کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


 



جهان وارد هزاره سوم گشته ،عصری که فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی توانسته اند دهکده جهانی را به ارمغان آورند.اکنون جامعه شناسی نوپای دوران صنعتی بیش از پیش با ارتباطات پیوند خورده،و به طور قطع ویقین جامعه شناسی و فرهنگ  پیشرو درآینده ای نه چندان دوربا جامعه ای شبکه ای –اطلاعاتی درگیر خواهد بود که لازمه آن تغییر پارادایم تحلیلی کنونی  به تحلیل شبکه های اجتماعی مبتنی بر فناوری اطلاعات و بازنگری در روشها ومتد انتقال عناصر فرهنگی خواهد بود.                                                                                                     محیط اجتماعی در عصر جهانی شده حاضر یک محیط رسانه ای است لذا متغیر های مستقل جدیدی پا به عرصه فرهنگ جوامع گذاشته اند که در پژوهشهای پیشین لحاظ نگردیده اند. فنآوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی روش کارکرد ما را دگرگون کرده و امور اقتصادی و اجتماعی و حتی نحوه تفکر ما را تغییر داده‌اند.

تجارت، بانکداری، اوقات فراغت و سرگرمی، خدمات، خط تولید، آموزش، و بهداشت در عصر حاضر نسبت به ده سال قبل کاملاً متفاوت شده و مردم این تغییر را که فنآوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی موجب آن شده‌اند، به‌تدریج تشخیص می­دهند.  ترکیبی از رایانه‌ها، ماهواره­ها، اینترنت، تلفن همراه و سایر وسایل الکترونیکی، که ابزار اطلاعات و ارتباطات مدیریت­اند، فنآوری اطلاعاتی و ارتباطی را تشکیل می­دهند که موجب عمل و عکس­العمل مؤثرتر و کاراتر امور می­شوند و باعث بروز مشاغل جدید، صنایع نوین و خلاقیت­های پی­در­­‌پی در کشورهای توسعه­یافته شده، و نیز تغییراتی در روش زندگی به وجود آورده‌اند (استوور، 1375: 10). اما از سوی دیگر، با اذعان به کاربردهای فراوانی که فنآوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی به ارمغان  می‌آورد، پیدایی این فنآوری‌ها، بحث­ و جدل‌‌های متعددی را بر سر آثار فردی و اجتماعی، کوتاه‌مدت و بلند‌مدت، سطحی و زودگذر و یا عمقی و دیرپای، و کلا آثار مثبت و منفی آنها به راه انداخته است.  در حالی­که به نظر می­رسد بعضی، برغم مشاهده سرعت سرسام­آور گسترش دسترسی به شبکه­های کامپیوتری، و اذعان به توان حیرت­آور رسانه­های ارتباطی جدید، رسانه­ها را واجد آثاری تصنعی و زودگذر به حساب می­آورند که اصولاً هیچ مطالب اساسی درباره آنها نمی­توان گفت (تامپسون، 1379: 10).

آموزش و پرورش نیز  به عنوان یکی از نهاد های اصلی جامعه نمی تواند فارغ از این عرصه نوو بدون درنظر گرفتن آثار و تبعات پیشرفتهای تکنولوژیکی نوین به فعالیت سنتی خویش یعنی پرورش و انتقال عناصر فرهنگی به نسل جدید ادامه حیات دهد. زیراکه  فناوریهای نوین ارتباطی با فراهم کردن امکان پیدایش جامعه ای شبکه ای، افراد و جوامع را در قالب های جدید هویت سازی نموده اند. (کاستلز:1380 ،201) این امر نه تنها بر ارتباط و تعامل انسانها با یکدیگر موثر افتاده بلکه ساختارها و نهادها را نیز با چالش روبرو ساخته است .

در این میان جامعه پذیری مدرسه ای نیز به عنوان یکی از مولفه ها و عملکردهای رسمی در مدارس عنصری بسیار مهم در هویت بخشی ،استمرار و تعمیق عناصر فرهنگی و ارزشها و هنجارهای رسمی به دانش آموزان  می باشد. ورود ناخوانده ولی گریزناپذیر  تکنولوژیهای نوین ارتباطی از جمله موبایل به عرصه فرهنگ و آموزش وپرورش علی رغم استفاده های تکنیکی و … از آنها چالشهایی را پیش روی کارگزارن عرصه انتقال فرهنگی و متصدیان امر جامعه پذیری در مدارس گذاشته که حل این مسئله مستلزم پژوهشهایی تجربی و کارشناسانه است.

مطالعه حاضر با دو  سؤال اصلی آغاز می‌شود: 1) تلفن همراه در بین دانش­آموزان متوسطه دختر و پسر چه کاربردهایی دارد 2) آیااین الگوی استفاده از موبایل با جامعه پذیری مدرسه ای ارتباط معنادار دارد ؟یا خیر؟

فصل اول

کلیات

بیان مساله

اهمیت وضرورت تحقیق

اهداف وسوالات تحقیق

فوایدوکاربردهای تحقیق

بیان مساله

حضور فزاینده و گریزناپذیر تکنولوژیهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی در زندگی فردی و جمعی عصر ما  لزوم توجه ویژه و محققانه به آثار و تبعات مثبت ومنفی آنان را نه تنها ضروری بلکه پر اهمیت نموده است.تا جایی که امروزه  فنآوری اطلاعات و ارتباطات  همراه با فنآوری زیستی و فنآوری نانو سه ضلع مثلثی را تشکیل می دهند که مسیر و جهت علوم  و فنون را چند دهه آینده را تعیین می کنند.( معتمد نژاد:1384)دراین بین فنآوریهای نوین ارتباطی واطلاعاتی با فراهم کردن امکان پیدایش«جامعه ای شبکه ای »که افراد و جوامع را در قالبهای تازه هویتهای تازه بخشیده (کاستلز،1387:ص 20) نه تنها قواعد و قوانین سنتی حاکم بر ارتباط و تعامل میان انسانها بلکه نوع نگرش یا به قول هابرماس زیست جهان ما را نسبت به خود و جهان تغییر داده است .( اولسون: 1377: 5)

یکی از مهم ترین این ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی که امروزه کاربردهای روزافزونی در میان خیل گسترده جامعه پیدا کرده تلفن همراه (موبایل ) است که به زعم  پورو جامعه شناس معاصر بر خلاف سایر تکنولوژیها توانسته است از سوی اقشار و طبقات مختلف سنی و جنسیتی و اجتماعی  تقریبا به یک اندازه مورد استقبال قرار گیرد . (موسوی : 89: 15) جامعه ایرانی نیز از  این قاعده مستثنا نبوده تا جایی که امروزه سخن از وجود حداقل 35 میلیون خط موبایل در کشور بر سر زبانهاست . (نشریه تخصصی ارتباطات ، زمستان 87)اگر ویژگیهایی از قبیل :«تعاملی بودن،جمع زدایی ، شکست مفاهیم زمان ومکان ، تمرکز زدایی ، ظرفیت بالا و انعطاف پذیری را برای فنآوریهای نوین ارتباطی واطلاعاتی در نظر بگیریم (آقاجانی ، نوشین، 1383:15) متوجه خواهیم شد که این رسانه ها با فرهنگ جامعه در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارندو در این بین موبایل با داشتن یکسری ویژگیهای جذاب به راحتی توانسته است جایگاهی ویژه ای را به خود اختصاص داده وبصورت یک کالای فرهنگی ظاهر شود.

ورود موبایل به عرصه اجتماعات بشری  چالشهایی جدی را در عرصه های مختلف  فرا هم آورده  که لزوم توجه پژوهشی را  در سرلوحه برنامه های فرهنگی طلب  می کند . یکی از این حوزه های چالش برانگیز آموزش و پرورش و کارکرد های آن  از یک طرف و ورود ابزاری چند رسانه ای به نام موبایل از طرف دیگر می باشد.  اگر جامعه پذیری را کارکرکردی مهم برای جامعه  بدانیم که طی آن هر فرد هنجارها ،ارزشها و الگوهای رفتاری را که جامعه ی وی بر آنها تاکید دارد بصورت

پایان نامه و مقاله

جزئی از وجود خود در می آورد .(بلیک رید و هارلدسون: 1387:86)و با در نظر گرفتن اینکه جامعه پذیری فرآیندی است که بدنبال آموزشهای عام بدست می آید و موجب حلول قوانین رفتاری هرجامعه و همه انتظارات فرهنگی آن در کل شخصیت افراد می گردد،(دفلور ،ملوین و دنیس آورت دی : 1383:637)  بدون تردید می بایست بر این نکته اذعان کامل داشت که آموزش و پرورش یکی از نهاد های اصلی جامعه است که کارکرد آشکار و اصلی آن  جامعه پذیری دانش آموزان است. این مقوله تا جایی اهمیت دارد  که عده ای از محققان، آموزش و پرورش را  در معنای اعم آن جامعه پذیری دانش آموزان قلمدادنموده اند.(علاقه بند :1378:56) حال این واقعیت مطرح می شود که در این عرصه تخصصی و ویژه (مدرسه ) مهمانی ناخوانده به نام موبایل وارد شده  که علیرغم ممنوعیتها ومحدودیتهای قانونی و عرفی که پیرامون  استفاده از آن در محیطهای آموزشی  وضع گردیده ولی کماکان و به طور گریزناپذیر این محددیتها را در نوردیده و روز به روز جایگاه ویژه ای را در دست و دل دانش آموزان به خود اختصاص داده است وآنچه در این رابطه تامل بر انگیز است آن است که ورود ونفوذ این تکنولوژی به عنوان یک ابزار چند رسانه ای (مولتی مدیا ) که از جذابیت خاصی نیز برخوردار است به طور قطع و یقین چالشهایی را در مسیر جامعه پذیری دانش آموزان بوجود آورده که غفلت از آن می تواند پیامد های اجتناب ناپذیری را در آینده نزدیک به همراه داشته باشدبراین اساس هدف عمده پژوهش حاضر شناسایی این نکته مهم است که موبایل چه تاثیراتی بر روند جامعه پذیری مدرسه ای در بین دانش آموزان دارد به عبارتی آیا موبایل در جهت هماهنگی با جامعه پذیری مدرسه ای عمل می کند یاخیر؟

لذا با توجه به مباحث مطرح شده در بالا سئوال اصلی این پژوهش اینگونه مطرح می شود که :

«آیا موبایل در جهت تقویت کارکرد اصلی مدارس یعنی «جامعه پذیری دانش آموزان » عمل می کند یاخیر؟»

 

 

اهمیت و ضرورت  تحقیق

اینگلهارت پس از انجام تحقیقات تجربی و طولی خود پیرامون تحولات فرهنگی جوامع مختلف بر این نکته اذعان داشته که «دگرگونی مهم فرهنگی زمانی رخ می دهد که تغییر جنبه های اساسی فرهنگ منجر به بروز شکاف نسلی گردد زیرا این دگرگونی در میان گروههای جوانتر با سهولت بیشتری انجام می گردد.»(اینگلهارت ،ص20) حال اگر این سخن اینگلهارت را با این گزاره که آن هم حاصل پژوهشهای متعددی است ، یعنی «گذار از یک مرحله تمدنی مثلا صنعتی به مرحله بعد (فراصنعتی ) در گرو پیشرفت و توجه به تکنولوژیهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی است . » جمع نماییم ،  لزوم توجه بیشتر به آثار و تبعات فرهنگی اجتماعی  تکنولوژیهای  اطلاعاتی و ارتباطی بر ما بیشتر مبرهن خواهد شد.

اذعان به کاربردهای فراوانیکه فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی برای جامعه به ارمغان آورده اند نباید ما را از آثار و تبعات فردی ، اجتماعی ، کوتاه مدت و دراز مدت ، سطحی و یاعمقی آنان غافل نماید. آموزش وپرورش در خط مقدم تعامل یا تقابل با آثار فردی و اجتماعی تکنولوژی ارتباطی اطلاعاتی نوین (موبایل ) قرار دارد. چند سالی است که پیوسته در قالب بخشنامه یا آیین نامه های آموزشی دستوراتی مبنی بر ممنوعیت استفاده از موبایل توسط دانش آموزان در مدرسه صادر می گردد ولی واقعیت این است که طبق تحقیقات انجام گرفته سن استفاده از آن  حتی به سن دانش آموزان مدارس ابتدایی نیز انتقال یافته است.(مجله تربیت : زمستان 88)                                                                                 حال اگر بپذیریم که اغلب نظریات اخیر در مورد تاثیرات فرهنگی رسانه ها بر این باورند که رسانه ها با عرضه کردن نقش ها و رفتارهایی که با ثبات اجتماعی در ارتباطندبه عنوان عاملی مهم هم در جامعه پذیری رسمی و هم غیر رسمی ایفای نقش می کنند و از طرف دیگر مردم زمان معتنابهی از وقت خویش را صرف آنها می کنند پس براستی امروزه اینان در صف اول عوامل جامعه پذیر کننده قرار دارند.(گیل و ادمز: 98) پس توجه و لزوم بررسی پیرامون موبایل به عنوان یک ابزار چند رسانه ای و جذاب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به عنوان نمونه بررسی تاثیرات متقابل موبایل بر کنشهای متقابل و رفتارها و الگوهای مصرف انسانها  در جهان تا جایی اهمیت  یافته که اخیرا برخی محققان اصطلاح موسیولوژی که ترکیبی ازکلمه موبایل وسوسیولوژی بوده ومعرف حوزه جدیدی است که به مطاله رفتارهای اجتماعی فرهنگی دردنیای موبایل میپردازد را وارد حوزه مطالعات جامعه شناسی نموده اند.( موسوی :89:123) نباید فراموش کرد که مطالعه و پژوهش پیرامون  ابعاد اجتماعی فرهنگی موبایل بویژه برای گسترش حوزه مطالعات جامعه شناختی و گسترش  عرصه دانش اجتماعی در این حوزه اهمیت بنیادی دارد زیراکه میزان و عمق مطالعات در این خصوص حداقل در کشور ما (ایران) بسیار اندک و سطحی می باشند.

از سوی دیگرتا شناخت درستی از نوع کاربری و میزان استقبال و جایگاه و نوع نگرش  خاصی که نوجوانان و جوانان ما نسبت به هر نوع تکنولوژی نوینی از جمله موبایل دارند بدست نیاید امکان برنامه ریزی منطقی و متقن در جهت جلوگیری از تبعات و آثار منفی اینگونه تکنولوژیها  امکان پذیر نخواهد بود.

علاوه بر این ،هم اکنون که موبایل با گسترش و سرعتی غیر قابل کنترل توانسته است هوش و حواس دانش آموزان را به تسخیر خود درآورد به طوری که بیشترین میزان اوقات فراغت و حتی غیر فراغت( ساعات حضور در کلاس ) آنانرا به خود اختصاص میدهد. یکی ازدغدغه های  اصلی متولیان امرجامعه پذیری دانش آموزان ( اعم از معلمان ، مدیران و مربیان و اولیا و کادر اداری ) آنست که آیا این وسیله ارتباطی به آنچه که آموزش و پرورش بدنبال آن است-  جامعه پذیری-کمک می کند یا خیر  واین دغدغه و نگرانی که یک دلمشغولی جدی است ضرورت بررسی مسئله را دو چندان می کند.

اهداف تحقیق

ما در انجام این پژوهش به دنبال رسیدن به اهداف زیر خواهیم بود:

1- شناسایی الگوی استفاده از  موبایل ( اعم از نوع نگرش ، میزان ونحوه استفاده) در بین دانش آموزان مقطع متوسطه

2-شناسایی رابطه و همبستگی احتمالی  (اعم از معنادار یا غیرمعنادار) میان نحوه استفاده موبایل با میزان جامعه پذیری دانش آموزان در مدرسه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-10-23] [ 09:21:00 ب.ظ ]




انسان موجودی اجتماعی است و همواره به صورت جمعی زندگی کرده است و نیازهای خود را به وسیله دیگران و به مدد آنها رفع کرده است. اما در این خصوص دو سؤال در ذهن ایجاد می­شود : 1) آیا انسان به دلیل اینکه به صورت طبیعی به همزیستی با دیگران گرایش دارد، به حیات اجتماعی وارد شده؟ یا 2) چون اجتماع مهد بالیدن انسان بوده، این تمایل اجتماعی در او به وجود آمده است؟

در پاسخ به موارد بالا به طور کلی می­توان گفت که چه انسان به صورت غریزی به این وضعیت رسیده باشد و چه عامل بیرونی بر او مؤثر افتاده باشد، آموختن اجتماعی زیستن، همکاری و مشارکت در امور جامعه به او لازم و ضروری است. زیرا گستره و میزان مشارکت افراد یک جامعه در تحقق زندگی بهتر و جامعه­ای توسعه یافته­تر اثر قابل توجهی دارد و باعث همبستگی و وحدت در جامعه خواهد شد. بنابراین می­توان ادعا کرد یکی از زمینه­های اصلی توسعه و برنامه­ریزی در دنیای جدید، توجه به مشارکت فعال و اثربخش و همه­جانبه و فرایندهای تقویت­کننده آن می­باشد.

در زمینه اخلاق اجتماعی مشارکت و تقویت آن در سطح جامعه، آنچه نظر بسیاری از جامعه­شناسان و همینطور روان­شناسان اجتماعی را به خود معطوف داشته، بوجود آوردن «احساس تعلق اجتماعی» و فعال نمودن آن در افراد می­باشد. تعلق اجتماعی وضعیتی است که هر فرد بر اثر آن سعی می­کند منافع شخصی خویش را بر مبنای منافع و اهداف اجتماعی دنبال کند و بر این اساس توان و نیرو خود را در جهت اثبات تعهد و مسئولیت نسبت به امور مختلف جامعه به کار می­گیرد و بنابراین در متن جامعه و مصالح مربوط به آن فعالانه زندگی می­کند. در این رابطه دورکیم عنوان می­کند که منظور از احساس تعلق اجتماعی آن است که یک فرد از نظر روانی و اجتماعی خود را با جامعه هماهنگ می­داند و به طور فعال در امور آن مشارکت نموده و نسبت به دیگران و در کل جامعه تعهد زیادی احساس می­کند. بنا به اعتقاد دورکیم، وقتی حس تعلق به جامعه در افراد وجود داشته باشد، یک حس همانندی و قرابت به وجود خواهد آمد و پیوندهای عاطفی و دلمشغولیها و منافع مشترک افراد را به هم پیوند می­دهد که نتیجه آن افزایش و تشدید تماسهای آنان و گسترش ارتباطات در سطح جامعه است. افراد یک جامعه با قبول مسئولیت اجتماعی خویش و مشارکت در امور جامعه از نقش حاشیه­ای بودن خود جلوگیری می­نمایند و در مسائل مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و … تأثیرگذار می­شوند و این مهم­ترین ابزار برای یک مدیریت خوب بویژه در کشورهای جهان سوم که در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته­اند، می­باشد.

پس بسترسازی برای ایجاد و گسترش مشارکت مسئولانه و آگاهانه افراد و یا به عبارتی شهروندان در امور متفاوت اجتماعی و سیاسی و فرهنگی یکی از اولویت­های مهم و ضروری محسوب می­شود و چنانچه بخواهیم مؤثر واقع گردد مستلزم تغییراتی در اندیشه و عمل است که باید از درون جامعه بجوشد و در قالبهای مقبول و پایدار جامعه و دولت تبلور یابد.

 

2-1 بیان مسئله

یکی از مؤلفه­های راهبردی در توسعه و پایداری هر جامعه که ریشه در بطن زندگی اجتماعی دارد، «مشارکت» می­باشد. مبتنی بر یک فرایند است، فرایندی که طی آن توانمندسازی انسانها، افزایش بهره­وری،کاهش مشکلات و پیشرفت جامعه عملی می­شود.

با ورود به قرن بیست ­و یکم و با گسترش جوامع و بویژه رشد شهرنشینی، فرایند مشارکت و الگوهای آن تغییر یافته­اند، که به دنبال آن لزوم بازبینی در این مفهوم و ارائه الگوهای متناسب با نیازهای امروزی کاملاً محسوس می­باشد. یکی از مواردی که حتماً باید مورد اصلاح قرار گیرد نوع مدیریت و اجرای آن در جامعه است. به این ترتیب مدیریت متمرکز که مبنای تمام تصمیم­گیریها و برنامه­ریزیها از بالا به پایین می­باشد، در دنیای کنونی پاسخگو نمی­باشد و از عهده رفع نیازهای جامعه و گروههای مختلف برنمی­آید، پس نیازمند تغییر نظام مدیریتی از متمرکز به غیر متمرکز (برنامه­ریزی از پایین به بالا) می­باشیم. از جمله فاکتورهای این نوع مدیریت وجود مشارکت در سطح جامعه و در بین مردم است. به عبارتی محور آن حول مردمی کردن امور می­چرخد، به شکلی که مردم در فعالیتهای خرد و کلان وارد شوند و تواناییهای بالقوه خود را به منصه ظهور برسانند که طی آن اطمینان و همبستگی در سطح جامعه برقرار می­شود.

اما پدیده مشارکت بطور اخص در کشورهای جهان سوم که در مسیر توسعه و نوسازی گام برمی­دارند، مورد توجه و بررسی است. در کشور ما که مطابق معیارهای جهانی کشوری در حال توسعه نامیده می­شود، همواره این سئوال مطرح بوده است که چگونه می­توان این روند را تسریع بخشید؟ چرا که در جریان توسعه اگر بتوان مردم را در امور مربوط به محیط اجتماعی­شان درگیر کرد، آنگاه می­توان از پیامدهای مثبت آن در جهت تسریع و تسهیل امر توسعه بهره برد. از اینرو باید باید  به دنبال عوامل تقویت­کننده آن بود. به عنوان مثال تقویت احساس تعلق اجتماعی در میان شهروندان به عنوان «فرایندی که فرد نسبت به مکان، محیط، شیء یا امری احساس تعهد، مسئولیت و هم­هویتی پیدا می­کند.»(وحیدا و نیازی،21:1383) بستری مناسب را جهت افزایش مشارکت و کاهش مشکلات اجتماعی مهیا می­کند. در کشورهای در حال توسعه منجمله ایران، به دلیل قرار گرفتن در دوران گذار، بسترها و عوامل ایجاد احساس تعلق اجتماعی دچار تغییر می­شود. بنا به نظر دورکیم، در دوران گذار هنجارهای موجود در جامعه در معرض تغییر و تحول قرار خواهند گرفت که در نتیجه آن احتمال کم­رنگ شدن تعلقات اجتماعی افراد به جامعه و به تبع آن تغییر الگوهای همکاری در امور مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و… قوت خواهد یافت. به همین دلیل درک درست چگونگی و میزان احساس تعلق اجتماعی و تأثیر آن بر عملکرد افراد در اجتماع به عنوان یک مسئله قابلیت بررسی و مطالعه را دارد.

به دنبال قابلیت مطرح شده، این مطالعه به بررسی اثر متغیر احساس تعلق اجتماعی شهروندان و رابطه آن با میزان مشارکت آنها در زمینه­های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، که جای خالی بررسی آن در مطالعات مربوط به مشارکت مشهود است، می­پردازد و به واسطه ارتباط با متغیر مستقل اثر متغیرهای زمینه­ای افراد را بر میزان مشارکت آنها در ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار می­دهد. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شهر تهران است، در این خصوص باید گفت که چون شهر تهران جزو کلان­شهرهای جهان محسوب می­شود و از گروهها و اقشار متفاوت اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی تشکیل شده و در یک کشور در حال توسعه قرار دارد، بررسی وضعیت مشارکت شهروندان در این شهر و کاوش علل و عوامل مؤثر بر آن می­تواند نتایج کاربردی فراوانی را در برنامه­ریزیها داشته باشد. بنابراین بهتر آن دیده شده است که دو گروه یا قشر که از نظر اجتماعی، فرهنگی و طبقاتی متفاوت باشند مورد بررسی و مقایسه قرار گیرند. بدین جهت شهروندان دو منطقه 3 و 12 از مناطق 22 گانه شهر تهران را به عنوان نمونه آماری مد نظر داریم.

منطقه 3 یکی از مناطق شمال شهر تهران می­باشد که ساکنین به نسبت قدیمی آن افرادی هستند که از نظر مالی، اجتماعی و طبقاتی جزء اقشار متمول جامعه محسوب می­شوند و به عبارت عامیانه «بالا شهر» محسوب می­شود. اما منطقه 12 یکی از مناطق مرکزی رو به جنوب شهر تهران است که بنا به نظر شهرداری یکی از مناطقی است که جمعیت مهاجر از سایر نقاط کشور به نسبت بیشتر در این منطقه ساکن می­شوند و بنا براین از نظر اجتماعی، فرهنگی، طبقاتی  بسیار متفاوت از منطقه 3 می­باشد و همین تفاوتهای میان ساکنین، عمده­ترین دلیل انتخاب این دو منطقه به عنوان نمونه آماری است.

3-1 اهمیت و ضرورت مسئله

مفهوم «مشارکت» همگام با تغییرات در جامعه دچار تحول شده و با تکامل جامعه این مفهوم نیز متکامل شده است. می­توان گفت در جوامع امروزی به سبب مقتضیات زندگی جدید این پدیده اهمیت خاصی یافته، یعنی گستردگی جوامع و افزایش جمعیت، تنوع اقشار و تنوع مسایل اجتماعی و … موجب پررنگ شدن نقش مشارکت شده است، چرا که مشارکت مردم در فرایندهای تصمیم­گیری از یکسو و اعتقاد و التزام مدیران به بهره­گیری از نظرات آنها در اتخاذ و اجرای تصمیمات از سوی دیگر زمینه­ساز پیشگیری از مشکلات بالقوه و درمان مشکلات بالفعل خواهد بود.

بنا به نظر گیدنز ما ناچاریم زندگی خود را به شیوه­ای فعال­تر از آنچه در نسلهای پیشین درست بود بسازیم و باید برای پیامدهای آنچه انجام می­دهیم و عادتهای شیوه زندگی که برگزیده­ایم فعالانه مسئولیت بپذیریم، یعنی باید تعادلی جدید بین مسئولیتهای فردی و جمعی بیابیم.(گیدنز،43:1378) اما محقق شدن این امر همیشه میسر نیست، در صورتیکه مسئولیت­پذیری و مشارکت یکی از مهم­ترین ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در هر جامعه وخصوصاً جامعه رو به رشد ما است و البته بسیاری از مشکلات ساختاری و عملکردی برنامه­ریزیها ناشی از نارساییهایی است که در این حوزه وجود دارد. آنچه در این میان بر مسائل موجود می­افزاید این است که نه مفهوم مشارکت و ابعاد آن به خوبی تعریف شده و نه عوامل تقویت­کننده و یا در طیف دیگر تضعیف­کننده آن موضوع مورد بررسی جدی قرار گرفته است.(محسنی و جاراللهی،11:1382) به این ترتیب بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در ابعاد مختلف جهت پیشبرد اهداف لازم و ضروری است.

مسلماً مردم می­خواهند در جامعه به حساب آمده و در رفع مشکلات کمک کنند و در واقع به عنوان شهروند بتوانند نظرات خود را مطرح کرده و آنها را پیگیری کنند و به تبع سازمانهای برنامه­ریز هم سخت نیازمند شراکت مردم در تصمیم­گیریها و اجرای آنها هستند تا به موفقیت دست یابند، اما عموماً مشاهده می­شود که مردم در یک حالت بی­تفاوتی قرار دارند و هیچ حس تعلقی در میان آنان نسبت به جامعه دیده نمی­شود و در نتیجه مشارکت فعالی در امور مختلف جامعه ندارند، که در نهایت این جامعه است که متحمل ضرر و زیان و در نتیجه عقب­افتادگی می­شود. چگونگی محقق شدن این امر از جمله مشکلاتی است که مدیران و برنامه ریزان توسعه در ایران با آن درگیر هستند که این موضوع نیازمند مطالعات جدی و کاوش­های فراوان است. امید آنکه بررسی حاضر نتایج ارزنده­ و کاربردی در بر داشته باشد.

پایان نامه

4-1 اهداف پژوهش

اهداف اصلی :

  • شناخت رابطه میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت اجتماعی آنان.
  • شناخت رابطه میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت فرهنگی آنان.
  • شناخت رابطه میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت سیاسی آنان.

اهداف فرعی :

  • شناخت رابطه متغیرهای زمینه­ای (سن، جنس، میزان تحصیلات، نوع شغل، میزان درآمد، وضعیت تأهل) شهروندان با میزان مشارکت آنان در ابعاد مختلف.
  • شناخت رابطه متغیرهای زمینه­ای (سن، جنس، میزان تحصیلات، نوع شغل، میزان درآمد، وضعیت تأهل) شهروندان با میزان احساس تعلق اجتماعی آنان.

5-1 سئوالات پژوهش

سئوالات اصلی :

  • آیا بین میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت اجتماعی آنان رابطه وجود دارد؟
  • آیا بین میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت فرهنگی آنان رابطه وجود دارد؟
  • آیا بین میزان احساس تعلق اجتماعی شهروندان با میزان مشارکت سیاسی آنان رابطه وجود دارد؟
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:21:00 ب.ظ ]




:

بی‌شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است؛ بدین ترتیب، فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرت‌مند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک و میان‌تهی است (امام خمینی، 1365: ج 15 ص 243) بنابراین، فرهنگ در حقیقت همه چیز یک جامعه است، هیچ بنیاد اجتماعى و اقتصادى بدون اتکاء به یک فرهنگ شکل نمى‌گیرد.

اساساً جایگاه فرهنگ درکشور ایران دارای فرازو نشیب‌هایی بوده است؛ به طوری‌که  مواجهه‌ی جامعه ایرانی با فرهنگ و نگرش غربی و مدرن، طبعاً درفرهنگ، آداب و رسوم و شیوه‌های زندگی جامعه‌ی ایرانی تأثیراتی داشته که نهایتاً به تغییروتحول درسبک زندگی ایرانی و اسلامی منجر شده است؛ بدین ترتیب، چه بسا بتوان گفت که برهمین اساس، یک زندگی شبه مدرن را که بارقه‌هایی ازسنت نیز درآن وجود دارد، برای جامعه ایرانی رقم زده است.

البته این مواجهه دردوران صفویه آغاز گردیده و اگرچه شروع آن درحوزه‌ی جغرافیا و مکانی بوده است؛ ولیکن به تدریج با شروع جنگ‌های ایران و روس و حضور کشوهای استعماری انگلیس چگونگی تأثیرات فرهنگ غرب و مدرنیته درکشور ایران اشکال جدیدی به خود گرفت؛ به گونه‌ای که درزمان پهلوی با فعالیت‌های روشنفکرانی که درکشورهای غربی فارغ التحصیل شده بودند، تشدید یافت.

البته درکشورایران ازدیرباز همواره مسئله‌ی تماس، برخورد، پذیرش، طرد، مقابله و یا همزیستی میان فرهنگی سنتی-اسلامی ایرانی و ورود فرهنگ غربی مطرح بوده است که بالطبع بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی ایران و رویکرد دینی حکومت اسلامی ایران فعالیت‌های و تهاجمات فرهنگی دشمنان را تشدید کرده و تهاجم فرهنگی دشمنان انقلاب اسلامی ایران همواره درجریان بوده و هست که مقام معظم رهبری مکرراً مسئولین نظام و دست اندرکاران فرهنگی جامعه را نسبت به مقابله با این رویکرد دشمنان توصیه نموده است و یکی ازدغدغه‌های فکری ایشان نیز معرفی سبک زندگی اسلامی است که لازمه‌ی شکل‌گیری آن را تقلید نکردن از غرب دانسته‌اند و این امرخطیر را یکی ازوظایف مهم و خاصه‌ی حوزه‌های علمیه دانسته و البته مساعدت‌های نخبگان علمی را نیز دراین کار مؤثر می‌دانند، که درراستای ترویج این سبک زندگی براساس آموزه‌های دینی و اسلامی، مؤلفه‌های این زندگی را درقالب شعارهای سال مطرح نموده و درطول سال نیز درسخن‌رانی‌ها و خطبه‌های نمازهای جمعه و فطر به آن می‌پرداختند؛ تا بدین سبب، مردم و مسئولین نظام، با اهتمام به هریک ازشعارها درزندگی خود، شیوه و سبک زندگی خود را اصلاح نمایند؛ به طوری که وقتی شعارهای سال را مرور می‌کنیم، به طور مشخص، تمرکزاین شعارها را درچگونگی مصرف می‌توان درک نمود، زیرا ایشان چهار سال متوالی یعنی ازسال 1374 تا 1377 را صرفاً به خودداری مردم و مسئولین ازاسراف و ریخت و پاش درمصرف توصیه نموده و تأکید برصرفه‌جویی و قناعت داشته‌اند، بدین ترتیب، درصدد اصلاح مصرف و سبک زندگی مردم برآمده و درسال 1388 مشخصاً راهبرد اصلاح الگوی مصرف را بیان می‌کنند.

بنابراین، معرفی سبک زندگی دینی و اسلامی یکی ازدغدغه‌های رهبرانقلاب اسلامی است  که ما را برآن داشته است، دراین پژوهش ضمن بررسی سبک زندگی ازمنظر جامعه شناسان، شاخص‌های آن را برشمرده و با بهره‌گیری ازاین شاخص‌ها، سبک زندگی دینی و اسلامی را درآثار مکتوب و شفاهی مقام معظم رهبری شناسایی نموده و گفتمان سبک زندگی اسلامی را درمنظر ایشان معرفی نماییم.

ازاین رو، دراین پژوهش با استفاده ازروش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه که ازقابلیت‌های خوبی برای بررسی این موضوع برخوردار است، نگارنده کلیه‌ی آثار مکتوب وشفاهی 23 ساله‌ی رهبرانقلاب اسلامی را ازسال 1368 تا سال 1391 (به عنوان جامعه‌ی آماری) به صورت چشمی مطالعه نموده و گفتمان سبک زندگی دینی و اسلامی را ازمنظر مقام معظم رهبری مورد مداقه قرارداده است که ازیافته‌های این پژوهش می‌توان به شناسایی این گفتمان، دال‌های اصلی، برتر و فرعی آن اشاره نمود که بعد ازآن نیز، چگونگی مفصل بندی این دال‌ها نیز ترسیم شده است که شامل یک دال مرکزی و چهاردال برتر و شش دال فرعی می‌باشد؛ البته بعد ازمعرفی کردن گفتمان سبک زندگی اسلامی ازمنظر مقام معظم رهبری، این گفتمان را با گفتمان سبک زندگی ازمنظر جامعه شناسان مقایسه نموده و وجوه تمایز آن بیان شده است که مهم‌ترین تفاوت آن درمفهوم مصرف می‌باشد که درگفتمان جامعه شناسان مصرف اولاً: نوعاً مادی بوده و ثانیاً: مهم‌ترین عامل ایجاد و تفاوت سبک زندگی انسان‌ها به شمار می‌رود؛ ولیکن مصرف درگفتمان رهبرانقلاب اسلامی، اولاً مادی نبوده و ثانیاًٌ: تنها عامل نیست، بلکه صرفاً یکی ازعوامل ایجاد سبک زندگی اسلامی می‌باشد؛ البته این دوگفتمان دارای وجوه تمایزبیش‌تری می‌باشند که درفصل پنجم این پژوهش به پاره‌ای ازآن پرداخته شده است.

 

 

فصل نخست

کلیات تحقیق

طرح مسئله، اهداف، ضرورت و اهمیت، سؤالات تحقیق…
طرح مسئله:

درتحلیل‌های جامعه شناسی امروز، فعالیت‌های مصرفی، منشاء مدرن ساختار هویتی به‌شمار می‌روند  که این نکته محصول تغییر آهنگ زندگی و فراغت بشر امروزاست.

مفهوم بسیط و گویای سبک زندگی، ابزار توان مندی جهت تحلیل الگوهای مصرف و تعیین مرزهای تشابه و تمایز درمیان گروه های مختلف اجتماعی است و امروزه ادبیات جامعه شناسانه به طور فزاینده‌ای براهمیت چگونگی و نوع مصرف، درشکل بخشیدن به موقعیت و روابط اجتماعی تأکید می‌ورزند (خادمیان، 1388: 9) بدین لحاظ، سبک زندگی جایگاه رفیعی می یابد؛ به گونه‌ای که ازیک منظر به عنوان الگویی ازکنش اجتماعی و تمییزدهنده افراد (ذکائی، 1386: 23) و بیانگر طبقه اجتماعی مدنظر است و ازمنظردیگر، به عنوان راه و روش زندگی و معرف ایستارها و ارزش‌های یک فرد یا یک گروه می‌باشد (آزاد ارمکی، 1386: 1) بنابراین، سبک زندگی را می‌توان به مجموعه‌ای از رفتارها تعبیر کرد که فرد آن‌ها را به کار می‌گیرد تا نه فقط نیازهای جاری او را برآورد، بلکه روا یت خاصی را که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران مجسم سازد (گیدنز، 1378: 120).

در دهه اخیر، سازه های اجتماعی که در بستر هویت معنا پیدا می‌کنند مثل طبقه (نظام تولید ) از بین رفته است (اباذری، 5:1381 ) و جهت گیری جامعه شناسی معاصر به سمت پذیرش اهمیت رو به افز ایش حوزه مصرف و  فعالیت‌های سبک زندگی در شکل دادن به هویت شخصی و جمعی است (رحمت آبادی، 1385: 238) بدین ترتیب، سبک زندگی در حوزه جامعه شناسی فرهنگ مطرح می شود؛ بنابراین، سبک زندگی جوامع مختلف متناسب با فرهنگ غالب آن شناخته می‌شود و بالطبع درجامعه ایران _به ویژه بعد ازوقوع انقلاب اسلامی_ که برپایه فرهنگ دین مدارانه استواراست، سبک زندگی مردم، صبغه دینی داشته و درواقع بیانگر هویت دینی آنان می‌باشد.

اگرچه، دین مداربودن جامعه ایرانی، تأثیرات مثبت وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی ایران، درشیوه و سبک زندگی مردم ایران تغییرات بنیادینی گذاشته است؛ ولیکن نباید تأثیرات و نقش ابزاروتکنولوژی دهه‌های اخیر ازجمله اینترنت، ماهواره را درتغییرات سبک زندگی نادیده گرفت؛ امروزه نقش فرآیندهای فرهنگی فراملی و جهانی شدن فرآیندهای تولید و مصرف کالاهای فرهنگی درسبک زندگی مردم تأثیرات زیادی گذاشته است؛ به ویژه این‌که این‌ها به عنوان دستاویزی جهت تهاجم  فرهنگی کشورهای غربی برعلیه برخی کشورهای دنیا بوده است؛  تا آن جا که حتی دولت‌ها نیز درجهان معاصر به آن توجه وی‍ژه‌ای کرده‌اند؛ «به گونه‌ای که هژمونی فرهنگی را مطرح ساخته و با کنترل و هدایت فرهنگ، به مقاصد خود دست‌ یازیده‌اند» (هانتینگتون، 1388: 13) که مقام معظم رهبری سال‌ها پیش خطر آن را تحت عنوان تهاجم فرهنگی به مسئولین و مردم گوشزد کرده بودند.

به هرحال، با توجه به تجربه‌ی جدید دینی بودن انقلاب اسلامی، بالطبع هم خوانی و مطابقت سبک زندگی مردم با سبک زندگی دینی ازدغدغه های مسئولین عالی رتبه و مشخصاً مقام معظم رهبری است؛ بدین سبب، ایشان به عنوان رهبری انقلاب اسلامی، درصدد معرفی و بازیابی سبک زندگی دینی مردم می باشد و علاوه بررهنمودهای خاص به کلیه‌ی مسئولین، درآغازین ساعات هرسال، درراستای معرفی مؤلفه های سبک زندگی دینی، شاخصه‌هایی را _تحت عنوان شعارهای سال_  به منظور شناخت مسئولین، مردم و به ویژه نسل جوان، درجهت نهادینه نمودن درکلیه شئونات زندگی‌شان معرفی می‌نمایند.

بدین ترتیب، اساسی‌ترین سؤال این تحقیق، شناسایی مؤلفه‌ها و ویژگی‌های سبک زندگی دینی دراندیشه مقام معظم رهبری می باشد که به اقشار مختلف جامعه  _به ویژه قشرجوان_ کمک می‌کند درراستای هرچه بیش‌تر دینی نمودن زندگی‌شان، درجهت هویت یابی فردی و اجتماعی خود نیز گام بردارند؛ زیرا دردهه های اخیر در میان عوامل مؤثر بر شکل گیری فرهنگ‌های جوانان نقش فرآیندهای فرهنگیِ فراملی پررنگ تر شده است و جهانی شدن فرآیندهای تولید و مصرف کالاهای فرهنگی نقشی تعیین‌کننده در این زمینه داشته‌ا ند (شالچی، 1386: 94)

اهداف تحقیق:

الف) هدف اصلی تحقیق:

  • شناخت گفتمان و مؤلفه های سبک زندگی دینی دراندیشه مقام معظم رهبری
  • شناخت هنجارهای مصرف درسبک زندگی دینی ازمنظر مقام معظم رهبری

ب )  اهداف فرعی تحقیق:

  • شناخت مؤلفه های سبک زندگی
  • شناخت مؤلفه های سبک زندگی دینی-اسلامی
  • شناخت مؤلفه های سبک زندگی مدرن (غربی)
  • مقایسه مؤلفه های سبک زندگی دینی (اسلامی) با مدرن (غربی)

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

ضرورت و اهمیت موضوع:

امروزه همگان به نقش و جایگاه مهم فرهنگ درزندگی روزمره جوامع انسانی واقف بوده و اذعان داشته‌اند؛ به طوری که نظریه‌پردازان فرهنگی، نه تنها تأثیرات آن را درلایه لایه های زندگی بشر برشمرده اند، بلکه نقش آن را درسایرحوزه ها ازجمله: سیاست و اقتصاد نیز مؤثر دانسته اند؛ زیرا فرهنگ رکن اصلی پیش‌رفت است؛ به گونه‌ای که درتمامی شئونات زندگی بشر تأثیر گذاشته و شیوه و سبک های زندگی مختلفی را به ارمغان آورده است؛ ازاین رو، فرهنگ به قول هرسکوتیس: بنایی است که مبین تمامی باورها، رفتارها، دانش ها، ارزش‌ها و مقاصدی است که شیوه و سبک زندگی هر ملت را مشخص می کند (ورجاوند،1382: 25) بنابراین، سبک زندگی که همگام با فرهنگ هرجامعه است، ازاهمیت خاصی برخوردارشده است که به تعبیری بیانگر جایگاه طبقاتی افراد درجامعه و ازسویی نیز معرف هویت فردی و اجتماعی مردم می باشد.

ازطرفی، مواجهه تمدن ایرانی-اسلامی با فرهنگ و تمدن غرب –که امروزه تحت عنوان سلطه فرهنگی برتمام جهان سیطره یافته است- سبب تغییر و تحولاتی دربخشی ازاقشار جامعه ایرانی –به ویژه جوانان- شده است؛ به طوری که دربرخی موارد، درهویت و ارزش های آنان بحران به وجود آورده است و البته نباید نقش دوران پهلوی و تجدد آمرانه شان که باعث تشکیک و تشتت  بسیاری درنگرش ها، آداب و رسوم، سنن اجتماعی و باورها _حتی باورهای دینی_  بوده را نادیده گرفت؛ ازاین رو، اصلاح و تقویت سبک زندگی مردم دین دار جامعه ایرانی، یکی ازضروریاتی است که مقام معظم رهبری به عنوان رهبر این نهضت و حکومت، دغدغه های فراوانی دارند و به فراخور فرصت‌های اجتماعی، درصدد معرفی شاخصه ها و ویژگی های سبک زندگی دینی و اسلامی برآمده و مؤلفه های این سبک زندگی دینی را معرفی نموده اند که برخی ازآن ها عبارتنداز: پرهیز ازاسراف و تبذیر، دوری ازتجملات و زیاده خواهی، اصلاح الگوی مصرف، اهمیت قایل شدن به هویت های جمعی ازجمله خانواده، تحول درنظام آموزش و پرورش، اقبال جمعی به دانش و علم آموزی و….

بنابراین، هرجامعه‌ای متناسب با فرهنگ غالب و متداول خود، سبک های زندگی مختلفی را پیش رو دارد و جامعه ایرانی که یک جامعه دینی است که ضمن خواهان حفظ ارزش های اسلامی، قصد آن دارد که سبک های زندگی خود را نیز با فرهنگ دین اسلام متناسب و تنظیم نماید؛ ازاین رو، ضرورت دارد، مؤلفه های این گونه سبک زندگی را دراندیشه رهبر و مرجع دینی خود شناسایی نماید تا با رعایت آن، فردایی بهتر ازامروز _ به عنوان یک نگرش و تفکر اسلامی که ائمه اطهار نیز برآن تأکید داشته اند_ گام بردارد؛ بدین ترتیب، شناسایی و معرفی مؤلفه‌های سبک زندگی دینی درتقابل با سایرسنخ های سبک های زندگی ازمنظر عالی‌ترین مقام دراین حکومت اسلامی _که رهبری آن است_  مسئله ای است که پرداختن به آن ضروری و امری حیاتی می باشد.

 

سؤال‌های اصلی تحقیق:

1- گفتمان و ویژگی‌های سبک زندگی دینی-اسلامی دراندیشه‌ی مقام معظم رهبری چیست؟

2- مؤلفه های سبک زندگی دینی-اسلامی دراندیشه‌ی مقام معظم رهبری چیست؟

3- هنجارهای مصرف درسبک زندگی دینی ازمنظرمقام معظم رهبری چگونه است؟

سؤال های فرعی تحقیق:

1- گفتمان سایرسنخ های سبک‌های زندگی ازجمله سبک زندگی غربی چیست؟

2- گفتمان سبک زندگی سنتی و دینی چگونه است؟

3- سبک زندگی دینی-اسلامی دارای چه مؤلفه هایی می باشد؟

4- تفاوت هنجارهای مصرف درسبک زندگی اسلامی با غربی چیست؟

5- تفاوت های مؤلفه های سبک زندگی دینی با سایرسنخ‌های سبک زندگی ازجمله غربی چیست؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ب.ظ ]




 دانلود متن کامل پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته  علوم اجتماعی

دانشکده علوم انسانی
پایان نامه دوره کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی

تحلیل مقایسه فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران    ( اصلاح طلب و اصول­گرا) 

1390  – 1389

آذر  1390

 

 

 

   برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

پایان نامه

فهرست مطالب    صفحه
فصل اول: موضوع تحقیق 1
بیان مسأله. 1
ضرورت و اهمیت موضوع 13
هدف پژوهش 15
فصل دوم: ادبیات نظری فرهنگ سیاسی 16
پیش درآمد 16
تئوری­های فرهنگ سیاسی 21
تئوری­های فرهنگ سیاسی ( غیر بومی) 22
آلموند و وربا 22
والتر روزنبام 27
داگلاس و تامپسون 29
دانیل لازار 32
آلموند و پاول 33
مارک تسلر 34
تئوری­های فرهنگ سیاسی نخبگان 39
لوسین پای 39
والتر روزنبام 41
تئوری­های فرهنگ سیاسی ایران 41
چلبی 42
سریع­ القلم 42
بشیریه 44
سمیح فارسون و مهرداد مشایخی 45
دستگاه مفهومی پژوهش 47
فرضیه­های پژوهش 50
فصل سوم: چارچوب روش­شناختی 52
عملیاتی کردن مفاهیم 52
فرهنگ سیاسی 52
معرف­های تجربی فرهنگ سیاسی 60
نخبگان سیاسی 64
معرف تجربی نخبگان سیاسی 64
روش پژوهش 65
واحد تحلیل و واحد مشاهده 67
جمعیت آماری و حجم نمونه 68
روش نمونه­گیری 69
کد گذاری و استخراج داده­ها 69
اعتبار 69
 پایایی 70
فصل چهارم: تحلیل تجربی داده­ها 71
تحلیل توصیفی 71
اعتماد سیاسی 75
احساس پاسخ­گویی مسئولین دولتی 80
احساس قدرت سیاسی 82
احساس امنیت سیاسی 83
حمایت از آزادی بیان 85
تساهل و مدارا 86
احترام به حقوق شهروندی 88
جمع­بندی 89
فصل پنجم: نتیجه­گیری 91
پیش درآمد 89
نتایج توصیفی 89
دلالت­های نظری 93
دلالت­های عملی 98
محدودیت­های پژوهش 99
سخنی با پژوهشگران 99
سخن آخر 100
پی­نوشت 101
منابع و مأخذ 109
فهرست جداول صفحه
جدول شماره 1-1 داوری پژوهش­های انجام شده در زمینه فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی 13
جدول شماره 2-1- انواع فرهنگ سیاسی و مؤلفه­های آن از نظر آلموند و وربا 26
جدول شماره 2-2 خرده فرهنگ­های سیاسی آرمانی در نظریه تامپسون 32
جدول شماره 2-3 گونه شناسی فرهنگ سیاسی تسلر بر اساس ابعاد رفتاری و هنجاری 38
جدول شماره 2-4 ابعاد مطالعه فرهنگ سیاسی 50
جدول شماره 3-1- بررسی مؤلفه­های فرهنگ سیاسی دموکراتیک و اقتدارگرا در پژوهش­های پیشین 57
جدول شماره 3-2- مؤلفه­های فرهنگ سیاسی ایران در پژوهش­های پیشین 58
جدول شماره 3-3 ارزش­های فازی 66
جدول شماره 3-4 درجه بندی فازی مفاهیم 67
جدول شماره 3-5 ضریب آلفای کرونباخ . 70
جدول شماره 4-1 توزیع فراوانی پاسخ­گویان بر حسب جنسیت 72
جدول شماره 4-2 توزیع فراوانی پاسخ­گویان بر حسب سن . 72
جدول شماره 4-3 توزیع فراوانی پاسخ­گویان بر حسب سواد 73
جدول شماره 4-4 توزیع فراوانی مطلق پاسخ­گویان بر حسب وضعیت تأهل 74
جدول شماره 4-5 توزیع فراوانی درآمد خانوار پاسخ­گویان در هر ماه ( بر حسب هزار تومان) 74
جدول شماره 4-6 توزیع فراوانی هزینه خانوار پاسخ­گویان در هر ماه ( بر حسب هزار تومان) 75
جدول 4-7 توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه اعتماد بین شخصی 77
جدول شماره 4- 8 توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه اعتماد نهادی 79
جدول شماره 4- 9 توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه اعتماد سیاسی نخبگان سیاسی 80
جدول شماره 4-10توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه احساس پاسخ­گویی مسئولین دولتی 81
جدول شماره 4-11 توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه احساس قدرت سیاسی 83
جدول شماره 4-12 توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه احساس امنیت سیاسی 84
جدول شماره 4- 13 توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه حمایت از آزادی بیان 86
جدول شماره 4- 14 توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه تساهل و مدار 87
جدول شماره 4- 15 توزیع درجه عضویت پاسخ­گویان در زیر مجموعه احترام به حقوق شهروندی 89
جدول شماره 4-16 مقایسه توزیع درصدی درجه عضویت پاسخ­گویان در مجموعه  فرهنگ سیاسی 90
جدول شماره 5-1 شاخص­های فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران 92
جدول شماره 5-2 میانگین­های فازی شاخص­های فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی 93
                                                                                                                   جدول شماره 5-3 تقسیم­بندی شاخص­های فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی 94
فهرست شکل­ها صفحه
شکل شماره 1- 1-  روابط تأثیر­گذاری بین شاه و نخبگان سیاسی 4
شکل شماره 2 -1 دستگاه مفهومی پژوهش 47

 

 

فصل اول

موضوع تحقیق

در این فصل ابتدا به بیان مسأله و بررسی پژوهش­های پیشین پرداخته شده است و در ادامه ضرورت علمی و اجتماعی انجام این پژوهش، اهداف آن و سؤالات علمی مورد بحث قرار گرفته است.

بیان مسأله

جامعه ایران یکی از جوامع در حال توسعه است، سال­هاست ایرانیان خواهان آزادی و عدالت در جامعه خود هستند، این خواسته را می­توان در رخداد­های سیاسی- اجتماعی ایران به وضوح مشاهده کرد، از انقلاب مشروطیت گرفته تا انقلاب اسلامی تا جنبش دوم خرداد و اتفاقات اخیری که بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری( سال 1388) افتاد؛ همه بیان­گر خواسته­های آزادی خواهانه و عدالت خواهانه مردم ایران است. در این میان نقش نخبگان سیاسی در دستیابی به توسعه سیاسی بسیار حیاتی است. اگر بخواهیم در مقام مقایسه بر­آییم اهمیت نخبگان کشورهای درحال توسعه در فرآیند توسعه سیاسی، حتی از نخبگان کشورهای توسعه یافته نیز بیشتر است؛ اغلب این کشورها در شرایطی به دوران مدرن وارد شده­اند که فاقد امکانات داخلی در همراهی با این فرآیند بودند. چنین نقصان­هایی، نخبگان سیاسی این کشورها را با فشار­های مضاعفی برای تغییرات داخلی و هماهنگی با این فرآیند که بعد جهانی هم دارد مواجه کرده است. به علاوه در این گونه جوامع امکانات تغییر به ویژه از نوع فرهنگی آن تقریبا” در انحصار نخبگان سیاسی است. بنابراین بررسی فرهنگ سیاسی نخبگان در جوامع در حال توسعه بسیار حائز اهمیت است، فرهنگ سیاسی نخبگان ” با ایستارها، احساسات و الگوهای رفتاری کسانی سرو کار دارد که در درون نظام سیاسی از طریق گردش کار ویژه استخدام سیاسی به نقش­های فعّالی دست یافته­اند و بر برون­داد­های نظام تأثیری مستقیم دارند.”(لوسین پای و همکارن،161:1380)

رجوع به پژوهش­های پیشین و بررسی آن­ها، باعث می­شود که این پژوهش بتواند از مباحث نظری آن­ها الهام بگیرد و از هم پوشانی پژوهش جلوگیری کند. در این زمینه یعنی بررسی فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی، پژوهش­های نسبتا” کمی در ایران انجام شده است، پژوهش­های انجام شده در زمینه  فرهنگ سیاسی نخبگان در ایران را می­توان از لحاظ تاریخی به دو دسته کلی تقسیم کرد:             1- پژوهش­هایی که فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسیِ قبل از انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار    داده­اند؛ زونیس (1976) ، سید امامی (1376) ،  قیصری ( 1380) و سراوانی ( 1383) را می­توان در این دسته قرار داد. 2- پژوهش­هایی که فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسیِ بعد از انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار داده­اند؛ نصرتی­نژاد ( 1379)، ابراهیم آبادی ( 1384) و وردی زاده ( 1385) را هم      می­توان در دسته دوم قرار داد. هریک از این پژوهش­ها به بررسی چرایی و چگونگی فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی ایران پرداخته­اند. بعد از انقلاب اسلامی تغییرات عمده­ای در ساختار نخبگان سیاسی به وقوع پیوست در حالی­که پژوهش­هایی که به بررسی و نوع­شناسی فرهنگ سیاسی نخبگان ایران بعد از این زمان  پرداخته باشند، بسیار کم بوده است و باید به این نکته توجه کرد که این دسته از پژوهش­ها هم خالی از اشکال نیستند،

در این بخش تمرکز بر روی پژوهش­هایی است که در زمینه فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی انجام شده است، البته پژوهش­های دیگری که در زمینه فرهنگ سیاسی ایران انجام شده است هم مورد بررسی و تقسیم بندی قرار گرفته­اند که می­توان این تقسیم بندی را در پی نوشت مطالب یافت(1).

این بخش با نگاهی بر کتاب  نخبگان سیاسی ایران  اثر ماروین زونیس (1971) آغاز شده است، این پژوهش در مورد نخبگان سیاسی ایران است که در زمان پهلوی دوم ( محمد رضا شاه ) تدوین شده است، زونیس در این کتاب فرضیه خود را این­گونه مطرح می­کند: ” در جوامعی که فرآیند­های سیاسی آن در درون ساختار­های رسمی دولت کمتر نهادینه شده است، نگرش­ها و رفتار افراد پر­قدرت، راهنمای قابل اعتمادی برای تغییر سیاسی محسوب می­شود( زونیس،8:1971). هدف پژوهش زونیس این است که می­خواهد روند رشد و توسعه سیاسی را در ایران از طریق تحلیل نقش نخبگان سیاسی بررسی کند. زونیس نخبه سیاسی را در ایران مفهومی تجربی و رفتاری می­انگارد (همان:9). و کسانی را نخبه سیاسی می­داند که هم از لحاظ سیاسی فعّال­تر و هم از قدرت سیاسی بیشتری برخوردار باشند. او3000 نخبه سیاسی را در آن زمان شناسایی می­کند که شاخص شناسایی این افراد قدرت آن­ها در تصمیم­گیری­های سیاسی بوده است. از بین این 3000 نفر، 167 نفر را برای مصاحبه و انجام پژوهش انتخاب می­کند، او ادعا می­کند که مجموعه کوچکی از متغیر­های معنی­دار ناشی از روابط درون فردی وجود دارند که جوهره سیاست ایران را تشکیل می­دهند. زونیس از طریق مصاحبه با نخبگان، چهار اصل نگرشی را در بین آن­ها کشف می­کند: 1- بدبینی سیاسی؛ 2- بی اعتمادی شخصی؛                3- عدم امنیت آشکار؛ 4- بهره کشی میان فردی. این چهار اصل جهت­گیری منش شناختی عمومی را به ما معرفی می­کنند که زمینه رفتار نخبگان سیاسی را تعیین می­کنند. زونیس در پژوهش گسترده خود در مورد نخبگان سیاسی در ایران به این نتیجه رسیده است که هر چه یک نخبه در نظام سیاسی ایران به مدت طولانی­تر و بیشتر مشارکت دارد، عدم امنیت، بدگمانی و بی اعتمادی بیشتری هم از خود بروز می­دهد. و بر­اساس یافته­های او تلاقی این عوامل در میان اعضای نخبگان سیاسی پر    قدرت­تر، فعّال­تر و مسن­تر بالاتر از حد معمول پاسخ مجموع نخبگان است و دوباره یافته­های زونیس این گونه نشان می­دهد، افرادی که به تازگی به درون مناصب نخبگی وارد شده و درون الگوهای آن اجتماعی شده و در سطوح سلسله مراتبی آن بالاتر رفته­اند، سطح بالاتری از بی اعتمادی، ناامنی و عدم تعهد را به نمایش گذاشته­اند.

به بیان دیگر زونیس استدلال می­کند که هرچه اعضای نخبگان سیاسی بیشتر و بهتر فرهنگ سیاسی را پذیرفته باشند، از یک طرف آن نگرش­های سیاسی را که جهت­گیری عام آن­ها را بهتر نشان می­دهد بیشتر به نمایش می­گذارند و از طرف دیگر این نگرش­های سیاسی نخبگان به بازتولید زیربنای آن خط مشی­هایِ سیاسی می­انجامد.

  1. 1. شماره­های داخل پرانتز مربوط به پی­نوشت مطالب می­باشد و ما بقی شماره­ها که داخل پرانتز نیستند مربوط به پاورقی می­باشند.

The political Elite Of Iran.[2]

Marvin Zonis.[3]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:20:00 ب.ظ ]




:

سازمان های جامعه محور (CBOs) مفهومی است که تعریف خاص، دقیق و جامعی برای آن وجود دارد و نه تاریخچه پیدایش معینی دارد. با این حال رشد بی سابقه اینگونه سازمان ها، به ویژه در دهه های اخیر باعث شده است که ساختار آن از مفهومی تقریبا ناشناخته با حیطه وظایف  ثابت و محدود به گونه ای، شگفت انگیز تغییر یافته و به بازیگری قدرتمند در عرصه ملی و بین المللی تبدیل شود. بسیاری معتقدند نفرت و دلزدگی از جنگ های جهانی سبب شد تا ملت ها، همپا با نوسازی خویش، به تدریج به ضرورت مشارکت در امور مربوط به کشور و حکومت خود پی برده و با سازماندهی خویش،  در چارچوب هایی همانند سازمان های جامعه محور(CBOs)، نوع همکاری و تعامل با دولت را نهادینه سازند. بعدها این ساختار تکامل یافت و به اهرمی تبدیل شد که می توانست با بهره گیری از مهمترین عامل قدرت خویش   -یعنی کسب قدرت و مشروعیت ازمردم- به اعمال فشار بر دولت برای تغییر در وضعیتی نامطلوب، توجه به اموری خاص و یا انجام فعالیتی ویژه بپردازد.

فقدان منابع مکتوب و در دسترس در زمینه سازمان های جامعه محور (CBOs) در کشور عزیزمان، همواره

از موانع مهم موجود بر سر راه این نهادها به شمار می آید. رشد و گسترش سریع و وسیع این سازمان ها به ویژه در میان جوانان، نوید بخش حرکتی سازنده در عرصه مشارکت جویی است، با این حال محدود کردن حیطه فعالیت به عرصه های داخلی نقیصه ای است که متاسفانه طیف وسیعی از سازمان های داخلی را در بر گرفته است. سالهای سال است که در کشورمان نهادهای خودجوش و غیروابسته به ترتیبات دولتی،     پا گرفته و ادامه حیات داده و گاهی نهادهای مقتدری هم به وجود آورده اند که دوام چند صد ساله ای نیز داشته اند. ویژگی این تشکل ها و جمعیت ها در سرزمین ما این است که همگی آنها، هم ریشه در سنت دارند، هم آداب شریعت، و پاسخی بوده اند به نیازهایی که تحولات تاریخی فراهم می کرده اند. در حقیقت نهادهای خیریه مردمی و همچنین هیئت های مذهبی و عزاداری، از جمله نمودهای بارز این تشکل ها هستند که هر چند بسیاری از آنان همخوانی کاملی با معیارهای مدرن و کلاسیک غیردولتی ندارند،         اما بسیاری از ویژگیهای خاص آن همچون غیر دولتی بودن و داوطلبانه بودن را به شکلی طبیعی دارا هستند

(مجتهدزاده، 1379: 29-28).

بیان مسئله:

یکی از راه‌های دستیابی به توسعه، کارآمدی سازی سیستم و انجام بهتر امور و اثر بخشی در فعالیت ها در ایران تقویت نهادهای جامعه محور است. تقویت و ایجاد شرایط لازم برای ادامه حیات صحیح و موثر نهادهای جامعه محور در جامعه می‌تواند به توسعه اساسی و پایدار در سیستم ها رقم بزند. در جامعه امروز ایران این نهادها می‌توانند مشارکت سیاسی را بالا برده و رقابت سیاسی و تحرک اجتماعی سالم به وجود آورند، البته شروط تحقق این کارکردها، قانون مند بودن دولت است. آنها در صورتی می‌توانند تأثیرگذار باشند که اولاً درست تشکیل شوند و ثانیاً کارکردهای واقعی‌شان را به نمایش بگذارند، از سوی دیگر، فعالیت مستمر و طولانی مدت داشته باشند، بتواند به وظایف مصرح و مورد نظری که از آنها انتظار می رود بپردازند، با موانع کمی برای فعالیت مواجه شوند و هزینه های کمی را برای فعالیتهایشان پرداخت نمایند .

با نگاهی به تاریخ نهادهای جامعه محور در ایران به نظر می رسد که کمتر نهادهای وجود  داشته  که بتوانند قوام نهادی داشته باشند و بتوانند در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران تدوام یابد.البته مشکل اصلی در زمینه نهادهای جامعه محور مدرن است، بعضی از نهادهای جامعه محور سنتی قوام و دوام  و استمرار کافی را داشته اند و در ساختار ایران حضور  و عمل نموده اند. به نظر می رسد مشکل اساسی در سیستم ایران این است که آمادگی پذیرا بودن به نهادهای مدرن اجتماع محور نیست و در زمینه بومی آنها مشکل کمتری دارد. این موضوع علت متعددی دارد که می توان برخی از این علل را شامل بیگانه هراسی جدی و به دیده تردید نگریستن به هر عنصر و نهاد خارجی و تقابل اعتقادی که از آنها متصور هستند، و غیره  اشاره نمود. چرا نهادهای جامعه محور سنتی مانند مساجد، تکایا، هیئت های مذهبی و غیره از استمرار کافی برخوردار هستند و علل ماندگاری و دوام آنها چیست؟ چرا نهادهای جامعه محور سنتی از دوام بیشتری در قیاس با نهادهای مدرن جامعه محور برخوردار هستند؟

از این روی اینکه چه موانعی برای استقرارCBO های مدرن وجود دارد محور اساسی این پایان نامه را تشکیل می دهد.

در مورد عدم استقرار نهادهای مدنی مدرن  دلایلی زیادی قابل طرح است که بعضا جامعه شناختی هستند مانند پایین بودن سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی نسبت به این نهادها، فرهنگ سیاسی غیر مشارکتی و بعضا این دلایل سیاسی هستند که می توان به ساختار رژیم های سیاسی، ساختار قوانین و غیر اشاره نمود (ازغندی، 1379: 72 ).

برای بستر سازی استقرار این نهادها نیز استراتژی های زیادی مطرح است. برخی معتقدند، تغییر ساختار دولت، از حالت سنتی و استبدادی و مبدل شدن آن به دولتی دموکراتیک و قانون‌مند زمینه را برای ایجاد این نهادها را  فراهم می‌آورد. برای عبور از جامعه سنتی به جامعه باز و دارای نهادهای جامعه محور تغییر منش مردم و نیروهای اجتماعی هم لازم است، آنها باید به جای انتظار به ظهور ناجی و قهرمان به خود اتکایی برسند و عوض ترس و خودسانسوری باید مننقدانه و شجاعانه آراء خود را طرح، خزافه پرستی و باور به سنت های غلط را کنار بگذارند و راه خرد و دانش را پیش گیرند و به جای اعتقاد به قضا و قدر و تسلیم  برابرآن به این درک برسند که انسان، خودش سرنوشتش را می‌سازد(شارپ و هلوی، 1386: 21).

اما مشکل اساسی سر راه این موضوع این است که عموما نهادهای قدرت مانع جدی در مقابل فرآیند استقرار و نهادینگی CBO ها هستند. عموما ذات قدرت سیاسی انحصار طلب است و به ویژه گفتمان‌های سیاسی اقتدار طلبانه، موانعی بر سر راه  ایجاد و استقرار آنها هستند. بنابراین استقرار و نهادمندی سازمانهای جامعه محور نه تنها به تحولات در حوزه ساختارهای اجتماعی و اقتصادی، بلکه به تغییر در ساختارهای قدرت و ذات قدرت نیز بستگی دارد، بنابراین در بحث از موانع استقرار جامعه مدنی نهادهای جامعه محور در ایران باید از شرایط سه گانه یعنی موانع اجتماعی، موانع فرهنگی و موانع سیاسی صحبت نمود

(بشیریه، 1378 : 63).

از نظربرخی دیگر، استقرار نهادهای جامعه مدنی نیازمند پیش زمینه‌های اجتماعی ـ اقتصادی، روانشناختی ـ آموزش و ارتباطی است. معمولاً دشمنان جامعه مدنی روی زمینه‌های نارس اقتصادی اجتماعی و تاریخی تأکید می کنند، اما مهمترین عامل برای رشد و گسترش جامعه مدنی، نفس فعالیت آن حتی به صورت نارس است. نمی‌توان گفت که باید همه شرایط نهادهای مدنی پیدا شود تا آنگاه جامعه مدنی شکل بگیرد. شرایط تحقق جامعه مدنی به وسیله عملکرد نهادهای جامعه محورقوام می‌یابد. در سیاست نمی‌توان منتظر فرصت‌های بزرگ شد؛ فرصت‌های بزرگ هیچگاه دست نمی‌دهد، باید از هر فرصت کوچکی برای دموکراتیزه کردن جامعه بهره جست.

از دیر باز کسانی که داعیه قیومیت بر مردم داشته‌اند، جامعه ایران را برای دموکراسی نارس می‌شمرده‌اند یا آماده آن نمی‌دانسته‌اند. امروز هم همین مطالب را در خصوص نهادهای جامعه محور مطرح می‌کنند، اما نهادهای جامعه محور تا آنجا که به نیروهای هوادار آن مربوط می‌شود نیازمند مبارزه مستمر در جهت استقرار آن است. (بشیریه، 1378: 56)

با توجه به مطالب یاد شده این پایان نامه درصدد است تا به تحلیل موانع جامعه شناختی تحقق نهادهای جامعه محور در ایران بین سالهایی (1384-1357) بپردازد و با توجه به منابع موجود در این زمینه این موانع را تحلیل و موشکافی کند.

 

سوالات تحقیق:

سوالات اصلی این پایان نامه عبارتند از:

1) آیا می توان ریشه بی ثباتی نهادهای جامعه محور در ایران بین سالهای (1384–1357) را در ساختارهای فرهنگی جستجو کرد ؟

2) آیا می توان ریشه بی‌ثباتی نهادهای جامعه محور در ایران بین سالهای (1384-1357) را میتوان در ساختارهای اجتماعی یافت ؟

3) آیا می توان ریشه بی‌ثباتی نهادهای جامعه محور در ایران بین سالهای (1384-1357) را میتوان در ساختارهای سیاسی یافت ؟

مقالات و پایان نامه ارشد

 

اهمیت و ضرورت :

در تاریخ معاصر ایران شکل‌گیری نهادهای جامعه محور با موانع سرسختی روبرو بوده است، چنین به نظر می‌رسد این موانع با جلو آمدن تاریخ، سرسختی خود را تقویت نموده، به طوری که امروزه جامعه ایران راه دشواری را در استقرار نهادهای جامعه محور می‌پیماید. هدف از طرح این تحقیق اهمیت و جایگاه نهادهای جامعه محور و آسیب‌شناسی شکل‌گیری این نهادها در ایران در سالهای 1384- 1357 و تحلیل موانع جامعه‌شناختی تحقق آن می‌باشد.

ایران کشوری در حال گذر است که بحث‌های مربوط به نهادهای جامعه محور در آن رواج یافته است. بحث‌های مربوط به حاکمیت قانون، مشارکت سیاسی مردم، آزادی بیان و مطبوعات از دستاوردهای نهادهای جامعه محور است که زمزمه‌های آن از زمان مشروطیت آغاز شد؛ از این جهت انقلاب مشروطه را می‌توان نقطه عطفی در این زمینه به شمار آورد، اما استبداد رضاخان، نبود مشروعیت و مقبولیت رژیم و همچنین ناکامی مشروطیت باعث شد هیچ اقدام مهمی در نهادهای جامعه محور مستقل از دولت دوره پهلوی شکل نگیرد. به نوعی انقلاب اسلامی را نیز می‌توان در راستای تحقق همان هدف قلمداد کرد. زیرا مسیر این تحولات منفک و جدا از تحولات امروز ایران نیست و ضروری است که درباره نهادهای جامعه محور مستقل از دولت، شاخص‌ها اهداف و راه‌های دستیابی به آن به مطالعه و تحقیق بپردازیم.

عدم شناخت کافی از مضمون و محتوای ساختاری و عملکرد شبکه‌ها و نهادهای جامعه محور باعث می‌شود که ما مرزهای فعالیت‌ها در این عرصه را نشناسیم و به همین دلیل تصوری موجود است که نهادهای جامعه محور (CBOs) را مانند حزب سیاسی تلقی می‌کند و وظایف و کارکرد یک حزب سیاسی را از آن‌ها توقع دارد(از غندی، 1379 : 66).

متأسفانه ناتوانی احزاب و سازمان‌های سیاسی در ایفای نقش واقعی خود در جامعه و بخصوص در سالهای (1384-1357) برای برخی دانسته یا ندانسته این توقع را دامن زده است که نهادهای جامعه محور (CBOs)  باید ضعف‌ها و کاستی‌های آنها را جبران کنند و اگر نهادهای جامعه محور این وظایف را انجام ندهند با بر چسب‌های گوناگون روبرو می‌شوند و این تراژدی آنجا تکمیل می‌شود که همین گروه‌های سیاسی ـ ایدئولوژیک که توان انجام کارهای حزبی و سازمانی خود را ندارند با تمام قوا و سمت گیری‌های ایدئولوژیک‌شان محیط‌های فعالیت حقوق بشری را نیز آلوده دسته‌بندی‌های سیاسی می‌کنند و از این طریق بازدودن همدلی و اعتمان میان نهادهای جامعه محور (CBOs)  به همبستگی جامعه توسعه یافته ایرانیان لطمه وارد می‌سازند(بشیریه، 1381: 28).

با توجه به آنچه در فوق ذکر گردید انجام تحقیقاتی در این زمینه را مبرم می‌سازد تا جامعه ایران و به خصوص قشر روشنفکر عوامل و موانع ساختاری استقرار نهادهای جامعه محور را شناخته و در این زمینه با انجام گام‌هایی کاربردی در رشد و پیشرفت آن قدم گذارند.

اهداف تحقیق:

اهداف تحقیق حاضر شامل سه مقوله اهداف اصلی، فرعی و کاربردی دسته‌بندی شده است.

هدف اصلی:

هدف اصلی این تحقیق تحلیل موانع جامعه شناختی استقرار نهادهای جامعه محور (CBOs)  در ایران بین سالهای 13874-1357 می‌باشد.

-community based organization

-social capital

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:19:00 ب.ظ ]