کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



دوره نوجوانی و جوانی، دوره رشد مهمی است که با فرآیند شکل گیری هویت همراه است. قسمتی از این فرآیند رشد، خطر جویی است که به شکل رفتارهای جنسی ناسالم و مصرف الکل، سیگار و سایر مواد تظاهر می نماید. بررسیهای همه گیرشناسی حاکی از آن است که مصرف سیگار، مشروبات الکلی و سایر مواد در بین نوجوانان جوامع مختلف، در دهه های اخیر افزایش چشم گیری داشته است. بر طبق آمارهای مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها شیوع رفتارهایی که سلامتی را به خطر می اندازد در جامعه نوجوانان و جوانان رو به افزایش است. مصرف سیگار، مصرف تنباکو، غذاهای پر چرب و مصرف کم فیبر، عدم فعالیت فیزیکی، مصرف الکل، رفتارهای پرخطر جنسی و سوء مصرف مواد از جمله رفتارهای پرخطر محسوب می شوند (دشتی، 1392). از نظر بهداشتی سالیانه به طور متوسط ۵ میلیون نفر در جهان به خاطر مصرف مواد مخدر از بین می روند و  حدود ۴۲ میلیون نفر به واسطه سوء مصرف مواد مخدر به بیماری ایدز مبتلا می شوند. به این ترتیب اعتیاد و سوء مصرف مواد را باید یکی از بارزترین مشکلات زیستی – روانی – اجتماعی دانست که می تواند به راحتی بنیان زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی یک فرد و جامعه راست نموده و در معرض فروپاشی قرار دهد. با وجود اثرات زیان بار فردی و اجتماعی متعدد سوء مصرف مواد، طبیعی است که این مساله یکی از اولویتهای پژوهش در حوزه بهداشت روانی جوامع در چارچوب شناخت، پیشگیری و درمان به موقع سوء مصرف مواد باشد. این مساله در میان جمعیت نوجوان و جوان از اهمیت بیشتری برخوردار است، چرا که اولا این قشر از جمعیت کشور در واقع سرمایه های اصلی جامعه در تولید علم و فناوری بوده و به لحاظ منابع انسانی از پایه های بنیادین پیشرفت ترقی و توانمندی هر جامعه ای محسوب می شوند؛ و ثانیا دوران جوانی به دلیل ویژگیهای خاص جسمانی و روانی این دوره از پرخطرترین دوره های تمایل و ابتلا به سوء مصرف مواد محسوب می شود. بنابراین، طبیعی است که اعتیاد بیشترین خسارت را از ناحیه تباهی نیروهای جوان، فعال، کارآمد و عمدتا تحصیل کرده بر جوامع وارد می سازد (بوتوین[1]، 2005).

 مطالعات نشان می دهند که مداخله های درمانی مناسب می تواند به میزان بسیار بالایی رفتارهای پرخطر از جمله اعتیاد، خودکشی و فرار نوجوانان را قبل و پس از اقدام کاهش دهد. برای تدوین مداخلات درمانی مناسب، بررسی های زیادی در مورد شناخت ویژگی های شخصیتی و شناختی این گونه افراد و نیز عامل های خطرساز محیطی انجام شده است. در بیشتر این مطالعات مشخص شده است که این افراد خصوصیات شناختی دارند که می تواند عامل خطرساز مهمی برای آنان باشد. از جمله این ویژگیها می توان از نداشتن مهارت جرأت ورزی، عدم مهارتهای حل مساله، نا امیدی، سبک اسنادی منفی، نظر منفی نسبت به خود و محیط، عدم ارتباط صحیح با دیگران را نام برد. اسکات و کلام[2] (1987) بر این باورند که این ویژگی ها، باعث می شود که فردی که نظر منفی نسبت به خود دارد، نتواند راه حلهای جانشینی مناسب برای حل مشکلات خود بیابد زیرا با دیگران ارتباط ندارد، از راهنماییهای آنان بهره نمی گیرد، مشکل را غیرقابل حل میداند، هیچ روزنه امیدی برای آینده نمی بیند و در نهایت به این نتیجه می رسد که خودکشی، فرار و اعتیاد مناسب ترین راه حل برای این مشکلات است. مطالعات گوناگون پیشنهاد کرده اند که درمان شناختی – رفتاری با تمرکز بر آموزش مهارتهای مورد نیاز می تواند برای نوجوانان مفید باشد (عبدالله پور، 1390).

خوشبختانه در دو دهه گذشته پیشرفت های معناداری در ایجاد برنامه های موثر برای پیشگیری از مصرف مواد در نوجوانان رخ داده است. رویکردهای پیشگیرانه روی عوامل خطرساز و محافظت کننده مرتبط با شروع مصرف مواد تمرکز می کنند و در این زمینه به نوجوانان آموزش هایی می دهند. برنامه آموزش مهارتهای زندگی برای جلوگیری از سوء مصرف مواد در نوجوانان برنامه پیشگیری اولیه موثری است که روی عوامل خطر ساز و محافظت کننده مرتبط با مصرف مواد تمرکز دارد و به خوبی مهارتهای اجتماعی و شایستگی شخصی را افزایش می دهد (بوتوین و گریفن[3]، ۲۰۰۲). کارایی این برنامه به خوبی در تحقیقات خارجی مشخص شده است (بوتوین، 2005).

1-2- بیان مسئله

    یکی از معضلات مهم جوامع بشری که از دیرباز وجود داشته است و امروز نیز ابعاد خطرناک تری یافته مشکل اعتیاد می باشد و این امر با پیدایش مواد افیونی جدید، روش های توزیع، مصرف و عوارض مهم تری چون ایدز به امر پیچیده ای تبدیل شده است، متاسفانه این مشکل در کشور ما به خصوص با توجه به موقعیت جغرافیایی خاصی خود از ابعاد مهم تری برخوردار است. تعداد معتادان، کاهش تدریجی سن اعتیاد، رواج روز افزون اعتیاد تزریقی همه نشانگر حساسیت مساله در کشور ماست (بخشی پور رود سری، 1393).

وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان و جوانان یکی از بزرگترین نگرانی های جوامع امروز است. اعتیاد به مواد مخدر تهدیدی جدی برای ساختارهای فرهنگی، بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی بوده، اساس تعادل، رشد و توسعه جوامع را بر هم زده و منابع بسیار انسانی، اقتصادی و اجتماعی را به هدر داده است. بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت روزانه در جهان، حدود 185 میلیون نفر از داروهای غیر مجاز استفاده می کنند که 2/13 میلیون نفر آنها دچار اعتیاد تزریقی هستند. 25میلیون نفر نیز دچار وابستگی دارویی می شوند و عامل مرگ 6/12درصد افراد در جهان مصرف الکل و داروهای غیر مجاز می باشد. در 65 درصد موارد عامل مرگ زودرس در سنین قبل از 65 سالگی مصرف الکل و داروهای غیرمجاز می باشد (مورتی و همکاران[4]، 2011).

با توجه به این موارد، در نوجوانان احتمال بروز رفتارهای پر خطر زیادی وجود دارد که علل این رفتارها ممکن است واکنش های مقابله با ترس، ترس از بی کفایتی، نیاز به اثبات خود و یا فشار همسالان باشد. بنابراین نوجوانان نیروی فعال و پویای جامعه هستند و نمی توان این جمعیت را نادیده گرفت و باید نگرش ها و ویژگیها و مشکلات و نیازهای آنها را شناخت و روش های ارتباط صحیح با آنها را فرا گرفت (سیگل و ولش[5]، 2014).

سوء مصرف مواد مخدر در تمام ابعاد و زمینه ها چنان پیچیده و بغرنج است که بیشتر اذهان بشری را به خود معطوف داشته است. بی شک در این عرصه، نوجوانان و جوانان بیشترین گروهی هستند که با این مشکل دست به گریبانند (عصمت پناه و خاکشور، 1388).  مصرف مواد عمدتا در دوره نوجوانی آغاز می شود و این آغاز در بستری از تغییرات بی شمار جسمی و روانشناختی روی می دهد. این تغییرات و دیگر آثار سوء مصرف مواد مخدر، مسئولان و کارشناسان را بر آن داشته که به منظور پیشگیری از سوء مصرف مواد به ارائه راه حل هایی بپردازند. علی رغم تلاش های گسترده ای که صورت گرفته است، مبارزه با این معضل، چندان موثر واقع نشده است و شیوع سوء مصرف مواد در دانش آموزان راهنمایی تا دبیرستان به طور فزاینده ای بیش از سال های گذشته بوده است (یار محمدیان، 1392).

یکی از مهمترین استراتژی ها در پیشگیری از اعتیاد، تغییر نگرش های مثبت و تثبیت نگرش های منفی نسبت به مصرف مواد مخدر است، نگرش یعنی، باورهای فرد در مورد نتیجه و عاقبت هر کار و ارزشی که فرد برای این نتیجه قائل است. نگرش ها دلایلی منطقی بروز رفتارهای هر فرد خاصی می باشد؛ عوامل بسیاری بر نگرش افراد تاثیر می گذارند، یکی از این عوامل دانش و اطلاعات فرد در حوزه های مختلف می باشد؛ لذا طبق مطالعات صورت گرفته، مشخص شده است که: افرادی که نسبت به مواد مخدر، نگرش ها و باورهای مثبت دارند احتمال مصرف و اعتیادشان بیشتر از کسانی است که نگرش های منفی یا خنثی دارند. بر همین اساس تغییر نگرش ها از خنثی به منفی آسان تر از تغییر نگرش ها از مثبت به منفی است. به همین دلیل افرادی که سیگاری نیستند بیشتر از سیگاری ها به مضرات سیگار توجه دارند (بستامی و همکاران، 1395).

در جوامع صنعتی برنامه های متنوعی را برای پیشگیری و سوء مصرف مواد در دست اجرا دارند. این برنامه ها بیشتر متمرکز در بین نوجوانان و جوانان می باشند که بیشترین شیوع مصرف را داشته اند و خطر بالایی جهت ابتلای آنان به مواد مخدر وجود دارد. برای پیشگیری از سوء مصرف مواد امروزه به دنبال به کار بستن روش های متفاوت پیشگیرانه نظیر افزایش اطلاعات، آموزش عاطفی و مقاومت در برابر نفوذ اجتماعی هستند. هم اکنون تاکید بر استفاده از روشهای آموزش مهارتهای شخصی و اجتماعی است، روشهایی نظیر آموزش مهارت قاطعیت اجتماعی (پنتز[6]، ۱۹۹۴). آموزش مهارتهای رفتاری-شناختی (اسهینگ[7] ،۱۹۸۴)، و آموزش مهارتهای زندگی (بوتوین[8]، ۱۹۸۳). در این میان برنامه آموزش مهارت های زندگی بوتوین از اهمیت بسیاری برخوردار است. مهارت های زندگی می توانند اعمال شخصی و اعمال مربوط به دیگران و نیز اعمال مربوط به محیط را به طوری هدایت کنند که به سلامت بیشتر منجر شود و سلامت بیشتر یعنی آسایش بیشتر جسمانی، روانی و اجتماعی. آموزش مهارت های زندگی که اولین بار توسط بوتوین مطرح گردید سعی دارد از طریق افزایش منابع مقابله ای اشخاص موجب پدیدایی احساس خودکارآمدی قوی و از بین رفتن عزت نفس پایین گردد، امری که در بسیاری از آسیب ها از جمله سوء مصرف مواد دارای نقش محدودی است (مومنی و همکاران، 1390).

ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل پاسخ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺳﻮال اﺳﺖ ﮐﻪ آﯾﺎ آموزش مهارت های زندگی بر تغییر نگرش نوجوانان و جوانان به سوء مصرف مواد در شهر تبریز اثربخش است ﯾﺎ ﺧﯿﺮ؟

 

1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه

وابستگی به مواد مخدر در نوجوانان و جوانان یکی از بزرگترین نگرانی های جوامع امروز است. کاهش نگرش منفی نوجوانان به مصرف مواد و شیوع اعتیاد بسیار نگران کننده است.زیرا اکثر نوجوانانی که مصرف مواد را در سال های اولیه نوجوانی آغاز می نمایند به مصرف این ماده در سال های آینده ادامه می دهند و میزان مصرف مواد و مشکلات مرتبط با آن نیز مرتبا افزایش می یابد (محمدی، جزایری و رفیعی[9]، 2005). نتایج مطالعه ارزیابی تغییر نگرش و رفتارهای پرخطر دانش آموزان نشان داده است که در حال حاضر نگرش منفی قوی نسبت به مواد مخدر در این قشر از جمعیت کشور وجود ندارد و از بار ارزشی منفی آن کاسته شده است و بنابراین بسیاری از دانش آموزان مستعد اعتیاد می باشند (ریاحی و همکاران[10]، 2009). همچنین در دو سه دهه اخیر جامعه با آمارهای تکان دهنده ای از شیوع سوء مصرف مواد، و کاهش نگرش منفی نسبت به آن، عموما در سطح جامعه و خصوصا در جمعیت نوجوانان و جوانان مواجه شده است (کلی[11]، 2001).

مهمترین خطر تهدید کننده این گروه، قرار گرفتن مکرر در موقعیت های نامناسب از جمله ناامنی، فشار، آشفتگی روانی، احساس حقارت، طرد شدگی و بیگانگی با والدین و سایر مشکلات روزمره می باشد که فرد به صورت پناه بردن به مواد مخدر به این مشکلات واکنش نشان می دهد (بستامی و همکاران، 1395).

مقالات و پایان نامه ارشد

درمان اعتیاد و شکستن چرخه معیوب آن دشوار و پر هزینه می باشد و سیستم درمانی جامع با رویکردهای مختلف دارو درمانی، روان درمانی، بازپروری و باز توانی را می طلبد به طوری که شواهد حاکی از آن است که تاکید افراطی بر یکی از جنبه ها و رها ساختن سایر موارد منجر به شکست درمان خواهد شد بنابراین در چنین شرایطی پیشگیری به طور منطقی جایگزین درمان می شود (بوتوین و همکاران[12]، 2001).

     طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی، انواع آسیب های روانی –  اجتماعی از جمله وابستگی های (دارویی – اعتیاد)  در اغلب جوامع به طور نگران کننده ای رو به افزایش می باشند که با توجه به اهمیت موضوع و اقبال جامعه نسبت به گسترش فرهنگ مواجهه منطقی با مشکل ها و نیز تمرکز به مداخلات پیشگیرانه، در سالیان اخیر پژوهش های متعددی در زمینه مهارت های زندگی انجام گرفته است مطابق با سازمان بهداشت جهانی مهارت های زندگی به عنوان توانایی های انجام رفتار سازگار و مثبت که افراد را برای برخورد مفید با تقاضا و چالش های زندگی روزانه توانا می سازد تعریف شده است (سازمان بهداشت جهانی، ۱۹۹۷).

انسان اجتماعی به مهارت های حرفه ای برای زندگی نیاز دارد و آموزش مهارت های زندگی یعنی نحوه درست زیستن و گام برداشتن در زندگی. بدیهی است که هر چه این آموزش از سنین پا یین تر آغاز شود، متناسب با سطح چنین مهارت هایی در کودکان و نوجوانان احساس کفایت، توانایی، مؤثر بودن، غلبه کردن و توانایی برنامه ریزی به وجود می آورد. هدف اصلی این برنامه، ارتقاء بهداشت روانی و پیشگیری اولیه از آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد، خودکشی، بزهکاری و انواع مختلف بی بندوباری است. آموزش مهارت زندگی بر عوامل زیربنایی مشترک در بسیاری از زمینه های ارتقاء بهداشت روانی و پیشگیری اولیه تأثیر گذاشته و همین توان و و یژگی آن ها است که فضای آموزشی آن را وسیع ساخته و زیربنای هر رویکرد آموزشی به زندگی شده است. برنامه آموزش مهارت های زندگی، برنامه جامعی است که هم برای آموزش دامنه وسیعی از مهارت های شخصی و اجتماعی طراحی شده و هم پتانسیل بالایی برای پیشگیری از مشکلات و آسیب های اجتماعی دارد.

 برنامه آموزش مهارت های زندگی در وهله اول بر عوامل عمده اجتماعی و روانی سوق دهنده نوجوان به شروع مصرف مواد متمرکز است. تأکید عمده برنامه آموزش مهارت های زندگی بر رشد مهارت های مهم شخصی و اجتماعی است . برخی از مطالب این برنامه مربوط به آموختن مهارت های عمومی زندگی و برخی دیگر مستقیماً مربوط به مسأله مصرف مواد می باشد. برای نمونه ، علاوه بر آموزش مهارت های عمومی نظیر ابراز وجود (مانند نه گفتن، درخواست کردن و بیان قاطع حقوق اجتماعی خویش)، به دانش آموزان یاد داده می شود که برای مقاومت در برابر فشار مستقیم گروه همسالانی که به مصرف سیگار، مشروبات الکلی یا حشیش می پردازند، این مهارت ها را به کار برند. بنابراین نه تنها به دانش آموزان دامنه وسیعی از مهارت ها آموزش داده می شود تا کفایت و قابلیت های عمومی خود را بهبود بخشند و از این رو انگیزه بالقوه خود را به مصرف مواد کاهش دهند، بلکه کاربرد این مهارت ها برای موقعیت هایی که آنان ممکن است به مصرف مواد نیز ترغیب شوند، می باشد (عصمت پناه و خاکشور، 1388).

با توجه به اهمیت مطالب ذکر شده، این پژوهش به بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر تغییر نگرش نوجوانان و جوانان به سوء مصرف مواد خواهد پرداخت.

 

1-4- اهداف تحقیق

هدف اصلی

بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی در تغییر نگرش به سوء مصرف مواد در نوجوانان و جوانان شهر تبریز.

1-5- فرضیه های تحقیق

فرضیه اصلی

آموزش مهارت های زندگی در تغییر نگرش نوجوانان و جوانان به سوء مصرف مواد موثر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-10-22] [ 09:47:00 ب.ظ ]




الگوهای بیماری به دلایل تاریخی از اهمیت زیادی برخوردارند. اگر اعتیاد همچنان گناه یاخطای فرد تلقی می شد، دیگر دلیلی وجود نداشت که تمهیدات درمانی برای او فراهم شود. در آنصورت، بیشتر مردم تنها را ه حل مشکل معتادان را مجازات (از جمله، زندانی کردن) می دانستند.به این تربیت، امیدی برای افرادی که به مشکلات سوءمصرف مواد دچار می شدند، وجود نداشت .این مسأله مهمترین عامل انتخاب یکی از سه خط مشی سیاستگزاری برای جرم دانستن اعتیاد،بیماری محسوب کردن آن و یا مجرم و بیمار شمردن (یا هردو) معتادان است که هنوز در ایران به

سرانجام مشخصی نرسیده است. اما، جدا از اهمیت تاریخی الگوی بیماری است، مراجعانی که اعتیادشان را به عنوان بیماری می پذیرند اغلب برای مشارکت در درمان خود با انگیزه تر به نظر می رسند. برای بعضی مراجعان، مفهوم بیماری ظاهرا” به معنای آن است که دیگر لازم نیست احساس گناه و شرمساری کنند و ،در نتیجه، مانعی روانی از سر راه ترک اعتیادشان برداشته می شود.به عبارت دیگر می توان گفت که نظریه بیماری، برای آنانی مناسب است که فکر می کنند از نظرژنتیکی در برابر بیماری آسیب پذیرند و یا توجیهی است برای کسانی که مشکلات زیستی- پزشکی عمده داشته باشند.به طور کل، در سال های اخیر بیشتر به آن دسته از برنامه های درمانی توجه شده است که در آنها موضوع “انگیزه”1 مراجع از اهمیت خاصی برخوردار بوده است (میلر و رالینک، 1991)2

معتادان به الکل و مواد مخدر اغلب در باره ترک اعتیاد خویش تردید دارند. این تردید و احساس دودلی 3 باعث می شود معتادان به سرعت درصدد درمان برنیایند یا حتی هرگز به درمان خودنیندیشند. عده ای دیگر از معتادان نیز به این نتیجه می رسند که باید درمان شوند، اما خیلی زوداز این فکر منصرف می شوند و فرایند درمان را رها می کنند. بسیاری نیز به طور جدی می کوشند که خود را تغییر دهند، اما پس از مدتی عهد و پیمان خویش را میشکنند و مصرف مواد را از سرمی گیرند. همه اینها مشکلات مربوط به ایجاد “انگیزه”  و حفظ آن برای ترک اعتیاد [1] است.(دنیس,ل,توماس4 1999).

از سوی دیگر، همیشه این طور بوده است که درمانگران بالینی، مراجعانی را که ترک« انگیزه »اعتیاد را از دست می دهند، مقصر بدانند. به عبارت دیگر، معمولا وقتی مراجعی پیش از ا تمام درمان از ادامه شرکت در آن سرباز می زند، این گرایش دیده می شود که مراجع را تقصیر کار بدانند نه برنامه درمان را. اما، به تازگی هر چه بیشتر معلوم شده است که برنامه های درمانی انعطاف  ناپذیر، به این  مشکل دامن می زنند و یکی از هدف های روشن درمانِ روانی اجتماعی باید افزایش انگیزه مراجع باشد(میلر، زوبن1، دی کلمنت2 و ریچتاریک,3 1992؛راپاپورت4 1997 ). مطلب فوق را می توان به طور دیگری نیز تعبیر کرد و گفت :«نه فقط ویژگی ها و خصوصیات  شخصی مراجعان در انگیزه او مؤثرند بلکه شرایط بیرونی نیز حایز اهمیت اند » بر طبق این الگوی  نظری,دیدگاه  مراجع قابل احترام است و باید با آنها همدلی و همنوایی کرد تا خودشان از بین چند گزینه درمانی یکی را انتخاب کنند.

1-2- بیان مسئله

اﻣﺮوزه موضوع ﺳﻮء ﻣﺼﺮف ﻣﻮاد و اﻋﺘﯿﺎد از ﻧﮕﺮاﻧﯽ ﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ وﯾﮋه ﮐﺸﻮرﻫﺎی در ﺣﺎل ﺗﻮﺳﻌﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ در آﻧﻬﺎ اﻗﺪاﻣﺎت ﭼﻨﺪاﻧﯽ در اﯾﻦ ﺧﺼﻮص ﺻﻮرت ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮان و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن اﻋﺘﯿﺎد در اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ اﺗﻔﺎق ﻧﻈﺮ دارﻧﺪ ﮐﻪ ﺳﻮء ﻣﺼﺮف ﻣﻮاد ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ راحتی بنیان زندگی فردی، خانوادگی، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﯾﮏ ﻓﺮد و ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺳﺴﺖ ﻧﻤﻮده و در معرض فرو پاشی قرار دهد(رابینسون و بریچ[2]،2003). از اﯾﻨﺮو ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ درﻣﺎن اﯾﻦ ﻗﺒﯿﻞ اﻓﺮاد و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯽ ﻋﺎﻣﻞ در ﺳﻮ ﻣﺼﺮف اﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎران از اﻫﻤﯿﺖ ﺷﺎﯾﺎﻧﯽ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﻮده و ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن درﮔﯿﺮ در درﻣﺎن ﺑﯿﻤﺎران واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﻮاد، ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﺑﻪ آﮔﺎﻫﯽ از اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺧﺖ اﯾﻦ ﺧﺼﺎﯾﺺ ، ﺑﯿﻤﺎران را ﺗﺸﻮﯾﻖ ﺑﻪ ﺗﺮک ﮐﺮدن ﻣﻮاد ﯾﺎ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎری در ﺗﺮک ﮐﻨﻨﺪ.

سوء مصرف مواد و همچنین اعتیاد، از غم انگیزترین معضلات جوامع امروزی می باشند وابستگی به مواد اختلال مزمن و عودکننده ای است که شروع و تداوم آن متاثر از تعامل عوامل مختلف ژنتیکی،روانی،اجتماعی و محیطی می باشد . این بیماری همانند سایر بیماری های روانی از چندین عامل سرچشمه می گیرد، که در هر فرد ممکن است گروه خاصی از آنها بیشتر شرکت داشته باشند .بنابراین اگر در درمان اعتیاد تنها یکی ازعوامل مد نظر قرار گیرد و از سایرعوامل چشم پوشی شود، احتمال موفقیت در درمان به شدت کاهش خواهد یافت. در سالهای اخیر بیشتر به آن دسته از برنامه های درمانی توجه شده است که در آنها موضوع انگیزه مراجع از اهمیت خاصی بر خوردار بوده است(رسولی آزاد و همکاران، 1388).

انگیزه مفهومی از نظریه خودتنظیمی است و تحت این عنوان که چرا افراد تصمیی می گیرند در برنامه ای شرکت کنند، چه مقدار تلاش برای مشارکت اختصاص میدهند و در هنگام مشارکت در فعالیتی چه مقدار استقامت و پشتکار به خرج می دهند، تعریف می شود(هانتر[3]،2008). در واقع، انگیزه یک سازه فرضی است که برای توصیف فشارها یا نیروهای درونی و بیرونی مؤثر در شروع، هدایت، شدت و استقامت در یک رفتار خاص استفاده میشود. بنابراین ، انگیزه برای درمان به عنوان مجموعه ای از نیروهایی تعریف میشود که ورود، تعهد، ماندگاری و پشتکار در درمان را تعیین می کند(سیمونئو و  برگرون[4]،2003).

به نظر پروچاسکا و دیکلمنته (1986) درمان رفتارهای اعتیادی، درصورتی که هم مراجع و هم درمانگر بر یک مرحله ی تغییر تمرکز کنند، میتواند به آرامی پیش برود. در این میان ، مصاحبه انگیزشی شیوهای است که بیشترین تأثیر را در ایجاد انگیزه برای درمان معتادان یا تغییر رفتار داشته است(ولاسکوئز و همکاران، به نقل از دهقانی و همکاران،1393).

امروزه اعتیاد با ابعاد مختلفش به صورت یک مشکل جهانی در آمده و گریبانگیر تمام اقشار جوامع شده است. به طوریکه مردان و زنان زیادی مواد مخدر مصرف می کنند و به آن وابسته اند(دهقانی و همکاران1393) مصاحبه انگیزشی رویکردی درمان جومدار، کوتاه مدت و رهنمودی است، که هدف آن برانگیختن تغییر رفتار به وسیله کمک به درمانجویان برای کاویدن و حل کردن ناهمخوان های موجود در زمینه تغییر رفتار مورد نظر است(میلر و رولنیک، 1991).رویکرد مصاحبه انگیزشی با این فرض شروع می شود که مسئولیت و قابلیت تغییر در درون مراجع است و تکلیف مشاور ایجاد و خلق مجموعه ای از شرایط است که انگیزش مراجع و تعهدش به تغییر را تقویت کند(رولینک و همکاران،2008). در حقیقت، مدل مصاحبه انگیزشی روش و سبک بالینی ماهرانه ای، برای فراخوانی و استخراج انگیزه های خوب بیماران به قصد ایجاد تغییرات رفتاری در جهت سلامتی آنان است و هدف آن، آماده کردن افراد برای تغییر است نه اینکه الزاماً آنها را به سمت تغییر دادن سهوق دهد(میلر و رولنیک،2002).

آمادگی برای درمان به عنوان تعهدات، دلایل و اهداف بیمار تلقی می شوند که به انجام رفتارهای خاص مرتبط با درمان منجر می شود و باعث نگهداری بیمار در درمان و دستیابی به اهداف درمانی می گردد. آمادگی برای درمان به روشنی مبین وجود انگیزش برای درمان است و باعث می شود سوء مصرف کنندگان مواد تصمیم بگیرند وارد درمان شوند. انگیزش اولین گام مهم برای هر عمل یا هر نوع تغییر در رفتار بوده و در درمان اختالات مصرف مواد نیز انگیزش درمانجویان برای تغییر یکی از نکات مهم مورد توجه بالینی بوده است، انگیزش تغییر و درمان که به عنوان مسئولیت پذیری و وظیفه شناسی درمانجو توصیف شده یک پیش نیاز عمده برای درمان به حساب می آید که بدون آن درمانگر نمی تواند در درمان موفق باشد. سطح انگیزه هر فرد یک عامل پیشبین بسیار قوی در افزایش مشارکت در درمان و نتایج مثبت درمان، کاهش در مصرف مواد، نرخ پرهیز بالاتر، تنظیم اجتماعی بهتر و ارجاع موفق در درمان است(روح بخش،1395).فقدان انگیزش نیز برای تبیین شکست افراد برای شروع، ادامه و پذیرش درمان و کامیابی در آن به طور ضمنی به موافقت و رضایت فرد برای همراهی با درمانگر یا دستورالعمل خاص برنامه بهبودی اشاره دارد. درمانجویی که تابع توصیه های بالینی بوده و یا برچسب الکلی بودن یا معتاد دارویی را قبول دارد به عنوان فرد با انگیزه برای تغییر در نظر گرفته می شود، برعکس فردی که در برابر تشخیص مقاومت کرده یا از تعهد به درمان تجویز شده خودداری می کند به عنوان فردی بی انگیزه در نظر گرفته می شود(روح بخش،1395). لذا در مصاحبه انگیزشی و هم در درمان مراجع محور ، درمانگر شرایطی را برای رشد و تغییر از طریق انتقال نگرش های مبتنی بر همدلی دقیق و پذیرش مثبت بدون قید و شرط فراهم می کند(بهادری، 1388). مصاحبه انگیزشی که نوعی رویکرد مراجع محور و مبتنی بر شواهد برای تسهیل تغییر رفتار است، بیش از دو دهه در حیطه اعتیاد مورد استفاده قرار گرفته است. اثربخشی مصاحبه انگیزشی در تغییر شیوه­ای که درمانگران به اختلال­های مصرف مواد و اعتیاد می­پردازند، نقش قابل ملاحظه­ای داشته است.حقیقت اصلی مصاحبه انگیزشی حفظ مشارکت و خودمختاری مراجع است که از این طریق به او کمک می­کند تا آزادانه به بررسی رفتار خویش بپردازد و بدین ترتیب تردید و دوسوگرایی را که فرآیند طبیعی تغییر کردن است با سهولت پشت سر بگذارد. در این تحقیق هدف اصلی بررسی اثر بخشی مصاحبه انگیزش در تغییر نگرش به مواد و رغبت به ادامه درمان در جلب همکاری افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد می باشد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل پاسخ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺳﻮال اﺳﺖ ﮐﻪ آﯾﺎ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ اﻧﮕﯿﺰﺷﯽدر تغییر نگرش به مواد و رغبت به ادامه درمان افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد اثربخش است ﯾﺎ ﺧﯿﺮ؟

1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه

تلاش برای درمان، بدون در نظر گرفتن بحث انگیزش کامل نیست. میلر و رالینک (۱۹۹۱)، در توضیح این مبحث اظهار می دارند که اغلب معتادان به طور ذاتی در مورد تغییر، احساس دوگانه ای دارند(بیشتر از این که دارای مقاومت، اراده ضعیف، یا از لحاظ شخصیتی معیوب باشند). این نویسندگان انگیزش را به عنوان «حالت آمادگی یا آماده بودن برای تغییر تعریف کرده اند که ممکن است این حالت، از زمانی به زمان دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر کند. (دهقانی و همکاران1393).

ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﯾﺎ ﻋﺪم ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬاری ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ اﻧﮕﯿﺰﺷﯽ ﺑﺮ ﻣﯿﺰان ﺗﮑﺎﻧﺸﮕﺮی و ﺷﺪت اﻋﺘﯿﺎد و ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮر اﺣﺘﻤﺎل ﻋﻮد ﻣﺼﺮف ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی راﻫﺒﺮدﻫﺎی درﻣﺎﻧﯽ ﺧﺎص و ﺗﮑﻨﯿﮏ ﻫﺎی ، ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی از ﻋﻮد ﺷﻮد. ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ﻣﺤﺪود در ﺑﺎره ﻣﺼﺮف ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن ﻣﻮاد ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮی را در اﯾﻦ ، زﻣﯿﻨﻪ اﯾﺠﺎب ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

به نظر پروچاسکا و دی کلمنت (۱۹۸۶) درمان رفتارهای اعتیادی، درصورتی که هم مراجع و هم درمانگر بر یک مرحله تغییر تمرکز کنند، می تواند به آرامی پیش برود. در این میان، “مصاحبه انگیزشی” شیوه ای است که بیشترین تأثیر را در ایجاد انگیزه برای درمان معتادان یا تغییر رفتار داشته است. در واقع، این روش که برای اولین بار توسط میلر (۱۹۸۳) و رالینک (۱۹۹۱) توصیف شد، یک روش مشاوره رهنمودی (با رویکرد مراجع – محوری)، است که از طریق «شناخت مشکلات بالقوه» و «کشف و رفع احساس دودلی و تردید او» با هدف تغییر رفتار، به مراجع کمک می کند (دهقانی و همکاران1393).

در این پژوهش، ضمن توصیف اثربخشی مصاحبه انگیزشی در تغییر نگرش به مواد و رغبت به ادامه درمان درجلب همکاری افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد، به تفاوت های رویکرد مصاحبه انگیزشی با سه رویکرد انکار- مواجهه، آموزش مهارت و رویکرد غیر دستورالعملی اشاره خواهد شد. به طور کل، در این نوع مصاحبه که نسبتاًنوین است بر توانایی های مشاوره ای تکیه دارد و تلاش می شود تا نگرش بیمار بدون مواجهه، نسبت به منافع و زیان های ادامه مصرف، تغییر یابد. این رویکرد، بویژه در کسانی که هنوز آماده تغییر نیستند و یا درباره این تغییر تردید دارند، مؤثر است. در واقع، هدف اصلی این رویکرد درمانی، بر طرف کردن احساس دودلی مراجعان و تشویق آنها به بیان نگرانی ها و دلایل شخصی شان برای تغییر رفتار اعتیادی است.

با در نظر گرفتن اینکه مصاحبه انگیزشی سبکی از مصاحبه با هدف درگیر کردن افراد در فرآیند تغییر رفتار است، می­تواند به منظور بهبود پیامدهای درمانی و افزایش درگیری مراجع در درمان با مداخلات روانی­اجتماعی دیگر ادغام شود. مصاحبه انگیزشی همراه با بازخورد سنجش مراجع (درمان افزایش انگیزه) که طی سه تا چهار جلسه اجرا می­شود اطلاعاتی عینی را برای درمانجو فراهم می­کند که می­تواند در تصمیم­گیری برای تغییر به او کمک کند (رولینک و همکاران،2008).

ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﯿﻮع ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺳﻮء ﻣﺼﺮف و واﺑﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﻣﻮاد در اﯾﺮان و اﻓﺰاﯾﺶ روز اﻓﺰون ﮔﺮاﯾﺶ اﻓﺮاد ﺑﻪ ﻣﺼﺮف ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر و ﻣﺤﺮک ﺻﻨﻌﺘﯽ در ﺳﺎل ﻫﺎی اﺧﯿﺮ و نبود پژوهش های کارآمد و مفید در این زمینه، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﺼﺮف ﮐﻨﻨﺪه این مواد ﻣﻬﻢ و ﺿﺮوری ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ،در ﻣﯿﺎن ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﺧﻮدﺳﻨﺠﯽ ﻫﺎ فقدان کنترل تکانه را به ﻋﻨﻮان دﻻﯾﻠﯽ ﺑﺮای اﺳﺘﻤﺮار در ﻣﺼﺮف ﻣﻮاد و ﻋﻮد ﻧﺸﺎن داده ﺷﺪه اند. اﯾﻦ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ﻓﻘﺪان ﮐﻨﺘﺮل ﺗﮑﺎﻧﻪ  در ﺑﺮوز رﻓﺘﺎر ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﺼﺮف ﻣﻮاد و اﻋﺘﯿﺎد ﻧﻘﺶ دارد. ﺷﺪت اﻋﺘﯿﺎد به وﺳﯿﻠﻪ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان ﻣﺨﺘﻠﻒ و ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻘﯿﺎس ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اند. ﺷﺮوع و اداﻣﻪ ﻓﺮاﯾﻨﺪ درﻣﺎن در ﺑﯿﻤﺎران واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﻮاد غالبا همراه با تعارضﻫﺎ و ﺗﺮدﯾﺪﻫﺎ ﺑﻮده اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ از ﻃﺮﯾﻖ مصاحبه اﻧﮕﯿﺰﺷﯽ اﻣﮑﺎن ﮐﺸﻒ و ﻣﺪاﺧﻠﻪ و رﻓﻊ اﯾﻦ ﺗﺮﯾﺪﻫﺎ وﺟﻮد دارد. از اﯾﻦ رو در ﺻﻮرت اثربخشی ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ انگیزشی، ﻣﯽ ﺗﻮان به تغییرنگرش به مواد و رغبت به ادامه درمان درجلب همکاری افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد اﻣﯿﺪوار بود.

1-4- اهداف تحقیق

1- بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر درمان مبتلایان به اختلال وابستگی به مواد.

1-5- فرضیه های تحقیق

فرضیه های اصلی:

1- مصاحبه انگیزشی در تغییر نگرش به مواد و جلب همکاری و رغبت به ادامه درمان افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد موثر است.

پایان نامه

سوالات و فرضیه های فرعی:

1- آیا مصاحبه انگیزشی در تغییر نگرش نسبت به مواد در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواداثردارد؟

2-آیا مصاحبه انگیزشی در جلب همکاری و رغبت به ادامه درمان افراد مبتلا به اختلال مصرف مواداثردارد؟

1-6-2- معرفی جامعه آماری

جامعه آماری این پژوهش افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر تبریز می باشند.

1-6-3- طرح نمونه گیری

طرح کلی پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت پژوهش یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل خواهد بود. بدین صورت که پس از انتخاب گروه نمونه و انتخاب غیرتصادفی (غربالگری) آنها به گروه های آزمایش و گواه از هر دو گروه در ی زمان پیش آزمون به عمل آمد و سپس برنامه مصاحبه انگیزشی در طی 8جلسه یک ساعته هفته ای یک بار با گروه آزمایش انجام پذیرفت؛ و بعد از اجرای مداخله ، پس آزمون از دو گروه گرفته شد. بعد از گذشت 1 ماه از اجرای پس آزمون دوره پیگیری نیز انجام گرفت و نتایج هر دوره با یکدیگر مقایسه شد.

.

1-6-4- نوع تحقیق

 طرح کلی پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت پژوهش یک طرح  مقایسه ای بین2 گروه می باشد.

1-6-5- فرآیند اجرایی تحقیق

فرآیند اجرایی تحقیق در 9 مرحله می باشد.

1.شناسایی وتعریف

2.یافتن پیشینه نظری

3.انتخاب وتدوین چهارچوب نظری

4.فرضیه سازی

5.ساختن مدل تحقیق

6.به کارگیری ابزارگردآوری

7.عملیات گردآوری داده

8.تجزیه وتحلیل

9.پیشنهادونتیجه گیری

1-6-6- روش و ابزار گردآوری اطلاعات

طرح کلی پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت پژوهش یک طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. بدین صورت که پس از انتخاب گروه نمونه و انتخاب غیرتصادفی (غربالگری) آنها به گروه های آزمایش و گواه از هر دو گروه در یک زمان پیش آزمون به عمل آمد و سپس برنامه مصاحبه انگیزشی در طی 8 جلسه یک ساعته هفته ای یک بار با گروه آزمایش انجام پذیرفت؛ و بعد از اجرای مداخله ، پس آزمون از دو گروه گرفته شد. بعد از گذشت 1 ماه از اجرای پس آزمون دوره پیگیری نیز انجام گرفت و نتایج هر دوره با یکدیگر مقایسه شد.

1-6-7- شیوه و ابزار تحلیل داده

از روش آمار توصیفی برای خلاصه نمودن اطلاعات دو گروه استفاده شده و سپس از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. به دلیل اینکه طرح این پژوهش از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد لذا از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره که میانگین ها را پس از تعدیل کردن نمره های پیش آزمون مورد مقایسه قرار می دهدو در این گونه طرح ها بهترین روش می باشد این تحلیل ها با استفاده از نرم افزار22 SPSS انجام گرفته شده است.

1-7- تعریف مفاهیم

مصاحبه انگیزشی: مصاحبه انگیزشی1(میلر2 ورولینک3, 1991)یک تکنیک درمانی است کهبرای درگیرساختن درمانجویان دوسوگرایامقاوم در فرآیند تغییر طراحی شده است.بطورخاص میلرورولینک مصاحبه انگیزشی را بعنوان«یک روش درمانجو محور وروش رهنمودی جهت بالابردن انگیزه درونی برای تغییرازطریق کشف وحل دوسوگرایی (صفحه30)تعریف می کنند.این درمان در کلینیک ترک اعتیاد نیز ارائه میشود و مشتمل بر 8 جلسه 1 ساعته درمانی برای هر فرد و مبتنی بر الگوی درمانی معرفی شده می باشد. این درمان پس از دوره ی سم زدایی توسط روانشناس شروع شده است. اهداف و برنامه های مصاحبه انگیزشی بطور خلاصه شامل این

موارد است:

1- آشنایی :معارفه,هنجارهاوفرایند های گروه,معرفی رویکرد انگیزشی,معرفی مراحل تغییر,انجام تمرین مرحله بعدی

۲- توصیف یک روز زندگی:توصیف روزانه مصرف موادوآگاهی ازکمیت آن ,اثراتفیزیولوژیک الکل ومواد.اجرای آزمون شناخت اختلالاتمصرف الکل وسیاهه غربالگری مواد

۳- انتظارات:به بحث گذاشتن انتظارات معتادین ازمصرف الکل ومواد

۴- اعتمادبه نفس ووسوسه :شناخت برانگیزاننده ها,شناخت موقعیت های مطمن,مقایسه وسوسه واعتماد.

۵- پاداش به موفقیت ها:تخیص موفقیت های فعلی,خلق ایده هاییبرای پاداش به خود.

۶- امتناع موثر:شناخت مصرف کننده های فعلی ,تمرین امتناع کردن از تعارف کننده مواد,اجرای تکنیک ایفای نقش

۷- کنترل وسوسه وامیال:بحث درمورد روش های کنترل وسوسه وامیال وروش های جدید لذت بردن از زندگی وایجاد فعالیت های جایگزین

۸- تعهد مجددبعدبعدازیک لغزش:شناخت روش های مفید درگذشته برای تغییر مصرف مواد بحث درمورد نظرات مربوط به چیزهاییکه بعدازیک لغزش باید انجام داد,خلاصه وجمع بندی.

اختلال سوءمصرف مواد: اختلال سوءمصرف مواد بیماری مزمنی است که بر ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و جسمانی زندگی فرد آثار سوء بر جای می گذارد. سوءمصرف مواد باعث ایجاد تغییراتی در عملکرد طبیعی مغز می شود، که وابستگی، ولع، تحمّل و خماری و عود، و رفتارهای جستجوی مواد از عوارض بعدی این تغییرات است. خماری و دردهای ناشی از تأخیر در رسیدن مواد، فرد را تحت چنان فشار روحی و جسمانی قرار می دهد که اغلب حتی دیگران و روابط خویش با آنها را نادیده گرفته و حتی سلامتی خود و دیگران را فدای یافتن و مصرف مواد می کند. لذا این اختلال تمام زندگی فرد را تحت تأثیر قرار داده، بهزیستی فرد را به خطر می اندازد و او را از زندگی معمول و همزیستی سالم با اجتماع دور می سازد.

سطح سلامت جسمانی و روانی سوءمصرف کنندگان مواد، پایین تر از جمعیّت عادی و حتّی بیماران مبتلا به امراض سخت و خطرناک طبّی تخمین زده شده است.

1-8 سازماندهی تحقیق

تحقیق حاضر مشتمل بر 5 فصل می باشد. فصل اول مربوط به کلیات تحقیق بوده و خلاصه ای از مطالب فصول بعدی در آن گردآوری شده است. در فصل دوم مروری بر ادبیات موضوع تحقیق صورت گرفته، مبانی نظری و مطالعات تجربی مرتبط با آن نوشته شده است. در فصل سوم به بررسی روند متغیرهای تحقیق و در فصل چهارم به روش شناسی پژوهش اشاره شده است و نهایتا فصل پنجم مربوط به یافته های تحقیق، جمع بندی، نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد های حاصل از نتایج، می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:46:00 ب.ظ ]




         مالیات یکی از مسایل مهم اقتصادی هر جامعه است، قوانین مالیاتی از جمله قوانین مادر در زمینه‌های اقتصادی محسوب شده و شاید مهمترین رکن اعمال سیاستهای اقتصادی دولت است. اعمال سیاستهای صحیح مالیاتی باعث خواهد شد تا منابع محدود جامعه در جهت افزایش درآمد ملی و هدفهای توسعه اقتصادی قرار گیرد. یکی از منابع مهم درآمدی دولتها مالیات می‌باشد، دولتها عموما”مالیات را برای رسیدن به اهداف مختلفی وضع می‌کنند که از جمله آنها کسب درآمد، توزیع بهینه درآمد و ثروت در جامعه، کنترل و هدایت مخارج و هزینه‌ها در اقتصاد، کنترل حجم واردات و صادرات، محدود نمودن مصرف خصوصی و انتقال منابع از مصرف به سرمایه گذاری، افزایش پس‌انداز و سرمایه‌گذاری، اصلاح روند سرمایه‌گذاری، کاهش نابرابریهای اقتصادی در میان توده‌های مردم، تخصیص بهینه منابع و ثبات قیمتها می‌باشد. در حال حاضر بسیاری از کشورهای دنیا به منظور اصلاح نظام مالیاتی خویش و حمایت از فعالیتهای سرمایه‌گذاری و تولیدی و نیز ایجاد انگیزه لازم برای رشد فعالیتها، مبنای مالیات را از درآمد به مصرف انتقال داده و بیشترین درآمد مالیاتی را از طریق مالیات بر مصرف کسب می‌کنند، لذا تدوین قوانین منسجم، شفاف و عادلانه، ارتقای فرهنگ مالیاتی، برقراری نظام اجرایی پویا و مجهز به نیروی انسانی کار آزموده و ابزارهای مدرن می‌تواند دولت را در رسیدن به اهداف پیش‌بینی شده در برنامه مالیاتی، یاری دهد (سلمانی و دیگران، 1377).

به هرحال افزایش فرهنگ مالیاتی یکی از بهترین راه‌حل‌های وصول مالیات در جامعه است بطوریکه با شناخت کامل و بررسی عوامل موثر در آن مشکلات ناشی از عدم آشنایی مودیان بر قوانین مالیاتی تا حدودی کاسته می­شود.

1-2- بیان مسئله

 اصولاً برای هر نظام اقتصادی و برای هر سیستم اقتصادی عوامل مهم و حیاتی، جهت ادامه روند رشد و توسعه اقتصادی وجود دارد، بگونه‌ای که حتی جزئی‌ترین مسائل در حیات اقتصادی یک کشور اگر لحاظ نشود پیامدهای سخت و ناگواری را بهمراه خواهد داشت. مالیات که بعنوان یکی از مهمترین منابع درآمد دولت بشمار می‌آید و هدف دولت سوق دادن درآمدهای خود بالاخص در کشور ما، بسوی مالیات و جایگزینی آن با درآمدهای نفتی است و تلاش می‌کند که بیشترین درآمد خود را از طریق مالیات بحیطه وصول درآورد و به همین خاطرسیاستهای جدید مالیاتی را در پیش گرفته که مهمترین آنها، تبیین طرح جامع مالیاتی و نظام جدید مالیات بر ارزش افزوده است.

براساس قانون اساسی سرفصلهای درآمدی دولت از چند موضوع زیر تشکیل می‌شود:

  • انفال

2- سود شرکتهای دولتی

3- مالیات

4- فروش اوراق قرضه

5- درآمد موسسات و وزارتخانه‌های دولتی (انبارلویی1390)

با توجه به اینکه سال 1392برای نظام مالیاتی کشور سالی پر از تحولات و تغییرات زیربنایی با اجرای طرحهای مهمی می‌باشد که چهره نظام مالیاتی را بکلی دگرگون می‌کند. نظام مالیاتی ایران در طراحی و تدوین یک نقشه راه جامع در خصوص فرهنگسازی مالیاتی در سالهای 1390 و 1391 که با عنوان ((بایستدزمالیات ، وطن به پای خویشتن)) عملیاتی گردید و حال نظام مالیاتی ایران در راستای تداوم برنامه‌های فرهنگسازی ، در اندیشه طرحی نو برآمده و سال 1392 را بعنوان سال ((مالیات زندگی است)) نامگذاری کرده است. بر این اساس برنامه ماموریت سازمان امور مالیاتی کشور، ((سازماندهی روش اجرایی))، ((اصلاح قوانین و مقررات مالیاتی)) و ((توسعه فرهنگ مالیاتی)) سه حوزه اساسی برنامه تحول نظام مالیاتی کشور بشمار می‌روند. سازمان امورمالیاتی بعنوان سازمانی که تحول فرهنگ مالیاتی یکی از مهمترین اهداف و سیاستهای آن بشمار می‌رود، همواره به برنامه‌های مدون، اثربخش درحوزه فرهنگسازی مالیاتی و به تبع آن، چشم‌اندازی روشن و مطمئن برای تحقق اهداف سازمانی نیازمند است. از طرف دیگر تدوین قانون مالیاتها که هم نقش مهمی در تامین منابع مالی دولت دارد و هم در تنظیم امور اقتصادی کشور موثر است و در این راستا نه تنها بایستی قوانین مالیاتی، متضمن ایجاد درآمدهایی برای دولت باشد بلکه باید بنحوی وضع گردند که موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور را نیز دربرگیرند. با توجه به اینکه درآمدهای مالیاتی کشور ما در مقایسه با سایر درآمدهای دولت، از جمله درآمدهای نفتی در سطح پایین قرار گرفته است و رهایی از درآمدهای پرنوسان و غیرقابل اطمینان حاصل از فروش نفت خام، تامین منابع مالی بودجه دولت از طریق درآمدهای مالیاتی یکی از اهداف کلیدی نظام مالیاتی کشور می‌باشد و بر این اساس سازمان امورمالیاتی کشور برای انجام ماموریت خطیر خود و تخصیص منابع محدود سازمانی برای شناسایی، تشخیص و وصول مالیات به تصویر روشنی از توان بالقوه اقتصادی کشور در زمینه مالیات نیاز دارد. (فصلنامه تخصصی.1387.ص6)

بمنظور برنامه‌ریزی هرچه بهتر، جهت افزایش درآمدهای مالیاتی، شناخت عوامل تاثیرگذار بر ظرفیت مالیاتی و اطلاع دقیق از توان بالقوه کشور در این زمینه ضرورتی اجتناب ناپذیراست. از طرف دیگر میزان درآمدهای مالیاتی به نسبت تولید ناخالص داخلی نیز در سطح پایینی قرار گرفته است بهمین خاطر در ماده 2 برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی جمهوری اسلامی ایران آمده است که بمنظور برقراری انضباط مالی و بودجه‌ای در طی سالهای برنامه چهارم، دولت مکلف است سهم اعتبارات هزینه‌ای تامین شده را از محل درآمدهای غیرنفتی دولت بگونه‌ای افزایش دهد که تاپایان برنامه چهارم، اعتبارات هزینه‌ای دولت بطور کامل از طریق درآمدهای مالیاتی و سایر درآمدهای غیرنفتی تامین گردد. و برای تحقق این امر، باید درآمدهای مالیاتی در برنامه چهارم افزایش یابد.

از آنجا که مالیات‌ها ابزار بسیار مهمی در اجرای سیاستهای اقتصادی شناخته شده و از عمده متغیرهایی است که دولت از طریق استفاده از آن نه تنها در متغیرهای کلان اقتصادی، تورم، بیکاری و… اثر می‌گذارد بلکه در تخصیص منابع و توزیع درآمد نیز اثرات بسیار عمده و ماندگاری را بهمراه دارد. سهم مالیاتها از تولید ناخالص ملی نیز می‌تواند یکی از نشانه‌های اثربخشی سیاستهای مالیاتی در اقتصاد باشد. (پژویان. 1390. ص86)

در زندگی اجتماعی، برخورداری از مزایای جامعه مستلزم یکسری قوانین و مقرراتی است و مالیات و همچنین آگاهی از فرهنگ مالیاتی نیز از جمله این مقررات می‌باشد که افراد هر جامعه بایستی به آن پایبند باشند و مالیات را بعنوان یک اهرم موثر در سیاستهای مالی دولت، که تامین بخشی از هزینه‌های عمومی و جاری نقش ایفاء می‌کند، بیپذیرند. توسعه بخش مالیات و وابستگی بیشتر دولت بر درآمدهای مالیاتی مردم، سبب تقویت ساختاری جامعه می‌گردد و در جامعه مبتنی بر مالیات، کارآیی و اثربخشی در حداکثر حالت خود قرار می‌گیرد و منابع تولید و عموم کمترین اتلاف را دارند و در این حالت برای گسترش و رفاه چاره‌ای جز مشارکت عمومی نیست زیرا چنانکه قبلاً نیز اشاره شده، در دنیای امروزی درآمد حاصل از مالیات بخش قابل ملاحظه‌ای از بودجه دولتها را تشکیل می‌دهد در این میان جامعه را می‌توان دخیل دانست که می‌تواند از طریق فرایند جامعه‌پذیری سعی کند تا الگوهای صحیح رفتاری و به تعبیری دقیق‌تر هنجارهای اجتماعی و فرهنگ مالیاتی را به اعضایش بیاموزد. در واقع آنچه که ما رفتار می‌کنیم ماحصل آن چیزی است که به ما یاد داده شده است و اگر خلاءای در رفتار ما وجود دارد بدان معناست که یا به ما آموزش نداده‌اند و یا اینکه ما آنرا به فراموشی سپرده‌ایم.

عملکرد نظام مالیاتی کشور ما از بعد فرهنگی بیش از هر چیز به میزان قدرت آن در نظام اقتصادی  کشور را در بر میگیرد و مالیات از جمله حلقه‌های زنجیر اقتصادی است که فاقد اثرگذاری قابل ملاحظه‌ای است با این حال مهمترین دلیل بروز این وضع، چسبیدگی اقتصاد کشور ما به به درآمدهای حاصل از نفت است که هم بدلیل خاصیت جانشینی با درآمدهای مالیاتی، آن را در موضع ضعف قرارداده است و هم موجب تولید رانت در اقتصاد شده است. بنابراین عوامل موثری که سبب کاهش اتکای دولت به درآمدهای نفتی و جایگزینی درآمدهای مالیاتی جدید بجای درآمدهای نفتی را منجر می‌شود، می‌توان به تدوین قوانین منسجم فرهنگ مالیاتی، بهبود تمکین مالیات، افزایش عدالت مالیاتی و کاهش تعداد نرخهای مالیاتی اشاره کرد. در فرایند وصول مالیات، همواره مالیات دهنده‌گان بعنوان یکی از ارکان تاثیرگذار بر نظام مالیاتی کشور مطرح هستند با این حال جلب همکاری و مشارکت و تشویق آنان به تمکین داوطلبانه، مستلزم وجود و برقراری فرهنگ مالیاتی مناسب است و از یک فرهنگ مالیاتی مطلوب است که مودیان مالیاتی با رغبت و احساس مسئولیت بیشتری اقدام به پرداخت مالیات خواهندکرد. بنابراین با توجه به اینکه معضلات موجود نظام مالیاتی در ایران و بررسی عوامل موثر بر فرهنگ مالیاتی که یکی از مشکلات جامعه محسوب می‌شود، می‌تواند بعنوان یک راه حل برای رفع معضلات موجود مد نظر قرار گیرد.

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

همان‌طور که اشاره شد، یکی از دلایل گسترش فرهنگ مالیات در کشورهای پیشرفته، ایمان و اعتقاد قلبی مردم به مصرف درست و بهینه مالیاتی است که به دولت خود می‌پردازند. یعنی مردم به چشم خود آثار پرداخت مالیات را در همه زمینه‌های زندگی اعم از آموزش، درمان و بهداشت، توسعه و عمران شهری، راه‌های ارتباطی، توسعه شبکه‌های مخابراتی و در نهایت تقویت بنیه دفاعی کشورهای خود لمس و مشاهده می‌کنند و نهادهای انتخابی هم به نمایندگی از سوی مالیات‌دهندگان بر کار مصرف‌کنندگان درآمدهای مالیاتی نظارت دقیق و همه‌جانبه دارند. بنابراین برای ایجاد فرهنگ مالیاتی مطلوب، باید در مردم باور و اعتقاد عمومی نسبت به مالیات ایجاد شود و مردم نسبت به دولت و پرداخت هزینه‌های آن نگاهی مثبت داشته باشند. برای ایجاد یک باور دوطرفه بین دولت و مردم، دولت باید با دادن آگاهی‌های لازم درخصوص میزان هزینه‌های جامعه و مسائلی که با آن سروکار دارد و با هزینه‌کردن مالیات دریافتی برای رفاه عمومی مردم، در باور آنها نسبت به عملکرد خود دیدگاه مثبتی ایجاد کند و مردم نیز به این

پایان نامه

باور برسند که پولی را که بابت مالیات به دولت می‌دهند، صرف رفاه و خدمات اجتماعی به آنان می‌شود. زدودن ذهنیات منفی مردم درباره مالیات ازطریق افزایش فرهنگ مالیاتی در اذهان مالیات دهندگان میسر می‌شود. در این راستا دفتر توسعه فرهنگ مالیاتی و روابط عمومی سازمان، مبادرت به تدوین ((سندجامع فرهنگ سازی مالیاتی در سال 1392)) نموده که در آن سیاستهای کلی و مسیر حرکت نظام مالیاتی در حوزه فرهنگسازی ترسیم شده است. لذا با توجه به بیانیه ماموریت سازمان امورمالیاتی کشور در سال 1392 که شامل: ((سازماندهی روش اجرایی))، ((اصلاح قوانین و مقررات مالیاتی)) و ((توسعه فرهنگ مالیاتی)) سه حوزه اساسی برنامه تحول نظام مالیاتی کشور بشمار می‌روند. اهمیت موضوع و ارتباط آن با نظام مالیاتی کشورمان انجام یک چنین تحقیقی ضروری بنظر می‌رسد. از طرف دیگر ترویج فرهنگ مالیاتی، به احتمال زیاد، موجب گسترش و بهبود نگرش مودیان به مالیات و افزایش چشمگیر مشارکت و اطمینان مودیان به اداره امور مالیاتی را در پی خواهد داشت. زیرا اهداف اساسی سازمان امور مالیاتی در سال 1392حول سه محور اساسی می‌چرخد که یکی از مهمترین این محورها، توسعه فرهنگ مالیاتی است.

1-4- اهداف تحقیق

    • تبیین ارتباط بین عوامل اجتماعی شدن و افزایش فرهنگ مالیاتی
    • تبیین ارتباط بین عوامل درون سازمانی و افزایش فرهنگ مالیاتی
    • تبیین ارتباط بین عوامل برون سازمانی و افزایش فرهنگ مالیاتی
  • تبیین ارتباط بین عوامل فردی و افزایش فرهنگ مالیاتی

1-5- سوالات تحقیق

    • بین عوامل اجتماعی و فرهنگ مالیاتی چه رابطه‌ای وجود دارد؟
    • بین عوامل درون سازمانی و فرهنگ مالیاتی چه رابطه‌ای وجود دارد؟
    • بین عوامل برون سازمانی و فرهنگ مالیاتی چه رابطه‌ای وجود دارد؟
  • بین عوامل فردی و فرهنگ مالیاتی چه رابطه‌ای وجود دارد؟

1-6- فرضیات تحقیق

فرضیه اصلی شماره (1)

بین عوامل اجتماعی شدن و افزایش فرهنگ مالیاتی رابطه معناداری وجود دارد.

فرضیه‌های فرعی:

– رسانه‌ها می‌توانند بعنوان عامل مؤثر در افزایش فرهنگ مالیاتی باشند.

– پایبندی به قانون می‌تواند عامل مؤثری در افزایش فرهنگ مالیاتی باشد.

فرضیه اصلی شماره (2)

بین عوامل برون سازمانی و افزایش فرهنگ مالیاتی رابطه معنا داری وجود دارد.

فرضیه‌های فرعی:

– ازجمله عوامل برون سازمانی، می‌توان به مجامع امور صنفی اشاره کرد که می‌تواند عامل مؤثری در افزایش فرهنگ مالیاتی بشمار آیند.

– آشنایی مودیان به قوانین مالیاتی عامل مؤثری در افزایش فرهنگ مالیاتی محسوب می‌شود.

فرضیه اصلی شماره (3)

بین عوامل درون سازمانی و افزایش فرهنگ مالیاتی رابطه معنا داری وجود دارد.

فرضیه‌های فرعی:

– مکانیزه نمودن سیستم مالیاتی افزایش فرهنگ مالیاتی تاثیر مثبتی بر مودیان مالیاتی بدنبال خواهد داشت.

– اطلاع رسانی سازمان امورمالیاتی در خصوص تکالیف مودیان و شفاف بودن قوانین مالیاتی عامل مؤثری در افزایش فرهنگ مالیاتی محسوب می‌شود.

فرضیه اصلی شماره (4)

بین عوامل فردی و افزایش فرهنگ مالیاتی رابطه معناداری وجود دارد.

فرضیه‌های فرعی:

– میزان تحصیلات مؤدیان می‌تواند عامل مؤثری در افزایش فرهنگ مالیاتی محسوب ‌شود.

– آگاهی و آشنایی با قوانین مالیاتی عامل مؤثری در افزایش فرهنگ مالیاتی محسوب می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:46:00 ب.ظ ]




از مهمترین داراییهای هر سازمانی در شرایط متغیر و رقابتی امروزی، برخورداری از کارکنانی است که تمایل دارند در تحقق اهداف و استراتژیهای سازمانی، نقشی سازنده در افزایش عملکرد سازمان از خود بروز دهند و برای سازمان خود مزیت رقابتی آفرینند. سازمانها به طور مداوم با محیطی متلاطم و ناآرام روبه رو هستند، تهدیدهای محیطی از هر سو حیات و بقای آنها را به مخاطره می اندازد. سازمانها باید جایگاه فعلی خود را بشناسند، توانایی ها و ضعف های خود را دقیقاً تحلیل کنند و با تکیه بر تواناییها از فرصتهای محیطی استفاده کرده و خود را برای برخورد با تهدیدها آماده کنند . این مهم در قالب مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک امکان پذیر است. امروزه موضوع مدیریت استراتژیک کاربرد زیادی دارد و این یک نوع برنامه عمومی می باشد. در شاخه های مدیریت کوشش شده که به این برنامه ریزی اهمیت زیادی بدهند، این نوع برنامه ریزی در صنعت و سازمان ها کاربرد پیدا کرده است. مدیریت استراتژیک یک سبک مدیریتی است و با سایر الگوهای مدیریت تفاوت چندانی ندارد اما از لحاظ وسعت و جامعیت و روش ها ممکن است تفاوت هایی داشته باشد و اجرای این شیوه مدیریت بستگی به بزرگی و کوچکی سازمان ندارد و در همه جا می تواند کاربرد داشته باشد.

1-2- بیان مسئله

از لحاظ مفهومی، مدیریت استراتژیک با تحول در تئوری های مدیریت همگامی دارد. مکاتب کلاسیک رفتاری و کمی مدیریت بر جنبه هایی از سازمان و عملکرد آن تأکید می کردند که توسط مدیریت قابل کنترل بود. مسائلی از قبیل برنامه ریزی تولید، رفتار زیردستان، بهبود محیط کار، نقش گروه های غیر رسمی در بازدهی کار، مدل های کمی تصمیم گیری و غیره. لیکن هرگز فضای سیاسی جامعه، احساس افراد و نهادهای خارج از سازمان، مسأله اصلی آنها نبود.چرا که محیط از ثباتی نسبی برخوردار بوده وچنین نیازی هم احساس نمی شد. به تدریج با رشد مستمر اقتصادی، اوضاع قابل اطمینان محیطی از میان رفت و تغییرات و حوادث شتابنده ای در جهان اتفاق افتاد. لذا مفاهیمی مانند سیستم، برنامه ریزی بلندمدت، استراتژی و فرایند مدیریت استراتژیک مورد توجه صاحب نظران مدیریت قرار گرفت (پازوکی، 1395). توجه به محیط، آگاهی از تأثیر متغیرهای محیطی و ارائه چشم اندازی از فعالیت آینده برای سازمان ها، لزوم آمادگی برای برخورد با تغییرات مداوم را توجیه می کند. وجود عدم قطعیت های محیطی در مسایل سازمانی به لحاظ مبهم بودن و طبیعت احتمالی رخدادهای آتی و آمادگی سازمان ها جهت تغییر، برخوردی متفاوت با تغییر، نوع تصمیمات، عوامل جدید مؤثر بر تصمیم گیری و قطعیت در مورد تغییرات آینده، توجه به استفاده از مدل مدیریت استراتژیک را افزون تر می نماید (سیلویا مارتین و همکاران[1]، 2015).

شرکت هایی که در محیط های پرتلاطم امروزی فعالیت می کنند با تقاضاها و نیازهای پیش بینی نشده بیشتری از سوی مشتریان روبرو می شوند، در چنین محیطی توجه به مشتریان و نظارت و مقایسه اقدامات رقبا می تواند به عنوان عاملی مهم در جهت موفقیت یک واحد تجاری به شمار آید. به منظور رویارویی با شرایط بازاری کنونی، سازمان ها ناگزیر از به کارگیری مدیریت استراتژیک و استراتژی های جامع تری هستند تا بتوانند بر منابع سازمان سرمایه گذاریهای لازم را انجام دهند. توجه به بازار گرایی می تواند باعث بیشتر آماده بودن سازمانهای کنونی در رویارویی با شرایط متلاطم بازار امروزی شود تا بتوانند اطلاعات لازم در ارتباط با بازار کسب کنند. با توجه به تحقیقات انجام شده بازار گرایی زمانی می تواند برای سازمانها همراه با مزیت رقابتی باشد که با ارزشی و غیر قابل تقلید باشد و به طور کلی بازار گرایی منجر به از بین رفتن توانایی شرکت ها در نوآوری می شود. بنابراین نیاز به تکمیل بازار گرایی و جامعیت بیشتر آن با سایر جهت گیری های استراتژیک به وجود می آید. در این میان قابلیتهای مکمل بازاریابی می توانند به عنوان عاملی مهم و تاثیرگذار در استقرار مسیر استراتژیک انتخاب شده در سازمان، نقش آفرینی کنند. از طرفی وجود رقابت در جهان امروز، سازمان ها را مجبور به داشتن مزیت رقابتی کرده تا به واسطه آن نسبت به رقبا در موقعیت بهتری قرار گیرند. علاوه بر این، مزیت رقابتی سازمان باید به گونه ای باشد که باعث تمایز سازمان نسبت به رقبا شود (کردنائیج و همکاران، 1384).

رقابت موجود در شرایط کنونی بازار، شرکت ها را ناگزیر از اتخاذ استراتژی هایی جهت رویارویی با این رقابت کرده است. محققان زیادی این مسئله را مطرح می کنند که آیا توجه به بازار گرایی به تنهایی می تواند برای شرکت ها یک مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر را فراهم کند ؟ بازاریابی سنتی بر این باور است که برآورده کردن نیازهای مشتری، مسیر اصلی در بهبود عملکرد کسب و کار به شمار می آید. ولی برخی محققان امروزه این مسئله را مورد توجه قرار می دهند که بازار گرایی ممکن است منجر به کاهش توانایی سازمانها در انجام فعالیتهای نوآورانه و تحقیق و توسعه شود و برای معرفی محصولات و خدمات نوآورانه شرکت در بازار مشکل ساز باشد. علاوه بر این، به میزانی که رقبای شرکت بازار محور هستند، نه تنها بازار گرایی نمی تواند مزیت رقابتی فراهم کند، بلکه تنها از شکست در مقابل رقبا جلوگیری می شود و مانع اقدام نوآورانه در کسب و کار می شود (کومار و همکاران[2]، ۲۰۱۱).

در این پژوهش، با توجه به خلاء موجود در ارائه مفاهیم کاربردی برای سطوح عام مدیریتی در کشور، تلاش شده است به منظور گسترش فرهنگ مدیریت استراتژیک در کلان نگری، جامع نگری و آینده نگری، تاثیر مدیریت استراتژیک را بر عملکرد سازمان با نقش میانجی مزیت رقابتی در شرکت موتوژن بررسی شود.

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

تغییرات و پیچیدگی از یک طرف و ابهام ناشی از اطلاعات در محیط از سوی دیگر، منجر به عدم موفقیت در سازمان های امروزی می شود. در این شرایط، استراتژی در یک سازمان می تواند به عنوان ابزاری مفید عمل کند و سمت و جهت معینی را برای سازمان ایجاد کند و قوت ها و ضعف ها را با فرصت ها و تهدیدها تطبیق می دهد. چگونگی به کارگیری استراتژی در سازمان به منظور تطبیق یا تغییر جنبه های محیطی بیانگر نوع استراتژی تجاری سازمان است (ورهیز و مورگان[3]، ۲۰۰۳).

در میان پیشرفت های دانش مدیریت در دهه گذشته می توان به پیدایش جنبشی تازه به نام مدیریت استراتژیک (راهبردی) اشاره کرد. این جنبش که در اصل در بستر کوششهای پر رقابت بازرگانی تولید یافته و هم اکنون راه رسایی را در دیگر زمینه های مدیریتی در پیش گرفته است، به دلیل توانمندی اصول و موازین آن توانسته جایی برای خود بگشاید و با پذیرش همگانی روبرو گردد (سانگ و همکاران[4]، 2007).

ضرورت توجه به مدیریت استراتژیک از آن جهت است که با استفاده از روشهای خاص، بیمها و تهدیدهای احتمالی را بازشناسی کرده و با بکاربستن تمهیدات لازم آن ها را به فرصت های نیکو مبدل می کند. بر پایه این شیوه تفکر، مدیران در همه بخشهای زندگی باید به بررسی در افق کار خود بپردازند و از آنچه پیش بینی می شود برنامه ای شایسته و کارساز در جهت افزایش توان پایندگی سازمانها را فراهم آورند (ورهیز و همکاران، 2009).

سازمان ها تلاش می کنند تا به وسیله توسعه و اجرای استراتژی های کسب و کار اثربخش، به عملکرد بهتر دست یابند تا از فرصتهای موجود در بازار استفاده کرده و در منابع موجود سرمایه گذاری کنند. هدف آنها تعهد به اهداف استراتژیک و مالی، در شرایط محیطی ویژه ای که با آن روبه رو هستند، می باشد و از مجموعه منابع و مهارت های سازمانی که در اختیار دارند استفاده می کنند (اسلاتر و همکاران[5]، ۲۰۰۵).

تحقیق حاضر برای مدیران در جهت اجرا و توسعه جهت گیری های استراتژیک چندین کاربرد دارد و به همین لحاظ دارای اهمیت است. در درجه اول مدیران باید به طور مستمر به نظارت و ارزیابی شرایط محیطی بپردازند تا قادر به شناسایی تغییرات در نیازهای و انتظارات مشتریان باشند و از طرف دیگر بتوانند اقدامات رقبا را شناسایی کرده و به موقع واکنش نشان دهند. تحلیل اقدامات بیرونی شرکتها را قادر به پیگیری مسیرهای استراتژیک کرده و ارزش برتری را برای مشتریان ایجاد کرده و در نتیجه منجر به مزیت رقابتی در سازمان می شود. مدیران باید سطح توانمند سازی و مسئولیت پذیری را در سطح سازمان افزایش دهند، زیرا کارکنان در سازمان در اجرای استراتژی فعالیت دارند و بنابراین اثربخشی در انجام این وظیفه شغلی ایجاد شده و به طور قابل توجهی عملکرد در سطح سازمان را افزایش می دهد. همچنین، تاکید بر رقیب مداری و نوآوری گرایی، سطح قابلیتهای بازاریابی را افزایش می دهد. بنابراین، مدیران باید رفتارهای مشخصی را تشویق کرده تا از نقاط قوت و ضعف و استراتژی های موجود و رقبای بالفعل، درک مناسبی بوجود آید و ایجاد ایده های جدید در سازمان مورد تشویق قرار گیرد. سرانجام، قابلیت های بازاریابی نقش محوری در اجرای موفقیت آمیز جهت گیری های استراتژیک سودآور ایفا می کنند. بنابراین، برای ایجاد یا کسب قابلیت های بازاریابی مورد نیاز، باید به طور کامل فرایند برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک اجرا شود. بسیاری از استراتژی هایی که خوب طراحی شده منجر به شکست شدند، زیرا اجرای ضعیفی داشتند، بنابراین سرمایه گذاری منابع در ایجاد سطوح بالای بازاریابی و دیگر قابلیتهای سازمان ضروری و بسیار با ارزش است و می تواند برای سازمان مزیت رقابتی ایجاد کرده موجب افزایش سطح عملکرد شود (پازوکی، 1395).

با توجه به اهمیت مطالب ارائه شده این پژوهش نیز به بررسی تاثیر مدیریت استراتژیک بر عملکرد سازمان با نقش میانجی مزیت رقابتی می پردازد.

پایان نامه

1-4- اهداف تحقیق

هدف اصلی

1- بررسی تاثیر مدیریت استراتژیک بر عملکرد سازمان با نقش میانجی مزیت رقابتی

اهداف فرعی

1- بررسی تاثیر هدفگذاری بر مزیت رقابتی سازمان

2- بررسی تاثیر تحلیل محیطی بر مزیت رقابتی سازمان

3- بررسی تاثیر تنظیم استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان

4- بررسی تاثیر اجرای استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان

5- بررسی تاثیر ارزیابی استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان

6- بررسی تاثیر هدفگذاری بر عملکرد سازمان

7- بررسی تاثیر تحلیل محیطی بر عملکرد سازمان

8- بررسی تاثیر تنظیم استراتژی بر عملکرد سازمان

9- بررسی تاثیر اجرای استراتژی بر عملکرد سازمان

10- بررسی تاثیر ارزیابی استراتژی بر عملکرد سازمان

 

1-5- فرضیه های تحقیق

فرضیه اصلی

1- مدیریت استراتژیک با نقش میانجی مزیت رقابتی بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

فرضیه های فرعی

1- هدفگذاری بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر دارد.

2- تحلیل محیطی بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر دارد.

3- تنظیم استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر دارد.

4- اجرای استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر دارد.

5- ارزیابی استراتژی بر مزیت رقابتی سازمان تاثیر دارد.

6- هدفگذاری بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

7- تحلیل محیطی بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

8- تنظیم استراتژی بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

9- اجرای استراتژی بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

10- ارزیابی استراتژی بر عملکرد سازمان تاثیر دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:45:00 ب.ظ ]




در طول یک قرن گذشته همواره شیوع سوء مصرف مواد مخدر دارای نوسانات زیادی بوده است. موستو برای تبیین نوسانات سوء مصرف مواد مخدر به تبیین دیدگاهی موسوم به فراموشی نسلی روی می آورد. به اعتقاد او هنگام شیوع و وفور مواد مخدر در یک نسل و یک دوره زمانی، نسل بعدی بعلت آن که شاهد عوارض دردناک اعتیاد، صدمات و آثار مخرب آن بوده اند، نسبت بدان حساسیتی شدید پیدا می کنند. این حساسیت گاهی به حد انزجار و تنفر کور و افراطی می رسد ولی باعث مصون ماندن نسل از اعتیاد می شود و مصرف مواد مخدر کاهش می یابد. با پیدایش نسل سوم که خاطره تخیلی از اعتیاد نداشته و حتی پندارهای نسل قبلی را گزافه و اغراق می شمارند دوباره مصرف مواد مخدر اوج می گیرد(عزیزی، 1392).

طی سالهای اخیر، عده ای از پژوهشگران از زاویه ای وسیع تر به روند سوء مصرف مواد مخدر در جهان نگریسته اند. به اعتقاد این گروه سوء مصرف مواد مخدر رابطه تنگاتنگی با احساس خوشبختی و جهان بینی و نگرشهای اخلاقی مردم دارد. به اعتقاد این دسته میزان رضایت از زندگی، احساسی تساهل و تسامح به رفتارهای خارج از عرف، نگرش حسابگرانه به زندگی، اقتدار گرایی، جاه طلبی و ارزشمندی رقابت، موفقیت و تلاشی طی اعصار ثابت نبوده و در حال نوسان است. یکی از صاحب نظران این حوزه رونالد اینگل هارت است. اینگل هارت با الهام از نظرات مازلو، و تعمیم آنها به شرایط اقتصادی، اجتماعی فرضیه خود را جمع بندی می کند. به اعتقاد او مردم در طی اعصار بنا به شرایط اجتماعی و اقتصادی دوره خود به آن دسته از نیازهای هرم مازلو که کمتر دارا هستند بیشتر ارزش می نهند و اولویت می دهند. او مدعی است طی سالهای بعد از جنگ جهانی اولویتها مرتباً در حال تغییر بوده اند و این تغییرات توسط یافته های تجربی از جمله بررسی ها آماری و نظر سنجی ها قابل اثبات است. نسل بعد از جنگ جهانی در کشورهای غربی، تأکید عمده بر حفظ امنیت اجتماعی، رفاه، حفظ قیمت ها و مقابله با تورم داشته است و اقلام مادی و دنیوی مانند: پول، شغلی، مقام و تحصیلات رسمی از جمله اولویت های مردم بوده و با احساس خوشبختی همبستگی نزدیک داشته است. این گونه نگرش در یک نسل، نسل بعدی را مستعد افسردگی، خودکشی و اعتیاد نموده است. نوسانی بودن مصرف مواد مخدر نه به دلیل تغییر نوسانی نگرش به مواد مخدر، بلکه به دلیل تغییر نوسانی نگرش به کل جهان، احساس جمع گرایی و فرد گرایی و نوسانات اخلاقی اعصار است و تغییر شیوع مواد مخدر را باید از این زاویه مشاهده کرد (همان منبع).

2-2- مصاحبه انگیزشی

2-2-1- معرفی مصاحبه انگیزشی 

بهترین شیوه برای مقابله با اسطوره مراجعان بی­انگیزه برای تغییرات رفتاری، مشاوره انگیزشی  است. روش بالینی   مصاحبه انگیزشی  اولین بار  در سال 1983 به عنوان مداخله و نوعی درمان کوتاه مدت برای درمان معتادان به مشروبات الکلی که در آن انگیزه بیمار، مانع رایجی  محسوب  می­گردد، طراحی شد. هدف اصلی مصاحبه انگیزشی، افزایش انگیزه درونی برای تغییر است. این انگیزه درونی  به جای این که از منابع بیرونی  مانند  تلاش  دیگران به منظور ترغیب، فریب و یا اجبار  صورت گیرد، از  اهداف و ارزش های شخصی  سرچشمه می­گیرد، چون گاهی اوقات اصرار  و فشار  بیرونی برای  تغییر، کاهش ضد و نقیض و دور از ذهنی را در تمایل فرد برای تغییر ایجاد می­کند. همان گونه که  لیپر، گرین، و نسیبس[1] در سال  1973 نشان دادند، مشوق ها  و انگیزش های بیرونی، حتی  باعث کاهش  و تحلیل انگیزه درونی  می­شود (آرکوویتز  و همکاران، 2008).

از آنجاکه عدم وجود انگیزه،یکی از مهمترین دلایل شکست درمان، نارسایی در انجام تکالیف و دیگران نتایج منفی  است (دریسچنر، لامرز و وندراستاک[2]، 2004) و ایجاد انگیزه در بیماران به منظور تغییرات رفتاری یکی ازمهم ترین وظایف پرسنل بهداشتی درمانی است (لونسکی، فورس همز، دونوهو و بیتز[3]، 2007). از این رو نظام های بهداشتی مراقبتی در فرآیندی قرارگرفته اند تا خود را برای برآوردن بهتر نیازهای افراد در معرض خطر یا مبتلا به بیماری مزمن و یا ناراحتی های طولانی مدت، تغییر دهند. یکی از اهداف  این قبیل کوشش ها، پرورش انگیزه  است. مصاحبه انگیزشی  رویکرد عملی منتخب و اثبات شده ای است که  می تواند دردستیابی به این هدف مفید باشد (آنستیس[4]، 2009).در عین حال با این مداخله که بر اساس و در راستای مداخله های معتبر پیشین بوده،و نیز به سهولت قابل ادغام در مراقبت های بالینی است ، می توان افرادآماده برای تغییر و هم افرادی که آمادگی تغییر ندارند را نیز  مورد هدف مداخله قرار داد(بورلی،ریکرت،وینیستن و ریدر[5]، 2007).

مشاوره انگیزشی، روشی مراجع محور،رهنمودی  به منظور تقویت و افزایش انگیزه درونی  برای تغییر، از طریق کشف وحل تردیدها و دوسوگرایی است. و براساس مدل دو سوگرایی- تعارض، باورهای بهداشتی  نظریه حفاظتی راجرز (1976)، موازنه تصمیم گیری جانیس و مان (1977)، نظریه متعادل سازی برم (1981)، نظریه ادراک خویشتن بم (1972)، نظریه خودسامان دهی کانفر (1986) و نظریه ارزش های راکیج (1976) شکل گرفته است (فیلدز، 2006).

مصاحبه انگیزشی مداخله ای نویدبخش برای ترغیب رفتار بهداشتی مثبت درحوزه پزشکی، بهداشت و روانپزشکی است. علاوه بر انعطاف  پذیری و قابلیت کاربرد آن درحیطه های مختلف رفتاری، به صورت فردی   و گروهی قابل اجراست، مراجعان سنین کودکی تا سالمندی را پوشش  می­دهد، به صورت درمان مستقل یا به همراه سایر درمان ها،و به اشکال مختلف حضوری،تلفنی و اینترنتی مورد استفاده قرار می­گیرد (کنون،هوس،رولنیک و هود[6]، 2007، کامینگز،کوپر و کیسی[7]، 2009، وبر،تیت و کویینتیلیانی[8]، 2008؛هتما و استیل و میلر[9]، 2005)، و از نظر زمانی  و اقتصادی مقرون به صرفه است و پذیرش آن در بین بیماران بالا و فرصت کار به افراد حرفه ای می­دهد (مارتین و مک نیل[10]، 2009).

مصاحبه انگیزشی که نوعی رویکرد مراجع محور و مبتنی بر شواهد برای تسهیل تغییر رفتار است، بیش از دو دهه در حیطه اعتیاد مورد استفاده قرار گرفته است. اثربخشی مصاحبه انگیزشی در تغییر شیوه­ای که درمانگران به اختلال­های مصرف مواد و اعتیاد می­پردازند، نقش قابل ملاحظه­ ای داشته است.

استفاده از مصاحبه انگیزشی  در دنیا به سرعت پیشرفت می  کند به طوری که در  طی  سه سال، تعداد انتشارات در این زمینه تقریباً دو برابر شده است. این رویکرد به سرعت از مسئله اعتیاد، به حوزه سیستم های سلامت، ارتقاء بهداشت، و اختلالات روان شناختی و اخیراً به حطیه های اصلاح و تربیت هم سرایت کرده است (کاکس و کلینگر[11]، 2004). در سالهای اخیرکه مصاحبه انگیزشی  به محدوده بیماری های مزمن راه یافته اغلب بیماران مزمن نیازمند تغییرات رفتاری و سبک زندگی در حد بسیار وسیعی هستند تا بتوانند  سلامتی خود را حفظ کنند. علیرغم آموزش به بیماران در مورد تغییر رفتارهای بالقوه  خطرناک از سوی متخصصان، متاسفانه الگوهای عملی معدودی وجود دارد تا به مراجعان و افراد حرفه ای در ایجاد محیطی مناسب  برای تغییر کمک نماید (عثمان[12]، 2004).

دلایل زیادی برای جذابیت مصاحبه انگیزشی و تمایل بیشترنسبت به آن در مقایسه با روش­های سنتی و معمول  وجود  دارد. نخست، مشکل مهم و معمول در همه درمان ها،یعنی مقاومت  در برابر تغییر را به طور  مستقیم مطرح و آن را برطرف می کند. دوم، روشی  انعطاف­پذیر است و می تواند به عنوان رویکردی «مستقل»، در ترکیب و به همراه سایر درمان ها مورد استفاده قرار گیرد. سوم، حجم قابل توجهی از شواهد تحقیقی وجود  دارد که از کارآمدی و تاثیر مصاحبه انگیزشی در سوء استفاده از مواد و مشکلات مربوط  به بهداشت و سلامت جسمانی  و روانی  حمایت می کند. چهارم، تحقیق نشان داده است مصاحبه انگیزشی  قابل یادگیری است و طی  جلسات  نسبتاً کمی به اثرات درمانی  قابل توجهی می توان، دست یافت (آرکوویتز و همکاران، 2008).

از سویی اغلب مشکلات بهداشتی، درمانی و بهداشت روانی درکشور ناشی از مسائلی همچون عدم حضور و مشارکت با انگیزه در جلسات مشاوره، عدم مصرف مرتب داروها، عدم تکمیل دوره های درمانی،ترک درمان، عادات نادرست بهداشتی و تغذیه­ای، رفتارهای اعتیادی، بستری شدن مجدد در بیمارستان، عود بیماری، اتکاء صرف افراد حرفه ای فقط به توصیه ها و نصیحت ها می­ باشد که اغلب اینگونه رفتارها نیاز به تغییر رفتار و مشارکت فعال مراجعان دارد، این مهم را می توان با استفاده از مشاوره های انگیزشی  مرتفع ساخت. با توجه به این که کاربرد مصاحبه انگیزشی  انعطاف پذیری خوبی  دارد، می توان آن را به راحتی با انواع درمان های روانشناختی، طبی و آموزشی تطابق داد. مطالعات نشان داده است که گاهی اوقات یک پیش  جلسه چند دقیقه ای به شیوه مصاحبه انگیزشی نه شیوه دستورالعملی و کاملاً مقتدرانه سنتی، تاثیر مثبت قابل توجهی بر پیامدهای درمانی  دارد (نویدیان و پورشریفی،1390).

این روش  تاثیر بسیار زیادی بر تحقیق و کار بالینی در حیطه سوء استفاده از مواد و مشکلات مربوط  به بهداشت و سلامتی در ایالالت متحده آمریکا  و بسیاری از  کشور های دیگر داشته است. با توجه به جذابیت ها و رشد سریع این روش  نو بنیاد، از اعتیاد به مشکلات مربوط  به بهداشت و سلامت، و به حوزه علوم روان شناختی، به طوری که تا سال 2008 بالغ بر 160 کارآزمایی بالینی تصادفی وجود  دارد (رولنیک و همکاران، 2008 و آرکوویتز و همکاران ، 2008)، استفاده از این شیوه، نه تنها برای محققان و متخصصان بالینی در جامعه ما  تعجب­آور نیست، بلکه کاملاً ضروری است تا به مصاحبه انگیزشی به عنوان راهی برای  افزایش آمادگی تغییر و نیز  تقویت نتایج درمانی  در مشکلات روان شناختی و بیماری های مزمن و تهدید کننده نسل جدید به طور  جدی توجه کنند.

بیماران مزمن به منظور  حفظ  سلامتی به نحو مطلوب، نیازمند تغییرات رفتاری و تغییر در سبک زندگی اند و بهتر است به آنان کمک شود تا از  طریق ایجاد محیطی که  بحث در مورد موضوعات مهم را تشویق  می کند، موانع تغییر را شناسایی  نموده، تشویق به تعیین اهدافی  شوند که قابل دسترسی  بوده و اعتماد و اطمینان بیمار به ایجاد تغییرات را حمایت نموده و شرایط  ایجاد تغییر را فراهم کنند (عثمان، 2004). برای ورود موفقیت آمیز  به مبحث و مذاکره به منظور  تغییر رفتار، درمانگر  باید بر مهارت های ارتباطی  اصلی  تکیه کند. ایجاد محیط  درمانی  در مراکز بالینی، اولویت او ل است (لانگ و تیگز[13]، 2005).

کاکس و کلینگر (2004)، مشاوره انگیزشی  را فنی برای باز تعریف ساختار انگیزشی  ناسازگارانه تعریف می­کنند که  افراد را در جهت بهبود عملکرد روان شناختی و دستیابی به اهداف مورد نظر کمک می کند.

مشاوره انگیزشی، روشی  مراجع محور، رهنمودی به منظور تقویت و افزایش انگیزه درونی برای تغییر، ازطریق کشف و برطرف کردن دو سوگرایی  است. این تعریف چند ویژگی دارد: نخست این که  مصاحبه انگیزشی، روش  مراجع محور یا شخص محور  است و تاکیدش برعلایق و دیدگاههای فرد قرار دارد. مصاحبه انگیزشی، شکل گسترش یافته و تکامل تدریجی رویکرد مشاوره مراجع محوری است که توسط  کارل راجرز مطرح شده است. مصاحبه انگیزشی  بر آموزش مهارت های مقابله ای  جدید، باز تعریف و ساختار دهی مجدد شناخت ها و شکافتن و بررسی  گذشته متمرکز  نیست، فقط بر علایق  و نگرانی های فعلی شخص  متمرکز  است (میلر و رولنیک[14]، 2002).

دوم این که مصاحبه انگیزشی از نظر این که آگاهانه-رهنمودی است با روش راجرز تفاوت  دارد. گاهی اوقات مراجع محوری با رهنمودی بودن به جای یکدیگر استفاده می شوند در حالی که  این دو به جنبه های متفاوتی  از سبک مشاوره اشاره دارند. مصاحبه انگیزشی به طورهدفمند، حل دو سوگرایی را در جهت خاصی  از تغییر مطرح می سازد (سودرلند، نیلسون و کریستونسون[15]،2008).

نکته سوم این که مصاحبه انگیزشی، بجای این که یک مجموعه فنون باشد، بیشتر یک روش ارتباطی  است. روشی  برای فریب  دادن مردم نیست، کاری  نیست که برای افراد انجام داد بلکه  شیوه ای از برخورد، زیستن و بودن با دیگران است (مصور- رحمانی[16]، 2007).

چهارم این که در مصاحبه انگیزشی تاکید بر فراخوانی انگیزه درونی برای تغییر است. این روش با راهبردهای انگیزشی که هدف آن تحمیل تغییر با توسل به ابزارهای بیرونی مانند نفع مالی، تنبیه و جریمه قانونی  است، فرق دارد. البته هدف قضاوت در مورد رویکردهای و مشوق های بیرونی که می تواند در اصلاح رفتار موثر باشد، نیست (آرکوویتز و همکاران، 2008).

و بالاخره پنجم این که  مصاحبه انگیزشی بر کشف و حل دو سوگرایی به عنوان عامل اصلی فراخوانی تغییر متمرکز است. هدف مصاحبه انگیزشی تحمیل تغییری که ناهماهنگ با باورها و عقاید شخص باشد، نیست (میلر و رولنیک، 2002).

مصاحبه انگیزشی به عنوان یک رویکرد انگیزشی جدید در حوزه مشاوره و روانشناسی از سه بخش مبانی، اصول و فنون تشکیل شده است.

2-2-2- مبانی مصاحبه انگیزشی 

مبانی و روح مصاحبه انگیزشی تحت عنوان مشارکت، فراخوانی و احترام به خود مختاری بیمار تشریح شده است. بدون در نظر گرفتن این مبانی، گرچه فرد می تواند از روش های مصاحبه انگیزشی استفاده کند اما نمی توان آن را مصاحبه انگیزشی  قلمداد کرد.

1- مشارکت: مصاحبه انگیزشی به مراجع و فرد متخصص متکی است، در مقابل رابطه نابرابر از نظر قدرت که در آن متخصص ماهر و زبده، مراجع منفعل را در جهت آنچه باید انجام دهد، هدایت می کند، در این روش، گفتگوی مشارکتی فعال و فرآیند تصمیم گیری مشترک وجود دارد. این مطلب به ویژه در تغییر رفتارهای بهداشتی بسیار اهمیت دارد ،زیرا در نهایت، این بیمار است که  می تواند  تغییراتی  را عملاً به نمایش  بگذارد.

2- فراخوانی: به نظر می رسد عمده فعالیت سیستم مراقبت های بهداشتی درمانی، ارائه چیزهایی  است که افراد یا فاقد آن هستند و یا در آن ضعف و نارسایی دارند، و می تواند شامل دارو، دانش  و اطلاعات، بینش  و یا مهارت ها باشد. در عوض مصاحبه انگیزشی در جستجوی این است تا آنچه را افراد از قبل درخود دارند، فرا خوانده یا به عبارتی  بیرون کشیده، تا انگیزه و منابع درونی  آنان را برای تغییر فعال سازد.

3- احترام به خودمختاری مراجع: متخصصین رشته های مختلف ممکن است اطلاعات ارائه دهند، توصیه کنند و حتی هشدار دهند، اما در نهایت این بیمار است که تصمیم می گیرد، چه کاری  انجام دهد. شناسایی  و احترام گذاشتن به این حس خودمختاری و حق انتخاب نیز  اصل مهمی در جهت تسهیل تغییر رفتار بهداشتی  است (میلر و رولنیک، 2002؛ آرکوویتز و همکاران، 2008 و آنستیس، 2009؛ کاکس و کلینگر، 2004؛ مادسون ،لویقنون و لین[17]، 2009؛ کاکس و کلینگر، 2004).

 

2-2-3- اصول مصاحبه انگیزشی

علاوه بر مبانی، مصاحبه انگیزشی متشکل از اصولی است که عبارتند از:

اصل اول، ابراز همدلی: درمانگر همدلی کننده می کوشد تا دنیا را از منظر و چشم مراجع، بدون قضاوت  و انتقاد ببیند و تجربه کند. با انجام این کار، افکار، احساسات و اعمال مراجع به میزان زیادی محسوس ومعنا و مفهوم دار می شوند. حتی  اگر بیماری با توجه به سن بالا و عوامل خطر دیگری به سبک زندگی سالم پای بند نباشد. پذیر ش بیمار، تغییر را تسهیل می کند.

اصل دوم، افزایش تضاد: عامل تفاوت  بین رفتا رهای  فعلی مراجع و ارزش های وی  در زندگی، انگیزه محسوب  می  شود.آگاهی از این شکاف و تفاوت ها می­تواند انگیزه فرد را برای  تغییر، افزایش دهد.درمانگر با سبک مصاحبه انگیزشی شکاف و تفاوت های بین رفتارهای فعلی فرد و ارزش های فردی  را به مراجع منعکس می کند، تا مراجع آن کار را انجام دهد. مراجع بیش از مشاور باید بحث و استدلال درباره تغییر ارائه دهد.

اصل سوم، مدارا با مقاومت: در مصاحبه انگیزشی، مقاومت در برابر تغییر، بخش طبیعی و مورد انتظار در  فرآیند تغییر به شمار می آید و به جای این که مانعی قلمداد شود که  باید بر آن غلبه کرد، بیشتر  به عنوان منبع ارزشمند اطلاعات در خصوص تجربه های مراجع است.از بحث و مجادله برای ایجاد تغییر باید اجتناب شود زیرا مقاومت به معنای مخالفت و تضاد مستقیم نیست. دیدگاههای جدید به مراجع ارائه می­شود ولی به وی  تحمیل نمی شود. مقاومت علامتی برای  درمانگر است که نشان می دهد باید به طور متفاوتی پاسخ دهد.

اصل چهارم، حمایت از خودکارآمدی: در مصاحبه انگیزشی، درمانگر از خودکارآمدی مراجع حمایت می  کند، باور بر این است مراجع می تواند  اعمال لازم را انجام داده و در تغییر موفق  شود. افراد اغلب علم، دانش  و منابع لازم برای تغییرات مورد علاقه را در اختیار دارند، فقط کافی  است یک بار  تصمیم بگیرند، آن را انجام دهند. و در این صورت، درمانگر فقط به عنوان مشاور  یا راهنما عمل  نموده و راههای احتمالی را که می توان در پیش گرفت، به وی  پیشنهاد می کند. باور شخص  در مورد احتمال ایجاد تغییر یک عامل انگیزشی  مهم محسوب  می شود (میلر و رولنیک، 2002، آرکوویتز و همکاران، 2008 و آنستیس، 2009 و کاکس و کلینگر، 2004).

2-2-4- فنون مصاحبه انگیزشی 

بسیاری از  مهارت های مصاحبه انگیزشی  مستقیماً از درمان محوری  راجرز گرفته شده و عبارتند از:

1- پرسیدن سوالات باز پاسخ: در مصاحبه انگیزشی، باید مراجع بیشترین حجم صحبت را داشته باشد و سوالات باز  پاسخ برای  دستیابی به این هدف مورد استفاده قرار می گیرند.

2- گوش دادن انعکاسی (توام با تامل و تفکر): احتمالاً تنها مهارت بسیار مهم در  مصاحبه انگیزشی،گوش دادن توام با تامل  و دقت است. میلر و رولنیک معتقدند فلسفه و ماهیت واکنش  گوش دادن تاملی این است که معنا و مفهوم صحبت طرف مقابل را حدس زده و برداشت کرد.افراد همواره منظور و مقصود خود را به طور  روشن و واضح بیان نمی کنند.

3- تایید: به منظور تشویق  و حمایت مراجع در خلال  فرآیند تغییر، درمانگر سبک مصاحبه انگیزشی  مکرراً مراجع را در قالب عبارات مبتنی بر درک و قدردانی، مورد تایید قرار می  دهد. برخی نمونه های ساده تایید و تصدیق  عبارتند از: «برای انجام آن کار جرات و شجاعت به خرج دادی.» یا «واقعاً ایده و نظر خوبی  است.»

پایان نامه و مقاله

4- خلاصه و جمع بندی: خلاصه ها، نقش مهمی را در سرتاسر جلسات مصاحبه انگیزشی  ایفا می کنند. انجام این کار نه تنها نشان دهنده این است درمانگر گوش می دهد ،بلکه  می تواند مطالب و موضوعات را به هم ربط داده تا بتوان از آنها در تاکید و تمرکز  بر نکات خاص و معینی کمک گرفت.

5- فراخوانی صحبت معطوف  به تغییر: در پنجمین تکنیک، درمانگر  بدون این که حامی  و مدافعه تغییر باشد، به طور آگاهانه ای صحبت معطوف  به تغییر را بیرون کشیده و استخراج می کند. صحبت معطوف به تغییر، مرکب  از عبارات و صحبت هایی است که تمایل، توانایی  ادراک شده، نیاز، آمادگی، دلایل و علل  و یا تعهد و الزام به تغییر را منعکس می کنند. عبارات نشان دهنده الزام و تعهد به تغییر، قوی­ترین شاخص نتایج درمانی  خوب هستند (میلر و رولنیک، 2002؛ آرکوویتز و همکاران، 2008؛ میلر و رولنیک، 2002). صحبت معطوف به تغییر را در چهار طبقه تقسیم بندی می کند: 1- شناسنایی  ابعاد منفی و ضررهای وضعیت بینابین فعلی. 2- شناسایی  ابعاد مثبت و فواید تغییر. 3- ابراز  خوش بینی در مورد تغییر و 4- بیان قصد و نیت مبنی  بر تغییر.این چهار نوع  عبارت در برگیرنده ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری متعهد شدن به تغییر است فراخوانی صحبت معطوف  به تغییر یکی  از مهارت های اصلی و عمده مصاحبه انگیزشی  است و از  طرفی یکی از مهارت­های پیچیده و دقیق است زیرا برای انجام آن راههای زیادی  وجود دارد (آرکوویتز و همکاران، 2008؛ واگنر  و مک ماهان[18]، 2004).

ارائه اطلاعات در مصاحبه انگیزشی  به صورت سنتی انجام نمی گیرد بلکه  تبادل  اطلاعات صورت می گیرد و بر اساس  دستورالعملی  انجام می  شود،که ضرورت مشارکت بیشتر  از جانب  مراجع را می طلبد. بدین منظور  از  دو راهبرد «قطعه اطلاعات – بررسی  و کنترل آن با مراجع- قطعه اطلاعات بعدی» و «فراخوانی  اطلاعات از مراجع- ارائه اطلاعات جدید – فراخوانی مجدد اطلاعات» برای تبادل  اطلاعات استفاده می­شود. ارائه اطلاعات در این شیوه به صورت خنثی، بر اساس نیاز و با اجازه مراجع انجام می شود و به مراجع فرصتی  داده می­ شود تا اطلاعات را ضمن پردازش، تغییر و تفسیر کنند (برودی[19]، 2005 آنستیس، 2009؛ میلر و رولنیک، 2002).

 

2-2-5- برخی فواید مصاحبه انگیزشی 

1- آمادگی خوبی برای درمان عمل  محور  است.

2- به برقراری رابطه و کاهش مقاومت  کمک می کند.

3- باعث افزایش ماندگاری و مشارکت در درمان می شود.

4- به حل و برطرف شدن حالت دو سوگرایی  کمک می کند.

5- باعث افزایش انگیزه و صحبت معطوف  به تغییر می  گردد.

6- به افزایش  حس اطمینان در مراجع کمک می کند.

7- از  فرسودگی شغلی درمانگر یا مشاوره پیشگیری می کند (نویدیان، پورشریفی، 1390).

2-2-6- نظریه ها و مدل های مصاحبه انگیزشی

هر چند گاهی اوقات از مصاحبه انگیزشی  به عنوان شکلی از درمان شناختی رفتاری صحبت می شود ولی تفاوت های بسیار مهمی  بین رویکرد مصاحبه انگیزشی  و درمان شناختی رفتاری و حتی  روان درمانی وجود  دارد. شاید یکی از مهمترین تفاوت ها،آن است که مصاحبه انگیزشی بر کمک به فرد برای حل دو سوگرایی  درباره تغییر بیشتر ازکمک به کسب  مهارت های شناختی، هیجانی، مقابله ای و رفتاری مورد نیاز برای یک زندگی سالم تاکید می کند (آنستیس، 2009).

مصاحبه انگیزشی به جای یک مکتب درمانی، بیشتر یک شیوه برخورد و زندگی با دیگران است. مصاحبه انگیزشی و دیگر انواع روان درمانی ها از این نظر که مقاومت و دو سوگرایی  را به عنوان پدیده ای  می­دانند که اطلاعات مهم درمانی  در اختیار  قرار  می­ دهد، با هم مشترکند ولی از نظر نوع اطلاعات مهم دانسته شده و نحوه برخورد با آن متفاوتند. برای نمونه در مکتب  روان تحلیلی دو سوگرایی، تعارض ناخودآگاهی  است که از گذشته منتقل شده است در صورتی که مصاحبه انگیزشی، بدون توجه به گذشته به »اینجا و اکنون» تاکید دارد. در عوض  در رویکردهای شناختی درمانی، گرچه برخی رفتار درمان گران و درمانگران شناختی رفتاری، مسئله مقاومت را مطرح کرده اند، ولی برای  مقاومت  دو سوگرایی ارزش و جایگاهی قائل  نیستند. رفتار درمانی که پیشرو و منادی درمان شناختی رفتاری  بود، مقاومت را به بی  کفایتی  درمانگر در مفهوم سازی  اوضاع و شرایطی که رفتارها را کنترل می  کند، نسبت می  دهد. شناخت درمانگرانی مانند بک،  مقاومت را به عنوان، فراهم نمودن اطلاعاتی در خصوص تفکرات و باورهای تحریف شده مراجع مورد توجه قرار می دهند. در مقایسه با مصاحبه انگیزشی، درمان شناختی رفتاری یک رویکرد نسبتاً دیکته شده  و تجویزی  است که بر آموزش رفتارهای جدید و روش های اصلاح باورهای ناکارآمد مراجعان تاکید دارد.استفاده از عبارت «تکالیف خانگی»، نقش درمانگر را بیشتر  به عنوان معلم، در  امرخطیر تغییر، پر رنگ تر می­سازد (آرکوویتز همکاران، 2008؛ میلر و رولنیک، 2002).

مصاحبه انگیزشی  از دیدگاه «روان شناسی  سنتی»، تلاش برای «ثبات»، «جبران» و یا «معالجه» فردی  تلقی  می­­شود که تا حدودی ناکارآمدی دارد. از نظر «روان شناسی مثبت نگر» روشی  است برای کمک به فرد تا با ارزش ها و تجربه هیجانات مثبت در مسیر خود به سمت بهبود سلامت  جسمانی  و روان شناختی، مجدداً پیوند برقرار  نماید. در واقع مصاحبه انگیزشی توانایی تجربه هیجانات مثبت، علاقمندی، امید، خرسندی و حس الهام بخش درونی  را در فرد پرورش می­ دهد تا بیماران بتوانند آینده بهتری را برای خود  تصور کنند، موفقیت­های گذشته را بخاطر آورده و اطمینان به توانایی خود برای  تغییر و اصلاح را در زندگی گسترش دهند و این شاید یکی از مکانیسم های اثر بخشی  این رویکرد مشاوره ای باشد (آنستیس، 2009).

مصاحبه انگیزشی نه یک الگوی مداخله­ای کاملاً جدید و نه هم یک الگوی مجزا است بلکه  ترکیبی از اصول  و فنون برگرفته شده از مجموعه­ای از مدل های بسیارگسترده روان درمانی  و تغییر رفتار است (کاکس و کینگر، 2004)، که مهمترین آنها عبارت است از:

1- مدل مراحل تغییر(پروچسکا و دی کلمنته، 1992): نقش مکمل را در تکامل مصاحبه انگیزشی  و سایر مداخله های کوتاه مدت مبتنی بر مصاحبه انگیزشی  ایفا می کند. دیدگاه فرا نظری در مورد تغییر رفتار، شامل یک سری مراحل تدریجی است که در برگیرنده وظایف متعدد و فعالیت­های مقابله­ای مختلفی  است. مشاوران نیاز دارند تا فرآیند تغییر را به منظور عادی ساختن روند  تغییر برای مراجعان و استفاده از راهبردهای مناسب  برای کمک به آنان در جریان گذر از مراحل مختلف تغییر، درک کنند (میلر و رولنیک، 2002). مدل مراحل تغییر، 93 % مراجعان را می­تواند  از نظر میزان آمادگی و انگیزه برای  تکمیل یا پایان زودرس دوره درمان، پیش  بینی  کند (ووگل ،هانسن،استیل و گوتستام[20]، 2006).

مدل مراحل تغییر، تغییرات رفتاری  را به مثابه فرآیندی که در آن افراد  از پنج مرحله متفاوت از نظر کیفی، عبور می کنند. فرد در مرحله قبل از قصد اعتقادی  ندارد رفتار فعلی او، مشکلی جدی و مهمی است و قصد ندارد در آینده نزدیک آن را تغییر دهد. آنها نه تنها در فعالیتی که بتواند نظرآنها را نسبت به رفتار مشکل  آفرین تغییر دهد درگیر نمی­شوند، بلکه نسبت به رفتار مورد نظر حالت دفاعی دارند. هدف در این مرحله حرکت به سوی مرحله قصد و تامل  است. عدم آگاهی از خطرات و پیامدها، خودکارآمدی پایین و رضایت از وضعیت موجود از جمله موانع تغییر در این مرحله محسوب می­شود. در مرحله قصد،کم کم می­بیند رفتار مشکل آفرین شده و تغییر را مورد توجه قرار می­ دهد ولی در مورد تغییر حالت دو سوگرایی  دارد زیرا هنوز دلایلی برای تداوم رفتار می­بیند. افراد می­ پذیرند دارای مشکل هستند و تفکر  جدی در مورد حل آن را آغاز می کنند. در این مرحله می کوشند تا مشکل  خود را درک کنند، به علل آن پی ببرند و درباره راه حل های ممکن فکر کنند. ولی از  این که  خود را به عمل  متعهد سازند، بسیار فاصله داشته باشند. حرکت  به سمت مرحله آمادگی هدف مداخله های تغییر رفتار است. علاوه بر سایر موانع ذکر شده در مرحله قبل، تردید و دو سوگرایی از جمله موانع تغییر رفتار در این مرحله است. در مرحله آمادگی، فرد تصمیم به تغییر رفتاری  گرفته و طرحی برای آن در آینده نزدیک دارد.آنها  در آستانه عمل قرار  دارند. برخی از افرادی که در این مرحله بسر می برند، قبلاً برای تغییر سعی کرده اند ولی موفق  نشده اند. هدف مداخله در این مرحله حرکت به سمت عمل  و طراحی برنامه  است. عدم اگاهی از  گزینه های ممکن، نبود عزم لازم برای  برنامه های تغییر و فقدان تعهد  از مهمترین موانع این مرحله تغییر است. در مرحله عمل، طرح تغییر رفتاری  را به اجرا در می آورد و شروع  به ایجاد تغییر مورد نظر می­کند. در این مرحله افراد  به آشکارترین وجه و به صورت عمدی و اگاهانه رفتار خود را تغییر می­دهند. به عبارتی آغاز به حرکت  می کنند و برنامه­ای را که برای آن آماده شده اند، به اجرا در می آورند. تغییرهایی که  در مرحله عمل  صورت می­گیرد برای دیگران بیشتر از تغییراتی که  در سایر مراحل به وقوع می­پیوندد، قابل مشاهده است، بنابراین بیشترین تحسین و تایید را به دنبال دارد. بهینه سازی  طرح ها و برنامه ها و دوام و استمرار  تغییر از اهداف مداخله در این مرحله و شکست و سرخوردگی و اطمینان زیاد به خود از موانع آن به شمار می رود. در مرحله حفظ بیمار تغییرات رفتاری ایجاد نموده و برای اجتناب از بازگشت به رفتار قبلی تلاش می کند. نگهداری تغییر ایجاد شده بسیار دشوار است. شخص می کوشد تا بهبودی حاصله در مرحله عمل  را تحکیم و تبیت بخشیده و از بازگشت جلوگیری کند. بر خلاف دیدگاه سنتی،مرحله حفظ رفتار، یک مرحله ایستا نیست. بدون تعهد و پای بندی نیرومند، مطمئناً بازگشت رخ خواهد  داد. سبک زندگی جدید و با ثبات و دستیابی به اهداف اصلی از جمله اهداف این مرحله و استرس ها و فقدان های عمده و شکست در دستیابی به اهداف اصلی از  جمله موانع این مرحله است (ویلسون و شلم[21]، 2004). پروچسکا و دی کلمنته (1992) از مرحله ششمی تحت عنوان بازگشت یا عود به عنوان یکی از مراحل طبیعی تغییر رفتار نام می برند. افراد قبل از نیل به موفقیت در خیلی از موانع بین مراحل بالا و یا پایین می­روند. از این رو یک لغزش، اشتباهی موقتی است و نباید آن را شکست تلقی کرد، بلکه باید به آن به عنوان یک قدم به عقب نگریست. شناسایی  بازگشت و تشریح آن به عنوان فرصتی  برای  یادگیری، هدف مداخله های رفتاری در این مرحله است (نویدیان و پورشریفی، 1390).

افراد بسته به مرحله ای که در آن بسر می برند، نیاز به مداخلات خاصی دارند. افراد مراحل را به طور  خطی  طی نمی کنند، قبل از موفقیت در حفظ رفتار، چندین بار  به مراحل قبل بر می گردند و بین دو سوگرایی، شناسایی  مشکل  و متقاضی  عمل بودن به طور طبیعی نوسان می کنند. این مدل به تلاش برای تسهیل تغییر رفتاری مربوط  است زیرا متخصص بالینی را نخست به درک سطح آمادگی مراجع برای تغییرآگاه می سازد و سپس با بیمار کار می­کند تا در جهت حرکت موفقیت آمیز  ادامه مسیر دهند  (لانگ و تیگز ، 2005؛ لونسکی و همکاران، 2007).

2- تعارض  دو سوگرایی: در موقعیت تعارض، دو سوگرایی  امری طبیعی و مشخص کننده مرحله اول و قصد و مانع اصلی و عمده تغییر است (فیلدز، 2006). میلر و ر ولنیک (2002) درباره دو سوگرایی  معتقدند، تعارض ها بر سه دسته اند: 1- رسیدن – رسیدن (دو انتخاب، هر دو مثبت و جذاب)، 2- اجتناب – اجتناب (دو انتخاب منفی  و هر دو رنج آور) و 3- رسیدن – اجتناب (دو انتخاب که هر دو ابعاد مثبت و منفی  قوی  دارند). آنان حالت سوم را دو سوگرایی  تعریف می­کنند. که  در آن فرد وقتی به سمت انتخاب «الف» می رود، جنبه های منفی آن پر رنگ و ابعاد مثبت انتخاب «ب» جذاب­تر می  شود و هنگامی که می خواهد به سمت انتخاب «ب» بروند، ابعاد منفی  انتخاب «ب» برجسته و انتخاب «الف» جذابیت بیشتری پیدا می کند. همین وضعیت در کار بالینی در هنگام تغییر رفتار بهداشتی و اعتیادی  هم رخ می­دهد که  از آن به عنوان «می خواهم ………….. ولی …………» یاد می  کنند (اسلاگل و گرای[22]، 2007).

3- الگو و مدل باورهای بهداشتی (نظریه حفاظتی  رونالد راجرز، 1976) بیان می­دارد که  انگیزه برای تغییر، به وجود خطرات ادراک شده به مقدار کافی و میزان مناسبی از خودکارآمدی بستگی دارد (میلر و رولنیک، 2002؛ فیلدز، 2006؛ پری،روزنفلد،بننت و پوتنپا[23]، 2007).

4- موازنه تصمیم گیری (جانیس  و مان، 1977): تصمیم گیری فرآیند سبک و سنگین کردن وسنجیدن سود و زیان تغییر به شیوه ای شناختی است. باید مراجعان را در سنجیدن فواید و مضرات کوتاه و بلند مدت ناشی از تداوم رفتار کمک کرد. این کار به مراجعان در جهت شفاف سازی  و ارزیابی نیاز  به تغییر کمک خواهد کرد. آنها از این طریق عوامل مختلف حمایت کننده و غیرحمایت کننده رفتار را می­سنجند. با استفاده از راهبردهای مناسب مصاحبه انگیزشی، مهارت حل مسئله می­تواند تصمیم گیری را ممکن سازد و بر اساس صحبت های مراجع  در خصوص تغییر، وی  را در جهت تغییر قرار  داده و متمایل به تغییر می  سازد ( فیلدز، 2006).

5- واکنشی عمل کردن (نظریه برم، 1981): وقتی که حس آزادی، اقتدار و خودمختاری رفتاری مورد تهدید قرار گیرد، احتمال و تمایل ادراکی مبنی بر اجبار برای تداوم آن رفتار افزایش خواهد یافت. مراجع و درمانگر باید بدانند پاسخ واکنشی کاملاً طبیعی است. درمانگران به ویژه وقتی مراجع تحت فشار برای تغییر است،  احساسات واکنشی را انتظار داشته وآن را طبیعی قلمداد می­کنند.درمانگران فرآیند بیان و شفاف سازی  احساسات واکنشی را تسهیل می­کنند.این فرآیند فرصتی را برای مراجعان فراهم می کند تا به مسئولیت و حس مالکیت خود در خصوص تصمیمات و انتخاب های مربوط به تغییر، توجه کنند (فیلدز، 2006؛ رولنیک،میلرو بوچلر[24]، 2008؛ و آرکوویتز و همکاران، 2008).

6- نظریه خودادراکی (بم، 1972): وقتی  افراد به طور  گروهی و عام موضعی را گرفتند، تعهدشان نسبت به آن موضع افزایش می­یابد. «این بیمار یا مراجع است که باید استدلال برای تغییر را ارائه نماید». درمانگران به صحبت های معطوف  به تغییر گوش فرا داده، آن را انعکاس می­دهند و تایید می­کنند.در مصاحبه انگیزشی  تمرین هایی  به منظور فراخوانی واستخراج صحبت های معطوف به تغییر طراحی شده است. وقتی  مراجعان آن چه را درمورد تغییر نوشته اند، بلند می­خوانند، استدلال­های خود را برای تغییر استحکام می بخشند (میلر و رولنیک، 2002 و فیلدز، 2006).

7- نظریه خود سامان دهی  (کانفر، 1986): برای شروع  و آغاز تغییر، فرد باید که در  جستجوی افزایش شکاف و تمایز بین وضعیت موجود  (فعلی) و اهداف شخصی  باشد.  «کجا دارم می روم و کجا می خواهم باشم» (میلر و رولنیک، 2002؛ فیلدز، 2006).

8- نظریه ارزش ها (راکیج، 1979): طبیعت و ذات  ارزش های انسان، راکیج شخصیت را به عنوان سلسله مراتبی سازمان یافته از ارزش ها توصیف و مفهوم سازی  نمود. درمانگران از تمرینات مصاحبه انگیزشی  به منظور افزایش اگاهی مراجع از تضاد و تفاوت بین وضعیت فعلی و اهداف آینده استفاده می­کنند. تمرین احساسات، شفاف سازی ارزش ها و دیدگاه،آگاهی مراجع از تضاد بین وضعیت فعلی و اهداف آینده را افزایش داده و جرقه تمایل درونی برای تغییر را می­ زند (میلر و رولنیک ، 2002).

[1] . Lepper ,Greene & Nisbeet

[2] . Drieschner , Lammers & Vanderstaak

[3] . Levensky , Forcehimes , Donohue & Beitz

[4] . Anstiss

[5] . Borrelli , Riekert , Weinstein &  Rathier

[6] . Chanon , Huws , Rollnick & Hood

[7] . Cummings, Cooper & Cassie

[8] . Webber, Tate & Quintiliani

[9] . Hettema , Steelr & Miller

[10] . Martins & Mc Neil

[11] . Cox  & Klinger

[12] . Ossman

[13] . Lange  & Tigges

[14] . Miller & Rollnick

[15] . Soderlund , Nilson & Kristensson

[16] . Mossavar- Rahmani

[17]. Madson  ,  Loignon &  Lane

[18] . Wagner & Mc Mahan

[19] . Brodie

[20] . Vogel , Hansen , Stiles & Gotestam

[21] Wilson & Schlam

[22] . Slagle & Gray

[23] . Preey , Rosenfeld , Bennett & Potempa

[24] . Rollnick , Miller & Butler

متاسفانه این فایل فصل اول و فهرست ندارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:45:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم