فایل پژوهشی : بررسی آثار حاکمیت اراده |
اخذ به شفعه
یکی دیگر از مواردی که استثنایی بر اصل حاکمیت اراده به شمار میآید، اخذ به شفعه است. مفاد ماده ۸۰۸ قانون مدنی در اخذ به شفعه، چهرهای استثنایی و خلاف قاعده دارد و شریک را بی آن که طرف خطاب شریک فروشنده باشد مجاز میداند که با پرداخت قیمت به مشتری حصه مبیع را تملک نماید.
بنابراین در این جا نیز یکی از چهرههای استثنایی تأثیر اراده ظاهر میشود، زیرا اصل بر رضایی بودن معاملات است و تملیک و تملک مال مبتنی بر توافق دو اراده است و نمیتوان ملکی را از ملکیت مالک آن بدون موافقتش خارج نمود. در حق شفعه، اثر یک اراده محدود و اثر اراده دیگر وسیعتر از سایر موارد در نظر گرفته شده است. شریک قصد فروختن مالش را به مشتری دارد و آن را به وی میفروشد. در حالت عادی پس از انجام این عمل حقوقی، هیچ کس بدون رضایت مشتری نمیتواند مورد معامله را تملک نماید، و الا غاصب به شمار آمده، تابع مقررات غصب خواهد شد. اما در این فرض بی آن که اراده فروشنده یا مشتری در این انتقال موءثر باشد، شریک دیگر با پرداخت قیمت مورد معامله را به خویش منتقل میسازد و حتی اقاله بیع پس ازاخذ به شفعه در حق شفیع اثر ندارد و تأثیری این چنین بخشیدن به یک اراده، بی شک خلاف قاعده است.
در قدرت این اراده همین بس که نه اراده خریدار و نه اراده فروشنده به هیچ وجه در این امر دخالتی نداشته و قادر به جلوگیری از تأثیر اراده شفیع و یا کمرنگ کردن آن نیست.
برخی از حقوقدانان آن را ایقاع دانسته و منبع بنیادین اختیار شفیع را حقی دانستهاند که قانون با شرایط ویژه استثنایی به شریک ملک اعطا میکند.[۱]
۴٫اکراه
یکی دیگر از عواملی که میتواند از جمله عوامل تحدید اراده به شمار آید، اکراه است که قبل از ورود به بحث به تعریف آن میپردازیم.
یکی از حقوق دانان، اکراه را این گونه تعریف نموده است: «فشار غیر عادی و نامشروعی است که به منظور وادار ساختن شخص به انشاء عمل حقوقی معین بر او وارد میشود.[۲] ” شخص به هنگام تصمیم به ایجاد رابطه حقوقی باید به دور از ترس ناشی از اجرای تهدید و با ارادهای آزاد، مصالح خویش را ارزیابی کند و با توجه به ضرورتها و نیازها در محیطی سالم اراده خویش را سنجیده و در محیطی سالم آن را ابراز و اعلام دارد. در غیر این صورت، تصمیم اتخاذ شده ناشی از رضای سالم نیست چرا که تهدید و تعادل روانی را بر هم میزند و شخص را ناچار به انجام عمل حقوقی مینماید که اگر عمل یا اعمال تهدیدآمیز نبود تن به انجام آن نمیداد. بنابراین یکی از شرایط اساسی عقد، رضایت طرفین به انعقاد قرارداد و وجود طیب نفس در آنها است. شیخ انصاری از بحث مربوط به شرایط متعاقدین در خصوص اختیار به این موضوع پرداخته و اختیار را قصد به وقوع مضمون عقد از روی طیب نفس میداند و طیب نفس را در مقابل کراهت و عدم طیب نفس قرار میدهد[۳].
[۱]. ناصر کاتوزیان، حقوق مدنی، ایقاع، ص ۱۶۲
[۲]. ناصر کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۱، ص ۵۱۱
[۳]. شیخ مرتضی انصاری، مکاسب، ص ۱۱۸، وی در این زمینه چنین مینویسد: «و من شرایط المتعاقدین الاختیار و المراد به القصد الی وقوع مضمون العقد عن طیب نفس فی مقابله الکراهه و عدم طیب نفس
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-10-23] [ 01:50:00 ق.ظ ]
|