش‌های مالی بیشتر دهند. همچنین انرژی و وقت این مدیران که باید درجهت فعالیت‌های تولیدی گردد صرف فعالیت‌های مدیریت سود می‌شود. موارد مذکور اهمیت شناخت و پیش‌گیری از مدیریت واقعی سود در شرکت‌ها را مشخص می‌نماید که بر انجام پژوهشات بیشتر در این زمینه تأکید می‌نماید. همچنین تمرکز بر واحد خاصی از شرکت که در این پژوهش واحد فروش می‌باشد و استفاده از روش پرسشنامه‌ای از دیگر وجوه متمایز این پژوهش با پژوهشات مشابه می‌باشد.

1-3 اهداف پژوهش

پایان نامه و مقاله

– شناسایی تأثیر مدیریت سود توسط بخش مالی بر میزان مدیریت واقعی سود.
– شناسایی تأثیر سطح مشارکت بخش مالی درتدوین استراتژی‌های توسعه فروش بر میزان مدیریت واقعی سود.
– شناسایی تأثیر تضاد بین واحد فروش و واحد مالی بر میزان مدیریت واقعی سود.
– شناسایی تأثیر دریافت پاداش نقدی توسط واحد فروش بر میزان مدیریت واقعی سود.
– شناسایی تأثیر مدیریت واقعی سود بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواست‌های مدیریت سود در آینده.
– شناسایی تأثیر سطح مشارکت بخش مالی در تدوین استراتژی‌های توسعه فروش بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش در مواجهه با درخواست‌های مدیریت سود در آینده.
– شناسایی تأثیر تضاد بین واحد فروش و واحد مالی بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواست‌های مدیریت سود در آینده.
– شناسایی تأثیر دریافت پاداش نقدی توسط واحد فروش بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواست‌های مدیریت سود در آینده.

1-3-1 هدف کاربردی

کمک به تحلیلگران و سرمایه‌گذاران بورس اوراق بهادار به منظور اتخاذ تصمیمات آگاهانه

1-4 فرضیه‏های پژوهش

فرضیه اول: میزان مدیریت سود توسط بخش مالی بر میزان مدیریت واقعی سود تأثیر معناداری دارد.
فرضیه دوم: سطح مشارکت بخش مالی درتدوین استراتژی‌های توسعه فروش بر میزان مدیریت واقعی سود تأثیر معناداری دارد.
فرضیه سوم: میزان تضاد بین واحد فروش و واحد مالی بر میزان مدیریت واقعی سود تأثیر معناداری دارد.
فرضیه چهارم: میزان دریافت پاداش نقدی توسط واحد فروش بر میزان مدیریت واقعی سود تأثیر معناداری
فرضیه پنجم: میزان مدیریت واقعی سود بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواست‌های مدیریت سود در آینده تأثیر معناداری دارد.
فرضیه ششم: سطح مشارکت بخش مالی در تدوین استراتژی‌های توسعه فروش بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش در مواجهه با درخواست‌های مدیریت سود در آینده تأثیر معناداری دارد.
فرضیه هفتم: میزان تضاد بین واحد فروش و واحد مالی بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواست‌های مدیریت سود در آینده تأثیر معناداری دارد.
فرضیه هشتم: میزان دریافت پاداش نقدی توسط واحد فروش بر میزان تعدیل رفتار مدیران فروش درمواجهه با درخواست‌های مدیریت سود در آینده تأثیر معناداری دارد.

1-5 روش پژوهش

پژوهش حاضر از جنبه ماهیت و اهداف پژوهش، کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی است. زیرا پژوهشات توصیفی به مطالعه وضع موجود می پردازد و هیچ گونه امکان دست کاری روی متغیرهای مستقل برای محقق وجود ندارد.از لحاظ شیوه جمع آوری داده ها از نوع پیمایشی و از لحاظ روش تحلیل داده ها از نوع مطالعات همبستگی و رگرسیون می‌باشد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از داده‌های حاصل از پرسشنامه به تحلیل همبستگی پاسخ‌ها با متغیر وابسته که مدیریت واقعی سود است پرداخته شد. سپس با استفاده از تحلیل رگرسیون به بررسی ابعاد بیشتری از عوامل مؤثر بر مدیریت واقعی سود پرداخته شد.
1 Roy & chodhari

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]




یکی ازمهمترین ویژگی‌های بازارسرمایه نوپا مخصوصآ در کشورهای درحال توسعه وجود سرمایه‌گذاران عمده و تملک بخش اعظمی از حقوق مالکانه شرکت‌ها توسط آنان است. کشور ما نیز ازاین قاعده مستثنی نبوده ونیست. سرمایه‌گذاران بازیگران اصلی بازارهای مالی هستند، حضور سرمایه‌گذاران عمده ازجمله سازمان‌های بزرگ دولتی وموسسات مالی در بازارهای سرمایه نیازبه مطمئن ساختن سرمایه­گذاران از عملکرد شرکت درراستای حداکثرکردن ارزش سهام‌داران درچارچوب قوانین ومقررات می‌باشد. اطمینان سرمایه‌گذاران به کارایی واثر بخشی عملیات بازارهای مالی جهان ورسیدن به رشد اقتصادی وپایداری آن در سطح جهانی کار اساسی است. از سوی دیگر اطلاعات حسابداری یکی از مهمترین عناصر ارزیابی عملکرد شرکت‌ها محسوب می‌شود و در میان تمامی معیارها و مبانی یک اصل اساسی و انکار‌ناپذیر است. یکی از پیامد­های سیر تحول حسابداری استفاده از نسبت‌های مالی برای ارزیابی عملکرد و تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی است که پیدایش آنها به اواخر قرن نوزدهم میلادی بر‌می­گردد و محاسبه آنها به طور کامل به‌صورت‌های مالی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت گردش وجه نقد بستگی دارد. (آخیگب و همکاران، 1996).
به‌طور معمول مدیران به دنبال سطحی از موجودی‌های نقدی هستند که باتوجه به مزایا و معایب نگهداری موجودی‌های نقدی حالت بهینه داشته باشد به‌عبارت دیگر شرکت‌ها در جستجوی آن سطح بهینه از نقدینگی هستند که به دلیل کمبود نقدینگی ضررهای عمده به شرکت وارد نیاید و از طرفی با نگهداری وجه نقد اضافی فرصت‌ها ازدست نرود و این مورد همان سطح نقدینگی درشرکت‌هاست. (آخیگب و همکاران، 1996).

  • بیان مسأله

ارزیابی عملکرد واحدهای تجاری در چند دهه اخیر به‌صورت علمی­تر و فنی­تر انجام شده وقسمت عمده ادبیات مدیریت، امور مالی وحسابداری را تشکیل می­دهد. تلاش‌های زیادی در جهت مقایسه معیارهای سنجش و ارزیابی عملکرد واینکه کدام یک از اعتبار بیشتری برخوردار است، انجام شده است. یکی از روش‌های سنجش عملکرد شرکت‌ها بررسی رابطه میزان سود خالص، سود تقسیمی و سرمایه‌گذاری دوره قبل و دوره جاری است. در واقع شرکت‌ها تمایل دارند که با تقسیم کمترین میزان سود در بین سهام‌داران، به بیشترین سود خالص در قبال مبلغ سرمایه‌گذاری شده دست پیدا کنند.
یکی از اهدف اصلی شرکت­ها، افزایش بازده حقوق صاحبان سهام است و بدین منظور از روشی استفاده می­کنند که آن­ها را در رسیدن به این مهم یاری کند. افزایش بازده حقوق صاحبان سهام ارزش شرکت را بالا می­برد. در واقع سرمایه­گذاران اعم از سهامداران یا تأمین­کنندگان وام و تسهیلات بلندمدت با اعطای سرمایه یا پول خود به شرکت، ریسک عدم وصول آن را پذیرفته­اند و بازده­ای معادل هزینه سرمایه شرکت را می‌خواهند (مشایخ و شاهرخی، 1388).
بنابراین قابلیت و قدرت انعطاف عملیاتی یک شرکت تا حد زیادی به توانایی­های بالقوه و بالفعل آن شرکت در دسترسی به منابع مالی بهینه و رابطه با آن منابع بستگی دارد. به‌عبارت دیگر شرکت آنگاه می‌تواند از فرصت­های سرمایه­گذاری به نحو مطلوب استفاده کند که به موقع بتواند از منابع مالی متناسب بهره­مند شود و با کسری نقدینگی روبرو نشود (پورحیدری، 1390).
پاسخ این سؤال که آیا سیاست تقسیم سود بر ارزش شرکت اثر می­گذارد یا خیر هنوز در‌هاله‌ای از ابهام است و بحث‌های زیادی پیرامون آن در مالیه شرکت وجود دارد. مودیلیانی و میلر(1961و 1958) ثابت نمودند که تحت شرایط اطمینان، سیاست تقسیم سود ارتباطی با ارزش شرکت ندارد. فاماو میلر(1972) ضمن بیان اینکه وابستگی بین تأمین مالی شرکت، سرمایه‌گذاری و سیاست تقسیم سود وجود ندارد دریافتند که سیاست سرمایه­گذاری تنها عامل تعیین‌کننده ارزش شرکت است. مطالعات گذشته نشان می­دهند که بین سود تقسیمی و سرمایه‌گذاری ارتباط وجود دارد اما ارتباط دقیقی مشخص نشده است.
امروزه رابطه تجربی بین تقسیم سود و سرمایه‌گذاری بسیار مبهم است و شواهد متضادی وجود دارد. وقتی که بازارهای سرمایه ناقص هستند، شرکت‌ها ممکن است از سود تقسیمی به‌عنوان یک علامت از سودهای آتی برای غلبه بر عدم‌تقارن اطلاعاتی استفاده می­کنند. اما اگر سود تقسیمی از محل منابع داخلی تأمین شده باشد ممکن است به‌عنوان مخارج دوره جاری و سرمایه‌گذاری آتی قلمداد شود و در نتیجه، منجر به رشد آتی سود شود.
این بازخور پویا تا به حال مورد آزمون قرار نگرفته است و تمرکز اولیه پژوهش حاضر بر آن می‌باشد. نظر به اینکه مطالعات چندی نشان دادند که سود تقسیمی و سود خالص با استفاده از هر دو روش سری زمانی و برش مقطعی، با هم در ارتباطند، در این پژوهش ابتدا رابطه بین سود، سود تقسیمی و سرمایه‌گذاری دوره جاری را با سود، سود تقسیمی و سرمایه‌گذاری دوره قبل بررسی می­شود. سپس مدل بردار خود رگرسیونی سه معادله‌ای برای سود تقسیمی، سرمایه‌گذاری و سود برای کشف رابطه پویای بین سرمایه­گذاری و سیاست تقسیم سود فرض می­شود. چارچوب مدل خود رگرسیونی درک عمیق‌تری از پویای بلند‌مدت و کوتاه‌مدت بین سرمایه‌گذاری شرکت، سود و سود تقسیمی ارائه می­نماید. مسأله اساسی پژوهش انجام شده پاسخ به رابطه بین سود، سود تقسیمی و سرمایه‌گذاری دوره جاری با سود، سود تقسیمی و سرمایه‌گذاری دوره قبل می‌باشد.

  • 3 اهمیت و ضرورت انجام پژوهش

سرمایه­گذاران در دارایی‌های فیزیکی و مالی سرمایه‌گذاری می­کنند. سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مالی از طریق خرید سهام، اوراق قرضه و… صورت می­گیرد. هنگامی که شخصی سهام شرکتی را خریداری می کند مالک شرکت شده و از مزایایی مانند سود، سود تقسیمی، افزایش قیمت سهام و… بهره‌مند می‌شود. شرکت‌ها معمولاً در پایان دوره‌مالی این تصمیم مهم را اتخاذ می‌کنند که چه مقدار از سود باید در شرکت سرمایه‌گذاری شود. همواره این سؤال پیش می‌آید که چه رابطه‌ای بین سود خالص، سود تقسمی و سرمایه‌گذاری وجود دارد. از این‌رو، یکی از موضوع‌های مهم در مالیه مدرن، شناخت رابطه بین سیاست تقسیم سود و ارزش شرکت بوده است که از زمان ارائه نظریه بی‌ارتباطی سود تقسیمی و ارزش شرکت توسط مودیلیانی و میلر(1961) توجه بیشتری را به خود معطوف داشته است. محققان بسیاری سعی در کشف رابطه موجود بین عوامل فوق و همچنین شناخت سایر فاکتورهای مؤثر بر این رابطه داشته‌اند. پژوهش‌های متعددی به آزمون تجربی نظریه بی‌ارتباطی با استفاده از داده‌های مختلف، تحت شرایط مختلف و آزمون‌های متفاوت از نظر آماری پرداختند.
بعضی از پژوهش‌ها وجود رابطه بین سود تقسیمی و ارزش شرکت را تأیید و برخی پژوهش‌های دیگر این رابطه را تأیید ننموده‌اند. پژوهش‌های دیگر وجود یا عدم وجود رابطه فوق را به حضور یا تغییرات در فاکتورهای دیگر نسبت می‌دهند. مثلاً مطالعات گذشته نشان می‌دهند که بین سود تقسیمی و سرمایه‌گذاری ارتباط وجود دارد اما ارتباط دقیقی مشخص نشده است. پاسخ این سؤال که آیا سیاست تقسیم سود بر ارزش شرکت اثر می‌گذارد یا خیر هنوز در ‌هاله‌ای از ابهام است و بحث‌های زیادی پیرامون آن در مالیه شرکت وجود دارد.

پایان نامه و مقاله


لذا پژوهش حاضر با استفاده از روش‌های آماری متفاوت (استفاده از خودرگرسیون برداری و آزمون علیت گرانجر) در راستای پژوهش‌های انجام شده قبلی به بررسی و تحلیل همزمان و پویای روابط بین متغیرهای سود تقسیمی، سود و سرمایه‌گذاری به‌‌منظور کشف روابط احتمالی جهت پر کردن خلاء موجود با استفاده از داده‌های بورس اوراق بهادار تهران پرداخته است.
1 – 4   اهداف پژوهش
1-4-1  هدف کلی
شناخت رابطه بین درصد تغییرات سرمایه‌گذاری، سود و سود تقسیمی
1-4-2  اهداف ویژه
شناخت رابطه بین درصد تغییرات سرمایه‌گذاری دوره جاری و درصد تغییرات سرمایه‌گذاری دوره قبل، درصد تغییرات سود تقسیمی دوره قبل و درصد تغییرات سود خالص دوره قبل
شناخت رابطه بین درصد تغییرات سود تقسیمی دوره جاری و درصد تغییرات سرمایه‌گذاری دوره قبل، درصد تغییرات سود تقسیمی دوره قبل و درصد تغییرات سود خالص دوره قبل
شناخت رابطه بین درصد تغییرات سود خالص دوره جاری و درصد تغییرات سرمایه‌گذاری دوره قبل، درصد تغییرات سود تقسیمی دوره قبل و درصد تغییرات سود خالص دوره قبل
1-4-3 هدف کاربردی
ارائه رهنمودهای کاربردی به شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران پیرامون رابطه بین سیاست تقسیم سود و ارزش شرکت‌ها تحت شرایط مختلف
1- 5  قلمرو پژوهش
قلمرو این پژوهش شامل سه بعد مختلف، به شرح زیر می‌باشد:
1-5-1 قلمروی موضوعی
در این پژوهش پویایی رابطه بین درصد تغییرات سرمایه‌گذاری، سود و سود تقسیمی در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است.
1-5-2  قلمروی زمانی
با درنظر گرفتن اطلاعات نزدیک به زمان انجام تحقیق و در دسترس بودن آنها قلمرو زمانی تحقیق یک دوره 10 ساله از ابتدای سال 1383 لغایت پایان سال 1392 تعیین شده است.
1-5-3  قلمروی مکانی
قلمرو مکانی پژوهش کلیه شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.
1-6  فرضیه‏های پژوهش
فرضیه اول: درصد تغییرات سرمایه‌گذاری دوره قبل بر درصد تغییرات سرمایه‌گذاری دوره جاری تأثیر معناداری دارد.
فرضیه دوم: درصد تغییرات سود تقسیمی دوره قبل بر درصد تغییرات سرمایه‌گذاری دوره جاری تأثیر معناداری دارد.
فرضیه سوم: درصد تغییرات سود خالص دوره قبل بر درصد تغییرات سرمایه‌گذاری دوره جاری تأثیر معناداری دارد.
فرضیه چهارم: درصد تغییرات سرمایه‌گذاری دوره قبل بر درصد تغییرات سود تقسیمی دوره جاری تأثیر معناداری دارد.
فرضیه پنجم: درصد تغییرات سود تقسیمی دوره قبل بر درصد تغییرات سود تقسیمی دوره جاری تأثیر معناداری دارد.
فرضیه ششم: درصد تغییرات سود خالص دوره قبل بر درصد تغییرات سود تقسیمی دوره جاری تأثیر معناداری دارد.
فرضیه هفتم: درصد تغییرات سرمایه‌گذاری دوره قبل بر درصد تغییرات سود خالص دوره جاری تأثیر معناداری دارد.
فرضیه هشتم: درصد تغییرات سود تقسیمی دوره قبل بر درصد تغییرات سود خالص دوره جاری تأثیر معناداری دارد.
فرضیه نهم: درصد تغییرات سود خالص دوره قبل بر درصد تغییرات سود خالص دوره جاری تأثیر معناداری دارد.
(  Earnings per share
) Akhigbe
) Modigliani
) Fama

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:08:00 ب.ظ ]




در یک نگاه کلی حاکمیت شرکتی، شامل ترتیبات حقوقی، فرهنگی و نهادی می‌شود که سمت‌ و‌ سوی حرکت و عملکرد شرکت‌ها را تعیین می‌کنند. عناصری که در این صحنه حضور دارند، عبارتند ‌از: سهام‌داران و ساختار مالکیت ایشان، اعضای هیات‌مدیره و ترکیب آن‌ها، مدیریت شرکت که مدیرعامل یا مدیر ارشد اجرایی آن‌را هدایت می‌کند و سایر ذی‌نفعان که امکان اثرگذاری بر حرکت شرکت را دارند. در این میان آن‌چه که بیشتر جلب توجه می‌کند، حضور روزافزون سرمایه‌گذاران نهادی و حقوقی در دایره‌ی مالکان شرکت‌های سهامی عام و تاثیری است که حضور فعال این گروه بر نحوه‌ی حکمرانی و راهبری بر سازمان‌ها و هم‌چنین عملکرد آن‌ها می‌تواند داشته باشد. سرمایه‌گذاران نهادی با توجه به مالکیت بخش قابل توجهی از سهام شرکت‌ها، از نفود زیادی در شرکت‌های سرمایه‌پذیر برخوردار بوده و می‌توانند رویه‌های آن‌ها را تحت‌تاثیر قرار دهند. از طرفی این سرمایه‌گذاران، سهام‌داران حرفه‌ای تلقی شده و دارای تحلیل‌گران قوی هستند که اطلاعات حسابداری را تحلیل می‌کنند و بنابراین توانایی استفاده از این اطلاعات را دارا هستند (هاشمی،1390).
با توجه به اینکه عملکرد مدیریت به وسیله شاخص‌های حسابداری اندازه‌گیری می‌شود و از آن‌جایی که مسئولیت مدیران محدود بوده و در شرایط عادی دارای اطلاعات بیشتری نسبت به سهام‌داران می‌باشند، آنان انگیزه کافی برای افزایش سود غیر‌واقعی به وسیله استفاده از روش‌ها‌ی حسابداری دارند تا بدین‌سان سیمای بهتری از عملکرد خود را به نمایش بگذارند. این امر نشان می‌دهد که چرا سهام‌داران به رعایت محافظه‌کاری در تعیین سود اهمیت می‌دهند. محافظه‌کاری به عنوان یکی از اصول محدود‌کننده حسابداری، سال‌هاست که مورد استفاده قرار می‌گیرد و علی‌رغم انتقادهای فراوان بر آن، همواره جایگاه خود را در میان سایر اصول حسابداری حفظ نموده است. به طوری که می‌توان دوام و بقای محافظه‌کاری در مقابل انتقاد‌های وارده بر آن در طول سالیان طولانی را گواهی بر مبانی بنیادین این اصل دانست (دیندار،1389).
 
1-2- بیان مساله
مساله یعنی تفاوت بین وضع موجود و مطلوب. به عبارت دیگر مساله یعنی فاصله بین جایی که هستیم و جایی که می‌خواهیم باشیم. مساله وقتی حل می‌شود که توانسته باشیم وضعیت موجود را به وضعیت مطلوب تبدیل کرده باشیم (هوبر،1980).
سهام‌داران نهادی در دهه‌های اخیر به یکی از مهم‌ترین اجزای بازار سرمایه در بیشتر کشورهای جهان تبدیل شده‌اند، به طوری که حجم بزرگی از سرمایه‌گذاری‌های انجام شده را این نهادها صورت داده‌اند. در‌ حقیقت، سرمایه‌گذاران نهادی منابعی برای نفوذ و نظارت بر شرکت و مدیران دارند و یکی از روش‌های حل مشکل نمایندگی این است که از طریق مالکیت نهادی، رابطه‌ی بین مدیران شرکت و ذی‌نفعان به هم نزدیک شود. حضور سرمایه‌گذاران نهادی با واکنش بازار نسبت به انتشار سود رابطه مثبت دارد (کیم،1993).
از طرفی، محافظه‌کاری بیانگر این است که هزینه‌ها باید زودتر و درآمدها دیرتر شناسایی شود. در مفاهیم ‌نظری ‌حسابداری، محافظه‌کاری به عنوان “واکنش محتاطانه در مقابل عدم‌اطمینان” و به منظور حمایت از حقوق صاحبان سهام و اعتباردهندگان شناخته می‌شود، به‌ طوری ‌که برای شناسایی اخبار خوب در صورت‌های مالی نسبت به اخبار بد سطح بالاتری از قابلیت رسیدگی و تاییدپذیری را الزامی می‌نماید )مجتهدزاده و فرشی،1391).
محافظه‌کاری یکی از ویژگی‌های گزارش‌گری مالی است که در قالب یک میثاق محدود‌کننده در چارچوب اصول و مفاهیم حسابداری ایفاگر نقش مهمی در محدود کردن رفتارهای خوش‌بینانه مدیران در جایگاه تهیه‌کنندگان اطلاعات و اعمال برآوردی از حداقل عایدات توسط سرمایه‌گذاران و اعتبار‌دهندگان در جایگاه مهم‌ترین استفاده‌کنندگان، است. تحقیق‌هایی که درباره محافظه‌کاری انجام گرفته است، مؤید اهمیت نقش این میثاق حسابداری در زمینه‌های مختلفی ا‌ز قبیل برطرف کردن مسایل برخاسته از نمایندگی، بی‌اثر ساختن مسائل ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی بین استفاده‌کنندگان آگاه و ناآگاه، احقاق حقوق ذی‌نفعان شرکت، تأثیر مثبت بر کاهش هزینه‌های استقراض و هزینه‌های سرمایه، نقش بازدارندگی در قبال وقوع رسوایی‌های مالی و هم‌چنین نقش انکارناپذیر آن در مبحث حاکمیت شرکتی و . . . است (بادآورنهندی و همکاران،1388).
لافوند و رویچودهری(2007) نشان دادند که واحدهای تجاری با مالکیت مدیریتی کمتر سود محافظه‌کارانه بیشتری گزارش می‌کنند که این موضوع با تقاضای سهام‌داران برای کاهش نمایندگی مطابقت دارد.
از طرف دیگر، عده‌ای معتقدند به دلیل دسترسی سرمایه‌گذاران نهادی به اطلاعات محرمانه، عدم تقارن اطلاعاتی بین آن‌ها و سهام‌داران خرد ایجاد می‌شود. در مقابل می‌توان بیان کرد سرمایه‌گذاران نهادی‌ بزرگ می‌توانند اطلاعات محرمانه شرکت را به دیگر سرمایه‌داران انتقال دهند. اما برای این‌که چنین نظارتی معتبر باشد، سهام‌داران بزرگ باید سرمایه‌گذاری را برای یک دوره‌ی زمانی طولانی ادامه دهند. نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد سرمایه‌گذاران نهادی در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، نقش موثری ایفا می‌کنند (الیاسیانی و جیا،2008)
در شرکت‌هایی که درصد مالکیت نهادی کمتر است، مدیران تمایل زیادی به کاهش هزینه‌های تحقیق و توسعه و ‌در نتیجه، بالا بردن سود به سطح سال قابل قبول دارند. در شرکت‌هایی که درصد مالکیت نهادی بالاتر است، انگیز‌ه‌ی مدیران برای مدیریت سود از طریق عدم انجام سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های تحقیق و توسعه کاهش می‌یابد. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که حضور مالکین نهادی به کاهش مدیریت سود و متعاقباً حسابداری محافظه‌کارانه منجر می‌گردد (بوش،1998).
به منظور بررسی رابطه نظری بین سهام‌داران نهادی و محافظه‌کاری بایستی به تبیین قراردادی محافظه‌کاری رجوع کرد، بدین‌صورت که تقاضا برای محافظه‌کاری در قراردادها، از بازده‌های نامتقارن بین طرفین قرارداد و عدم تقارن اطلاعاتی بین آن‌ها ناشی می‌شود، اعتباردهندگان، سهام‌داران و مدیران شرکت، بازده‌های نامتقارنی نسبت به خالص دارایی‌های آن دارند. اعتباردهندگان و سهام‌داران، هر یک منافع متفاوتی در توزیع بازده شرکت دارند و به این خاطر اعتبار‌دهندگان فعالیت‌هایی که موجب انتقال ثروت به سهام‌داران می‌شود را پیش‌بینی می‌کنند و قراردادهای استقراض را مقید به شرایطی می‌کنند که چنین انتقال‌هایی را محدود می‌کند و لذا قرادادهای استقراض، منجر به رویه‌های محافظه‌کارانه در گزارش‌گری شرکت می‌شود، تا ثروت شرکت بین اعتباردهندگان نیز تقسیم شود (واتس،2003)
از طرفی بر اساس تئوری نمایندگی، در شرکت‌های با میزان مالکیت نهادی بالا به واسطه همسو شدن منافع مدیران و سهام‌داران نیاز کم‌تری به رویه‌های محافظه‌کارانه وجود دارد (احمد و دوئلمن،2005).
حال با توجه به توضیح‌هایی که در بالا ارایه شد، مساله و سوال اساسی پژوهش به صورت زیر تبیین می‌گردد:
” آیا بین مالکیت سهام‌داران نهادی و محافظه‌کاری در بین شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه‌ی مثبت و معناداری وجود دارد؟ “
بنابراین در تحقیق حاضر وضع موجود نامشخص بودن رابطه‌ی بین مالکیت سهام‌داران نهادی و محافظه‌کاری در بین شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، و وضع مطلوب شناخت رابطه‌ی بین مالکیت سهام‌داران نهادی و محافظه‌کاری در بین شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادا‌ر تهران می‌باشد.
 
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
با جدا شدن مالکیت و مدیریت، مدیران به عنوان نماینده مالکان (سهام‌داران) شرکت را اداره می‌کنند. با شکل‌گیری رابطه‌ی نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهام‌داران ایجاد می‌گردد. بدان معنا که ممکن است مدیران دست به رفتارهای فرصت‌طلبانه زده، تصمیم‌هایی را اتخاذ نمایند که در جهت منافع آن‌ها و عکس منافع سهام‌داران باشد. نیاز به حاکمیت شرکتی (نظام راهبری شرکت) از تضاد منافع بالقوه بین افراد حاضر در ساختار شرکت ناشی می‌شود.
نبود مکانیسم‌های حاکمیت شرکتی، این امکان را به مدیران می‌دهد که در جهت منافع شخصی خود به جای منافع سهام‌داران حرکت نمایند. یکی از ساز ‌و ‌کارهای کنترل بیرونی مؤثر بر حاکمیت شرکتی که دارای اهمیت فزاینده ای بوده، ظهور سرمایه‌گذاران نهادی است (برلی و مینز،1932).
طبق نظر گیلان و استارکس(2003)، سهام‌داران نهادی نقش اصلی را در شکل‌گیری بسیاری از تغییرها در سیستم‌های حاکمیت شرکتی دارند. این گروه از سهام‌داران با توجه به مالکیت بخش درخور توجهی از سهام شرکت‌ها از نفوذ قابل ملاحظه‌ای در این شرکت‌ها برخوردار بوده، و می‌توانند رویه‌های آن‌ها(شامل رویه‌های حسابداری و گزارش‌گری مالی) را تحت تأثیر قرار دهند. هم‌چنین، از آن‌جا که مالکان نهادی بزرگ‌ترین گروه از سهام‌داران را تشکیل می‌دهند، نقش آن‌ها در نظارت بر رویه‌های اتخاذ شده از سوی مدیران از اهمیت بالایی برخوردار است و انتظار می‌رود حضور این مالکان در ترکیب سهام‌داران بر رویه‌های شرکت مؤثر باشد.
یکی از مفاهیم مؤثر در گزارش‌گری مالی شرکت‌ها، محافظه‌کاری است که نفوذ آن در حسابداری سابقه‌ای طولانی دارد. رویه‌های حسابداری محافظه‌کارانه، مدیران را از رفتار فرصت‌طلبانه و خوش‌بینی بیش از حد در ارایه سود باز می‌دارد. این مطالعه، به دنبال آن است که آیا مالکان نهادی موجود در ساختار سرمایه شرکت‌های پذیرفته‌ شده در بورس اوراق بهادار تهران بر محافظه‌کاری سود تاثیر دارند و باعث می‌شوند که مدیران رویه‌های محافظه‌کارانه در ارایه سود انجام دهند یا خیر؟
 
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلی
شناخت مفاهیم مالکان نهادی و محافظه‌کاری و بررسی رابطه‌ی میان این دو و تاثیر متغیرهای اثرگذار بر رابطه‌ی آن‌ها در بازه‌ی زمانی مورد بررسی تحقیق
 
1-4-2- اهداف فرعی
الف: شناخت تاثیر مالکیت نهادی بر محافظه‌کاری
ب: شناخت تاثیر اندازه رشد شرکت بر رابطه بین مالکیت نهادی و محافظه‌کاری
ج: شناخت تاثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر رابطه‌ی بین مالکیت نهادی و محافظه‌کاری

مقالات و پایان نامه ارشد


 
 
 
1-4-3- اهداف کاربردی
نتایج این تحقیق می‌تواند مورد استفاده تصمیم‌گیرندگان بازار سرمایه، شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، موسسات مالی سرمایه‌گذاری، کلیه‌ی نهادهای سرمایه‌گذار، سرمایه‌گذاران فردی، اقتصاددانان و دانشجویان و محققان مالی و هم‌چنین باعث افزایش تمایل به سرمایه‌گذاری در بورس شود.
 
1-5- فرضیه‌های تحقیق
با توجه به مبانی مطرح شده در قسمت‌های قبلی مهم‌ترین فرضیه‌های تحقیق عبارت است از:
فرضیه اول: بین مالکیت سهام‌داران نهادی و محافظه‌کاری رابطه‌ی مثبت و معنا‌داری وجود دارد .
فرضیه دوم: عدم تقارن اطلاعاتی در رابطه‌ی بین مالکیت ‌سهام‌داران نهادی و محافظه‌کاری نقش واسطه‌ای ایفا می‌کند.
فرضیه سوم: اندازه شرکت در رابطه‌ی بین مالکیت سهام‌داران نهادی و محافظه‌کاری نقش واسطه‌ای ایفا می‌کند.
 
1-6- متغیرهای تحقیق
متغیر مستقل: متغیر مستقل در این تحقیق مالکیت نهادی می‌باشد.
متغیر ‌وابسته: متغیر وابسته در این تحقیق محافظه‌کاری می‌باشد.
متغیر‌های تعدیل کننده: متغیر‌های تعدیل کننده در این تحقیق اندازه شرکت و عدم تقارن اطلاعاتی می‌باشند.
 
1-7- قلمرو تحقیق
قلمرو این تحقیق شامل سه بعد مختلف، به شرح زیر می‌باشد:
 
1-7-1- قلمرو موضوعی
در این تحقیق رابطه‌ی مالکیت نهادی و محافظه‌کاری در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار می‌گیرد.
 
. Hober1980
. Kim1993
. Lafond, R., and Roychowdhury, S., (2007)
. Elyasiani, E. & J. Jia. (2008)
. Bushee, B. J. (1998)
. Watts, RL., 2003
. Ahmed, A., and Duellman, S., (2007)
. Berli&Minz(1932)
. Gillan, S.G. and L.T. Starks(1998)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:07:00 ب.ظ ]