:
طی دو دهه اخیر بروز بحرانهای مالی در سیستم بانکی، باعث متضرر ساختن بسیاری از بانکها و مؤسسات اعتباری و ورشکستگی برخی از آنها در اقتصاد جهانی گردیده است. درنتیجه وقوع چنین بحرانهایی است که وظیفه ناظران بهعنوان شناسایی منابع بروز بحران در جهت تصمیمگیری برای کاهش شدت و اثرات آن اهمیت پیدا میکند.
ازآنجاکه میزان مطالبات سیستم بانکی کشور در همه بخشها رو به افزایش بوده است. به نظر میرسد شرایط اقتصاد کلان میتواند نقش مهمی در وضعیت پرتفوی اعتباری بانکها و کیفیت مطالبات آنها داشته باشد. بروز بحران در سیستم مالی میتواند به خروج پسانداز سپردهگذاران از بانکها منجر شود. بهطوریکه اگر نا اطمینانی به سیستم بانکی و شرایط ناپایدار توسط پسانداز کنندگان احساس شود و آنان راهی بهتر برای نگهداری پساندازهای خود بیابند، اقدام به خروج سپردههای خود از بانکها مینمایند. بهعلاوه، ازآنجاکه بانکها بخش عمدهای از سپردههای مشتریان را بهصورت تسهیلات اعطا کردند، درصورتیکه تسهیلات بهموقع بازپرداخت نشود، با کاهش ناگهانی منابع مواجه شده و در شرایط بدبینانه حتی ممکن است وضعیت به ورشکستگی بانکها هم منجر شود. بهطور کل میتوان گفت بحران مالی به یک شوک یا تغییر ناگهانی و سریع در همه یا اکثر شاخصهای مالی شامل نرخهای بهره کوتاهمدت، قیمت داراییها، تغییر در رفتار و عملکرد مدیریتی، ورشکستگی و سقوط مؤسسات مالی اطلاق میشود. اینکه یک آشفتگی کوچک مالی به بحران مالی بینجامد، به عوامل مختلفی بستگی دارد.
شکنندگی رشد اعتبارات بانکی، سرعت معکوس شدن انتظارات، فروریختن اعتماد عمومی (مانند شکست یک مؤسسه مالی و …) همه در شکلگیری بحران نقش دارند. در ایران بانکها بزرگترین نهاد مالی بوده و اعتبارات رگ حیات سیستم بانکی و تمام واحدهای اقتصادی میباشند. همچنین توزیع اعتبارات برای هر دو بخش فوق متأثر از سیاستهای کلان اقتصادی علیالخصوص در حوزه مالی و پولی هستند. ازآنجاکه بانکهای کشور ازلحاظ سرمایه اکثراً وابسته به بخش دولتی میباشند، درنتیجه اولین توجه بهمنظور تأمین منابع بهسوی این بانکها منعطف میشود. در شرایطی که بانکهای دولتی از حمایت دولت برای جلوگیری از ورشکستگی برخوردارند، افزایش مطالبات معوق موجب عدم تحقق اهداف ارائه تسهیلات بانکی در جهت رشد اقتصادی کشور و اتلاف منابع محسوب میگردد.
1-2-بیان مسئله
اهمیت و حساسیت نظام بانکی در تنظیم روابط و مناسـبات اقتصـادی داخلـی هـر کشور ازیکطرف و تأثیر به سزای آن درصحنه اقتصـاد جهـانی و تسـهیل و ارتقای سطح تجارت بینالمللی از طرف دیگر؛ باعث گردیده تا صاحبنظران اقتصادی، بانکها را بهعنوان یکی از عوامل توسعه اقتصـادی و شـکلگیـری ظرفیـت و تـوان تولیـد کشورها بهحساب آورند. بانکها بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای اجرای سیاستهای پولی در اختیار دولت و سیستم اقتصادی هر کشور میباشند، زیرا ازیکطرف پساندازهای کوچک و وجوه سرگردان موجود در دست مردم را جمعآوری کـرده و از سوی دیگر در راستای اجـرای سیاسـتهـای اقتصـادی و اعتبـاری تنظیمشده و تکلیفی، منابع مالی لازم را به بخشهای موردنظر تخصیص داده و ناگزیر با یک سری مسائل و مشکلاتی مواجه میگردند که توجه به آنها ضروری است. یکی از مهمترین مشکلات اساسی که امروزه بانکها با آن مواجه هستند، مشکل مطالبات معوق اسـت. مطالبات معوق بانکی محصول شرایط اقتصادی و بالا بودن سطح تورم و همچنین نمایانگر ضعف عملکرد بانکها در مدیریت منابع و مصارف خود میباشد. بدیهی است افزایش مطالبات معوقه بانکها باعث میشود که منابع بانکی از مصارف آن کمتر شود و این موضوع کاهش تسهیلات دهی بانکها و در سطح ملی تبعات گستردهتری ازجمله افزایش تورم، توسعه دلالی و اقتصاد زیرزمینی را در پی دارد (امینی و همکاران، 1389).
در حال حاضر اکثر بانکهای ایران با حبس منابع بهعنوان مطالبات معوق مواجه هستند که با توجه به روند فزاینده معوق شدن تسهیلات، روزبهروز از قدرت اعتبار دهی بانکها و درنهایت کسب درآمد آنها کاسته میشود. این در حالی است که نسبت مطالبات معوق به تسهیلات در برخی از بانکها به چندین برابر حدنصاب قبول دو درصد افزایشیافته است؛ که با توجه به موارد مطروحه پرواضح است شناسایی و بررسی عوامل مؤثر بر ریسک اعتباری در بانکها و مؤسسات اعتباری از اهمیت زیادی برخوردار است چراکه میتواند از وقوع زیان قصور وامها و بهتبع آن بحران بانکی جلوگیری نماید. عوامل مؤثر بر ریسک اعتباری بانکها به دودسته کلی عوامل داخلی و خارجی تقسیم میگردد. عوامل داخلی تحت کنترل مدیریت شعب بانکها و عوامل خارجی خارج از کنترل مدیریت و تحت تأثیر محیط کلان میباشند (فردوسی و همکاران، 1392).
مهمترین فعالیت بانکها جمعآوری منابع مالی و تخصص آنها به بخشهای مختلف اقتصادی است؛ اما باید توجه داشت که از یکسوی، همین منابع مالی، تأمینکننده نیازهای بانک برای اعطای تسهیلات بوده و از سوی دیگر، بانکها باید منابع مالی محدود خود را بهصورت بهینه به تولید کالاها و خدمات اختصاص دهند که به معنای فعالیت بنگاه در سطح کارا میباشد، چراکه ازنظر تئوریهای اقتصاد، کارایی نتیجه بهینهسازی تولید و تخصص منابع است. بهبیاندیگر، در یک واحد تولیدی، مدیران و نیروی کار با توجه به اهداف موردنظر بنگاه و توان فناوری موجود درصدد تعیین میزان تولید خود بهگونهای هستند که ضمن استفاده از حداکثر امکانات و منابع و تخصیص مطلوب هزینه، عوامل تولید (سرمایه و نیروی انسانی) را بهصورت بهینه مورداستفاده قرار دهند. بانکها نیز از این قاعده مستثنی نبوده و درصدد اعطای تسهیلات به شرکتها و اشخاصی هستند که ضمن برخورداری از ریسک پایین بتوانند بازده متناسب با سود تسهیلات اعطایی را داشته باشند. این امر زمانی محقق میشود که بانکها قادر به شناسایی مشتریان اعتباری خود (حقیقی و حقوقی) بوده و بتوانند آنها را بر اساس توانایی و تمایل نسبت به بازپرداخت کامل و بهموقع تعهدات طبقهبندی نمایند. با عنایت به موارد مطروحه پرواضح است شناسایی و بررسی عوامل مؤثر بر ریسک اعتباری در بانکها و مؤسسات اعتباری از اهمیت زیادی برخوردار است چراکه میتواند از وقوع زیان قصور وامها و بهتبع آن بحران بانکی جلوگیری نماید (کرد بچه و پردل نوشآبادی، 1390).
ازآنجاکه میزان مطالبات سیستم بانکی کشور در همه بخشها از سال 1382 رو به افزایش بوده است، به نظر میرسد شرایط اقتصاد کلان میتواند نقش مهمی در وضعیت پرتفوی اعتباری بانکها و کیفیت مطالبات آنها داشته باشد. بروز بحران در سیستم مالی میتواند به خروج پسانداز سپردهگذاران از بانکها منجر شود. بهطوریکه اگر نا اطمینانی به سیستم بانکی و شرایط ناپایدار توسط پسانداز کنندگان احساس شود و آنان راهی بهتر برای نگهداری پساندازهای خود بیابند، اقدام به خروج سپردههای خود از بانکها مینمایند. بهعلاوه، ازآنجاکه بانکها بخش عمدهای از سپردههای مشتریان را بهصورت تسهیلات اعطا کردند، درصورتیکه تسهیلات بهموقع بازپرداخت نشود، با کاهش ناگهانی منابع مواجه شده و در شرایط بدبینانه حتی ممکن است وضعیت به ورشکستگی بانکها هم منجر شود. بهطور کل میتوان گفت بحران مالی به یک شوک یا تغییر ناگهانی و سریع در همه یا اکثر شاخصهای مالی شامل نرخهای بهره کوتاهمدت، قیمت داراییها، تغییر در رفتار و عملکرد مدیریتی، ورشکستگی و سقوط مؤسسات مالی اطلاق میشود.
مسئله اصلی تحقیق این است که با توجه به تأثیرپذیری مطالبات معوق بانکها از شرایط اقتصاد کلان کشور لازم است که چگونگی این رابطه تبیین گردد.
1-3-اهمیت و ضرورت انجام موضوع تحقیق
مهمترین فعالیت بانکها جمعآوری منابع مالی و تخصص آنها به بخشهای مختلف اقتصادی است؛ اما باید توجه داشت که از یکسوی، همین منابع مالی، تأمینکننده نیازهای بانک برای اعطای تسهیلات بوده و از سوی دیگر، بانکها باید منابع مالی محدود خود را بهصورت بهینه به تولید کالاها و خدمات اختصاص دهند که به معنای فعالیت بنگاه در سطح کارا میباشد، چراکه ازنظر تئوریهای اقتصاد، کارایی نتیجه بهینهسازی تولید و تخصص منابع است. بهبیاندیگر، در یک واحد تولیدی، مدیران و نیروی کار با توجه به اهداف موردنظر بنگاه و توان فناوری موجود درصدد تعیین میزان تولید خود بهگونهای هستند که ضمن استفاده از حداکثر امکانات و منابع و تخصیص مطلوب هزینه، عوامل تولید (سرمایه و نیروی انسانی) را بهصورت بهینه مورداستفاده قرار دهند. بانکها نیز از این قاعده مستثنا نبوده و درصدد اعطای تسهیلات به شرکتها و اشخاصی هستند که ضمن برخورداری از ریسک پایین بتوانند بازده متناسب با سود تسهیلات اعطایی را داشته باشند. این امر زمانی محقق میشود که بانکها قادر به شناسایی مشتریان اعتباری خود (حقیقی و حقوقی) بوده و بتوانند آنها را بر اساس توانایی و تمایل نسبت به بازپرداخت کامل و بهموقع تعهدات طبقهبندی نمایند. با عنایت به موارد مطروحه پرواضح است شناسایی و بررسی عوامل مؤثر بر ریسک اعتباری در بانکها و مؤسسات اعتباری از اهمیت زیادی برخوردار است چراکه میتواند از وقوع زیان قصور وامها و بهتبع آن بحران بانکی جلوگیری نماید (کرد بچه و پردل نوشآبادی، 1390).
در حال حاضر اکثر بانکهای ایران با حبس منابع بهعنوان مطالبات معوق مواجه هستند که با توجه به روند فزاینده معوق شدن تسهیلات، روزبهروز از قدرت اعتبار دهی بانکها و درنهایت کسب درآمد آنها کاسته میشود. این در حالی است که نسبت مطالبات معوق به تسهیلات در برخی از بانکها به چندین برابر حدنصاب قابلقبول دو درصد افزایشیافته است؛ که با توجه به موارد مطروحه پرواضح است شناسایی و بررسی عوامل مؤثر بر ریسک اعتباری در بانکها و مؤسسات اعتباری از اهمیت زیادی برخوردار است چراکه میتواند از وقوع زیان قصور وامها و بهتبع آن بحران بانکی جلوگیری نماید. عوامل مؤثر بر ریسک اعتباری بانکها به دودسته کلی عوامل داخلی و خارجی تقسیم میگردد. عوامل داخلی تحت کنترل مدیریت شعب بانکها و عوامل خارجی خارج از کنترل مدیریت و تحت تأثیر محیط کلان میباشند.
افزایش مطالبات معوق و جستجوی راهکارهای مقابله با آن، امروزه به یکی از دغدغههای اصلی مدیران بانکی کشور تبدیلشده است و البته اولین و مؤثرترین گام برای درمان این درد مسری و مزمن هم آسیبشناسی و سپس یافتن راهکارهای درمانی مؤثر در اصلاح و بهبود شرایط بانکها بهعنوان بزرگترین بیماران اقتصادی کشور است (ذوالنوریان،1389). با توجه به این مطالب و اهمیت وصول مطالبات معوق بانکها انجام پژوهشی در خصوص شناسایی علل و عوامل افزایش مطالبات معوق و شناسایی راهکارهای کاهش آن ضروری به نظر میرسد، لذا محقق بر آن شد که به بررسی این مسئله در سیستم بانکی بپردازد.
1-4- هدف از تحقیق
هدف اصلی این مطالعه شناسایی عوامل مؤثر معوقات بانکی در ایران، طی دوره زمانی 1391-1379 با استفاده از رهیافت دادههای ترکیبی و راهکارهای عملی مناسب جهت متعادل نمودن آن در سیستم بانکی است.
1-5-چارچوب نظری تحقیق
مطالبات معوق نشاندهنده تعهداتی است که مصرفکننده تسهیلات ایفا ننموده است. مطالبات معوق میتواند شامل بخشهای خصوصی و دولتی باشد که هر یک از آنها ممکن است از منابع تسهیلات تکلیفی یا منابع عادی بانک استفاده نموده باشند و در موعد مقرر نسبت به واریز اقساط خود اقدام ننموده است. بهطورکلی میتوان بیان کرد فقدان سیاستهای بانکی معقول و نوین در کشور که بانکها را به تصاحب وثایق (خصوصاً ” ملکی) تسهیلات گیرندگان تشویق مینماید، ضعف کارشناسی بانکها در مورد ارزیابی طرحهای توجیهی متقاضیان وام، اعطای وامهای دستوری (چه از سوی دولت و چه از سوی گروههای ذینفع) بدون توجیه آنها از دیگر عوامل تشدیدکننده رشد مطالبات معوق میباشند.
با توجه به این مطالب و اهمیت وصول مطالبات معوق بانکها انجام پژوهشی در خصوص شناسایی علل و عوامل افزایش مطالبات معوق و شناسایی راهکارهای کاهش آن ضروری به نظر میرسد، لذا در این تحقیق بر آن شدیم که به بررسی این مسئله در سیستم بانکی بپردازیم.
مطالبات معوق نشاندهنده تعهداتی است که مصرفکننده تسـهیلات ایفـا ننمـوده است. مطالبات معوق میتواند شامل بخشهای خصوصی و دولتی باشد که هر یک از آنها ممکن است از منابع تسهیلات تکلیفی یا منابع عادی بانک استفاده نمـوده باشـند و در موعد مقرر نسبت به واریز اقساط خود اقدام ننموده است. بانکها به دلیل آنکه مهمترین بنگاههای اقتصادی در تأمین مالی معـاملات هسـتند، باوجود تمامی تمهیدات نتوانستهاند از ورود حساب مطالبات معوق در سـاختار مـالی خـود ممانعت به عملآورند و روند رشد مانده مطالبات معوق در آنها طی سالهای اخیر شـتاب فزایندهای به خود گرفته و به یکی از بزرگترین معضلات این بانکها تبدیلشده است؛ بهنحویکه مجموع این مطالبات بیش از 25 تا 30 درصد از حجم کل تسهیلات پرداختی ایـن بانکها را به خود اختصاص داده است.
تعویق در بازپرداخت تسهیلات دریافتی گاهاً متأثر از عـادات فرهنگـی نادرسـت گیرندگان تسهیلات دربازپرداخت بهموقع تسـهیلات است. از سـویی دیگـر نا اطمینانی و ریسکهای متعدد موجود در اقتصاد کشور که توان هرگونه برنامهریـزی را از واحدهای اقتصادی گرفته است نیز تأثیر به سزایی در رشد مطالبـات معـوق داشـته است. رکود تورمی علاوه بر اینکه موجب کندی کسبوکار و افـزایش هزینـههـا مـیگردد، تأمین منابع لازم برای بازپرداخت تسهیلات را دشوار میسازد. همچنـین ارزان بو دن نرخ تسهیلات بانکی از یکسو موجب افزایش تقاضا برای تسهیلات بانکی شده و از سوی دیگر تمایل به حفظ تسهیلات فراتر از سررسید را افزایش میدهد. فقدان سیاستهای بانکی معقول و نوین در کشور که بانکها را به تصاحب وثایق (خصوصاً ملکی) تسهیلات گیرندگان تشویق مینماید، ضعف کارشناسی بانکهـا در مورد ارزیابی طرحهای توجیهی متقاضیان وام، اعطای وامهای دستوری (چه از سـوی دولت و چه گروههای ذینفع) بدون توجه به توجیه آنها از دیگر عوامل تشدیدکننده رشد مطالبات معوق هستند.
مطالبات معوق بانکی، ضمن آنکه از گردش صحیح پول در سیستم بانکی جلوگیری میکنـد، در حقیقـت باعث قطع جریان حیاتی بانک میشود. همچنین به دلیل لزوم پرداخت سودهای علیالحساب و قطعی به سپردهگذاران از یکسو و عدم وصول سود تسهیلات معوق شده از سوی دیگر، سودآوری بانک را تحتالشعاع قرار میدهد همچنین راکد شـدن منـابع بانکها باعث عدم امکان سرویسدهی به مشتریان اصـیل و جـذب منـابع و مشـتریان جدید از اعطای تسهیلات، در بخشهای مختلف میشود و رونـد گسـترش و توسـعه سرمایهگذاری در بخشهای اقتصادی کشور از طریق منابع بانکی را مختل میسازد. امکاناتی برای بیتفاوتها و متخلفین و کسانی که تعهد کافی در مقابل جامعه احساس نمیکنند فراهم میکند. موجب فرار مشتریان اصیل بانک که ضامن بعضی از ایـن افـراد شدهاند و در حقیقت خارج شدن منابع بانک در اثر این مطالبـات مـیشـود.
به همین خاطر بانکها سعی میکنند تا میزان بدهی خود به شرکتها و سازمانها را به نیم درصد یا کمتر کاهش دهند و درنتیجه تدابیر امنیتی زیادی را بر شرکتها برای جلوگیری از ایجاد مطالبات معوق برقرار میکنند. درنتیجه استفاده از این تدابیر، شرکتها بر اساس میزان مطالبات معوق خود رتبهبندی میشوند. عواملی که در ایجاد مطالبات معوق دخالت دارند شامل عوامل قابلکنترل یا عوامل درونسازمانی و عوامل غیرقابلکنترل یا عوامل برونسازمانی هستند.
عوامل قابلکنترل مؤثر در مطالبات معـوق شـامل ضـعیف بـودن رابطـه بانـک بـا مشتریان و نبود پیگیـریهای مـداوم بانـک از آنها، گـرفتن اعتبـار و وام از سـایر مؤسسات مالی و بانکها و حتی سایر شرکتها و عدم پرداخت بهموقع این وامهـا در سررسید آنها عـدم بررسـی دقیـق و واقعبینانه در توجیـه فنـی، اقتصادی و مالی طرح توسط کارشناسان و عدم نظارت فنی و صحیح بهمنظور آگـاهی از وضعیت کسبوکار مشتری در طول زمان استفاده از تسهیلات بخصوص در بخشهای تجاری واقعیت نداشتن مورد مصرف تسهیلات و اصولاً کـاذب بـودن تسـهیلات اعطایی، عدم نظارت کافی بر بازپرداخـت تسـهیلات، عـدم رعایـت دقیـق مقـررات و ضوابط اعطـایی تسـهیلات، عـدم نظـارت کـافی بـر پرداخـت و بازپرداخـت اعطـایی، تسهیلات عدم بررسی دقیق در مورد عملکرد ضامن متعهد و بهطورکلی تضمینهای ضعیف در این رابطه، عدم پوشش وثیقهای کافی، نقص یا بیتوجهی در صدور اسـناد وثیقه و اخذ مدارک لازم و رعایت ضوابط لازم در تنظیم اسناد وثیقه مانند نقص سـفتهها و یا اسناد ثبتی دیگر، مشاع بودن وثایق و عدم امکان تصرف یا فروش آن در بعضی موارد عوامل مهمی در ایجاد مطالبات معوق هستند. عوامل غیرقابلکنترل مؤثر در ایجاد مطالبـات معـوق نیـز شـامل مـواردی از قبیـل انحراف در مسیر مصرف تسهیلات توسط متقاضی در اثر اشـکالات بنیـادی، مسـائل و مشکلاتی که بهصورت ناخواسته و بهتبع سیاستهای اقتصادی ناشـی از تعـدیل ارز که باعث کمبود شدید نقدینگی برای سرمایه در گردش واحدهای تولیدی و درنهایت رکود بازار و ایجاد وقفه در اجرای برنامههای پیشبینیشده است، عـ دم امکـان فروش یا حراج بعضی از اموال تملیک شده و عدم پیگیری قاطع و مسـتمر واحـدهای بانکها به خاطر جنبههای حقوقی و مقرراتی جاری در دادگاهها و محـاکم قضـایی هستند.
نرخ بیکاری میتواند بهعنوان جایگزین دیگری برای توصیف اثر نوسانات تجاری بر حجم مطالبات معوق موردتوجه قرار گیرد. افزایش این نرخ موجب افزایش نسبت مطالبات معوق میشود؛ زیرا افزایش بیکاری خانوارها جریان درآمد آنها را تضعیف نموده و توان ایشان را در بازپرداخت دیون کاهش میدهد. افزایش نرخ بیکاری درباره بنگاهها نیز علامتی از کاهش تولید است که به سبب کاهش تقاضا اتفاق افتاده و بنابراین افزایش مطالبات معوق بانکها از بنگاهها را به دنبال خواهد داشت. نرخ تورم متغیر دیگری است که میتواند اثر شرایط اقتصاد کلان بر مطالبات معوق را نشان دهد. بر اساس ادبیات تحقیق، رابطه مثبت این عامل با مطالبات معوق انتظار میرود با افزایش نرخ تورم، ارزش حقیقی بدهیهای اشخاص یا وامهای دریافتی از بانکها کاهش یابد؛ بهعبارتدیگر در شرایط تورمی، وامگیرندگان از وام دریافتی منتفع میشوند، پس میل آنها به بازپرداخت کمتر شده و سعی میکنند تا حد امکان بازپرداخت وامهای دریافتی را به تعویق اندازند، زیرا که بازپرداخت با تأخیر این وامها نفع قابلتوجهی را متوجه وامگیرنده میکند؛ بنابراین انتظار داریم با افزایش نرخ تورم مطالبات معوق رشد یابد (کرد بچه و پردل نوشآبادی، 1390).
بهطور خلاصه عوامل مؤثر برافزایش معوقات بانکی را میتوان بهصورت زیر دستهبندی کرد:
- با افزایش تورم، نرخ بهرهی حقیقی و واقعی کاهش مییابد. لذا در چنین شرایطی پرداختکننده بهصورت تعمدی در پرداخت دیون خود تعلل و تاخیر مینماید.
- با افزایش نرخ بهره، مطالبات در دست مردم گرانتر شده و لذا مطالبات معوق افزایش مییابد
- افزایش نقدینگی موجب رونق بنگاههای در حال رکود شده و کمک میکند تا بازپرداخت دیون و تسهیلات تسریع شود.
- افزایش تولید ناخالص داخلی بخصوص در بخش صنعت- خدمات و ساختمان و … موجب تسریع در پرداخت اقساط و کاهش مطالبات بانک خواهد شد.
- شوکهای وارده بر نرخ مطالبات معوقه و دورههای گذشته باعث افزایش مطالبات در دورههای آینده خواهد شد. زیرا که بنگاههایی که دارای وامهای معوق هستند در دورههای بعدی در پرداخت دیون خود ناتوان میشوند.
- فروش اقساطی و مشارکت مدنی باعث افزایش احتمال معوق شدن تسهیلات اعطایی میشوند.
- درنظرگرفتن ضامنهای معتبر برای تسهیلات اعطایی تسریع در پرداخت مطالبات معوق داشته و باعث کاهش آن میشود.
- انجام استعلام خوشحسابی و چک برگشتی، احتمال معوقشدن مطالبات را کاهش میدهد.
- ثبات در شرایط اقتصادی باعث کاهش مطالبات معوق میشود.
- اعطای تسهیلات هدفمند یکی از اصولی است که در هنگام اعطای تسهیلات باید به آن توجه داشت و باعث کاهش مطالبات معوق میشود.
- شاخصهای کلان اقتصادی از قبیل رشد نقدینگی- رشد نرخ بهره- نرخ تورم- رشد تولید ناخالص داخلی (بدون ارزشافزوده بخش نفت) بر مطالبات معوق مؤثر هستند
- بروز بحران در سیستم مالی میتواند منجر به خروج سپردهگذاران از بانکها شود
- حقیقی و حقوقی بودن اشخاص دریافتکننده تسهیلات بر ایجاد بدهیهای معوق اثر دارد
- نوع تسهیلات (مشارکت مدنی- فروش اقساطی- قرضالحسنه) بر ایجاد بدهیهای معوق مؤثر است.
- میزان و مبلغ تسهیلات اعطایی بر معوقشدن بدهیها اثرگذار است.
- درنهایت باید توجه داشت که افزایش بدهیهای معوق بانک، موجب کاهش وامدهی، کاهش تولید، کاهش اشتغال و درنهایت موجب بروز رکود در جامعه میشود.
1-6-فرضیههای تحقیق
1- بین تورم با میزان مطالبات معوق بانک رابطه مثبت وجود دارد.
2- بین درآمد ملی سرانه با میزان مطالبات معوق رابطه منفی وجود دارد.
3- بین نرخ ارز با میزان مطالبات معوق بانک رابطه مثبت وجود دارد.
4- بین نرخ بیکاری و مطالبات معوق رابطه مثبت وجود دارد.
1-7- سؤالات تحقیق
- تورم چه تأثیری بر معوقات بانکی دارد؟
- تغییرات درآمد سرانه چه تأثیری بر معوقات بانکی دارد؟
- تغییر نرخ ارز چه تأثیری بر معوقات بانکی دارد؟
- نرخ بیکاری چه تأثیری بر معوقات بانکی دارد؟