پایان نامه پیش بینی قابلیت سود آوری شرکت ها با استفاده از نسبت های مالی شرکتهای بورس |
سودآوری شرکتها همواره مورد توجه مدیران، صاحبان شرکتها (سهامداران بالفعل)، سرمایهگذاران (سهامداران بالقوه)، اعتبار دهندگان مالی (بانکها و موسسات مالی)، بستانکاران و… می باشد. طرق مختلف برای ارزیابی سودآوری شرکتها تا به حال بکار رفته است. یکی از آنها نسبتهای مالی است که از اوایل قرن بیستم برای پیش بینی ورشکستگی شرکتها و همچنین ارزیابی و برآورد سود مورد استفاده قرار گرفته است. در این تحقیق سعی شده است که با استفاده از نسبتهای مالی بتوان دورنمای وضعیت شرکتها از نظر سودآوری برای افراد ذینفع اعم از صاحبان شرکتها، سرمایه گذاران، اعتباردهندگان مالی، بستانکاران و بخصوص برای مدیران و… ارائه گردد تا صاحبان(سهامداران) نسبت به نگهداری یا فروش سهام خود و سرمایه گذاران (سهامداران بالقوه) نسبت به خرید یا عدم خرید سهام شرکت اقدام نمایند و همچنین اعتباردهندگان و بستانکاران نسبت به دادن اعتبار و یا برگشت سرمایه خود تا حدی اطمینان حاصل کنند. در تمام موارد. تصمیم گیری مربوط بهاینده است. تصمیم گیری مناسب و منطقی نیازمند اطلاعات دقیق ومربوط و صحیح است میباشد تا افراد با اخذ تصمیم به نتایج مورد انتظار دسترسی پیدا کنند. یکی از وظایف اصلی مدیران تصمیم گیری است تا سازمان بتواند در آینده به اهداف خود نائل گردد. در شرکتهای انتفاعی یکی از مهمترین اهداف سودآوری شرکت یا به عبارتی به حداکثر رسانیدن سود است. بنابراین پیش بینی سودآوری به انواع تصمیم گیریهای مدیر در ارتباط با سودآور نمودن شرکت کمک قابل توجهی خواهد کرد.
1-2- بیان مساله تحقیق
مقایسه نسبتهای مالی شرکتها با نسبتهای متوسط صنعت یک روش رایج برای تحلیل عملکرد یک شرکت است. از دیرباز مشخص شده است که نسبتهای مالی شرکتهای عضو یک صنعت به دلیل نیروهای رقابتی به میانگینهای آن صنعت گرایش دارد. این مفهوم مبتنی بر این تصور است که میانگینهای صنعت نشان دهنده ی نوعی ساختار عملیاتی بهینه است. بر این اساس تحلیلگران مالی میانگین صنعت را معیار مناسبی برای قضاوت در مورد یک شرکت میدانند. (پالپو، هیلی، برنارد، 2000). با این وجود اگر چه استفاده از شاخصهای صنعت یک روش رایج در عمل است، اکثر پژوهشهای دانشگاهی انجام گرفته درباره ” گرایش به میانگین ” نسبتهای سودآوری، آشکارا بر این فرض بوده اند که یک شاخص عمومی در اقتصاد وجود دارد که نسبتهای سودآوری کلیه شرکتها را با آن معیار میتوان ارزیابی نمود (بروکس و باکمستر 1976 ؛ فریمن، اوهلسن و پنمن1982؛ پنمن 1991؛ لایپ و کورمندی 1994؛ فاما وفرنچ 2000 ؛ نیسیم و پنمن 2001) لذا نتایج این پژوهشها در انطباق با تئوری اقتصاد بر این تصور تاکید کرده اند که بر اثر رقابت، بازده سرمایهگذاری در کلیه صنایع به یک نرخ برابر گرایش دارد و از این جهت تعدیل نسبتهای سودآوری بر اساس صنعت را غیر مفید میدانند. بر این اساس میتوان پیش بینی کرد که اگرچه معیارهای سودآوری همچون بازده خالص داراییهای عملیاتی (RNOA)به یک شاخصهای عمومی، در کل اقتصاد گرایش دارد. با این حال اجزای نسبت (RNOA) براساس تحلیل دوپانت (نسبت گردش داراییهای عملیاتی۲ (ATO ) و نسبت حاشیه سود۳ (PM ) )لزوما به میانگینهای این نسبتها در کل اقتصاد گرایش نخواهند داشت. یک دلیل این تفاوت مرتبط بهاین است که، صنایع مختلف ساختار عملیاتی ویژهای دارند که موجب میشود نسبتها ی مالی آنها در یک گروه صنعتی طبقه بندی شود.
همچنین پژوهشهای پیشین (وایت، سوندی و فراید 1998 ص190)و(نیسیم و پنمن 2001) نشان میدهند که یک رابطه منفی بین نسبتها ی گردش داراییها و نسبت حاشیه سود وجود دارد که نشان میدهد اگر چه اکثر صنایع نرخ RNOA مشابهی دارند، این نسبت برای آنها با ترکیب معکوسی از نسبت حاشیه سود ( PM ) و نسبت گردش داراییهای عملیاتی (ATO ) بدست آمده است. بنابر این میتوان گفت اگر چه نسبت RNOA یک شرکت ممکن است به میانگین آن در کل اقتصاد گرایش داشته باشد، نسبتهای حاشیه سود و گردش داراییهای عملیاتی آن شرکت به احتمال قوی به شاخصهای صنعت گرایش بیشتری خواهد داشت(وایت؛ سوندهی و فرید1998).
بر این اساس پرسش اصلی این تحقیق این است کهایا دو نسبت حاشیه سود و گردش داراییهای عملیاتی همبستگی قوی تری با میانگین آنها در کل اقتصاد دارد یا خیر و آیا میانگین صنعت این نسبتها میتواند معیار و شاخص مناسب تری نسبت به میانگین این نسبتها در کل اقتصاد باشد. همچنین پژوهش حاضر بر آن است تا بهاین پرسش پاسخ دهد آیا استفاده از شاخصهای صنعت در کنار تحلیل دوپانت، پیشبینی بازده خالص داراییهای عملیاتی آتی را بهبود خواهد بخشید؟ بر این اساس در این تحقیق نسبتهای حاشیه سود و گردش داراییهای عملیاتی هر شرکت بر اساس میانگینهای صنعت به دو جزء میانگین صنعت و جز غیر عادی تقسیم میشوند. همانطوری که پیش تر اشاره شد نسبتهای مالی در یک صنعت گرایش به میانگینهای آن صنعت دارد. پس با کم کردن میانگینهای صنعت از نسبتهای حاشیه سود و گردش داراییهای عملیاتی جزء غیر عادی این نسبتها حاصل میشود
د – اهمیت و ضرورت انجام تحقیق (شامل اختلاف نظرها و خلاءهای تحقیقاتی موجود، میزان نیاز به موضوع، فواید احتمالی نظری و عملی آن و همچنین مواد، روش و یا فرآیند تحقیقی احتمالاً جدیدی که در این تحقیق مورد استفاده قرار میگیرد:
یکی از موضوعات مهم پیش بینی سودآوری آتی شرکتهای پذیرفته شده است. پیش بینی سودآوری موضوع بسیار مهمی است که ذهن تحلیل گران مالی را به خود معطوف ساخته است. یکی از تکنیکهای تجزیه و تحلیل مالی که تحلیل گران در این زمینه از آن بهره میگیرند تکنیک استفاده از نسبتهای مالی است که از میان کلیه نسبتهای مالی نسبتهای سود آوری از اهمیت ویژهای برخوردارند. از این رو تصور میشود نسبت فعالیت و نسبت سودآوری ارتباط زیادی برای پیش بینی سودآوری آتی شرکتها داشته باشد.
1-3- اهداف تحقیق
اهداف تحقیق را میتوان به شرح زیر خلاصه نمود:
- کمک به سرمایه گذاران. صاحبان شرکتها( سهامداران). اعتبار دهندگان مالی. بستانکاران و… در جهت تعین ارزش شرکت با استفاده از پیش بینی وضعیت سودآوری شرکت.
- کمک به مدیران در جهت انجام وظایف خود و ارزیابی وضعیت شرکت از طریق پیش بینی سودآوری شرکت و همچنین یاری رساندن به آنها برای تصمیمگیری مناسب.
- تشخیص و معرفی نسبتهای مالی موثردر ارزیابی سودآوری شرکتها (کاهش نسبتها به تعداد اندک) تا از این طریق مدیران و افراد ذینفع برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکت ناچار به محاسبه تعداد زیادی از نسبتهای مالی نباشند.
1-4- سوالات تحقیق
سؤال اصلی تحقیق: آیا بین نسبتهای مالی و قابلیت سودآوری رابطه معناداری وجود دارد؟
سؤالات فرعی تحقیق:
آیا بین نسبت سود خالص به فروش و قابلیت سودآوری رابطه معناداری وجود دارد؟
آیا بین نسبت سود عملیاتی به فروش و قابلیت سودآوری رابطه معناداری وجود دارد؟
آیا بین نسبت سود خالص به متوسط دارائیها و قابلیت سودآوری رابطه معناداری وجود دارد؟
آیا بین نسبت بازده حقوق صاحبان سهام و قابلیت سودآوری رابطه معناداری وجود دارد؟
1-5-فرضیات تحقیق:
فرضیه اصلی: بین نسبتهای مالی و قابلیت سودآوری رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیات فرعی:
- بین نسبت سود خالص به فروش و قابلیت سودآوری رابطه معناداری وجود دارد.
- بین نسبت سود عملیاتی به فروش و قابلیت سودآوری رابطه معناداری وجود دارد.
- بین نسبت سود خالص به متوسط دارائیها و قابلیت سودآوری رابطه معناداری وجود دارد.
- بین نسبت بازده حقوق صاحبان سهام و قابلیت سودآوری رابطه معناداری وجود دارد.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-10-22] [ 09:39:00 ب.ظ ]
|