شرایط ماهوی ازدواج موقت

گفتاراول: ‌شرایط عاقد درازدواج موقت

ماده ۱۰۶۴ قانون مدنی اشعار می دارد : عاقد باید عاقل و بالغ و قاصد باشد

عاقد به کسی گفته می شود که صیغه عقد ازدواج را جاری می سازد و کسی که صیغه را جاری می سازد باید دارای سه ویژگی باشد.

الف – عاقل باشد : کسی که صیغه عقد ازدواج موقت را جاری می سازد باید عاقل باشد پس اگر شخص دیوانه ، صیغه عقد را جاری سازد عقد باطل است.

ب – بالغ باشد : کسی که صیغه عقد ازدواج موقت رامی خواند باید بالغ باشد به استناد تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی سن بلوغ در پس پانزده سال تمامی قمری و در دختر نه سال قمری است بنابراین چنانچه طفل صغیری صیغه را جاری سازد عقد باطل است.

ج – قاصد باشد :  یعنی قصدش از جاری کردن صیغه ازدواج موقت این باشد که در مدت معین  پیمان زناشویی را منعقد می نماید بنابراین اگر شخصی از روی مزاح و یا در حال مستی ، صیغه عقد را جاری سازد این عقد باطل است. [۱]

در نتیجه کسی که صیغه عقد ازدواج موقت را جاری می نماید چه برای خودش چه به وکالت از طرف زوجین یا از طرف یکی از زوجین یا ولی یکی از زوجین باید دارای شرایط مذکور در ماده ۱۰۶۴ باشد لذا اگر دختر و پسری که نابالغ هستند یا عاقل نیستند و یا قصد نداشته باشند صیغه عقد ازدوج موقت را جاری نمایند این عقد باطل است.

گفتار دوم :طرفین ازدواج موقت

ماده ۱۰۶۷ قانون مدنی  اشعار می دارد : تعیین زن و شوهر به نحوی که برای هیچ یک از طرفین در شخص طرف دیگر شبهه نباشد شرط صحت نکاح است.

یکی از شرایط صحت عقد ازدواج موقت  تعیین مرد و زن است به نحوی که موجب اشتباه نشود و کاملا معین باشد لذا چنانچه وکیل مرد و زن و یا ولی آنها می خواهد صیغه عقد ازدواج موقت را جاری نماید باید زن و شوهر را در عقد معین نماید و این ممکن است با بردن اسم آنها و یا با اشاره به آنها صورت پذیرد.  به طوری که برای طرف دیگر در عقد جای هیچگونه شک و شبه باقی نماند.

بنابراین چنانچه مردی دارای چند دختر باشد و به مرد بگوید یکی از دخترانم را به عقدت در آوردم به لحاظ انکه معین نیست کدام دختر را به عقد مرد در می آورد این عقد باطل و بلا اثر است.

گفتار سوم : مدت در ازدواج موقت

همان طور که پیشتر اشاره گردید نکاح موقت همچون نکاح دائم می باشد و تمامی شرایط و موانعی که که در انعقاد نکاح دائم رعایت می گردد بایستی در ازدواج موقت نیز رعایت گردد لیکن در ازدواج موقت علاوه بر شرایط و موانعی که برای صحت نکاح موقت بایستی رعایت گردد دو شرط دیگر لازم است : تعیین مدت و تعیین مهر که در سطور ذیل به بررسی مدت می پردازیم .

بند اول: چگونگی مدت درازدواج موقت

ماده ۱۰۷۶ ق.م بیان میدارد که ” مدت نکاح منقطع باید کاملا معین باشد ” و بیانگر این مطلب است که ابتدا و انتهای آن معلوم باشد به طوری که احتمال کمی و زیادی زود خواه مدت مزبور کوتاه باشد مانند آنکه یک یا چند ساعت و خواه طولانی مانند هفتاد یا هشتاد سال تعیین کرد و وانچه ک روشن است این می باشد که اختیار تعیین مدت با طرفین است و مدت ازدواج موقت را نمی توان به عده دفعات نزدیکی تعیین کرد زیرا مدتآن معلوم نیست ولی میتوان مدت نکاح را معیین کرد و ضمنا شرط عده دفعات نزدیکی نمود، چنانکه زوجین مدت ازدواج موقت را بیست و چهار ساعت قرار دهند و شرط کنند در تمامی مدت بین آنها سه مرتبه نزدیکی واقع شود .

زمانی که مدت در ازدواج موقت قید گردد اما ابتدا وانتهای آن مشخص نباشد ابتدای آن از زمان عقد محسوب میگردد زیرا اطلاق عقد عرفا اقتضاء دارد که مدت بلافصله شروع و این عقیده از وحدت ملاک مستنبط م ۴۶۹ ق.م در مورد اجازه ناشی شده است و همچنین مدت در این نوع ازدواج ممکن است منفصل از عقد باشد حتی به زمان طولانی مانند آنکه کسی زنی را برای مدت شش ماه از خرداد سال آینده به نکاح انقطاع در آورد . و این امر منافات با تنجیز ندارد زیرا عقد مزبور منجز است . و بر حسب انشاء موقوف بر تحقق زمان آینده نمی باشد در این صورت زوجیت از زمان عقد حاصل می گردد ولی شوهر نمی تواند قبل ازمدت با زن مزبور نزدیکی کند بنابراین با انعقاد نکاح به طریق بالا تمامی آثار زوجیت از زمان عقد موجود میگردد مانند قرابت سببی و امثال آن لذا شوهر نمیتواند با خواهر او ازدواج نماید همچنانی که زن نمی تواند برای مدت قبل از رسیدن موعد مقرر به دیگری شوهر کند.[۲]

بند دوم : تجدید مدت در ازدواج موقت

شوهر نمی تواند در مدت نکاح منقطع  با همان زن مادام که نکاح مزبور منحل نشده نکاح مجدد نماید ، مثلا هر گاه زنی را برای مدت یکسال متعه نموده است ،قبل از آنکه نکاح منحل شود ( یعنی یکسال خاتمه پذیرد یا بقیه مخدت او را بذل کند ) نمی تواند او را مجددا به نکاح انقطاع به مدت شش سال در آورد و یا او را به نکاح دائم عقد کند زیرا زن در قید زوجیت شوهر است و نکاح مجدد تحصیل حاصل می باشد و اختلاف مدت و یا خصوصیت نکاح دائم و منقطع تاثیری در این امر ندارد . بنابراین چنانچه شوهر بخواهد وضعیت نکاح منقطع موجود را تغییردهد می تواند بقیه مدت را بذل نموده و زن مزبور را به نکاح مجدد ( دائم یا منقطع) در اورد ، اگر چه در مدت عده باشد ، زیرا حرمت نکاح در هده برای غیر شوهری است که زن برای انحلال نکاح او عده نگه داشته است.[۳]

بند سوم : عدم ذکر مدت در نکاح منقطع

با توجه به ماده ۱۰۷۵ ق.م که می گوید” نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد ” بنابراین چنانچه مدت درآن معین نگردد نکاح منقطع نخواهد بود . پرسشی که پیش   می آِید آن است که نکاح منقطعی که در آن اشتباها مدت ذکر نگردد آیا دائم خواهد بود یا باطل است ؟ پاسخی که در این مورد میتوان دا  آن است کهنکاح مزبور دائم منعقد گردد زیرا فرق بین نکاح دائم و منقطع همیشگی بودن اول و موقت بودن دومی است که به وسیله ذکر مدت محقق می گردد و چون مدت در آن قید نشود دائم خواهد بود زیرا اطلاق ایجاب دوام را می نماید ، این امر را نحوه بیان ماده بالا تایید می کند : قول مشهور و از اطرف بعضی از فقهای امامیه به نظر میرسد که نکاح مزبور باطل باشد ، زیرا قصد طرفین در عقد نکاح، انقطاع با آثار و احکام مخصوصی بوده است که با ذکر مدت و مهر منعقد می گردد و چون مدت که شرط لازم برای انعقاد آن است ذکر نگردیده ناچار نکاح منقطع محقق نمی شود و انعقاد دائم با آثار و احکام مخصوص هم بر خلاف مقصود طرفین است .[۴]

پایان نامه

[۱] – خمینی (ره)، منبع پیشین ‌مساله ۲۳۷۰

– امامی ، منبع پیشین ،ج ۵[۲]

– منبع پیشین ص ۱۰۸[۳]

منبع پیشین ،ص۱۰۶[۴]

 


موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...