پایان نامه بررسی کنوانسیون های بین المللی مبارزه با بمب گذاری و تروریسم و تامین منابع مالی آنها(1997-1999) از دیدگاه حقوق بین الملل |
:
تروریسم و مسائل مربوط به این پدیده شوم دهه هاست که به موضوع اصلی محافل بین المللی در ابعاد سیاسی و حقوقی تبدیل شده است. در دو دهه گذشته تلفات انسانی ناشی از ترور به طور فزاینده ای افزایش یافته است. این پایان نامه که به روش کیفی و با رویکرد تحلیلی و توصیفی نگاشته شده است به بررسی دو کنوانسیون مهم در زمینه مبارزه با ترور پرداخته است. کنوانسیون بین المللی مقابله با بمب گذاریهای تروریستی و کنوانسیون بین المللی مقابله با تأمین مالی از تروریسم دو ابتکار مهم بین المللی است که برای محدود کردن اقدامات تروریستی از سوی جامعه بین الملل پیشنهاد شده است هرچند موانع بسیاری برای اجرای این کنوانسیون ها وجود دارد. در این پژوهش تلاش می شود تا به این سئوالات پاسخ دادهشود.هدف از انعقاد کنوانسیون های مبارزه با ترور چیست؟ آیا انعقاد این کنوانسیونها ضروری بوده است یا خیر؟ چه عامل یا عواملی موجب شد تا بمبگذاری و تأمین مالی تروریسم به عنوان دو مصداق از تروریسم جرم انگاری شده و بیشتر مورد توجه مجامع بین المللی قرار بگیرند و ویژگی های خاص این دو پدیده چیست؟
از بررسی کنوانسیونهای مذکور چنین برداشت می شود که هدف از انعقاد کنوانسون های یاد شده مبارزه هدفمند و نهادینه شده با مسئله تروریسم در جهان بوده و همین مسئله باعث افزایش مساعی دولتها برای مشارکت در مبارزه با تروریسم میباشد. افزایش گروهها و سازمانهای تروریستی و در نتیجه، نیازمندی آنها به وجوه و منابع مالی گسترده جهت نگهداری، آموزش و بطور کلی سازماندهی افراد و هزینه کردن اقدامات تروریستی و نیز معرفی این موارد به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی، لزوم همکاری دولتها و سازمان ملل متحد را جهت تهیه و تدوین کنوانسیونهای مرتبط با آنها را نمایان ساخت.
معاهدات و کنوانسیونهای ضد تروریستی معمولا حاوی مقرراتی در مورد تعهد دولتها در جرم انگاری برخی اقدامات در قوانین داخلی و معاضدت آنها در زمینه های مختلف با یکدیگر در این خصوص میباشند.اقدامات دوجانبه وچند جانبهی بینالمللی، تدوین قانون نمونه در مورد مبارزه با پولشویی، کنوانسیون ملل متحد علیه جنایت سازمان یافته فراملّی، کنوانسیون پالرمو،گروه ضربت اقدام مالی علیه پولشویی، گروه بانکی ولفسبرگ، قطعنامه های شورای امنیّت سازمان ملل متحد در زمینه مقابله با تأمین مالی تروریسم، مقابله با تأمین مالی اعمال تروریستی، مبارزه با تأمین مالی تروریست ها، انسداد دارایی های تروریست ها و سازمان های تروریستی از جمله ابتکارات جامعه بین المللی برای مبارزه با تداوم اقدامات تروریستی که در تجزیه و تحلیل این دو کنوانسیون مورد اهمیت است.
واژگان کلیدی
بمب گذاری، اقدامات تروریستی ، کنوانسیون های مقابله با تروریسم، پولشویی
کنوانسیون مقابله با بمب گذاری تروریستی،کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم
مقدّمه
تروریسم[1]، واقعیّتی ناگوار و در طول تاریخ تهدیدی برای صلح و امنیّت چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی بوده و هست. تاریخ ، سرشار از اقدامات تروریستی است که گاهی علاوه بر تهدید و به مخاطره انداختن و قربانی کردن جان انسانها در کشورهای مختلف روابط دوستانه میان دولتها را به تیرگی کشانده است.
اقدامات تروریستی از صدها سال پیش مورد استفاده گروههای مخالف دولت وقت واقع میشده است. این گونه اقدامات بیشتر جنبه داخلی داشته و داخل کشورهای مختلف جهت براندازی نظامها و یا تغییر خطّ مشی دولتها و حکومتها مورد استفاده قرار میگرفته است. پس از جنگ جهانی دوّم و همزمان با دگرگونی انگیزههای تروریستی یعنی اضافه شدن اهداف سیاسی به مقاصد ایدئولوژیکی و مذهبی و همچنین پیشرفته تر شدن فن آوری، اقدامات تروریستی دیگر محدود و منحصر به درون مرزهای یک کشور نبود و بالتّبع تروریسم از یک تهدید صرفاً داخلی به تهدیدی جدّی علیه صلح و امنیت بین المللی مبدّل شد. اقدامات تروریستی افزایش یافت و دولتها علاوه بر این گونه اعمال که تا قبل از این بیشتر از سوی مخالفان داخلی صورت میگرفت با خطرات و تهدیدات برون مرزی آن نیز مواجه شدند. از آنجاییکه اقدامات تروریستی رفته رفته و به مرور زمان اشکال مختلفی به خود گرفت و روز به روز وسعت بیشتری یافت و با توجه به اینکه تلاش دولتها و واکنش آنها نسبت به تروریسم بسیار یکجانبه و ناهماهنگ به نظر می رسید، این گونه اَعمال، مصادیق بیشتری پیدا نمود. تروریستها توانستند خود را با روند پیشرفت تکنولوژی و علوم وفق دهند و با همکاری و مساعدت همپیمانان برون مرزی خود شبکه های مالی و نظامی خود را تقویت نمایند و تقریباً در هرجا اقدامات تروریستی خود را سازماندهی نمایند.دولتها دریافتند که عملکرد گروههای تروریستی به شدّت مخلّ صلح و امنیت بین المللی است و به تنهایی نمی توان به مقابله با آن پرداخت و هرگونه مقابله با این گونه اقدامات همکاری و هماهنگی چند جانبه دولتها را می طلبد. در نتیجه موضوع مبارزه با تروریسم از جمله مسایلی شد که مورد توجه خاص دولتها قرار گرفت. یاری رساندن دولتها به یکدیگر به شکل انعقاد کنوانسیونها و معاهدات دو یا چند جانبه تظاهر نمود که البتّه موضوع این کنوانسیونها بیشتر مصادیق مشخصی از اَعمال و اقدامات تروریستی بود و این پرسش را مطرح کرد که چرا یک کنوانسیون جامع و کامل که در برگیرنده تمام اشکال تروریسم باشد و در آن حقوق و تکالیف دولتها در چگونگی برخورد با آن مشخص باشد انعقاد نیافته است؟
اگرچه صورت مسأله ظاهراً ساده به نظر می رسد، امّا در پاسخ باید گفت که اقدامات تروریستی همیشه با یک هدف و یک وسیله مشخص صورت نگرفته است. تکنولوژی به طور چشمگیری در حال پیشرفت است، زمانی نه چندان دور نه از ابزار انفجاری با قدرت تخریب بالا خبری بود و نه از شبکههای بزرگ و سازمان یافته تروریستی. تا چند دهه گذشته بمبهای انفجاری، میکروبی، هستهای به عنوان وسیله ای برای ترور و همچنین حمله به سکّوهای کشتی رانی، هواپیما ربایی و…. به عنوان اهداف تروریستی مورد شناسایی قرار نگرفته بود.در واقع دلایل افزایش موج تروریسم را در سالهای اخیر علاوه بر اختلافات و انگیزه های سیاسی باید در افزایش نوع سلاحها، موادّ منفجره و سهولت دسترسی به آنها جستجو کرد که از طرف برخی شبکه ها و گاه برخی دولتها در اختیار سازمانها یا گروههای تروریستی قرار می گیرد. نکته دیگر در این باره ، بررسی پیوند بین المللی تروریستهاست. عملیّات تروریستی مستلزم صرف هزینههای سنگین برای خرید اسلحه و تمرینات آموزشی است که احتمال نمی رود از منابع درون کشورها تأمین شود بلکه باید حامیان مالی خارجی و اردوگاههای آموزشی و پناهگاههای خارج از مرزها وجود داشته باشد. تمام این موارد نیازمند حمایتهای مالی بسیار نیرومندی است که در وسعت بخشیدن به اقدامات تروریستی بسیار مؤثّر است.
تروریسم،در ادبیّات سیاسی بسیاری از کشورها همواره به عنوان یک موضوع امنیّتی مهم، مطرح بوده است. در دانشنامه ها، کتاب ها و مقالات مختلف، آغاز کارکرد و به طور کلی جایگاه تروریسم، در دوران مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. گاهی سوابق تاریخی این پدیده تا دوران باستان نیز کشیده شده است.در این خصوص توجه به اقدامات تروریستی سران و امپراتوران روم نظیر (تیبریوس) [2] و استفاده آشکار و رسمی حکومت فرانسوی (رابس پیر)[3] از تروریسم برای سرکوب مخالفین خود از جمله این موارد است.
1- بیان مسئله
در دوران گذشته اقدامات تروریستی بیشتر به صورت انفرادی صورت می گرفت و گروه یا تشکیلاتی سازمان یافته به مفهوم امروزی در زمینه تروریسم وجود نداشت. ولی کم کم با افزایش این گونه اعمال و نیز به وجود آمدن برخی نقاط مشترک در ایدئولوژی یا خواسته های تروریستها، برخی جنبشهای تروریستی ظهور پیدا کردند.
ظهور گروهها وتشکیلات تروریستی موجب شد تا این گروهها برای ادامه حیات تروریستی خود و انجام اقدامات تروریستی، همچنین آموزش تروریستها، نقل و انتقال آنها از جایی به جایی دیگر، تهیه سلاح و مسایلی از این دست به منابع مالی گسترده ای نیازمند باشند. در نتیجه تأمین مالی اقدامات تروریستی و شناسایی آن به عنوان یکی از عوامل افزایش این گونه اقدامات ، از جمله مسایلی شد که مورد توجه خاص دولتها قرار گرفت. پس از جنگ جهانی دوّم و تأسیس سازمان ملل متحد، تلاش دولت ها جهت مقابله با تروریسم افزایش یافت. دو نهاد مجمع عمومی و شورای امنیت که مطابق با اصول مندرج در منشور ملل متّحد هر یک به نحوی عهده دار حفظ صلح و امنیت بین المللی محسوب می شوند، گامهایی در این راستا برداشتند. گرچه این تلاش ها تا سال 1972 میلادی همچنان اثربخش نبود، اما در این سال در پی حادثه کشتار مونیخ موضوع تروریسم بطور جدّی در دستور کار مجمع عمومی سازمان ملل متحد قرار گرفت.
متعاقب آن قطعنامه 3034 مجمع عمومی صادر شد که در آن تشکیل کمیته ویژه ای با موضوع تروریسم و چگونگی مقابله با آن پیش بینی شده بود. این کمیته موفقیت چندانی نداشت، اما با این وجود، گزارشهایی را هر دو سال یکبار به کمیته ششم مجمع عمومی در مورد تروریسم ارائه میداد. تا اینکه به دنبال موج عظیم حوادث تروریستی و بالاخص بمب گذاریها در اقصی نقاط جهان و تشکیل و توسعه سریع سازمان های تروریستی و شناسایی تأمین و حمایت های مالی به عنوان عامل بسیار مهم ارتکاب جرایم تروریستی در تاریخ 17 دسامبر 1996 قطعنامه 210/51 مجمع عمومی صادر شد که در آن تأسیس کمیته ویژه ای برای مقابله با اقدامات مذکور و تهیه پیش نویس سه کنوانسیون بین المللی یعنی کنوانسیون های موضوع رساله و «کنوانسیون بین المللی مقابله با تروریسم هسته ای» پیش بینی شد.این کمیته تا کنون علاوه بر تهیه پیش نویس کنوانسیون های مذکور، وظیفه تهیه پیش نویس کنوانسیون جامع مبارزه با تروریسم را بر عهده داشته است. ما در اینجا قصد داریم «کنوانسیون بین المللی مقابله با بمب گذاری تروریستی1997» و « کنوانسیون بین المللی مقابله با تأمین مالی تروریسم1999» را به علّت اهمیت موضوع و قرارگرفتن این دو کنوانسیون در دسته آخرین اقدامات مجمع عمومی در مورد تدوین معاهدات ضدّ تروریسم و همچنین وجود برخی شباهتها میان این کنوانسیونها هم از نظر مبدأ شکل گیری و مقدمات تهیه آنها و هم از نظر مفاد گنجانده شده در آنها (چه بصورت شکلی و چه بصورت ماهوی، یعنی مقررات مربوط به جرم انگاری، مسایل مربوط به صلاحیت دولتها از قبیل تعقیب، محاکمه،مجازات،استرداد مجرمین و وضعیت متهمین و محبوسین)بررسی کنیم و در ادامه، وجوه افتراق و تفاوتهای آنها مانند اختلاف در شناسایی مسؤولیت کیفری اشخاص حقوقی و شمول یا عدم شمول مقررات مندرج در کنوانسیونها بر دیگران را نیز مورد توجه قرار دهیم.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-10-22] [ 10:31:00 ب.ظ ]
|