بسیاری از نظریهپردازان و محققان در توصیف ویژگیهای فضای اقتصادی جدید بر این باورند که شکل اقتصاد، صورتی جهانی و همه گیر به خود گرفته و از داراییها و درآمدهای نامحسوس، پیچیده و نامشهودی شکل یافته که به نحوی خاص به یکدیگر درهم تنیده شدهاند. فرآیندها و ابزاری که زمینه افزایش بهرهوری و پیشرفت اقتصادی را فراهم میآورند. براساس این تعریف به وضوح روشن است که مدیریت، برنامه ریزی و نظارت بر شناسایی، تخصیص و سنجش داراییهای نامشهود و سرمایهی فکری بنگاهها، شاخصی مهم در تعیین توان رقابتی بنگاهها برای بقا و رشد در اقتصاد جدید است. بررسی روندها و آمارهای اقتصادی نیز بر صحت این گفته اذعان دارند، چنان که بررسیهای انجام گرفته از پانصد شرکت در بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ میلادی، نشان از رشد سهم ارزش داراییهای نامشهود از ۳۸ درصد به ۶۲ درصد در میزان ارزش بازار دارد. توجه به این موضوع در اواخر دههی نود میلادی، سرمایهگذاری بر توسعهی داراییهای نامشهود شامل: پژوهش و توسعه، فرآیندها و نرم افزار کسب وکار، کسب علامتهای تجاری، آموزش پرسنل و…، را به رقمی معادل یک تریلیون دلار – به تقریب برابر با کل سرمایهگذاری بخش تولید سرمایههای فیزیکی – رسانیده است. به این منظور برآورد و سنجش میزان تأثیر سرمایه فکری در فرآیندهای اقتصادی وضع موجود سازمان یکی از روشهای شناخت نقاط ضعف و تعیین راهبردهای لازم برای کمک به تصمیمگیری مدیران خواهد بود. از طرف دیگر با توجه به اینکه تعیین میزان سرمایهی مورد نیاز، به عنوان یکی از اجزای اصلی فعالیتهای تولیدی از اهمیت بسزایی برخوردار است میتوان دریافت که شناسایی سرمایههای فکری و نامشهود موجود سازمان در شناخت فاصله تا وضع مطلوب و تعیین نیازهای سرمایهای و اتخاذ رویههای بهینه، برای توسعه و رشد در آیندهی بنگاهها بسیار مهم و مؤثر خواهد بود.
در فصل اول پس از بیان مسئله پژوهش، تاریخچه موضوع پژوهش را مورد بررسی قرار میدهیم و به بیان اهمیت و ضرورت پژوهش میپردازیم و سپس اهداف پژوهش را بیان میکنیم.
چارچوب نظری پژوهش که بنیان اصلی طرح سئوال و موضوع پژوهش بوده است در این فصل آورده شده و در ادامه به مدل تحلیلی و فرضیههای پژوهش نیز اشاره شده است. در پایان این فصل تعاریف واژهها و اصطلاحات آمده است.
1-2 بیان مسئله و تشریح آن
سرمایه فکری زاده عرصه علم و دانش است. این واژه که هنوز در دوران تکوین خود به سر میبرد، برای نخستین بار زمانی مطرح شد که شرکت بزرگ سوئدی اسکاندیا شروع به اجرای مجموعهای از روشهای نوآورانه علمی برای توجه ویژه به داراییهای نامحسوس خود کرد (ادوینسون، ۲۰۰۸) سرمایه فکری نوعی سرمایه است که به عنوان دارایی نامشهود یک سازمان شناخته و ادعا میشود که یک دارایی ارزشمند در سازمان میباشد. در دو قرن گذشته دانش عمومی بر این محور قرار گرفته بود که تنها دو عامل نیروی کار و سرمایه در تولید محصول نقش دارند؛ در حالی که در عصر حاضر، دانش و اطلاعات به عنوان دارایی ایجاد کننده ثروت و ارزش اقتصادی شناخته شدهاند. علاوه بر این توسعه فناوریهای جدید در قرن بیستم بخش وسیعی از فعالیتهای فیزیکی ایجاد کننده ارزش را به ابعاد مبتنی بر دانش انتقال داده است.
امروزه سرمایه فکری به طور گسترده اعم از دانش، تجربه، مهارت شخصی، روابط خوب و یا توانایی فناوری به عنوان یک منبع مهم مزیت رقابتی شرکتها بشمار میرود. همچنین عامل کلیدی در سودآوری شرکت محسوب میشود.
از طرف دیگر با ورود به هزاره سوم میلادی، چیزی که بیش از همه چشمگیر است، توسعه دانش و روند گرایش سازمانها به سوی دانش محوری می باشد. هم اکنون کشورهای توسعه یافته از تولید دانش کسب ثروت می کنند و در حال واگذاری فعالیتهای سخت افزاری به کشورهای درحال توسعه هستند. در این میان توسعه منابع انسانی یکی از مهمترین مزیتهای رقابتی این دوره تلقی می شود که موجب خلق ایدههای جدید کسب و کار،کارآفرینی و در نهایت توسعه پایدار می گردد.
علیرغم افزایش تقاضا برای اطلاعات مربوط به سرمایه فکری، نتایج پژوهشهای انجام شده حاکی از آن است که یک مغایرت و اختلاف مهم و پایدار در کیفیت و کمیت اطلاعات گزارش شده شرکتها در مورد این منبع کلیدی وجود دارد. به عقیده بریننان (۲۰۰۱) بخشهایی که سهم داراییهای نامشهودشان پایینتر است انگیزه کمتری برای افشای اختیاری سرمایه فکری در گزارشهای سالانه دارند. از آنجا که دانش عامل مهمی در رشد و توسعه شرکتها در آینده خواهد بود و توانایی شرکتها به اندازهگیری، متکی بر مدیریت و توسعه دانش و تخصصها است، شرکتها باید برای مواجه با شرایط مربوط به بازارها دائماً در حال تغییر باشند که این تغییرات در زمینه فناوری؛ توانایی و شایستگیهای ضروری برای پذیرش و همسوسازی با محیط را توسعه میدهند. در این رابطه منابع انسانی و مدیریت شرکت، راهبردها و سازمان از اجزای مهم بشمار میروند و دانش به یک دارایی مهم در شرکت تبدیل میشود. پیشرفتهای سریع فناوری در قدرت محاسباتی، فناوریهای ارتباطی، ماهیت دانش و مهارتها، استعدادها و دانش تجربی افراد را در محیط کار تغییر میدهند. امروزه اطلاعات جهانی بازار به نوع متفاوتی از کارگر با شایستگیها، ویژگیها و توانایی فکری سریع و هدایت کننده به سمت تفکر منظم و مهم در محیط دانش محور نیاز دارد.
مطالعههای انجام شده در این زمینه نشان میدهد که دانش و سرمایه فکری اهمیت زیادی پیدا کرده و به یک کالای مهم در ایجاد ارزش در واحد تجاری تبدیل شده است. اقدامات اقتصادی شرکتها به شدت بر پایه دانش و فناوری قرار گرفته و در اغلب موارد با سرمایه فکری و داراییهای نامشهود مرتبط است.
عدم ارائه گزارشاتی در مورد شناسایی و ارزیابی و ارتقاء و نحوه استفاده از سرمایه فکری در سازمان اختلاف بین سرمایهگذاران را منجر میشود و آنان را به دو گروه آگاه و ناآگاه از مسایل و مشکلات و امور سازمان تقسیم میکند همچنین موجب میشود سرمایهگذاران آگاه بازده- های غیرعادی بالاتری را بدست آورند و ثروت بیشتری توسط سرمایهگذاران ناآگاه به ویژه در طول دوره عرضه اولیه اوراق شرکت (IPO) انتقال یابد.
با ظهور اقتصاد اطلاعاتی و ورود اقتصاد دانایی محور و شبکهای، نقش منابع انسانی به عنوان یک عنصر رقابتی و راهبردی مطرح میشود. ارائه محصولات و خدمات متفاوت و متمایز، کاهش هزینهها، خلاقیت و نوآوری و افزایش رقابتپذیری از مزایای وجود منابع انسانی ماهر، با تجربه، خلاق و با نشاط است. در این شرایط، مدیریت منابع انسانی، نقشی متمایز و متحول و هم راستا با تحولات کسب و کار و ارتقای جایگاه منابع انسانی و گستردگی آن در سازمان دارا است.
سرمایه انسانی تنها نهادهای است که میتواند ضمن تغییر خود، سایر نهادههای تولید را نیز تغییر یا تعدیل نماید، مبنایی برای نوآوری فراهم سازد و در سطح وسیع به رشد اقتصادی بیانجامد. در نتیجه در سطح کلان منافع اجتماعی حاصل از انباشت سرمایه انسانی، سلامت بیشتر، اشتغال شهری بالاتر، همبستگی اجتماعی افزونتر و سطح امانتداری بالاتری را در جامعه به وجود می آورد که موجب کاهش هزینه معاملات میشود و در دراز مدت بر رشد اقتصادی تأثیر میگذارد و رفاه و آرامش جامعه را بهبود میبخشد. در سطح خرد ارزش بازار سازمانها کمتر به منابع مشهود بستگی دارد و بیشتر وابسته به داراییهای نامشهود به ویژه سرمایه انسانی است (کردستانی،۱۳۸۷)
صنعت بانکداری در ایران با قدمتی بیش از هشتاد سال به تدریج توانسته است دامنه حضور و فعالیت خود را در مناطق مختلف کشور و در بخش های مختلف اقتصادی گسترش دهد.
عدم توجه به سرمایه فکری و به تبع آن عدم استفاده از محاسن نیرو و سرمایه فکری میتواند شرایط پیشرفت صنعت بانکداری را با اصطکاک و کندی شدیدی همراه نماید و از طرفی دیگر قدم گذاشتن سازمان در اوضاع و شرایط رقابتی خود مستلزم استفاده از سرمایههای فکری است. با این حال شرایط ویژه و اختصاصی کشورهای در حال توسعه و شرکتهای فعال در این محیط الزاماتی را که در محیط رقابتی و کشورهای توسعه یافته بدیهی فرض میشود، را به چالش کشیده و نیاز به بررسی تجربی این مفاهیم را آشکار میسازد. از این رو برآنیم که بصورت تجربی تاثیر سرمایه فکری را بر عملکرد مالی بانکهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دهیم.
1-3 ضرورت انجام پژوهش
افزایش شکاف بین ارزش واقعی و دفتری شرکتها، توجه محققان را برای توضیح ارزش نامرئی که در این بین از صورتهای مالی حذف شده، جلب کرده است. ارزشی که ما از آن تحت عنوان سرمایه فکری نام میبریم و در تمامی ابعاد سازمان همچون یک پیکره دانش حضور دارد اما نادیده گرفته میشود. بر اساس پژوهشهای صورتگرفته بین ۵۰۰ شرکت تایوانی، نسبت ارزش بازار (واقعی) شرکتها به ارزش دفتری آنها به تدریج از یک تا بیش از پنج برابر بین سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ افزایش یافته است. پژوهشها نشان دادهاند که در حدود ۸۰ درصد ارزش بازار شرکتها در گزارشهای مالی آنها منعکس نشده است. اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر ناشی از اهمیت فزایندهای است که این سرمایه کمتر شناختهشده (سرمایه فکری) در ارزش واقعی شرکتها و عملکرد مالی آنها و به تبع آن موفقیت و شکست آنها در محیط رقابتی و پیچیده امروزی دارد.
-Srivihok , 2008
2 -Tayles, Pike and Sofian ,2007
3 –Williams, 2001; Beaulieu, et al,2002; Garcia- Meca et al, 2005
-Bontis,2004
-Li , Pike and Haniffa , 2006
-Van der Zahn,2008
[سه شنبه 1399-10-23] [ 07:41:00 ب.ظ ]
|