با وقوع انقلاب تکنولوژی اطلاعات، جامعه اطلاعاتی، شبکه ای و نیز رشد و توسعه سریع تکنولوژی برتر، از دهه 1990، الگوی رشد اقتصاد جهانی تغییراساسی کرد. درنتیجه آن، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی دراقتصادجهانی امروز شد. با وجود این، متاسفانه اکثرصنایع و سازمان ها درکشورهای مختلف دنیا درحال استفاده از روش های سنتی حسابداری مالی می باشند که قرنها پیش برای یک محیط کسب و کار یدی و دارایی های ملموس ایجاد شده بودند. درحالی که محیط کسب و کار مبتنی بر دانش، نیازمند رویکردی است که دارایی های جدید ناملموس سازمانی مثل دانش و شایستگی های نیروی انسانی، نوآوری، روابط با مشتری، فرهنگ سازمانی، سیستم ها، ساختارو ارتباطات سازمانی و غیره را دربرگیرد. ازطرف دیگر، یکی از قابلیت های مهم سازمانی که می تواند به سازمان ها درخلق و تسهیم دانش کمک بسیار کند وبرای آنها درمقایسه با سازمان های دیگر مزیت سازمانی پایدارایجادکند،  سرمایه اجتماعی است (Social Capital). پروساک و کوهن(2001) مطرح کردند که سرمایه اجتماعی شامل اعتماد، درک متقابل، رفتارها و ارزش های مشترکی است که اعضای شبکه های انسانی و گروه ها را به هم پیوند می دهد و امکان فعالیت های همکارانه را در یک سازمان ایجاد می کند.

 

1-1- بیان مساله

سرمایه و کاردیگر متمایزکننده و ایجادکننده مزیت رقابتی پایدار نیستند. دارایی های نا مشهود توجه سازمان ها و دولت ها را به خود جلب نموده اند. لازمه موفقیت یک اقتصاد و یک کشور، موفقیت بنگاه های آن کشور است. اقتصاددانش محوری الگوی خودرا ازرقابت مبتنی برصنعتی شدن وهزینه محور به تولید موثر و توزیع و انتقال دانش برای خلق ثروت تغییرداده است. ازاین رو توسعه ظرفیت نوآوری سازمان ها و جذب دانش جدید کلید توسعه اقتصاد دانش محوراست.

دراقتصادامروز به نظر می رسد منابع ناملموس نقش مهمی درارزش بازار سازمان ها دارند. در حالی که منابع ملموس دربازارآزاد خریدوفروش می شوند و می توانند توسط رقبا کپی برداری شوند، منابع ناملموس نمی توانند به راحتی توسط رقبا تکثیرشوند. درنتیجه فرض می شود منابع ناملموس،منبع اصلی مزیت رقابتی باشند. شرکت هایی که مزایای ارزشمند با قابلیت کپی برداری دشوار دارند ازعملکرد بهتری برخوردارند. داده های جمع آوری شده توسط بتر و همکاران (2008، ص 45) نشان می دهد 67درصدارزش بازار شرکت ها از دارایی های ناملموسی که درترازنامه ذکر نشده اند ناشی می شود. تفاوت زیاد میان ارزش دفتری و بازارشرکت ها حاکی از چیزی ناملموس در آنها می باشد. اما همچنان که ارزش دانش روز به روز بیشتر پذیرفته می شود، تعریف و اندازه گیری سرمایه فکری نیز هرچه بیشتر موردتوجه قرارمی گیرد. دردنیایی که همه چیز نامشخص و مبهم است، فقط دانش است که یک مزیت رقابتی محسوب  می شود وسازمان هایی موفق اند که به صورت مستمر دانش جدید خلق کرده وآن را به صورت گسترده در سازمان منتشر کنند وبه سرعت تجسم واقعی آن را در خدمات و محصولات جدید نشان دهند. یکی از اهداف مدیریت دانش، ایجادارزش درسازمان هاست. یکی از عمومی ترین راه های ایجاد ارزش ازسوی کارکنان دانشی، پشتیبانی برای تصمیم گیری کارآمد است.

ایجادارزش لزوما به معنای ایجادارزش اقتصادی نیست. سازمان های غیرانتفاعی، سازمان های دولتی و خیریه، به روش های غیراقتصادی ایجادارزش می کنند. آنها چیزی ایجاد می کنند که سرمایه اجتماعی نامیده می شود. لسر و کترل (Lesser & Ketrel) بیان می دارند، فعالیت های اجتماعی نقش برجسته ای دراقتصادمبتنی بر دانش دارد. آنها دسته ای از منابع هستند که باعث ایجاد شایستگی ها و توانایی های لازم می شود وظرفیت های خلق، تسهیم و مدیریت دانش را افزایش می دهند. فرهنگ به عنوان الگوی مشترک مفروضات بنیادی درنظر گرفته می شود که برای حل مسایل و مدیریت بر چالش ها ی انطباق با محیط خارجی ویکپارچگی داخلی مورداستفاده قرارگرفته، و اعضای جدید نیز با توجه به آن، روش صحیح مشاهده، احساس و تفکردرباره مسایل و چالش ها را می آموزند. یک جنبه فرهنگ سازمانی، فرهنگ دانش است. فرهنگ دانش مجموعه ای ازارزش ها و هنجارها درمحیط های سازمانی و بین سازمانی است که به مرور زمان توسعه یافته و بوسیله اعضا مورد پذیرش قرارگرفته وبرتولید، مالکیت و استفاده ازدانش تاثیرمی گذارد(یدالهی و همکاران، 1386) ( ماخذ : امینی، 1387).

درفرهنگ مناسب تسهیم دانش، باورها و تصورات، توسط اعضای سازمان به اشتراک گذاشته می شود. ارزش های سازمان، اصول و مقررات نانوشته و روش های اجرایی، منابع فرهنگب دانش را تشکیل می دهند. محتوای فرهنگ سازمان، به عنوان منبع دانش می تواند توسط افراد، دستورالعمل ها، روش کار و دستگاه های رایانه ای سازمان تقویت شود. بنابراین، یادگیری ورشدفردی وسازمانی باید یک ارزش تلقی شود. تمامی کارکنان سازمان در تمامی سطوح ودرهرموقعیتی،براین باورند که بایددانش و اطلاعات خودرا، جهت رشد و موفقیت سازمان با یکدیگر به اشتراک گذارند و این تفکردرسازمان تشویق و حمایت می شود. به کارکنان اجازه سعی و خطا، تجربه و یادگیری داده می شود. درچنین فرهنگ سازمانی، تفکراتلاف وقت تلقی نمی شود بلکه تشویق هم می گردد. فضای حاکم برسازمان به گونه ای است که تمام افراد، باشوروشوق تمام درپی یادگیری و انتقال آموخته هایشان به دیگران هستند. ارتباطات به مرزهای تیمی، بخشی و حتی سازمانی محدود نمی شود وجریان آزاداطلاعات، دانش و ایده ها برقراراست.

تمامی افراد سازمان براساس سهمی که دررشد دانش سازمان داشته اند موردارزیابی و تشویق قرار می گیرند. افراد به سادگی می توانند به خبرگان ومتخصصان دسترسی داشته باشند وازدانش آنها بهره مند شوند. ساختاروفضای کاری به گونه ای است که افراد می توانند بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران و بدون محدودیت درفضای غیررسمی به بحث و گفتگوبپردازند.علی رغم مطالعات فراوان درخصوص یادگیری سازمانی، هنوزچگونگی توسعه اشکال مختلف دانش از طریق فرایند تعاولات و ارتباطات میان افراد روشن نیست. ما برای شرح این مساله از تئوری سرمایه اجتماعی استفاده می کنیم.

سرمایه اجتماعی عبارت است از تاثیراقتصادی حاصل از تسهیلاتی که شبکه های اعتماد ومولفه های فرهنگی دریک سیستم اجتماعی بوجود می آورند. دردیگرمعنی سرمایه اجتماعی اشاره به این دارد که ارتباطات باارزش هستند واین ارتباطات حول محور اعتماد می گردند. شبکه های اعتماد علاوه بر کاهش هزینه های مدیریتی و عملیاتی، موجب می شوند زمان وسرمایه بیشتری به فعالیتهای اصلی  اختصاص پیداکرده و علاوه برآن موجب انتقال دانش  اعضای گروه ها به یکدیگرشده وجریان مناسبی از یادگیری و دانش دربین آن ها فراهم می سازد. این امر می تواند درکاهش هزینه های مدیریتی و توسعه اجتماعی و سازمانی بسیارموثرباشد.

شبکه اعتمادعبارت از گروهی است که بر اساس اعتمادمتقابل به یکدیگر، ازاطلاعات، هنجارها و ارزش های یکسانی درتبادلات فیمابین خوداستفاده می کنند. ازاین رو اعتمادفیمابین نقش زیادی درتسهیل فرایندها وکاهش هزینه های مربوط به این گونه تبادلات دارد.شبکه اعتماد می تواند بین افراد یک گروه و یابین گروه ها و سازمان های مختلف بوجود آید. به نظر بکر سرمایه اجتماعی به منابع فراوانی که درمیان یا از طریق شبکه های فردی یا سازمانی قابل دسترسی هستند، اشاره دارد. این منابع شامل اطلاعات، نظریات، راهنمایی ها، فرصت های کسب و کار، سرمایه مالی، قدرت، حمایت احساسی، خیرخواهی، اعتمادوتعاون می شود(امینی، 1387).فرانسیس فوکویاما سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از هنجارهای موجود درسیستم های اجتماعی می داند که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده وموجب پایین آمدن هزینه های تبادلات وارتباطات می گردد. او سرمایه اجتماعی را به عنوان یک پدیده جامعه شناختی موردتوجه قرارداده وبیان می دارد سرمایه اجتماعی با شعاع اعتماد رابطه تنگاتنگی دارد. هرچه قدر شعاع اعتماد دریک گروه اجتماعی گسترده تر باشد، سرمایه اجتماعی نیز زیادترخواهد بود وبه تبعیت از آن میزان همکاری واعتمادمتقابل اعضای گروه نیز افزایش خواهد یافت.

درنتیجه یافتن رابطه میان این دو منبع استراتژیک سازمانی یعنی سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش بسیار حائز اهمیت است لذا در این تحقیق به بررسی ارتباط میان این دو دارایی ناملموس جهت بهبود عملکرد وخلق ارزش و توسعه پایدار خواهیم پرداخت.

پژوهش حاضر به دنبال شرح موضوع و پاسخ به این سوال است که :

آیا سرمایه اجتماعی برتوسعه مدیریت دانش دربانک کشاورزی استان آذربایجان شرقی تاثیرگذار است و بین این دو مقوله در این سازمان عمومی، رابطه معنا داری وجوددارد؟

 

1-2- اهمیت و ضرورت موضوع

پایان نامه و مقاله

انتقال دانش و اطلاعات درسطح کلان و خرد بین افراد و سازمان ها بستگی به افرادی دارد که این انتقال را تسهیل و تسریع می کنند. درنتیجه تمام عواملی که مشوق ارتباز بین فردی و یا مانع آن باشد برمبادلات اطلاعاتی افراد نیز تاثیرگذار خواهد بود، به همین دلیل اهمیت ارتباطات و تعاملات مبتنی براعتماد وهنجارها میا ن افراد درگسترش و کاربرد دانش مورد تاکیدقرارگرفته است.

این تحقیق با توجه به اهمیت مدیریت دانش درسازمان ها درپی دستیابی به شناخت بیشتر ازعوامل موثربراجرای مناسب این راهبرد است.درهمین راستا با توجه به تعاریف وابعاد مدیریت دانش و نیز سرمایه اجتماعی که در هردو برارتباطات  و تعاملات میان افراد تاکید می شود، تلاش شده است تا چگونگی ارتباط میان سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش و نیز سرمایه اجتماعی با پنج فعالیت اصلی مدیریت دانش شامل کسب دانش، ثبت و ضبط دانش، انتقال دانش، خلق دانش و کاربرد دانش را جستجو کند ومیزان اثرپذیری مدیریت دانش از سرمایه اجتماعی در سازمان را موردآزمون قراردهد. با توجه به مزیت سازمانی پایدار که هردوموضوع برای سازمان ها ایجاد می کنند و اینکه غالب تحقیقات دراین زمینه درشرکت ها و سازمان های خصوصی و انتفاعی انجام و مورداستفاده قرارگرفته است، لذاضرورت انجام تحقیق درسازمان های دولتی و غیرانتفاعی دراین زمینه احساس می شد که تحقیق حاضربه بررسی این دو مقوله در بانک کشاورزی استان آذربایجان شرقی به عنوان یک سازمان دولتی که در عرصه تبادل پول و تنها بانک تخصصی در زمینه کشاورزی می باشد واخیرا نیز با مقوله هایی از قبیل  مشتری مداری، بانکداری الکترونیک، مدیریت ارتباط با مشتری CRM، کانون های ارزیابی، مشارکت همگانی، نظام پیشنهادات، گرایش به خرد جمعی، استفاده از دانش ضمنی و صریح کارکنان و مشتریان، می پردازد  لذا ضرورت و اهمیت این تحقیق وتاثیراین دو دارایی ناملموس و راهبردی درموفقیت سازمانی و کاهش عدم اطمینان ها و جلوگیری از روش های آزمون و خطا درمدیریت بانک، نمایان می گردد.

1-3- اهداف کلی تحقیق

هدف اصلی از انجام این تحقیق:

  • شناسایی ارتباط بین سرمایه اجتماعی با مدیریت دانش در سازمان مورد مطالعه است
  • شناسایی مولفه های سرمایه اجتماعی درون سازمانی و برون سازمانی و فعالیت های مدیریت دانش
  • بررسی تاثیرسرمایه اجتماعی درون سازمانی و برون سازمانی بر فعالیت های مدیریت دانش شامل کسب دانش، ثبت دانش، خلق دانش، انتقال دانش و کاربرد دانش می باشد.

 

1-4-  فرضیه های اصلی تحقیق

  • فرضیه اصلی اول: بین مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی درون سازمانی در بانک کشاورزی استان آذربایجان شرقی رابطه معنی داری وجوددارد.

فرضیه های فرعی

  • 1 – بین مدیریت دانش و بعدساختاری سرمایه اجتماعی درون سازمانی در بانک کشاورزی استان آذربایجان شرقی رابطه معنی داری وجوددارد.

1-2- بین مدیریت دانش و بعدشناختی سرمایه اجتماعی درون سازمانی در بانک کشاورزی استان آذربایجان شرقی رابطه معنی داری وجوددارد.

1-3- بین مدیریت دانش و بعدرابطه ای  سرمایه اجتماعی درون سازمانی در بانک کشاورزی استان آذربایجان شرقی رابطه معنی داری وجوددارد.

  • فرضیه اصلی دوم : بین مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی برون سازمانی دربانک کشاورزی استان آذربایجان شرقی رابطه معنی داری وجوددارد.

2- فرضیه های فرعی

     2-1 بین مدیریت دانش و بعدساختاری سرمایه اجتماعی برون سازمانی در بانک کشاورزی استان                                                                  آذربایجان شرقی رابطه معنی داری وجوددارد.

      2-2 بین مدیریت دانش و بعدشناختی سرمایه اجتماعی برون سازمانی در بانک کشاورزی استان آذربایجان شرقی رابطه معنی داری وجوددارد.

2-3 بین مدیریت دانش و بعدرابطه ای  سرمایه اجتماعی برون سازمانی در بانک کشاورزی استان آذربایجان شرقی رابطه معنی داری وجوددارد

1-5- روش تحقیق

تحقیق حاضر ازنظرهدف یک تحقیق کاربردی و ازنظرنحوه گردآوری داده ها، یک تحقیق تحلیلی می باشد.

1-6- جامعه آماری

 

بخش اول جامعه آماری این تحقیق را مدیران و کارمندان بانک کشاورزی استان آذربایجان شرقی، برای سنجش تاثیرسرمایه اجتماعی درون سازمانی بر مدیریت دانش تشکیل می دهند.

بخش دوم جامعه آماری این تحقیق را مشتریان شعب بانک، برای سنجش تاثیرسرمایه اجتماعی برون سازمانی بر مدیریت دانش تشکیل می دهند.

1-7- روش گردآوری اطلاعات

 

به منظور جمع آوری اطلاعات موردنظر دراین پژوهش ازروش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است بدین ترتیب که به منظور جمع آوری تاریخچه و مبانی نظری ازروش کتابخانه ای با مراجعه به اسناد و مدارک، سایتهای اینترنتی، بانکهای اطلاعاتی، مقالات علمی و پایان نامه ها و… استفاده شده است و با استفاده از روش میدانی و جمع آوری نظرات خبرگان و کارشناسان و مشتریان از طریق پرسشنامه میزان تاثیر سرمایه اجتماعی درون و برون سازمانی بر توسعه مدیریت دانش بررسی شده است.

1-8- روش های تجزیه و تحلیل آماری

 

برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده ابتدا آمار توصیفی که به بررسی متغیرهای جمعیت شناختی  تحقیق شامل جنسیت،، سن، سابقه خدمت و می پردازد ; موردبررسی قرار گرفته است.   همچنین تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از جدول فراوانی و فراوانی نسبی و از طریق نرم افزار SPSS20  صورت پذیرفت.پس از آن مطابق فرضیات در نظر گرفته شده، برای بررسی ارتباط بین مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی درون سازمانی و برون سازمانی از آزمون ضریب همبستگی پیرسون  و تحلیل رگرسیون و معادلات ساختاری  استفاده شده. برای اولویت بندی بعدهای سرمایه اجتماعی درون سازمانی و برون سازمانی از آزمون رتبه ای فریدمن استفاده گردید. برای تعیین توزیع جامعه نمونه از آزمون کولموگروف – اسمیرنوف استفاده گردید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...