پایان نامه درباره انحلال قرارداد/:اقسام انحلال قرارداد |
مفهوم و اقسام انحلال قرارداد
الف ـ انحلال در لغت و اصطلاح
انحلال در لغت از مصدر انفعال از ریشه «حل» به معنای گشوده شدن، گشاده گردیدن، حل شدن، باز شدن، نابود شدن، از بین رفتن، تعطیل شدن و متلاشی شدن است چنان که عرب میگوید: «انحلّت العقد»؛ گره گشوده شد.
در فقه به از اثر انداختن یک عمل حقوقی صحیح، به اراده کسی که چنین حقی دارد، انحلال میگویند.
در حقوق نیز به پایان پذیرفتن قانونی یک عمل حقوقی مبتنی بر مجموعه ای از مصالح، در حالات معین انحلال میگویند که نتایج معین و معلومی نیز خواهد داشت.[1]
انحلال به تعبیر دیگر به معنای از هم پاشیده شدن عقد است این از هم گسیختن عقد گاه با دخالت دو طرف تعهد صورت میپذیرد و گاه بدون دخالت متعاهدین و گاه با دخالت شخص ثالثی این اتفاق میافتد. برای مورد اول میتوان مورد تحالف و یا ارتداد یکی از زوجین و برای مورد دوم، تلف مبیع قبل از قبض و برای مورد سوم اعمال حق شفعه را مثال زد.
ب ـ اقسام انحلال
انحلال قرارداد را به اعتبار سهمی که اراده دو طرف در آن دارد، به سه گروه میتوان تقسیم کرد:
- انحلال به تراضی، بدینگونه که همان ارادهها که سبب ایجاد عقد را فراهم آوردهاند درباره انحلال به توافق رسند؛ از تعهدها بگذرند و دو عوض را به جای نخستین باز گردانند. انحلال به تراضی را در اصطلاح حقوق ما «اقاله» و گاه «تفاسخ» (ماده 283ق.م) مینامند.
- انحلال ارادی، که به تصمیم یکی از دو طرف انجام می شود. این عمل حقوقی، بر خلاف اقاله که در شمار قراردادها میآید، ایقاع است و نیاز به تراضی ندارد. انحلال ارادی بدین معنی را «فسخ» مینامند. (ماده 449ق.م).
- انحلال قهری، که خود به خود انجام میپذیرد و ارادهی طرفین یا یکی از آن ها در وقوع فسخ دخالت ندارد: مانند انحلال بیع در نتیجه تلف مبیع پیش از تسلیم آن به خریدار (ماده 387ق.م) انحلال قهری را در اصطلاح «انفساخ» مینامند.
گفتار دوم: مبانی انحلال قرارداد
در یک تقسیم کلی انحلال قرارداد را به انحلال قراردادی و انحلال قهری تقسیم کرده و به توضیح هر یک به طور جداگانه میپردازیم.
الف ـ مبانی قراردادی انحلال
در این گفتار از پایان نامه که مربوط به مبانی قراردادی انحلال عقد میباشد، دو موضوع مورد کنکاش قرار میگیرد. ابتدا خیارات را بررسی کرده و سپس به شروط فاسخ از مبانی قراردادی انحلال عقد خواهیم پرداخت.
1 ـ خیارات
1 ـ 1 ـ واژه خیار در لغت و اصطلاح
واژه خیار بر وزن فِعال اسم مصدر «اختیار» و از باب «افتعال» است و به معنای درخواست بهترین دو چیز است و زمانی که گفته می شود: او اختیار دارد یعنی او هر چیزی را که بخواهد، اختیار می کند.
خیار در اصطلاح حقوقی به معنای تسلط شخص بر فسخ عقد و امضاء آن اطلاق می شود.
[1]ـ مسعود انصاری، دانشنامه حقوق خصوصی،(پیشین)، صص473 ـ 474.
[2]ـ محمدجعفر جعفری لنگرودی، الفارق : دائره المعارف عمومی حقوق، (گنج دانش، تهران، 1386، چاپ اول)، ص438.
[3] ـ ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی : قواعد عمومی قراردادها،(شرکت سهامی انتشار، تهران، 1376)، ج5، ص4.
[4]ـ ابراهیم انیس، المعجم الوسیط، (مکتبه العلمیه، تهران، بی تا) ص264.
[5]ـ ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها،(پیشین)، ج4، ص53 ؛ حیدر باقری اصل، بررسی تحلیلی احکام اختصاصی فسخ قانونی بیع، (دانشگاه تبریز، تبریز، 1391، چاپ اول)، ص25.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1400-03-04] [ 08:39:00 ب.ظ ]
|