از مهمترین داراییهای هر سازمانی در شرایط متغیر و رقابتی امروزی، برخورداری از کارکنانی است که تمایل دارند در تحقق اهداف و استراتژیهای سازمانی، نقشی سازنده در افزایش عملکرد سازمان از خود بروز دهند و برای سازمان خود مزیت رقابتی آفرینند. سازمانها به طور مداوم با محیطی متلاطم و ناآرام روبه رو هستند، تهدیدهای محیطی از هر سو حیات و بقای آنها را به مخاطره می اندازد. سازمانها باید جایگاه فعلی خود را بشناسند، توانایی ها و ضعف های خود را دقیقاً تحلیل کنند و با تکیه بر تواناییها از فرصتهای محیطی استفاده کرده و خود را برای برخورد با تهدیدها آماده کنند . این مهم در قالب مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک امکان پذیر است. امروزه موضوع مدیریت استراتژیک کاربرد زیادی دارد و این یک نوع برنامه عمومی می باشد. در شاخه های مدیریت کوشش شده که به این برنامه ریزی اهمیت زیادی بدهند، این نوع برنامه ریزی در صنعت و سازمان ها کاربرد پیدا کرده است. مدیریت استراتژیک یک سبک مدیریتی است و با سایر الگوهای مدیریت تفاوت چندانی ندارد اما از لحاظ وسعت و جامعیت و روش ها ممکن است تفاوت هایی داشته باشد و اجرای این شیوه مدیریت بستگی به بزرگی و کوچکی سازمان ندارد و در همه جا می تواند کاربرد داشته باشد.

1-2- بیان مسئله

از لحاظ مفهومی، مدیریت استراتژیک با تحول در تئوری های مدیریت همگامی دارد. مکاتب کلاسیک رفتاری و کمی مدیریت بر جنبه هایی از سازمان و عملکرد آن تأکید می کردند که توسط مدیریت قابل کنترل بود. مسائلی از قبیل برنامه ریزی تولید، رفتار زیردستان، بهبود محیط کار، نقش گروه های غیر رسمی در بازدهی کار، مدل های کمی تصمیم گیری و غیره. لیکن هرگز فضای سیاسی جامعه، احساس افراد و نهادهای خارج از سازمان، مسأله اصلی آنها نبود.چرا که محیط از ثباتی نسبی برخوردار بوده وچنین نیازی هم احساس نمی شد. به تدریج با رشد مستمر اقتصادی، اوضاع قابل اطمینان محیطی از میان رفت و تغییرات و حوادث شتابنده ای در جهان اتفاق افتاد. لذا مفاهیمی مانند سیستم، برنامه ریزی بلندمدت، استراتژی و فرایند مدیریت استراتژیک مورد توجه صاحب نظران مدیریت قرار گرفت (پازوکی، 1395). توجه به محیط، آگاهی از تأثیر متغیرهای محیطی و ارائه چشم اندازی از فعالیت آینده برای سازمان ها، لزوم آمادگی برای برخورد با تغییرات مداوم را توجیه می کند. وجود عدم قطعیت های محیطی در مسایل سازمانی به لحاظ مبهم بودن و طبیعت احتمالی رخدادهای آتی و آمادگی سازمان ها جهت تغییر، برخوردی متفاوت با تغییر، نوع تصمیمات، عوامل جدید مؤثر بر تصمیم گیری و قطعیت در مورد تغییرات آینده، توجه به استفاده از مدل مدیریت استراتژیک را افزون تر می نماید (سیلویا مارتین و همکاران[1]، 2015).

شرکت هایی که در محیط های پرتلاطم امروزی فعالیت می کنند با تقاضاها و نیازهای پیش بینی نشده بیشتری از سوی مشتریان روبرو می شوند، در چنین محیطی توجه به مشتریان و نظارت و مقایسه اقدامات رقبا می تواند به عنوان عاملی مهم در جهت موفقیت یک واحد تجاری به شمار آید. به منظور رویارویی با شرایط بازاری کنونی، سازمان ها ناگزیر از به کارگیری مدیریت استراتژیک و استراتژی های جامع تری هستند تا بتوانند بر منابع سازمان سرمایه گذاریهای لازم را انجام دهند. توجه به بازار گرایی می تواند باعث بیشتر آماده بودن سازمانهای کنونی در رویارویی با شرایط متلاطم بازار امروزی شود تا بتوانند اطلاعات لازم در ارتباط با بازار کسب کنند. با توجه به تحقیقات انجام شده بازار گرایی زمانی می تواند برای سازمانها همراه با مزیت رقابتی باشد که با ارزشی و غیر قابل تقلید باشد و به طور کلی بازار گرایی منجر به از بین رفتن توانایی شرکت ها در نوآوری می شود. بنابراین نیاز به تکمیل بازار گرایی و جامعیت بیشتر آن با سایر جهت گیری های استراتژیک به وجود می آید. در این میان قابلیتهای مکمل بازاریابی می توانند به عنوان عاملی مهم و تاثیرگذار در استقرار مسیر استراتژیک انتخاب شده در سازمان، نقش آفرینی کنند. از طرفی وجود رقابت در جهان امروز، سازمان ها را مجبور به داشتن مزیت رقابتی کرده تا به واسطه آن نسبت به رقبا در موقعیت بهتری قرار گیرند. علاوه بر این، مزیت رقابتی سازمان باید به گونه ای باشد که باعث تمایز سازمان نسبت به رقبا شود (کردنائیج و همکاران، 1384).

رقابت موجود در شرایط کنونی بازار، شرکت ها را ناگزیر از اتخاذ استراتژی هایی جهت رویارویی با این رقابت کرده است. محققان زیادی این مسئله را مطرح می کنند که آیا توجه به بازار گرایی به تنهایی می تواند برای شرکت ها یک مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر را فراهم کند ؟ بازاریابی سنتی بر این باور است که برآورده کردن نیازهای مشتری، مسیر اصلی در بهبود عملکرد کسب و کار به شمار می آید. ولی برخی محققان امروزه این مسئله را مورد توجه قرار می دهند که بازار گرایی ممکن است منجر به کاهش توانایی سازمانها در انجام فعالیتهای نوآورانه و تحقیق و توسعه شود و برای معرفی محصولات و خدمات نوآورانه شرکت در بازار مشکل ساز باشد. علاوه بر این، به میزانی که رقبای شرکت بازار محور هستند، نه تنها بازار گرایی نمی تواند مزیت رقابتی فراهم کند، بلکه تنها از شکست در مقابل رقبا جلوگیری می شود و مانع اقدام نوآورانه در کسب و کار می شود (کومار و همکاران[2]، ۲۰۱۱).

در این پژوهش، با توجه به خلاء موجود در ارائه مفاهیم کاربردی برای سطوح عام مدیریتی در کشور، تلاش شده است به منظور گسترش فرهنگ مدیریت استراتژیک در کلان نگری، جامع نگری و آینده نگری، تاثیر مدیریت استراتژیک را بر عملکرد سازمان با نقش میانجی مزیت رقابتی در شرکت موتوژن بررسی شود.

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

تغییرات و پیچیدگی از یک طرف و ابهام ناشی از اطلاعات در محیط از سوی دیگر، منجر به عدم موفقیت در سازمان های امروزی می شود. در این شرایط، استراتژی در یک سازمان می تواند به عنوان ابزاری مفید عمل کند و سمت و جهت معینی را برای سازمان ایجاد کند و قوت ها و ضعف ها را با فرصت ها و تهدیدها تطبیق می دهد. چگونگی به کارگیری استراتژی در سازمان به منظور تطبیق یا تغییر جنبه های محیطی بیانگر نوع استراتژی تجاری سازمان است (ورهیز و مورگان[3]، ۲۰۰۳).

در میان پیشرفت های دانش مدیریت در دهه گذشته می توان به پیدایش جنبشی تازه به نام مدیریت استراتژیک (راهبردی) اشاره کرد. این جنبش که در اصل در بستر کوششهای پر رقابت بازرگانی تولید یافته و هم اکنون راه رسایی را در دیگر زمینه های مدیریتی در پیش گرفته است، به دلیل توانمندی اصول و موازین آن توانسته جایی برای خود بگشاید و با پذیرش همگانی روبرو گردد (سانگ و همکاران[4]، 2007).

ضرورت توجه به مدیریت استراتژیک از آن جهت است که با استفاده از روشهای خاص، بیمها و تهدیدهای احتمالی را بازشناسی کرده و با بکاربستن تمهیدات لازم آن ها را به فرصت های نیکو مبدل می کند. بر پایه این شیوه تفکر، مدیران در همه بخشهای زندگی باید به بررسی در افق کار خود بپردازند و از آنچه پیش بینی می شود برنامه ای شایسته و کارساز در جهت افزایش توان پایندگی سازمانها را فراهم آورند (ورهیز و همکاران، 2009).

سازمان ها تلاش می کنند تا به وسیله توسعه و اجرای استراتژی های کسب و کار اثربخش، به عملکرد بهتر دست یابند تا از فرصتهای موجود در بازار استفاده کرده و در منابع موجود سرمایه گذاری کنند. هدف آنها تعهد به اهداف استراتژیک و مالی، در شرایط محیطی ویژه ای که با آن روبه رو هستند، می باشد و از مجموعه منابع و مهارت های سازمانی که در اختیار دارند استفاده می کنند (اسلاتر و همکاران[5]، ۲۰۰۵).

تحقیق حاضر برای مدیران در جهت اجرا و توسعه جهت گیری های استراتژیک چندین کاربرد دارد و به همین لحاظ دارای اهمیت است. در درجه اول مدیران باید به طور مستمر به نظارت و ارزیابی شرایط محیطی بپردازند تا قادر به شناسایی تغییرات در نیازهای و انتظارات مشتریان باشند و از طرف دیگر بتوانند اقدامات رقبا را شناسایی کرده و به موقع واکنش نشان دهند. تحلیل اقدامات بیرونی شرکتها را قادر به پیگیری مسیرهای استراتژیک کرده و ارزش برتری را برای مشتریان ایجاد کرده و در نتیجه منجر به مزیت رقابتی در سازمان می شود. مدیران باید سطح توانمند سازی و مسئولیت پذیری را در سطح سازمان افزایش دهند، زیرا کارکنان در سازمان در اجرای استراتژی فعالیت دارند و بنابراین اثربخشی در انجام این وظیفه شغلی ایجاد شده و به طور قابل توجهی عملکرد در سطح سازمان را افزایش می دهد. همچنین، تاکید بر رقیب مداری و نوآوری گرایی، سطح قابلیتهای بازاریابی را افزایش می دهد. بنابراین، مدیران باید رفتارهای مشخصی را تشویق کرده تا از نقاط قوت و ضعف و استراتژی های موجود و رقبای بالفعل، درک مناسبی بوجود آید و ایجاد ایده های جدید در سازمان مورد تشویق قرار گیرد. سرانجام، قابلیت های بازاریابی نقش محوری در اجرای موفقیت آمیز جهت گیری های استراتژیک سودآور ایفا می کنند. بنابراین، برای ایجاد یا کسب قابلیت های بازاریابی مورد نیاز، باید به طور کامل فرایند برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک اجرا شود. بسیاری از استراتژی هایی که خوب طراحی شده منجر به شکست شدند، زیرا اجرای ضعیفی داشتند، بنابراین سرمایه گذاری منابع در ایجاد سطوح بالای بازاریابی و دیگر قابلیتهای سازمان ضروری و بسیار با ارزش است و می تواند برای سازمان مزیت رقابتی ایجاد کرده موجب افزایش سطح عملکرد شود (پازوکی، 1395).

با توجه به اهمیت مطالب ارائه شده این پژوهش نیز به بررسی تاثیر مدیریت استراتژیک بر عملکرد سازمان با نقش میانجی مزیت رقابتی می پردازد.

پایان نامه

1-4- اهداف تحقیق

هدف اصلی

1- بررسی تاثیر مدیریت استراتژیک بر عملکرد سازمان با نقش میانجی مزیت رقابتی

اهداف فرعی

1- بررسی تاثیر هدفگذاری بر مزیت رقابتی سازمان

2- بررسی تاثیر تحلیل محیطی بر مزیت رقابتی سازمان

3- بررسی تاثیر تنظیم استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان

4- بررسی تاثیر اجرای استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان

5- بررسی تاثیر ارزیابی استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان

6- بررسی تاثیر هدفگذاری بر عملکرد سازمان

7- بررسی تاثیر تحلیل محیطی بر عملکرد سازمان

8- بررسی تاثیر تنظیم استراتژی بر عملکرد سازمان

9- بررسی تاثیر اجرای استراتژی بر عملکرد سازمان

10- بررسی تاثیر ارزیابی استراتژی بر عملکرد سازمان

 

1-5- فرضیه های تحقیق

فرضیه اصلی

1- مدیریت استراتژیک با نقش میانجی مزیت رقابتی بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

فرضیه های فرعی

1- هدفگذاری بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر دارد.

2- تحلیل محیطی بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر دارد.

3- تنظیم استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر دارد.

4- اجرای استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر دارد.

5- ارزیابی استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر دارد.

6- هدفگذاری بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

7- تحلیل محیطی بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

8- تنظیم استراتژی بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

9- اجرای استراتژی بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

10- ارزیابی استراتژی بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...